واقعیت افزوده به ما کمک میکند تا المانهای مجازی را در دنیای واقعی جای دهیم. هولولنز (HoloLens)مایکروسافت کماکان بهترین نمونه از یک هدست است که از پسِ چنین وظایفی برمیآید؛ اما این محصول بهتدریج رقبایی از شرکتهای مجیکلیپ، اپل و گوگل را پیش روی خود میبیند.
مایکروسافت برای اینکه بتواند در بازار رقابتی حرف تازهای برای گفتن داشته باشد، از شرکت Himax برای تامین هدایتگر موج (Waveguide) این محصول کمک گرفته است. هدایتگر موج یکی از مهمترین و حیاتیترین قطعههای هولولنز محسوب میشود و کارکرد آن بازتاب تصویر مجازی در چشمهای کاربر است. همین قطعه است که باعث محدود شدن زاویه دید هولولنز میشود؛ مسئلهای که به عنوان یکی از جدیترین مشکلات این محصول مطرح شده است.
بر اساس اطلاعات منتشر شده در سایت Thurrott.com، مایکروسافت در نظر دارد تا در توسعهی هولولنز ۲.۰، برای رفع مشکل یادشده، خود وارد عمل شود. در گزارش این وبسایت چنین آمده است:
بزرگترین تغییر هولولنز ۲ مربوط به موتور نوری (light engine) آن خواهد بود. ارتقاء مشخصات سختافزاری این قطعه پیچیدگیهای خاص خود را دارد؛ اما مایکروسافت قصد دارد تا تولید آن را در لابراتوارهای خود انجام دهد. وارد شدن مایکروسافت به فاز توسعه به مفهوم وابستگی آن به شرکتهای دیگر در زمینهی طراحی و توسعه نیست؛ بلکه در تلاش است تا میدان دید هولولنز را که جزو یکی از محدودیتهای نسل نخست این محصول بود، گسترش دهد.
هدف مایکروسافت از دنبال کردن این هدف، علاوهبر کاهش هزینهها، گسترش میدان دید HoloLens 2.0 خواهد بود. شاید با این برنامهی توسعه بتوانیم برخی از پتنتهایی را که مایکروسافت طی سالهای اخیر ثبت کرده است، در یک محصول واقعی ببینیم. از سوی دیگر، وارد شدن مایکروسافت به فاز توسعهی چشمی هولولنز، بهدلیل تجربهنداشتن ردموندیها در این زمینه و مشکلات مربوط به مقیاس تولید، میتواند عرضهی هولولنز ۲ را به تأخیر بیاندازد؛ مشکلی که در گذشته نیز بر سر سرفیسهاب، گریبانگیر مایکروسافت شد.
ردموندیها پیش از این نیز بهصورت رسمی دربارهی قطعات بهکاررفته در هولولنز ۲ (HoloLens 2.0) صحبت کردهاند که از جملهی آنها میتواند به واحد پردازش هولوگرافیکی و سنسورهای تشخیص عمق مبتنی بر کینکت اشاره کرد. امیدواریم خبر منتشرشده به مفهوم آن باشد که هولولنز ۲ در دست توسعه قرار دارد و در برههای از زمان از راه خواهد رسید.
فناوری بلاک چین همانند یک دفتر اطلاعاتی شناخته شده است که از پایگاه داده (DataBase) توزیع شده تشکیل می شود. در کل بلاک چین را می توان یک پایگاه داده به اشتراک گذاشته شده نامید.
از طرفی نتیجه عملی فناوری بلاک چین راهی تضمین شده برای انتقال امن یک ارز دیجیتال بین افراد به وسیله اینترنت است؛ به طوری که به گفته بسیاری از کارشناسان هیچ کس نمی تواند مشروعیت این انتقال را به چالش بکشد.
بر اساس تعاریف اولیه، با استفاده از بلاک چین افراد زیادی می توانند گزارشهایی را به یک نوع بایگانی اطلاعات و دادهها وارد کنند. برای مثال می توان به ویکی پدیا اشاره کرد که مقالاتش اثر یک ناشر نیست. در هر زمانی که کاربری به ویکی پدیا دسترسی پیدا کند می تواند مقالات به روز شده را دریافت کند. البته این نکته حائز اهمیت است که کنترل دادهها همیشه با مدیران ویکی پدیا می باشد. به طور کل میتوان گفت مدیران ویکی پدیا هر زمانی که اراده کنند می تواند مقالاتی را حذف کنند اما در بلاک چین خود کاربران شبکه، مالک اصلی پایگاه داده هستند و اطلاعات از بلاک چین پاک نمی شود. در ادامه فیلمی از تعریف کلی این فناوری مشاهده می کند.
ماجرای بلاک چین تلگرام چیست؟
در اغتشاشات دی ماه سال گذشته، تلگرام به خاطر نقش بسزایی که در این ماجراها داشت برای مدت کوتاهی در ایران فیلتر شد. در همان روزها "پاول دورف" مدیر این پیام رسان در توییتی خبر داد که به زودی تلگرام به تکنولوژی "بلاک چین" (Blockchain) مجهز و فیلترینگ تلگرام عملا غیرممکن خواهد شد.
آنتوان روزنبرگ، یکی از کارکنان سابق بخش نشر تلگرام در اعلام کرد شبکه باز تلگرام برای کسانی طراحی شده که نمیتوانند به راحتی به ارزهای رمزپایه دسترسی داشته باشند و با راهاندازی TON قادر خواهند بود پول خود را از طریق پیام رسان تلگرام و بدون تحت کنترل بودن، انتقال دهند. پاول دوروف نیز عنوان کرد که در حال حاضر تمام جامعه ارزهای دیجیتالی و بلاک چین در حال انتقال به تلگرام هستند. به طور کلی باید گفت که واژه بلاکچین برای تولید ارز دیجیتال به کار میرود و حالا گفته میشود که تلگرام نیز قرار است از این پلتفورم برای تبادلات پولمجازی استفاده کند. حال اینکه چگونه بلاک چین توانایی دور زدن فیلترینگ را خواهد داشت برای برنامه نویسان این حوزه هم جای سوال دارد.
البته با نگاه منطقی مشخص می شود اصلی ترین دلیل تلگرام در استفاده از بلاک چین برای عبور از فیلترینگ نیست بلکه ورود به بازار ارزهای دیجیتالی همانند "بیت کوین" می باشد. بی شک مدیران تلگرام به دنبال دستیابی به رشد خرده فروشی در اپلیکیشن خود هستند و بر اساس اطلاع موجود مشخص می شود که پلتفرم "بلاکچین" تلگرام با عنوان The Open Network یا بهاختصار TON شناخته خواهد شد و فناوری آن برگرفته از "بلاکچین" مورد استفاده در بیتکوین با بهبودهایی است که مهندسان تلگرام روی آن اعمال خواهند کرد.
بلاک چین صرفا برای راه اندازی یک ارز دیجیتال
با همه این تفاسیر این روزها شایعاتی مبنی بر ارائه نسخه ضد فیلتر تلگرام مطرح می شود که بر اساس بلاک چین نوشته شده است؛ صحبت هایی که بخاطر عدم آگاهی افکار عمومی بیان می شود زیرا بلاک چین تلگرام، به دور زدن فیلتر ارتباط پیدا نمی کند و صرفا برای راه اندازی ارز دیجیتال تلگرام کاربرد دارد.
بعد از فیلترینگ تلگرام در ایران سناریوهای مختلفی برای دور زدن آن مطرح شده است که بیشتر این سناریوها برای جلوگیری از عدم ورود مردم به پیام رسان های داخلی است. البته در ماه گذشته مشخص شد که تلگرام راهی برای دور زدن فیلترینگ ندارد و صرفاً با پرداختن به مواردی از این دست که آگاهی افکار عمومی از آن بالا نیست و به دور زدن فیلترینگ مربوط نمی شود، در صدد بالا نگه داشتن آمار مخاطبان خود است.
مراسم عروسی شاهزاده هری با مگان مارکل به پایان رسید و یکی از جالبترین قسمتهای آن، استفاده از خودروهای بریتانیایی بود. دوشس (بانوی دوک) ساسکس در خودروی رولزرویس فانتوم IV مدل ۱۹۵۰ رانندگی کرد، که بسیار آشنا به نظر میرسید. این همان خودرویی است که برای ملکه الیزابت دوم ساخته شده بود، البته زمانی که هنوز به سلطنت نرسیده بود. در حقیقت این خودرو اولین رولزرویس متعلق به ملکه الیزابت و شاهزاده فیلیپ است، که اختصاصی بودن آن را نشان می دهد.
به جز صاحبان متمول از خانواده سلطنتی، چه چیزی باعث میشود تا خودروی رولزرویس فانتوم IV مدل ۱۹۵۰ نسبت به دیگر محصولات برند بریتانیایی ویژهتر باشد؟ فانتوم IV فقط یکی از هجده خودرویی محسوب میشود، که رولزرویس بین سالهای ۱۹۵۰ تا ۱۹۵۶ ساخت. توجه داشته باشید که همه این ۱۸ خودرو برای مشتریان خاص این برند بریتانیایی ساخته شدند که از طبقه اعیان انگلیس به شمار بودند. در حقیقت تنها اعضای خانواده سلطنتی بریتانیا و دیگر سران دولت این فرصت را داشتند تا با شاهکار لوکس رولزرویس رانندگی کنند.
حضور مگان مارکل در رولزرویس فانتوم IV، پیوستن او به اعضای خانواده سلطنتی را با همان شیوه حملونقل کلاسیک، تائید کرد. کیت میدلتون آخرین فردی بود که در سال ۲۰۱۱ و طی سفر خود به وستمینستر ابی برای مراسم ازدواج سلطنتی با شاهزاده ویلیام از این خودروی رولزرویس فانتوم IV استفاده کرده بود.
در حال حاضر تنها ۱۶ دستگاه خودروی فانتوم IV در جهان وجود دارد، از جمله این خودرو که دوشس جدید در عروسی سلطنتی استفاده کرد. شاید بتوان ۱۵ دستگاه خودروی دیگر را در موزهها و دیگر مجموعههای عمومی یا خصوصی پیدا کرد. با توجه به اینکه این خودروها قدمتی حدود ۶ دهه دارند، نمیتوان با اطمینان گفت که همه آنها، مثل خودروی عروس سلطنتی، به خوبی حرکت کنند.
اما خودروی دیگری نیز در مراسم تازه عروس و داماد مورد استفاده قرار گرفت؛ نسخهی الکتریکی جگوار E تایپ کلاسیک. خودروی عروس سلطنتی که از قلعه شروع به حرکت کرد، جگوار کلاسیک الکتریکی بود که از نوع ای-تایپ زیرو (E-type Zero) محسوب میشود. البته در ادامه مگان مارکل در خودروی لوکس رولزرویس فانتوم IV معروف ملکه قرار گرفت. خودروی الکتریکی جگوار کلاسیک در سال ۲۰۱۷ در رویداد تک فست (tech Fest) در لندن رونمایی شد و قرار بود که تا سال ۲۰۲۰ تمام محصولات تولیدی از این تیپ، برقی باشند.
جگوار ای-تایپ زیرو براساس نمونهی مدل ۱۹۶۸ بازتولید شده است که فرآیند تبدیل آن به خودروی الکتریکی در کارخانه جگوار لندرور در کاونتری - حدود ۱۶ کیلومتری کارخانه براونز لین که محصولات سری ای-تایپ در آن تولید میشوند- انجام گرفت. شاهزاده هری برای خروج از خانه در قلعه و رفتن به پذیرایی عصرانه در خانه فراگمور متعلق به شاهزاده چارلز، از خودروی الکتریکی جگوار ای-تایپ زیرو استفاده کرد.
با قرار دادن باتری لیتیوم یون به جای پیشرانه ۶ سیلندر قدیمی خودرو و نصب موتور الکتریکی ۲۲۰ کیلووات و دنده کاهشی مستقر در پشت آن - به جای جعبه دنده چهار سرعته - خودروی برقی جگوار ای-تایپ زیرو عملا توزیع وزن خود را شبیه به نسخه اصلی بنزینی حفظ میکند. اگر چه خودروی برقی زیرو در واقع ۴۵ کیلوگرم سبکتر است که باید فرمانپذیری خوبی از خود ارائه دهد. یک شفت کمکی جدید، انرژی تولیدی موتور الکتریکی را به دیفرانسیل اصلی و گرداننده نهایی متصل میکند.
عملکرد خودروی الکتریکی نسبت به مدل ۲۵۰ اسب بخاری اولیه بهبود مییابد و میتواند در زمان ۴.۵ ثانیه از حالت سکون به سرعت ۹۶ کیلومتر بر ساعت دست یابد؛ این در حالی است که مدل اولیه این آزمون را در زمان ۵.۵ ثانیه طی میکند. اگرچه با استفاده از آیرودینامیک و گرداننده نهایی، بیشینه سرعت خودروی الکتریکی مشابه مدل اصلی خواهد بود، اما جگوار لندرور آن را به ۱۶۰ کیلومتر بر ساعت محدود نمیکند. با این حال جگوار ای-تایپ زیرو در زمان ۱۰ ثانیه به بیشینه سرعت خود دست مییابد که ۶ ثانیه سریعتر از مدل اصلی است.
نکتهای که باید توجه داشته باشید این است که با قرار دادن باتری و سیستم محرکه برقی جدید در فضایی که قبلا توسط پیشرانه و جعبه دنده خودروی اصلی پر شده بود، جگوار ای-تایپ زیرو میتواند بدون تغییر ساختاری قابل توجهی دوباره به مدل قبلی تبدیل شود. در واقع بدنه و تجهیزات داخلی خودروی الکتریکی به جز چراغهای LED (برای بهبود بهرهوری انرژی) و پنل ابزار دیجیتال داشبورد، تغییر خاصی به خود ندیده است.
مقالههای مرتبط:
مطمئنا خودروی برقی جگوار ای-تایپ زیرو دارای ویژگیهای مدل اصلی نیست و اگرچه شعاع حرکتی آن به ۲۷۰ کیلومتر محدوده شده است، اما پروژه جالبی به نظر میرسد. تیم هنینگ مدیر جگوار لندرور کلاسیک اعتقاد دارد که بازگشتخودروهای کلاسیک به جاده، میتواند تجربه جالبی ایجاد کند.
هنینگ میگوید:
این ترکیب منحصربفرد در خودروی الکتریکی جگوار ای-تایپ زیرو، احساس رانندگی نفسگیری را برای سرنشینان ایجاد میکند. ما منتظر واکنش مشتریانمان هستیم، چرا که ما به طور مداوم شرایط بازار را بررسی میکنیم تا اگر واکنش مناسبی نشان داده شد، عرضه این خودروی برقی را آغاز کنیم.
خودروی الکتریکی جگوار کلاسیک ای-تایپ زیرو از فناوری توسعه یافته برای مدل جدید جگوار I-Pace استفاده میکند، که در سال ۲۰۱۸ عرضه شد. جگوار هنوز تصمیم قاطعی برای تیراژ تولید خودروی الکتریکی کلاسیک خود نگرفته است و به نظر میرسد که همه چیز به علاقه مشتریان بستگی داشته باشد. به همین علت باید ببینیم که در آینده نزدیک چه واکنشهایی به ساخت و تبدیل این خودروی کلاسیک برقی نشان داده خواهد شد.
اسکیزوفرنی یک بیماری جدی روانی است که در صورت عدم درمان فرد را ناتوان میسازد. حدود یک درصد آمریکاییها به این بیماری مبتلا هستند. افراد مبتلا به این عارضه ممکن است صداهایی بشنوند، تصاویر خیالی ببینند یا تصور کنند که دیگران افکار آنها را کنترل میکنند. این افکار موجب ترس فرد شده و منجر به بروز رفتاری متغیر در فرد میشود. اگرچه درمان قطعی برای این بیماری وجود ندارد ولی روش معالجهی مدیریت و کنترل علایم اصلی بیماری است.
بطنهای مغزی حفرههای حاوی مایع مغزینخاعی هستند که به برداشت مواد زاید و تهیهی مواد مغذی برای مغز و نیز جلوگیری از وارد شدن ضربه به مغز از طریق جذب شوک و ایجاد ثبات شیمیایی در مغز کمک میکنند. تعداد این حفرهها در مغز چهار عدد است و بزرگترین آنها بطنهای جانبی هستند. در سال ۱۹۷۶ با استفاده از اسکن مغزی، برای نخستین بار گزارش شد که بطنهای جانبی مغز بیماران اسکیزوفرنی بزرگتر از افراد سالم است.
دانشمندان مدتها است میدانند افراد مبتلا به اسکیزوفرنی در مقایسه با جمعیت عادی، خطر ابتلای به بیماریهای جسمی بیشتری دارند و این امر در مرگ و میر زودهنگام آنها نقش عمدهای دارد. این سلامت ضعیف جسمی اغلب بهصورت اثرات ثانویهی بیماری قابل مشاهده است. داروهای ضد روانپریشی با افزایش خطر زیاد شدن وزن و دیابت نوع دوم همراه هستند. همچنین شیوهی زندگی هم در این میان نقش دارد؛ فردی که دارای علایم ذهنی تضعیفکننده است، با احتمال بیشتری ورزش را رها میکند و دارای رژیم غذایی ضعیفی است. هرچند افرادی که بهعنوان بیمار اسکیزوفرن شناسایی شدهاند و هنوز هیچ درمانی دریافت نکرده اند نیز علایم تغییرات فیزیولوژیکی مانند فعالیت بیش از اندازهی سیستم ایمنی را نشان میدهند.
با این حساب آیا میتوان گفت که اسکیزوفرنی واقعا یک اختلال گسترده بدن است؟
مقالههای مرتبط:
در مطالعهای شواهد تغییرات فیزیولوژیکی در بدن در آغاز اسکیزوفرنی، با شواهد تغییرات درون مغز همان افراد مقایسه شد. دادههای حاصل از مطالعات مختلف شامل نشانگرهای التهاب، سطوح هورمونها و فاکتورهای خطر بیماری قلب شامل سطوح گلوکز و کلسترول جمع آوری شد. همچین دادههای مطالعاتی که ساختار مغز را مورد بررسی قرار داده بودند و سطوح مواد شیمیایی مختلف درون مغز و نشانگرهای فعالیت مغز جمع آوری شدند. نتیجه این بود که در مقایسه با عموم مردم، اسکیزوفرنی زودهنگام با تغییراتی در ساختار و عملکرد مغز همراه است. همچنین اسکیزوفرنی زودهنگام با تغییرات مختلفی در بدن همراه بود. اندازهی این تغییرات با استفاده از یک سنجهی آماری به نام اندازهی اثر، محاسبه شد. در ابتدای ابتلا به اسکیزوفرنی تفاوتی در اندازه اثر برای تغییرات درون مغز در مقایسه با اندازه اثر برای تغییرات در بدن مشاهده نشد؛ پس شاید اسکیزوفرنی واقعا یک اختلال گسترده بدنی باشد و باید بر اساس آن مورد درمان قرار گیرد.
سه توجیه ممکن
سه نظریه در مورد توضیح ارتباط تغییرات جسمی و تغییرات مغزی در بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی وجود دارد:
نخست اینکه اختلال در بدن ممکن است موجب تغییراتی در مغز و در نهایت منجر به بروز اسکیزوفرنی شود. این فرایند در موارد ویژهای از سرطانهای نادر که با تولید آنتی بادیهایی مغز را مورد حمله قرار داده و باعث آغاز بیماری روانی میشوند، مشاهده شده است. اگر تومور برداشته شود، تجربیات رواشناختی بهبود مییابد.
دوم، علایم اسکیزوفرنی ممکن است منجر به بروز بیماریهای جسمی شود. یک مثال از این مورد استرس روان پریشی حاصل روی بالا رفتن سطوح هورمون استروییدی کورتیزول است. سطوح بالای کورتیزول با افزایش وزن، دیابت و بالا رفتن فشار خون همراه است.
سوم اینکه علایم اسکیزوفرنی و مشکلات سلامت جسمانی ممکن است از طریق سازوکار مختلفی ایجاد شوند؛ ولی دارای یک فاکتور خطر مشترک باشند. مثالی از این مورد، مادری است که در دوران بارداری فقر مواد غذایی را تجربه کرده است؛ در این شرایط ممکن است در فرزند او احتمال بروز دیابت و اسکیزوفرنی در بزرگسالی افزایش یابد. افزایش خطر اسکیزوفرنی در این حالت ممکن است بهعلت رشد ناقص مغز نوزاد به علت سوتغذیه مادر باشد. افزایش خطر ابتلای به دیابت هم میتواند ناشی از تغییر توانایی نوزاد در متابولیسم گلوکز در نتیجهی کمبود تغذیهای مادر باشد.
البته لازم است که مطالعات بیشتری در زمینه اینکه مشخص شود؛ آیا تغییرات در بدن خود یک علت هستند یا پیامدی از بیماری اسکیزوفرنی انجام شود. یک روش برای انجام این پژوهش این است که افرادی را که در خطر ابتلای اسکیزوفرنی هستند، مورد بررسی قرار دهیم تا ببینیم که چگونه تغییرات در بدن در افرادی که اسکیزوفرنی میگیرند در مقایسه با دیگرانی که مبتلا نمیشوند، پیش میرود. همچنین کارهای بیشتری مورد نیاز است یرای اینکه ببینیم چگونه تغییرات در بدن به تغییرات در شدت علایم اسکیزوفرنی پاسخ میدهد.
در نهایت این که بیشتر مرگهای زودهنگام در اسکیزوفرنی حاصل بیماریهای قلبیعروقی است. طی دههها امید به زندگی در بیماران اسکیزوفرنی بهبودی نیافته است. مطالعاتی لازم است تا تعیین شود که آیا پرداختن زودتر به سلامت جسمی میتواند میزان مرگ و میر را در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی کاهش دهد یا خیر.
اگر خاطرتان باشد، در جلسات پیش نحوه پیدا کردن المانهای اچتیامال را آموختیم. با در اختیار گرفتن یک المان اچ تی ام ال در جاوا اسکریپت علاوه بر متدهایی همچون خواندن محتویات اچ تی ام ال یا تغییر اتریبیوتهای آن، امکان تغییر استایلها و شکل ظاهری آنها نیز وجود دارد. در این قسمت از آموزش به بررسی عمیقتر این موضوع خواهیم پرداخت.
برای این کار مثل همیشه ابتدا باید المان اچتیامالی که قصد تغییر در سی اس اس آن را داریم پیدا کنیم، سپس استایلهای آن را تغییر دهیم.
document.getElementById(id).style.property = " استایلهای جدید "
همانطور که میبینید برای تغییر استایلهای یک المان اچ تی ام ال دستوری به نام style وجود دارد. متد style در جاوا اسکریپت حاوی تمامی استایلهایی است که در CSS به یک المان اچتیامال میتوان اعمال کرد. برای مثال فرض کنید ما یک المان html با آیدی منحصر به فرد red داریم:
<div id="red">رنگ را به قرمز تغییر بده</div>
این المان را میخواهیم بعد از کلیک شدن روی آن به کمک جاوا اسکریپت به رنگ قرمز در بیاوریم. برای این کار ابتدا باید متد کلیک را روی این المان اضافه کنیم. همانطور که در جلسات گذشته گفته شد به کمک اتریبیوت onclick روی المانهای اچ تی ام ال میتوانید تغییرات جاوا اسکریپتی دلخواه را بعد از کلیک روی المان اعمال کنید. (البته راههای دیگری مثل eventListener ها نیز وجود دارد که هنوز آنها را نیاموختهایم).
بدین ترتیب المان اچ تی ام ال red به شکل زیر در میآید.
<div id="red" onclick="changeColor()">رنگ را به قرمز تغییر بده</div>
حالا باید در فایل جاوا اسکریپت خود یک فانکشن به نام changeColor بنویسیم که کار این فانکشن تغییر رنگ المان بعد از کلیک روی آن است.
بدین ترتیب در فایل جاوا اسکریپت خواهیم داشت:
function changeColor(){
document.getElementById("red").style.color = "red"
}
دقت کنید که حتما نتیجه را باید در قالب استرینگ بنویسید. همانطور که مشاهده میکنید متد Style در درون خود تمامی تغییرات سی اس اسی را با همان نام دارد. برای مثال برای تغییر رنگ از color برای تغییر display از دستور display و ... استفاده میکنیم. دستوراتی که در css دارای - هستند، به جای علامت - حرف دوم را بزرگ مینویسیم. مثالهای زیر را نگاه کنید تا منظورمان را بهتر متوجه شوید.
document.getElementById("red").style.display = "none"
document.getElementById("red").style.fontSize = "12px"
همانطور که میبینید در این مثال ما فونت سایز را که کلمه دو بخشی در Css است به صورت دو کلمه چسبیده به هم که کلمه دوم با حرف بزرگ است نوشتیم(به این قاعده که حرف اول کلمه دوم با حرف بزرگ نوشته شود قاعده camelCase گفته میشود و جاوا اسکریپت از این قاعده پیروی میکند).
document.getElementById("red").style.width = "200px"
همچنین دقت کنید دستوراتی که دارای واحد هستند (مثل width یا font-size یا ... حتما واحد آن را در کنار آن بنویسید.
تمرین:
یک دکمه بنویسید که با کلیک روی آن کلیه المانهای پاراگراف موجود در متن به رنگ آبی و فونت با اندازه ۱۴ در بیاید.
سخن پایانی:
در انتهای هفدهمین جلسه از آموزش جاوا اسکریپت با نحوه تغییر روی استایلهای المانهای اچ تی ام ال آشنا شدیم. در جلسه آینده باز هم سراغ استرینگها و متدهایی که روی این نوع متغیرها در جاوا اسکریپت میتوان انجام داد خواهیم رفت. با زومیت همراه شوید.
لیست کلیه دستوراتی را که به کمک متد style روی المانهای اچ تی ام ال قابل تغییر است، میتوانید در این صفحهمشاهده کنید.
در دنیای کنونی، تولیدکنندگان تلاش میکنند که تا حد ممکن موتورسیکلتهای امنتری بسازند. معمولا این کار توسط سیستمهای الکترونیکی انجام میشود. این سیستمها شامل کنترل کشش، ترمز ABS هنگام پیچیدن و سیستم تعلیق الکترونیکی است. ظاهرا هیچ کسی فکر نمیکرد که روزی از فناوری موشک برای کمک به حفظ تعادل و ثباتموتورسیکلت استفاده شود؛ و احتمالا بوش اولین شرکتی باشد که در این زمینه وارد شده است.
هر موتورسوار باید بداند، چیزی به عنوان موتورسیکلت بدون افتادن (سُر خوردن) وجود ندارد. متغیرهای زیادی وجود دارند که تعادل دینامیکی موتورسیکلت را تعیین میکنند و بخش زیادی از آنها وابسته به ارادهی موتورسوار نیستند.
یکی از شایعترین اتفاقات ناگواری که معمولا در جادههای عمومی برای موتورسواران رخ میدهد، لوساید (lowside) است که به دلیل کاهش کشش چرخ جلو اتفاق میافتد. مهم نیست که موتورسیکلت به تجهیزات ایمنی (مانند سیستم ترمز ضدقفل) مجهز شده باشد؛ اگر موتورسوار در پیچی لغزنده با سرعت حرکت کند و بخواهد بپیچید، به دلیل عملکرد یک حسگر الکترونیکی بسیار کوچک روی چرخ؛ عمل ترمزگیری به سرعت انجام میشود و ممکن است منجر به سر خوردن و تصادف موتورسیکلت شود.
در اکثر اوقات و برای بیشتر موتورسواران، نجات یافتن از تصادف لوساید میتواند شانسی بزرگ و البته تجربهای پرهزینه باشد. در این حالت باز نگه داشتن دریچه گاز پیشرانه موتورسیکلت، احتمالا تنها چیزی است که میتواند زندگی موتورسوار را نجات دهد؛ البته اگر زمان کافی برای نگه داشتن و کنترل کشش چرخهای آن وجود داشته باشد.
بوش از روش جایگزین دیگری برای جلوگیری از این نوع تصادف استفاده میکند؛ یکی از این روشها تحت عنوان "پروژه تحقیقاتی کاهش سُر خوردن" مورد بررسی قرار گرفته است که با دست جادویی به منظور جلوگیری از افتادن موتورسوار مقایسه میشود. ایده کلی مورد استفاده در این روش کاملا جدید است و از فناوری بسیار بالایی بهره میبرد.
بوش پیشنهاد میکند که برای بکارگیری فناوری دست جادویی، از نیروی پرتاب (فشار) جانبی جهت جلوگیری از لغزش موتورسوار استفاده شود. اکثر موتورسیکلتهای مدرن مجهز به حسگرهایی هستند که میتوانند لغزش چرخ جلو را تشخیص دهند؛ بنابراین هنگامی که میزان لغزش از حد معینی تجاوز کرد، از نازل برای ایجاد نیروی پرتاب استفاده میشود. طرز کار به این صورت است که نازل گاز را برای جلوگیری از لغزش چرخ جلو در جهتی اسپری میکند، در نتیجه موتورسیکلت به صورت عمودی قرار میگیرد و میتواند مسیر حرکت خود را ادامه دهد.
به نظر میرسد که این ایده بسیار شبیه به نحوه عملکرد موشک و براساس نیروی محرکه پرتابی آن باشد؛ در این مورد بوش پیشنهاد میکند از انباره (آکومولاتور) گاز برای تولید چنین نیرویی استفاده شود. این انبارهها شبیه مواردی هستند که در حال حاضر در کیسه هوای خودرو مورد استفاده قرار میگیرند. کل سیستم از فناوری کاربردی معمولی بهره میبرد، در حالی که به سادگی برای دستیابی به هدف جدیدی بازآرایی شده است.
مقالههای مرتبط:
سوالات زیادی وجود دارند که در مورد ایده بوش به ذهن میرسند. آیا پس از استفاده از مخزن گاز، میتوان آن را دوباره پر کرد؟ استفاده از چنین سیستمی چه میزان به وزن موتورسیکلت اضافه میکند؟ در حالتی که خود موتورسوار بسیار سریع رانندگی کند و سُر خوردن او ناشی از کاهش کشش به علت لغزندگی جاده نباشد، این سیستم چطور عمل میکند؟ آیا بکارگیری این ایده منجر به تبدیل سُر خوردن موتورسیکلت به چرخش در جهت محور طولی و پرت شدن راننده نخواهد شد؟ بوش چه تدبیری برای مقابله با این خطرات اندیشیده است؟
با این حال الان نمیتوان به طور قطعی در مورد جنبههای کاربردی ایده بوش قضاوت کرد و به نظر میرسد که برای چنین کاری بسیار زود باشد. ایده بوش برای پیشگیری از لغزش و سُر خوردن موتورسیکلت در حال حاضر در آغاز راه قرار دارد و بوش نمونه اولیهای برای اثبات کار آن ارائه کرده است؛ به همین علت باید تا زمان عملیاتی شدن و آزمایش آن در شرایط واقعی صبر کرد.
اتفاق پیشآمده برای فیسبوک باعث شد تا شرکت بهدنبال شفافسازی بیشتر در مورد قوانین حریم خصوصی خود باشد. از سوی دیگر، حساسیت کاربران نیز به مسئلهی حریم خصوصی افزایش پیدا کرد و از آن پس شرکتهای گوگل،مایکروسافت و حتی اپل سعی داشتهاند شفافتر عمل کرده و کاربران را از اطلاعاتی که در مورد آنها دارند مطلع کنند یا روند اطلاع از این موضوع را برای افراد آسانتر کنند. در این مطلب به شما نشان میدهیم که چطور میتوانید از هر آنچه که اپل از شما میداند مطلع شوید.
گام اول
به وبسایت اپل رفته و وارد بخش حریم خصوصی یا Privacy شوید.
گام دوم
در صفحهی حریم خصوصی زبانهای به نام Our privacy policy وجود دارد. زبانه را پیدا کرده و روی آن کلیک کنید.
گام سوم
در زبانهی یادشده لینکی تحت عنوان let us know وجود دارد. روی آن کلیک کنید.
گام چهارم
کشور خود را انتخاب کنید.
گام پنجم
در این مرحله باید مشکل امنیتی خود را مشخص کنید. در منوی بازشونده privacy issues را انتخاب کنید.
گام ششم
جزئیاتی را که اپل از شما میپرسد پاسخ دهید.
گام هفتم
اپل با ارسال ایمیل احراز هویت تشخیص خواهد داد که آیا کسی که قصد دسترسی به اطلاعات را دارد حقیقتا شما هستید یا فردی متجاوز.
مقالهی مرتبط:
گام هشتم
پس از احراز هویت شما، دادهها در قالب یک فایل زیپ حفاظت شده و دارای پسورد برای شما ارسال خواهد شد. اپل رمز این فایل را در ایمیلی جداگانه برای شما میفرستد و شما با وارد کردن این رمز قادر خواهید بود به تمام دادههایی که اپل از شما در اختیار دارد دسترسی داشته باشید.
توجه داشته باشید که ممکن است چند روزی طول بکشد تا اپل کل اطلاعاتی که از شما دارد را برای شما ارسال کند؛ اما سرانجام به تکتک جزئیاتی که این شرکت از شما در اختیار دارد دسترسی خواهید داشت.
گزارشهای جدید نشان از این دارد که اپل درصدد عرضهی یک نسخهی ۱۹۹ دلاری از هوم پاد با برند بیتس است. بنابر اطلاعات زنجیرهی تولید محصولات اپل، اسیکر هوشمند جدید اپل برجسب قیمت ۱۹۹ دلاری داشته و با برند بیتس راهی بازار خواهد شد. پیش از این نیز اطلاعاتی در عرضهی اسپیکر هوشمند ارزان قیمت توسط اپل منتشر شده بود، حال آنکه این اولین بار است که اطلاعاتی در خصوص عرضهی این محصول با برند بیتس منتشر شده است.
یکی از اطلاعاتی که در گزارش جدید نیز شاهد اشاره به آن هستیم، مذاکرات اپل با مدیاتک برای تولید نسخهی ارزانتر هومپاد است. این برای اولین بار نیست که اطلاعاتی در رابطه با مذاکرهی اپل با مدیاتک برای توسعهی یک اسپیکر هوشمند ارزان قیمت منتشر میشود و پیش از این نیز گزارشهای دیگری که برگرفته از اطلاعات زنجیرهی تولید محصولات اپل بودند، به این نکته اشاره کرده بودند.
نکتهی دیگری که در مورد هومپاد ارزان قیمت اپل جالب به نظر میرسد، در مورد عرضهی اسپیکر جدید و ارزان اپل با برند بیتس است. زمانی که اپل سال گذشته AirPlay 2 را رونمایی کرد، اعلام کرد که این ویژگی در آینده به محصولات بیتس نیز اضافه خواهد شد. با توجه به این موارد، میتوان تصور کرد که شاید منابع مورد نظر، اطلاعات مربوط هدفون بیتس مجهز به فناوری AirPlay 2 به اشتباه به عنوان اسپیکر هوشمند ارزان قیمت اپل مخابره کردهاند.
از احتمالات موجود برای اسپیکر هوشمند ارزان قیمت اپل باید به پشتیبانی نکردن از دستیار صوتی هوشمند سیری توسط آن اشاره کرد. گمانهها نشان از این دارد که شاید اپل پشتیبانی از سیری را تنها به هومپاد محدود کرده و در اسپیکر بیتس شاهد چنین ویژگی نباشیم.
هرچند شاید اسپیکر هوشمند ارزان اپل با برند بیتس راهی بازار نشود، اما تا به امروز گزارشهای متعددی منتشر شده که عرضهی نسخهی ارزانی از هومپاد را پیشبینی کرده است.
جدیدترین اطلاعات ارائه شده نشان از این دارد که اپل در طول زمستان ۲۰۱۸ موفق شده تا ۶۰۰ هزار دستگاه اسپیکر هومپاد راهی بازار کند. به طور حتم فروش ۶۰۰ هزار دستگاه هوم پاد در قیاس با اکوی آمازون چندان درخشان نیست، اما باید به این نکته اشاره کرد که قیمت هومپاد اپل ۳۴۹ دلار است، حال آنکه الکسای آمازون تنها ۴۹ دلار قیمت دارد.
وقتی به آسمان صاف شب نگاه میکنید، در همهی جهتها ستارگانی را میبینید. چنین بهنظر میرسد که گویی در مرکز کیهان قرار دارید، اما واقعاً چنین است؟ اگر نه، پس مرکز جهان کجاست؟
حقیقت این است که جهان مرکزی ندارد. از زمان مهبانگ (بیگ بنگ) در حدود ۱۳/۷ میلیارد سال پیش، جهان پیوسته در حال انبساط بوده است. اما مهبانگ برخلاف نامش، انفجاری نبود که از مرکز نقطهی انفجار اتفاق بیفتد. جهان از یک شکل کاملاً فشرده و کوچک آغاز شد و سپس هر نقطهای در جهان بهصورت یکسان منبسط شد که این روند هنوز هم در حال پیشروی است. بنابراین، بدون نقطهی چشمه جهان مرکزی ندارد.
برای درک این مطلب مورچهای را درنظر بگیرید که روی سطح یک بالن کاملاً کروی دو بعدی زندگی میکند. از دیدگاه مورچه همهجای سطح یکسان است و مرکزی روی سطح کره و حتی لبهای روی آن وجود ندارد.
اگر بالن را باد کنید، مورچه میبیند که جهان دو بعدیاش منبسط شده است. دو نقطه روی سطح کره رسم کنید و میبینید که از هم فاصله میگیرند، درست مانند کهکشانهای واقعی جهان ما.
برای این مورچه در جهان دوبعدی، سومین بعدی که بر سطح بالن بهصورت عمود گسترش پیدا میکند، هیچ مفهوم فیزیکی ندارد؛ مثل حرکت کردن به سمت مرکز بالن.بهگفتهی باربارا رایدن ، اخترفیزیکدان دانشگاه ایالتی اوهایو:
مورچه میداند که میتواند جلو و عقب برود. میتواند چپ و راست برود. اما درکی از بالا و پایین ندارد.
جهان سهبعدی ما نسخهای از جهان بالن دو بعدی مورچه است. اما قیاس بالن، با مساحت سطح محدود آن، یک جهان محدود و متناهی را عرضه میکند که بر مبنای اینکه نور از زمان مهبانگ چه مسافتی را طی کرده، استوار است. مشاهدات کیهانشناسان فقط محدودهی متناهی از کیهان را نشان می دهد؛ اما کل کیهان ممکن است نامتناهی باشد. رایدن همچنین میگوید:
کیهانشناسان هنوز مطمئن نیستند که جهان ما واقعی است یا نه.
اگر مسئله این است میتوانیم بالن را با سطح کشی همواری که تا ابد درحال انبساط است، جایگزین کنیم. یا اینکه اگر میخواهید به یک جهان سهبعدی فکر کنید، قرص نان نامتناهی کشمشی را تصور کنید که بهطور پیوسته منبسط میشود. کشمشها در این نان نمایندهی کهکشانها هستند که از هم دور میشوند. رایدن در گزارشی به لایو ساینس اظهار کرد:
اگر جهان نامتناهی باشد، مرکزی برای آن وجود ندارد.
مسطح یا انحنادار بودن جهان بهمقدار کل جرم و انرژی موجود در کیهان بستگی دارد. اگر چگالی انرژی و جرم جهان درست باشد (که چگالی بحرانی نامیده میشود)، آنگاه جهان همانند یک صفحه هموار خواهد بود که با آهنگ شتابدار ثابتی منبسط میشود.
اما اگر چگالی بیشتر از آن مقدار باشد، کیهان مانند بالن انحنا خواهد داشت. گرانش اضافی درنتیجهی این افزایش چگالی، سرعت انبساط را کند میکند. درنهایت در نقطهای انبساط را متوقف میکند.
در چگالیهای کمتر از چگالی بحرانی، انبساط کیهانی بیش از پیش شتاب میگیرد. در این سناریو، انحنای جهان منفی است؛ یعنی جهان شکل زینمانندی دارد. هرچند، جهان نامتناهی است، بازهم فاقد مرکز است.
تاکنون ایدههای نظری و مشاهداتی از جمله تابش زمینه کیهانی و پستاب مهبانگ تا حد زیادی به یک جهان مسطح اشاره دارند. اما کیهانشناسان هنوز نمیدانند که جهان واقعاً مسطح است یا منحنی آن بهقدری وسیع است که مسطح بهنظر میرسد؛ همانطور که در سطح زمین، آن را مسطح احساس میکنیم.
از آنجا که جهان مرکز ندارد و با توجه به انبساط آن لبهای هم ندارد، با این اصل کیهانشناسی که هیچ جایی در جهان خاص نیست، سازگار است. مشاهداتی که از نحوهی توزیع خوشههای کهکشان و تابش زمینه کیهانی بهدست آمده است، نشان میدهد که وقتی به کیهان از نقطهی دوری نگاه کنید، حقیقتاً همهجا یکسان بهنظر میرسد.
در طول تاریخ، انسان مدام در اشتباه بود که جایی نزدیک یا مرکز جهان قرار دارد. این مرکزیت را زمین، خورشید یا حتی کهکشکان راه شیری میدانستند. اهمیتی که ما انسانها تا چه حد خود را خاص می دانیم، درحال حاضر جهان خلاف آن را اثبات کرده است.
در سال ۱۹۹۹ خودروی عضلانی و رودستر پرقدرت شلبی (Shelby) سری 1 با تولید محدود ۲۴۹ دستگاه و قیمت پایه ۲۲۵ هزار دلار عرضه شد. پس از گذشت تقریباً دو دهه، مدیران ارشد این برند آمریکایی سری 2 این مدل را با استفاده از همان شاسی قدیمی معرفی کردند.
شلبی سری 1 به عنوان تنها خودرویی که تماماً توسط کرول شلبی؛ بنیانگذار برند شلبی امریکن طراحی و ساخته شده است، از پیشرانهی ۸ سیلندر V شکل ۴ لیتری اولدزموبیل با ۳۲۰ اسب بخار قدرت در دور موتور ۶۲۰۰ و گشتاور ۳۹۰ نیوتنمتر در دور موتور ۵۰۰۰ استفاده میکرد که امکان سفارش نوع سوپرشارژ آن نیز وجود داشت. سری 1 با نهایت سرعت ۲۷۴ کیلومتر بر ساعت در زمان ۴.۴ ثانیه به سرعت ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت میرسید. نهایت سرعت شلبی سری 1 با وزن ۱۲۰۲ کیلوگرم، حدود ۲۴ کیلومتر بر ساعت از شلبی کوبرا بیشتر بود.
بهمنظور احیای سری 1، فقط سالانه ۴ دستگاه شلبی سری 2 کاملاً دستساز با استفاده از پنلهای تقویت و بهروز شدهی سری 1 توسط تیم مهندسی وینگارد موتوراسپرتس (Wingard Motorsports)، برای فروش در بازار جهانی با پیشرانههای ۸ سیلندر V شکل 427 FE یا 427 Windsor فورد تیونینگ شده عرضه خواهد شد. مدیران ارشد شلبی تنها با اشاره به «قدرت بالای ۸۰۰ اسب بخار» و ۱۲ درصد وزن سبکتر آن در مقایسه با سری 1، مشخصات کامل فنی پیشرانه و قوای محرکه سری 2 را اعلام نکردند.
گری پترسون، رئیس شرکت شلبی امریکن گفت:
مقالههای مرتبط:
با اینکه شلبی سری 2 بر اساس نسل اول ساخته میشود، اما این مدل پیشرفت قابل توجهی کرده است. شلبی سری 2، با ترکیب هنر دست با جدیدترین فناوریها روز، به قلمرو خودروهای سوپراسپرت وارد شده است. سری 2 خودروی مناسبی برای کلکسیونرها و طرفداران خودروهای خاص است که به لذت محض رانندگی توجه دارند.
مشتریان این مدل خاص امکان انتخاب و سفارشیسازی تکتک بخشهای شلبی سری 2 را دارند. پس از سفارش بدنه و پنلهای آلومینیومی ، فیبرکربن یا تیتانیومی بدون رنگ یا رنگشده، طرح نوارهای مسابقهای شلبی با رنگهای مختلف و کابین مملو از چرم و آلکانترا، سرهم کردن سری 2 توسط دستهای تیم مهندسی وینگارد موتور اسپرتس آغاز میشود. هر دستگاه شلبی سری 2، شامل یکسال گارانتی و یک جلسهی تمرینی رانندگی در پیست اسپرینگ مونتین لاس وگاس خواهد شد.
قیمت پایه شلبی سری 2 با بدنهی فیبر کربن و آلومینیوم بهترتیب برابر با ۳۵۰ هزار دلار و ۵۰۰ هزار دلار است. شلبی سری 2 با بدنهی آلومینیومی فقط یک دستگاه در سال ساخته خواهد شد؛ قیمت مدل تیتانیومی این خودروی خاص، هنوز اعلام نشده است.
گوگل تغییرات بسیاری در جیمیل (Gmail) اعمال کرده است. علاوهبر ویژگیهای جدیدی که در کنفرانس Google I/O امسال معرفی شد، مجددا شاهد تغییرات جدیدی در جیمیل هستیم. یکی از ویژگیهای جدیدی که به جیمیل اضافه شده، قابلیت منشنکردن افراد با کاراکتر @ درون بدنهی ایمیل است، با این ویژگی، کاربران بهراحتی میتوانند دیگران را تگ کنند. براساس گزارش اندروید پلیس، قابلیت یادشده بههمراه بازطراحی گستردهی جیمیل پیش از کنفرانس توسعهدهندگان امسال از راه رسیده است.
میتوانید با استفاده از name@ یا استفاده از name+ (در گوگل پلاس) دیگران را تگ کنید. با این روش میتوانید نام فرد را به گیرندگان اضافه کنید و نام آن کاربری که وی را تگ کردهاید بهصورت مشخص هایلایت شده در فهرست گیرندگان مشخص میشود. با استفاده از تگ کردن نامها در زمان شما صرفهجویی میشود و میتوانید به جای اینکه به قسمت دریافت کننده ایمیل بروید و ایمیل فرد دریافت کننده را تایپ کنید یا آن را در فهرست دریافتکنندگان پیدا کنید، بهراحتی بتوانید با استفاده از روش تگ کردن با سرعت بالاتری برای وی ایمیل ارسال کنید. این قابلیت در حال حاضر در سیستمعامل اندروید و iOS جیمیل قابل استفاده نیست؛ ولی نسخه وب جیمیل به آن مجهز شده است.
جیمیل بهتازگی چندین ویژگی مفید مبتنی بر هوش مصنوعی را در اختیار کاربران قرار داده است که جدیدترین آنها، ویژگی «Nudge» است. وقتی ایمیلی برای شما ارسال شده باشد و فراموش کرده باشید آنها را چک کنید، این ویژگی به شما هشدار میدهد. ویژگی جدید «Nudge» در جیمیل به شما اجازه میدهد زمان و تاریخ مشخصی را برای ایمیلهای خاص تنظیم کنید تا مجددا در صندوق ورودیتان نمایش داده شود. اگر فراموش کرده باشید آن ایمیل خاص را باز کنید، مجددا به صندوق ورودی شما ارسال شده و نمایش داده میشود. لذا Nudge به شما کمک میکند تا ایمیلهای مهم خود را از دست ندهید. این ویژگی با کمک هوش طراحی شده است.
این ویژگی در گوشهی سمت راست بالای صفحه به شما نشان میدهد که ایمیلهای خاصی به صندوق ورودیتان ارسال شده است. این ویژگی به صورت پیش فرض فعال خواهد شد، ولی کاربر میتواند آن را به صورت دستی از طریق تنظیمات جیمیل غیرفعال کند.
لامبورگینی حداقل دو بار در تاریخ خود، با تولیدکنندگان دوچرخه برای ساخت مدلهای مسابقهای کیفیت بالا، همکاری کرده است. در حال حاضر خودروساز معروف دنیا با شرکت ایتالتکنولوژی (Italtechnology) همکاری میکند تا یکدوچرخه الکتریکی (e-bike) با برند لامبورگینی تولید شود.
به تازگی در موزه لامبورگینی در سنت آگاتا بولونزه اعلام شد که دوچرخههای برقی که لامبورگینی قصد دارد با همکاری ایتالتکنولوژی تولید کند، شامل دو مدل دوچرخه کوهستان و جادهای میشود. (تصویر زیر متعلق به دوچرخه کوهستان است).
اگرچه هنوز منتظر هستیم تا لامبورگینی مشخصات بیشتری در مورد این دوچرخه برقی منتشر کند، اما گفته میشود که دوچرخه جادهای لامبورگینی برای مشتریانی طراحی شده است که علاقهمند به استفاده از حداکثر سرعت هستند. به گفته لامبورگینی، دوچرخهسواران میتوانند با استفاده از دوچرخه برقی جدید به نهایت سرعت مجاز جادهای تحت قوانین رانندگی فعلی دست یابند. هر دو دوچرخه برقی لامبورگینی در ایتالیا طراحی و ساخته شدهاند و نتیجه بیش از پنج سال تحقیق و توسعه هستند. آنطور که ایتالتکنولوژی میگوید، چهار اختراع بینالمللی در رابطه با این دوچرخههای الکتریکی ثبت شده است.
فروش دوچرخه برقی لامبورگینی از ماه آینده آغاز خواهد شد و خریداران میتوانند به صورت آنلاین یا از طریق خردهفروشان بینالمللی انتخابی اقدام به خرید کنند. خریدارانی نیز که از طریق برنامه Ad Personam سفارش خود را ثبت کنند، میتواند رنگهای سفارشی مخصوص خودروهای لامبورگینی را برای دوچرخه برقی خود رزرو کنند.
باتریهای لیتیوم سولفوری (Li,S) از انواع نسبتا جدیدی هستند که طی پژوهشهای مختلف توسعه یافتهاند. بهدلیل تراکم بالای انرژی این نوع باتری از نظر تئوری (بهطوری که پنج برابر بیشتر از آخرین باتریهای لیتیوم یونی در یک حجم کوچکتر انرژی ذخیره میکند)، در هر دو مقیاس کاربردی بزرگ و کوچک هم از گزینههای قوی و برندگان احتمالی بهشمار میرود.
اما قبل از پیادهسازی این نوع باتری در زمینههای کاربردی واقعی، باید بعضی از مشکلات عملکردی آن ازجمله رسانایی ضعیف و بازدهی انرژی ناکافی را حل کرد. این خطاهای کوچک از واکنشها و انواع شیمیایی درون باتری ناشی میشوند؛ زیراشارژ باتری از طریق اتمهای لیتیوم بین دو الکترود باتری و از طریق الکترولیتی که آنها را جدا میکند، منتقل میشود. این مشکلات را میتوان با اضافه کردن سولفیدهای رسانای فلزی ازجمله سولفید مس (CuS)، سولفید آهن (FeS2)، سولفید تیتانیوم (TiS2) و ... به الکترود سولفور تا اندازهای کاهش داد. بااینحال هر نوع سولفید فلز در باتریهای Li-S رفتار منحصربهفرد و متفاوتی از خود نشان میدهد. دانشمندان برای درک سازوکارهای بنیادی این رفتارهای متفاوت باید به بررسی دقیق واکنشهای پیچیدهی شارژ و تخلیهی شارچ باتری بپردازند که خود یک چالش به شمار میرود.
دانشمندان با همراهی یورگین تیم از اشعهی طیفسنجی اشعهی ایکس تفکیک زیرمیکرونی (SRX) برای نمایش فرآیندهای داخلی باتری لیتیوم، سولفور استفاده کردند.
گروهی از پژوهشگرها در سه مرکز NSLS-II (مرکز ملی نور شتابدهندهی ذرات ۲)، بخش انرژی ایالاتمتحده (DOE)، دفتر تأسیسات کاربری علوم در آزمایشگاه ملی بروکهاون DOE، با هدف دستیابی به اطلاعات بیشتر در مورد تکامل شیمیایی و ساختاری افزودنی سولفید فلز (در این نمونه سولفید مس) با اجرای یک آزمایش چندروشی اشعهی ایکس به بررسی حرکت یونهای لیتیوم بین الکترودهای باتری پرداختند. کار آنها یک نمونهی بررسی اوپراندو است، بررسی اپراندو به روشی گفته میشود که امکان جمعآوری اطلاعات ساختاری و شیمیایی به پژوهشگرها میدهد و درعینحال اندازهگیریهای فعالیت الکتروشیمیایی را ثبت میکند. این گروه از یک مجموعه تکنیک اشعهی ایکس برای این آزمایش استفاده کرد: توزیع پودر اشعهی ایکس برای جمعآوری اطلاعات ساختاری، پردازش تصویر فلوئورسنس اشعهی ایکس برای نمایش تغییرات در توزیع عناصر و طیفسنجی جذب اشعهی ایکس برای ردیابی واکنشهای شیمیایی.
نتایج در نسخهی آنلاین ۱۱ اکتبر ۲۰۱۷ مجلهی Scientific Report منتشر شدند و چشماندازهای جدیدی به تکامل شیمیایی و ساختاری سیستم باز کردند.
بررسی افزودنیها برای عملکرد بهتر
از میان گزینههای مختلف، سولفید مس یا CuS به چند دلیل ازجمله رسانایی و تراکم انرژی بالا گزینهی خوبی به نظر میرسد. بر اساس نتایج آزمایشهای قبلی اضافه کردن CuS به الکترود سولفور منجر به بهبود ظرفیت تخلیهی شارژ باتری میشود؛ زیرا سولفور یک رسانای ضعیف اما رسانا در مقابل CuS است و از نظر الکتروشیمیایی فعال و واکنشپذیر است. بااینحال وقتی از کاتدهای (الکترود مثبت) پیوندی سولفور، CuS استفاده شد، یونهای Cu در الکترولیت حل و درنهایت روی آند (الکترود منفی) لیتیوم جمع شدند و لایهی بین آند و الکترولیت را تخریب کردند. به این ترتیب سلول تنها پس از چند مرتبه چرخهی شارژ-دشارژ، خراب میشود. بهگفتهی هونگ گان، پژوهشگر بخش فناوریهای پایدار انرژی بروکهاون و یکی از مؤلفین اصلی مقالهی مرتبط:
این مشاهده یک چالش طراحی برای الکترودهای چندعملکردی است: شاید در حین عرضهی مؤلفههای جدید با ویژگیهای مطلوب مشکلاتی رخ دهد و مانع از اهداف طراحی اصلی شود. برای حل مشکلات باتری Li-S با افزودنی CuS و ارائهی راهنمایی برای طراحی الکترودهای آینده، به درک بهتری از تکامل سیستمها ازجمله درک ساختاری، شیمیایی و ریختشناسی نیاز داریم.
روش چندوجهی
بهگفتهی دیگر مؤلف مقاله، کارن چن ویگارت و استادیار علوم مواد دانشگاه استونی بروک و بخش مهندسی شیمی:
امروزه بیشتر نیاز به توسعهی روش چندوجهی داریم؛ زیرا این روش تنها به بررسی یک جنبه از تکامل سیستم نمیپردازد، بلکه با استفاده از روشهای تکمیلی شتابدهندهی ذرات دیدگاه جامعی نسبت به بسیاری از ابعاد سیستم ارائه میدهد.
درنتیجه، گروه پژوهشی در درجهی اول به طراحی یک سلول باتری پرداخت که با هر سه روش اشعهی ایکس سازگاری کامل دارد و میتوان آن را در سه باریکهی مختلف اشعهی ایکس مورد بررسی قرار داد. طرح آنها نهتنها امکان اندازهگیری در هر دو الکترود باتری را فراهم کرده؛ بلکه از نظر نوری هم شفاف است و امکان اجرای میکروسکوپی نوری و ترازبندی در خطوط باریکه را به پژوهشگر میدهد. بهگفتهی چن ویگارت:
دلیل اهمیت این ویژگیها این است که امکان تجزیهی فضایی واکنشهای مؤلفههای مختلف را در موقعیتهای مختلف داخل سلول فراهم میکنند و این همان هدف اصلی پژوهش است.
علاوه بر این طرح بهقدری ساده و تطبیقپذیر است که امکان تولید مقرونبهصرفهی تعداد زیادی از سلولها را برای هر آزمایش شتابدهنده فراهم میکند. سان، ژاو و لین با همکاری یکدیگر موفق به توسعهی سلولهای باتری چندوجهی شدند. علاوه بر این تیم پژوهشگرها به طراحی یک نگهدارندهی چندسلولی پرداخت که امکان چرخش همزمان چند باتری و اندازهگیری موفقیتآمیز و پیوستهی آنها را فراهم میکند.
خط باریکهی پراکندگی پودری اشعهی ایکس (XPD)، تیم با همکاری اریک دورهی به بررسی تکامل ساختاری الکترود پیوندی در حین تخلیهی شارژ میپردازد.
دانشمندان برای مطالعهی تکامل ساختاری الکترودهای پیوندی در حین تخلیهی شارژ، از روش تفرق پودری اشعهی ایکس (XPD) استفاده کردند. خط باریکهی XPD یک ابزار مؤثر در بررسی واکنشهای باتری از جمله باتریهای لیتیوم سولفوری است که در این نمونه برای ثبت زمانبندی واکنش بین لیتیوم و Cus نسبت به واکنش با سولفور به کار رفته است. طبق دادههای XPD، محصولات واکنش بلوری یا کریستالی نیستند.
دانشمندان به طراحی یک سلول باتری لیتیوم سولفوری (راست) پرداختهاند که با هر سه روش اشعهی ایکس در سه باریکهی مختلف اشعهی ایکس (چپ) سازگار است، از این باریکهها برای بررسی عملکرد باتری در شرایط مختلف استفاده میشود.
گروه پژوهش برای کسب اطلاعات بیشتر مجددا از روش طیفسنجی جذب اشعهی ایکس یا XAS استفاده کرد و آزمایش را در خط باریکهی ISS (طیفسنجی دیوارهی داخلی) انجام داد. بر اساس دادههای XAS پس از تخلیهی کامل باتری، Cus به انواعی تبدیل میشود که نسبت Cu و S در آنها بین دو مادهی CuS و Cu2S متغیر است. گروه برای بررسی ترکیب فازی دقیق در آینده آزمایشهای دیگری XAS را انجام خواهد داد.
دانشمندان برای نمایش تجزیهی CuS و تجزیهی مجدد آن روی آند لیتیوم از آزمایش میکروسکوپی فلوئورسنس اشعهی ایکس یا XRF در خط باریکهی SRX (طیفسنجی اشعهی ایکس با تفکیک زیرمیکرونی) استفاده کردند. پردازش تصویر XRF با اندازهگیری فلوئورسنس اشعهی ایکس منتشرشده هنگام برانگیخته شدن نمونه با یک منبع اصلی اشعهی ایکس، به شناسایی عناصر موجود در آن میپردازد. به این صورت گروه میتواند پردازش عناصر موجود در باتری و همینطور چگونگی و تکامل توزیع را ثبت کند. این اطلاعات به دادههای تکامل شیمیایی و ساختاری بهدستآمده از بررسیهای XPD و XAS وابسته هستند.
جمعبندی
با مرور کامل یافتههای هرکدام از روشهای اشعهی ایکس، میتوان به یک چشمانداز (هرچند پیچیده) از تکامل فاز کریستالی الکترود سولفور، CuS رسید و همینطور به نحوهی تجزیهی CuS در طول تخلیهی شارژ سلول پی برد. با مرور کلی نتایج بهدستآمده از هرکدام از روشهای اشعهی ایکس تصویری از تکامل فاز کریستالی الکترود پیوندی سولفور، CuS و همینطور تجزیهی CuS در طول تخلیهی شارژ سلول شکل میگیرد. در بخش اول تخلیهی شارژ، سولفور داخل کاتد بهطور کامل مصرف میشود و به نظر میرسد که به پلی سولفیدهای لیتیومی حلال مثل LiS3، LiS4 و به همین ترتیب تا LiS8 تبدیل میشود. سپس پلیسولفیدها به Li2S2 غیر کریستالی تبدیل میشوند که بعدا به Li2S کریستالی تبدیل میشود. لیتیم دار شدن سولفور تا انتهای تخلیهی شارژ متوقف میشود. در این نقطه، لیتیمدار شدن CuS شروع به تشکیل گونههای غیر کریستالی CuS میکند.
CuS بهشدت با بعضی از انواع پلیسولفید واکنش میدهد. یونهای Cu در الکترولیت حل میشوند و در این محلول از کاتد به آند میروند. انواع مختلف مس هم از سطح آند تجزیه و درنتیجه خیلی زود سلول خراب میشود. این پروژه یک مکانیزم شفاف در مورد واکنش سولفور و مس سولفید را داخل یک سلول Li-S در طول چرخهی شارژ یا تخلیهی شارژ ارائه میدهد. تیم پژوهشی از روش چندوجهی شتابدهندهی ذرات برای بررسی مکانیزم چرخهی دیگر سیستمهای باتری هم استفاده کرده است. جستوجوی افزودنیهای رسانا به باتریهای لیتیوم سولفور متمرکز بر سولفیدهای فلزی با حالت گذار پایدارتر هم است که میتوان به تیتانیوم دیسولفید (TiS2) اشاره کرد، در این ترکیب هیچ تجزیهی یونی Ti در طول تخلیهی شارژ یا شارژ سلول مشاهده نمیشود.
رباتهای خزنده (Crawler Robot)، به عنوان مأموران جدید کنترل و مراقبت در مراکز کنترل انرژی هستهای آغاز بهکار کردند. کنترل انرژی هستهای برای بشر یک آرزوی بزرگ است. تسلط بر قدرت هستهای بهقدری وسوسهبرانگیز است که بشر در مواجهه با آن گاهی انسانیت خود را فراموش میکند. خاطرات تلخ بشر از خسارتهای پسر کوچک و مرد چاق در ۱۹۴۵ هرگز فراموش نخواهد شد.
این تلنگری بود تا انسان تصمیم بگیرد دوران جدیدی را شروع کند و از انرژی هستهای در راههای صلحآمیز استفاده کند؛ ولی کار باانرژی قدرتمند هستهای مثل بازی کردن با دم شیر است. لحظهای غفلت میتواند عواقب وحشتناک و جبرانناپذیری را نهتنها برای مردم عصر حاضر، بلکه برای نسلهای آینده در پی داشته باشد. حادثه چرنوبیل از حوادث تلخ این دوران بود. هماکنون عصر جدیدی آغاز شده است. بشر با ابزار فناوری، به سراغ مهار غول انرژی هستهای میرود. حال گزینه جدید روی میز بشر، فناوری رباتیک است. فصل جدید این مبارزه در پایکتون، اوهایو آغاز شده است.
مقالههای مرتبط:
رباتهای خط مقدم
وزارت انرژی ایالاتمتحده آمریکا (U.S. Department of Energy) قصد دارد با استفاده از رباتهای خزنده به کنترل محیطهای رادیواکتیویته بپردازد. البته قبلاً در حادثه هستهای فوکوشیما که در ماجرای سونامی بزرگ ژاپن رخداده بود، نیز ارتش رباتهای ژاپنی وارد عرصه شده بودند. این رباتها برای کار در شرایطی سخت و استقامت در برابر تشعشعات رادیواکتیویته ساختهشده بودند، اما در شرایط سخت محیطی بعد از چند ساعت از بین رفتند. هرچند قبل از قبول شکست خود توانستند از محیط داخل نیروگاه که برای انسانها قابلدسترسی نبود، عکسهایی تهیه کنند. هنوز مسئله درک شرایط درون راکتور ذوبشده و وضعیت مواد رادیواکتیو درون آن مشکل بزرگ ژاپنیها در بازسازی نیروگاه هستهای فوکوشیما است.
رباتهای خزنده دانشگاه کارنگی ملون
این بار دانشگاه Carnegie Mellon این فرصت را پیداکرده تا قدرت دانش محققان خود و عملکرد رباتهایش را در این مبارزه خشن بسنجد. دانشگاه معتبر کارنگی ملون که جزو ۱۰ دانشگاه برتر امریکا است؛ بخش رباتیک خود را با مدیریت William Whittaker و با پشتیبانی وزارت انرژی ایالاتمتحده وارد عرصه نبرد کرده است. ویلیام وایت تاکردانشمند زبدهای است که تجربه فعالیت در پاکسازی راکتورهای آسیبدیده همچون چرنوبیل Chernobyl در اوکراین را دارد.
محل نبرد کیلومترها لوله است که باید بازرسی و بررسی شوند. این رباتهای خزنده مأموریت دارند، وضعیت رسوب اورانیوم در لولهها را بررسی کنند. این کار توسط کارگران بهصورت دستی و از خارج لوله انجام میشود. در بعضی از مسیرها کارگران مجبور بودند از بالابرها و داربستها برای رسیدن به لولهها استفاده کنند که علاوه بر افزایش سختی کار، احتمال وقوع حوادث نیز افزایش مییافت.
DOE حامی رباتهای خزنده
تا زمانی که اهمیت خطرات و عواقب بسیار بد این حوادث در بخش امنیت صنعت و کار در تاسیسات هستهای وجود داشته باشد روند مفید استفاده از رباتهای خزنده میتواند روبه افزایش باشد. حتی تأثیر این نتایج نیز در اعلامیههای DOE و بیان نتایج تخمین سودآوری این عملیات منعکسشده است. بر طبق این تخمینها، عملیات رباتهای خزنده موجب صرفهجویی ۱۰ میلیون دلاری در کارخانه پتاسیم گازی پایکتون میشود. در پدوکا کنتاکی نیز تأسیسات هستهای وجود دارد که به تولید اورانیوم برای نیروگاههای نظامی و سلاح هستهای و در آخر سوخت هستهای میپردازد. DOE برآورد میکند، با اجرای این طرح در کارخانه Paduca کنتاکی حدود ۵۰ میلیون دلار صرفهجویی میشود.
رباتهای دانشگاه ملون کارنگی (CMU) تصمیم دارند با خزیدن درون لولهها عملیات بررسی را باکیفیت بالاتری انجام دهند. رباتهای خزنده با این کار نهتنها هزینه عملیات را کاهش میدهند بلکه خطرات ناشی از کار نیز، بهطور چشمگیری کاهش مییابد. وقتی تصور کنید مساحت بعضی از این کارخانهها و لولههایی که در طی آن، به اینطرف و آنطرف میروند، بیش از مساحت ۱۸۵ زمین فوتبال است، ارزش این عملیات و همچنین وسعت آن بیشتر درک میشود.
عملیات بزرگ و رباتهای جستجوگر
حقیقتاً فرایند جستجو اورانیوم انباشتهشده و پاکسازی آن در طول لوله بسیار دشوار است. در طول سه سال بیش از ۱.۴ میلیون گزارش اندازهگیری لوله و اجرای فرایند تست و بررسی بهصورت دستی، از گستردگی این عملیات در تأسیسات هستهای صحبت میکند. این میدان بزرگ مبارزه باعث شده وزارت انرژی ایالاتمتحده آمریکا (DOE) برای فرایند دقیقتری برنامهریزی کند. طبق برآوردهای DOE باوجود رباتها حجم کارها به ۱/۸ کاهش پیدا میکند. بااینوجود هنوز هم نیاز به تست و بررسی دستی در برخی اجزا برای کشف رسوبات اورانیومی وجود خواهد داشت.
William Whittaker نیز معتقد است این عملیات میتواند یک نقطه عطف بزرگ برای استفاده هر چه بیشتر رباتها در محیطهای خطرناک و حفظ جان انسانها باشد. هدف او تبدیل این روش به یک متد استاندارد و حرفهای برای اندازهگیری ذخایر اورانیوم و راهکاری برای مدیریت زباله هستهای در سراسر جهان است.
RadPiper ربات خزنده
ویلیام واتاکر که نام رباتش را RadPiper نامیده است، انتظار دارد بتواند مأموریت نظارت و پاکسازی لولههای ۳۰ اینچی و حتی بزرگتر از آن را با موفقیت کامل انجام دهد. مزیت اصلی RadPiper این است که بهطور خودکار درون لولهها به حرکت و جستجو میپردازد. RadPiper مجهز به یک رادار لیزری است. این رادار لیزری (LiDAR) با ارسال امواج لیزری به بدنه لوله و بازگشت آنها به مسیریابی و حرکت در میان لولهها ادامه میدهد. لیدار همان تکنولوژی است که خودروهای بیسرنشین از آن برای جهتیابی استفاده میکنند. در کنار این تکنولوژی یک دوربین fisheye در سمت جلوی ربات وجود دارد تا تشخیص موانع و مشکلات در مسیر ربات ممکن باشد.
RadPiper با سنسوری جدید از یودید سودیم که توانایی شمارش اشعه گاما را دارد٬ برای اندازهگیری رادیواکتیو استفاده میکند. این سنسور با نام disc-collimated در دانشگاه کارنگی اختراعشده است. ربات تماممسیر طول لوله را بررسی میکند و درنهایت دوباره به محل اول خود بازمیگردد. گزارشهای روزانه ربات به تحلیلگران کمک میکند از آخرین وضعیت تأسیسات اطلاع کامل داشته باشند.
آینده صنعت رباتیک هستهای نزدیک است
DOE برای توسعه رباتهای خزنده ۱.۴ میلیون دلار به دانشگاه کارنگی پرداخت کرده است. اهمیت و وسعت این پروژه یکی از بهترین نمونههای عالی تجربه و تحلیل علوم رباتیک در دنیای واقعی است. DOE از هماکنون به دنبال استفاده از این تکنولوژی در دیگر تأسیسات هستهای حتی آنهایی که قرار است در آینده ساخته شوند همچون سایت Hanford یا سایت Savannah است. این موضوع ثابت میکند که رابطه میان تیمهای مطالعه و تحقیق دانشگاهی، در عرصه روباتهای توسعهیافته و دنیای تجارت میتواند بسیار مثبت باشد و حلقه طلایی صنعت و دانشگاه نتایج بزرگی را رقم بزند. با انتخاب رباتها بهعنوان پیشقراولان حضور انسان در محیطهای خشن، سخت و خطرناک همانند محیطهای رادیواکتیو یا سمی یا حتی کرات دیگر، نوید حضور موفقتر انسان در عرصههای سخت و چالشبرانگیز به گوش میرسد.
ترافیک داده روی دستگاههای اندرویدی در ایالات متحده طی فصل اول سال ۲۰۱۸ به میزان ۶۰ درصد افزایش یافته است. یکی از واحدهای مؤسسهی پژوهشی Strategy Analytics به نام AppOptix، به عنوان بخشی از گزارش سه ماهه اول سال ۲۰۱۸ خود به این موضوع اشاره کرده است.
این اطلاعات آماری بر اساس بررسی ترافیک داده ۴۰۰۰ گوشی اندرویدی استخراج شده است و نشان میدهد که تعداد بیشتری از کاربران از بستههای اینترنت نامحدود استفاده میکنند. شاید یکی از دلایل استفاده از بستههای اینترنت نامحدود، استریم ویدیو با کیفیت بالا باشد. کاربرانی که در فصل اول سال ۲۰۱۷ از بستههای اینترنت نامحدود استفاده میکردند، در سه ماهه اول سال ۲۰۱۸، مصرف دادهی آنها تا ۳۷.۱ درصد نسبت به زمان مشابه سال قبل افزایش پیدا کرده است. این اطلاعات آماری هم شامل بستههای اینترنت همراه و هم شامل اینترنت وایفای میشود.
زیرساخت ارائهدهندگان خدمات تلفن همراه در ایالات متحده، در سه ماه اول سال جاری نسبت به مدت مشابه در سال ۲۰۱۷ ظرفیت بیشتری را در اختیار کاربران قرار دادهاند و در این بین، مشترکان اپراتور T-Mobile هنوز هم جزو فعالترین کاربران در حوزهی مصرف بیشتر حجم اینترنت محسوب میشوند، کاربران این اپراتور به طور میانگین 18.۱۸.۸گیگابایت ترافیک در هر ماه استفاده میکنند. مصرف کاربران اپراتور AT&T در بازهی زمانی مشابه بهصورت میانگین ۱۵.۱ گیگابایت داده در ماه بوده است.
حجم مصرف داده اینترنت کاربران و مشترکان دیگری که از بستههای اینترنت نامحدود استفاده نمیکنند، نسبت به مدت زمان مشابه سال قبل، ۱۳ درصد افزایش داشته است. براساس گزارش AppOptix، مصرف دادهی اینترنت صاحبان گوشیهای هوشمند سامسونگ، به طور متوسط بیش از باقی برندها است. دارندگان گوشیهای سری گلکسی اس ۸(Galaxy S8) و گلکسی اس ۷ (Galaxy S7) و هم چنین گلکسی نوت ۵ (Galaxy Note 5) و گلکسی نوت ۸ (Galaxy Note 8) و به دنبال آن دارندگان گوشیهای سری گلکسی اس ۶ (Galaxy S6) و گلکسی اس ۵ (Galaxy S5)، جزو پرمصرفترین کاربران دادههای اینترنت تلفن همراه هستند.
انتظار آن میرود که با ارائهی شبکه 5G، کاربران بتوانند از اینترنت با سرعت بالاتری استفاده کنند و برنامههای کاربردی بیشتری خصوصا در حوزههای اجتماعی و سرگرمی، روی گوشیهای هوشمند خود نصب کنند. یک شرکت تبلیغاتی به نام Mobile Posse به تازگی در مورد انقلاب جدیدی در عرصه تلفنهای هوشمند صحبت کرد که در آن از آخرین فناوریهای در حال ظهور برای گوشیهای هوشمند استفاده خواهد شد تا نیاز کاربران را به محتوای با کیفیت بالا مرتفع سازد. برنامهریزی کلانی برای استفاده از شبکه 5G در ایالات متحده صورت گرفته که از سال آینده میلادی شاهد آن خواهیم بود.
با در نظر گرفتن وجه خوشبینانه در این مورد وجه دیگری نیز وجود دارد و آن بازمیگردد به نگرانی از اقدامات مستقیم ایالاتمتحده آمریکا علیه شرکتهای خارجی در ایران. طبق مطالعهای که مرکز تحقیقاتی بیزینسمانیتور انگلستان، صنعت خودروی ایران یکی از عمدهترین برندگان برجام بود و در سال ۲۰۱۵ میلیونها دلار سرمایه خارجی به این بخش سرازیر شد. بسیاری از شرکتها و بهخصوص خودروسازان اروپایی از قطع همکاری با ایران متحمل زیان هنگفتی خواهند شد.
شرکتهای رنو و پژو-سیتروئن در هفته گذشته و پس از اعلام تصمیم ترامپ شاهد افت ارزش سهام خود بودند. پژو-سیتروئن در سال اخیر مناسبات خود را با ایران گسترش داده و فروش محصولاتش نیز در ایران رشد قابلتوجهی داشته است. این شرکت خواستار موضعگیری یکپارچه اروپا درخصوص تحریمهای جدید ترامپ شده است، اما اشارهای نکرده است که چه تصمیمی در این خصوص میتواند منافع خودروساز فرانسوی و شریک ایرانیاش را تامین کند. پژو بررسی تاثیر اقدام آمریکا و نتیجه احتمالی اعمال تحریمها را آغاز کرده است.
بدین ترتیب با توجه به گزارش مرکز تحقیقاتی بیزینسمانیتور با وجود اینکه شرکتی همچون پژو بازاری در ایالاتمتحده آمریکا ندارد و همچنین رئیسجمهور این کشور نیز قول تضمین سرمایههای شرکتهای خارجی حاضر در ایران را از سوی اتحادیه اروپا داده، باز هم این شرکت مشغول بررسی جوانب حضور خود در صنعت خودروی ایران است. اما رنو شرایط متفاوتتری نسبت به شرکت هموطن خود دارد. این شرکت که برنامهریزی بلندمدتی برای حضور در ایران بعد از لغو تحریمها داشت، هماکنون در شرایط سختی قرار گرفته است. رنو بعد از تحریمهای برنامه هستهای ایران برخلاف پژو در ایران ماند و کم و بیش به تولید محصولات خود در ایران ادامه داد. حال آنکه نقض برجام از سوی ایالاتمتحده آمریکا در شرایطی اجرا میشود که این شرکت هنوز در پیچ خرید شرکت بنرو برای تولید محصولات خود، باقی است.
در این زمینه برخی اخبار حکایت از آن دارد که با توجه به نقض برجام و همزمانی آن با خرید شرکت بنرو از سوی رنو، بسیاری از نگاهها به عملکرد رنو است چراکه عدمانتقال وجه برای خرید بنرو به معنی قبول شرایط تحریم از سوی این شرکت و همچنین پاپس کشیدن از قرارداد حضور در ایران است. در حال حاضر آنچه مانع از تداوم حضور رنو در ایران میشود شریک ژاپنیاش نیسان است که حضور گستردهای نیز در بازار آمریکا دارد؛ بهطوریکه موتور اغلب خودروهای نیسان در فرانسه تولید میشود، به این ترتیب اعمال تحریم آمریکا علیه رنو میتواند خسارت قابلتوجهی به این خودروساز وارد کند.
پژو در سال ۱۹۹۱ رسما از بازار آمریکا خارج شد، اما اخیرا اعلام کرده است قصد دارد کسبوکار خود را در این کشور از سر بگیرد. به این ترتیب آنچه مشخص است با توجه به تضمینهای اتحادیه اروپا برای ماندن این شرکتها در ایران اما باز هم نگرانیهایی برای تداوم حضور وجود دارد؛ اما واکنش شرکتها به نقض برجام از سوی ایالاتمتحده آمریکا چه بود؟ در این زمینه، مسوولان ارشد پژو در واکنش به خروج آمریکا از برجام اعلام کرده بودند که درباره فعالیت در ایران در انتظار مواضع مستقل اروپا در این رابطه هستند.
سیتروئن نیز از حدود یک سال پیش اجرای قرارداد مشارکت با گروه خودروسازی سایپا را آغاز کرده و خودروی سیتروئن C3 بهعنوان اولین محصول آن نیز بهزودی وارد بازار خواهد شد. مدیر بازاریابی این شرکت در ایران نیز تاکید کرده که در انتظار مواضع مستقل اروپا است.رنو اگرچه پس از اجرایی شدن برجام روابط خود را با شرکای ایرانی توسعه داد، اما بهدنبال سرمایهگذاری و تولید مستقل محصولات خود در ایران نیز هست. این شرکت هنوز واکنشی به نقض برجام نداشته و مواضع خود را در این زمینه اعلام نکرده است.
از دیگر شرکتهایی که بعد از توافق هستهای و لغو تحریمها در ایران اعلام حضور کردند، هیوندایی بود که در دو سال گذشته وارد شراکت با کرمان موتور شد. مدل النترا بهصورت داخلیسازی شده در ایران مونتاژ میشود. اگرچه خودروساز کرهای اخیرا اظهار نظر رسمی در رابطه با برنامههای خود برای ادامه حضور در ایران نداشته است، اما مواضع اتحادیه اروپا و همچنین اخبار غیررسمی نشان میدهد که این خودروساز کرهای نیز برنامههای جدی برای ادامه حضور و گسترش فعالیتهای خود در ایران دارد که از جمله آن عرضه توسان داخلیسازی شده تا پایان سالجاری است.
بهتازگی شرکت AMD از اولین سری پردازندههای نسل دوم سری رایزن برای سیستمهای دسکتاپ رونمایی کرده که امیدوار است در مقایسه با سریهای قبلی بتوانند عملکردی بهتر، سرعت کلاک بالاتر و میزان کاهش بیشتری در تأخیرات حافظه و کَش داشته باشند.
این شرکت همزمان از چهار پردازندهی جدید رونمایی کرد که دو مدل آن دارای ۸ هستهی پردازشی و دو مدل دیگر دارای ۶ هستهی پردازشی بودند. اما افراد آگاه در VideoCardz با نگاهی به لیست محصولات AMD متوجه چند تراشه جدید در این لیست شدند که هنوز توسط این شرکت معرفی نشدهاند و به نظر میرسد برخی از آنها پردازندههای میانردهی دسکتاپ با ۴ هستهی پردازشی کممصرف و ارزانقیمت باشند. علاوه بر این، گویا نمونههای جدیدی از تراشههای پرقدرت سری Threadripperو پردازندههای موبایل جدید سری رایزن برای استفاده در لپتاپها در راه هستند. هنوز اطلاعات دقیقی در خصوص این محصولات در دسترس نیست؛ اما با توجه به شمارهی مدلهای نوشتهشده در لیست وبسایت رسمی AMD میتوان برخی از جزئیات پردازندهها از جمله مدل و سری آنها و تعداد هستههای این تراشهها را حدس زد.
بر این مبنا به نظر میرسد این محصولات با ویژگیهای زیر عرضه شوند:
رایزن دسکتاپ
Ryzen 3 2000U - دارای دو هسته و چهار ترد پردازشی (YD210BC6M2OFB)
Ryzen 3 2300X - دارای چهار هسته و هشت ترد پردازشی (YD230XBBM4KAF)
Ryzen 5 2500X - دارای چهار هسته و هشت ترد پردازشی (YD250XBBM4KAF)
رایزن موبایل
Ryzen 3 2000U - دارای دو هسته و چهار ترد پردازشی (YM200UC4T2OFB)
Ryzen 5 2600U - دارای چهار هسته و هشت ترد پردازشی (YM2600C3T4MFB)
Ryzen 7 2800U - دارای چهار هسته و هشت ترد پردازشی (YM2800C3T4MFB)
رایزن Threadripper
Threadripper 2900X - دارای هشت هسته و شانزده ترد پردازشی (YD290XA8U8QAF)
Threadripper 2920X - دارای دوازده هسته و بیست و چهار ترد پردازشی (YD292XA8UC9AF)
Threadripper 2950X - دارای شانزده هسته و سی و دو ترد پردازشی (YD295XA8UGAAF)
در حال حاضر اطلاعاتی در رابطه با سرعت کلاک، میزان توان مصرفی و سایر جزئیات این پردازندههای جدید در دسترس نیست؛ اما احتمالا بهعنوان پردازندههای نسل دوم رایزن همانند پردازندههای Ryzen 5 2600، Ryzen 5 2600X، Ryzen 7 2700 و Ryzen 7 2700X بر مبنای معماری ۱۲ نانومتری +Zen خواهند بود.
این موارد بیانگر این نکته است که پردازندههای جدید رایزن از لحاظ میزان تأخیر حافظه و فرکانس عملکرد بهتری در مقایسه با سریهای قدیمیتر خواهند داشت و از تکنولوژی جدید Precision Boost 2.0 پشتیبانی خواهند کرد.
ذن فون ۵ ایسوس (ASUS ZenFone 5) اولین گوشی هوشمند این شرکت است که در بنچمارک DxOMark مورد بررسی قرار میگیرد. ظاهرا بررسی این گوشی هوشمند در این بنچمارک، به نفع شرکت ایسوس (ASUS) تمام شد. کیفیت عکاسی دوربین ذن فون ۵ در روشنایی روز فوقالعاده است تا جایی که میتوان کیفیت عکاسی در روشنایی روز را در حد یک گوشی پرچمدار دانست.
ذن فون ۵ ایسوس یک گوشی هوشمند میانرده، مجهز به پردازنده اسنپدراگون ۶۳۶ به همراه ۴ گیگابایت رم و صفحه نمایش بدون حاشیه ۶.۲ اینچی است. از نظر طراحی، با گوشیهای قبلی همین برند تفاوت دارد و قاب پشتی آن براق و شیاردار است. همانطور که میدانید بنچمارک DxOMark بیشتر روی ویژگیهای دوربین گوشی تمرکز دارد. ذن فون ۵ مجهز به دوربین دوگانه ۱۲ مگاپیکسلی با دیافراگم f/1.8، لنز سونی IMX363 و دوربین سلفی ۸ مگاپیکسلی با دیافراگم f/2.0 است.
با اینکه این گوشی هوشمند یک میان رده محسوب میشود، ولی کیفیت عکاسی دوربین آن در حد یک گوشی هوشمند پرچمدار است. اگرچه دوربین ذن فون 5 ایسوس در روشنایی روز عملکرد بسیار خوبی دارد؛ اما برای ثبت عکس در زیر نور آسمان آبی، نویز لومینانس در عکسها دیده میشود. از سوی دیگر، با کاهش نور محیط، میزان نویز افزایش پیدا میکند. همچنین در حالت فوکوس اتوماتیک، حتی در شرایطی که نور محیطی بسیار کم است، کیفیت تصاویر خوب است.
دوربین دوگانه در قاب پشتی، کمک میکند تا کاربران بتوانند با این گوشی هوشمند عکسهای پرتره بگیرند ولی متاسفانه کیفیت عکسهای پرتره آن خیلی جالب توجه نیست. وقتی دوربین ثانویه در حالت واید قرار میگیرد، زوم خوبی نمیتوان روی سوژه داشت. کیفیت ضبط ویدیویی، پایینتر از کیفیت عکاسی در روشنایی روز است و به همین دلیل ذن فون 5 در بخش ضبط ویدیویی امتیاز کمتری را از آن خود کرده است. این گوشی هوشمند موفق به کسب امتیاز ۹۰ در بنچمارک DxOMark شد که بیشتر این امتیاز مربوط به بخش دوربین عکاسی است. گفتنی است هیچ تفاوتی بین مشخصات دوربین گوشیهای ذن فون ۵ (ZenFone 5) و ذن فون ۵ زد (ZenFone 5z) وجود ندارد. تنها تفاوت این دو گوشی هوشمند پردازنده آنها است که ذن فون ۵ زد با پردارنده اسنپدراگون ۸۴۵ همراه بوده و قیمت بالاتری دارد.
اگر گفته شود عدهای برنامهنویس، آزادکار، پیمانکار یا هر شخصی را تصور کنید که تنها از طریق یک کامپیوتر دورکاری میکند، چه تصویری در ذهنتان نقش میبندد؟ احتمالا عدهای را تصور میکنید که در یک کافیشاپ شلوغ پشت لپتاپ نشستهاند، با تلفن صحبت میکنند و از میز بغلی میخواهند برای مدتی مواظب وسایلشان باشد. تعدادی از آنها برای پیدا کردن کافیشاپ مناسب با میز خالی ممکن است ساعتها در شهر چرخیده باشند. فضاهای کار اشتراکی به همین صورت هستند و در ازای دریافت مبلغی بهصورت ماهانه، برخی امکانات اولیه را در اختیار تیمهای کاری قرار میدهند. اما گاهی اوقات همین مبلغ نیز برای عدهای زیاد است و ترجیح میدهند با پرداخت مبلغ کمتر و در محیط دیگری کارشان را انجام دهند.
دنیل رزنزویگ، همبنیانگذار شرکت KettleSpace نیز زمانی که با مشکل فضای کار مناسب روبهرو شده بود ایدهی جالبی به ذهنش رسید. او مدتی در شرکت مشاور املاک کار میکرد و متوجه شد ساختن و نگهداری فضای کار اشتراکی نیاز به سرمایهی زیادی دارد و این شرکتها برای جبران سرمایهگذاری خود اجارهی بالایی از تیمها دریافت میکنند. همچنین کافیشاپها به اندازهای شلوغ هستند که بهندرت فضای خالی برای استفاده پیدا میشود.
روزی رزنزویگ در حال رفتن به محل کار بود که مجبور شد تماس تلفنی برقرار کند. خیابانها بسیار شلوغ بودند و رزنزویگ برای فرار از صدای ماشینها مجبور شد وارد یک رستوران شود. داخل رستوران هیچ شخص دیگری حضور نداشت و رزنزویگ چهار ساعت بعد از اتمام تماس تلفنی نیز در رستوران ماند تا به سایر کارهایش رسیدگی کند. او میگوید:
در آن لحظه احساس کردم کشف بزرگی انجام دادهام. آزادکارهایی که نمیتوانند محل مناسبی برای نشستن در کافیشاپها پیدا کنند مجبورند از منزل کار کنند و این افراد لایق امکانات بهتری هستند. درنتیجه تصمیم گرفتم روی ایدهام کار کنم.
رزنزویگ از ساعت استراحت ناهار برای تحقیق روی این موضوع استفاده میکرد. او در خیابانها قدم میزد و با مراجعه به رستورانها و کافیشاپها در ساعت اوج شلوغی ظهر به نتیجهی جالبی رسید. او متوجه شد بهطور متوسط ۷۵ درصد جمعیت کافیشاپها مشغول کار با لپتاپ بودند و در عین حال حداقل نیمی از فضای اغلب رستورانها خالی بود. او این موضوع را با یکی از دوستان خانوادگی خود که صاحب رستوران بود در میان گذاشت و آنها به کمک هم اولین رستوران فضای کار اشتراکی را در بهار سال ۲۰۱۶ راهاندازی کردند.
در همان سال بنیانگذار دیگری به جمع آنها وارد شد و تعداد شعب آنها افزایش پیدا کرد. امروزه ۶ رستوران در منهتن نیویورک و یک رستوران در بروکلین با آنها همکاری میکنند و تعداد آنها در آینده افزایش پیدا خواهد کرد. اطلاعات مربوط به هر رستوران در وبسایت شرکت درج شده است و هیچ محدودیتی در تعداد انتخابهای فرد وجود ندارد. این شرکت میزان فروش نوشیدنی و غذای رستورانها را از یک دلار تا دو میلیون دلار افزایش میدهد و هزینهی کمی بابت عضویت از آنها دریافت میکند و در برخی موارد حتی همان مقدار کم را نیز دریافت نمیکند. البته این شرکت در زمینهی کاری خود تنها نیست و شرکتهای مشابه دیگری در زمینهی رزرو رستوران یا هتل برای جشنها و مهمانیها فعالیت میکنند.
شرکت KettleSpace خدمات جالبی نیز به کاربران ارائه میدهد. برخی رستورانهای عضو این طرح برای ناهار باز هستند و برخی دیگر شبها برای سرو شام. هیچ اجباری برای سفارش غذا از طرف افرادی که از فضای رستورانهای عضو این مجموعه برای کار استفاده میکنند وجود ندارد. اما افرادی که دوست داشته باشند میتوانند غذای خود را با تخفیف خریداری کنند. همچنین در برخی رستورانها کاربران با پرداخت مبلغی میتوانند قهوه و ساندویچ نامحدود دریافت کنند.
درواقع این ایده یک موقعیت برد برد برای هر سه طرف است. افرادی که دنبال فضای کار اشتراکی هستند با پرداخت هزینهی کمی مکان مورد نظر خود را پیدا میکنند. این افراد معمولا روی پروژهای کار میکنند یا دنبال پیدا کردن راه حلی با همکار خود هستند و حداقل چهار ساعت در فضای رستوران حضور دارند. در این مدت احتمالا نوشیدنی یا خوراکی سفارش میدهند و درنتیجه فروش رستوران بالا میرود. همچنین اکثر این افراد رفتار شایستهای دارند و با کارمندان رستوران مؤدبانه صحبت میکنند. پس این کسبوکار هم برای افرادی که به دنبال فضای کار هستند، هم برای رستورانهای کممشتری و هم برای بنیانگذار این ایده که مبلغی را از هر دو طرف دریافت میکند یک موقعیت برد برد است.
مقالهی مرتبط:
رستورانهایی که بعدازظهر فعالیت خود را آغاز میکنند معمولا با نصب تابلویی بیرون رستوران، اعلام میکنند این محل در طول روز بهعنوان فضای کار اشتراکی در دسترس است. این تابلو هم تبلیغی برای رستوران و هم برای شرکت KettleSpace است. پس رستورانهای عضو این مجموعه از مزایای متعددی بهرهمند میشوند. اغلب رستورانهایی که شبها فعالیت میکنند در طول روز بسته هستند؛ پس مشتریها چگونه وارد رستوران شوند؟ شرکت KettleSpace کارمندانی را به این منظور استخدام کرده است تا در صورت موافقت رستورانها به مشتری خدمات ارائه دهند. همچنین بنیانگذاران شرکت در اغلب مواقع در رستورانها حضور دارند. این رستورانها، شعب دفتر کارشان هستند و خودشان نیز از این امکانات استفاده میکنند.
در هر رستوران یک مدیر، با سابقهی کار خدمترسانی وجود دارد و به مشتریها مشاوره میدهد. بهعنوان مثال اگر مشتری در استفاده از نرمافزار فتوشاپ مشکل داشته باشد، این فرد راهنمایی لازم را به او میرساند. مربی و مشاوران کسبوکار نیز سایر امکاناتی هستند که در صورت نیاز در اختیار مشتری قرار میگیرند. درنتیجه این رستورانها هم برای افراد جویای شبکهسازی مناسب است و هم برای افرادی که هدفون روی گوششان میگذارند و در خلوت به کارهایشان رسیدگی میکنند.
دورهمیهای صبحانه، شرکت در فعالیتهای ورزشی و حضور در سایر رویدادها امکاناتی هستند که در اختیار اعضای مجموعه قرار میگیرد. همچنین هفتهنامهی شرکت ارتباط اعضای مجموعه را افزایش میدهد و یک ستون آن به معرفی موفقیت اعضا اختصاص دارد. رزنزویگ در مورد امکانات ارتباطی شرکت میگوید:
زمانی که شخصی در شرکت کار میکند بهطور دائم با همکاران خود در ارتباط است. درنتیجه بعد از هر موفقیت بزرگ مانند فروش خوب یا راهاندازی محصول جدید مورد تشویق آنها قرار میگیرد. اما آزادکارها معمولا تنها هستند. کسی موفقیتهایشان را جشن نمیگیرد و معمولا ارتباطی با دیگران ندارند. KettleSpace بهنوعی این مشکل را نیز تحت پوشش قرار میدهد. این افراد در محیط رستوران با همنوعان خود آشنا میشوند و اخبار مهم را با یکدیگر به اشتراک میگذارند. همچنین فضای مناسبی برای قرار ملاقاتهای کاری در اختیارشان قرار میگیرد.
این شرکت تمام رستورانها را به اینترنت پرسرعت مجهز کرده است و مشتریها هیچ مشکلی بابت مصرف برق و اینترنت نخواهند داشت. رزنزویگ در مورد سایر امکانات شرکت میگوید:
ما همچنین در طول روز موسیقی مخصوصی برای مشتریها پخش میکنیم. موسیقیهایی که باعث افزایش بهرهوری میشوند با صدایی که طبق تحقیقات علمی میزان تمرکز را افزایش میدهند در فضای رستوران شنیده میشوند.
تهیهی صندلی و نورپردازی مناسب و دسترسی به وسایل حملونقل عمومی از دیگر دغدغههای شرکت KettleSpace است. درنتیجه شرکت سعی کرده است فضاهای کار را در سطح شهر پراکنده کند تا برای همه در دسترس باشند. این شرکت هنوز تعداد دقیق کاربران خود را اعلام نکرده اما بنیانگذاران آن گفتهاند در چند ماه گذشته بیش از هزاران نفر از خدمات آنها استفاده کردهاند. KettleSpace مبلغ ۹۹ دلار برای دسترسی نامحدود، ۴۹ دلار برای ۴۰ ساعت استفاده در ماه و ۲۵ دلار برای ۱۰ ساعت استفاده در ماه از مشتریهای خود دریافت میکند.
این روزها تعداد آزادکارها روبه افزایش است و تمام این افراد به فضایی برای کار احتیاج دارند. بسیاری از این افراد ترجیح میدهند پروژههای خود را در محیط کافیشاپ یا رستوران انجام دهند. از طرفی بسیاری از رستورانها در شلوغترین ساعات روز نیز فضای خالی دارند و میتوانند امکانات خود را در اختیار آنها قرار دهند. رستورانها فروش بیشتری خواهند داشت و آزادکارها نیز فضای مناسبی برای کار پیدا خواهند کرد درنتیجه این موضوع به نفع هر دو طرف است.
اولین بار در سال ۱۹۶۲ بود که نام فورد موستانگ (با تلفظ انگلیسی ماستنگ، Mustang) در قالب یک خودروی روباز مفهومی متولد شد. سه سال بعد، اولین نسل از فورد موستانگ، بنیانگذار رسمی کلاس پونیکار (Ponycar) رونمایی شد. کلاس پونیکار شامل خودروهایی با ویژگیهایی چون طراحی اسپرت، کاپوت بلند، صندوق عقب کوتاه، قیمت پایین، آپشنهای فراوان و جوانپسند میشود. موستانگ بهقدری محبوب شد که مقامات شورولت بهسرعت وارد عمل شدند و مدل کامارو (Camaro)، بهمنظور رقابت با موستانگ در سال ۱۹۶۶ عرضه شد. دقیقاً از همین سال بود که رقابت همیشگی فورد موستانگ و شورولت کامارو آغاز شد. این رقابت پس از عرضهی ۶ نسل از موستانگ و کامارو، هنوز هم ادامه دارد. البته این دو مدل پرطرفدار، بهخصوص در نسخههای کروک، از دوران پونیکارهای ارزانقیمت فاصله گرفتهاند و بیشتر به کلاس خودروهای اسپرت و پیشرفته نزدیک شدهاند.
در این مطلب قصد داریم جدیدترین نسخههای موستانگ و کاماروی کروک را در مقابل هم قرار دهیم. برای این منظور، موستانگ GT کروک تیپ پریمیوم مدل ۲۰۱۸ با قیمت پایه ۴۴ هزار و ۶۹۰ دلار و شورولت کامارو کروک تیپ 2SS مدل ۲۰۱۸ با قیمت پایه ۴۸ هزار دلار انتخاب شده است. البته با انتخاب چند آپشن از لیست بلند موجود، قیمت این دو مدل به ۶۰ هزار دلار هم میرسد. هر دو مدل کروک، مجهز به پیشرانهی ۸ سیلندر V شکل پرقدرت و آپشنهای فراوان هستند. بزرگترین تفاوت این دو مدل در بخش عملکرد فنی، گیربکس است. درحالیکه موستانگ از جدیدترین گیربکس ۱۰ سرعته اتوماتیک فورد استفاده میکند، کامارو به جعبهدندهی آشنای ۶ سرعته دستی تکیه کرده است. برای مقایسهی بهتر این دو مدل افسانهای آمریکایی، سعی شده است تا جای ممکن، ملاک اصلی بررسی گیربکس نباشد. در ادامه مقایسهی نسخههای کروک فورد موستانگ و شورولت کامارو ۲۰۱۸ در چند بخش مجزا انجام میشود.
طراحی بدنه و کابین؛ موستانگ متمدن در برابر کاماروی تهاجمی
شاید بتوان گفت که در بخش طراحی بدنهی مدلهای کوپه، موستانگ از کامارو بهتر عمل کرده است. اما وقتی به مدل کروک موستانگ، بهخصوص از نمای جانبی نگاه میکنیم، جذابیت موستانگ چندان حس نمیشود. موستانگ در مدل کروک بخشی از ابعاد خود را از دست میدهد و حتی باوجود رینگهای بزرگ، نمای کلی آن ناهماهنگ و عجیب به نظر میرسد. کابین و فضای داخلی موستانگ مرتب، مدرن و بسیار کاربرپسند است و فضای پا و سر لازم برای نشستن افراد قدبلند هم وجود دارد. صندلیهای مدل کوپهی موستانگ نیازی به تعریف ندارند و امتحان خود را پس دادهاند. اما صندلیهای موستانگ کروک به مقاومت بیشتری نیاز دارند تا در سواریهای چندساعته راحتی لازم را به راننده منتقل کنند. شاید در مورد طراحی بدنه و کابین موستانگ بتوان گفت که بیشتر با تمرکز بر مدل کوپه طراحی شدهاند تا مدل کروک، اما در مقایسه با کامارو، دید راننده به اطرف بسیار بیشتر است.
خطوط تهاجمی و برجستگیهای بدنه، شورولت کامارو را در مدل کروک، حتی جذابتر جلوه میدهند. درواقع طراحی بدنهی کامارو بهگونهای است که مدل کوپه و کروک از جذابیت آن نمیکاهد. البته طرح هات ویلز (Hot Wheels) کامارو با نوارهای مسابقهای کاپوت و رینگهای پرزرقوبرق در دید تمام افراد جذاب به نظر نمیرسد. با تمام این تفاسیر، یک دستگاه کامارو SS کروک با رنگ نارنجی و رینگهای بزرگ کافی است تا در خیابان سوژهی اصلی جلب توجه باشید. فیسلیفت جدید کامارو برای سال ۲۰۱۹ بهزودی جایگزین مدل فعلی میشود. احتمالاً بسیاری از طرفداران کامارو در مورد جذاب نبودن نمای کاماروی جدید اتفاق نظر دارند. کابین کامارو با روکش آلکانترای فرمان، انواع دریچههای هوا و نمایشگر بزرگ سیستم اطلاعات و سرگرمی جلب توجه میکند. در حقیقت باید اعتراف کرد که طراحی فضای داخلی کامارو از فورد موستانگ محافظهکارانهتر و بدون تعارف، دید راننده بسیار کمتر و نقاط کور بیشتر است.
پیشرانه، قوای محرکه و عملکرد فنی؛ ۸ سیلندر آمریکایی ۵ و ۶.۲ لیتر
هنگامی که صحبت از عملکرد فنی دو مدل پرقدرت آمریکایی باشد، بدون شک ابتدا باید با پیشرانه و قلدری بیشتر بحث را آغاز کرد. هر دو مدل از پیشرانهی اصیل V8 آمریکایی استفاده میکنند. ۸ سیلندر V شکل ۵ لیتری موستانگ، با نهایت سرعت ۲۵۰ کیلومتر بر ساعت (محدود شده به صورت الکترونیکی) و زمان ۴.۱ ثانیه در تست سرعت صفر تا ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت چیزی جز یک جواهر ناب نیست. ۴۶۰ اسب بخار قدرت و ۵۷۰ نیوتنمتر گشتاور که همیشه بهصورت آمادهباش در اختیار راننده است. علاوه بر این به لطف مهندسی سیستم اگزوز، موستانگ در برابر کامارو صدای جذابتر یا بهبیانی دیگر، اسپرتتر تولید میکند که لزوماً مورد علاقهی تمام افراد نیست.
جدیدترین موستانگ از پونیکار قدیمی چند دهه پیش فاصله گرفته و بیشتر به کلاس خودروهای اسپرت نزدیک شده است. این یعنی، تا جای ممکن میتوان به قدرت V8 استفاده کرد. وجود سیستم تعلیق مستقل در عقب و دمپرهای مغناطیسی (آپشن)، موستانگ در پیچها چابک و قابل کنترل است که بدون شک از شهرت همیشگی خود فاصله گرفته است. تمام این موارد در کنار ترمزهای برند برمبو و وزن کمتر (۱۷۴۷ کیلوگرم موستانگ،۱۷۸۳ کیلوگرم کامارو)، موستانگ را به یک خودروی محض اسپرت شبیه کرده است.
کامارو پیشرانهای دارد که در هنگام کارتبازی خودروها، موستانگ باید کنار بکشد. ۸ سیلندر V شکل با حجم ۶.۲ لیتر، نهایت سرعت ۲۵۰ کیلومتر برساعت (محدود شده بهصورت الکترونیکی) و زمان ۴ ثانیه در تست سرعت صفر تا ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت، بر اساس فرمول سنتی دیترویتی، آمریکاییتر است. قدرت کامارو کمی کمتر از موستانگ است و در رقم ۴۵۵ اسب بخار توقف کرده؛ اما گشتاور آن ۶۱۷ نیوتنمتر است. پیشرانهی کامارو بهقدری مصمم است که با دنده دو حرکت را آغاز کند یا بدون آهوناله، در دنده چهار بماند. شاید تنها نکتهی منفی کامارو در برابر موستانگ، صدای کمتر آن باشد. عملکرد کامارو در جاده مشابه یک خودروی اسپرت ولی با ریشهی آمریکایی است. کامارو بهراحتی از پیچها عبور میکند و درعین حال در درگهای خیابانی چراغ تا چراغ، خوش میدرخشد. در بخش طراحی کابین به دید کم راننده در کامارو اشاره کردیم. این مورد در هنگام رانندگی شهری تأثیرگذار است؛ سواری با کامارو در ترافیک سنگین مشکل است و باید رانندگی در جادههای خلوت یا شبانه را انتخاب کنید.
باز و بسته شدن سقف؛ موستانگ نیمهمکانیکی در برابر کاماروی تمام الکترونیکی
بهطور کلی باز و بسته شدن سقف موستانگ سریعتر انجام میشود؛ ولی ابتدا باید با یک اهرم بهصورت دستی مکانیزم را فعال کرد. در هنگام باز بودن سقف، کاور پلاستیکی روی صندوق عقب را میپوشاند. نکتهی مهم دیگر این است که نمیتوان در حال حرکت سقف موستانگ را باز یا بسته کرد و البته بهدلیل بالاتر بودن صندلی در مقایسه با کامارو، در هنگام باز بودن سقف باید با موها خداحافظی کرد. برای توصیف کامارو و عملکرد باز و بسته سدن سقف آن، تمام مواردی را که در مورد موستانگ گفته شد معکوس کنید. سقف کامارو در حالت حرکت با سرعت پایین، بهصورت تمام برقی باز و بسته میشود، در هنگام باز بودن سقف، کاور فلزی روی آن قرار میگیرد نه پلاستیکی و به دلیل پایینتر بودن جایگاه نصب صندلی، افراد قد بلند هم موهای خود را حفظ خواهند کرد. جالب این است که سیستم صوتی کامارو در صورت باز بودن سقف، صدای بهتری دارد.
قابلیت رانندگی روزمره و کاربردی بودن؛ موستانگ ۷ روز هفته، کامارو آخر هفته
اصولاً بیشتر افراد خودروهای کروک را برای لذت راننده آخر هفته خریداری میکنند. موستانگ برای این افراد مناسب است و البته بهراحتی به عنوان یک خودروی روزمره کاربرد دارد. جایگاه بهتر و بالاتر صندلی در کنار دید بیشتر راننده، به موستانگ در ترافیکهای سنگین برتری میدهد. نقاط کور کمتر امکان رانندگی بی دردسر را در اختیار قرار میدهد. نکتهی مثبت دیگر موستانگ، صندوق عقب بزرگ آن است که حتی در صورت باز بودن سقف هم فضای زیادی از آن اشغال نمیشود و به راحتی بر کاربردی بودن این خودرو تأکید میکند. حجم صندوق عقب موستانگ و کامارو به ترتیب برابر با ۳۲۳ و ۲۰۷ لیتر است.
با اینکه در ابتدای مقاله در مورد ملاک قرار ندادن گیربکس صحبت شد؛ اما باید به عمکرد بهتر جعبهدندهی موستانگ در مصرف سوخت و آلایندگی کمتر توجه کرد. رانندگی با گیربکس اتوماتیک موستانگ در مقایسه با نوع دستی کامارو در ترافیک بسیار راحتتر و البته در مقایسه با مدلهای قدیمیتر موستانگ، کمخرجتر است. مصرف سوخت موستانگ و کامارو در هر ۱۰۰ کیلومتر شهر، بزرگراه و ترکیبی به ترتیب ۱۵.۶، ۹.۸، ۱۳ و ۱۴.۷، ۹.۴ و ۱۲.۳ لیتر است. بزرگترین نقطه ضعف کامارو در بخش کاربردی بودن، دید کم راننده حتی در هنگام باز بودن سقف است. صندوق عقب کوچک، مصرف سوخت بالاتر (برخلاف اعداد رسمی اعلام شده) و پنجره عقب کوچک، همه رانندگی با کامارو در ترافیک را مشکل میسازند.
کامارو یک کروک مخصوص آخر هفته است، اما موستانگ را میتوان هر روز به جاده و شهر برد.
قیمت و آپشنها؛ عملکرد برابر موستانگ و کامارو
موستانگ بدون آپشن در نسخهی GT با قیمت پایه ۴۴ هزار و ۶۹۰ دلار فروخته میشود که در صورت سفارش برخی آپشنهای تقریباً ضروری، این رقم به ۵۸ هزار دلار میرسد. موستانگ GT با پکیج آشپن پرفورمنس و چند آپشن کابین، با قیمت ۵۰ هزار دلار قابل خرید است. در مقابل، نسخهی برابر موستانگ ۵۸ هزار دلاری، کاماروی ۵۴ هزار دلار قیمت دارد که بخشی از این اختلاف، متوجه گیربکس دستی است. میتوان با قیمت ۴۳ هزار و ۹۹۵ دلار تیپ 1SS کامارو با پیشرانهی ۸ سیلندر V شکل ۶.۲ لیتری را خریداری کرد. اما بدون شک متقاضیان خودروهای کروک آمریکایی حداقل آپشن پکیج پرفورمنس و کابین را سفارش میدهند که در اینصورت، قیمت کامارو به ۵۰ هزار دلار میرسد. در حقیقت موستانگ GT گرانتر است اما در برابر کامارو، تجهیزات رفاهی بیشتری به همراه دارد.
کلام آخر
موستانگ GT و کامارو SS، دو خودروی کروک زیبا، پرقدرت، سریع و جذاب هستند که فاصلهی زیادی بین آنها دیده نمیشود. برای انتخاب خودروی بهتر، البته بدون در نظر گرفتن برند سازنده، فقط باید به یک نکته توجه داشت. فورد موستانگ GT کروک برای رانندگی روزمره طراحی شده است که آخر هفتهها میتوان با باز کردن سقف از سواری در فضای آزاد هم، اگرچه نه به اندازهی کامارو، لذت برد. در مقابل شورولت کامارو SS با تمرکز اصلی به رانندگی لذتبخش و بدون در نظر گرفتن کاربرد روزمره ساخته شده است.
در پایان این مطلب میتوانید مقایسهی ویدئویی موستانگ GT کروک ۲۰۱۸ و شورولت کامارو 2SS مدل ۲۰۱۸ را که توسط تیم تحریریهی وبسایت موتور وان انجام شده است، تماشا کنید.
توسعهدهندگانی که با مهارتهای توسعهی فناوری بلاک چین آشنایی دارند، در طی ماههای اخیر به بارزشترین کالای بازارهای آزادکاری (فریلنسری) تبدیل شدهاند. وبسایت آپورک یکی از بزرگترین مراکز پروژههای آزادکاری است. این سرویس بهتازگی آماری از مهارتهای پرتقاضا در پروژههای آزادکاری منتشر کرده که در این آمار، توسعهی بلاکچین رشدی نمایی داشته است. این آمار مربوط به سهماههی اول سال ۲۰۱۸ است که بلاکچین را در رتبهی اول نشان میدهد. در سهماههی قبلی، بلاکچین در رتبهی دوم و پس از رباتیک قرار داشت.
مقالههای مرتبط:
در گزارش آپورک آمده است:
بلاک چین فناوری مرموز این روزها است که روندی شبیه به فناوری ابری در میانههای دههی ۲۰۱۰ دارد. رشد تقاضا برای این فناوری برای سه دورهی سهماهه، ۲۰۰۰ درصد بوده است و آمار نهایی، خبر از رشد ۶ هزار درصدی در طول مدت یک سال دارد. این فناوری، بالاترین رشد را در میان پنج هزار مهارت مورد تقاضا در وبسایت داشته است.
آمار مؤسسهی دیگری با نام Burning Glass Technologies، تعداد ۵۷۴۳ موقعیت شغلی تماموقت برای مهارتهای بلاک چین را در ۱۲ ماه گذشته نشان میدهد. این آمار حاکی از رشد سالانهی ۳۲۰ درصدی است. آمار کلی تقاضا برای مهارتهای مربوط به کامپیوتر و ریاضیات نیز با رشدی ۱۷ درصدی در یک سال گذشته روبرو بوده است.
یکی از عوامل مهم رشد نمایی درخواست برای این مهارت، تصمیم شرکتهای بزرگ در راستای بهکارگیری بلاک چین در فرآیندها است. شرکتهایی همچون سامسونگ و آیبیام در حال حاضر از این فناوری استفاده میکنند و شرکتهایی مانند Salesforce نیز بهزودی محصولات خود در این زمینه را معرفی خواهند کرد.
در بخش دیگری از آمارهای منتشرشده، مهارت توسعهی ارزهای رمزنگاری شده از رتبهی سوم در سهماههی قبلی به رتبهای پایینتر از بیستم نزول کرده است. در این میان، با افزایش تقاضا برای مهندسان بلاکچین، حقوق درخواستی آنها نیز افزایش یافته و به میانگین ۲۵۰ دلار برای هر ساعت رسیده است. درآمد میانگین یک توسعهدهندهی تماموقت بلاکچین در آمریکا حدود ۱۴۰ هزار دلار در سال است. این افراد در مناطق پیشرفته مانند سیلیکون ولی تا ۱۶۰ هزار دلار در سال درآمد دارند و در مناطقی مانند نیویورک، درآمد آنها به ۱۵۰ هزار دلار میرسد. در مقابل یک توسعهدهندهی عمومی نرمافزار بهطور میانگین سالانه ۱۰۵ هزار دلار درآمد دارد.
مدیرعامل آپورک در بیانیهای ضمن انتشار این آمار میگوید: «هرچه مهارتها تخصصیتر میشوند، شرکتها دو راه بیشتر پیش رو ندارند. آنها میتوانند کارمندان فعلی را با مهارتهای جدید آشنا کنند و هزینهی آموزش بپردازند. راهکار دوم استخدامنیروهای آزادکار است که قطعا انعطاف بیشتری نسبت به یادگیری مهارتهای تخصصی از خود نشان میدهند. بسیاری از شرکتهای کنونی لیست فورچن ۵۰۰ از راهکار دوم استفاده میکنند. آمار نشان میدهد به خاطر دشواری استخدام نیروی جدید، همکاری با آزادکاران انعطافپذیر رو به افزایش است.»
در ادامهی آمارهای منتشرشده آمده که بیشترین تقاضا برای توسعهدهندگان بلاکچین در بخش فناوریهای فوق پیشرفته است.
بلاک چین به مهارت ساختارشکن تبدیل میشود
سرعت رشد بالا و کمبود نیروی تخصصی برای مهارت بلاکچین، آن را به فناوری ساختارشکنی تبدیل کرده است. مدیران استخدامی شرکتها باید تا زمانی که هنوز تغییرات اساسی در ساختارها ایجاد نشده، علاوه بر مطالعهی تأثیر این فناوری روی کسبوکارشان، منابع مناسب برای یافتن افراد حرفهای در این زمینه را نیز کشف کنند.
مقالهی مرتبط:
در حال حاضر بلاکچین اتصالی قوی با ارزهای رمزنگاری شده دارد و عموم شرکتهای متقاضی این مهارت، بانکها و مؤسسات مالی هستند. البته شرکتهای بزرگ دنیای فناوری مانند آیبیام نیز در حال تقویت تیمهای خود در این بخش هستند. تولید اپلیکیشنهای بلاک چین نیز از موضوعات پرطرفدار دیگر در این زمینه است. بههرحال روند کنونی نشان میدهد که دنیای کسبوکار در حال جدی گرفتن فناوری بلاکچین است.
نکتهی تأثیرگذار بعدی روی محبوبیت این مهارت، رشد سرسامآور ارزش ارزهای رمزنگاری شده و خصوصا بیتکوین است. ارزش این بازار در چند وقت اخیر به بیش از ۳۸۷ میلیارد دلار رسیده که سهم بیتکوین از این بازار، ۱۴۵ میلیارد دلار است. آمار نشان میدهد ارزش افزودهی بلاکچین برای کسبوکارها تا سال ۲۰۳۰ به ۳.۱ تریلیون دلار خواهد رسید که نشان از قابل اعتماد بودن این فناوری و آیندهی روشن آن دارد.
یکی دیگر از آمارهای منتشرشده در این زمینه، توسط شرکت SAP جمعآوری شده است و نشان میدهد که ۹۲ درصد از رهبران کسب و کار، بلاکچین را بهعنوان یک فرصت عالی میدانند و اهمیت موارد استفادهی آن را به ترتیب زیر تشخیص میدهند:
- زنجیرهی تأمین و اینترنت اشیاء – ٪۶۳
- قانونگذاری و تنظیم مقررات - ٪۱۹
- ارزهای رمزنگاری شده - ٪۸
- پایدارسازی فرایندها - ٪۳
تمایل مدیران کسبوکارها به این فناوری، انجمن جهانی اقتصاد را بر آن داشته است تا ابزاری برای تشخیص مفید بودن یا نبودن بلاکچین برای کسبوکار عرضه کند. بعلاوه گزارشهای آپ ورک نشان میدهد که با افزایش تمایل مدیران به حضور در این عرصه، تقاضای آنها برای افرادی با مهارت تشخیص فرصتهای بلاک چین نیز در حال افزایش است. کسبوکارها به دنبال کسب منفعت از سیستم کنترل اطلاعات توزیعشدهی بلاکچین هستند که نیاز آنها به مدیریت متمرکز را از بین خواهد برد.
ذوالفکر رمضان، مدیر فناوری تیم امنیتی RSA از زیرمجموعههای شرکت دل، میگوید شرکتهای بزرگ از طرفهای قرارداد خود در زمینهی فناوریهای IT انتظار دارند که از فناوری بلاکچین در بخشهای امنیتی سازمانشان استفاده کنند. آنها انتظار دارند که این فناوری، گزارشگیری از فرآیندهای انجامشده در سازمان را بهبود ببخشد و امنیت بیشتری نیز برای اطلاعات فراهم کند.
رمضان در مصاحبهای با Computerworld در این زمینه میگوید:
این موضوع در حال حاضر بسیار داغ است. اکنون درخواستهای متعددی از سمت شرکتهای بزرگ در این زمینه برای ما ارسال میشود. به تصور من، بخشی از این تقاضا به منظور عقب نماندن از مد روز است و شرکتها تمایل دارند که آخرین و بهترین فناوری عرضهشده را داشته باشند.
۲۰ مهارت برتر با رشد بالا در سهماههی اول سال ۲۰۱۸، رشد میانگین ۱۳۰ درصدی نسبت به سال گذشته داشتهاند. تقاضا برای ۱۰ مهارت اول نیز بهطور میانگین رشدی ۴۰۰ درصدی داشته است. لیست ۲۰ مهارت پرتقاضا در سهماههی اول سال ۲۰۱۸ عبارت است از:
- بلاکچین
- تنسور فلو
- سرویس آمازون DynamoDB
- صداگذاری
- تهیهی زیرنویس
- کارگردانی یا مدیریت هنری
- استراتژی محتوا
- پردازش بصری کامپیوتری
- سرویس مایکروسافت Power BI
- واقعیت افزوده
- توسعهی چتبات
- ریاکت نیتیو
- خرید و فروش محتوای رسانهای
- توسعهی زبان Go
- امنیت اطلاعات
- توسعهی اسکالا
- API اینستاگرام
- ادوب پریمیر
- یادگیری ماشین
- توسعهی انگولار JS
همانطور که گفته شد، بانکها و شرکتهای بزرگ دنیای فناوری در کنار سازمانهای ارائهدهندهی خدمات مالی، در حال سرمایهگذاری و برنامهریزی جدی برای استفاده از فناوری بلاکچین هستند. بهعنوان مثال بانکها به دنبال پیادهسازی سیستمی برای وصول تراکنشهای فرامرزی خود هستند. شرکت آیبیام با توسعهی سرویسهای متعدد مبتنی بر بلاکچین یکی از همکاران جدی بانکها است و قصد دارد سیستمی مبتنی بر این فناوری برای تبادل ارزها بهصورت بینالمللی توسعه دهد.
سال گذشته، شرکت آیبیام سیستم پرداختی با مشارکت یک شرکت پولینیزی طراحی کرد و یک شبکهی فینتک اوپن سورس را بر پایهی بلاکچین توسعه داد. این شبکهی صرافی از ۱۲ ارز رسمی پشتیبانی میکند و جزایر حاضر در اقیانوس آرام را بههمراه استرالیا، نیوزیلند و انگلستان تحت پوشش خود دارد.
مسترکارت نیز بهعنوان یکی از بزرگترین ارائهدهندگان خدمات پرداخت مالی، درحال توسعهی شبکهی بلاکچین خود است. این شبکه به شرکای بانکی مسترکارت امکان تبادل سریعتر پول میان کشورها میدهد. این شبکه با استفاده از سیستم قرارداد هوشمند، وظایف مدیریتی موجود برای تبادل پول را کاهش خواهد داد.
جیپی مورگان، بزرگترین بانک جهان، در اکتبر سال گذشته، برنامهی خود برای توسعهی سیستم بلاکچین پرداختهای بینالمللی را معرفی کرد. این بانک نیز ادعا میکند که شبکهی جدید با نام Interbank Information Network سرعت و امنیت بیشتری خواهد داشت و علاوه بر آن، هزینههای تراکنش نیز کاهش خواهند یافت.
تعریف ساده بلاک چین
بلاکچین در تعریف ساده یک دفتر کل غیر متمرکز است. این فناوری که عملکردی شبیه به مرکز داده دارد، بهجای استفاده از یک سرور مرکزی، از منابع غیر متمرکز برای نگهداری دادهها استفاده میکند. در این فناوری هر داده یا رکورد (نام رسمی بلوک) برچسبی بر حسب زمان خواهد داشت و با اتصال به رکورد قبلی، ماهیت غیرقابل تغییر پیدا خواهد کرد.
مقالههای مرتبط:
انواع ساختارهای بلاکچین، میتوانند به افراد تأییدشده یا هر فرد داوطلب، اجازهی ثبت رکوردها را بدهند. هر زنجیرهی بلاکچین تنها با اجماع اکثریت بخشهای حاضر به آن قابل تکمیل شدن است. بعلاوه وقتی دادهی جدید وارد زنجیره میشود، بههیچوجه قابل پاک کردن نیست. در تعریف کلی، بلاکچین آماری واقعی و تأییدشده را از تمامی تراکنشهای انجامشده در سیستم خواهد داشت.
مهارت در فناوری بلاکچین ابتدا تنها در بخش هوش مصنوعی و اتوماسیون مورد تقاضا بود. در حال حاضر این فناوری به بخشهای سنتیتر دنیای فناوری همچون توسعهی نرمافزار، آنالیزها و گزارشگیریهای مالی و مهندسی شبکه نفوذ پیدا کرده است.
چگونه توسعهدهندهی بلاک چین شویم
مت سیگلمن، مدیرعامل برنینگ گلس در مورد رشد شغلها میگوید:
در دنیای حاضر ما با پدیدهای به نام اقتصاد شغلهای چندمنظوره روبرو هستیم. این مفهوم بهمعنای آن است که شغلهای روبهرشد، شامل ترکیبی از انواع مهارتها هستند. اگر نگاهی به شغلهای با بیشترین رشد و ارزش برای شرکتها داشته باشید، با لیستی از حرفههای نیازمند مهارتهای ترکیبی مواجه میشوید.
در این میان بلاکچین، خصوصیات مشابهی با آنچه گفته شد دارد. این فناوری یک فناوری پایه است و اساس تراکنشها و ارتباطات ما را تغییر خواهد داد.
در حال حاضر دانشگاههای بزرگ جهان، دورههای آنلاینی برای تربیت توسعهدهندگان بلاک چین برگزار میکنند. دانشگاههایی همچون پرینستون، یو.سی برکلی و استنفورد این دورهها را برگزار میکنند. در این میان دانشگاه استنفورد از پلتفرم اختصاصی خود یعنی Coursara برای انتشار محتوای آموزشی استفاده میکند.
در مورد شرکتهای متقاضی این افراد، بسیاری از آنها به دنبال مهارتهای پایهای جاوا اسکریپت و پایتون هستند و برخی دیگر نیز روی مهارتهای رمزنگاری و یادگیری ماشین تمرکز دارند.
نکتهی قابل توجه اینکه اولین نشانهها از قدرت فناوری بلاکچین در زمینههای مالی (بیت کوین) مشاهده شدند؛ اما امروزه این فرآیند در بخشهای مختلفی اعم از ارائهی خدمات، حملونقل بینالمللی، سلامت، تأمین انرژی و حتی املاک و مستغلات نفوذ کرده است. این نفوذ از قراردادهای هوشمندی که تحت شرایط خاص اجرا میشوند تا کنترل امنیتی دسترسی به سیستمهای حساس شکل گرفته است.
بهعنوان مثالی از شرکتهای استفادهکننده از بلاکچین در صنایع دیگر میتوان ShelterZoom را نام برد که از این فناوری در خرید و فروش املاک استفاده میکند. آیبیام واتسون هلث نیز با همکاری سازمان غذا و داروی آمریکا، در حال توسعهی سیستمی برای نقل و انتقال اطلاعات بیماران است که بر پایهی بلاکچین عرضه خواهد شد. این سیستم تمامی اطلاعات فرد از دادههای الکترونیکی پزشکی، سوابق پزشکی و حتی دادههای گجتهای پوشیدنی را جمعآوری خواهد کرد. زنجیرههای تأمین گسترده مانند خردهفروشیها، خدمات مدیریتی و انبارداری نیز میتوانند از این فناوری استفاده کنند.
کریم لوخانی، استاد کسبوکار و مدیریت دانشکدهی کسبوکار هاروارد، تأثیر بلاکچین را مانند تأثیر اینترنت میداند. چرا که این فناوری، شبکهای باز و توزیعشده را ایجاد میکند که امکان اشتراک اطلاعات در محیطی امن را فراهم میکند. از نظر او این فناوری، امکان تبادلات سریع و امن مالی را فراهم میآورد و محیطی امن برای ذخیره، اشتراک و انجام تغییر روی اطلاعات ایجاد میکند.
تحقیق جدیدی که روی سیستم تأمین انرژی سرویس ابری مایکروسافت صورت گرفته است، از مصرف کارآمد انرژی و تولید کم کربن خبر میدهد. دیروز مایکروسافت در مطلبی در بلاگ خود، نتایج این تحقیقات را منتشر کرد که بر طبق آن، مایکروسافت کلاود در مقایسه با مراکز داده سنتی، ۹۳ درصد انرژی را بهینهتر مصرف میکند؛ همچنین تولید کربن نیز به مقدار ۹۸ درصد بهینهتر از رقبا تخمین زده شده است.
در سالهای اخیر، شرکتها و سازمانها اهمیت ویژهای برای نحوهی استفاده و مدیریت انرژی قائل شدهاند و اکنون در تلاش هستند اثرات گلخانهای کمتری بر محیط زیست بگذارند. شرکتهایی مانند گوگل و فیسبوک برای حصول اطمینان از این موضوع که انرژی تولیدی آنها خودبسنده و پایدار باشد، به استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر روی آوردهاند.
بر اساس آمار و ارقامی که به واسطهی تحقیق فوق حاصل شده است، اگر تنها ۲۰ درصد از بازار داخلی ایالات متحده آمریکا به مایکروسافت کلاود مهاجرت کنند، انرژیای در مقیاس شهر سیاتل یا تورین صرفهجویی خواهد شد.
ما از این نتیجه هیجانزده هستیم؛ اما به این موضوع واقفیم که هنوز کارهای زیادی برای انجام دادن وجود دارد. در این گزارش ما تنها بازار داخلی را در نظر گرفتهایم. در حال حاضر در بسیاری از حوزهها، مزایای استفاده از سرویس ابری در مقابل پایگاههای داده داخلی حل شده است و امروزه شاهد پایگاههای دادهی داخلی کمتری نسبت به سال ۲۰۱۰ هستیم. با این وجود، رقم فوق در مقایسه با پیشبینی سیسکو مبنی بر اینکه سرویسهای ابری در عرض ۳ سال، ۹۵ درصد از ترافیک پایگاههای داده را تشکیل میدهند، فاصلهی زیادی دارد.
بر اساس آنچه که مایکروسافت بیان کرده است، این قضیه به همینجا ختم نخواهد شد و آنها همچنان سخت در تلاش هستند تا از آسیب نرساندنِ تجهیزات ابری به محیط زیست اطمینان حاصل کنند.
پلتفرم ابری جهانی که ما در حال ساختِ آن هستیم، بهعنوان بخشی از میراث پایدار مایکروسافت شناخته خواهد شد. این تعهد به مسئولیتپذیری است؛ از جمله ارائه پیشنهادات کارآمد و پایدار ابری به مشتریان ما که بهطور فزایندهای انتظار دارند به عملکرد زیستمحیطی ارائهدهندگان سرویسهای ابریشان اعتماد کنند. ما حقیقتاً این موضوع را بهعنوان فرصتی برای مایکروسافت میبینیم.
بر اساس اطلاعات ارائهشده، فیسبوک علاوه بر جمعآوری اطلاعات کاربران فیسبوک و کاربران سایه از طریق بستر شبکهی اجتماعی خود، کاربران اینترنت را با استفاده از ۸.۴ میلیون وبسایت در سطح اینترنت تعقیب میکند. جمعآوری اطلاعات فیسبوک حتی زمانی که کاربران از قابلیت Incognito استفاده میکنند نیز ادامه دارد. فیسبوک قادر است از وبسایتهایی که از کلید لایک فیسبوک برای به اشتراکگذاری مطلب در این شبکهی اجتماعی استفاده میکنند یا وبسایتهایی که ویژگی پیکسل را به کار میگیرند، اطلاعات کاربران را دریافت و آنها را ذخیره کند. پیکسل فیسبوک به قطعه کدی اطلاق میشود که با استفاده از آن میتوان نرخ انتقال کاربران از تبلیغات فیسبوک به وبسایت را مشاهده کرد. این قطعه کد توسط توسعهدهندگان و مالکان وبسایت در کد سورس وبسایت مورد نظر قرار داده میشود تا با استفاده از آن، آمار یا نرخ تبدیل کاربرانی که از طریق آگهیهای فیسبوک به وبسایت منتقل میشوند، مشخص شود.
ربکا استیمسون، مدیر سیاستهای عمومی فیسبوک، این اطلاعات را در خلال ارائهی توضیحات در جلسهی ۱۴ می پارلمان بریتانیا اعلام کرد. استیمسون به این نکته اشاره کرد که فیسبوک در فاصلهی ۹ آوریل تا ۱۶ آوریل سال جاری میلادی، اطلاعات کاربران و بازدیدکنندگان از ۸.۴ میلیون وبسایت را در سراسر اینترنت که از کلید لایک فیسبوک استفاده میکنند، جمعآوری کرده است. همچنین باید به استفاده از کلید اشتراکگذاری فیسبوک در ۹۳۱ هزار وبسایت در کنار اضافه شدن کد پیکسل فیسبوک به بیش از ۲.۲ میلیون وبسایت اشاره کرد. هنوز مشخص نیست چه تعداد وبسایت در اینترنت توسط فیسبوک زیر نظر قرار میگیرد و اطلاعات بازدید کاربران از این طریق جمعآوری میشود.
جمعآوری اطلاعات اینچنینی را باید کلید اصلی مدل کسبوکار فیسبوک بدانیم. اطلاعات ارائهشده نشان از این دارد که برخی وبسایتها حتی علاوه بر اعلام بازدید کاربران، اطلاعات بیشتری نیز در اختیار این شبکهی اجتماعی قرار میدهند. برای مثال باید به فروشگاهی اشاره کرد که حتی نوع کفش انتخابی توسط کاربر برای خرید را نیز در اختیار فیسبوک میگذارد.
باید به این نکته اشاره کنیم که فیسبوک تنها وبسایت و پلتفرمی نیست که از این ویژگی استفاده میکند. از دیگر سرویسهایی که چنین اطلاعاتی را ذخیره میکنند باید به گوگل، لینکدین، توییتر و برخی دیگر از وبسایتها و سرویسها اشاره کرد. برای مثال گوگل آنالیتیکس یکی از قویترین سرویسهایی است که غول جستجو از آن برای جمعآوری اطلاعات کاربران مختلف استفاده میکند. موضوعی که فیسبوک را از سایر شبکههای اجتماعی نظیر توییتر متمایز میکند، دامنهی گستردهای است که این شبکهی اجتماعی برای جمعآوری اطلاعات استفاده کرده و طیف گستردهی کاربران فعال ماهیانهی این سرویس است.
جین مانستر، کارشناس و تحلیلگر شرکت Loup Ventures، تابستان سال گذشته اعلام کرد که عینک اپل تا سال ۲۰۲۰ به بازار عرضه خواهد شد. مانستر برای مدت طولانی در بانک Piper Jaffray وظیفهی تحلیل شرکت اپل را بر عهده داشته است. او در جدیدترین اظهار نظر خود عنوان کرد که به احتمال زیاد، Apple Glasses در سال ۲۰۲۱ به بازار عرضه خواهد شد.
مانستر در ادامه میگوید پس از مذاکره با متخصصان واقعیت افزوده به این نتیجه رسیده است که محصولی مانند عینک اپل هنوز به چند سال تحقیق و توسعه نیاز دارد. این اظهار نظر، صحبتهای تیم کوک، مدیرعامل اپل را تأیید میکند. تیم کوک اکتبر سال گذشته اعلام کرد که فناوری عینکهای واقعیت افزوده هنوز به بلوغ کامل نرسیده است.
مانستر تاریخ حدودی عرضهی عینک اپل را دسامبر سال ۲۰۲۱ اعلام کرده و این در حالی است که او در اظهار نظر قبلی خود سپتامبر سال ۲۰۲۰ را بهعنوان تاریخ عرضه اعلام کرده بود. او پیشبینی میکند که اپل در سال اول عرضهی این گجتها، به رکورد فروش ۱۰ میلیون دستگاه برسد.
قیمت حدودی در نظر گرفتهشده برای عینک اپل، ۱۳۰۰ دلار عنوان شده و به همین خاطر مدیر اجرایی ونچر کپیتال معتقد است درآمد اپل از سال اول عرضهی عینکها به ۱۳ میلیارد دلار خواهد رسید. طبق پیشبینی او این رقم سه درصد از درآمد اپل در سال ۲۰۲۲ را تشکیل خواهد داد. او در ادامه پیشبینیهایی هم از جمع آمار فروش گجتهای دیگر اپل ارائه داد و رقم ۷۱ میلیارد دلار را برای عینک اپل، اپل واچ و ایرپاد پیشبینی کرد؛ رقمی که نسبت به فروش ۱۲ میلیارد دلاری سال جاری، رکوردی عالی محسوب میشود.
جین مانستر در بخشی از خبر منتشرشده گفته است:
ما اعتقاد داریم که واقعیت افزوده فرصتی واقعی است و اپل از آن سود خواهد برد. پیشبینی ما اجرای سه فاز عملیاتی جهت رسیدن به اهداف این شرکت در بازار واقعیت افزوده است. ابتدا در پاییز امسال دو یا سه آیفون دیگر با لنزهای حرفهای واقعیت افزوده مانند آیفون ۱۰ عرضه میشوند. سپس اپلیکیشنهای واقعیت افزوده در حوزهی بازی، تجارت الکترونیک و آموزش که به کمک ARKit توسعه پیدا میکنند، توسط توسعهدهندهها مورد استقبال قرار میگیرند. در نهایت عینک اپل در پایان سال ۲۰۲۱ عرضه خواهد شد.
گزارش مانستر نشان میدهد که حریم خصوصی، اولین مانع بر سر راه عینکهای واقعیت افزوده است. او به شکست عینکگوگل در سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ اشاره میکند و معتقد است مردم در آن زمان، هنوز آمادگی استفاده از دوربین توسط دیگران را نداشتند.
اما با رجوع به گذشته و مشاهدهی تغییر رفتار مردم نسبت به گوشیهای دوربیندار، متوجه میشویم که این پدیدهی جدید از یک تهدید حریم خصوصی به نیازی اساسی تبدیل شده است. «با توجه به این حقیقت تاریخی زمانی را پیشبینی میکنیم که زندگی بدون پوشیدنیهای واقعیت افزوده غیرممکن خواهد بود و در آن زمان، اپل برای فروش گجتی در این حوزه با قدرت حاضر خواهد شد.»
هنوز درمانی برای مالتیپل اسکلروزیس (MS) یافت نشده است و درمانهای فعلی بهطور گسترده بر کنترل نشانههای بیماری و بهطور ویژه تسریع بازیابی توان بیمار پس از عودهای مکرر و کاهش شدت و دفعات بروز این عودها متمرکز هستند. پژوهشگران دانشگاه ژنو در سوییس و بیمارستان دانشگاهی ژنو، یک فاکتور متصلشونده به DNA به نامTOX را شناسایی کردهاند که احتمالا در فرآیند آغاز بیماری نقشی داشته باشد. آنها دریافتند که TOX به سلولهای ایمنی اجازهی تخریب بافتی خودایمن در مغز را میدهد. نتایج این پژوهش که در ژورنال Immunity به انتشار رسیده است، تغییر نگرش مهمی در فهم و درمان بیماریهای خودایمنی ایجاد میکند.
مالتیپل اسکلروزیس هنوز مانند گذشته همچون یک راز باقی مانده است. ما میدانیم که فاکتورهای ریسک ژنتیکی در کنار عوامل محیطی مانند ابتلا به عفونتها و استعمال دخانیات در گسترش و ایجاد بیماری نقش دارند. اما هنوز نمیدانیم که چرا روند بیماری در برخی افراد آغاز میشود و در برخی دیگر آغاز نمیشود.
دورون مرکلر، استاد بخش ایمونولوژی و پاتولوژی در دانشکده پزشکی و دپارتمان پاتولوژی بالینی دانشگاه ژنو، میگوید:
ما تصمیم گرفتیم فاکتورهای عفونی را از طریق واکنشهای ایمنی تحریکشده توسط پاتوژنهای مختلف (عوامل بیماریزا را پاتوژن مینامند) بررسی کنیم. هدف از کار این بود که عنصری را که میتواند در حضور عفونت موجب توسعه بیماری مالتیپل اسکلروزیس شود، مشخص کنیم.
پاتوژنهای ویروسی در مقابل پاتوژنهای باکتریایی
پژوهشگران دانشگاه ژنو دو پاتوژن متمایز، یکی ویروسی و دیگری باکتریایی را که سبب فراخوانی پاسخهای سیستم ایمنی میشوند، انتخاب و هر کدام را به موشی سالم تزریق کردند.
نیکولاس پیج، یکی از پژوهشگران دپارتمان پاتولوژی و ایمونولوژی دانشگاه ژنو، میگوید:
ما واکنشهای ایمنی را که از نظر کمّی همانند واکنشهای بیماری بودند و از طرف سلولهای لنفوسیتی موسوم به CD8+ T ایجاد میشوند، مشاهده کردیم. اما تنها موشی که به پاتوژن ویروسی آلوده شده بود، دچار بیماری التهابی مغزی مشابه مالتیپل اسکلروزیس شد.
بر مبنای این یافتهها، دانشمندان به بررسی تفاوت بیان ژنها در لنفوسیتهای CD8+T که توسط پاتوژنهای مختلف تحریک شده بودند، پرداختند. این کار به آنها در شناسایی TOX که فاکتوری متصلشونده به DNA است و تنها در سلولهای فعالشده توسط پاتوژن ویروسی بیان میشود، کمک کرد.
پیج ادامه میدهد:
ما متوجه شدیم که محیط التهابی بیان TOX در لنفوسیتهای T را تحت تأثیر قرار میدهد و این فاکتور میتواند در آغاز بیماری نقشی داشته باشد.
هیچ چیز مانع TOX نمی شود
متخصصین ایمنیشناسی ارتباط میان TOX و مالتیپل اسکلروزیس را از طریق مدلی تجربی و با حذف بیان این فاکتور متصلشونده به DNA در سلولهای لنفوسیت CD8+T موش سالم تأیید کردند. مرکلر میگوید:
پس از متوقف کردن بیان این فاکتور، گرچه موش را با پاتوژن ویروسی آلوده کردیم اما موش بیماری را توسعه نداد... ظرفیت مغز ما در بازسازی بافتی محدود است و بههمین دلیل مغز از خود در برابر واکنشهای ایمنی دفاع میکند؛ چرا که این واکنشها به قصد نابود ساختن ویروس ممکن است سلولهای خودی را نیز تخریب و آسیبهای برگشتناپذیری ایجاد کنند. بههمین دلیل مغز سدهایی برای جلوگیری از عبور سلولهای لنفوسیت T ایجاد میکند.
اما TOX با تغییر بیان برخی از گیرندههای سطح سلولهای لنفوسیت CD8+T که مسئول دریافت پیامهای مهاری ارسالشده از جانب مغز هستند، این توانایی را به سلولها میدهد تا از سد مغز عبور کنند و به سلولهای مغزی آسیب بزنند و از این طریق سبب طغیان بیماری میشود.
گامی برای درک بهتر مالتیپل اسکلروزیس
پس از این بررسیها، پژوهشگران دانشگاه ژنو متوجه شدند که TOX در سلولهای T حاضر در ضایعات مالتیپل اسکلروزیس نیز بیان میشود.
نیکولاس پیج اعتراف میکند که گرچه این یافتهای امیدوار کننده است، اما هنوز کار زیادی باقی مانده تا بتوان عوامل مسبب این بیماری در انسانها را با قطعیت اثبات کرد. پژوهشگران دانشگاه ژنو اکنون قصد بررسی عملکردهای TOX و نقش آن در دیگر بیماریهای خودایمنی مشابه مالتیپل اسکلروزیس را دارند.
وردپرس، جوملا و دروپال، سه سیستم مدیریت محتوای متن باز مشهور هستند که از نگاه بسیاری از کاربران، بهعنوان بهترین انتخاب های این حوزه شناخته میشوند. این سیستمها طرفداران دوآتشهی خود را دارند؛ اما میتوان عنوان کرد که این سه رقیب، لزوما بهترین انتخابهای مدیریت محتوا نیستند.
در طی سالهای گذشته، افراد مختلف تلاش کردهاند این سیستمهای مدیریت محتوا را بیش از پیش محبوب کنند و جامعهی کاربران آنها را گسترش دهند. برای رسیدن به این هدف، کاربران و کارشناسان، آنها را برای هر منظور پیشنهاد کردهاند. متأسفانه این روند، به اعتبار این سیستمهای مدیریت محتوا ضربه زده است. مایک جانستون، مؤسس وبسایت CMS Critic، منتشرکنندهی محتوای آموزشی و انتقادی در مورد سیستمهای مدیریت محتوا، در این مقاله سعی دارد ایرادات کلی این روند را بررسی کند و همچنین ثابت کند که سه سیستم مشهور، برای هر منظوری بهترین نیستند.
هدف اصلی مقاله این است که افراد در انتخاب سیستم مدیریت محتوای خود دقت بیشتری به خرج دهند و صرفا با شنیدن یک نام مشهور، آن را بهعنوان انتخاب اصلی خود در نظر نگیرند. جانستون برای شروع تحقیقاتی در این مقاله، ابتدا نگاهی به سؤالهای مشهور و تکراری کاربران در وبسایت پرسش و پاسخ Quora داشته است.
عموم کاربران در این وبسایت، مشکل خود در مورد انتخاب سیستم مدیریت محتوا را با سؤال سادهی «از چه سیستمی برای مدیریت محتوا استفاده کنم» بیان میکنند. نکتهی جالب در این میان پاسخهای دیگر کاربران است که قاطعانه، یکی از سه CMS وردپرس، جوملا و دروپال را برای هر منظوری پیشنهاد میکنند.
این نوع از پاسخ دادن و پیشنهاد کورکورانه، نهتنها کمکی به مکالمهی موجود در کوئرا نمیکند، بلکه فرد سؤالکننده را در چندراهی جدیدی قرار میدهد که تصمیمگیری برایش دشوارتر خواهد شد. در این مثال، سؤالی ساده بدون توضیح کامل در مورد نیازهای پروژه، با پیشنهاد سه سیستم کاملا متفاوت با امکانات متفاوت روبرو میشود. واقعیت این است که بر خلاف ادعای طرفداران اساسی هریک از سیستمها، هیچکدام را نمیتوان بهعنوان بهترین راهحل پیشنهاد داد.
هیچ سیستمی بهترین نیست
در همین ابتدای کار باید از طرفداران دوآتشهی هریک از سیستمهای Wordpress، Joomla و Drupal عذرخواهی کنیم؛ اما حقیقت این است که سیستم مورد نظر آنها بههیچوجه بهترین نیست. باوجود هزاران سیستم مدیریت محتوا در فضای اینترنت، هرکدام از آنها برای هدفی خاص، قابلیتهای بهتری دارند. برخی از این سیستمها مناسب وبلاگنویسی، برخی مناسب پروژههای پیشرفته با فریمورک قوی وبرخی مناسب سایتهای چندزبانه هستند. البته این مثالها تنها جزئی از کاربردهای سیستمهای مدیریت محتوا هستند.
نکتهی قابل توجه اینکه خود وبسایت سیاماس کریتیک، مسابقات و نظرسنجیهایی در مورد بهترین CMS موجود دارد. البته آنها این نظرسنجیها را دستهبندی کرده و بهترینها را در بخشهای مختلف (مثلا فروشگاهی یا نیازهای سازمانی)، اجرا کردهاند. بههرحال صحبت نهایی این است که هیچ سیستم مدیریت محتوا بهعنوان بهترین انتخاب در تمامی موضوعات شناخته نمیشود. در ادامه به بررسی جداگانهی هر سه CMS محبوب پرداخته و دلیل بهترین نبودن آنها را شرح میدهیم.
وردپرس بهترین سیستم مدیریت محتوا نیست
وردپرس در اصل پلتفرمی برای وبلاگنویسی است. البته افرادی هستند که این سیستم را برای تمامی موضوعات مناسب میدانند. آنها از وبسایتهای شرکتی تا فروشگاه اینترنتی را نیز با این سیستم اجرا میکنند. نکتهی اصلی این است که توسعهدهندگان وردپرس در اولین اولویت خود، وبلاگنویسی آن را مدنظر قرار میدهند.
مشکل بعدی وردپرس، با بسیاری از دیگر سیستمهای مدیرتی محتوا مشترک است. آنها وابستگی شدیدی به پلاگین(افزونه) دارند. اولین اشکال این وابستگی آن است که لزوما پلاگینها توسط کارشناسان اصلی وردپرس بازبینی نمیشوند و ایرادات آنها ممکن است منجر به نفوذ خرابکارانه به وبسایتها شود.
پلاگین بیشتر = مشکلات بیشتر
این ایده هم مخالفان خاص خود را دارد اما واقعیت این است که این مشکل در اکثر سیستمهای مدیریت محتوا و خصوصا وردپرس وجود دارد. در یک مثال ساده، شما نمیتوانید وبسایت وردپرسی را بدون نیاز به حداقل پنج پلاگین اضافه بهصورتی مناسب و کارآمد راهاندازی کنید.
نکتهی سادهی راهاندازی وبسایت این است که با افزایش پلاگینها، سرعت راهاندازی آن کاهش مییابد. متأسفانه حتی پلاگینهایی که توسط خود تیم Automattic (شرکت صاحب وردپرس) منتشر میشوند، تاثیر مخربی روی بازدهی و سرعت وبسایتها دارند. البته قطعا هدف توسعهدهندگان پلاگینها، بهبود CMS است اما خواهناخواه، نصب پلاگین بهمعنای اضافه شدن وظیفهی بهروزرسانی آنها و همچنین کاهش سرعت است.
پلاگینهای قدیمی (AddOns)
یکی از مشکلات اساسی وردپرس، تعداد بسیار زیاد پلاگینهای قدیمی است. این افزونهها در سرویس وردپرس وجود دارند و کاربر میتواند بدون دریافت هیچ هشداری آنها را نصب کند. نکتهی مهم اینکه کدنویسیهای قدیمی پلاگینها، امکان نفوذ به آنها را آسان میکند و کاربری که بدون دریافت هیچ هشداری، اقدام به نصب این افزونهها میکند، وبسایت خود را در معرض نفوذ قرار داده است.
البته وردپرس در بهروزرسانیها اخیر خود برخی از این اشکالات را برطرف کرده است. این سرویس، پلاگینهای بهروز را بالاتر از نتایج جستجوی دیگر قرار میدهد و سازگاری آنها با آخرین نسخهی وردپرس را نیز ذکر میکند. البته هنوز مشکل اصلی یعنی توانایی کاربر به نصب افزونههای قدیمی به قوت خود باقی است.
بهروزرسانیهای مکرر
افزونههای وردپرس و خود هستهی آن در دورههای زمانی متعدد نیاز به بهروزرسانی دارند. این اقدامات عموما جهت افزایش امنیت و کارایی وبسایت است. نکتهی آزاردهنده اینکه برخی اوقات بهروزرسانی یک افزونه یا هستهی وردپرس، ممکن است کل وبسایت را از دسترس خارج کند. این اشکال در عموم سیستمهای وابسته به پلاگین (که تعداد زیادی هم دارند) وجود دارد.
بههرحال پشتیبانگیری از وبسایت پیش از هر بهروزرسانی وردپرس یا افزونهها پیشنهاد میشود. امکانی که امروزه در اکثر سرویسدهندههای فضای هاست وجود دارد.
جمعبندی
وردپرس سیستم مدیریت محتوای خوبی است و در زمینههای اصلی خود حرفی جدی برای گفتن دارد. ایراد اصلی این سیستم، افزونهها و کاهش سرعت به خاطر آنها است. مشکل بعدی، زمانی است که این CMS را برای تمامی مقاصد طراحی و اجرای وبسایت پیشنهاد دهیم. درحالیکه بسیاری سیستمهای بهتر وجود دارند که تنها به خاطر قدرت کمتر در بازاریابی، جایی در میان انتخابهای کاربران ندارند.
جوملا بهترین سیستم مدیریت محتوا نیست
جوملا یکی از پرطرفدارترین سیستمهای مدیریت محتوا در جهان است. جامعهی پشتیبان جوملا نقش مهمی در افزایش محبوبیت این سیستم و حتی تمامی اکوسیستم متن باز داشتهاند. اما در نهایت باید به این نکته اشاره کرد که این سیستم نیز لزوما بهترین انتخاب برای هر مقصودی نخواهد بود.
مشکل پلاگینها (ماژولها)
جوملا هم در بخش پلاگینها مشکلی کاملا مشابه با وردپرس دارد. پلاگینهای این سیستم نیز بدون بررسی توسط تیم توسعهدهندهی اصلی، منتشر میشوند و این مشکل نهتنها در جوملا بلکه در تعداد بسیار زیادی از سیستمها وجود دارد. علاوه بر آن، در این سیستم نیز شاهد بسیاری پلاگین با تاریخهای انتشار قدیمی هستیم.
متأسفانه طبق آخرین بررسی، این سیاماس نیز اجازهی نصب پلاگینهای قدیمی را به کاربر میدهد که قطعا خطراتی برای وبسایت خواهد داشت.
خطر هک شدن
البته این مشکل برای تمامی سیستمهای مدیریت محتوا و تمامی وبسایتها وجود دارد. در این مورد خاص و از زبان نگارندهی مقاله، کاربران جوملا گزارشات بیشتری در ارتباط با هک شدن داشتهاند. به بیان دیگر نمیتوان گفت که جوملا بیش از هر سیستمی هک میشود و آمار دقیقی از هک شدن سیستمهای مدیریت محتوا وجود ندارد. البته قطعا سیستمهای مدیریت محتوای محبوبتر مانند وردپرس و جوملا، بیش از بقیه مورد حمله قرار میگیرند.
برای توضیح این اشکال میتوان بار دیگر به مسئلهی اصلی این مقاله یعنی استفاده کردن از یک سیستم برای تمامی مقاصد اشاره کرد. در تعریف ساده هرچه سیستمی را برای مقاصد متنوع و بدون مطالعه بهکار بگیریم، امکان ارتکاب اشتباه و باز کردن مسیر برای مجرمان سایبری بیشتر میشود.
توصیههای اشتباه
از لحاظ حرفهای بودن ساختار و دشواری، جوملا بالاتر از وردپرس قرار میگیرد. افرادی که این سیستم را به کاربران مبتدی پیشنهاد میدهند، در حق آن ظلم میکنند. چرا که بهکارگیری سیستم توسط افراد ناآشنا با ساختارهای سیستمهای مدیریت محتوا، خطرات و اشکالات آن را افزایش میدهد.
بههرحال سیستمهای سادهتری برای کاربران مبتدی وجود دارند اما جوملا نیز در نسخههای اخیر، سعی در سادهتر شدن داشته و رابط کاربری خود را به مراتب بهبود داده است.
جوملا علاوه بر دشواری، در انعطافپذیری و کاربرد نیز بین وردپرس و دروپال قرار میگیرد. وردپرس توانایی توسعهی وبسایتها با اهداف مختلف را دارد و دروپال نیز به کمک سیستم بلوکی خود توانایی مناسبی در این زمینه دارد. در این میان جوملا قرار دارد که برای استفاده در اهداف مختلف، نیاز به شخصیسازی زیادی دارد که البته برای توسعهدهندگان هم دشوار است. در نهایت جوملا برای برخی وبسایتها مناسب است؛ اما در برخی موضوعات تنها دارای ظاهری کاربردی است و در ساختار مشکل دارد.
جمعبندی
همانطور که مشاهده شد، جوملا نیز مانند وردپرس ایرادات خاص خود را دارد. باوجود اینکه این سیستم مدیریت محتوا محصولی مناسب و قوی است؛ اما بههیچوجه نمیتوان آن را بهترین CMS موجود در بازار برای تمامی مقاصد عنوان کرد.
دروپال بهترین سیستم مدیریت محتوا نیست
دروپال، نکتهی جذاب این مقاله است. این سیستم، فریمورک مدیریت محتوا یا CMF است. در تعریف ساده، دروپال مانند لگو است که بسته به نیاز کاربر، میتواند برای مقاصد بسیار متنوع و پیشرفتهای استفاده شود. مشکل اصلی این است که کاربران زیادی، این سیستم را برای موضوعاتی ساده که راهحلهای سادهای دارند، پیشنهاد میدهند.
مانند موارد قبلی، پیشنهاد دادن دروپال برای تمامی انواع وبسایت، کمکی به پیشرفت آن نخواهد کرد. این پیشنهادات باعث میشود افراد از این سیستم برای مقاصدی که در آن بهترین نیست (یا برای آنها طراحی نشده) استفاده کرده و نامید شوند. این ناامیدی باعث انتشار انواع نقدهای مخرب در مورد سیستم میشود.
در نتیجه بهتر است بهجای پیشنهاد این سیستم برای هر کاربری با هر نوع استفاده، موارد استفاده از آن را پیدا کنید و روی آنها متمرکز شوید.
بخش پلاگینها (ماژولها)
دروپال در این بخش بسیار بهتر از دو سیستم قبلی عمل کرده است. مخزن پلاگینهای این سیستم قابلیت فیلتر کردن پلاگینهای با تیم توسعهی فعال را دارد. دروپال در این زمینه قویتر عمل میکند؛ اما هنوز قابلیت دانلود ماژولهای قدیمی وجود دارد که دلیل آن مشخص نیست.
دشواری توسعه
واقعیت این است که دروپال چه بهعنوان سیستم و چه بهعنوان فریمورک، دشوار است. پیادهسازی دروپال به آسانی رقبا نیست و پیشنهاد این فریمورک به خاطر آسانی، اقدامی کاملا غلط است. کار کردن با بخش مدیریتی دروپال نیز بههیچوجه به آسانی دیگر فریمورکها نیست. این سیستم برای کاربران مبتدی بسیار خستهکننده و زمانبر است. البته در صورتی که دروپال توسط توسعهدهندههای حرفهای پیادهسازی شود، قدرت بسیار زیادی خواهد داشت.
نتیجهگیری
ساختار فریمورکی دروپال آن را به انتخابی مناسب برای راهاندازی انواع گوناگونی از وبسایتها تبدیل کرده است. تنها اشکال اساسی این محصول، دشواری استفاده از آن است. البته باز هم پیشنهاد میشود برای وبسایتهای ساده مانند وبلاگنویسی، از سرویسهای مخصوص آنها استفاده شود.
انتخاب بهترین سیستم مدیریت محتوا
توضیحات بالا نشان داد که هیچیک از سه سیستم مدیریت محتوای محبوب جهان، نمیتوانند بهعنوان بهترین انتخاب شوند و هریک نقاط ضعف و قوت مخصوص به خود را دارند. نتیجهگیری اصلی این است که هیچ سیستم محتوایی در جهان، نمیتواند برای تمامی مقاصد استفاده شود و انتخاب هدف و نوع وبسایت، قدم اصلی پیش از انتخاب سیستم است.
نکتهی دیگر اینکه تمامی سیستمهای مدیریت محتوا، اشکالات خاص خود را دارند. کاربران باید پیش از انتخاب نهایی سیستم، با اشکالات متداول آن آشنا شوند و خود را برای آنها آماده کنند. اطلاع از این اشکالات پیش از شروع کار، کنار آمدن با آنها را آسانتر میکند.
در نهایت به این نکته میرسیم که پیش از شروع به جستجوی سیستم مدیریت محتوا، هدف نهایی از خود ار راهاندای وبسایت را مشخص کنید. فراموش نکنید که سیستمها جهت کمک به شما برای مدیریت محتوا طراحی شدهاند و بهتنهایی محتوا را مدیریت نخواهند کرد. نکتهی بعدی، در نظر گرفتن زیرساختهای خود و همچنین منابع مالی در نظر گرفتهشده برای پروژه است. توسعهدهندگان سیستمهای مختف، دستمزدهای متنوعی دارند و افزونههای رایگان و غیر رایگان نیز در سیستمهای مختلف، متفاوت هستند.
پس از مدت کوتاهی از انتشار خبر تجهیز ۸ میلیون دستگاه خودروی اروپایی توسط موبایلآی و اینتل در سال ۲۰۲۱، امروز وبسایت رسمی بیامو ویدئوی جالبی از برنامهی خودروهای خودران این برند آلمانی منتشر کرده است. بر اساس برنامهی اعلام شده، بین ۷ تا ۱۰ سال دیگر شاهد خودروهای خودران و پیشرفتهی بیامو خواهیم بود. تیم مهندسی بیامو فناوری خودران را در ۵ سطح مختلف تعریف میکند. سطح اول خودران که چند سالی است در خودروهای این برند با نام «بیامو کوپایلوت» وجود دارد، شامل سیستمهای ایمنی و کمکراننده همچون کروز کنترل هوشمند با قابلیت توقف و حرکت خودکار یا سیستمهای هشداردهندهی تصادف میشود.
فناوری خودران سطح دوم در جدیدترین مدلهای سری 7، سری 5 و کراساور X3 نصب شده است. در این سطح، راننده میتواند در مدت کوتاهی بخشی از هدایت را خودرو بسپارد. سطح ۲ خودران بیامو که هماکنون در حال استفاده بوده، با وجود انواع سنسورها امکان پذیر شده است. بیشتر خودروهای لوکس و پیشرفته برندهای مختلف بهجز نسل جدید آئودی A8 به سطح ۲ فناوری خودران مجهز هستند. تا سال ۲۰۲۱ بیامو فناوری خودران سطح ۳ و ۴ را در محصولات خود استفاده میکند؛ در سطح ۳، راننده کاملاً در مدت زمان کوتاهی در جادههای مشخص هدایت خودرو را به سیستم خودران واگذار میکند. سطح ۳ خودران در محصولات بیامو نیازمند انواع حسگرها شامل اسکنرهای لیزری، دوربینها و سیستمهای رادار است تا نقشهای سهبعدی از طراف خودرو تشکیل شود. در سطح ۴ تمام تجهیزات سطح ۳ به چند درجه بالاتر ارتقا پیدا میکنند تا خودرو بدون نیاز به راننده در بزرگراهها و برخی جادههای شهری مشخص حرکت کند.
فناوری خودران سطح ۴، در بیشتر مواقع به راننده نیازی ندارد. سرنشینان میتوانند در هنگام حرکت خودران خودرو بدون نیاز به دخالت راننده از سفر لذت ببرند. البته راننده هنوز هم باید شرایط رانندگی (شرایط فیزیکی و قانونی) را داشته باشد در صورت لزوم یا ورود به جادههای خارج از محدوده خودران، توانایی هدایت خودرو را داشته باشد. پیشرفتهترین سطح فناوری خودران، از سال ۲۰۲۵ تا ۲۰۳۰ به محصولات بیامو خواهد رسید. خودروهای خودران سطح ۵ در هیچ شرایطی به راننده نیاز ندارند و درواقع اصلا جایگاهی برای کنترل انسانی، در خودرو تعبیه نمیشود. سطح ۵ خودران درحالحاضر به عنوان پیشرفتهترین سطح فناوری خودران تعریف شده است که در آن خودروها بدون دخالت انسان، در تمام جادههای شهری و خارج شهر حرکت خواهند کرد.
باتوجه به اطلاعات موجود در این ویدئو مبنی بر عرضهی فناوری خودران سطح ۴ در خودروهای محصول سال ۲۰۲۱، احتمال اینکه بخشی از قرارداد موبایلآی و اینتل متوجه خودروهای بیامو باشد، بسیار بالا است؛ البته هنوز این مورد تأیید رسمی نشده است.
می ۸ شیائومی (Xiaomi Mi 8) قرار است با سنسور اثر انگشت زیر نمایشگر معرفی شود. شرکت ویوو اولین برندی بود که گوشی هوشمند خود را مجهز به سنسور اثر انگشت ادغامشده در صفحه نمایش معرفی کرد. شرکتهای دیگری از جمله شیائومی هم در تلاش هستند بتوانند گوشیهای بعدی خود را با این فناوری تشخیص هویت بیومتریک معرفی کنند. ظاهرا شیائومی میتواند شرکت بعدی باشد که گوشی خود را مجهز به این فناوری به بازار معرفی میکند.
ویدیوی جدیدی از گوشی می ۸ شیائومی در فضای مجازی بهصورت غیر رسمی منتشر شده است که در آن خیلی سریع نشان داده میشود که می ۸ شیائومی مجهز به سنسور اثر انگشت زیر نمایشگر است. شاید برای شما هم این سؤال مطرح شود که اگر قرار است شیائومی از می ۸ رونمایی کند، پس تکلیف گوشی می ۷ شیائومی (Xiaomi Mi 7) چه خواهد شد؟ آیا قرار نیست گوشی هوشمندی با این مدل به بازار عرضه شود؟ یا قرار است می ۸ جایگزین می ۷ باشد؟
زمان زیادی تا تاریخ ۲۳ ماه می (۲ خرداد ماه) و مراسم رونمایی از آخرین گوشی هوشمند این برند باقی نمانده است و قطعا در آن تاریخ همه چیز روشن خواهد شد.هنوز نمیتوانیم بهصورت قطعی به این سؤال پاسخ بدهیم؛ ولیمیدانیم که در اعداد چینی، عدد ۸ نماد خوش شانسی است، پس بعید نیست شیائومی تصمیم بگیرد بهجای می 7، گوشی می ۸ را معرفی کند. بهعلاوه بر اساس خبرهای غیر رسمی منتشرشده، شیائومی قصد دارد هشتمین سالگرد تأسیس این شرکت را جشن بگیرد و احتمال دارد به یمن جشن تولد هشت سالگی، بهجای گوشی می ۷، گوشی می ۸ را به بازار عرضه کند. البته در خبر دیگری گفته شده بود که به مناسبت جشن هشتین سالگرد شیائومی، نسخه ویژهای از می 8 موسوم به Xiaomi Mi 8 Anniversary رونمایی شود که هنوز بهصورت رسمی تأیید نشده است.
اگر پژوهشهای ما برای یافتن زندگی فرازمینی بیثمر قلمداد شود، ممکن است بررسی جهانهای همسایه نتیجهی دیگری داشته باشد.
طبق مطالعات جدید در مجلهی خبرنامه ماهانه انجمن نجومی سلطنتی، شانس منصفانهای وجود دارد که سیارات دارای حیات در جهانهای موازی وجود داشته باشند؛ حتی اگر آن جهان با انرژی تاریک در آستانه فروپاشی باشد.
این نظریه که جهان ما یکی از بیشمار جهانهایی است که وجود دارند (شاید بینهایت) بهعنوان نظریهی چندجهانیشناخته میشود. دانشمندان تصور میکردند اگر این جهانهای موازی وجود داشته باشند، باید از شماری معیارهای بسیار سخت پیروی کنند تا به شکلگیری ستارهها، کهکشانها و سیارات پشتیبانیکننده از حیات شبیه جهان ما منجر شود.
پژوهشگران در مطالعات جدید، از یک شبیهسازی کامپیوتری ثقیل برای ساخت جهانهایی با شرایط اولیهی متنوع استفاده میکنند. به تصور دانشمندان، شرایط حیات وسیعتر از آن چیزی است که قبلاً فکر میکردند؛ بهویژه وقتی به انفعالات مبهم انرژی تاریک میپردازیم.
انرژی تاریک
انرژی تاریک یک نیروی مرموز و نامرئی است که تصور میشد در فضای خالی جهان وجود دارد. میتوانید انرژی تاریک را مخالف گرانش فرض کنید. گرانش ماده را جذب میکند؛ اما انرژی تاریک ماده را دفع میکند و بهراحتی این نبردِ شبیه به طنابکشی را میبرد.
جهان ما نهتنها درحال انبساط است، بلکه با دافعهی نامرئی و دائمی انرژی تاریک، آهنگ انبساط آن نیز همواره در حال افزایش است. تصور میشود که هر اندازه فضای خالی ایجاد شود، انرژی تاریک بیشتری آن را پر میکند (انرژی تاریک با مادهی تاریک یکی نیست. مادهی تاریک شکل نامرئی و فراوانی از ماده است که مسئول برخی پدیدههای عجیب فضایی شمرده میشود).
دانشمندان دقیقاً نمیدانند انرژی تاریک چیست و چگونه کار میکند. برخی تصور میکنند که انرژی ثابت بخشی از ویژگی ذاتی فضا است؛ چیزی که اینشتین از آن با تعبیر ثابت کیهانشناسی یاد میکند؛ این درحالی است که برخی دیگر آن را به نیروی بنیادی دیگری با همهی قوانین دینامیک خود بهنام اثیر ربط میدهند. برخی نیز مخالف وجود انرژی تاریک هستند. هرچه باشد، همه میتوانند موافق باشند که مقدار زیادی از آن وجود دارد. طبق بهترین تخمینهای حال حاضر، تقریباً ۷۰ درصد جرم-انرژی جهان ما ممکن است از مادهی تاریک تشکیل شده باشد.
این مقدار، هر اندازه که باشد، برای اینکه به کهکشانها اجازه رشد و پرورش حیات دهد، در اندازهی صحیحی وجود دارد. تصور میشود که اگر ما در جهانی با مقدار زیادی انرژی تاریک زندگی میکردیم، ممکن بود فضا سریعتر از شکلگیری کهکشانها رشد میکرد. برعکس، انرژی تاریک کمتر و گرانش فرّار میتوانست منجر به تصادم کهکشانها شود و حتی قبل از شکل گرفتن هرگونه حیاتی، کهکشانها فروپاشیده شوند.
اما این سؤال که چهمقدار انرژی تاریک باید بهعنوان «بسیار زیاد» یا «بسیار کم» در نظر گرفته شود، جای بحث دارد و این مسئلهی کمیت، چیزی است که نویسندگان سعی در مطرح کردن آن دارند.
حیات راهی میجوید
تیم پژوهشی بینالمللی از انگلستان، استرالیا و هلند از میان تجربهها و آزمایشهای متعدد، با استفاده از برنامهای به نام تکامل، انجمن کهکشانها و محیط تولد، حیات و مرگ نهایی جهانهای فرضی متنوع را شبیهسازی کرد. پژوهشگران در هر کدام از شبیهسازیها، مقدار انرژی تاریک موجود در آن جهان را تنظیم میکردند؛ حالتی که مقدار انرژی تاریک از صفر تا چندصد برابر مقدار انرژی تاریک در جهان ما تغییر میکند.
خبر خوب این است که در جهانی با ۳۰۰ برابر انرژی تاریک جهان ما، امکان تشکیل حیات وجود دارد. پاسکال الهی از دانشگاه وسترن استرالیا و یکی از نویسندگان این پژوهش، در بیانیهای گفت:
شبیهسازیهای ما نشان میدهد که انبساط سریع و شتابدار ایجادشده از طریق مادهی تاریک بهندرت بر تولد ستارگان و بنابراین مکانهای دارای حیات تأثیر دارد. حتی افزایش مادهی تاریک تا چندین برابر برای ایجاد یک جهان مرده کافی نیست.
این موضوع خبر خوبی برای طرفداران حیات فرازمینی و نظریهی چندجهانی است؛ اما این پرسش اساسی باقی میماند که اگر کهکشانها میتوانستند با انرژی تاریک بسیار بیشتری نیز پیش روند، چرا سهم جهان ما از انرژی تاریک این مقدار اندک است؟ پروفسور ریچارد بوور از مؤسسهی کیهانشناسی محاسباتی دانشگاه دورهام و یکی از نویسندگان این پژوهش، در بیانیهای گفت:
من فکر میکنم ما باید به دنبال قوانین جدید فیزیکی برای توضیح این ویژگی غریب جهانمان باشیم.
البته گفتن پیدا کردن قوانین جدید فیزیک آسانتر از پیدا کردن آن است. دانشمندان بهراحتی تسلیم نمیشوند؛ اما برای کم کردن تعداد حدسها، باید به دنبال جهانهای موازی نیز باشند که از قبل حیات هوشمند در آنها ایجاد شده است.
ایسوس نسخهای ارتقاءیافته از لپتاپ باریک و قدرتمند ZenBook Pro 15 را با توان پردازشی بسیار بیشتر معرفی کرد. این لپتاپ از پردازندهی نسل هشتمی و ۶ هستهای اینتل، پردازندهی گرافیکی مجزا و بدنهای باریک با ضخامت ۱۸.۹ میلیمتر بهره میبرد. یکی دیگر از ویژگیهای جالب توجه محصول جدید تایوانیها از سری ذنبوک، نمایشگر کالیبرهشدهی آن است.
ذنبوک پرو ۱۵ اینچی جدید ایسوس با مدل UX550GD بدنهی یکپارچه از جنس آلومینیومی، رنگ آبی تیره و لبههایی به رنگ رزگلد خواهد داشت تا بدین ترتیب ماهیت پریمیوم و گرانقیمت خود را به رخ بکشد. بالاترین نسخه از ذنبوک پرو جدید تایوانیها از پردازندهی ۶ هستهای Core i9-8950HK بهره میبرد؛ با این حال مشخص نیست که آیا ایسوس اجازهی اورکلاک تراشه به کاربران خواهد داد یا خیر. نسخههای دیگر UX550GD با یکی از پردازندههای ۶ هستهای Core i7-8750H یا چهار هستهای Core i5-8300H قابل سفارش خواهند بود.
پردازندهی مرکزی ذنبوک پرو ۱۵ اینچی جدید را تراشهی گرافیکی مجزای GeForce GTX 1050 با ۴ گیگابایت حافظهی GDDR5 در کنار ۸ یا ۱۶ گیگابایت حافظهی رم DDR4-2400 و حافظهی ذخیرهسازی SSD با ظرفیت بالغ بر یک ترابایت و رابط PCIe 3.0 x4/NVMe همراهی میکند. ایسوس برای خنکسازی لپتاپ جدید خود از ترکیب سه لولهی خنککننده و دو فن استفاده میکند.
مشخصات فنی ذنبوک پرو ۱۵ جدید ایسوس | |
---|---|
نمایشگر | ۱۵.۶ اینچی، IPS LCD، لمسی ۱۰۸۰ × ۱۹۲۰ | ۱۰۰ درصد sRGB ۲۱۶۰ × ۳۸۴۰ | ۱۰۰ درصد AdobeRGB |
پردازنده | Core i5-8300H، چهار هسته، ۸ ترد Core i7-8750H، شش هسته، ۱۲ ترد Core i9-8850H، شش هسته، ۱۲ ترد |
گرافیک | HD Graphics 630 (یکپارچه) GTX 1050 انویدیا (مجزا) |
رم | ۸ یا ۱۶ گیگابایت DDR4-2400 (لحیمشده به بورد) |
حافظهی ذخیرهسازی | ۲۵۶ یا ۵۱۲ گیگابایت SATA ۵۱۲ گیگابایت یا یک ترابایت PCIe 3.0 x4/NVMe |
اتصالات بیسیم | Intel Wireless-AC 9560 CRF با استاندارد وایفای 802.11ac (2x2) بلوتوث نسخهی ۵.۰ |
پورتها | دو پورت USB 3.1 نوع A، دو پورت تاندربولت ۳ با امکان انتقال دیتا و اتصال نمایشگر، یک پورت HDMI، یک درگاه microSD، جک صوتی |
باتری | ۷۱ واتساعت |
ابعاد | ۱۸.۹ × ۲۵۱ × ۳۶۵ میلیمتر |
وزن | ۱.۸۶ کیلوگرم |
قیمت | نامشخص |
سختافزار قدرتمند و بدنهی خوشساخت، تنها ویژگیهای قابل توجه لپتاپ ZenBook Pro 15 UX550GD نیست. تایوانیها محصول جدید خود را با دو نوع پنل ۱۵.۶ اینچی IPS LCD لمسی عرضه میکنند، یکی از پنلها با رزولوشن 4K UHD یا ۲۱۶۰ × ۳۸۴۰ پیکسل، ۱۰۰ درصد از فضای رنگی AdobeRGB و ۹۵ درصد از فضای رنگی NTSC را پوشش میدهد و خطای رنگی (DeltaE) آن کمتر از ۲ است، گزینهی دیگر فول اچدی است و با پوشش ۱۰۰ درصدی فضای رنگی sRGB، خطای رنگی کمتر از ۳ ارائه میدهد. خاطرنشان میکنیم که لپتاپهای ویندوزی کمی از فضای رنگی AdobeRGB پشتیبانی میکنند و بهصورت پیشفرض کالیبره شدهاند؛ از این رو باید اقدام ایسوس را ستایش کرد.
برای اتصالات بیسیم، لپتاپ جدید ایسوس از ماژول Wireless-AC 9560 CNVi با پشتیبانی از استاندارد وایفای 802.11ac، توان عملیاتی ۱.۷۳ گیگابیت بر ثانیه و بلوتوث نسخهی ۵.۰ بهره میبرد. از پورتهای ورودی و خروجی ذنبوک پرو جدید میتوان به دو پورت تاندربولت ۳، دو پورت USB 3.1 نسل دو، خروجی HDMI، درگاه کارت حافظهی microSD، جک صوتی TRRS و جک اختصاصی شارژ اشاره کرد. تایوانیها برای لپتاپ جدید خود وبکم VGA، اسپیکرهای استریوی Harman Kardan و آرایهای از میکروفون نیز در نظر گرفتهاند.
ذنبوک پرو ۱۵ جدید همانند مدلهای دیگر آن با ضخامت ۱۸.۹ میلیمتری و وزن ۱.۸۶ کیلوگرمی خود، باریکتر و سبکتر از لپتاپهای ۱۵.۶ اینچی دیگر است. تایوانیها برای حفظ ویژگی قابل حمل بودن لپتاپ جدید خود را به باتری ۷۱ واتساعتی لیتیوم-پلیمری با عمر حدودی ۹.۵ ساعته مجهز کردهاند. باید به یاد داشت که همواره مصالحهای بین وزن، کیفیت نمایشگر و عمر باتری در بین لپتاپهای بالاردهی جدید برقرار است؛ بنابراین برای لپتاپی مانند UX550GD با نمایشگر ۱۵.۶ اینچی و ضخامتی کمتر از لپتاپهای ۱۳.۳ اینچی، عمر متوسط باتری، کاربران از خرید این محصول دلسرد نخواهد کرد.
لپتاپهای ذنبوک پرو ۱۵ جدید ایسوس طی هفتههای آینده روانهی بازار خواهد شد؛ در حال حاضر اطلاعاتی در خصوص قیمت این محصول در دسترس نیست؛ اما میتوان برچسب قیمتی پریمیوم را برای چنین لپتاپی با پردازندهی Core i9، نمایشگر 4K کالیبره و بدنهی باریک انتظار داشت. در این بین ممکن است تایوانیها برای نسخهی Core i5 با نمایشگر فول اچدی قیمت معقولتری در نظر گرفته باشند.
اولین هفتهی «بلاکچین» نیویورک (۱۱ تا ۱۷ می) شامل چندین کنفرانس، رویداد و میتینگ حرفهای بود کهConsensus مفصلترین و قابل توجهترین آنها محسوب میشد. بیش از هشت هزار نفر در بزرگترین کنفرانس پولهای رمزنگاریشدهی نیویورک که در هتل میدتاون منهتن برگزار میشد، شرکت کردند. در این مطلب، نوآورانهترین، خوشآتیهترین و در برخی موارد عجیبترین استارتاپهایی را که در این رویداد حضور داشتند به شما معرفی میکنیم:
Propy
Propy یک استارتاپ مبتنی بر بلاکچین است که با استفاده از قراردادهای هوشمند، در یکی از محبوبترین حوزههای کسبوکار فعالیت میکند: معاملات املاک. Propy که بر اساس شبکهی اتریوم ساخته شده، یک بازارگاه جهانی املاک را با ثبت غیر متمرکز فهرست اموال فراهم کرده است و به کاربران اجازه میدهد گزینهی مورد نظر خود را از بین شهرهای مختلف آسیایی، اروپایی و آمریکایی خریداری کنند. مهمترین ویژگی Propy تسهیل پرداختهای فرامرزی و پروسههای شفاف تراکنشها و تبادلات است. در حال حاضر دو برنامهی آزمایشی (یکی در اوکراین و دیگری در ورمونت) مقیاس جهانی این استارتاپ را نشان میدهد. Propy همچنین یک ابزار جدید معاملاتی برای خودکارسازی تمام اسناد کاغذی ارائه کرده است.
CryptoCarz
کریپتوکارز، یک مسابقهی چندنفره واقعیت مجازی است که هر اتومبیل رالی را به داراییهایی روی بلاکچین اتریوم متصل میکند (مشابه با ساختار بازی CryptoKitty)
کریپتو کارز توسط استارتاپ نرمافزاری «بلاکچین استودیو» توسعه داده شده است و در حال حاضر تنها دموی مفهومی آن در نمایشگاههای واقعیت مجازی عرضه میشود. ازآنجاکه این بازی VR بر اساس ابزارهای یکپارچهی Unreal ساخته شده است، در انواع پلتفرمها و با هدستهای واقعیت مجازی مختلف کار میکند.
استارتاپ کریپتوکارز نخستین ست فروش خود را ماه آینده با ۲۰ مدل اتومبیل و ۶۵۰ توکن برای هر یک از آنها راهاندازی میکند. کاربران این توکنها را (که برای خرید خودروهای مسابقه مورد استفاده قرار میگیرد) در کیف پول اتریوم شخصی نگهداری میکنند. بهعلاوه شرکت کریپتوکارز به کاربران اجازه میدهد اتومبیلهای خود را اصلاح کنند و بهبود دهند و علاوه بر شرکت در مسابقات، از برنامههای جانبی بازار دیجیتال eSports نیز لذت ببرند.
کریپتوکارز درست مثل بازی سریع و خشن (Fast & Furious) یک دنیای مجازی خلق میکند که در آن اگر بازی را ببازید، ماشین خود را نیز از دست میدهید.
Gem
Gem یک پلتفرم رمزنگاریشدهی یکپارچه برای مدیریت پورتفلیوی ارزهای رمزنگاریشده است. این استارتاپ ۲۳ صرافی را کنار یکدیگر قرار داده و به کاربران اجازه میدهد همهی داراییهای دیجیتال خود را نظیر Coinbase وKraken مدیریت و توازن آنها را پیگیری کنند و سکههای جدید را کشف و پروسههای مالیاتی دیجیتال خود را اجرا کنند. Gem نهتنها از معاملات پشتیبانی میکند، بلکه میخواهد در بلندمدت یک کیف پول آزاد و چندمنظوره را تحت یک پلتفرم کاربرپسند، ارائه کند. تا پایان ماه جاری Gem نسخهی بتای خود را عرضه میکند و طبق برنامهها، تابستان امسال عرضهی عمومی خواهد شد.
BlockGrain
این استارتاپ استرالیایی که در رویداد نیویورک، مراسم فروش توکنهای خود را با شیوههای بسیار خلاقانهای تبلیغ کرد، یک بلاکچین زنجیرهی عرضهی حبوبات است. بلاک گرین تولیدکنندگان، واسطهها، خریداران و متصدیان تدارکات ذخیرهسازی حبوبات را به یکدیگر متصل میکند و به آنها اجازه میدهد با یکدیگر قرارداد ببندند و تحویل محصولات را پیگیری کنند. این بلاکچین خدمات خود را به کشاورزان نیز ارائه میکند.
Cinematix.io
سینماتیکس یک پلتفرم مبتنی بر بلاکچین است که به فیلمسازان اجازه میدهد با برگزاری آیکوی (ICO) شخصی، سرمایهی مورد نیاز ساخت فیلم را جمعآوری کنند. سینماتیکس از توکن خود با نام CINX برای برگزاری کمپینهای کراودفاندینگ دیجیتال استفاده میکند. این استارتاپ میخواهد آیکو خود را نیز تابستان سال جاری اجرا کند.
Decenturion
کارشناسان معتقدند که Decenturion خلاقانهترین استارتاپ رویداد Consensus است. این استارتاپ یک «جامعهی مستقل غیر متمرکز» ویژهی کارآفرینان، سرمایهگذاران و مشتاقانی که کسبوکار خود را مبتنی بر بلاکچین بنا نهادهاند، خلق کرده است. Decenturion توکنهای پایهی اتریوم و همچنین پاسپورتهای فیزیکی واقعی در اختیار کاربران قرار میدهد تا در رویدادهای مختلف سراسر دنیا شرکت کنند. اگر میخواهید دید واضحتری نسبت به فعالیت این استارتاپ داشته باشید، به توضیحات وبسایت آن توجه کنید: «نخستین ایالت غیرمتمرکز جهان، با اقتصادی که توسط ابزارهای دموکراسی مستقیم حمایت میشود.» شهروندان این قلمرو، مالیاتی به دولت پرداخت نمیکنند و همهی داراییها بهرایگان میان همهی ساکنین توزیع میشوند. Decenturion واضحترین نمود چیزی است که متخصصان بلاکچین، قدرت مردم مینامند.
SALT Lending
سلت لندینگ، یک پلتفرم وامدهی مبتنی بر بلاکچین است. این پلتفرم داراییهای دیجیتال کاربران را نزد خود نگه میدارد و پس از ارزیابی و بررسی سوابق فرد، وامهایی برحسب پول سنتی ارائه میکند. درواقع کاربرانی که به سلت لندینگ مراجعه میکنند، ناچار نیستند داراییهای دیجیتال و رمزنگاریشدهی خود را بفروشند. بلکه این پلتفرم داراییهای رمزنگاریشده را بهعنوان وثیقهی وام نگه میدارد و با نظارت بر فعالیت کاربران بازپرداخت وام را تضمین میکند.
BlockMedX
BlockMedX یک پلت فرم آنالیز الگوی تجویز دارو است که روی بلاکچین اتریوم ساخته شده و هدف اصلی خود را مبارزه با تقلب و سوءاستفاده از داروهای تجویزی میداند. این استارتاپ که در آستین تگزاس قرار دارد، نسبت به سایر شرکتهای دارویی مبتنی بر بلاکچین، رویکردی بسیار هدفمند دارد و روی موج روزافزون نسخههای دارویی الکترونیکی متمرکز شده است. پلتفرم BlockMedX از طریق یک برنامهی احراز هویت، به دکترها و داروسازان اجازه میدهد با امنیت بیشتری نسخهها را تجویز و فرمهای مورد نیاز را پر کنند. بهعلاوه این شرکت میخواهد بر اساس قانون انتقال و پاسخگویی الکترونيک بيمه سلامت (HIPAA) حرکت کند. BlockMedX تاریخ عرضهی توکنهای خود را تابستان جاری اعلام کرده است.
Dominode
Dominode یکی از بالغترین استارتاپهای بلاکچین در سراسر دنیا است که خدمات مدیریت هویت را به صنایعی نظیر بهداشت و درمان و حملونقل ارائه میکند. اپلیکیشن Dominode (مبتنی بر یک بلوک مجاز اتریوم) به کاربران یک گذرنامهی دیجیتال اعطا میکند. مردم با استفاده از این گذرنامه میتوانند هویت دیجیتال خود را بهطور کاملا ایمن، روی چندین دستگاه به اشتراک بگذارند.
این شرکت همچنین با همکاری یکی از ارائهدهندگان بینالمللی کلانداده، روی مسائلی نظیر ثبت مجوز پزشکان و تغییر آدرس آنها در دایرکتوریهای پزشکی نیز کار میکند.
Enosi
Enosi یک پلتفرم انجمن انرژی اوپن سورس است که به مشتریان اجازه میدهد منابع انرژی خود را انتخاب و میزان و هزینهی استفاده از الکتریسیته را با قراردادهای هوشمند از طریق یک پورتال مبتنی بر بلاکچین مدیریت کنند. این استارتاپ استرالیایی بهمنظور تأمین سرمایهی مورد نیاز خود، آیکو (ICO) خود را با توکنهای JOULS راهاندازی کرده است. کاربران با استفاده از این توکنها میتوانند به پلتفرم دسترسی داشته باشند و نیازهای انرژی خود را بدون واسطههای همیشگی مدیریت کنند.
Vevue
Vevue یک شبکهی نقطهبهنقطهی ویدیویی است که روی بلاکچین Qtum ایجاد شده. کاربران با آپلود کردن ویدیوها و تهیهی محتوای خاص چندرسانهای (بسته به درخواستی که از آنها میشود) توکن کسب میکنند. Vevue نخستین آیکو خود را در ماه ژانویه راهاندازی کرد. این شرکت تابستان سال جاری برای اولین بار فیلمهای مبتنی بر بلاکچین را منتشر میکند.
Interbit
Interbit شبکهی بلاکچین خصوصی خود را راهاندازی کرده است. گرچه تنها چند هفته از آغاز فعالیت بلاکچین اینتربیت که در مالکیت BTL Group است میگذرد، اما معماری چند زنجیرهای جذاب آن به کاربران اجازه میدهد دادهها را از زنجیرههای مختلف اینتربیت (و نه دیگر شبکههای بلاکچین) جداسازی و متمایز کنند. این شرکت همچنین پتنت اشتراکگذاری فضای بین زنجیرهها را ثبت کرده است. کدهای این برنامه در بخش فرانتاند به زبان جاوا اسکریپت خالص و در بخش بکاند به زبان Node.js نوشته شده که به این معنی است که همان کد میتواند در یک مرورگر اجرا شود و مرورگر را به یک گره بلاکچین تبدیل کند. اینتربیت با بهرهگیری از شتابدهندهی مخصوص خود (Starting block)، توسعهدهندهها را تشویق میکند برنامههای غیر متمرکز بیشتری برای زیرساختهای مقیاسپذیر آن بنویسند.
ادوبی XD ابزار مخصوص ادوبی سیستمز برای طراحی اپلیکیشن و وبسایت است. شرکت سازنده اعلام کرد که از این پس این ابزار بهصورت رایگان در اختیار تمام کاربران قرار خواهد گرفت.
طراحان وبسایت و اپلیکیشن برای سالهای متمادی از نرمافزارهای مختلف ادوبی مانند فتوشاپ برای طراحی طرح اولیهی وبسایت و اپلیکیشن استفاده میکردند. البته همهی این افراد میدانستند که فتوشاپ به دلایل مختلف ابزار مناسبی برای این منظور نیست. به همین دلیل شرکت Adobe در سال ۲۰۱۶ تصمیم گرفت تا ابزاری بهینه برای این منظور ارائه کند.
ابزار XD (مخفف عبارت Experience Design) به طور اختصاصی برای طراحان گرافیک وبسایت و اپلیکیشن عرضه شد تا تجربهی کامل کاربر از کلیک و لمس کردن منوها را به آنها ارائه دهد.
اسکات بلسکی مدیر بخش محصولات و مدیر تیم Creative Cloud در ادوبی معتقد است XD پتانسیل تبدیل شدن به فتوشاپی دیگر یا حتی بزرگتر از آن را دارد. او ابزار شرکتش را مرکز دنیای طراحی میداند و معتقد است آنها این محصول را دقیقا در زمان مناسب و با شناخت کامل نیازهای بازار عرضه کردهاند.
خبر رایگان شدن ابزار XD چهارشنبهی گذشته منتشر شد و نشاندهندهی تمایل جدی ادوبی برای پیشرفت در این بخش از بازار است. ادوبی شرکتی است که با تغییر روند درآمدی به دریافت حق عضویت ماهانهی نرمافزار، سوددهی خود را در سالهای اخیر بیش از پیش افزایش داده است. حرکت اخیر ادوبی در ادامهی برنامهی دیگر آنها برای کاهش حق استفاده از نرمافزارهای Creative Cloud در مدارس بود. این شرکت دو هفته پیش هزینهی استفادهی هر دانشآموز از این نرمافزارها را سالیانه پنج دلار برای مدارس اعلام کرد.
البته سیاستهای رایگانسازی یا تخفیفی ادوبی، باز هم سوددهی شرکت را به خوبی مدنظر دارند. به عنوان مثال طرح کاهش قیمت برای دانشآموزان، شامل دانشجویان دانشگاهها نمیشود. بهعلاوه، نسخهی رایگان XD، برخی امکانات اصلی همکاری در طراحی را شامل نمیشود. امکاناتی که تنها با پرداخت حق عضویت ۶۰۰ دلار در سال برای نرمافزارهای CC ارائه میشوند.
نسخهی رایگان XD در حالت Starter Plan قرار دارد. این حالت اجازهی طراحی طرحهای نامحدود را به کاربر میدهد اما در مورد انتشار آنلاین و بهاشتراک گذاری آنها، تنها اجازهی اشتراک یک طرح را میدهد. در مقابل افرادی که حق عضویت کامل Creative Cloud یا حق عضویت ماهانهی ۱۰ دلار تنها برای XD را پرداخت میکنند، امکان اشتراک طرحها و ایجاد تغییرات همزمان روی آنها را خواهند داشت. این امکان اشتراکگذاری بیشتر برای طراحان حرفهای که در شرکتهای بزرگ یا با چندین مشتری کار میکنند، مفید است.
اگرچه این محدودیت اشتراکگذاری کمی آزاردهنده است، اما همین سیاست باعث شده که ادوبی بتواند XD را بهصورت رایگان عرضه کند. بلسکی در همین مورد میگوید که اگر پتانسیل فروش به تیمهای بزرگ در این طرح بالا نبود، برنامهی رایگانسازی XD را اجرا نمیکردند. علاوه بر این سود، رایگان کردن ابزار طراحی به ادوبی کمک میکند که خود را به رقبایش در این صنعت نزدیک کند.
اگرچه ادوبی میتوانست این ابزار را زودتر بهصورت رایگان عرضه کند، اما همین اقدام اخیر هم آنها را در مرکز توجه گرافیستهای این حوزه قرار میدهد و به عقیدهی مدیر محصولات این شرکت، XD مرکز گرانش آیندهی طراحی خواهد بود.
نتایج تحقیقات نشان داده است که زنان نسبت به مردان، بهتر میتوانند در برابر اتوماسیون مقاومت کنند و جایگاه خود را در حوزهی اشتغال حفظ کنند. ضمن اینکه این امکان را دارند تا از مزایای اتوماسیون بهرهمند شوند.
در مشاغلی مانند پرستاری، تدریس و کارهای مراقبتی که نیاز به سطح بالایی از مهارتهای اجتماعی وجود دارد، زنان حضور پرنگتری از خود نشان دادهاند. اینها همان جایگاههایی هستند که اتوماسیون بهسختی میتواند وارد آنها شود. در اقتصادهای پیشرفته که زنان در سطوح بالای آموزشی و سواد دیجیتال قرار دارند، میتوانند از مزایای نوآوریهای مداوم تکنولوژی در بازار کار برخوردار شوند.
ترس پاکسازی بشر به وسیلهی رباتها که در مقالات زیادی مورد بررسی قرار گرفته است، بیمورد و غیر ممکن است. در واقع، خطر اصلی دیجیتال شدن در هر شغل، بهمیزان قابل توجهی متفاوت است و به این موضوع بستگی دارد که افراد در شغل خود درگیر چه نوع وظایف و مهارتهایی هستند.
برای مثال، در شغلهایی که شامل کار فیزیکی بهمدت طولانی هستند و افراد از دستهای خود استفاده میکنند، خطر دیجیتال شدن بیشتر است. در عوض، در شغلهایی که خدماتی مانند آموزش به دیگران ارائه میشود، این خطر کمتر ارزیابی شده است. به همین ترتیب، مشاغلی که نیاز به توانایی حل مسئله دارند، نسبت به شغلهای نیازمند حسابداری، در معرض خطر کمتری قرار دارند.
جایگاه کاری زنان و اتوماسیون
نوآوری در عرصهی فناوری و تکنولوژی که به اتوماسیون ختم میشود، میتواند در بخشهای مختلف اقتصادی، تغییراتی در سازمانها ایجاد کند. بهطور معمول، این فرآیند باعث جایگزینی نیروی کار متخصص با نیروی کار غیر متخصص میشود. در عین حال، فناوریهای جدید فرصتهای نظیر آموزش از راه دور را هم فراهم میکنند. در این میان، مشاغلی که بیشتر در تسلط زنان (برای مثال شغلهای دفتری و خدماتی) قرار دارد گسترش پیدا میکنند و فرصتهای شغلی آنها را افزایش میدهند.
البته اتوماسیون در گذشته توانسته است سهم مشارکت زنان را در دیگر بخشها مورد تهدید قرار دهد. مثال بارز و تاریخی آن، کارهای مربوط به مونتاژ قطعات در کارخانه و کشاورزی در گذشته بود. با این حال، به نظر میرسد که پیشرفت فناوری به افزایش تقاضای نیروی زن بیانجامد.
این روزها، برقراری تعامل بین تغییرات دنیای فناوری و زندگی اجتماعی، نقش حیاتی دارد. با روی کار آمدن فناوری، تغییراتی در ساختار حقوق و دستمزد نیروی کار ایجاد میشود؛ زیرا تقاضا برای بهکارگیری نیروی متخصص بیشتر خواهد شد. از طرفی افزایش سطح تحصیلاتی زنان باعث میشود که میلی به زندگی زناشویی نداشته باشند و مشارکت در دنیای کار برای آنها جذابتر باشد. این مورد در کشورهای توسعهیافته بیشتر دیده میشود.
بهطور کلی، تحلیلهای اقتصادی نشان میدهد مشاغل زنان در عرصههای زیادی نسبت به دیجیتال شدن آسیبپذیر هستند؛ اما نسبت به مردان کمتر مورد تهدید قرار دارند و حتی میتوانند از افزایش فرصتهای شغلی پیش رو بهرهمند شوند.
شواهد موجود در دادهها
برآورد تأثیر اتوماسیون در مشارکت اقتصادی زنان کار سادهای نیست. بهطور خاص، بررسی یک عامل بهصورت جداگانه و نادیده گرفتن پارامترهای دیگر کار بررسی را مشکل میکند. حال آنکه تحقیقات اولیه در خصوص این مورد بیشتر روی یک مورد بهخصوص تکیه کرده است. پیشرفتهای اخیر در روشهای تحقیق و دسترسی به دادههای بیشتر توانسته است مزایای بالقوهی اتوماسیون در افزایش مشارکت زنان را ارزیابی و تأیید کند.
البته دادههای این بررسی تنها به ایالات متحده و چند کشور کوچک پیشرفتهی اتحادیهی اروپا محدود میشود. بهعنوان مثال، نتایج یک مطالعه در سال ۲۰۱۶ این واقعیت را نشان داد که پیشرفتهای تکنولوژی در بخش خانواده، یکی از دلایل اصلی افزایش مشارکت اقتصادی زنان متأهل در ایالات متحده بود. دلیل این مسئله تنها به بهبود لوازم خانگی منزل ختم نمیشد؛ بلکه بسیاری از زنان نیازی نمیبینند که وقت خود را در خانه صرف بزرگ کردن فرزندانشان کنند. همچنین تغییراتی در سبک امور منزل به وجود آمد که مثال بارز آن، استفاده از غذاهای منجمد بهجای صرف چندین ساعت وقت برای طبخ غذا است.
در همین راستا، مطالعهی دیگری در سال ۲۰۱۶ با کنترل دیگر عوامل نشان داد که خطر اتوماسیون در مورد زنان بسیار کمتر از مردان است. متغیر دیگر در این بررسی، مقایسه خطر دیجیتال شدن شغلها در ۸ کشور آلمان، فرانسه، انگلستان، ایتالیا، روسیه، ترکیه، ژاپن و کره جنوبی بود. این مقایسه دو نتیجهگیری اصلی به همراه داشت.
نخست اینکه مشاغل زنان نسبت به مردان در معرض خطر کمتری قرار داشت. تنها استثنای این مورد ژاپن بود که خطر دیجیتال شدن برای مشاغل مردان بهطور قابل توجهی پایینتر بود. مورد دوم، بررسی شغلهایی بود که صاحبان آن به مهارتهای کمتری نیاز داشتند. این گونه مشاغل، بالاترین آسیبپذیری را نسبت به دیجیتال شدن از خود نشان میدهند؛ با این حال در میان این مشاغل، زنان با خطر کمتری مواجه هستند. البته باز هم ژاپن در اینجا استثنا بوده و خطر از دست دادن شغل برای مردان و زنان عملا یکسان است؛ چرا که در اقتصادهای پیشرفته، زنان تمایل دارند در حرفههای سطح بالاتر مشغول به کار شوند و از این رو کمتر به سراغ مشاغل سطح پایین میروند.
به نظر میرسد اتوماسیون، جدا از نابود کردن مشاغل، به سمتی پیش میرود که از تغییرات حاصل از آن، زنان نسبت به مردان بیشتر سود میبرند. البته این موضوع بدان معنا نیست که اتوماسیون شکاف جنسیتی در بازار کار را حذف میکند؛ بلکه به آن معنا است که ظهور رباتها ترس کمتری برای زنان ایجاد خواهد کرد و احتمالا این گروه از جامعه، از این تغییرات بهرهمند شوند.
کمبریج آنالیتیکا، شرکت مشاورهی سیاسی بود که در مرکز بحران ایجاد شده برای فیسبوک قرار داشت. این شرکت پنجشنبهی گذشته بهطور رسمی اعلام ورشکستگی کرد. نام کمبریج آنالیتیکا از مارس سال جاری میلادی بر سر زبانها افتاد. در آن زمان، شایعاتی در مورد استفاده از اطلاعات خصوصی حدود ۸۷ میلیون کاربر فیسبوک توسط این شرکت منتشر شد. کمبریج آنالیتیکا در انتخابات سال ۲۰۱۶ توسط کمپین انتخاباتی دونالد ترامپ استخدام شده بود.
کمبریج آنالیتیکا و شرکت مادر آن یعنی SCL Elections Ltd در ابتدای ماه جاری میلادی اعلام کردند که قصد تعطیلی شرکتها و اعلام ورشکستگی دارند.
تقاضانامهی رسمی این شرکت پنجشنبهی گذشته در غیاب هیئت مدیرهی آن توسط ربکا و جنیفر مرسر، دختران میلیاردر مشهور رابرت مرسر، مالک کمبریج آنالیتیکا و یکی از حامیان اصلی دونالد ترامپ امضا شد. این درخواست در دادگاه ورشکستگی ایالات متحده در منطقهی جنوبی نیویورک ارائه شد.
شرکت کمبریج آنالیتیکا در نامهی اعلام ورشکستگی، داراییهای خود را حدود ۱۰۰ تا ۵۰۰ هزار دلار اعلام کرده و بدهیاش را نیز در بین یک تا ۱۰ میلیون دلار ثبت کرده است. این شرکت که مقر آن در لندن قرار دارد سال ۲۰۱۳ با هدف تمرکز روی انتخابات ایالات متحدهی آمریکا تاسیس شد و خانوادهی مرسر با رقمی حدود ۱۵ میلیون دلار از این شرکت پشتیبانی کردند. نام کمبریج آنالیتیکا نیز به پیشنهاد مشاور قبلی دونالد ترامپ در کاخ سفید یعنیاستیو بنن انتخاب شد.
بحران کمبریج آنالیتیکا ضربهی بزرگی به فیسبوک و موسس آن مارک زاکربرگ وارد کرد. این شرکت از زمان انتشار اخبار بارها در آمریکا و اروپا مورد بازجویی قرار گرفته و در مورد حفظ حریم خصوصی کاربران مجبور به پاسخگویی شده است.
در این میان مارک زاکربرگ نقش اول مبارزه برای فیسبوک است که چندی پیش علاوه بر انتشار بیانیه، برای پاسخگویی در کنگرهی آمریکا حاضر شد. او به تازگی برای پاسخگویی در مورد این بحران در پارلمان اروپا نیز حاضر خواهد شد. آخرین خبرها از فیسبوک نیز حاکی از قطع شدن دسترسی حدود ۲۰۰ اپلیکیشن به دادههای کاربران است.
این روزها مشاهدهی هجمهی انتقادها بر ضد اسکایپ، سرویس تلفن اینترنتی محبوبی که مایکروسافت در سال ۲۰۱۱ با مبلغ ۸.۵ میلیارد دلار به تصاحب خود درآورد، کار چندان دشواری نیست. هواداران پیشین اسکایپ به صورت روزانه در شبکههای اجتماعی از این نرمافزار شکایت و اعلام میکنند که استفاده از آن بهشدت دشوار شده است. در فروشگاههای نرمافزاری اپل استور و گوگلی پلی، میزان بررسیهای منفی از اپلیکیشن موبایل اسکایپ فزونی گرفته است و کاربران تمام جنبههای آن از کیفیت ضعیف تماس تا مصرف بیش از حد باتری را مورد انتقاد قرار دادهاند.
در ماه مارس، ام مالک، سرمایهگذار و مفسر مطرح فناوری با انتشار توییتی به انتقاد شدید از اسکایپ و مالک آن، مایکروسافت پرداخت:
باورکردنی نیست که مایکروسافت محصولی بینظیر را تصاحب و آن را به بیمصرفترین نرمافزار ممکن تبدیل کرد. آنها اسکایپ و تجربهی آن را از بین بردند. من امروز ناگزیر به استفاده از این برنامه شدم؛ اما هرگز دیگر به سمت آن نخواهم رفت.
مایکروسافت در واکنش میگوید این انتقادها اغراقآمیز است و تا حدی ناخشنودی افراد را از بهروزرسانیهای این نرمافزار بازتاب میدهد. تضعیف علاقهی کاربران به ابزاری که ۱۵ سال پیش با معرفی ایدهی برقراری تماسهای اینترنتی، به شکلی بنیادین چشمانداز ارتباطات مخابراتی را از نو بازتعریف کرد، دلایل دیگری نیز دارد.
مایکروسافت از زمان خرید اسکایپ از صاحبان پیشین آن، توجه این سرویس تماس اینترنتی را به بازار شرکتها معطوف کرده است. این تغییر، پویایی اسکایپ و راحتی استفاده از آن را کاهش داده و موجب شده است تا بسیاری از کاربران این نرمافزار به سمت استفاده از دیگر سرویسهای جایگزین ساخت اپل، گوگل، فیسبوک و اسنپ بروند.
مایکروسافت در سال ۲۰۱۶ تعداد کاربران اسکایپ را ۳۰۰ میلیون نفر اعلام کرد؛ اما از آن زمان تاکنون رقم جدید کاربران این سرویس را بهروزرسانی نکرده است. براساس گمانهزنی برخی از تحلیلگران، مقدار کاربران فعلی اسکایپ در بهترین حالت بدون تغییر باقی مانده است. با این حال، به باور دو تن از کارمندان سابق مایکروسافت، رقم کاربران اسکایپ در حال سقوط است. این دو کارمند سابق مایکروسافت که نخواستند نامشان فاش شود، میگویند تا سال ۲۰۱۷ هرگز نشنیدهاند که رقمی بالاتر از ۳۰۰ میلیون در داخل شرکت مطرح بشود.
ساتیا نادلا، مدیرعامل مایکروسافت بارها اعلام کرده که خواستار محبوبیت و نفوذ گستردهی محصولات این شرکت است. مایکروسافت با تبدیل اسکایپ به یکی از بخشهای کلیدی مجموعهی نرمافزاری پرسود آفیس و قرار دادن آن در اختیار مشتریان سازمانی، در حال تضعیف جایگاه اولیهی این نرمافزار به عنوان سرویسی جذاب برای کاربران معمولی است. مالک در این باره میگوید: «این مثل تلاش تیم تیبو (بازیکن مطرح سابق فوتبال آمریکایی) برای تبدیل شدن به یک بازیکن بیسبال است. این محصول (اسکایپ) به شدت گیجکننده، بدشکل و غیر قابل استفاده است.»
اسکایپ در سال ۲۰۰۳ توسط دو کارآفرین سوئدی و دانمارکی پایهگذاری شد و با ارائهی تماس رایگان خارج از کشور، دهها میلیون نفر را از بند انحصار شرکتهای تلفن همراه آزاد کرد. قابلیتهای اصلی اسکایپ همچون چت و تماس صوتی و تصویری رایگان است؛ با این حال این سرویس با دریافت مبلغی اندک، امکان تماس با گوشیهای معمولی را نیز ارائه میدهد و از این راه به کسب درآمد میپردازد. اسکایپ تاکنون بین مالکان مختلفی از جمله ایبی دست به دست شده است. این شرکت در سال ۲۰۱۱ تحت نظارت کنسرسیومی از سرمایهداران به رهبری شرکت سرمایهگذاری خصوصی سیلور لِیک قرار داشت و با وجود آنکه برای عرضهی اولیهی سهامش آماده شده بود، در معرض فروش به خریداران بالقوه از جمله گوگل و مایکروسافت قرار گرفت.
استیو بالمر، مدیرعامل سابق مایکروسافت در آن زمان مشتاق بود تا وابستگی ردموندیها را به کامپیوترهای شخصی کاهش دهد و در همین راستا اسکایپ با محبوبیت بالایش توانست نظر وی را به خود جلب کند. مایکروسافت تا آن زمان تنها شرکتهای کوچک و گمنامی را تصاحب کرده بود که ارزش چندان بالایی نداشتند؛ اما بالمر برخلاف این رویه تصمیم گرفت با خرید اسکایپ با مبلغی هنگفت و ۴۰ درصد بالاتر از ارزش این شرکت در آن زمان، بزرگترین خرید تاریخ ردموندیها را انجام دهد.
لوری رایت، مدیرکل فعلی اسکایپ که سال گذشته از شرکت بلوجینز به تیم اسکایپ ملحق شد، میگوید:
اسکایپ، بزرگترین سرمایه و شناختهشدهترین برند در آن زمان محسوب میشد و فرصتی بینظیر برای ورود مایکروسافت به عرصهای که به زودی ارزش پیدا میکرد، به حساب میآمد.
پس از تصاحب اسکایپ، بیل کئوفود، مدیر اجرایی مایکروسافت و مدیر ارشد مالی سابق اسکایپ به طور معمول با اشاره به محبوبیت اسکایپ، از این سرویس به عنوان شیوهای برای برقراری تماسهای ارزان یا رایگان بینالمللی یاد میکرد. وی به یاد میآورد که در هنگام معرفی خود به ماموران مهاجرتی در سفرهای کاری خارج از کشور به طور مرتب این تعریفهای مختلف را از زبان آنها میشنیده است که «اسکایپ چه برند نمادینی است و من از این برنامه برای تماس با مادربزرگم استفاده میکنم.»
تمرکز بر شرکتها راهبردی منطقی و همسو با خط مشی مدیران پیشین اسکایپ بود. بالمر و دیگر مدیران شرکت در ابتدا متعهد شدند که امکان فعالیت مستقلانهی اسکایپ از لینک، سرویس جدید تلفن اینترنتی مایکروسافت برای شرکتها را فراهم کنند. اما دو سال بعد، مایکروسافت این دو را در قالب اسکایپ برای کسبوکار (Skype for Business) با یکدیگر ادغام کرد و درون مجموعهی آفیس قرار داد.
امروز، مایکروسافت با بهرهگیری از اسکایپ برای کسبوکار به فروش اشتراک سرویس مبتنی بر فضای ابری آفیس ۳۶۵ و ربودن مشتریان سیسکو، رقیب خود کمک میکند. مایکروسافت در واقع اسکایپ را به همراه برخی از قابلیتهای مدرن اقتباسیافته از پیامرسانی فوری، هوش مصنوعی و شبکههای اجتماعی به جایگزینی برای سامانهی تلفنی شرکتها تبدیل کرده است. تیمز، پلتفرم یک سالهای که نسخهی اختصاصی مایکروسافت از اپلیکیشن اسلک محسوب میشود، در حال یکپارچگی با اسکایپ برای کسبوکار است. لینکدین از دیگر خریدهای ردموندیها نیز بیوگرافی کاری کاربران اسکایپ را نمایش میدهد. به لطف پیشرفتهای مایکروسافت در هوش مصنوعی، اسکایپ اکنون میتواند تماسها را به ۱۲ زبان مختلف ترجمه کند.
مایکروسافت برای آنکه اثبات کند راهبردش نتیجهبخش است، به فهرستی از مشتریان بلو چیپ (شرکتهای شناختهشده و قابل اطمینان) از جمله جنرال الکتریک اشاره میکند. این کمپانی مطرح آمریکایی میگوید اسکایپ این کسبوکار را سال گذشته در اختیار ۲۲۰ هزار نفر از کارکنانش قرار داد و از آن زمان تاکنون ۵.۵ میلیون دقیقه جلسه در روز ثبت میکند. برطبق اظهارات ران مارکزیچ، نائب رئیس بازاریابی آفیس ۳۶۵، اکسنچر از جمله مطرحترین شرکتهای مشاور و برخی از بزرگترین بانکها نیز در زمرهی مشتریان مایکروسافت قرار دارند. در پژوهشی متعلق به موسسهی تحقیقاتی فارستر که با شرکت ۶٬۲۵۹ کارمند انجام شد، ۲۸ درصد گفتند از اسکایپ برای کسبوکار بهمنظور ارائهی کنفرانس استفاده میکنند؛ در حالی که آمار کاربرد محصولات سیسکو ۲۱ درصد است.
اتکینز، یک شرکت بریتانیایی فعال در حوزهی طراحی مهندسی که زیرمجموعهی گروه شرکتهای اسانسی لاوالین محسوب میشود، میگوید تمام ۱۸٬۵۰۰ کارمندش از اسکایپ برای سرویس تلفن، کنفرانس و اشتراکگذاری پروژهها به میزان ۱۰ میلیون دقیقه در هر ماه استفاده میکنند. نیک لجر از مدیران اتکینز که از یکپارچگی اسکایپ با آفیس اظهار خشنودی میکند، میگوید: «ما تحلیل کاملی روی رقبا انجام دادیم و به چشمانداز مایکروسافت اطمینان کردیم. ما به ندرت [با اسکایپ] به مشکلی برمیخوریم.»
با این حال، راهبرد مایکروسافت مبنی بر ترجیح شرکتها به مصرفکنندگان برای این شرکت هزینهبر بوده است؛ بدین مفهوم که امنیت بالا، جستجوی قوی و قابلیت میزبانی از شرکتها را در مقایسه با آسودگی استفاده و کیفیت قابل قبول تماس در اولویت قرار داده است. در واقع، پیچیدگی نرمافزارهای شرکتی به ناچار سادگی و سهولت ترجیح مشتریان را از بین میبرد. هرچند مایکروسافت دو اپلیکیشن مجزا را در اختیار دارد؛ اما فناوری نهفته در آنها تفاوتی با یکدیگر ندارد و با هدف استفادهی کارکنان توسعه یافته است.
متیو کولنان، استراتژیست محتوا و تجربهی کاربری در دانشگاه باز انگلستان در این باره میگوید: «اسکایپ تلاش کرده است تا تمام نیازهای افراد را پوشش دهد؛ در حالی که تقریبا تمام آن نیازها در جاهای دیگر به نحو بهتری برآورده میشوند.»
اصلاح و بازنگری مکرر اپلیکیشن اسکایپ توسط مایکروسافت کمکی به حل این مشکل نخواهد کرد. انتشار نسخهی بازطراحیشدهی اسکایپ در تابستان سال گذشته، تنها موجب کاهش شدید امتیازهای این برنامه شد. برایان کربز، روزنامهنگار حوزهی امنیت در یک رشته توییت انتقادآمیز در توصیف دکمههای اصلی این برنامه از عبارت اعصاب خوردکن استفاده کرد و گفت بهروزرسانی اخیر این برنامه احتمالا بدترین بهروزرسانی منتشرشده تاکنون بوده است. با بازنشر توییتهای کربز، توجه تیم اسکایپ در توییتر به آنها جلب شد. آنها در واکنش به انتقادات کربز اظهار تاسف کردند. سپس یکی نمایندگان اسکایپ در پاسخ نوشت: «ما مشتاق دریافت بازخوردهای بیشتر و کمک برای حل هر گونه مشکلی هستیم.»
کارولینا میلانزی، تحلیلگر موسسهی کریتیو استراتژیز میگوید: «یک جمعیت قابل توجهی اسکایپ را به خاطر آنچه بود، دوست داشتند، این برنامه مرتب و ساده بود. [اما] دیگر این گونه نیست. میلانزی یک بار برای مادرش در ایتالیا اقدام به خرید اشتراک اسکایپ کرده بود. اما مادر او بعداً یک آیپد تهیه کرد و اکنون آنها از طریق فیستایم اپل با یکدیگر صحبت میکنند. اکنون با وجود آنکه اپلیکیشنهای اسکایپ را به راحتی میتوان روی آیفون و تبلتها و گوشیهای اندرویدی دانلود کرد؛ اما میلیونها نفر همان کار میلانزی و مادرش را انجام میدهند.
علاوه بر این، تمرکز مایکروسافت بر بازار شرکتها، چشم این شرکت را بر پیشرفت واتساپ، مسنجر فیسبوک و ویچت بسته است. مایکروسافت ۵ سال پیش لایو مسنجر را تعطیل کرد؛ در حالی که در همان زمان واتساپ در حال جذب صدها میلیون کاربر از سرتاسر جهان بود. این سرویس پیامرسان فوری اکنون ۱.۵ میلیون کاربر در اختیار دارد و افزودن قابلیتهای کلیدی اسکایپ را نیز آغاز کرده است. در همین حال، سرویسهای نوظهوری نظیر دیسکورد - اپلیکیشنی که چت متنی و صوتی رایگان برای گیمرها ارائه میدهد - در حال کسب محبوبیت روزافزون هستند.
کاربرانی که با وجود تمام جایگزینها همچنان به اسکایپ وفادار ماندهاند، بیش از همه از کیفیت سرویس ناراضی هستند و به ایراداتی نظیر عدم برقراری تماس، قطع مکرر اتصال، ناپدید شدن دفترچه تلفنها پس از بهروزرسانیها و ... اشاره میکنند. براساس اظهارات نیک باربر، تحلیلگر موسسهی فارستر، مشتریان تجاری نیز با مشکلات مشابهی دست به گریبان هستند. وی میگوید در صحبتش با شرکتهایی که از اسکایپ برای کسبوکار استفاده میکنند، دریافته است که «آنها هنوز در پی یافتن گزینههای دیگری هستند؛ زیرا این برنامه پاسخگوی آنها نیست. آنها معمولا نسبت به کیفیت و پایداری تماس صوتی و تصویری اظهار نارضایتی میکنند.
مایکروسافت میگوید مشکل کیفیت را جدی میگیرد و تماسهای قطعشده را ردیابی میکند تا اشکال کار را دریابد. رایت میگوید گاهی اوقات مشکل از اینترنت مشتریان است، نه اسکایپ. وی استدلال میکند که اغلب شرکتها در حال تلاش برای تکمیل و توسعهی فناوری ارتباطات صوتی و تصویری بر بستر اینترنت هستند. او در این باره میگوید: «کاربران از اینکه عملکرد اسکایپ همانند تلفن نیست، آزرده میشوند و میگویند میروم و از یک اپلیکیشن یا سرویس دیگر استفاده میکنم؛ در حالی که درمییابند آن سرویس دیگر هم از همان معضلات رنج میبرد. ما به سرعت در حال پیشرفت هستیم.»
رقم دانلود اپلیکیشن اندروید اسکایپ در ماه اکتبر به یک میلیارد رسید. با این حال، مایکروسافت دربارهی میزان ورود کاربران به برنامه اطلاعاتی منتشر نمیکند. به نظر میرسد با خو گرفتن کاربران به تغییرات، امتیازات منفی پیشین برنامه در حال بهبود است. رایت میگوید: « این واقعا یک بازطراحی بنیادین محسوب میشود؛ بنابراین ما به این نتیجه رسیدیم که واکنشهای منفی فراوانی در راه خواهد بود. ما خود را برای این مسئله آماده کردیم. آنچه اکنون شاهد هستیم این است که آنها دیگر از اسکایپ متنفر نیستند.
کشورمان ایران ۴۰ رادار پدافندی دارد که هر کدام کارآییهای خاص خودشان را در اعلام خبر حمله دشمن به سامانههای دفاعی دارند؛ گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان قصد دارد برای آشنایی هر چه بیشتر با این رادارها، مطلع فجر ۱ و ۲ که از مهمترین رادارهای ساخته شده داخل است، رادار نظارت هوایی بای استاتیک میانبرد و کاوش را بررسی کند.
رادار مطلع فجر در ردیف اولین رادارهای ساخت ایران
آنتنهای مطلع الفجر ۱ به صورت یاگی یا شاخهای هستند، وقتی این رادار بر روی کانتینر در حال حرکت است، آنتنهای رادار به صورت جمع شده در سقف کانتینر قرار دارند و با رسیدن به ناحیه مورد نظر باز میشوند؛ برد این رادار ۳۶۰ درجه است که حدود ۳۰۰ کیلومتری در اطراف خود پوشش میدهد، البته با ارتفاع ۲۰ کیلومتر بالاتر از سقف پروازی بسیاری از هواپیماهای نظامی؛ علاوه بر این مطلع الفجر قابلیت ردگیری همزمان ۱۰۰ هدف و نگهداری سابقه اهداف را دارد.
همگی تجهیزات راداری در مطلع فجر نظیر مکانیزمهای استقرار، سامانههای پردازش و کنترل نمایشگرهای کاربران، ادوات مخابراتی و سامانه تولید برق توسط یک تریلر حمل میشود. توانایی دیگری که رادار مطلع فجر ۱ دارد، مجهز بودن به سامانههای ضد جنگ الکترونیک است که پایداری خوبی در فضاهای نبرد مدرن ایجاد میکند. از جمله ویژگیهای دیگری که این رادار دارد کاربرد آن به صورت شبانهروز است ، علاوه بر این قابلیت آموزش استفاده، تعمیر و نگهداری این رادار بسیار آسان است.
رادار مطلع فجر1 تکمیل میشود
شرایط آب و هوایی نیز هیچ تأثیری بر عملکرد رادار مطلع فجر ۲ ندارد و این رادار قادر است به راحتی در هر شرایطی از آب و هوا با بالاترین سطح کیفی که دارد عمل کرده و اهداف هوایی را تا برد ۴۸۰ کیلومتر و همچنین اهداف با سطح مقاطع پایین را شناسایی کند.
مطلع فجر ۲ همانند نسل قبلی خود با تریلر قابل حمل بوده و منابع تغذیه آن توسط برق شهری یا دیزل ژنراتور انجام میشود. سیگنالهای ارسالی این رادار از روش پردازش منسجم است که از نظر فاز به صورت یکسان فرستاده میشوند تا از اثرات تصادفی آنها پیشگیری شود، این در حالی است که در روش های نامنسجم سیگنالهای ارسالی دارای اختلاف فاز هستند.
نتایج استفاده از چنین روشی تنها توانایی تشخیص کوچکترین تفاوت سرعت اهداف بوده که ناشی از اختلاف سیگنالهای بازگشتی است؛ در مطلعفجر ۲ از ۳۲ آنتن در دو طبقه به فاصله حدود ۲ تا ۴ متر و در هر طبقه دو ردیف استفاده شده و هر ردیف ۸ آنتن بطور متقارن حول استوانه نگهدارنده قرار گرفته است؛ بنابراین ارتفاع نهایی آنتنها از سطح زمین باید به حدود ۱۲ تا ۱۴ متر رسیده باشد که در افزایش پوششدهی ارتفاع پایین و نزدیک به سطح زمین مؤثر است.
آنتنهای مستقر در طبقه اول و دوم این رادار دو کانال مستقل ایجاد کرده و قابلیتی را به وجود آورده است که اگر در طبقه اول آنتنهای رادار از کار بیفتند، طبقه دوم به راحتی به کار خود ادامه میدهد. ویژگیهای دیگری نظیر اندازهگیری زاویه، جهت سرعت و ارتفاع، اهداف پروازی به روش مقایسه سیگنال بین دو کانال مستقل در این رادار وجود دارد.
کابوس جنگنده های نسل پنجم، پهبادها و موشکها
بای استاتیک میانبرد، راداری ۲ بُعدی است و گیرندههای آن در فاصله چند کیلومتری از یکدیگر قرار دارند که این قابلیت به عنوان یک مزیّت برای رادار محسوب میشود، چراکه بخشهای غیرفعال آن (پستیو) در حمله دشمن از رادار محافظت میکنند. البته توان تحرک این سامانه بالا بوده و فرستنده و گیرنده هر یک در مکان محافظت شده جداگانهای قرار دارند و به راحتی منتقل میشوند در نتیجه زمان آماده به کار شدن و خروج از حالت کار کمتر از ۴۵ دقیقه است.
مزیت دیگری که در طراحی و ساخت این سامانه لحاظ شده، بیشینه توان تشعشعی است که ۴۰۰۰ وات بوده و ۱۲۰ کیلومتر را پوشش میدهد. این سامانه قابلیت ردگیری تا ۱۰۰ هدف را با استفاده از توانایی ردگیری در حین جستوجو و ارتباط کامل با بخشهای کنترل و فرماندهی دارد. این رادار دارای حاملهای مختلف سیگنالی نوع پیوسته و فرستنده تماماً حالت جامد بوده و علاوه بر قابلیت JATS برای مقابله با جمینگ، تکنیک جهش فرکانسی و روش «طیف گسترده» نیز در آن به کار گرفته شده است.
رادار کاوش
جمهوری اسلامی ایران همانند دیگر کشورهای دنیا حافظ منافع ملی خود است و برای تحقق این امر از هیچ تلاشی فروگذار نیست؛ همانطور که پس از پیروزی انقلاب اسلامی با وجود تهدیدات و دسیسه های دشمن قد خم نکرده و در صنعت نظامی با ساخت تجهیزات بومی جزء ارتشهای قدرتمند دنیا محسوب میشود. نظام جمهوری اسلامی ایران تضمین میدهد که این روند را ادامه داده تا پیشرفتهای وسیعتری در ساخت رادارها و تجهیزات نظامی در مقابل تهدیدها داشته باشد.
هفتهی گذشته مایکروسافت سرفیس هاب ۲ را معرفی کرد؛ اما نکتهای که کمتر کسی (که در هر صورت هیچ امیدی به خرید نمایشگر ۹ هزار دلاری ندارد) به آن توجه کرد، این بود که نمایشگر گرانقیمت مایکروسافت احتمالا سال ۲۰۱۹ به دست کاربران خواهد رسید.
بر اساس گزارشها، علت این تأخیر طولانی آماده نشدن پوستهی ویژهای بر مبنای رابط کاربری CShell با نام آروبا (Aruba) است که هنوز جهت کاربری اولیه مناسب نیست؛ این گزارش از طریق یکی از منابع داخلی مایکروسافت به نام WindowsUnitedمنتشر شده که مدعی است با وجود نمایش پرزرقوبرقی که در ویدیوی تبلیغاتی مایکروسافت مشاهده کردیم، کد اکثر قسمتهای آروبا هنوز نوشته نشده است.
امکان دارد رابط کاربری CShell اساس کار سرفیس فون، هولو لنز ۲ و در نهایت ویندوز ۱۰ نیز باشد و شاید تأخیر در این پروژه توضیح بدهد چرا مایکروسافت هنوز هیچ یک از دستگاههای نسل بعدی خود را به بازار عرضه نکرده است.
هفتهی گذشته مایکروسافت سرفیس هاب ۲ را معرفی کرد؛ اما نکتهای که کمتر کسی (که در هر صورت هیچ امیدی به خرید نمایشگر ۹ هزار دلاری ندارد) به آن توجه کرد، این بود که نمایشگر گرانقیمت مایکروسافت احتمالا سال ۲۰۱۹ به دست کاربران خواهد رسید.
بر اساس گزارشها، علت این تأخیر طولانی آماده نشدن پوستهی ویژهای بر مبنای رابط کاربری CShell با نام آروبا (Aruba) است که هنوز جهت کاربری اولیه مناسب نیست؛ این گزارش از طریق یکی از منابع داخلی مایکروسافت به نام WindowsUnitedمنتشر شده که مدعی است با وجود نمایش پرزرقوبرقی که در ویدیوی تبلیغاتی مایکروسافت مشاهده کردیم، کد اکثر قسمتهای آروبا هنوز نوشته نشده است.
امکان دارد رابط کاربری CShell اساس کار سرفیس فون، هولو لنز ۲ و در نهایت ویندوز ۱۰ نیز باشد و شاید تأخیر در این پروژه توضیح بدهد چرا مایکروسافت هنوز هیچ یک از دستگاههای نسل بعدی خود را به بازار عرضه نکرده است.
شاید تا سالها قبل، صحبتهای جنجالی ایلان ماسک مورد تمسخر و تردید قرار میگرفت. عدهی زیادی تصور میکردند که اظهار نظرهای او، بر پایهی جلب توجه و کسب سرمایهگذار است. امروز، وقتی به مطالب موجود در وبلاگ ماسک به تاریخ سال ۲۰۰۶ نگاه میکنیم، متوجه میشویم که بسیاری از پیشبینیها و بلندپروازیهای او به حقیقت پیوسته است.
چند روز قبل به دلیل ترافیک سنگین شهر لسآنجلس، ایلان ماسک نتوانست در زمان مقرر به جلسهی کاری خود برسد. او ترافیک بزرگراه را به جهنم تمامعیار تشبیه کرد. ماسک معتقد است که راههایی برای حل این معضل بغرنج وجود دارد و البته، نیازی به جادههای بیشتر نیست. پروژههای مدیرعامل خودروسازی تسلا، بنیاد فضایی اسپیس X و شرکت بورینگ، تفاوتهای زیادی با دیگر کارآفرینان دنیا دارد. در بحث حمل و نقل عمومی، شرکتهای بزرگی مثل اوبر و بوئینگ، تلاش میکنند تا پرواز روزانه در آسمان و تاکسی هوایی را گسترش دهند. هایپرلوپ شرکت ویرجین هم قرار است بر سفرهای بینشهری با استفاده از تونلهای روی سطح زمین تمرکز داشته باشد. با این اوصاف، طرح شرکت بورینگ تنها پروژهی مرتبط با حمل و نقل زیرزمینی فوق سریع در سطح جهانی محسوب شود که البته، حالت خودران و بینیاز از راننده خواهد داشت.
متروی لسآنجلس، اولین نهادی است که با ایلان ماسک و شرکت بورینگ به توافق رسیده است تا میزبان اولین هایپرلوپ زیرزمینی دنیا باشد. فاز اول این پروژه، شامل مسیری آزمایشی به طول ۴.۳ کیلومتر خواهد بود، اما ایلان ماسک معتقد است که بهزودی سطح وسیعی از هایپرلوپ در سراسر لسآنجلس کشیده خواهد شد. ایستگاههای کوچک مربوط به این پروژه، تقریبا به اندازهی فضای پارک یک خودرو خواهند بود و به تعداد زیاد، در دسترس مردم قرار خواهد داشت.
ماسک معتقد است که در آیندهی نزدیک، مسیرهای طولانی و پرترافیک، مثل فاصلهی ۲۲ کیلومتری فرودگاه بینالمللی لسآنجلس تا استادیوم بیسبال داجر، در زمانی حدود ۸ دقیقه و با هزینهی یک دلار برای مسافر ممکن شود. مسافت ذکرشده، با خودروی شخصی در ترافیک معمول، ۴۵ دقیقه و در صورت استفاده از مترو، بیش از یک ساعت طول میکشد.
ایلان ماسک، از شبکهی گستردهی ایستگاههای هیپرلوپ نیز اطلاع داده است که هرکدام حدود ۱۶ نفر ظرفیت خواهد داشت. این بخش، کاملا ضد آب و قابل استفاده در شرایط آب و هوایی مختلف خواهد بود، ضمن اینکه با کمترین مزاحمت برای همسایگان عمل خواهد کرد. ایستگاههای هایپرلوپ، ظاهری کاملا سازگار با محیط خواهند داشت و نیازمند فضای زیاد نیستند. ماسک معتقد است که محدودیتی برای تعداد یا عمق تونلها وجود ندارد. میتوان بر حسب نیاز، آنها را افزایش داد و صدها تونل داشت.
صحبتهای ماسک به شکلی غیر مستقیم، مشکلات مربوط به پروژهی تاکسی هوایی اوبر (UberAir) را زیر سؤال میبرد؛ چراکه نیازمند برجهای بزرگ و مرتفع در سطح شهر است. فاز آزمایشی طرح اوبر، احتمالا تا سال ۲۰۲۰ در شهر لسآنجلس به بهرهبرداری میرسد.
مدیر عامل بورینگ میگوید:
شما نمیتوانید حتی با کمصداترین هلیکوپترها، بدون ایجاد مزاحمت برای مردم و همسایگان پرواز کنید. من قول میدهم که ساخت و حفاری پروژهی هایپرلوپ، کاملا نامحسوس انجام شود؛ چراکه در عمق زمین خواهد بود.
حتی، پیدا کردن محل حفاری از روی سطح زمین، کار مشکلی است. ما نامرئی هستیم.
مدتی قبل، ایلان ماسک علاقهمند بود پروژهی هایپرلوپ بر سفرهای بینشهری، مثل نیویورک به بالتیمور یا سانفرانسیسکو به لسآنجلس تمرکز داشته باشد. او میخواست از فناوریهای موجود در موشک پروژهی فضایی اسپیس ایکس در ساخت تونل خلأ استفاده کند و به سرعت ۴۸۰ کیلومتر بر ساعت دست یاید. ماسک معتقد است که سرعت انتقال مسافران هایپرلوپ هنگام سفرهای داخل شهری، مثل نمونهی در حال ساخت برای لسآنجلس، حدود ۲۴۰ کیلومتر بر ساعت خواهد بود. بخش زیادی از این پروژه، شامل آجرهای لوگو در سایز بزرگ، قوای محرک الکتریکی، باتریهای مدرن و سازههای مقاوم ضد صدا، ابتکارات شخص ایلان ماسک هستند.
نوکیا (Nokia) شرکت فنلاندی با گسترهی فعالیت بینالمللی است که تاریخچهای بیش از ۱.۵ قرن دارد. این شرکت در حال حاضر در صنایع مخابراتی، فناوری اطلاعات و محصولات الکترونیکی فعالیت دارد. مقر اصلی نوکیا در حال حاضر در شهر اسپو واقع در شهرستان بزرگ هلسینکی فنلاند واقع است.
نوکیا در حال حاضر بهعنوان شرکتی با مسئولیت محدود و سهامی عام فعالیت میکند که در قوانین بینالمللی با نام Public Limited شناخته میشود. سهام این شرکت در بازار سهام نیویورک و هلسینکی عرضه شده است و طبق آخرین آمار در رتبه ی ۴۱۵ بزرگترین شرکتهای دنیا معروف به فورچن ۵۰۰ قرار دارد.
تاریخچهی ۱۵۲ سالهی برند نوکیا با صنایع گوناگونی گره خورده است. این شرکت ابتدا بهعنوان کارخانهی تولید کاغذ مواد اولیهی آن تأسیس شد. در قرن بیستم و با گسترش صنایع مخابراتی، نوکیا نیز به این بازار وارد شد و در طی سالیان فعالیت، به یکی از بزرگترین شرکتهای این صنعت تبدیل شد. علاوه بر فعالیتهای زیرساختی، نوکیا در تولید محصول برای کاربران نیز بسیار موفق بود و طی سالهای متمادی بهعنوان بزرگترین تولیدکنندهی گوشی موبایل شناخته میشد.
مقر اصلی نوکیا در شهر اسپو فنلاند
مقالههای مرتبط:
در حال حاضر این شرکت بخش تولید گوشیهای تلفن همراه را پس از یک فروش و خرید دوباره، تحت لیسانس شرکت HMD Global اداره میکند. تمرکز اصلی نوکیا بخشهای زیرساختی مخابراتی، اینترنت اشیاء و واقعیت مجازی است. دوران اوج این برند در سال ۲۰۰۰ بود که حباب صنایع مخابراتی، نوکیا را صاحب ۴ درصد از تولید ناخالص ملی در فنلاند، ۲۱ درصد از صادرات کشور و ۷۰ درصد از ارزش بازار هلسینکی کرده بود.
تاریخچه تأسیس
تارخچهی شرکتی که امروز با نام نوکیا میشناسیم، به سال ۱۸۶۵ و تأسیس کارخانهی تولید تختههای فیبری توسط یک مهندس معدن فنلاندی-سوئدی بازمیگردد. این مهندس فنلاندی، فردریک ایدستام نام داشت که کارخانهی خود را در نزدیکی شهر تمپر تأسیس کرد. کارخانهی بعدی ایدستام در سال ۱۸۶۸ و در نزدیکی شهر نوکیا تأسیس شد که به خاطر نزدیکی به رودخانهی Nokianvirta، از منابع مناسبی برای تأمین انرژی آبی بهرهمند بود. نام نوکیا سه سال بعد متولد شد. در این سال، ایدستام به همراه دوستش لئو میشلن، شرکتی با مسئولیت محدود به نام Nokia تأسیس کردند.
میشلن در سالهای پایانی قرن ۱۹ قصد داشت کسبوکار شرکت را در صنایع الکتریکی نیز گسترش دهد که ایدستام با او مخالف بود. سرانجام ایدستام در سال ۱۸۹۶ بازنشسته شد و با شروع قرن بیستم و در سال ۱۹۰۲، میشلن شرکت را بهصورت رسمی وارد صنعت پرطرفدار الکتریسیته کرد.
کارخانهی تولید کاغذ نوکیا
در سال ۱۹۰۴، ادوارد پولون، یکی از تاجران بزرگ فنلاندی، شعبههایی از کارخانههای تولید محصولات لاستیکی خود را در نزدیکی شهر نوکیا تأسیس کرد و از نام نوکیا برای کارخانههایش استفاده کرد. شرکت مادر این کارخانهها، Finnish Rubber Works نام داشت که در سال ۱۹۲۲ با نوکیا شریک شد و تحت رهبری پولون به فعالیت ادامه داد. دلیل این شراکت از طرف نوکیا، بحران اقتصادی پس از جنگ جهانی اول و قرار گرفتن در آستانهی ورشکستگی بود. شرکت Finnish Cable Works (با نام فنلاندی Suomen Kaapelitehdas Oy)، تولیدکنندهی کابل الکتریکی، تلفن و تلگراف نیز در همین سال به شرکت اصلی اضافه شد.
پس از جنگ جهانی دوم، شرکت تولید کابل بهمنظور پرداخت غرامت جنگی، به اتحادیهی جماهیر شوروی کابل صادر میکرد. این تبادلات، اولین قدمها برای تصاحب بازارهای بزرگتر توسط این شرکت بود. بههرحال این سه شرکت باوجود عدم ادغام، تحت مدیریت یک نفر یعنی پولون به فعالیت ادامه دادند و او بهمدت ۳۰ سال در سمت رئیس هیئت مدیره، مدیر اجرایی و بزرگترین سهامدار آنها به فعالیت پرداخت.
اولین لوگوی نوکیا
ادغام شرکتها و تولد نوکیای بزرگ
در سال ۱۹۶۷، سه شرکت نوکیا، Kaapelitehdas و Finnish Rubber Works با هم ادغام شدند و شرکت بزرگتری با نام Nokia Corporation تشکیل دادند. شرکت جدید در ۴ بخش اصلی فعالیت میکرد: جنگلداری، تولید کابل، تولید محصولات لاستیکی و الکترونیک. ورود این شرکت به صنعت مخابرات و شبکه در ابتدای دههی ۱۹۸۰ اتفاق افتاد.
علاوه بر بخشهای گفتهشده، نوکیا در تولید محصولات نظامی نیز دست داشت و در همان سالهای ابتدایی فعالیت، تجهیزاتی برای نیروهای نظامی فنلاند تولید میکرد. دستگاه پیامرسانی رمزنگاریشدهی Sanomalaite M/90 و ماسک ضد گاز M61 از محصولات اولیهی نظامی این شرکت بودند.
نوکیا همزمان با گسترش اولیه، جایگاه خود را در بازار بزرگ اتحاد جماهیر شوروی نیز گسترش میداد. این شرکت در دههی ۱۹۷۰ حضوری جدی در بازار شوروی داشت و محصولاتی همچون تجهیزات مراکز مخابراتی و انواع محصولات رباتیک را در این کشور به فروش میرساند. دههی ۱۹۸۰ دوران اوج فروش محصولات نوکیا در شوروی بود که سود زیادی به حسابهای این شرکت جاری کرد.
لوگوی نوکیا پس از ادغام سه شرکت اصلی
با شروع دههی ۱۹۹۰ میلادی و پس از فروکش کردن نسبی درگیریهای جنگ سرد، دولت آمریکا به این شرکت فناوریمحور جدید علاقهمند شد. همکاری آمریکاییها با نوکیا به این صورت بود که آنها تجهیزات لازم برای ساخت محصولات را به نوکیا میفروختند و در عوض، از روند پیشرفت فناوری در شوروی اطلاعات کسب میکردند. این ادعا توسط وزیر دفاع سابق آمریکا یعنی ریچارد پرل عنوان شده است. البته این نوع از مراودات در زمان جنگ سرد طبیعی بود.
خرید شرکتهای جدید و گسترش بازار
کری کایرامو یکی از تأثیرگذارترین مدیران تاریخ نوکیا بود. او در سال ۱۹۷۷ بهعنوان مدیرعامل این شرکت انتخاب شد و تغییراتی اساسی در کسبوکار آن ایجاد کرد. در زمان او فنلاند بهنوعی به قطب فناوری شمال اروپا تبدیل شد و لقب «ژاپن شمال» را به خود اختصاص داد. در زمان مدیریت کایرامو، نوکیا شرکتهای متعددی را به زیرمجموعههای خود اضافه کرد.
شرکت تولید تلویزیون Salora در سال ۱۹۸۴، شرکت تولید محصولات الکترونیکی و کامپیوتر Luxor AB در سال ۱۹۸۵ و شرکت فرانسوی تولیدکنندهی تلویزیون Oceaninc در سال ۱۹۸۷، از خریدهای بزرگ نوکیا در دههی ۱۹۹۰ میلادی بودند. خرید این شرکتها، نوکیا را بعد از فیلیپس و تامسون به رتبهی سوم بزرگترین تولیدکنندهی تلویزیون در اروپا رساند. زیرمجموعهی تولید تلویزیون نوکیا در سال ۱۹۹۶ تعطیل شد.
در سال ۱۹۸۷، شرکت Schaub-Loren که زیرمجموعهی محصولات عمومی شرکت آلمانی Srandard Elektrik Lorenzیا SEL بود، به مالکیت نوکیا در آمد. این شرکت بخشی از تفاهمنامهی بینالمللی سل با آمریکا تحت عنوانInternayional Telephone & Telegraph بود که پس از فروش، محصولات خود را با برند ITT Nokia به بازار عرضه میکرد.
مینیکامپیتر تولیدی شرکت نوکیا
نوبت خرید بعدی به بخش کامپیوتر شرکت اریکسون اینفورمیشن رسید. این شرکت در تولید ترمینالهای برند آلفاسکاپ، ماشین تایپ و مینیکامپیوتر فعال بود و همچنین، کامپیوترهای خانگی کپیشده از کامپیوتر IBM را تولید میکرد. ادغام این شرکت با نوکیا که خود محصولاتی مانند MikroMikko در بازار کامپیوتر داشت، باعث تولد بخش جدید به نام نوکیا دیتا شد.
تولد بخش گوشی موبایل
شرکت تولید گوشی موبایل Mobira در ابتدایی دههی ۱۹۹۰ توسط نوکیا خریداری شد. این شرکت در سال ۱۹۸۱ شبکهی ارتباطی Nordic Mobile Telephone یا NMT را معرفی کرده بود که بهعنوان اولیت شبکهی سلولار بینالمللی و اولین سسیستم رومینگ بینالمللی شناخته میشد. اولین محصول موبیرا در داخل نوکیا نیز بهعنوان اولین گوشی موبایل نوکیا شناخته میشد و موبیرا سناتور نام داشت. این گوشی موبایل برای کار در اتومبیل طراحی و ساخته شده بود.
موبیرا سناتور
موبیرا تاکمن محصول بعدی بود که قابلیت استفاده در بیرون از خودرو نیز داشت. این گوشی همراه پنج کیلوگرمی، از قدمهای اولیهی جدی نوکیا در بازار گوشی موبایل بود.
در زمان خرید موبیرا، نوکیا علاقهی زیادی به تولید گوشی هوشمند از خود نشان نمیداد. مدیران آن زمان نوکیا معتقد بودند که گوشیهای موبایل محصولاتی بلندپروازانه هستند که تنها به فیلمهای جیمز باند تعلق دارند. بههرحال صرف نظر از تمایل این مدیران به ورود به بازار جدید، درآمد شرکت تحت مدیریت آنها به ۲.۷ میلیارد دلار در سال رسیده بود.
موبیرا تاکمن
اولین گوشی کاملا همراه نوکیا پس از موبیرا سناتور، Mobira Cityman 900 بود که در سال ۱۹۸۷ معرفی شد. این گوشی همراه ۸۰۰ گرمی با قیمت سرسامآور ۵۴۰۰ دلار عرضه شد و فروشی فوقالعاده داشت. گوشی سیتیمن به محبوبیت زیادی دست یافت و پس از آن که میخائیل گورباچوف از آن برای تماسی تلفنی از هلسینکی به موسکو استفاده کرد، لقب «گوربا» را دریافت کرد.
گورباچوف در حال صحبت با سیتیمن ۹۰۰
این شرکت علاوه بر تولید گوشیهای موبایل، در توسعهی شبکههای ارتباطی مخابراتی نیز با دیگر شرکتها همکاری میکرد. آنها در دههی ۱۹۹۰ در توسعهی استانداردهای شبکهی GSM به همراه زیمنس فعالیت داشتند و اولین رونمایی از این شبکه را در یکم جولای سال ۱۹۹۱ توسط نخست وزیر وقت فنلاند، اری هولکری انجام دادند. یک سال بعد، گوشی موبایلنوکیا ۱۰۱۱ (معروف به سیتیمن ۲۰۰۰) بهعنوان اولین گوشی مخصوص کاربران عادی معرفی شد. این گوشی موبایل قابلیت برقراری تماس به مدت ۹۰ دقیقه و ذخیرهی ۹۹ شمارهی مخاطب داشت.
نوکیا ۱۰۱۱ معروف به موبیرا سیتیمن ۲۰۰۰
از محصولات برجستهی دیگر نوکیا در سالهای پایانی قرن بیستم، میتوان به گیرندههای دیجیتال اشاره کرد. این شرکت با همکاری British Digital Broadcasting، در سال ۱۹۹۸ گیرندههای دیجیتال را در انگلستان عرضه کرد که بعدا با نامONdigital معروف شدند.
سلطه بر بازار موبایل
سال ۱۹۸۸ با افت شدید درآمد نوکیا همراه بود و کری کایرامو، مدیر وقت نوکیا، در اثر فشار بحرانهای مالی خودکشی کرد. مدیران بعدی سازماندهی زیرمجموعههای نوکیا را انجام دادند و سرانجام در ابتدای دههی ۲۰۰۰ تصمیم به تمرکز کامل روی فناوریهای موبایل و شبکه گرفتند و بخشهای دیگر را فروختند.
گوشی موبایل نوکیا 2100 چند سال بعد معرفی شد و برای اولین بار، صدای زنگ مشهور نوکیا در این محصول استفاده شد. نوکیا برنامهی فروش ۴۰۰ هزار عدد از این گوشی را در استراتژی خود داشت؛ ولی ۲۰ میلیون از آن در سرتاسر جهان به فروش رفت.
نوکیا ۲۱۰۰، اولین گوشی موبایل مجهز به زنگ معروف نوکیا
یکی ازمحصولات بلندپروازانهی نوکیا در بازار گوشیهای موبایل، در سال ۱۹۹۶ و با نام Nokia 9000 Communicatorمعرفی شد. این محصول ۸۰۰ دلاری قابلیت ارسال و دریافت ایمیل و فکس، مرورگر وب، پردازشگر فایلهای متنی و همچنین صفحات گسترده را یکجا جمع کرده بود. این گوشی یک محصول عالی در زمان خود بود اما با استقبال خوبی از طرف مخاطبان روبهرو نشد.
نوکیا ۹۰۰۰ کامیونیکیتور در کنار E7 کامیونیکیتور
در اکتبر سال ۱۹۹۸، نوکیا رتبهی اول بزرگترین تولیدکنندهی گوشی هوشمند در جهان را از موتورولا ربود. گوشیهای این شرکت در قارههای آمریکا، اروپا، آسیا و اقیانوسیه طرفداران زیادی داشتند. نوکیا علاوه بر تسلط در این بازار، بهعنوان پیشگام بازیهای موبایل نیز شناخته میشد. شرکت فنلاندی با عرضهی بازی مشهور snake روی تمامی گوشیهای همراه، سبک جدیدی از بازی کردن را به جهانیان معرفی کرد.
نوکیا علاوه بر بازار سختافزار گوشیهای موبایل، بازار نرمافزار را نیز هدف قرار داده بود. آنها در سال ۱۹۹۸ با همکاری شرکت انگلیسی Psion، شرکت Symbian Ltd را بهمنظور توسعهی سیستمعامل جدیدی برای دستیار دیجیتال همراه (PDA) تأسیس کردند. در سال ۲۰۰۱، پلتفرم Series 60 شرکت نوکیا روی سیمبین عرضه شد و اولین گوشی موبایل دوربیندار این شرکت یعنی Nokia 7650 نیز در همان سال به بازار عرضه شد.
نوکیا ۷۶۵۰
نوکیا و سیمبین در کنار هم بزرگترین تولیدکنندگان سختافزار و نرمافزار گوشیهای موبایل در جهان بودند. در سال ۲۰۰۴ نوکیا بهعنوان بزرگترین سهامدار سیمبین شناخته میشود و در نهایت در سال ۲۰۰۸ کل این شرکت را به مالکیت خود درآورد. موفقیتهای بزرگ نوکیا در همین سالهای انتهایی قرن بیستم و ابتدای قرن ۲۱ به وقوع پیوست. آنها تنها در سال ۱۹۹۸، درآمدی حدود ۲۰ میلیارد دلار داشتند که ۲.۶ میلیارد آن سود خالص بود. تا سال ۲۰۰۰، این شرکت حدود ۵۵ هزار کارمند داشت.
دههی ۲۰۱۰ را میتوان دوران اوج معرفی و عرضهی بهیادماندنیترین گوشیهای موبایل جهان توسط نوکیا نامید. اولین گوشی خاطرهانگیز و موفق این دهه، نوکیا ۳۳۱۰ بود که فروش خارقالعادهای برای این شرکت به همراه داشت. نوکیا ۳۳۱۰ بهنوعی نماد این شرکت فنلاندی محسوب میشود و نقش مهمی در شهرت جهانی آنها داشته است. نوکیا سال گذشته نسخهای جدید از این گوشی محبوب را به بازار عرضه کرد تا بار دیگر یادآور خاطرات خوش ۳۳۱۰ برای کاربران باشد.
نوکیا ۳۳۱۰
تلاش نوکیا برای سلطه بر بازار بازیهای موبایل با سری N-Gage اوج گرفت. فنلاندیها در سال ۲۰۰۲ اولین محصول از این سری را روانهی بازار کردند که ترکیبی از یک کنسول بازی همراه و یک گوشی موبایل بود. البته انگیج به خاطر طراحی خاص و تقریبا عجیب، بازخورد مناسبی از سمت گیمرها دریافت نکرد. نوکیا بعدا از این برند بهعنوان پلتفرم بازی گوشیهای سری ۶۰ خود استفاده کرد.
نوکیا N-Gage
نوکیا در سالهای بعد تلاشهای متعددی داشت تا با گوشیهایی با طراحی خاص، جایگاه خود را بیش از پیش در بازار گوشیهای موبایل تثبیت کند. گوشیهایی همچون نوکیا 5510 و 6800 با صفحهکلید کامل، نوکیا 3600 و 3650 با صفحهکلید گرد و نوکیا 7600 و 7280 با طراحیهای ساختارشکنانه، محصولاتی بودند که نام شرکت فنلاندی را بهعنوان پیشرو در زمینهی طراحی بر سر زبانها انداختند. البته بسیاری از این طراحیها توسط کاربران و کارشناسان مورد تمسخر قرار گرفتند و جایی در بازار گوشیهای موبایل پیدا نکردند.
نوکیا ۷۲۸۰ معروف به Lipstick
در میانهی دههی ۲۰۱۰، بلندپروازیهای نوکیا به اوج خود رسید و تولید گوشیهایی با قابلیتهای بالا و قیمتهای سرسامآور توسط این شرکت شروع شد. اولین گوشی نوکیا مجهز به صفحهنمایش لمسی با نام Nokia 7710 در سال ۲۰۰۵ عرضه شد و در همان سال، گوشی انقلابی N90 از سری فوقالعاده موفق N معرفی شد.
نوکیای ابتدای قرن بیستم با تمامی تولیدکنندگان گوشی امروزی متفاوت بود. این شرکت در مدت یک سال چند نمونه گوشی موبایل برای تمامی سلیقهها معرفی میکرد. در سال ۲۰۰۵ علاوه بر نمونههای گفتهشده، گوشی بیزینس کلاس8800 یا سایروکو مجهز به بدنهی استیل ضد زنگ (به همراه مدلهای تیتانیوم و طلایی) معرفی شد.
نوکیا N90
در همان سال، نوکیا 1100 معرفی شد که با فروشی نزدیک به ۲۵۰ میلیون عدد در سرتاسر جهان، لقب پرفروشترین گوشی موبایل تاریخ را به خود اختصاص داد. گوشیهای نوکیا 3250، 6280 و N70 از دیگر محصولات این سال طلایی بودند که هرکدام با کاربری خاص و جامعهی هدف خاص، فرمانروایی نوکیا را در بازار گوشیهای موبایل کامل کردند.
نوکیا ۱۱۰۰، پرفروشترین محصول الکترونیکی تاریخ
قرارداد با کارل زایس
همانطور که گفته شد دههی ۲۰۱۰ دههی طلایی نوکیا بود. فنلاندیها در سال ۲۰۰۵ قراردادی عالی با شرکت تولید لنز آلمانی کارل زایس امضا کردند و اولین گوشیهای خود مجهز به دوربینهای حرفهای را در همان سالها تحت برند N و با کمک این شرکت تولید کردند. گوشیهای N95 و N82 از اولین محصولات این سری بودند که به ترتیب در سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸، جایزهی برترین گوشیهای موبایل مجهز به دوربین در اروپا را به خود اختصاص دادند.
همکاریهای بعدی نوکیا و کارل زایس منجر به عرضهی گوشیهای بسیار موفق تا میانهی دههی ۲۰۲۰ شد. نوکیا N93 در سال ۲۰۰۶ معرفی شد و به خاطر طراحی خاص و سهولت استفاده بهعنوان دوربین فیلمبرداری، توجه بسیاری از کاربران و کارشناسان را به خود جلب کرد. محصول بزرگ بعدی، نوکیا N8 با دوربین فوقالعاده عالی ۱۲ مگاپیکسلی بود که استانداردهای عکسبرداری و فیلمبرداری با گوشی موبایل را متحول کرد.
در نهایت گوشیهای نوکیا 808 Pureview و Lumia 920، آخرین همکاریهای فنلاندیها با کارل زایس بودند که اولی با لنز ۴۱ مگاپیکسلی، بیش از گوشی موبایل به یک دوربین عکسبرداری کامل شبیه بود.
لومیا ۹۲۰
نوکیا در آن سالها تنها به تولید گوشی موبایل بسنده نکرد و با عرضهی سیستمعامل Maemo روی تبلت Nokia 770، افقهای بلندپروازانهی خود را بار دیگر به رخ کشید. تلاشهای نرمافزاری این شرکت در سالهای بعد و با تمرکز روی پلتفرم انگیج و مارکت موسیقی Ovi به اوج خود رسید. البته Ovi بهسرعت و با ظهور اپاستور اپل، در سال ۲۰۰۸ رقیبی جدی پیدا کرد.
از آخرین گوشیهای انقلابی نوکیا در سالهای پایانی دههی ۲۰۱۰ میتوان به Nokia 5800 XpressMusic اشاره کرد. این گوشی را میتوان اولین گوشی هوشمند کاملا لمسی از طرف این شرکت اروپایی نام نهاد. ۵۸۰۰ به نسخهی پیشرفتهی سیمبین موسوم بهSymbian^1 مجهز بود و بهنوعی جزو آخرین گوشیهای فوق موفق نوکیا به حساب میآمد. اولین نشانهها از دوران افول نوکیا نیز در همین زمان و در سال ۲۰۰۸ اتفاق افتاد که آنها به خاطر کاهش فروش، مجبور به تعطیلی بخش فروش در ژاپن شدند.
سالهای ابتدایی سقوط
سالهای ابتدایی دههی ۲۰۲۰ بههیچ وجه برای نوکیا خوشیمن نبود. آنها در ابتدای این دهه گوشی N8 را معرفی کردند که به خاطر تأخیر در عرضه، آسیبی جدی به اعتبار برند وارد کرد. در همان سالها، اپل و گوگل نیز با قدرت در حال نفوذ به بازار گوشی هوشمند بودند. از طرفی، سونی اریکسون و سامسونگ نیز اکوسیستم سیمبین را ترک کرده و به سمت اندرویدجذب شده بودند.
نوکیا N8، آخرین گوشی نوکیا پیش از شروع سقوط
در این میان نوکیا که سیستمعامل خود را در حال مرگ میدید، به خیال بازپسگیری اعتبار گذشته، با اینتل شریک شد. این دو شرکت سیستمعاملهای Maemo و Moblin خود را با هم ترکیب کردند و MeeGo را از دل آن متولد کردند. البته این سیستمعامل که بر پایهی لینوکس بود نیز موفقیتی برای نوکیا نداشت و در سال ۲۰۱۲، توسعهی آن متوقف شد.
نوکیا که از همان ابتدای توسعهی میگو اعتقادی به آن نداشت، با غول نرمافزاری جهان یعنی مایکروسافت وارد شراکت شد و گوشیهای برپایهی ویندوز فون را بهعنوان اولویت اول خود انتخاب کرد. فشارهای مایکروسافت مبنی بر تمرکز بیشتر روی این سیستمعامل، یکی از دلایل تعطیلی میگو بود.
با اعلام همکاری نوکیا و مایکروسافت، بهیکباره آمار فروش شرکت فنلاندی سقوط کرد. دلیل اصلی این سقوط، ناامیدی کاربران نسبت به سیمبین بود. همان یکی دو سال ابتدای دههی ۲۰۲۰، نشان از سقوط نوکیا در بازار گوشیهای موبایل داشتند. سری پرچمدار لومیا مجهز به ویندوزفون نتوانست اعتبار نوکیا را باز یابد و کاهش فروش، باعث افت شدید ارزش سهام این شرکت و اخراج حدود ۱۰ هزار نفر از کارمندان آن شد. حتی نخستوزیر فنلاند نیز در آن سالها از نوکیا روی برگرداند و هیچ کمک دولتی به آنها پرداخت نکرد.
مدیرعامل وقت نوکیا در کنار استیو بالمر، مدیرعامل مایکروسافت
فروش بخش موبایل به مایکروسافت
موفقیت نسبی پرچمداران لومیا و سری ارزانقیمت آشا در سال ۲۰۱۳ نیز نتوانست خسارت دو سال قبل را برای نوکیا جبران کند. سرانجام این شرکت که چند سالی تحت نفوذ ایدههای مایکروسافت بود، بخش گوشیهای موبایل خود را در آوریل ۲۰۱۴ به مایکروسافت فروخت و Microsoft Mobile جایگزین گوشیهای نوکیا شد.
تا سال ۲۰۱۴، ارزش برند نوکیا سقوطی بیسابقه را تجربه کرده بود. این برند از رتبهی پنجم جهان در سال ۲۰۰۹ به رتبهی ۹۸ در سال ۲۰۱۴ رسید.
سالهای اخیر و تمرکز روی بخشهای زیرساختی
فروش بخش موبایل به مایکروسافت، نوکیا را به تمرکز روی بخشهای زیرساختی مانند مخابرات و شبکه مجبور کرد. آنها در سال ۲۰۱۳، سهام زیمنس را در شرکت Nokia Siemens Networks به ارزش ۲.۲ میلیارد دلار خریداری کردند و زیرمجموعهی جدید به نام Nokia Solutions and Networks ایجاد کردند. این زیرمجموعه بعدا با نام نوکیا نتورکس به کار خود ادامه داد. تمرکز روی این بخش در سالهای بعدی درآمد نوکیا را به مقدار قابل توجهی افزایش داد.
شبکهی 5G، عرصهی جدید حکمرانی نوکیا
با افزایش درآمد شرکت در سال ۲۰۱۴، اولین تلاشها برای بازسازی برند نوکیا نیز آغاز شد. رمزی هایداموس، مدیر بخش فناوریهای نوکیا، اعتقاد داشت که این شرکت باید هویت خود را با طراحی محصولات عالی بازپسگیرد. اولین تلاشهای نوکیا پر این جهت، تبلت اندروید N1 بود که با همکاری فاکسکان تولید شد.
از محصولات بعدی نوکیا در این استراتژی جدید، دوربین ۳۶۰ درجهی OZO بود که به گفتهی مدیران این شرکت، بهترین محصول در زمینهی اشتراک محتوای ۳۶۰ درجه بود. البته اوزو با قیمتی بالا برای کاربران حرفهای عرضه شد و از لحاظ تعداد فروش موفقیت چندانی نداشت. نوکیا در همان سالها تلاشهای زیادی نیز برای سلطه بر بازار نرمافزار داشت که توسعهی پلتفرم مسیریابی Here، یکی از آنها بود. البته این سرویس در سال ۲۰۱۵ به قیمت ۲.۸ میلیارد یورو به کنسرسیوم شرکتهای خودروسازی بیامو، دایملر و گروه فرولکس فروخته شد.
نوکیا HERE پلتفرم مسیریابی نوکیا
نوکیا از ابتدای تأسیس بهعنوان یک شرکت بزرگ مخابراتی شناخته شده است. پس از فروش بخش موبایل و تمرکز بیشتر روی محصولات شبکه و مخابرات، گام بزرگ این شرکت برای توسعهی شبکهی 5G نیز برداشته شد. نوکیا در سال ۲۰۱۵، شرکت مخابراتی فرانسوی آلکاتل-لوسنت را به قیمت ۱۵.۶ میلیارد یورو خریداری کرد تا بخش تحقیق و توسعهی 5G خود را بیش از پیش توسعه دهد. بخش تحقیق و توسعهی آلکاتل با نام بل لبز و همچنین گوشیهای برند آلکاتل نیز پس از این خرید به تصاحب نوکیا در آمدند.
شرکت فنلاندی در سال ۲۰۱۶ از اولین شبکهی کامل 5G رونمایی کرد. اولین اتصال این شبکه در فوریهی سال ۲۰۱۷ و دراولو فنلاند برقرار شد که با پشتیبانی ورایزن و استفاده از تجهیزات طراحیشده توسط اینتل و تحت مجوز 5GTF کار خود را شروع کرد.
مقر اصلی نوکیا تا پیش از فروش بخش موبایل به مایکروسافت
فعالیتهای جدی نوکیا در بخش مخابرات و شبکه همچنان به قوت خود باقی است. این شرکت در سال ۲۰۱۸ قراردادی باNTT Docomo، بزرگترین اپراتور مخابراتی ژاپن امضا کرد تا شبکهی بیسیم 5G را تا سال ۲۰۲۰ در این کشور پیادهسازی کند. آخرین تلاشهای نوکیا در بخش شبکه و مخابرات، معرفی چیپستهای ReefShark است که پهنای باند را تا ۸۴ گیگابیت در ثانیه افزایش میدهد. این محصول در سهماههی سوم سال ۲۰۱۸ عرضه خواهد شد و از هوش مصنوعی طراحی شده توسط بل لبز استفاده میکند.
مقالهی مرتبط:
بخش دیگر فعالیتهای جدید نوکیا مربوط به اینترنت اشیاء است. این شرکت در سال ۲۰۱۶، شرکت Withings فعال در تولید دستگاههای سنجش سلامتی متصل به اینترنت را به قیمت ۱۹۱ میلیون دلار خریداری کرد. شرکت جدید با نام بخش Digital Health بهعنوان زیرمجوعهای از دپارتمان فناوریهای نوکیا مشغول به کار شد. البته آخرین خبرها از فروش این شرکت به یکی از مؤسسان اولیه ی آن حکایت دارند. شرکت دیگری که در صنعت اینترنت اشیاء توسط نوکیا تصاحب شد، استارتاپ کالیفرنیایی Space Time Insight بود که ماه می سال ۲۰۱۸ خریداری شد.
تولد HMD Global
از اتفاقات سالهای اخیر که موجب بازگشت برند نوکیا به بازارهای عمومی شده، خرید بخش تولید موبایل مایکروسافت توسط شرکت اچامدی گلوبال است. این شرکت توسط مدیر سابق نوکیا یعنی جان فرانکویس باریل تأسیس شده است. نوکیا سریعا با اچامدی قراردادی امضا کرد و این شرکت را بهعنوان تولیدکنندهی گوشیهای موبایل با برند نوکیا معرفی کرد.
طبق قرارداد نوکیا با اچامدی، گوشیهای این برند با کمک شرکت فاکسکان تولید میشوند. اچامدی به تمامی پتنتها و نرمافزارهای گوشیهای نوکیا نیز دسترسی خواهد داشت. اولین محصول این همکاری، گوشی اندروید Nokia 6 بود که در ژانویهی سال ۲۰۱۷ معرفی شد. نوکیا 3 و نوکیا 5، محصولات بعدی بودند که در کنگرهی جهانی موبایل بارسلون معرفی شدند. اچامدی از زمان خریداری بخش موبایل مایکروسافت، محصولات متعددی به بازار عرضه کرده است و به نظر میرسد که تصمیمی جدی برای احیای برند نوکیا در بازار گوشی هوشمند دارد. از آخرین محصولات این برند در بازار گوشی هوشمند میتوان به نوکیا X6 اشاره کرد که طراحی کاملا مدرنی دارد و فروش بالایی برای آن پیشبینی میشود.
نوکیا X6، جدیدترین محصول فنلاندیها در بازار گوشیهای هوشمند
وضعیت کنونی برند نوکیا
با آن که اکثر مردم نوکیا را با گوشی موبایل میشناسند و با کاهش فروش محصولات این برند، آن را شرکتی شکستخورده میدانند، نوکیا هنوز با قدرت زیاد در دنیای فناوری فعالیت میکند. همانطور که پیش از این گفته شد، زیرمجموعههای این شرکت مانند نوکیا نتورکس و بخش فناوریهای نوکیا با فعالیت جدی در صنابع مخابرات، اینترنت اشیاء و واقعیت مجازی، هنوز نام این شرکت فنلاندی را در صنعت زنده نگه داشتهاند.
مقالههای مرتبط:
علاوه بر بخشهای ذکرشده، نوکیا در بازار سرمایهگذاری نیز فعالیت جدی دارد. NGP Capital یکی از زیرمجموعههای این شرکت است که بهعنوان سازمان سرمایهگذاری بینالمللی در بخش اینترنت اشیاء و فناوریهای موبایل فعالیت میکند. این شرکت سرمایهگذاریهای خود را در آمریکا، اروپا، هند و چین انجام میدهد. در حال حاضر مجموع داراییهای تحت مدیریت انجیپی به یک میلیارد دلار میرسد.
نوکیا در بخش نرمافزاری توسعهی شبکه نیز فعالیت دارد.Nauge Networks یکی از زیرمجموعههای این شرکت است که پس از خرید آلکاتل-لوسنت به آنها ملحق شد. این شرکت در زمینهی ارائهی راهکارهای نرمافزاری شبکه فعالیت میکند و تاکنون با شرکتهای بزرگی همچون وودافون، تلفونیا و چاینا موبایل همکاری داشته است. مقر اصلی این شرکت در مانتین ویو کالیفرنیا واقع است.
نوکیا از قدیمیترین شرکتهای حاضر در بورس هلسینکی است که در طول سالیان فعالیت، با فراز و نشیبهای متعددی روبهرو بوده است. برند این شرکت در سال ۲۰۱۷ و پس از فعالیتهای جدی در بخش اینترنت اشیاء و همچنین ظهور اچامدی گلوبال، با ۱۴۷ پله صعود در جایگاه ۱۸۸ برترین برندهای جهان قرار گرفت. ارزش بازار این شرکت در سالهای اوج به ۱۱۰ میلیارد دلار رسید و با افت سالهای ابتدایی دههی ۲۰۲۰ به ۶.۲۸ میلیارد دلار سقوط کرد. در آخرین آمار ارائهشده، ارزش بازار نوکیا به ۲۶.۰۷ میلیارد دلار رسیده است.
لوگو و شعار مشهور Connecting People شرکت نوکیا
مدیرعامل و رئیس هیئت مدیرهی کنونی نوکیا، رجیف سوری است که از سال ۲۰۱۴ در این سمت فعالیت میکند. تیم مدیریتی نوکیا از دو بخش هیئت مدیره و تیم رهبری تشکیل شده است که تیم رهبری توسط هیئت مدیره انتخاب میشود. طبق آخرین آمار، درآمد نوکیا در سال ۲۰۱۷ به ۲۳.۱۴۷ میلیارد یورو رسیده که سود خالص آن، ۱.۴۳۷ میلیارد یورو بوده است. این شرکت در حال حاضر حدود ۱۰۳ هزار کارمند در سرتاسر جهان دارد.
نوکیا در فعالیتهای بشردوستانه نیز شراکت دارد. فنلاندیها با یک سازمان مردمنهاد هندی ارتباط نزدیکی دارند و در نتیجهی آن، از کودکان در برابر حوادث و بلایای طبیعی حمایت میکنند.
یکی از رموز موفقیت نوکیا در طول سالیان فعالیت، ارزش نهادن به مشتریان و کاربران بوده است. آنها در همهی موارد از حمایت از محیط زیست گرفته تا استفاده از فناوری برای توسعهی زندگی بهتر و ایجاد تغییراتی برای ارتباط بهتر مردم، تلاشهای متعددی داشتهاند. نوکیا نامی در طول تاریخ است که تلاشی جدی برای رساندن فناوری به دستان همهی مردم جهان داشته است؛ فناوری که قابل لمس و با هدف حمایت از کاربر توسعه یافته است.
.: Weblog Themes By Pichak :.