برای اولین بار در دهه‌ی ۵۰ میلادی، فیزیکدان ایتالیایی انریکو فرمی سؤالی را مطرح کرد که هنوز جوابی برای آن یافته نشده است؛ سؤالی که به پارادوکس فرمی مشهور است. وقتی میلیون‌ها سیاره‌ی قابل سکونت همانند زمین وجود دارند، پس ساکنان آن‌ها کجا هستند؟

۱. فضای بیکران

شاید اولین و ساده‌ترین و محتمل‌ترین جواب برای تنهایی انسان به فواصل وسیع کیهانی بازگردد. سیاره‌های قابل سکونت هزاران سال نوری از زمین فاصله دارند و تابش دوطرفه‌ی الکترومغناطیس تنها راهی است که برای ارتباط می‌شناسیم؛ و چنین کاری تقریباً غیر ممکن است. برای کهکشان‌های فراتر از راه شیری، میلیون‌ها سال نوری فاصله وجود دارد و حتی تصور ارتباط با آن‌ها برای انسان غیر ممکن به نظر می‌رسد.

۲. تلاش ناکافی

 

واقعیتی وجود دارد و آن هزینه‌ی بالای تحقیقات و مشکلات اقتصادی همیشگی انسان است، پس از جنگ سرد در بودجه‌ی سالانه‌ی ایالات متحده و به تبع آن باقی کشورها، صرف هزینه برای تحقیقات فضایی هزینه‌ای غیر ضروری بوده است. بیشتر جستجوها برای یافتن فرازمینی‌ها از طریق آرایه‌های SETI انجام شده است؛ تلسکوپ‌های محدود پراکنده در سرتاسر دنیا که تاکنون نتوانسته‌اند آثاری کشف کنند. سال پیش میلیاردر روسی یوری میلنر در همکاری با دانشمندانی همچون پروفسور استیون هاوکینگ مبلغ ۱۰۰ میلیون دلار طی ۱۰ سال برای جستجوی سیگنال‌های بیگانه سرمایه‌گذاری کرد، (Breakthrough Listen) بهترین فرصتی که تاکنون دانشمندان برای پیدا کردن چیزی فراتر از مرزهای خاکی به دست آورده‌اند.

۳. خودکشی فضایی

فیزیکدان مشهور پروفسور برایان کاکس در پاسخ به تضاد فرمی پاسخی نه چندان جذاب می‌دهد:

ادامه‌ی حیات برای تمدنی که به توانِ ویرانی خود دست یافته است چندان ساده نیست و انسان نیز باید به راه حلی برای اجتناب از آن دست پیدا کند.

به عقیده‌ی پروفسور کاکس اگر توسعه‌ی سیاسی تمدنی کمتر از رشد علوم مهندسی باشد می‌تواند به ویرانی آن تمدن منتهی شود و احتمال آنکه بیگانگان قبل از رسیدن به تکنولوژی سفرهای بین ستاره‌ای با آشفتگی‌های سیاسی روبرو شده باشند وجود دارد؛ شاید تمدنی که در نزدیکی ما زندگی می‌کرده قبل از آنکه ردپایی برای انسان متمدن به جای بگذارد خود را از بین برده است.

۴. ما انسانهای بدوی

انسان سال‌ها زمان برای پیشرفت را از دست داده و آنچه امروز به آن دست یافته‌ایم تنها در چند سده‌ی اخیر رخ داده است. شاید فرازمینی‌ها راه‌های دیگری برای ملاقات با ما داشته باشند و شاید آن‌ها فقط انتظار می‌کشند تا روزی که انسان به سطحی از بلوغ و فن‌آوری برسد که لیاقت آشنایی با آن‌ها را پیدا کند. این احتمالی قوی است اما تا زمانی که به تکنولوژی ارتباطی فرازمینی‌ها نرسیده‌ایم نمی‌توانیم جوابی برای این سؤال پیدا کنیم.

۵. ما تنها هستیم

در نهایت دلسرد کننده‌ترین پاسخ به پارادوکس فرمی این است که شاید بیگانگانی وجود نداشته باشند؛ شاید زمین تنها سیاره‌ای باشد که توانسته شرایط حیات پیشرفته را به وجود بیاورد. اگر تا ۱۰ سال دیگر که پروژه‌ی (Breakthrough Listen) ادامه پیدا می‌کند نشانه‌ای از بیگانگان پیدا نشود ماجرا پیچیده‌تر خواهد شد، در حالی که ما هنوز جواب بسیاری از سؤالات را به درستی نمی‌دانیم؛ چگونه حیات بر روی این سیاره شکل گرفته است و چگونه سلول‌های اولیه به موجودات پیشرفته‌تر منتهی شده است یا حیات هوشمند چگونه شکل گرفته است. اقیانوس‌ها از کجا آمده‌اند، چگونه شرایط تکامل انسان به وجود آمده است؛ زمین در فاصله‌ای مناسب از خورشید قرار گرفته و آب و هوای غیر قابل تحمل زمین جوان جایش را به محیطی نسبتاً مطبوع داده است. عصر دایناسورها با برخورد یک شهاب غول‌پیکر محو شده است و پستانداران پای گرفته‌اند. انسان تاکنون تنها چند هزار سال زندگی کرده است که در برابر ۱۳.۸ میلیارد سال عمر جهان زمانی ناچیز است، شاید این چند هزار سال تنها زمانی باشد که کیهان اجازه‌ی رشد و تکامل به تمدنی را داده است.

خوشبختانه عموم دانشمندان تنهایی انسان را باور ندارند و در عوض بعضی معتقدند احتمالاً به زودی خواهیم توانست نوعی از حیات میکروبی را در مرزهای منظومه‌ی شمسی کشف کنیم. تا زمانی که آثاری از زندگی در فضای بیکران نیابیم زمین تنها سرپناه انسان، تنها موجود هوشمند کیهان، به شمار می‌رود و این خانه و ساکنان شگفت‌انگیزش تنها دارایی ما از بیکران کیهان خواهد بود. در آخر با نقل قولی معروف از سر آرتور کلارک فقید سخن را به پایان می‌بریم:

دو احتمال وجود دارد، یا ما در جهان تنها هستیم یا نیستیم، که هر دو به یک اندازه ترسناک‌اند.





تاريخ : پنج شنبه 29 مهر 1395برچسب:, | | نویسنده : مقدم |