گروه امنیتی دفاعی خبرگزاری تسنیم-صبح امروز جدیدترین سامانه پدافند هوایی ساخت ایران با نام «باور373» با حضور حجت الاسلام حسن روحانی رئیس جمهور رسما رونمایی شد و در آستانه تحویل به نیروی پدافند هوایی ارتش قرار گرفت.
«باور 373» را باید پیچیده ترین و مهمترین سامانه پدافند هوایی موشکی ساخت داخل (و حتی پیچیده ترین پروژه دفاعی تاریخ ایران) به حساب آورد که کار طراحی، ساخت، تست و عملیاتی شدن آن در کمتر از یک دهه به دست متخصصان ایرانی در داخل کشور انجام شده است.
در این گزارش که به همین مناسب تهیه شده، با ساختار و ویژگی های این سامانه و تاثیر آن در ارتقا توان پدافند هوایی برد بلند ایران و نیز روند دستیابی کشور به این فناوری پیچیده پرداخته ایم.
***
تا پیش از ورود سامانه بسیار دوربرد اس-200 به کشور، پدافند هوایی موشکی کشور از دو سامانه موشکی آمریکایی MIM-23 هاوک با برد 40 کیلومتر و ارتفاع درگیری 14 تا 18 کیلومتر و HQ-2 چینی با برد 34 کیلومتر و ارتفاع درگیری 27 کیلومتر در رده میانبرد بهره می برد که به عنوان دوربردترین موشک های پدافندی کشور نیز محسوب میشدند.
هر چند سامانه هاوک به تعداد مناسبی در کشور وجود داشت اما به هر حال جبران برد محدود آن را نکرده و پدافند کشور در دهه 1370 با عملیاتی کردن تعدادی سامانه اس-200 که در ناتو معروف به "SA-5 گامون" است به یکباره صاحب یکی از دوربردترین موشک های پدافند هوایی جهان با برد نهایی 300 کیلومتر، سقف پرواز 29 کیلومتر و سرعت بیش از 7 برابر سرعت صوت شد. به گزارش منابع خارجی این سامانه پس از ورود به ایران به مرور در چند نقطه مهم و راهبردی مانند تهران، اصفهان، همدان، بوشهر و بندرعباس مستقر شد.
موشک دوربرد سامانه اس-200
در دهه 1380 و با بروز تهدیدات جدی پیرامون جمهوری اسلامی ایران و حمله آمریکا به افغانستان و سپس عراق که عمدتاً بر توان هوایی متکی بود، بازنگری در مجموعه پدافند هوایی سرعت گرفت که در نهایت به تفکیک بخش پدافند هوایی از نیروی هوایی ارتش و تشکیل قرارگاه پدافند هوایی خاتم الأنبیاء برای مدیریت تمام توان پدافند هوایی نیروهای مسلح کشور در سال 1387 انجامید.
با توجه به وجود تهدیدات هوایی در بردهای مختلف کوتاه، متوسط و بلند، وجود سامانه های پدافند موشکی در هر یک از این رده ها برای مجموعه پدافند هوایی کشور لازم به نظر میرسید. برنامه ریزی برای خرید سامانه دوربرد اس-300 روسی، پاسخی به بخش هایی از نیازمندی فوق بود اما این نیاز در رده دوربرد به دلایلی با سامانه اس-200 قابل رفع نبود.
سام-5 یا همان اس-200 با وجود ارزشمندی بالا، از ابتدا دارای مشکلات متعددی بود که به سطح فناوری و سبک طراحی زمان آن باز میگشت. نسل اول این سامانه در 1967 وارد خدمت نیروهای دفاع هوایی شوروی سابق و در دهه های بعد نمونه های دیگر آن برای صادرات به کشورهای مختلف عرضه شد.
هر چند تا مدتها تنها نسخه صادراتی از سامانه اس-200 در اختیار مشتریان خارجی قرار می گرفت اما با ورود سامانه های پیشرفته تر اس-300 و برای کمک به وضع بحرانی اقتصاد روسیه، نمونه های بهتر اس-200 به همراه سامانه های کمکی برای فروش عرضه شدند به طوری که بین سال های 1998 تا 2002 میلادی اس-200 سهم بزرگی از میزان فروش های نظامی خارجی روسیه را به خود اختصاص داده بود.
بهسازی های مختلفی توسط کشور سازنده، بر اساس تجربیات عملکرد اس-200 در نقاط مختلف جهان و با استفاده از فناوری های جدید به انجام رسید که شامل اصلاحاتی روی رادارهای متعدد این سامانه و به کار گیری ترکیبی با یک اخلالگر قدرتمند زمینپایه می شد.
بهسازی اس-200 در ایران نیز به صورت بومی در چند مرحله به اجرا در آمد که به طور کلی شامل اصلاحات در بخش های پردازش، فرستنده، گیرنده، جنگ الکترونیک و تحرک پذیری سامانه بوده است.
یکی از فعالیت های به انجام رسیده برای بهسازی سامانه اس-200، تعویض تمامی اجزای آنالوگ آن با تجهیزات دیجیتال و قطعات حالت جامد است. این بهسازی ها منجر به قابلیت کارکرد 24 ساعته سامانه اس-200 در ایران شده است. به علاوه افزایش قابلیت اطمینان سامانه و افزایش سرعت پردازش که منجر به واکنش سریعتر سامانه به تهدیدات شناسایی شده می گردد و نیز کاهش زمان مورد نیاز برای بازبینی و تعمیرات از دیگر نتایج بهسازی های ایران روی سام-5 است.
اس-200 در ایران قابلیت انهدام پهپادها را نیز پیدا کرده که در رزمایش مدافعان آسمان ولایت-4 با انهدام پهپادی در ارتفاع حدود 18280 متری اثبات شد. مجموع این فعالیت ها تبدیل به یکی از تجربیات ارزشمند نیروهای مسلح ایران بر روی سامانه های دوربرد شد.
موشک بزرگ و بسیار سنگین سامانه اس-200 و پرتابگر آن که فقط یک موشک را شلیک می کند؛ خروج و جابجایی موشک از پناهگاه برای شلیک توسط ریل انجام می شود
بر اساس نیازهای فوق و مشکلات اشاره شده در سامانه اس-200 ایران برای خرید سامانه پیشرفته اس-300 که از موشک های سوخت جامد بهره می برد اقدام کرد. برای اولین بار یک نشریه مشهور خارجی در سال 1379 اخباری پیرامون علاقمندی ایران به خرید این سامانه منتشر کرد.
در زمستان سال 1386 بحث های دریافت این سامانه بسیار جدی شده و وزیر دفاع وقت ایران اعلام کرده بود اس-300 توسط روسیه به ایران تحویل داده خواهد شد.
در همین دوران مقامات غربی از جمله مسئولین کاخ سفید از اعلام تحویل اس-300 به ایران ابراز نگرانی می کردند زیرا روسیه به موجب قراردادی که در سال 2007 با ایران امضا کرد باید دستکم پنج سامانه دفاع هوایی اس-300 را به ایران تحویل میداد.
در شهریور 1387 بر اساس گزارش منابع آگاه روسیه اخباری در رسانه ها منتشر شد مبنی بر اینکه قرار است این کشور نخستین سری سامانه اس-300 را اوائل سپتامبر 2008 (حدود اواسط شهریور 1388) به ایران منتقل کند.
پس از انتشار اولین اخبار از ورود سامانه اس-300 به ایران، بلافاصله هیئتی از رژیم صهیونیستی به روسیه سفر کرد و در نتیجه تحویل سامانه ها به تعویق افتاد. نهایتاً مسکو در سال 2010 با این بهانه که فروش این سامانه به ایران خلاف قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران است از تحویل آن به تهران امتناع کرد.
به دنبال این ماجرا، با پیشنهاد حضرت آیت الله خامنهای فرماندهی معظم کل قوا، متخصصان داخلی اقدام برای ساخت نمونه داخلی مشابه از نظر مفاهیم عملیاتی با سامانه اس-300 را آغاز کردند.
پوشش دادن کشوری با مساحت زیاد مانند ایران به واسطه سامانه های دوربرد که از تعداد کافی موشک نیز برخوردار باشند نتایج بسیار بهتری در ایجاد پدافند هوایی قدرتمند به دنبال دارد.
در اواخر جنگ سرد در سایر کشورها نیز سامانه های دوربرد توسعه یافت از جمله سامانه پاتریوت در آمریکا و اس-300 در شوروی. بعدها سامانه تاد و ایجیس در آمریکا و سامانه اس-400 نیز در روسیه توسعه یافت. چینی ها نیز از سامانه اس-300 روسی نمونه های بومی ساخته و برخی کشورها نیز به خرید سامانه های دوربرد از آمریکا و روسیه اقدام نمودند.
با گسترش سامانههای پدافند هوایی موشکی با رده برد حدود 200 کیلومتر و بالاتر، خود به خود پیوستگی بالایی در پوشش آسمان کشورها پدید آمده و درصد تهدیدآمیز بودن موقعیتهای مختلف برای نیروی مهاجم بسیار افزایش مییابد.
در تصویر زیر، میزان پوشش پدافند هوایی موشکی روی ایران بر اساس عملکرد تعدادی از 2 سامانه S-300PMU-1 با برد درگیری 150 کیلومتر و S-400 با برد درگیری 400 کیلومتر با فرض استقرار سامانهها در فواصل نزدیک مرزها نمایش داده شده است.
پوشش با سامانه اس-400 با برد 400 کیلومتر (سمت راست) و سامانه S-300PMU-1 با برد 150 کیلومتر (سمت چپ)
همانطور که مشاهده میشود، با بهرهبرداری از سامانههای دوربرد با تعداد کمی سامانه، فضای بیشتری تحت پوشش قرار میگیرد. هر چند قیمت تمام شده سامانه های جدید بسیار بیشتر از سامانه های نسل قبلی است اما با استفاده از گونه های دوربردتر، به تعداد کمتری سامانه نیاز خواهد بود.
از سوی دیگر در جنگ های دو دهه اخیر شاهد افزایش حجم حملات هوایی به صورت کاملاً هماهنگ و شبکه محور بوده ایم که طبیعتاً در نبردهای آینده نیز پیگیری خواهد شد. این رویکرد نیز با افزایش توان درگیری با چندین هدف توسط سامانه ها قابل مقابله است.
وجه دیگری که در نبردهای مدرن امروزی کاملاً مرسوم شده استفاده از آرایه متنوعی از ابزارهای مختلف در حمله همزمان به طرف مقابل است که عمدتاً شامل انواع موشک های کروز و ضد رادار، بمب های هواپرتاب، انواع پهپادهای کوچک و بزرگ شناسایی و رزمی و انتحاری و هواپیماهای بمب افکن و جنگنده پنهانکار راداری و در برخی موارد سلاح های بالستیک و شبه بالستیک می شود. از این رو سامانه های جدید بایستی توانایی رهگیری و درگیری با طیف متنوعی از اهداف در فواصل و ارتفاعات مختلف با شرایط پروازی متفاوت را آن هم به صورت متعدد داشته باشند.
در زمینه ردگیری و رهگیری، رادارهای آرایه فازی این امکان را فراهم می آورند که تعداد زیادی از اهداف به طور همزمان شناسایی، ردگیری و رهگیری شود. اما منابع محاسباتی بالایی نیز برای پردازش به موقع اطلاعات در هر یک از این فازها مورد نیاز است که چالش بزرگ دیگر توسعه سامانه های پدافند هوایی راهبردی به شمار می رود.
نگاه کوتاهی به ویژگی های اس-300 و اس-400
سامانه اس-300 که طراحی آن در اواخر دهه 1960 در شوروی سابق شروع شد در حدود یک دهه بعد برای تحویل عملیاتی آماده شد. در این سامانه علاوه بر استفاده از رادارهای جدید با فناوری های پیشرفته تر نسبت به رادارهای سامانه اس-200، بزرگترین پیشرفت در زمینه موشک ها قابل مشاهده بود به طوری که موشک های سوخت جامد با ابعاد کوچکتر از موشک های سامانه سام-5 و به تعداد چهار تیر روی هر پرتابگر قرار داشتنند.
به جای تعداد انگشت شماری موشک در سامانه اس-200، در اس-300 و بعدها در اس-400 چند پرتابگر که هر یک دارای چهار موشک بودند مورد استفاده قرار گرفت. در واقع هر آتشبار سامانه اس-200 دارای 6 پرتابگر تکی است ولی هر آتشبار اس-300 و اس-400 از حداقل چهار پرتابگر چهار فروندی یعنی 16 موشک بهره میبرد.
به علاوه موشک های سامانه اس-300 به صورت عمودی پرتاب شده و پس از خروج از پرتابگر به سمت هدف جهت می گرفتند در حالی که موشک های بزرگ و سنگین اس-200 امکان پوشش 360 درجه را بدون تعداد کافی پرتابگر مستقل نداشتند.
این راهکار به کار رفته در اس-300 بعداً در سامانه های متعددی مشاهده شد. نسل اول سامانه اس-300 دارای موشک هایی با برد 75 کیلومتر بوده و عملاً یک سامانه میانبرد محسوب می شد اما به مرور موشک هایی با برد بیشتر تا 195 کیلومتر در نمونه PMU-2 به این سامانه افزوده شده و آن را در رده سامانه های دوربرد قابل مقایسه با اس-200 از نظر برد موشکی قرار داد.
شلیک موشک 48N6E2 با برد نزدیک به 200 کیلومتر از سامانه S-300PMU-2
نکته مهم دیگر در مورد سامانه اس-300 و نمونه بعدی آن یعنی اس-400، تحرک بسیار بالای تمام اجزاء سامانه است. رادارها، کنترل و فرماندهی و پرتابگر موشک به عنوان اصلی ترین اجزاء سامانه های پدافندی فوق، همگی بر روی خودروهای نظامی با قابلیت تحرک مناسب نصب شده اند در نتیجه سامانه های اس-300 و اس-400 و نیز نمونه های همرده آمریکایی و چینی در مدت کوتاه چند دقیقه آماده به کار شده یا از حالت عملیاتی به حالت حرکت تغییر وضعیت می دهند.
این در حالی است که در مفاهیم طراحی قدیمی سامانه های پدافند هوایی، این سامانه ها به صورت استقراری در اطراف مناطق مهم تعریف می شدند. همین مشکل در جنگ تحمیلی 8 ساله علیه ایران، سبب آسیب هایی به سامانه های موشکی هاوک شد که با ابتکار متخصصان پدافند هوایی، راهکارهای موقتی برای حل این مشکل ایجاد شده و پس از جنگ نیز به متحرک کردن سامانه هاوک به صورت بومی در ایران اقدام شد.
آخرین نسل موشک افزوده شده به اس-300، موشک 48N6 است که به جای خانواده موشکهای 5V55 به سامانه اس-300 افزوده شد. این موشک با کمی طول بیشتر و قطر تقریباً یکسان نسبت به انواع 5V55 قابلیتهای عملیاتی بسیار بالاتری دارد. موشک 7.5 متری 48N6 که قطر آن 51.9 سانتیمتر است 1800 کیلوگرم جرم داشته و به سرعت حدود 7 برابر سرعت صوت میرسد و اهداف را در ارتفاعهای 10 متر تا 27هزار متر مورد هدف قرار میدهد.
برد عملیاتی نمونه عادی موشک 48N6 بین 5 تا 150 کیلومتر بوده و در نمونه 48N6E2 به 195 و در نمونه E3 به 250 کیلومتر میرسد. این موشکها از یک سرجنگی 150 تا 180 کیلوگرمی بهره میبرند و با اتکاء به سامانه تغییر بردار رانش در خروجی پیشران خود، توانایی اجرای مانورهایی تا 25 برابر شتاب جاذبه (25g) را دارند.
البته موشکهای گونه ضد بالستیک سامانه اس-300 یعنی S-300V توانایی تمرکز ترکشهای سرجنگی خود به سمت هدف را نیز دارند که ممکن است این توانمندی در نمونههای جدید موشکهای به کار رفته در سایر گونههای سامانه اس-300 نیز ایجاد شده باشد. در سامانه اس-400 موشک دیگری به نام 40N6E با برد 400 کیلومتر نیز به کار گرفته شده است.
این موشکها بسیار چابک و مانورپذیر هستند و از این رو توانایی درگیری با هواپیماهای جنگنده و اهداف نسبتاً کوچک نظیر موشکهای کروز را به راحتی دارند که چنین قابلیتی در اس-200های بهسازی نشده مطلقاً وجود ندارد. پرتابگرهای موشک در سامانه اس-300 به صورت عمودی موشکها را با فشار گاز سرد به بالا پرتاب کرده و سپس پیشران خود موشک شروع به کار میکند.
با روش پرتاب عمودی، سرعت واکنش سامانه در برابر تهدیدات پرتعداد در سمتهای مختلف به میزان بسیار بالایی نسبت به پرتابگرهای مایل افزایش مییابد. همچنین بارگذاری مجدد موشکها در اس-300 بسیار سریعتر از اس-200 صورت میپذیرد.
سامانه اس-300 در نسلهای آخر خود از 3 نوع رادار آرایه فازی استفاده میکند؛ رادار 64N6E (و نمونه پیشرفتهتر آن 64N6E2) با برد 300 کیلومتر و کاربرد جستجوی اولیه و مراقبت هوایی خصوصاً در برابر اهداف بالستیک، رادار 96L6 برای جستجوی اولیه اهداف در تمامی ارتفاعات با برد 300 کیلومتر و رادارهای 30N6E (و نمونه پیشرفتهتر آن 30N6E2) برای رهگیری اهداف و هدایت موشک با برد 200 کیلومتر.
رادارهای اصلی سامانه اس-400 (سمت راست) و اس-300 (سمت چپ)
در سامانه اس-400 نیز از 3 گونه رادار آرایه فازی استفاده میشود؛ رادار 96L6، رادار 91N6E برای جستجوی اولیه اهداف خصوصاً اهداف بالستیک و رادار 92N6E برای رهگیری اهداف و هدایت موشک. دو رادار آخر به ترتیب گونههای بهسازی شده از رادارهای 64N6E و 30N6E هستند.
رادار 96L6
در سامانههای پدافندی اس-300 و اس-400 علاوه بر پرتابگرهای موشک و رادارها، اجزاء دیگری نیز به کار میرود که شامل خودروهای فرماندهی، ارتباطات، حامل موشکهای ذخیره، خودروی بارگذار موشک و ... است.
در تصاویر زیر آرایش کلی اجزاء اصلی 2 سامانه فوق به نمایش در آمده است. میتوان انتظار داشت که بخشهای تشکیل دهنده سامانه باور-373 نیز شباهتهایی به این 2 سامانه پیشرفته پدافندی روسیه داشته باشد.
اجزاء اصلی سامانه S-300PMU-2
اجزاء اصلی سامانه S-400
رادار روسی 96L6 بردی بین 5 تا 300 کیلومتر داشته و توانایی ردگیری تا 100 هدف با سرعتهای 50 تا 2800 متر بر ثانیه را دارد. این رادار قابلیت چرخش مکانیکی در صفحه افقی برای پوشش 360 درجه اطراف را داشته و جستجوی آن در راستای عمودی نیز با چرخش الکترونیکی امواج به انجام میرسد.
برای درگیری مؤثر با اهدافی در انواع متفاوت در سامانههای جدید روسی مانند اس-350 از 3 گونه و در اس-400 از 4 گونه موشک استفاده میشود که در بردهای مختلف شامل کمتر از 50 تا 400 کیلومتر عمل میکنند و البته 2 گونه از این موشکها بین 2 سامانه فوق مشترک است.
این موشکها از سطح بالاتری از قابلیت مانور و دقت در اصابت برخوردار هستند که در کنار استفاده از پیشران سوخت جامد پیشرفته و زیرسامانههایی با فناوریهای جدید، موشکهایی با وزن و حجم کمتر نسبت به نسلهای قبلی حاصل شدهاند. تمامی انواع موشکها در سامانههای اس-300، اس-350 و اس-400 به صورت عمودی از پرتابگرهای استوانه ای پرتاب میشوند.
برخی از موشکهای مورد استفاده در سامانههای اس-300 و اس-400؛ دو موشک سمت راست بردهای 40 و 120 کیلومتر دارند
* معرفی باور-373
همانطور که بالاتر گفته شد، پروژه طراحی و ساخت سامانه پدافند هوایی دوربرد موشکی ایران که به نام باور-373 معرفی شده است، پس از بدعهدی روسیه در تحویل سامانه دفاعی و غیرتحریمی اس-300 در ایران کلید خورد.
قرارگاه پدافند هوایی خاتم الأنبیاء ارتش به عنوان سفارش دهنده این سامانه در کنار وزارت دفاع و شبکه همکاران بخش دفاعی در مدت زمان حدود 10 سال موفق به طی کردن مسیر بیش از 30 ساله طی شده توسط نسل های مختلف سامانه اس-300 روسی شده و به سامانه ای برتر از آن دست پیدا کردند.
پس از قطعی شدن عدم تحویل اس-300 به ایران در سال 2010 از سوی روسیه و اعلام خبر شروع پروژه ساخت سامانه دوربرد در ایران، تا مدتها از این سامانه با نام "مشابه ایرانی اس-300" نام برده می شد.
در رژه روز ارتش در 29 فروردین سال 1389 خودروهای پرتاب موشک و رادار رهگیری هدف که شباهت بالایی به نمونههای مورد استفاده در سامانه اس-300 داشتند به نمایش در آمد که پس از آن رژه اطلاعاتی راجع به اجزاء مذکور منتشر نشد. پرتابگرهای استوانه ای و چهار فروندی مستقر روی یک خودرو، وجه تشابه نمونه فوق با پرتابگرهای سامانه اس-300 بود.
پرتابگر مشاهده شده ایرانی شبیه به سامانه اس-300 در سال 89
برای اولین بار فرمانده قرارگاه پدافند هوایی خاتم الأنبیاء ارتش در آستانه هفته دفاع مقدس در سال 1390 نام سامانه مشابه ایرانی اس-300 را رسماً باور-373 بیان کرد. به مرور، اخباری کلی از روند پیشرفت سامانه منتشر می شد از جمله خبر آزمایش زیرسامانه های باور-373 یک سال بعد توسط فرمانده پدافند هوایی ارتش اعلام و زمان تقریبی مورد انتظار برای ورود به خدمت این سامانه تا انتهای برنامه پنجم توسعه یعنی سال 1394 عنوان شد.
در شهریور 1393 برای اولین بار تصاویری از برخی اجزای سامانه باور-373 شامل یک رادار کشف و درگیری و موشک برد بلند سوخت جامد صیاد-4 در حاشیه بازدید مسئولین از نمایشگاه دستاوردهای وزارت دفاع منتشر و اعلام شد اولین شلیک موفقیت آمیز سامانه فوق نیز به انجام رسیده است.
با توجه به تصاویر منتشر شده از نمایشگاه شهریور 1393، به نظر می رسید صیاد-4، موشک اصلی سامانه باور-373 باشد. این موشک همچنین در رژه روز ارتش در فروردین سال بعد، در معرض دید عموم قرار گرفت.
رادار ردگیر سامانه باور-373 مشاهده شده در نمایشگاه شهریور 1393
موشک صیاد-4 مشاهده شده در رژه ارتش
موشک صیاد-4 به وضوح سطح بالاتری از طراحی بومی را نسبت به صیاد-2 با برد 75 کیلومتر و صیاد-3 با برد 120 کیلومتر دارد هر چند که الگوبرداری از طراحی های موفق خارجی نیز در آن مشهود است.
بخش جلویی این موشک شباهت هایی به موشک های 48N6 روسی دارد. اما بخش انتهایی آن خصوصاً چیدمان انتخاب شده برای بالک های پایدارساز و بالک های کنترلی، مشابه طراحی موشک صیاد-3 است.
موشک صیاد-3؛ شباهت بخش انتهایی با صیاد-4 مشهود است
قاعدتاً صیاد-4 از سامانه کنترل بردار رانش نیز باید برخوردار باشد زیرا صرف نظر از شیوه پرتاب گرم یا سرد، برای تغییر مسیر از حالت عمودی به سمت هدف، به یک سامانه کنترلی نیاز دارد. احتمال ضعیف تر نیز استفاده از رانشگرهای کوچک جانبی مشابه روش پرتاب موشک تور-ام-1 است که در گزارش مربوط به پرتابگرهای عمودی در هفته های گذشته به آن اشاره شد.
موشک های صیاد-2 و 3 از نوع مایل پرتاب بوده و فاقد سامانه کنترل بردار رانش هستند. این موشک ها دارای حدود 40 سانتیمتر قطر و حدود 5 متر طول بوده و از پیشران سوخت جامد بهره می برند.
در صیاد-3 به واسطه استفاده از آخرین دستاوردهای صنعت موشکی، تنها با کمی افزایش طول، 60 درصد افزایش برد نسبت به صیاد-2 حاصل شده است. به نظر می رسد صیاد-4 در حدود 20 تا 25 درصد قطر بیشتر و حدود 40 تا 50 درصد طول بیشتری نسبت به صیاد-3 داشته باشد.
تجربیات صنعت موشکی کشور در توسعه برد موشک های فاتح-110 از 300 کیلومتر به 500 کیلومتر در فاتح-313 و 700 تا 750 کیلومتر در ذوالفقار درحالیکه تغییر قطر و طول این موشک ها بسیار کم بوده قطعاً در طراحی موشک های نسل جدید صیاد-3 و 4 نیز مورد استفاده قرار گرفته است.
در روز صنعت دفاعی در سال 1395، اولین تصاویر از پرتابگر موشک در سامانه باور-373 به همراه اجزاء دیگری از آن شامل رادار دوربرد معراج-4، خودروی فرماندهی و کنترل آن، یک رادار آرایه فازی دارای شباهتهایی به رادار نجم802بی و یک رادار ردگیر دیگر به نمایش در آمد.
پرتابگر مشاهده شده از نوع عمودی و دارای دو محفظه یا کنیستر موشک بود. این کنیسترها شباهت هایی با نمونه های مورد استفاده برای موشک های صیاد-2 و 3 دارند.
پرتابگر نمایش داده شده از باور-373 در سال 95
در نتیجه انتشار تصاویر فوق مشخص شد که سامانه باور-373 همچون سامانه های مدرن اس-300 و اس-400 از چند نوع رادار برای کشف، ردگیری و ایجاد امکان درگیری مؤثر استفاده می کند.
استفاده از پرتابگر عمودی، وجه تشابه دیگر باور با نمونه های پیشرفته روسی است هر چند که پرتابگر ایرانی به صورت مکعب مستطیلی و بر اساس تجربه نمونه های قبلی ساخت داخل بوده بر خلاف نمونه روسی که به صورت استوانه ای ساخته شده است.
همچنین احتمال داده می شد که موشک های سامانه باور، به صورت پرتاب گرم عمل کنند یعنی پیشران موشک ها قبل از خروج از محفظه پرتاب، روشن شود؛ بر خلاف نمونه های روسی که از روش پرتاب سرد استفاده می کنند یعنی موشک با گاز پرفشار، به بالا پرتاب شده و پس از خروج از پرتابگر، موتور سوخت جامد آن روشن می شود.
رادار آرایه فازی معراج-4 با برد 450 کیلومتر
به گفته فرماندهان نیروهای مسلح، سامانه باور قابلیت درگیری با انواع اهداف از جمله جنگنده های سرنشین دار، بالگردها، موشک های کروز، انواع پهپادها و نیز موشک های بالستیک را دارد.
انجام آزمایش های سامانه باور روی اهداف بالستیک تا پایان سال 1395 برنامه ریزی شده بود. در کل نیز قرار بود سه مرحله از پنج مرحله آزمایش سامانه باور تا اسفند آن سال به اتمام برسد. همچنین بخشی از اجزاء سامانه باور در رزمایش ولایت-7 در دی ماه 1395 مورد آزمایش عملیاتی در کنار سایر سامانه های پدافند هوایی قرار گرفت.
رادار آرایه فازی دارای شباهت به نجم802بی در بین اجزاء سامانه باور در سال 95
به گفته مسئولین دفاعی، قرار است دستکم 2 یا 3 نوع موشک در سامانه باور-373 برای درگیری با اهداف مختلف مورد استفاده قرار گیرد. این رهیافتی است که در سامانه های با مفاهیم طراحی مدرن مانند اس-350 و اس-400 مشاهده می شود.
به احتمال زیاد، موشک صیاد-3 با برد حدود 120 کیلومتر، در کنار موشک صیاد-4 دو نوع از موشک های مورد استفاده توسط باور باشند. برد این سامانه 300 کیلومتر اعلام شده و با توجه لزوم پوشش حداکثری مناطق مختلف کشور احتمالاً در آینده موشک های دوربردتری نیز برای سامانه باور به تولید می رسد.
رادار دیگری که در بین اجزاء باور-373 مشاهده شده است
پس از مدتها انتظار سامانه باور-373 به عنوان یکی از شیرین ترین ثمرات خودباوری متخصصان جوان صنعت دفاعی کشور در بخش های موشکی، راداری، ارتباطات، پردازش، مکانیک و خودرو در روز 31 مرداد 1398 و روز گرامیداشت تلاش های مجاهدانه صنعت دفاعی کشور با حضور ریاست جمهوری اسلامی ایران رونمایی شد. از جمله مهمترین قابلیت های این سیستم شماسایی همزمان 300 هدف، ردگیری همزمان 60 هدف و درگیری با 6 هدف مختلف در بردها و ارتفاعات مختلف است.
در مسیر طراحی و دستیابی به این سامانه سلاح، فناوریهای بسیاری مانند فناوری موشک عمود پرتاب، فناوری چرخش موشک به سمت هدف جهت پوشش 360 درجه جغرافیای تهدید و ...به دست متخصصان داخلی، طرلحی، ساخت، آزمایش و به صورت عملیاتی بکار گرفته شده است.
به مدد این بومی سازی که چندین سال زمان برده، این سامانه با وجود توانمندیهای بیش از نمونه های مشابه خارجی نظیر اس300، با هزینهی بسیار کمتر از آنها و به تعداد مورد نیاز تولید شده است.
از جمله قابلیتهای این سامانه میتوان به تحرک بالا، حجم آتش زیاد، توانایی درگیری با اهداف متنوع (هوایی و کروز)، برد و ارتفاع بلند، احتمال برخورد و کشندگی مناسب، عملکرد مناسب در برابر جنگ الکترونیک، تعمیر و نگهداری بومی و ساده، عملیات در شرایط حملات (شیمیایی، میکروبی و هستهای) و قابلیت مقابله با بمبهای الکترومغناطیس، عملیات در شرایط مختلف آب و هوایی کشور، توانایی مقابله با اهداف روز دنیا، ارتباط با لایههای پدافندی کشور، قابلیت اطمینان و نیز قیمت بسیار کمتر از نمونههای مشابه خارجی اشاره کرد.
البته در تصاویر منتشر شده از سامانه باور در امروز، تفاوت هایی در برخی از اجزاء نسبت به گذشته مشاهده می شد.
موشک صیاد-4 کمترین تغییرات را نسبت به نمونه مشاهده شده در سال 1393 دارد. با توجه به گذشت 5 سال از آن تاریخ، می توان با قاطعیت گمانه زنی کرد که موشک های جدیدتری نیز باید برای سامانه باور یا نمونه های بعدی سامانه های پدافند دوربرد کشور توسعه یافته باشد.
قابلیت عملیاتی این سامانه با بهرهگیری از تکنیکهای مناسب و پروتکلهای امن بین رادارها، اهداف و موشکها و همچنین بکارگیری یک جستجوگر رادیویی بسیار پیشرفته و به روز، به نحو مطلوبی ارتقاء یافته است.
با این توصیف، قاعدتا باید موشک صیاد-4 نیز همچون صیاد-2 و 3 قابلیت هدایت خودکار احتمالاً با سامانه رادار فعال در دماغه خود را در فواصل نزدیک به هدف داتشته باشد؛ توانمندیای که در موشک های پیشرفته همرده خارجی نیز وجود دارد.
موشک صیاد-4 در رونمایی از سامانه باور
پرتابگر چهارتایی سامانه باور-373
سرعت در عملیات، سهولت در آمادهسازی و نگهداری، حداقل بودن تجهیزات جانبی، بالا بودن عمر انبارداری و ضریب ایمنی کاربری، مطابقت با فناوی روز دنیا و امکان جایگزینی و تأمین لوازم یدکی و ... از ویژگیها و نکات قابل توجه و مهم سامانه سلاح پدافند هوایی باور 373 است.
در فیلم های منتشر شده از شلیک های آزمایشی سامانه باور-373 که با استفاده از پرتابگر دوتایی به انجام رسیده، به وضوح پرتاب عمودی به روش گرم و نیز اصلاح مسیر موشک به سمت هدف با استفاده از سامانه کنترل بردار رانش در نازل موتور سوخت جامد مشهود است.
احتمالاً موشک صیاد-4 برای انهدام اهداف در برد بلند، ابتدا تا حد کافی اوجگیری کرده و با طی مسیر در ارتفاعات بالا به سمت هدف می رود. این پروفایل پروازی مرسوم برای بیشتر موشک های پدافند هوایی دوربرد است.
شلیک عمودی موشک صیاد-4 در سامانه باور-373
عملکرد سامانه تغییر بردار رانش؛ به تفاوت زاویه گازهای خروجی موشک با راستای بدنه توجه شود
خودروی کنترل و فرماندهی سامانه، پرتابگر چهارتایی عمودپرتاب و دو نوع رادار آرایه فازی نیز در این تصاویرمشاهده شد. دو رادار مذکور، اجزایی هستند که بیشترین تفاوت را نسبت به نمونه های مشاهده شده قبلی دارند. احتمالاً یکی از این رادارها مربوط به کشف و شناسایی اهداف و دیگری مربوط به رهگیری هدف و هدایت موشک در فاز اولیه و میانی مسیر است.
رادار جدید مشاهده شده در مجموعه سامانه باور-373
راداری جدیدی که احتمالاً مربوط به رهگیری اهداف است
نکته بسیار مهم در زمینه سامانه هایی از رده باور-373 و اس-400 دفاع از خود سامانه در برابر تهدیدات است. هر چند رادارهای جدید آرایه فازی خصوصاً از نوع فعال، به سختی توسط موشک های ضد رادار شکار می شوند و نیز با وجود انواع اخلالگرهای ساخت داخل که با انحراف موشک ها به سمت ناحیه بی خطر، از سامانه راداری حفاظت می کنند اما همچنان خطر پرتابه هایی همچون مهمات دورایستای کوچک و تهدیدات راکتی این سامانه های ارزشمند را تهدید میکند.
در روسیه از سامانه هایی مانند تور-ام-2 و پنتسر-اس1 برای دفاع لایه آخر از تأسیسات حساس و نیز دفاع از سامانه های موشکی پدافند هوایی دوربرد در برابر تهدیدات فوق استفاده می شود. خصوصاً عملکرد سامانه پنتسر-اس1 در چند سال گذشته در سوریه، به طور کلی و از نظر فنی مثبت بوده است.
از این رو در ایران نیز باید برای دفاع از سامانه های ارزشمند اس-300 خریداری شده و سامانه باور-373، سامانه های مدرن برد کوتاه با قابلیت درگیر شدن با پرتابه های کوچک نیز توسعه یابد. امری که در مصاحبه های مسئولین دفاعی به آن اشاره هایی شده است.
بنابراین در آینده نه چندان دور احتمالاً شاهد رونمایی از سامانه های برد کوتاه پیشرفته نیز در کشور خواهیم بود.
سامانه کنترل و فرماندهی آتشبار سامانه باور373
هر چند در مورد زمان عملیاتی شدن سامانه باور-373 چند مرتبه تأخیرهایی ایجاد شد که با توجه به عدم سابقه کشورمان در توسعه سامانه ای در این رده، غیرمعمول نیست اما در نهایت با صرف زمان کمتر از یک دهه و مدیریت خوب تمام منابع دانشی، فناوری و نیروی انسانی نخبه، جمهوری اسلامی ایران صاحب یک سامانه پدافند هوایی بومی با توانایی های عملیاتی بالا و قابلیت های اطمینان کافی شد؛ سامانه ای که پس از چندین سال آزمایش های گوناگون توسط صنعت و نیز قرارگاه پدافند هوایی ارتش، آمیخته ای از تجارب سنگین دفاع معجزه آسای پدافند هوایی در 8 ساله دفاع مقدس را با فناوری های روز برای نبرد با تهدیدات روز و آینده به کار گرفته است.
با توجه به بومی بودن این سامانه، راه برای توسعه هر چه بیشتر آن در آینده و هر اصلاح و بهسازی لازم هموار بوده و به یاری خداوند، باعث سربلندی بیش از پیش نیروهای مسلح کشورمان در دفاع از تمام شئون کشور خواهد شد.
ایالات متحده اخیرا از مغزی مصنوعی به نام سنتینت رونمایی کرده است که قادر به جذب انواع اطلاعات در سطح انبوه با اهداف جاسوسی است.
نیروی هوایی و مدیران سازمان هوش فضایی ملی (NGA) در آخرین نشست سمپوزیوم فضایی سال ۲۰۱۹ در کلرادو اسپرینگز در مورد آنچه «نوآوری سازمان» میخوانند، به بحث پرداختند. بحث مبهم بود تا اینکه سؤال مستقیم و شفاف یکی از مخاطبان، هیئت بحث را هیجانزده کرد.
سؤال این بود: «عملکرد الگوریتمهای هوش و ارتش در تفسیر دادهها و اقدام براساس تحلیل آنها چگونه است؟» در پاسخ به این سؤال به نرمافزار صنعت ماهوارهای دیجیتالی اشاره شد که بالافاصله پس از تصویربرداری فضایی قادر به شمارش مخازن حملونقل کشتیهای باربری یا تعداد خودروهای موجود در پارکینگ است. سؤال بعدی این بود: «وزارت دفاع دقیقا چه زمانی به آرایش نظامی خودکار و زمان واقعی خواهد رسید؟»
چیراگ پاریخ، رئیس دفتر علوم و روششناسی NGA در پاسخ به این سؤال گفت:
سؤال بسیار خوبی است و البته پاسخهای طبقهبندیشده و خوبی برای آن وجود دارند. هوش فضایی دیگر محدود به تصاویر ماهوارهای نمیشود. بلکه بهمعنی برچسب زمانی، مکانی و تلاش برای یکپارچهسازی کل دادههای متفرقه است.
سپس پاریخ در پاسخ به این سؤال که «چه زمانی میتوان به درک تقریبا لحظهای و توسعهی استراتژی پرداخت؟» گفت، این هدف بهزودی محقق خواهد شد.
پاریخ به هیچ برنامهی مشخصی برای کمک به تفسیر زمان واقعی و خودکار اشاره نکرد؛ اما برنامهای نوآورانه به نام «سِنتیِنت» (Sentient، معنای لغوی: چیزی که قابلیت ادراک دارد) قابلیتهای مرتبطی دارد. سنتینت که محصولNRO (دفتر اکتشافی ملی) است، ابزار تحلیلی اصطلاحا همهچیزخوار است که قادر به جذب انواع دادهها، درک گذشته و حال، پیشبینی آینده و جهتگیری مناسب ماهوارهها برای رسیدن به بهترین نتایج است. به لطف این فناوری، کار برای تحلیلگران انسانی و سازمانهایی مثل NGA و شرکای ماهوارهای NRO آسان خواهد شد.
سنتینت تاکنون محرمانه بود و صرفا در بحثهای آزاد به شکلی محدود به آن اشاره میشد؛ اما اسناد منتشرشده که بسیاری از آنها در دستهی محرمانه یا فوقمحرمانه طبقهبندی شدهاند، جزئیاتی را در مورد اهداف، پیشرفت و دسترسی به این برنامه ارائه میدهند.
پژوهش مرتبط با سنتینت از اکتبر ۲۰۱۰ و پس از ارسال درخواست گزارشهای Sentient Enterprise توسط سازمان NRO آغاز شد. براساس یکی از اسناد منتشرشده، برنامهی سنتینت در سال ۲۰۱۳ به اولین شاخص R&D (شاخص تحقیق و توسعه) خود رسید اما جزئیات آن منتشر نشد (رئیس روابط عمومی NRO، کارن فورگورسن از نظردهی دربارهی زمانبندی این پروژه خودداری کرد). جلسهی کمیتهی یگان نیروهای مسلح در رابطه با فضای امنیت ملی شامل خلاصهای فوری از این مغز دادهمحور بود اما در جلسات عمومی اشارهای به آن نمیشد. در سال ۲۰۱۸، خبر نمایش عمومی سنتینت منتشر شد؛ اگرچه بهگفتهی فورگرسن این پروژه هنوز درحال توسعه بود. فورگرسن میگوید:
NRO اطلاعات زیادی را دربارهی عمومیت سنتینت ارائه نداد؛ زیرا این برنامه محرمانه بود و NRO قبل از کنگره بهندرت در جلسات آزاد شرکت میکرد.
سازمان NRO سالها است در حال کار روی مغز مصنوعی است؛ اما جزئیات کمی را در اختیار عموم قرار داده بود. بهگفتهی فورگورسن: «این مغز، حجم زیادی از دادهها را دریافت و پردازش میکند. سنتینت به دستهبندی الگوهای عادی میپردازد، ناهنجاریها را کشف میکند و به پیشبینی اقدامات بالقوهی هجومی کمک میکند.»
NRO از ارائهی نمونه الگوها یا ناهنجاریها خودداری کرد اما میتوان تصور کرد، تشخیص مسائلی مثل «عدم حرکت موشک» در مقابل «حرکت موشک» در این فهرست قرار دارند. سنتینت با این پیشبینیها میتواند حسگر ماهوارهها را در زمان صحیح در مسیر صحیح قرار دهد و اقدامات مجرمانه (هر آنچه که میخواهد ببیند) را تشخیص دهد. بهگفتهی فورگورسن، «سنتینت سیستمی متفکر است».
تصویر ماهواره ای USSR که توسط کورونا ثبت شده است
سنتینت نویدبخش ظهور نوعی پادآرمانشهر یا ویرانشهر (نقطهی مقابل آرمانشهر) نیست. براساس اسناد منتشرشده توسط NRO، سنتینت میتواند بازدهی و بهرهوری ماهوارهها را افزایش دهد. همچنین انسان با این سیستم میتواند بهجای جستجوی سوزن در انبار کاه، بیشتر روی تحلیل عمیق تمرکز کند. البته ممکن است سنتینت انحرافهایی هم داشته باشد، نتایج مشکوک ارائه دهد و نگرانیهایی را برای آزادی شهروندان بهدنبال داشته باشد. در کل به دلیل ماهیت محرمانهی سنتینت، اطلاعاتی هم دربارهی مشکلات بالقوهی آن در دست نیست. بهگفتهی فورگرسون:
براساس استانداردهای انجمن هوش و NRO، منابع و روشهای حساب به دلیل خطر تهدید دشمن، افشا نمیشوند. از بین رفتن اطلاعات به ضرر کشور و متحدان آن است، همچنین مزیت اطلاعاتی و امنیت ملی ایالاتمتحده را کاهش میدهد. به همین دلیل جزئیات مربوط به سنتینت محرمانه هستند و صرفا اطلاعات محدودی از آن را میتوانیم ارائه دهیم.
برنامههای ماهوارهای از محرمانهترین نوآوریهای هوش هستند. اولین پروژهی ماهوارهای به نام کورونا (Corona)در سال ۱۹۵۸ آغاز شد؛ هدف این برنامه ثبت تصاویری از فضا بود؛ این ماهواره در اوت ۱۹۶۰ موفق به اولین فیلمبرداری از جو زمین شد. چند سال بعد، ادوین لند، مدیرعامل پولاروید، فیلم را در دفتر اوال و در حضور دوایت آیزنهاور، رئیسجمهور وقت آمریکا به نمایش درآورد و تصاویر فرودگاهها و پایگاههای نظامی جماهیر شوروی را در اختیار او گذاشت.
افشای اطلاعات کورونا زمینهای برای تأسیس سازمانی جدید شد که مسئولیت طراحی، دریافت و عملیات ماهوارههای اکتشافی را برعهده داشت. این شرکت NRO بود که درست در سال بعد بهصورت رسمی تأسیس شد. NRO در دههی ۱۹۷۰، ماهوارههای سری keyhole را پرتاب کرد که از نظر مشخصات مشابه تلسکوپ فضایی هابلبودند؛ با این تفاوت که هدف آنها زمین بود، نه کهکشانهای دیگر. مجموعهی مداری NRO شامل دادههایی است که در طول تست یا عملیات هواپیمایی، موشکی و سیستمهای دیگر جمعآوری شدهاند؛ همچنین شامل صوتهای استراقسمعشده، ارتباطات متنی، تصویری و راداری است. در میان بیش از۱۵۰ ماهوارهی نظامی ایالات متحده، NRO پنجاه ماهواره را در اختیار دارد.
تصویر ماهوارهای اعتصاب تانکر نفتی در خلیج عمان، ژوئن ۲۰۱۹
پس از گذشت تقریبا ۶ دهه از تأسیس NRO، مدار زمین با حضور ماهوارههای دیگر از جمله ماهوارههای شرکتهای خصوصی هوش، شلوغ شده است. BlackSky یکی از این شرکتها است که از ماهوارهها برای تغذیهی سیستمی استفاده میکند که همتای غیرمحرمانهی سنتینت است. در تاریخ ۱۳ ژوئن و پس از حمله به دو تانکر نفتی،BlackSky ماهوارههای خود را وارد عمل کرد و درحالیکه دود حاصل از انفجارها در هوا پخش شده بود، از این حادثه عکسبرداری کرد. براساس گزارشهای خبری محلی و سیگنالهای انحراف کشتی، اتفاقی در حال رخ دادن بود که باعث شد تحلیلگران BlackSKY توجه خود را به خط شلوغ کشتیرانی در نزدیکی ایران جلب کنند.
این فرایند که بهاصطلاح به آن «اطلاعرسانی و سرنخدهی» میگویند، اینگونه تعریف میشود: استفاده از دادههای افشاشده از منبعی برای سرنخدهی به ماهواره بهمنظور رصد نقطهای مشخص یا استفاده از اطلاعات ماهواره برای افزایش سرعت مجموعه ابزار دیگر. سیستم خودکار در شرایط ایدهآل انواع دادهها را جذب میکند، آنها را به دادههای قابلدرک تبدیل میکند، سپس به هدایت ماهواره میپردازد و دادههای ماهواره را وارد حلقهی تحلیل میکند. در این مرحله، سیستم به نتیجهای هوشمندانهتر میرسد، ماهوارهها و حسگرهای دیگر را هدایت و کل فرایند را تکرار میکند. شرکتها و سازمانهای امنیتی-اطلاعاتی با این فرایند میتوانند دست به ساخت برجهای اطلاعاتی دربارهی گذشته بزنند، سریعتر از رقبا از رویدادهای زمان حال آگاه شوند و حتی روزی به پیشبینی آینده بپردازند.
پس از ساخت شبکهای از ماهوارههای ناظر زمین توسط صنایع تجاری، جامعهی هوش موردتوجه قرار گرفت. NRO و NGA (تحلیگر دادههای NRO) در سال ۲۰۱۶ از برنامهی تجاری GEOINT برای خرید بهتر دادهها خبر دادند. در سال ۲۰۱۷، NRO مسئولیت خرید را برعهده گرفت و از آن زمان حداقل سه قرارداد جدید را امضا کرد. یکی از شرکتهای طرف قرارداد Maxar بود که مالک قدرتمندترین ماهوارههای دقیق و قدرتمند بخش خصوصی است و برای مدتی طولانی تنها شرکتی بود که تصاویر ماهوارهای را به NRO میفروخت. گرچه این بار NRO قرارداد دیگری را هم با Planet امضا کرد. Planet یک مجموعه از ماهوارههای کوچک را هدایت میکند که هر روز به تصویربرداری از خشکیهای زمین میپردازند. سومین طرف قرارداد، هم شرکت BlackSky است.
اینجا است که سنتینت وارد عمل میشود: با استفاده از تمام تصاویر NRO، ارتش و سازمانهای ماهوارهای همراهبا دیگر تصاویر هوش جغرافیایی و هرچیزی که دارای برچسب زمان و مکان باشد، مجموعهی وسیعی از اطلاعات را تولید میکنند که حتی ارتشی از انسانها هم برای بررسی آن کافی نیست. در نتیجه NRO برای کنترل این حجم انبوه از دادهها از هوش مصنوعی کمک میگیرد. بهگفتهی فورگرسن: «هدف سنتینت، کمک به تحلیلگرها برای اتصال نقاط در مجموعهی انبوه دادهها است.»
اما سنتینت چگونه میتواند نقاط را به یکدیگر وصل کند؟ هنوز دقیقا مشخص نیست. اسناد منتشرشده بهوضوح نمیگویند سنتینت کدام نوع از منابع دادهای را بررسی میکند، اما بدیهی است که این برنامه تمام انواع اطلاعات را جذب میکند. بهگفتهی استیون افترگود، پژوهشگر فدراسیون دانشمندان آمریکایی: «سنتینت میتواند ترکیبی از استراقسمع الکترونیکی ارتباطات بینالمللی؛ تصویربرداری اولویت یا منابع انسانی باشد. برای مثال مردم از وقوع اتفاقی روی یک تپه خبر دهند.» تحلیلگر بازنشستهی CIA، آلن تامسون قدم را فراتر میگذارد و میگوید:
طبق درک من، پاسخ به این سؤال «همه چیز» است. اطلاعات علاوه بر تصاویر، دادههای مالی، اطلاعات آب و هوایی، آمار کشتیرانی، اطلاعات جستجوهای گوگل، سوابق خرید دارو و بسیاری از موارد دیگر را میتواند دربر بگیرد.
برای مثال بخش خصوصی را در نظر بگیرید: Blacksky دادهها را از ۲۵ ماهواره دریافت میکند که شامل بیش از ۴۰ هزار منبع جدید، ۱۰۰ میلیون دستگاه موبایل، ۷۰ هزار کشتی و هواپیما، هشت شبکهی اجتماعی، ۵۰۰۰ حسگر محیطی و هزاران دستگاه اینترنت اشیا است. در آینده قرار است تعداد این ماهوارهها به ۶۰ ماهوارهی ناظر زمین برسد. کل این اطلاعات براساس نوع، وارد کانالهای پردازشی متفاوتی میشوند. BlackSky میتواند براساس این اطلاعات به استخراج افراد، مکانها، سازمانها و کلمات کلیدی بپردازد؛ براساس تصویر میتواند نقشهای از ساختمانهای آسیبدیده پس از زلزله را تهیه کند.
تمام این اطلاعات پردازش میشوند اما تا این مرحله هنوز جدا هستند؛ در مرحلهی بعد دادهها وارد موتور تحلیل عظیمی میشوند که آنها را تجزیه میکند و سپس به ماهوارهها میگویند چه عملیاتی را روی آنها انجام دهند و به تحلیلگرهای انسانی دربارهی زمان اجرای معیارهای از پیشتعیینشده هشدار میدهد. در دنیای واقعی، Blacksky میتواند از اطلاعات یادشده برای ردیابی موقعیت هواپیماهای جت روسی استفاده کند. این شرکت تصاویری از موقعیت هواپیماهای روسی دارد و با شکل دقیق موتور آنها آشنا است.
شرکت BlackSky از الگوریتمهای تشخیص شکل برخوردار است و با استخراج پیکسلها میتواند به الگویی مشخص برسد. همچنین میتواند الگوریتم را بهگونهای تنظیم کند که طرح کلی هواپیماهای روسی مثل هواپیماهای MiG Fulcrum و Foxhound را ارائه دهند. با واردکردن تصاویر ماهوارهای به این الگوریتمها، میتوان تعداد هواپیماهای موجود در باندهای فرود را به دست آورد. برای رسیدن به آمار معنادار هواپیماها نیاز به دادههای بیشتری است (برای مثال ۴۵ فروند Fulcrum در آلیسک است اما هیچ هواپیمایی در کریمسک وجود ندارد). به این منظور سیستم باید به تاریخچهی آماری جتها پی ببرد و سیستم نیاز به دانستن تاریخچهی آماری جتها دارد که ممکن است از مشاهدات گذشته به دست آمده باشد؛ همچنین میتواند اطلاعات مربوط به زمان و مکان پرواز را جمعآوری کند یا با بررسی اخبار به آشفتگیها یا اقدامات در اطراف الیسک پی ببرد؛ سیستم براساس این دادهها، ماهوارههای زمان واقعی را در جهت صحیح قرار میدهد و اطلاعات موردنیاز را جمعآوری میکند.
Blacksky تازه در آغاز راه است و اخیرا موفق به پرتاب ماهوارههای خود شده است. در نتیجه موفقیت نهایی و کارایی سیستم هنوز اثبات نشده است. براساس اطلاعات موجود، هنوز مشخص نیست سیستم قابلمقایسهی سنتینت تا چه مرحلهای پیش رفته است. بهگفتهی تامسون:
اینکه سنتینت تاکنون به چه دستاوردهایی رسیده یا به کجا خواهید رسید، هنوز مشخص نیست. اگر این فناوری با موفقیت و در مقیاس گستردهای پیادهسازی شود، پیشرفت زیادی بهدنبال خواهد داشت؛ اما هنوز هیچ نشانهای از موفقیت آن دیده نشده است.
بااینکه سنتینت هنوز در مراحل اولیه است، خط قرمزهای زیادی را برای کارشناسان حریم خصوصی به وجود آورده است. آیا الگوریتمها واقعا کار میکنند؟ چگونه منحرف میشوند؟ چه تعداد خطای مثبت شناسایی تولید میکنند؟ بهگفتهی افترگود: «باید دقت کنیم، سنتینت چه مواقعی ماهوارههای میلیارد دلاریمان را به جستجویی بیهوده فرا میخواند؟ باید پیامدهای گمراهکنندهی سنتینت را در نظر بگیریم.»
به نقل از NRO، سنتینت با ارائهی وضعیت خود، افراد را در جریان فرایند قرار میدهد. بهگفتهی فورگرسن: «روش کلیدی نظارت بر عملکرد الگوریتم، حضور انسان در حلقههای نظارت بر دادهها و اطلاعات هوش است. سنتینت، یادگیری ماشین به ماشین با کمک انسانی است.»
بهگفتهی اسکات هرمان، مدیر اجرایی ارشد BlackSky، برای تأثیرگذاری سیلیکون باید بهدرستی به آن آموزش دهید. بهعنوان مثال فرض کنید برای آموزش ظاهر برجهای رادیویی به الگوریتمها، تنها تصویر برجهای رادیویی زیر نور خورشید را به آنها نشان دادهاید. در چنین شرایطی الگوریتم، حتی سایهی سیاه کنار برج را هم به خود برج تفسیر میکند. حالا اگر چنین سازهای را در روز ابری ببیند، ممکن است اصلا قادر به شناسایی آن نباشد.
مثال فوق صرفا مثالی پیشپاافتاده بود اما در کار با یادگیری ماشین همیشه باید موارد پیچیدهتر و مهلکتر را در نظر گرفت: برای مثال نرمافزاری را فرض کنید که کلمهی «بمب» را مرتبط با برنامههای تروریستی ارزیابی میکند اما هرگز به آن آموزش داده نشده که اصطلاح «این بمب است» (کنایه از کاری فوقالعاده و برجسته) صرفا یک اصطلاح است و در معنای اصلی به کار نمیرود. فناوری یادگیری ماشین حتی در حوزههای دیگر هوش مصنوعی هم فراگیر و هدفمند نیست؛ برای مثال در آمازون، نرمافزار تشخیص چهره دائما در شناسایی جنسیت زن یا افرادی با پوست تیره شکست میخورد یا شرکت تحلیلی Palantir، نوعی برنامهی اعمال قانون پیشگو را برای نیروهای پلیس نیواورلئان طراحی کرد اما دادههایی را وارد آن کرد که طبق بعضی گزارشها، برای اقلیتها تبعیضآمیز بودند.
حالا این سؤال مطرح میشود که چه انحرافهایی در انتظار سنتینت هستند؟ دادههای آموزشی آن چگونه هستند؟ چه کسی و چگونه نتایج آن را ارزیابی میکند؟ در حال حاضر پاسخ مبهم است اما افرادی مثل افترگود اینگونه پاسخ میدهند: «معمولا خود حامیان و بنیانگذاران نباید چنین پرسش و پاسخهایی را مطرح کنند.»
سؤالهای مربوط به اینکه چه کسی و چگونه بر سنتینت نظارت میکند، غیرقابل پاسخگویی هستند اما سرنخهایی در مورد نظارت بر این برنامه وجود دارند. هدف ماهوارههای جاسوسی از جمله ماهوارههای NRO تمرکز بر دنیاهای فراتر از مرزهای ایالات متحده است و NRO برخلاف سازمانهای همتای خود (از جمله NSA و CIA) هیچ پروندهای در رسواییهای عمدهی جاسوسی داخلی ندارد. بزرگترین نگرانی عمومی به لوگوی ماهوارهی NROL-39 مربوط میشود: اختاپوس زرد بزرگی که در حال بلعیدن زمین است. بازوهای آن کل زمین را محاصره کردهاند. در قسمت پائین این لوگو هم نوشته شده است: «هیچچیز از دسترس ما دور نیست.» با وجود شعار این مأموریت، NRO و سنتینت به بعضی مناطق دسترسی نخواهند داشت. طبق قوانین، شهروندان آمریکایی از جستجوی غیرمنطقی و تسلط حکومتی در امان خواهند بود. بهگفتهی افترگود:
در رژیم قانونی موجود، اکتشاف مبتنی بر سنتینت نباید در ایالات متحده انجام شود وگرنه نگرانی شهروندان نسبت به آزادی و حریم خصوصی افزایش خواهد یافت و سؤالهایی در رابطه با چگونگی استفاده از اطلاعات جمعآوریشده، ذخیرهسازی شده و موارد دیگر به وجود خواهد آمد؛ اما امروزه نباید به جمعآوری این اطلاعات پرداخت.
سخنگوی NRO در پاسخ به پرسشهای مرتبط با جاسوسی داخلی به اطاعت از دستورالعمل جامعهی هوش (دستور اجرایی ۱۲۳۳۳) و دیگر قوانین مرتبط اشاره میکند. براساس قانون یاد شده، زمان مجاز برای جمعآوری، نگهداری و توزیع اطلاعات فرد در ایالات متحده مشخص شده است و گردآورندگان ملزم به رعایت رویههای صحیح هستند. گرچه یکی از استثناهای سیاست «آمریکا را رها کنید» زمانی است که هوش تحت مالکیت پژوهشی باشد و بهصورت مستقیم در اختیار اشخاص حقیقی در ایالات متحده قرار نگرفته باشد.
البته دستور اجرایی ۱۲۳۳۳ دربرگیرندهی اصول ناظر بر سازمانهای هوش است و پیادهسازی آن بر شرکتهای خصوصی ناظر زمین که در سالهای اخیر افزایش یافتهاند، یکسان نیست. Blacksky یکی از این شرکتهای خصوصی است. شرکتها میتوانند تلسکوپهای خود را به هر سمتی قرار دهند. اگرچه دولت حق اعمال «کنترل شاتر» برای منع عکاسی از یک منطقهی مشخص را دارد اما تاکنون هرگز این قانون را اجرا نکرده است (گاهی اوقات دولت، دسترسی انحصاری به یک منطقه را خریداری میکند که به آن کنترل شاتر دسته چکی میگویند). محدودیتهایی هم برای قوانین فروش تصاویر شرکتهای خصوصی به عموم افراد یا کشورهای دیگر وجود دارد.
هر شخص یا سازمانی مثل NRO با چک معتبر میتواند تصاویر شرکتهایی مانند Maxar، Planet و Blacksky را خریداری کند. این روند سؤالهای جالبی را به وجود آورده است که پژوهشگرهایی مانند افترگود در تلاش هستند تا به آنها پاسخ دهند. برای مثال: درصورتیکه NRO علاقهمند به جاسوسی در ایالات متحده باشد و نتواند از ماهوارههای خود برای تمرکز بر خانهی افراد استفاده کند، آیا میتواند تصاویر خانهی موردنظر را از شرکتی خصوصی خریداری کند؟
NRO پاسخ واضحی به نقش دادههای تجاری در سنتینت نداده است؛ اما بهگفتهی افترگود باید محدودیتهایی برای خرید دادهها وجود داشته باشد. او میگوید: «کار با دادهها میتواند مأموریت محور باشد؛ و تجسس صرفا با هدف تجسس انجام نمیشود.» در حال حاضر، تجسس سنتینت بهصورت یک راز باقی مانده است. بهگفتهی تامسون، سیستم متفکر سنتینت تنها با افرادی که از اعتبار امنیتی برخوردار هستند، در مورد همهچیز صحبت میکند یا به آنها گوش میدهد.
MSI با رونمایی از لپتاپهای جدید خود قصد ایجاد بازاری جدید را دارد و برای نیاز این بخش از بازار سری لپتاپهای جدید Content Creation را رونمایی کرده است.
برای اغلب مردم جهان، MSI مترادف با لپتاپهای گیمینگ بزرگ و قدرتمند است؛ اما به لطف وجود تعدا کثیر ویرایشگرهای ویدیویی مشتاق، طراحان سهبعدی و هنرمندان سایر حوزههای دیجیتالی، تقاضای فزایندهای برای سیستمهایی با عملکرد گیمینگ برای این بخش از بازار به وجود آمده است. MSI برای پاسخ به این نیاز بازار، از لپتاپهای سری Content Creation رونمایی کرده است. این دستهی جدید خود به سه دستهی کلی دستگاههای پایه، دستگاههای میانردهی Prestige و لپتاپهای بالاردهی Creators تقسیم میشوند.
MSI برای همه این سیستمها بهجای توجه به زیبایی، تخصص خود را به کار بسته و اقدام به ساخت سیستمهایبازی قطوری کرده، که مختص کاربرانی است که نیازی به نرخ بالای نوسازی صفحهنمایش یا چراغ چشمک زن RGB ندارند یا اهمیت چندانی برای آنها قائل نیستند. رنگ سنتی قرمز و سیاه، جای خود را به رنگهای نقرهای و آبی متالیک تیره داده است و نمایشگرهای 144Hz و 240Hz که در لپتاپهای بازی MSI وجود دارد، پنلهایی با رنگهای گستردهتر و وضوح 4K ایجاد میکنند.
MSI Prestige 14 | MSI Prestige 15 | MSI Modern 14 | ||
---|---|---|---|---|
پردازنده | اینتل Core i7 “Comet Lake” U-Series | Core i7 “Comet Lake” U-Series | Core i7 “Comet Lake” U-Series | |
گرافیک | انویدیا GeForce GTX 1650 Max-Q 4GB GDDR5 | انویدیا GeForce GTX 1650 Max-Q 4GB GDDR5 | انویدیا GeForce MX250 2GB GDDR5 | |
رم | Up to 16GB LPDDR3-2144 | 2x DDR SODIMMs up to 64GB | 1x DDR4 SODIMM Max 32GB | |
نمایشگر | ۱۴ اینچ تا 4K | ۱۵ اینچ تا 4K | ۱۴ اینچ Full HD | |
حافظه داخلی | 1x M.2 SSD slot PCIe NVMe or SATA |
|
1x M.2 SSD slot PCIe NVMe or SATA |
به نظر میرسد قیمت Modern 14 از ۷۵۰ دلار برای مدل پایه شروع میشود؛ که سعی در رقابت با سیستمهایی همچون XPS 13 و مکبوک پرو ۱۳ دارد که بهعنوان اولترابوکهایی که میتوانند پردازشهای سنگین انجام دهند، شناخته میشوند. در مدل پایه پردازنده نسل دهم اینتل Core i5، رم ۸ گیگابایتی و ۲۵۶ گیگ حافظه داخلی در دسترس قرار دارد. همچنین کارت گرافیک انویدیا MX 250 و صفحهنمایش ۱۴ اینچ 4K به انتخاب کاربران در دسترس قرار دارد.
لپتاپهای سری Prestige را میتوان ستارههای برند MSI، برای تولیدکنندگان محتوا دانست. هنوز قیمت نسخهی سبکتر و قابل حملتر سری پرستیژ یعنی Prestige 14 مشخص نشده است؛ ولی قیمت مدل ۱۵ اینچی از ۱۴۰۰ دلار برای مدل پایه شروع میشود. این دستگاهها از شاسی آلومینیومی و تاچپد بزرگ و فوقالعادهای برخوردار هستند (برخلاف گیمرها، سازندگان محتوا علاقهای به همراه داشتن موسهای بزرگ ندارند). همچنین از ویژگیهای این دستگاهها میتوان پشتیبانی از کارت گرافیک انویدیا GTX 1650، پردازندهی نسل دهم اینتل و صفحهنمایش True Pixel MSI نام برد.
صفحهنمایش True Pixel یکی از مهمترین نقاط تمایز بین لپتاپهای گیمینگ و لپتاپهای مخصوص تولیدکنندگان محتوا است. صفحهنمایش True Pixel بهجای نرخ نوسازی بالاتر، تمرکز خود را روی رنگ و کیفیت تصویر گذاشته، در حالی که چهار معیار اصلی را نیز با خود به همراه دارد. پشتیبانی از رزولوشن 4K، پشتیبانی از گستره رنگی که بهطور ۱۰۰ درصد طیف Adobe RGB را پوشش میدهد، دقت رنگ با خطای Delta E زیر ۲ درصد (خطای زیر ۲ درصد با چشم انسان قابل تشخیص نیست) و کالیبراسیون رنگ کارخانهای که توسط Calman تأیید شده است.
MSI در سری پرستیژ، بهجای تمرکز روی حاشیه نمایشگر، روی کاربردی بودن تمرکز داشته است. Modern 14 و بیشتر لپتاپهای گیمنگ MSI از شارژ USB-C پشتیبانی میکنند. MSI قابلیتهای جذاب دیگری همچون چرخش ۱۸۰ درجه را به لپتاپهای خود اضافه کرده است. کاربران میتوانند از این حالت عجیب هنگام ارائههای خود استفاده کنند. یک کلید چرخش اختصاصی برای صفحهنمایش نیز وجود دارد. MSI اعلام کرده است، هیچگونه تصمیمی برای ورود به دنیای تبدیلشدنیها و ۲ در ۱ ندارد.
در پایان برای کسانی که خواهان قدرت بیشتری هستند، مدل ۱۵ اینچی P65 Creator و ۱۷ اینچی P75 Creator نیز وجود دارد که در واقع نسخههای بهروزشدهی GS65 و GS75 ولی با طراحی مینیمالیستی و خنثیتر هستند. هر دو مدل از تراشههای اینتل Core i9 و گرافیک انویدیا RTX 2070 Max-Q پشتیبانی میکنند و به همراه نمایشگر اختیاری True Pixel در دسترس قرار دارند. قیمت این دستگاهها از ۱۷۰۰ دلار شروع میشود.
سری لپتاپهای Content Creation MSI دقیقا برای نیاز تولیدکنندگان محتوا ساخته شده است. علاوه براین MSI با برنامهریزی مجدد نرمافزار Dragon Center به کاربران اجازه میدهد تا روی عملکرد و اولویت برنامههایی همچون Photoshop و Premier کنترل بیشتری داشته باشند (کاربران با استفاده از این نرمافزار میتوانند تعداد هستهها یا تردهای مشخصی را به برنامههای مذکور اختصاص دهند).
در هرحال، MSI با حرکت به سمت بازار لپتاپهای با کاربری عمومیتر، باید با غولهای این صنعت یعنی دل، اپلو دیگر شرکتها رقابت کند؛ در حالی که به نظر میرسد این شرکت تایوانی در حال ایجاد شاخهی جدیدی در این بازار پررقابت است. اگرچه MSI در شاخهی گیمینگ عملکرد خوبی داشته است اما پیروزی در شاخه میانردهها، ساده نخواهد بود.
سری لپتاپهای Content Creation MSI از امروز در دسترس قرار دارند. همچنین پرستیژ ۱۴ و ۱۵ نیز از اواخر پاییز برای کاربران عرضه میشوند.
نظرسنجی اخیر یک اپراتور تلفن همراه آمریکایی نشان میدهد که تنها یک درصد از کاربران در خرید گوشیهای هوشمند به وجود جک هدفون اهمیت میدهند.
تینگ (Ting)، یک اپراتور فضای مجازی موبایل (MVNO) در آمریکا، بیش از ۳۵۰۰ نفر از خریداران گوشیهای هوشمند را مورد نظرسنجی قرار داده است. در این نظرسنجی دادههای جالبی بهدست آمده است؛ از جمله آنها میتوان به این مورد اشاره کرد که تنها یک درصد از پاسخدهندگان هنگام خرید گوشیهای هوشمند، وجود جک هدفون را ضروری میدانند.
سوالی بدین صورت از ۳۶۴۰ نفر پرسیده شد: «اولین، دومین و سومین عامل مهم برای انتخاب گوشی هوشمند از نظر شما چه مواردی هستند؟» پاسخدهندگان باید از میان چندین گزینه پاسخهای خود را انتخاب میکردند؛ این موارد شامل گزینههای پیشرو میشدند: قیمت، صفحهنمایش، دوربین، باتری، فضای ذخیرهسازی، مشخصات (رم و سرعت پردازنده)، سیستمعامل، جک هدفون و یک ویژگی جذاب.
از میان این گزینهها، تنها یک درصد از پاسخدهنگان نظرسنجی مذکور جک هدفون را بهعنوان یکی از سه فاکتور مهم مدنظر خود برگزیدهاند. این مسئله جالب بهنظر میرسد، هرچند که اصلا غافلگیرکننده نیست اما اولین عامل انتخابشده از سوی پاسخدهندگان، قیمت است.
بهگفتهی تینگ، حدود ۳۵ درصد شرکتکنندگان این نظرسنجی، قیمت را بهعنوان اولین عامل مهم مدنظرشان هنگام خرید گوشی هوشمند اعلام کردهاند. نتیجهی بهدستآمده با موفقیت درخورتوجه وانپلاس (OnePlus) در بازار گوشیهای هوشمند آمریکا همخوانی دارد؛ زیرا این شرکت تجربهی فوقالعادهای از فروش گوشیهای هوشمند با قیمت بسیار پایینتر از سایر رقبا ارائه میدهد.
دومین عامل مهم درنظر کاربران آمریکایی، سیستمعامل گوشیهای هوشمند بوده است که ۳۰ درصد از شرکتکنندگان این گزینه را انتخاب کردهاند. مشخصات گوشیهای هوشمند نیز با ۱۴ درصد رای، بهعنوان سومین عامل مهم برگزیده شده است.
تنها پنج درصد از کاربران شرکتکننده در نظرسنجی یادشده، صفحهنمایش را در اولویت قرار دادهاند. نکته جالبتر آن است که باتری تنها برای ۴ درصد از کاربران اولویت داشته است. دو درصد نیز به «عوامل جذاب» اهمیت دادهاند و این نکته بیانگر آن است که نیمی از کاربران آمریکایی گوشیهای هوشمند، برخورداری از یک ویژگی جذاب را بر جک هدفون ترجیح میدهند. باتوجه به اینکه گلکسی نوت 10 اولین گوشی پرچمدار سامسونگ است که از جک هدفون بهره نمیبرد، نظرسنجی اخیر شاهد دیگری بر اتمام دوران جک هدفون در گوشیهای هوشمند خواهد بود.
گزارش کامل تینگ اطلاعات جالب دیگری را نیز به همراه دارد؛ از جمله اینکه بسیاری از افراد قصد دارند گوشی هوشمند خود را برای سه الی پنج سال (بسیار طولانیتر از چرخهی معمول دوساله) نزد خود نگهدارند. بهعلاوه، کابران اظهار کردهاند که بیشتر تمایل دارند گوشی مدنظرشان را بهصورت نقدی (و نه اقساطی) خریداری کنند.
اپل کدهای مربوط به مدلهای جدید مکبوک پرو (احتمالا ۱۶ اینچی) و اپل واچ را در پایگاه کمیسیون اقتصادی اوراسیا (EEC) ثبت کرد.
اپل بهتازگی کدهای دستگاههای مختلفی از جمله آیپد، اپل واچ و آیفون و حتی آیپاد لمسی را در پایگاه کمیسیون اقتصادی اوراسیا (EEC) ثبت کرده است. با وجود این بسیاری از کدهای ثبتشده مربوط به دستگاههای جدید نیستند، بلکه کوپرتینونشینها تنها کدهای مربوط به دستگاههایی که قرار است بهروزرسانی دریافت کنند را در این پایگاه به ثبت رساندهاند. درنتیجه انتظار میرود بهزودی شاهد عرضهی نسخههای جدیدی از محصولات سختافزاری کوپرتینوییها با سیستمهای عامل مربوطه ازجمله iOS 13 و macOS Catalina به بازار باشیم.
مقالههای مرتبط:
در بین کدهای ثبتشده، کدهایی مربوط به محصولات جدید ازجمله مکبوک پرو ۱۶ اینچی به چشم میخورد. در سری محصولات مک اپل کد ۶ محصول جدید دیده میشود که عبارتاند از: A2141 ، A2147 ، A2158 ، A2179 ، A2182 و A2251. محتملترین پیشبینی این است که در این فهرست یکی از کدها مربوط به مکبوک پرو ۱۶ اینچی که شایعههایی در مورد آن منتشر شده، باشد. همچنین احتمال دارد شاهد عرضهی مدلهای قبلی مکبوک پرو با بهروزرسانیهای خوبی باشیم.
کوپرتینوییها چهار کد نیز برای اپل واچ بهثبت رساندهاند که پیش از این کدها در فهرست دیگری دیده نشدهاند: A2156 ، A2157 ، A2092 و A2093. متأسفانه، در پایگاه دادههای EEC اطلاعات بیشتری در مورد دستگاههای جدید اپل ارائه نشده است. درنتیجه مشخص نیست کدها مربوط به اپل واچ سری ۴ میشود یا اپل واچ سری ۵. پیشتر اخباری در مورد جنس بدنهی اپل واچ منتشر شده بود و انتظار میرود اپل واچ سری ۵ با نمایشگر اولد و بدنهی تیتانیومی معرفی شود.
سایر مدلهای اپل واچ که کدهای آنها فهرست شده، اشاره به ساعتهای هوشمند اپل واچ سری ۳ و سری ۴ دارند. درنتیجه بهنظر میرسد، کوپرتینوییها قصد دارند برای فصل تعطیلات اپل واچ سری ۳ را نیز به بازار عرضه کنند.
کدهای مربوط به گوشی هوشمند آیفون ۱۱ و آیفون ۱۱ پرو نیز مجددا در پایگاه EEC ثبت شدهاند. نخستین بار نام این گوشیهای هوشمند در ماه مه در پایگاه EEC رویت شد. در آن مقطع زمانی گفته شده بود که گوشیهای هوشمند جدید با سیستمعامل iOS 12 معرفی خواهند شد. اما آخرین اطلاعات ثبت شده حاکی از آن است که باید منتظر معرفی دستگاههای جدید با سیستمعامل iOS 13 باشیم.
انتظار میرود اپل در تاریخ ۱۰ سپتامبر برابر با ۱۹ شهریورماه، گوشی هوشمند آیفون ۱۱ را بهصورت رسمی رونمایی کند. البته تا این لحظه هنوز کوپرتینوییها دعوتنامهی رسمی رویداد رونمایی خود را ارسال نکردهاند. پیشتر گفته شده بود که احتمال دارد در رویداد رونمایی گوشیهای هوشمند آیفون، اپل واچ جدید کوپرتینوییها نیز معرفی شود. این احتمال وجود دارد اپل مکبوک پرو ۱۶ اینچی خود را در این رویداد بهنمایش بگذارد و شاید تصمیم بگیرد معرفی مکبوک پرو را به رویداد دیگری در ماه اکتبر موکول کند. گفتنی است در ماه ژوئیه، کوپرتینوییها کد آیپد ۱۰.۲ اینچی را به فهرست محصولات خود در پایگاه کمیسیون اقتصادی اوراسیا اضافه کردند.
عمر صنعت هوانوردی در ایران به بیش از صد سال میرسد و در این مدت فرودگاههای بسیاری در گوشه و کنار کشور تأسیس شدهاند.
یکی از روندهای توسعه صنعت هوانوردی در ایران مربوط به تأسیس فرودگاههای متعدد با کاربریهای مسافری، نظامی و کارگو (باربری) است. نکته قابلتوجه اینکه، تأسیس فرودگاهها محدود به مراکز استان نبوده و در بسیاری از شهرهای کشور فرودگاه جهت رفاه حال مسافران تأسیس شده است.
نوع و کیفیت خدمات ارائه شده در این فرودگاهها نیز یکی از عواملی است که باعث میشود میزان خرید بلیط هواپیما و رضایت افراد در سفر افزایش پیدا کند و به استفاده از هواپیما ترغیب شوند.
نخستین فرودگاههای ایران کداماند؟
فوران چاه نفت در خرداد ماه ۱۲۸۷ شمسی (مصادف با ۱۹۰۸ ميلادی) در مسجد سليمان، نياز به تسهیلات بيشتر برای بهرهبرداری از این ماده ارزشمند را شدت بخشيد و چندی نگذشت كه نخستين پرواز يک هواپيما به خاورميانه، در زمینی مسطح در مسجد سلیمان به زمين نشست.
اين هواپيما از نوع رايپر 46 و مبدا حركت آن لندن بود. مسافران این پرواز را کارشناسان زمینشناسی و تجهيزات آن را اقلام و لوازم كاری آنها، میکروسکوپ و مقداری دارو تشكيل میداد. زمینی كه هواپيما بر آن فرود آمده بود، بنای احداث اولین فرودگاه ايران قرار گرفت كه در منطقه نفتی «یمهه» واقع در مسجد سلیمان، جهت جابهجایی مدیران و اقلام و مراسلات نفتی ساخته شد.
فرودگاه مسجد سلیمان
چند سال بعد نیز در یکی از روزهای سال ۱۲۹۶ شمسی و در اواخر جنگ جهانی اول، مردم تهران برای نخستین بار شاهد پرواز هواپیما بر فراز آسمان بودند. این هواپیما بهصورت قطعات مجزا، از روسیه و از طریق بندر انزلی به وسیله اتومبیل به تهران حمل شد. پس از سوار کردن قطعات، خلبان روسی با آن بر فراز تهرانِ بیبرجوباروی آن ایام و در ارتفاع پائین پرواز کرد. از آنجاییکه در آن زمان محلی به نام فرودگاه در تهران وجود نداشت، خلبان در محل امور خارجه تهران (میدان مشق) به زمین نشست.
سالها بعد و بهدنبال پیشرفت سریع صنعت هواپیمایی، حق انحصاری هواپیمایی در ایران به موجب قانون، در بهمن ۱۳۰۴ به شرکت هواپیمایی آلمانی یونکرس (Junkers) واگذار شد و ۲۲ سال بعد و پس از تأسیس باشگاه خلبانی با ۲۰ فروند هواپیما در سال ۱۳۱۷، فرودگاه مهرآباد عملاً تأسیس شد.
چند فرودگاه در ایران وجود دارد؟
در گذشته تنها برخی از مهمترین شهرهای ایران مانند تهران، اهواز و مشهد دارای فرودگاه بودند و امکان استفاده از هواپیما در آنها وجود داشت. اما امروزه در بیشتر استانهای کشور حداقل یک فرودگاه وجود دارد و امکان سفر هوایی به بیشتر نقاط ایران امکانپذیر است. در حال حاضر، ۵۴ فرودگاه دولتی ایران در مالکیت شرکت فرودگاههای کشور قرار دارند؛ ولی طبق فهرست موجود در سامانه اطلاعات پرواز، تنها ۳۱ فرودگاه فعال در کشور وجود دارد. البته تعدادی از این فرودگاهها کاربری تک منظوره (مسافری) و تعدادی نیز کاربری دو منظوره (مسافری - نظامی) دارند.
کدام شهرها در ایران دارای فرودگاه بینالمللی هستند؟
فرودگاهها به دو گروه داخلی و بینالمللی تقسیم میشوند. فرودگاههای داخلی همانطور که از نام آنها پیدا است، به پروازهای داخلی بین شهرهای یک کشور اختصاص دارند و اغلب فرودگاههای ایران نیز در این گروه قرار میگیرند. در مجموع، ۲۰ فرودگاه داخلی در ایران فعالیت دارند.
فرودگاه بینالمللی به فرودگاهی گفته میشود که ویژگیهای خاصی را دارد و نام آن در کتاب بینالمللی (Aeronautical Information Publication) موسوم به AIP درج شده باشد. AIP کتابی متحدالشکل است که بهوسیلهی کشورهای عضو ایکائو برای ارائه مشخصات فرودگاهها و فضای مورد حاکمیت آنها چاپ و به کشورهای عضو ارسال میشود.
از جمله ویژگیهایی که فرودگاه بینالمللی باید داشته باشد، این است که در آن، قسمت کنترل گذرنامه، قرنطینه و انواع سوخت موردنیاز پیشبینی شود و از استانداردهای پزشکی، کترینگ، امکانات تعمیراتی، امکانات و استانداردهای لازم برای نشست و برخاست هواپیماهای ویژه پروازهای بینالمللی برخوردار باشد. از میان فرودگاههای ایران فرودگاههای مهرآباد، امام خمینی (ره)، هاشمینژاد مشهد، بندرعباس، تبریز، زاهدان، شیراز، یزد، آبادان، اهواز، پارس آباد مغان، ساری، شاهرود، پیام البرز، کرمان، کرمانشاه، کیش، لارستان و اصفهان دارای مجوز بینالمللی هستند.
کدام فرودگاهها مرز هوایی محسوب میشوند؟
مرز هوایی مانند مرز خاکی و آبی است و تنها تفاوت آنها در قطاعی است که از زمین تا ارتفاع پروازی را شامل میشود. وسعت مرز هوایی ایران از وسعت مرز زمینی بیشتر است؛ برای نمونه، در ارتفاع ۳۵ هزار پایی (۱۰ هزار و ۷۰۰ متری)، وسعت و فضای کشور بزرگتر از مرز روی زمین است و سطح کره بزرگتری را در بر میگیرد.
اگرچه فرودگاه بینالمللی از نظر امکانات، تفاوتهای بارزی با فرودگاه مرز هوایی دارد؛ اما از نظر ورود اتباع خارجی و کالاها، قوانین یکسانی (مشابه قوانین مرز زمینی) در هر دو اعمال میشود. در واقع، ممکن است فرودگاهی جزو مرزهای هوایی ایران محسوب شود؛ ولی دارای مجوز فرودگاه بینالمللی نباشد.
علاوه بر فرودگاههای بینالمللی، فرودگاههای آبادان، اراک، اردبیل، ارومیه، ایلام، عسلویه، خلیج فارس، بم، بندر لنگه، بیرجند، بجنورد، بوشهر، کنارک، رفسنجان، رشت، زنجان، سبزوار، سنندج، ساری، شهرکرد، شاهرود، شیراز، قشم، کرمان، کرمانشاه، گرگان، لامرد و یزد جزو مرزهای هوایی ایران محسوب میشوند.
پرترافیکترین فرودگاههای ایران کداماند؟
طبق آمارهای منتشرشده، فرودگاههای زیر جزو ده فرودگاه پرترافیک ایران از نظر جابهجایی مسافر و بار محسوب میشوند:
- فرودگاه مهرآباد
- فرودگاه شهید هاشمینژاد مشهد
- فرودگاه امام خمینی
- فرودگاه شهید دستغیب شیراز
- فرودگاه اهواز
- فرودگاه کیش
- فرودگاه شهید بهشتی اصفهان
- فرودگاه شهید مدنی تبریز
- فرودگاه بندرعباس
- فرودگاه خلیج فارس
بهترین فرودگاههای ایران کداماند؟
فرودگاههای بینالمللی امام خمینی و فرودگاه مهرآباد در تهران علاوه بر اینکه بیشترین تعداد پروازهای ممکن در کشور را دارند و شلوغترین فرودگاههای کشور محسوب میشوند، جزو بهترین فرودگاههای ایران نیز هستند. رتبههای بعدی برای بهترین فرودگاههای ایران به ترتیب به فرودگاههای مشهد، اصفهان، تبریز، کیش، قشم و شیراز میرسد.
بزرگترین فرودگاه ایران کدام است؟
در حال حاضر، فرودگاه بینالمللی امام خمینی با ظرفیت جابهجایی ۶٫۵ میلیون مسافر و ۱۲۰ هزار تن بار در سال بزرگترین فرودگاه کشور محسوب میشود. این فرودگاه دارای سه ترمینال مسافری به نامهای پایانه یک (فعال)، ترمینال سلام (فعال) و ترمینال ایرانشهر (در حال ساخت) است.
بهتازگی، با آغاز به کار ترمینال سلام، پروازهای داخلی نیز وارد برنامه پروازی فرودگاه امام شدهاند. همچنین، این فرودگاه قطب ایرلاینهای داخلی از جمله ایران ایر، آسمان، ماهان، معراج، قشم، تابان، زاگرس، آتا و کاسپین محسوب میشود.
چند فرودگاه تجاری (کارگو) در ایران وجود دارند؟
فرودگاه پیام تنها فرودگاه حمل بار (کارگو) و بزرگترین مرکز آموزش خلبانی در میان فرودگاههای ایران است که در منطقه ویژه اقتصادی پیام قرار دارد. فرودگاه پیام توسط شرکت خدمات بینالمللی هوایی پیام اداره میشود و متعلق به وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات جمهوری اسلامی ایران است.
فرودگاه پیام دارای باندی به طول ۴۱۵۰ و عرض ۶۰ است که یکی از بهترین باندهای پروازی در سطح کشور محسوب میشود. همچنین، این باند توانایی پذیرش انواع هواپیماهای پهنپیکر را دارد و از این رو، در مواقع اضطراری میتواند جایگزین فرودگاه مهرآباد و فرودگاه امام خمینی (ره) شود.
علاوه بر این، باند فرودگاه پیام مجهز به سیستم روشنایی است و به دلیل عدم وجود موانع طبیعی و دستساز در محوطه فرودگاه، در حوزه ایمنی یکی از امنترین فرودگاههای کشور محسوب میشود.
همچنین، قرار است در آینده نزدیک، فرودگاه پیام در کنار مأموریت اصلی خود به فرودگاه مسافربری نیز تبدیل شود. به همین منظور، ترمینالی به وسعت ۶۰۰۰ متر مربع با ظرفیت پذیرش یک تا ۱٫۵ میلیون نفر مسافر در سال برای پوشش پروازهای داخلی و خارجی این فرودگاه در نظر گرفته شده است.
اگر قصد خرید بلیط هواپیما از ایرلاینهای داخلی و خارجی را دارید، میتوانید با کمک موتور جستجوی پرواز کجارو، بلیط ارزان هواپیما به مقصد مورد نظرتان را یافته و بهآسانی از فروشندههای معتبر خریداری کنید.
دل مشخصات آخرین نسل از اولترابوکهای محبوب XPS 13 را با پردازندههای نسل دهم کومتلیک اینتل، پنل تصویری 4K، بدنهی آلومینیومی و پورتهای تاندربولت بهروزرسانی کرد.
اولترابوکهای محبوب DELL XPS-13 با جدیدترین پردازندههای اینتل بهروزرسانی شدند. تمام لپتاپهای ۱۳٫۳ اینچی جدید شرکت دل، ابتدا با پردازندههای چهار هستهای عرضه خواهند شد و در ادامه، از ماه اکتبر مدلهای مجهز به پردازندههای ردهبالای هشت هستهای را نیز شاهد خواهیم بود.
طراحی
سری XPS13 دل که از محبوبترین لپتاپهای ۱۳٫۳ اینچ بازار محسوب میشوند، تاریخچهای طولانی از تکامل را در کارنامه خود شاهد بوده است و حالا مدل جدید XPS 7390 بهطور کامل از درون و بیرون بازطراحی شده است. تمام دستگاههای این سری دارای بدنهی آلومینیومی ماشینکاری شده هستند که در بخش استراحتگاه دست، از الیاف کامپوزیت یا فایبرگلاس استفاده شده است و کاملا از نسلهای قبلی خود متمایز هستند. از دیگر مشخصات متمایز لپتاپهای XPS 13 جدید میتوان به وزن سبک ۱٫۱۶ الی ۱٫۲۳ کیلوگرمی و ضخامت ۷٫۸ الی ۱۱٫۶ میلیمتری اشاره کرد که آنها را در زمرهی باریکترین و سبکترین نوتبوکهای بازار قرار میدهد.
نمایشگر
لپتاپهای جدید XPS 13 مجهز به پنل تصویر ۱۳٫۳ اینچ LCD InfinityEdge با حاشیههای باریک هستند که نسبت نمایشگر به بدنهی آنها معادل ۸۰٫۷ درصد است. این پنلها دارای رزولوشن ۱۹۲۰x۱۲۰۰ یا ۳۸۴۰x ۲۴۰۰ با سطح روشنایی ۴۰۰ نیت و کنتراست ۱۵۰۰:۱ هستند که در برخی مدلهای خاص از Dolby Vision نیز پشتیبانی میکنند.
پردازنده
لپتاپهای جدید XPS 13 همگی مجهز به نسل دهم پردازندههای Core اینتل با نام کامتلیک هستند (Comet Lake Core i3/i5/i7 - U). این پردازندهها با سامانهای کاملاً جدید خنککاری خواهند شد که شامل دو عدد فن، یک محفظهی فوق باریک تبخیر و روکش حرارتی GORE است تا عملکرد پایدار پردازنده در پردازشهای سنگین را تضمین کند.
حافظه، پورتها و مولتیمدیا
لپتاپهای XPS 13 میتوانند تا ۱۶ گیگابایت حافظه DRAM لحیم شده به برد و همینطور تا ۲ ترابایت فضای ذخیرهسازی PCIe SSD داشته باشند. سری XPS 13 7390 در زمینهی پورتها و امکانات ارتباطی دارای تنوع خوبی شامل وایفای بیسیم Killer AX1650 Wi-Fi 6، کنترلر بلوتوث ۵، دو عدد پورت تاندربولت ۳، شکاف کارت حافظهی میکرو اسدی، جک هدفون ۳٫۵ میلیمتری هستند. از لحاظ امکانات مولتیمدیا، این لپتاپها مجهز به دو عدد اسپیکر ۲ واتی هستند که با همکاری Waves MaxxAudio طراحی شده است. میکروفونها یا بُرد بلند و تجهیز شده به دستیار صوتی کورتانا، وبکم ۲٫۲۵ میلیمتری بازطراحی شده ۷۲۰p در بالای قاب لپتاپ از دیگر قابلیتهای چندرسانهای این سری است.
باتری
دل میگوید XPS 13 های جدید با یک باتری ۵۲ وات-ساعتی همراه شدهاند که توان عملیاتی ۱۹ ساعته را با یک بار شارژ ممکن میکند (براساس بنچمارک Mobile Mark 2014 )؛ هرچند عملکرد آن باید در دنیای واقعی سنجیده بشود.
زمان عرضه
زمان عرضهی لپتاپهای Dell XPS 13 جدید با پردازندههای چهار هستهای از ۲۷ اوت و شروع قیمت از ۸۹۹ دلار خواهد بود.
مشخصات DELL XPS 13 7390 | |||
---|---|---|---|
مشخصات کلی | |||
اندازه | ۱۳٫۳ اینچ | ||
رزولوشن | ۱۹۲۰x۱۲۰۰ | ۳۸۲۰x۲۴۰۰ | |
روشنایی | ۴۰۰cd/m2 | ||
کنتراست | ۱۵۰۰:۱ | ۱۵۰۰:۱ | |
LCD | رنگ | %۱۰۰sRGB | %۱۰۰sRGB |
ویژگی | دالبی ویژن | دالبی ویژن | |
پشتیبانی از لمس | بله/خیر | بله | |
پوشش محافظ | گوریلا گلس ۴ | گوریلا گلس ۴ | |
پردازنده | Intel 10th Gen Core i3
Intel 10th Gen Core i5 Intel 10th Gen Core i7 |
||
گرافیک | UHD Graphics | ||
RAM | ۴ الی ۱۶ گیگابایت LPDDR3 DRAM | ||
فضای ذخیرهسازی | ۱۲۸Gb PCIe 3.0 x2 SSD
۲۵۶Gb PCIe 3.0 x4 SSD ۵۱۲Gb PCIe 3.0 x4 SSD ۱Tb PCIe 3.0 x4 SSD ۲Tb PCIe 3.0 x4 SSD |
||
وایرلس |
Killer AX1650 Wi-Fi 6 + Bluetooth 5.0 |
||
USB | 3.1 |
2x TB 3/USB Gen 3.1 Gen 2 Type-C |
|
تاندربولت |
دو عدد تاندربولت ۳ (داده، شارژ کردن، نمایشگر) |
||
دوربین | جلو | وبکم ۷۲۰p | |
I/O | میکروفون، اسپیکرهای استریو، جک هدفون | ||
باتری | ۵۲ وات ساعت | ||
عرض | ۳۰۲ میلیمتر | ||
ابعاد | عمق | ۱۹۹ میلیمتر | |
ضخامت | ۷٫۸ الی ۱۱٫۶ میلیمتر | ||
وزن |
بدون نمایشگر لمسی ۱٫۱۶ کیلوگرم با نمایشگر لمسی ۱٫۲۳ کیلوگرم |
||
قیمت | از ۸۹۹ دلار |
درست زمانی که فکر میکردیم دیگر قرار نیست بیشتر از این بهخاطر نامگذاری محصولات اینتل گیج شویم، اینتل هشت پردازندهی جدید نسل دهمی معرفی کرد.
اینتل، پردازندههای جدیدی از محصولات نسل دهم خود را معرفی کرد. محوریت محصولات جدید را پردازندههای کامت لیک (Comet Lake) اینتل تشکیل میدهند و همین موضوع میتواند رازهای بیشتری را از پردازندههای سری Y و U فاش کند.
سریهای جدید U در لپتاپها از حافظهی پرسرعت LPDDR4Xپشتیبانی میکنند
هر هشت پردازندهی نسل دهمی که امروز معرفی شدند، بااستفادهاز فرایند ۱۴ نانومتری تولید شدهاند، نه فرایند ۱۰ نانومتری آیس لیک (Ice Lake). این موضوع بهخودیخود موضوع ناپسند و زیانبخشی نیست. نکتهی مهم آن است که پردازندهی جدید اینتل Core i7-10710U اولین پردازندهی ۶ هستهای از سری U است. این پردازنده، ۱۲ رشته و حداکثر سرعت کلاک بالاتری نسبتبه برخیاز پردازندههای آیس لیک اینتل دارد.
هسته |
فرکانس پایه |
فرکانس توربو 1C |
فرکانس توربو AC |
کش L3 |
TDP PLI |
IGP UHD |
IGP MHz |
DDR4 |
LPDDR4X |
قیمت | |
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
i7-10710U | 6C/12T | ۱.۱ | ۴.۷ | ۳.۹ | ۱۲ مگا بایت | ۱۵ وات | ۶۲۰ | ۱۱۵۰ | ۲۹۳۳ | ۲۹۳۳ | ۴۴۳ دلار |
i7-10510U | 4C/8T | ۱.۸ | ۴.۹ | ۴.۳ | ۸ مگا بایت | ۱۵ وات | ۶۲۰ | ۱۱۵۰ | ۲۶۶۶ | ۲۹۳۳ | ۴۰۹ دلار |
i5-10210U | 4C/8T | ۱.۶ | ۴.۲ | ۳.۹ | ۶ مگا بایت | ۱۵ وات | ۶۲۰ | ۱۱۰۰ | ۲۶۶۶ | ۲۹۳۳ | ۲۹۷ دلار |
i3-10110U | 2C/4T | ۲.۱ | ۴.۱ | ۳.۷ | ۴ مگا بایت | ۱۵ وات | ۶۲۰ | ۱۰۰۰ | ۲۶۶۶ | ۲۹۳۳ | ۲۸۱ دلار |
Intel Comet Lake-U SKUs
تراشههای جدید ۱۴ نانومتری فاقد مزیتهای تراشههای ۱۰ نانومتری هستند. بهطورکلی این احتمال میرود که تراشههای مذکور، نهتنها از همان کارایی تراشههای آیس لیک برخوردار نباشند، بلکه عمر باتری آنها هم بهخوبی دستگاههایی که از تراشههای آیس لیک استفاده میکنند، نباشد.
هیچکدام از پردازندههای جدید ویژگیهای گرافیکی یکپارچه و فوقالعادهی تراشههای Gen11 اینتل را که ادعا میشود میتوانند به تجربهی یک بازی نسبتا روان باوضوح ۱۰۸۰ پیکسل بینجامند، ندارند. درعوض، کامت لیک از نسخهی پیشین گرافیکهای یکپارچه بهره میبرد. این نسخه را با حرف «G» و عدد بهکارگرفتهشده در اسم مدل نشان میدهند.
در اصل، این پردازندههای نسل دهم اینتل نمیتوانند بهتنهایی از عهدهی کارهای زیادی بربیایند، مگر اینکه کاربر لپتاپی خریده باشد که کارتهای گرافیک اختصاصی محصول AMD یا انویدیا روی آن نصب شده باشد. البته، این موضوع به بازیهای موردپسند کاربر هم بستگی دارد.
اگر از روش نامگذاری بسیار عجیبوغریب نسل دهم سردرنمیآورید، بد نیست بدانید که اینتل این موضوع را گیجکنندهتر هم کرده است. سرنخهایی که به تشخیص آنها از یکدیگر کمک میکند در نام مدلها نهفته است؛ فقط باید بدانید که دنبال چه چیزی بگردید. در مورد این پردازندههای کامت لیک، باید بهدنبال حروف «U» یا «Y» در نام مدلهای آنها بگردید. این موضوع در تصویر بالا نشان داده شده است.
پردازندههای آیس لیک اینتل از نظر فنی محصولات سریهای U و Y بهشمار میآیند؛ اما، این حروف در نام آنها دیده نمیشوند. درعوض، آنها تنها با اضافهشدن «[عدد]-G» از یکدیگر متمایز شدهاند و این نشان میدهد که از گرافیکهای جدید Iris Plus بهره میبرند.
هسته |
فرکانس پایه |
فرکانس توربو 1C |
فرکانس توربو AC |
کش L3 |
TDP PLI |
IGP UHD |
IGP MHz |
LPDDR3 |
قیمت | |
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
i7-10710Y | 4C/8T | ۱.۲ | ۴.۵ | ۳.۲ | ۸ مگا بایت | ۷ وات | ۶۲۰ | ۱۱۵۰ | ۲۱۳۳ | ندارد |
i7-10510Y | 4C/8T | ۱.۱ | ۴.۱ | ۲.۸ | ۶ مگا بایت | ۷ وات | ۶۲۰ | ۱۰۵۰ | ۲۱۳۳ | ۲۹۲ دلار |
i5-10210Y | 4C/8T | ۱.۰ | ۴.۰ | ۲.۷ | ۶ مگا بایت | ۷ وات | ۶۲۰ | ۱۰۵۰ | ۲۱۳۳ | ۲۹۲ دلار |
i3-10110Y | 2C/4T | ۱.۰ | ۴.۰ | ۳.۷ | ۴ مگا بایت | ۷ وات | ۶۲۰ | ۱۰۰۰ | ۲۱۳۳ | ۲۸۷ دلار |
Intel Comet Lake-Y SKUs
رایان اسمیت، کارشناس سایت AnandTech نیز در توییتری به این نکته اشاره کرده است که تراشههای جدید سری U از حافظهی پرسرعت LPDDR4x در لپتاپ پشتیبانی میکند. بهتر است که اپل و سایر تولیدکنندگان پردازنده به همین روند ادامه بدهند و DDR3 را کنار بگذارند. اینتل برای آنکه سازگاری میان تراشههای سریهای جدید U و Y را با پشتیبانی مشابه از تاندربولت ۳ (Thunderbolt 3) و وایفای ۶ (Wi-Fi 6) موجود در سایر پردازندههای نسل دهم حفظ کند، تنها به یک اشاره نیاز دارد.
در اطلاعیهی اینتل آمده است که برخی از این پردازندهها در دستگاههایی نصب خواهند شد که دارای برچسب «Project Athena» باشند. این برچسب بهمثابهی تضمین این شرکت مبنیبر آن است که دوام پردازندهها بهمدت ۹ ساعت مورد آزمایش و تأیید قرار گرفته است. احتمالا کاربران وقتی بفهمند که کجا باید بهدنبال این پردازندهها بگردند، شگفتزده خواهند شد. اینتل میگوید این محصولات تا زمان شروع تعطیلات در دستگاههای جدید نصب خواهند شد.
توضیحات | نام | راهحل | |
---|---|---|---|
BCB | Bound Check Bypass | Spectre V1 | نرمافزار |
BTI | Branch Target Injection | Spectre V2 | سختافزار+ سیستمعامل |
RDCL | Rogue Data Cache Load | V3 | سختافزار |
RSSR | Rogue System Register Read | V3a | MCU |
SSB | Speculative Store Bypass | V4 | سختافزار + سیستمعامل |
L1TF | Level 1 Terminal Fault | Foreshadow | سختافزار |
MFBDS | uArch Fill Buffer Data Sampling | RIDL | سختافزار |
MSBDS | uArch Store Buffer Data Sampling | Fallout | سختافزار |
MLPDS | uArch Load Port Data Sampling | - | سختافزار |
MDSUM | uArch Data Sampling Uncachable Memory | - | سختافزار |
درحالیکه تراشههای ۱۰ نانومتری مؤثر و کارآمدتر اینتل بههمراه دستگاههای گرانقیمتتر عرضه خواهند شد، این احتمال مطرح میشود که پردازندههای جدید موجی از اولترابوکهای ارزانقیمتتر و لپتاپهای دو در یک و کامپیوترهای شخصی باریکتری را روانهی بازار کند؛ حتی این امکان وجود دارد که آنها در محصولات آیندهی سرفیس و مکبوک هم استفاده بشوند.
مرسدس بنز از مدل جدید EQV با قدرت ۲۰۱ اسب بخار و ظرفیت پیمایش ۴۰۰ کیلومتر رونمایی کرد.
در نمایشگاه خودروی ژنو ۲۰۱۹، مرسدس بنز از خودروی مفهومی EQV بهعنوان یک محصول آمادهی تولید رونمایی کرد. حالا نسخهی نهایی این خودرو بهعنوان جدیدترین خودروی برند EQ مرسدس بنز رونمایی شده است. بهگفتهی مرسدس بنز مدل EQV اولین ون برقی لوکس در جهان است و در نمایشگاه فرانکفورت در ماه سپتامبر بهنمایش عمومی گذاشته میشود.
مقالههای مرتبط:
از نظر ظاهری مدل EQV با خودروی مفهومی که اوایل امسال رونمایی شد، تقریبا یکسان است. چراغهای LED و چراغهای روشنایی در روز به جذابیت این ون افزودهاند. داستان در داخل کابین نیز مشابه است و شاهد همان طراحی هستیم که قبلا در خودروی مفهومی EQV دیده بودیم. در کمال تعجب این خودرو فاقد کلید استارت است و باید برای روشن کردن آن از روش سنتی استفاده کرد. کابین مرسدس بنز EQV توانایی حمل هفت تا هشت سرنشین را بسته به نوع چیدمان صندلیهایش دارد.
قوای محرکه مرسدس بنز EQV از یک موتور برقی متصل به محور جلو تشکیل شده است. پورت شارژر این خودرو نیز درون سپر جلو قرار دارد. قدرت مرسدس بنز EQV به ۲۰۱ اسببخار میرسد و با هر بار شارژ توانایی طی کردن ۴۰۰ کیلومتر مسافت را دارد. نیروی مورد نیاز موتور برقی از یک باتری لیتیومیون با ظرفیت ۹۰ کیلووات ساعت تأمین میشود که در کف خودرو جاسازی شده است. از مشخصات دیگر این خودرو باید به شارژر ۱۱ کیلوواتی AC مجهز به سیستم خنککنندهی هوشمند اشاره کرد که میتوان با استفاده از آن باتری خودرو را در منزل یا محل کار شارژ کرد.
از امکانات درون کابین مرسدس بنز EQV میتوان به سیستم اطلاعات و سرگرمی MBUX اشاره کرد. در این مدل برخلاف دیگر مدلهای مرسدس بنز که از دو نمایشگر ۱۲.۳ اینچی استفاده میشود، از یک نمایشگر کوچکتر بهره گرفته شده است. زمان دقیق ورود به بازار و قیمت نهایی مرسدس بنز EQV هنوز مشخص نشده است.
گروه امنیتی-دفاعی خبرگزاری فارس: عدم تعهد به اجرای قرارداد فروش سامانه پدافندی S-300 بین جمهوری اسلامی ایران و فدراسیون روسیه از سوی طرف مقابل، سرآغازی بود برای اتکا به توان داخلی و «باور» به مفاهیم کلیدی چون «ما میتوانیم» و «خواستن توانستن است». هرچند که روسیه پس از چندسال به تعهد خود عمل کرد و سامانه پدافند موشکی S-300 را به ایران تحویل داد، اما این موضوع مانع عزم متخصصان صنعت دفاعی کشور برای بومیسازی تسلیحات و سامانههای پدافند هوایی نشد و پروژه «باور-۳۷۳» که فرمانده معظم کل قوا به آن امید داشت، سرانجام به ثمر نشست.
نخستین بار در رژه ۲۹ فروردین ۱۳۸۸ بود که ماکتی از سامانه پدافندی برد بلند ایرانی به نمایش درآمد که در آن زمان بازتاب های فراوانی در رسانه های داخلی و خارجی داشت، پس از آن خبر ساخت سامانه پدافندی باور-۳۷۳ برای اولین بار در سال ۱۳۹۰ توسط امیر فرزاد اسماعیلی فرمانده وقت قرارگاه پدافند هوایی خاتم الانبیاء(ص) در گفتگو با خبرگزاری فارس اعلام شد و این فرمانده با اشاره به اختلالی که در روند فروش S-300 از سوی روسیه پیش آمده بود، گفت: البته در همان ابتدا و زمانی که اولین بحثها مبنی بر تحویل ندادن S-300 مطرح شد و نفرات ما هنوز در روسیه دوره میدیدند، مقام معظم رهبری به وزارت دفاع دستور دادند که "بروید و خودتان این کار را ملی کنید" و از آن زمان این کار در دستور کار قرار گرفت.
بیشتر بخوانید:
S300 ایرانی با نام "باور۳۷۳" ساخته میشود
اسماعیلی همچنین به نام این سامانه نیز اشاره کرد و علت نامگذاری آن را اینگونه تشریح کرد: نام این سامانه بومی "باور ۳۷۳" است که ۳۷۳ از القاب رسولالله(ص) در حروف ابجد بوده و "باور" نیز یعنی ما باور داریم که این کار انجام میشود.
پس از آن روند ساخت و تکمیل این سامانه و همچنین تست و آزمایش آن در دستور کار صنایع مختلف دفاعی کشور از جمله سازمان صنایع هوافضا، شرکت صنایع الکترونیکی ایران(صاایران)، سازمان صنایع دفاع(ساصد) و نیروی پدافند هوایی ارتش قرار گرفت تا آنکه در سال ۱۳۹۵ و در جریان بازدید رئیس جمهور از نمایشگاه دستاوردهای صنعت دفاعی، برای نخستین بار، اجزائی از سامانه پدافندی باور-۳۷۳ از جمله پرتابگرهای موشک آن به نمایش درآمد.
بیشتر بخوانید:
سامانه موشکی «باور373» رونمایی شد+تصاویر
این سامانه که از جمله سامانههای کلاس «برد و ارتفاع بلند» محسوب میشود، با بهرهگیری از فناوریهای بکار رفته در سامانه های پدافندی تلاش و ۱۵ خرداد که موشکهای صیاد۲ و ۳ را شلیک میکنند طراحی و ساخته شده است.
سامانه پدافندی تلاش در حال شلیک موشک صیاد ۲
سامانه پدافندی ۱۵ خرداد متشکل از لانچر موشکهای صیاد ۲ و ۳ و رادار نجم-۸۰۴
دیگر ویژگی بارز و حیاتی این سامانه پدافندی، قابلیت مقابله با طیف وسیعی از اهداف مانند هواپیماهای شکاری و پنهانکار، هواپیماهای بدون سرنشین، موشک های کروز، بالستیک و موشکهای ضدتشعشع(رادار) و همچنین هواپیماهای جنگ الکترونیک و بالگرد است که با استفاده از موشکهای مختلف میتواند انواع این اهداف را منهدم کند.
موشک مورد استفاده در سامانه «باور۳۷۳» از نوع صیاد-۴ بوده که در حقیقت جدیدترین عضو از خانواده موشکهای پدافندی صیاد است و با اصابت مستقیم یا انفجار سرجنگی و اصابت ترکشها، قادر به انهدام اهداف در فاصله ۲۰۰ کیلومتری و در ارتفاع ۲۷ کیلومتری خواهد بود.
موشک صیاد ۴ و سامانه باور۳۷۳
از سوی دیگر کنار هم قرار گرفتن پرتابگر ۴ فروندی گویای این موضوع است که سامانه باور۳۷۳ میتواند چند نوع موشک را در آن واحد برای شلیک به سمت طیف مختلفی از اهداف در اختیار داشته باشد، موضوعی که پیشتر نیز مسئولان و فرماندهان بر آن صحه گذاشته و از مجهز بودن این سامانه به ۲ یا ۳ نوع از موشکهای پدافندی برای درگیری در لایههای مختلف خبر داده بودند.
پرتابگر ۴تایی سامانه باور۳۷۳
بعنوان مثال این سامانه قادر خواهد بود برای مقابله با اهداف مختلف در برد ۷۵ کیلومتری از موشک صیاد ۲، در برد ۱۲۰ کیلومتری از موشک صیاد ۳ و در برد ۲۰۰ کیلومتری از موشکهای صیاد ۴ استفاده کند.
** دستیابی به فناوریهای نوین دفاعی
دستیابی به فناوریهای نوین و به روز دفاعی از دیگر ثمرات ساخت سامانه پدافندی باور۳۷۳ است، موشک صیاد۴ که در این سامانه مورد استفاده قرار میگیرد، مجهز به سیستم کنترل بردار رانش (TVC) برای چرخش موشک پس از شلیک به سمت هدف است که آن را قادر خواهد ساخت نسبت به محیط جغرافیایی اطراف، پوششی ۳۶۰ درجه داشته و همچنین در برابر اهداف با سرعت بالا مانند موشک های بالستیک و کروز، از قدرت مانور بیشتری برخوردار باشد.
دستیابی به این تکنولوژی در خلال ساخت سامانه «باور۳۷۳» دستاوردی دیگر برای نیروهای مسلح است و در دیگر محصولات دفاعی نیز این فناوری قابل بهرهبرداری خواهد بود.
نحوه عملکرد سیستم کنترل بردار رانش در موشک
دومین فناوری که در خلال ساخت این سامانه توسط صنایع دفاعی کشور احصاء شده است، فناوری پرتابگر عمودی موشک (VLS) است و لانچر این سامانه مجهز به چهار فروند پرتابگر عمودی (VLS) از نوع شلیک گرم است که از این حیث، فصلی جدید در دستیابی جمهوری اسلامی ایران به فناوریهای جدید دفاعی آغاز شده است.
نحوه عملکرد سیستم VLS اینگونه است که ابتدا موشک با استفاده از نیروی پیشران خود (شلیک گرم) درون سلول روشن میشود و با استفاده از نیروی گازهای خروجی حاصل از عملکرد موتور به بیرون پرتاب شده و به سمت هدف ادامه مسیر میدهد.
بیشتر بخوانید:
قابلیتی جدید برای ناوهای ایرانی/ «VLS» چگونه عمل میکند
در این مدل، یکی از عوامل اصلی، خنثی سازی حرارت ناشی از احتراق موتور موشک است چراکه دمای گازهای خروجی بالا بوده و بدنه سلولهای حامل موشک باید بتواند در برابر این حرارت مقاومت و از انتقال آن به سلولهای جانبی جلوگیری کند، که دستیابی به فناوری ساخت این پرتابگرها بیانگر پیشرفت در علم مواد است.
** چشمان تیزبین و دوربین باور۳۷۳
در سامانه سلاح باور۳۷۳، دو رادار جستجوگر و رهگیر وجود دارد که حداکثر برد رادار جستجو و کشف بر اساس اطلاعات اعلام شده ۳۲۰ کیلومتر و حداکثر برد رادار رهگیری ۲۶۰ کیلومتر خواهد بود.
رادار جستجو و کشف سامانه باور۳۷۳ قادر است ۳۰۰ هدف را به طور همزمان شناسایی کند؛ از سویی رادار رهگیر این سامانه نیز قادر به رهگیری ۶۰ هدف به طور همزمان است.
رادارهای جستجوگر و رهگیر سامانه باور۳۷۳
از جمله ویژگیهای بارز رادار رهگیر باور۳۷۳، قابلیت کشف اهداف پنهانکار با سطح مقطع راداری بسیار کم است که با این قابلیت، عملا هدف پنهانکاری برای این سامانه وجود نخواهد داشت.
ویژگی بارز و مهم دیگر رادارهای سامانه باور۳۷۳، مقاومت در برابر جنگ الکترونیک و حتی بمبهای الکترومغناطیسی است که کارآیی آن را در مقابل حملات ECM و EMP حفظ میکند. از دیگر قابلیتهای رادار این سامانه، کشف موشکهای ضد تشعشع و راداری است که برای سرکوب پدافند هوایی استفاده میشوند.
** سامانه ایرانی محمول بر خودروی ایرانی
حامل های مجموعه سامانه باور-۳۷۳ شامل حامل رادارها و حامل پرتابگر نیز، از جمله خودروهای تاکتیکی تولید شده در داخل کشور است. خودروی حامل موشکهای این سامانه از نوع ذوالجناح است که پیشتر توسط گروه تحقیقات خودرویی سازمان تحقیقات و جهاد خودکفایی نیروی زمینی ارتش طراحی و ساخته شده بود. ذوالجناح خودرویی تاکتیکی و ۵ محوره است که محورهای اول، دوم و پنجم آن فرمان پذیر هستند.
بیشتر بخوانید:
«ذوالجناح» S300 ایرانی را حمل میکند+تصاویر
این خودرو که طراحی آن مطابق با کلیه شرایط سرزمینی و اقلیمی ایران انجام شده، چند منظوره است و قابلیت عبور از رودخانه تا عمق۱.۵ متر، حداکثر ظرفیت بار ۳۰ تن، حمل محموله با طول ۱۰.۵ متر، حداکثر شیب روی ۳۵%، حداکثر شیب روی طولی ۲۰%، وزن خالص ۲۱ تن را دارد.
کامیون تاکتیکی ظفر
دیگر خودرو این سامانه، حامل رادارهای «باور۳۷۳» است که از کامیونهای تاکتیکی ظفر برای حمل رادارهای آن استفاده شده.
خودروی پست فرماندهی سامانه باور۳۷۳
برترین ویژگی سامانه باور۳۷۳ را باید طراحی و ساخت تماماً ایرانی آن برشمرد، چراکه یکی از حساسیتهای ویژه تجهیزات و سامانههای پدافندی، موضوع کدها و سیستمهای نرم افزاری آنهاست که شاکله نرم افزاری آن در دست کشور سازنده است و در خصوص سامانه های پدافندی غیربومی همواره این موضوع که کدهای شبکه پدافندی یک کشور در دست بیگانگان باشد از نقاط ضعف محسوب میشود.
از آنجایی که تمام اجزاء نرم افزاری و سخت افزاری سامانه باور۳۷۳ به گفته معاون وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح در داخل کشور طراحی شده و همچنین از پروتکلهای امن بین رادارها، اهداف و موشکها استفاده شده است، این مزیت برای شبکه پدافندی کشورمان فراهم است که یک سامانه پدافند موشکی با شبکهای کاملا امن را در اختیار خواهد داشت.
سهولت در آماده سازی و نگهداری، عمر انبارداری بالا و ضریب ایمنی اپراتوری، ضریب بالای برخورد، عملیات در شرایط حملات شیمیایی، میکروبی و هستهای، قیمت کمتر نسبت به نمونه های مشابه خارجی، حجم آتش زیاد و... از جمله دیگر ویژگیهای سامانه پدافند موشکی «باور۳۷۳» است.
مدیرعامل ریلمی، معرفی گوشی هوشمندی با نام ریلمی XT با بهرهمندی از دوربین چهارگانه و دوربین اصلی ۶۴ مگاپیکسلی را تأیید کرد.
مادهاو شث، مدیرعامل شرکت ریلمی در جریان مراسم معرفی گوشی هوشمند ریلمی ۵ تأیید کرد که گوشی هوشمند ریلمی XT تا پایان ماه سپتامبر (اواخر شهریورماه یا اوایل مهرماه) با بهرهمندی از دوربین چهارگانه و دوربین اصلی ۶۴ مگاپیکسلی در هند معرفی میشود. در هفتهای که گذشت، ریل می 5 و ریل می 5 پرو با دوربین چهارگانه و قیمت مقرون بهصرفه معرفی شدند.
مدتی است ریلمی در حال توسعهی دستگاهی با دوربین ۶۴ مگاپیکسلی است. با انتشار توئیتی از سوی مدیرعامل ریلمی، نام این گوشی هوشمند نیز فاش شد. مراسم رونمایی ریل می ۵ با آهنگ Green Day و جملهی «وقتی ماه سپتامبر تمام میشود، مرا بیدار کن» به پایان رسید. درنتیجه انتظار میرود ریلمی پایان ماه سپتامبر (اواخر شهریورماه یا اوایل مهرماه) رویداد رونمایی گوشی هوشمند جدید خود را در هند برگزار کند.
مادهاو شث، مدیرعامل ریلمی، پیش از این نیز اعلام کرده بود که گوشیهای هوشمند سری جدید ریلمی ۵ با دوربین اصلی ۶۴ مگاپیکسلی همزمان با فصل جشنهای هند که از ماه اکتبر (مهرماه) آغاز میشود، به بازار عرضه خواهند شد.
انتظار میرود گوشی هوشمند Realme XT با حسگر ۶۴ مگاپیکسلی ایزوسل Bright GW1 سامسونگ و سه لنز زاویه باز، لنز ماکرو و درنهایت حسگر تشخیص عمق معرفی شود. احتمال دارد ریلمی بهجای عرضهی دستگاه با حسگر تشخیص عمق، گوشی هوشمند جدید را با لنز تلهفوتو به بازار عرضه کند که باعث کاهش قیمت دستگاه میشود.
با این وجود هنوز اطلاعات زیادی در مورد گوشی هوشمند جدید ریلمی در دست نیست. انتظار میرود در هفتههای آتی دستگاه جدید معرفی شود.
تصور چندوظیفگی بودن زنان موجب میشود که جامعه انتظار زیادی از آنها داشته باشد اما این طرز تفکر باید تغییر کند.
بهطور سنتی، چندوظیفهای بودن بهعنوان ویژگی زنان تعریف میشود. یک زن بهخصوص زنی که کودک دارد، بهطور معمول مشغول کار بیرون و نیز ادارهی خانه است که خود شامل وظایف مختلفی میشود اما مطالعهی جدیدی که بهتازگی در PLOS One منتشر شده، نشان میدهد که زنان درمقایسهبا مردان ازلحاظ چندوظیفگی عملکرد بهتری ندارند. در مطالعهی مذکور این موضوع مورد بررسی قرار گرفت که آیا زنان در تغییر بین وظایف و انجام همزمان چند وظیفه بهتر از مردان هستند یا خیر. نتایج نشان داد که مغز زنان در هیچیک از این فعالیتها کارآمدتر از مغز مردان عمل نمیکند. استفاده از دادههای قاطع برای به چالش کشیدن این نوع افسانهها مهم است بهویژه که زنان بهطور مداوم با وظایف مختلف موجود در محل کار و خانه بمباران میشوند.
هیچکس در انجام کارهای چند وظیفهای خوب نیست
چند وظیفگی، عمل انجام چندین کار مستقل در یک زمان کوتاه است. این عمل نیاز به تغییر سریع و مکرر توجه از یک وظیفه به وظیفهی دیگر دارد و درمقایسهبا انجام کارها بهصورت جداگانه و ترتیبی، به عملکرد شناختی بالاتری نیاز دارد. این مطالعه بر پایهی مجموعه پژوهشهایی استوار است که نشان میدهد مغز انسان نمیتواند بهصورت همزمان چندین فعالیت را مدیریت کند. بهویژه وقتی دو وظیفه شبیه هم هستند، آنها برای استفاده از یک قسمت از مغز با هم رقابت میکنند که این امر باعث میشود چندوظیفگی بسیار دشوار شود. اما مغز انسان در تغییر سریع بین فعالیتها خوب عمل میکند و این امر باعث میشود افراد احساس کنند که چندوظیفهای هستند. مغز در هر زمان روی یک پروژه کار میکند.
در مطالعهی جدید، پژوهشگران آلمانی توانایی ۴۸ مرد و ۴۸ زن را ازنظر نحوهی عملکرد در شناسایی حروف و اعداد مورد مقایسه قرار دادند. در برخی از آزمایشها، شرکتکنندگان ملزم به توجه همزمان به دو وظیفه بودند (چندوظیفهای همزمان) درحالی که در برخی دیگر آنها باید بین انجام وظایف، توجه خود را تغییر میدادند (چندوظیفهای متوالی). پژوهشگران زمان واکنش و دقت را در آزمایشهای چندوظیفهای و نیز گروه کنترل (انجام تنها یک وظیفه) اندازهگیری کردند. آنها دریافتند که چندوظیفهای بهطور قابلتوجهی روی سرعت و دقت کامل کردن وظایف، هم در زنان و هم مردان تاثیرگذار است. اختلافی بین گروهها وجود نداشت.
وظایف خانهداری
پژوهشران اخیرا یک افسانهی دیگر را نیز درهم شکستهاند: اینکه زنان در دیدن بههمریختگیها و کثیفی بهتر از مردان هستند. آنها دریافتند که درجهبندی یک فضا ازنظر کثیفی بهوسیلهی زنان و مردان یکسان است. دلیل اینکه مردان کمتر از زنان به تمیز کردن مشغول میشوند، شاید در این واقعیت نهفته باشد که زنان نسبتبه مردان استانداردهای بالاتری را برای پاکیزگی درنظر میگیرند؛ نه اینکه مردان کثیفی را نبینند.
دادههای اخیر نشان میدهد که مردان استرالیایی نسبتبه قبل، بیشتر به کارهای خانگی میپردازند اما زنان هنوز هم بیشتر کارهای خانه را انجام میدهند. مجموع ساعات کار و خانهداری زنان شاغل استرالیایی افزایش پیدا کرده است و زنان سرپرست خانوار نسبتبه مردان سرپرست خانواده در هفته چهار ساعت بیشتر مشغول این فعالیتها هستند. این بدان معناست که مادران شاغل درمیان انجام وظایف شغلی خود به وظایف مرتبط با خانه مانند برنامهریزی جشنهای تولد، مراقبت از وضعیت درسی فرزندان و دیگر موارد مشغولند و بهطور مداوم در فاصلهی بین محل کار و خانه در رفتوآمد هستند.
پیامدهای این افسانه
اگر مغز زنان با انجام کارهای چندوظیفهای مانند مغز مردان خسته میشود، چرا ما باید همچنان از زنان بخواهیم که این کارها را انجام دهند؟ و مهمتر اینکه، عواقب این موضوع چیست؟
مطالعهی اخیر نشان میدهد که مادران بیش از پدران تحت فشار قرار میگیرند و نسبتبه پدران سلامت روانی ضعیفتری را گزارش میکنند. تولد یک کودک، میزان عجله و فشار زمانی والدین را افزایش میدهد اما این اثر برای مادران دوبرابر از پدران است. فرزند دوم مجددا فشار زمانی مادران را مضاعف میکند و منجر به وخیمتر شدن وضعیت سلامت روانی آنها میشود. همچین احتمال اینکه زنان هنگام تولد فرزند و وقتی که خواستههای خانواده تشدید میشود، از درآمد خود محروم شوند، بیشتر است. آنها بار روانی بزرگتری را برای سازماندهی نیازهای خانواده برعهده دارند و نگرانیهای زیادی درمورد فرزندان به آنها تحمیل میشود. این کارها به قیمت عدم برنامهریزی برای کارهای روز بعد، ارتقای شغلی و موارد دیگر تمام میشود. چندوظیفهای بودن مادران در هنگام شب نیز ادامه دارد و بیشتر مادران هستند که بهخاطر فرزندان خود دچار بیخوابی میشوند.
اگرچه نقشهای جنسیتی درحال تغییر است و مردان نسبتبه گذشته مشارکت بیشتری در انجام کارهای خانه و مراقبت از فرزندان دارند، اما شکاف جنسیتی همچنان در بسیاری از حوزههای مهم کاری و زندگی خانوادگی وجود دارد. این موارد شامل تخصیص مراقبت از کودک، تقسیم کارهای خانه، شکاف دستمزد و تمرکز زنان در سمتهای برتر است. بنابراین افسانهی چندوظیفهای بودن به این معنا است که از مادران انتظار میرود، همهی این کارها را انجام دهند. اما این تعهد میتواند روی سلامت روان زنان و نیز ظرفیت آن ها برای برتر بودن در محل کار تاثیرگذار باشد.
سوءبرداشتهای چالشبرانگیز
مقالههای مرتبط:
عقاید عمومی بر این نکته اصرار دارد که زنان دارای یک برتری بیولوژیکی با عنوان چندوظیفهای هستند. اما همانطور که این مطالعه نشان میدهد، در تایید این موضوع مدرکی وجود ندارد. درواقع کارهای اضافهای که زنان در خانه انجام میدهند، فقط کار اضافه است و ما باید آن را بههمین صورت ببینیم. در خانواده لازم است که این وظایف فهرست شوند، مورد بحث قرار گیرند و بهطور مساوی تقسیم بشوند. امروزه نسبتبه گذشته، تعداد بیشتری از مردان روی برابری جنسیتی و همکاری در زمینهی والد بودن سرمایهگذاری میکنند. همچون خانه، ما باید این افسانهها را در محل کار نیز از بین ببریم. این فرض که زنان در چندوظیفهای بهتر هستند، میتواند روی تخصیص وظایف اجرایی تاثیرگذار باشد. کارهایی مانند سازماندهی جلسات را نباید براساس جنسیت به کارکنان واگذار کرد.
دولتها نیز باید این تفکر را از سیاستهای خود کنار بگذارند. وجود کودکان کارهایی را به وظایف والدین اضافه میکند که بهآسانی قابلیت چندوظیفهای شدن ندارند. زنان باید به خدمات باکیفیت و مقرونبهصرفهی مراقبت از کودکان دسترسی داشته باشند. مردان نیز باید بتوانند برای انجام این وظایف خود بدون مجازات، گاهی اوقات از محل کار خارج شوند. دور انداختن چنین افسانههایی که انتظار دارند زنان ابرقهرمان باشد، تأثیر مثبتی دارد ولی ما باید بیشتر پیش برویم و گروههای حامی با رویکرد سیاسی ایجاد کنیم که برابری جنسیتی در آنها بتواند شکوفا شود.
در این گزارش قصد داریم به بررسی جالبترین و جدیدترین مسائل حوزه نجوم بپردازیم.
قمرهای فراخورشیدی را بیشتر بشناسید
به قمر فراخورشیدی گریزانی که به یک سیاره شباهت دارد پلونت گفته میشود؛ به عبارتی سادهتر قمرهایی هستند که به دور ستارههای داغ میچرخند.
ممکن است تحت شرایط خاص، قمرها مدارهای خود را ترک کرده و به اقمار ستارههای داغ تبدیل شوند؛ پلونتها ممکن است نشانههای نوری تولید کنند که امکا ِ شناسایی آنها با تلسکوپ را فراهم میکند؛ دانشمندان در مطالعات اخیر خود مدلهای کامپیوتری ایجاد کردهاند که در آنها سناریوهای تبدیل قمر به پلونت آزمایش می شود.
دانشمندان دریافتند که اگر یک قمر به دور نوعی سیاره فراخورشیدی به نام مشتری داغ بچرخد، کِشش گرانشی بین ستاره و سیاره به قدری نیرومند می شود که قمر را از مدار سیارهای جدا کرده و آن را به اطراف ستاره دیگری میفرستد تا به دورش بچرخد.
چرخیدن به دور ستارهای در فاصله نزدیک میتواند برای پلونتها با چالش همراه باشد؛ چرا که در طول گذر، اتمسفر پلونت میتواند تبخیر شده و قسمتی از جرمش را از دست بدهد.
چگونه حیات پا به سرزمین ما گذاشت؟
مطالعات جدید دانشمندان دانشگاه هاروارد نشان میدهد که حیات از طریق سیارکها در سراسر جهان پخش میشود؛ در حال حاضر تنها جایی که با قطعیت میتوانیم بگوییم حیات در آن وجود دارد کره زمین است اما با توجه به اکتشافات تازه و بزرگی جهان هستی احتمال وجود حیات در سایر سیارات وجود دارد.
پیش از این تصور میشد که حیات میتواند سوار بر سیارکها یا دنبالهدارها به واسطه یک فرآیند شناخته شده به عنوان «پاناسپرمیا» از سیارهای به سیارهای دیگر سفر میکند؛ پان اسپرمیا به معنای بذر، فرضیهای است که معتقد است حیات در جایی به وجود نمیآید، بلکه همواره در جهان وجود داشته است.
بیشتر بخوانید: سنگهای سیاره سرخ زیر ذرهبین دانشمندان فضایی
زندگی در بقایای برخورد کهکشانی
گروهی از محققان به تازگی شواهدی ارائه کردند که نشان میدهد یک برخورد کهکشانی در گذشته موجب ایجاد موجهای بزرگی در دیسک هیدروژنیِ بیرونی ِ کهکشان راه شیری شده است؛ این کشف احتمالاً رازی که دانشمندان را بیش از یک دهه سردرگم کرده است، حل میکند.
محققان با استفاده از دادههای جمعآوریشد ماهواره گایا دریافتند که احتمالاً چندصد میلیون سال پیش این کهکشان 2Antlia با کهکشان راه شیری برخورد کرده و این برخورد موجب ایجاد موجهایی شده که امروزه شاهد آن هستیم.
اگر Antlia 2 یک کهکشان کوتوله باشد، آن وقت میدانیم که مدار آن چه بوده و چطور به دیسک کهکشانی نزدیک شده است؛ بنابراین محدودیتهای سختی در مورد جرم و چگالی آن اعمال میشود؛ در نهایت میتوانیم از این کهکشان به عنوان یک آزمایشگاه منحصربه فرد استفاده کنیم تا به ماهیت «ماده تاریک» پی ببریم.
سرنوشت خورشید چه خواهد شد
ستارههایی متوسط مثل خورشید ما ، پس از اینکه سوختشان تمام می شود تبدیل به کوتوله سفید میشوند، این اصطلاح برای توصیف مرحلهای از تکامل ستارهای به کار میرود که ستاره پس از تبدیل شدن به غول سرخ، از انقباض باز میایستند، لایههای خارجی خود را بصورت سحابی به فضا می فرستند و در نهایت به کوتوله سفید تبدیل می شود.
در مرحله کوتوله سفید، ماده ستارهای فشرده و به ستاره جسمی کم نور و با اندازهای بسیار کوچک تبدیل میشود؛ از آنجا که ستاره دیگر هیچ منبعی برای تولید انرژی ندارد، سرد میشود؛ چنین ستارگانی آهسته آهسته دمای خود را از دست میدهند؛ جالب است بدانید که ماده تشکیل دهنده کوتولههای سفید به اندازهای به هم فشردهاست که یک قاشق غذاخوری آن چند تن وزن دارد.
انتهای پیام/
استفاده از گوشی های هوشمند چند سالی است که در میان همگان باب شده است و مسئله امنیت آن ها نیز مقوله ای است که همگان سعی می کنند در جهت حفاظت از اطلاعات خود اقداماتی حرفه ای را انجام دهند، وجود نرمافزارهای مختلف، راهکار های مختلف و ترفندهای مختلف موجب شده تا کاربران بیش از پیش در این مسیر گمراه شوند و روش درست را نیابند. به همین جهت برنامه داریم تا در این مطلب، به مسئله امنیت در تلفنهای هوشمند پرداخته و بهترین راهکارهای افزایش امنیت تلفنهای هومند را معرفی کنیم.
چرا امنیت در گوشیهای هوشمند مهم است؟
این روزها تلفنهای هوشمند و تبلتها مانند یک رایانه همه فن حریف برای شما کار میکنند، به گونهای که هم اکنون به کمک این دو ابزار به راحتی میتوانید ایمیلهای خود را بخوانید و به آنها پاسخ دهید، حساب بانکی خود را چک کنید و یا آنکه در شبکههای اجتماعی مختلف گشتوگذار کنید. علاوه بر آن، به کمک دوربینهای باکیفیتی که بر روی این ابزارها وجود دارد، ممکن است که شما لحظات مختلف زندگی خود را همراه با خانواده یا دوستانتان ثبت کنید.
بیشتر بخوانید:چرا باتری تلفنهای هوشمند امروزی ضعیف شدهاند؟ + راهحل افزایش عمر باتری
به همین دلیل همانقدر که توجه به امنیت در دنیای رایانه و اینترنت مهم است، توجه به آن در تلفنهای هوشمند و تبلتها نیز دارای اهمیت است، زیرا این ابزارها، رایانههایی کوچک در جیب شما هستند که ممکن است تمام زندگی آنلاین شما را میزبانی کنند. آنچه که باید در نظر بگیرید این است که از این پس به تلفن هوشمند و یا تبلت خود به عنوان یک دستگاه هوشمند قابل نفوذ نگاه کنید و رعایت نکات امنیتی مختلف در مورد آن را فراموش نکنید. نکاتی که در ادامه با آنها آشنا خواهید شد کمک میکنند تا بدانید چگونه از گوشی هوشمند و یا تبلت خود در برابر خطرات مختلف مانند حملات سایبری، بدافزارها و ویروسها محافظت کنید. در نهایت نیز بد نیست که این نکته را گوشزد کنیم که امنیت در دنیای فناوری اطلاعات مانند امنیت در دنیای واقعی نسبی است و هیچ تضمین کاملی وجود ندارد.
امنیت در گوشیهای هوشمند
این روزها تلفنهای همراه و تبلتها نقش رایانههایی را بازی میکنند که به راحتی در جیب ما جا میشوند. برای همین این ابزارها مانند رایانهها از یک سیستم عامل استفاده میکنند که در زبان انگلیسی Mobile Operating System نامیده میشوند و بسته به شرکت تولید کننده گوشی هوشمند یا تبلت، نام سیستم عامل متفاوت است. به عنوان مثال شرکت اپل صاحب سیستم عامل آی او اس (iOS) و گوگل صاحب سیستم عامل اندروید (Android) است. با این مقدمه بد نیست که نگاهی کوتاه به سیستم عاملهای معروف و پرکاربرد در دنیای گوشیهای هوشمند و تبلتها بیاندازیم.
آی او اس- اپل (iOS- Apple)
آی او اس سیستم عامل بستهای (Closed Source) است که هسته اش را سیستم عامل داروین تشکیل میدهد. شرکت اپل این سیستم عامل را برای اولین بار در سال ۱۳۸۶ منتشر کرد و هم اکنون بر روی آیفون، آیپاد، آیپد و دومین نسل از تلویزیونهای اپل فعال است. به دلیل ویژگی بسته بودن iOS، نصب برنامههای مختلف بر روی آن تنها از طریق اپ استور اپل امکان پذیر است هر چند باجیلبرک کردن (Jailbreak) میتوان بدون مراجعه به اپ استور و از طریق وب سایتهای دیگر، اپلیکیشنهای مختلف را نصب کرد.
اندروید- گوگل (Android- Google)
اندروید سیستم عامل باز و آزاد (Free and Open Source) است که براساس لینوکس نوشته شده است. شرکت گوگل این سیستم عامل را برای اولین بار در سال ۱۳۸۷ منتشر کرد که از آن زمان تا کنون با استقبال خیره کنندهای مواجه شده است و براساس آخرین آمار، ۵۲٫۵ درصد از بازار تلفنهای همراه را به خود اختصاص داده است. سیستم عامل اندروید به دلیل ماهیت متن باز بودن آن، توسط شرکتهای مختلفی که سازنده گوشیهای هوشمند و تبلت هستند مورد استفاده قرار میگیرد و شاید فعالترین شرکت در این زمینه را سامسونگ دانست که باگوشیهای هوشمند و تبلتهای گلکسی خود، سهم خوبی را در این بازار به خود اختصاص داده است.
روشهای افزایش امنیت گوشیهای هوشمند
کارشناسان فعال در حوزه فناوری و امنیت سایبری خطاب به کاربران گوشیهای هوشمند توصیه کردهاند که با رعایت نکات و موارد مختلفی قادر خواهند بود که امنیت اطلاعات شخصی موجود در گوشیهای هوشمند خود را به میزان قابل توجهی افزایش دهند. حال با این تفاسیر به سراغ اصل مطلب میرویم که آن هم ترفندهایی حرفهای برای افزایش امنیت در گوشیهای هوشمند است.
برایان هونن، مدیرعامل شرکت مشاور بیاچ و مشاور سابق شرکت یوروپول فعال در زمینه امنیت سایبری به تازگی خاطرنشان کرده است که با رعایت موارد زیر، کاربران قادر خواهند بود تا جایی که میتوانند از حریم شخصی و اطلاعات خود محافظت کنند و از نفوذ هکرها و مجرمان سایبری به اطلاعات آنها جلوگیری به عمل بیاورند:
-
۱. تعویض رمز عبور
کاربران باید توجه داشته باشند که هر از گاهی با تعویض رمز عبور و گذرواژههای حسابهای کاربری و همچنین رمز عبور قفل گوشی خود، به افزایش امنیت سایبری گوشی خود کمک کنند.
-
۲. بروزرسانی مستمر و مداوم سیستم عامل گوشی
یکی از مواردی که به افزایش امنیت سایبری گوشیهای هوشمند کمک میکند، بروزرسانی مستمر و مداوم سیستم عامل گوشی است چراکه شرکتهای توسعه دهنده سیستم عامل هر از گاهی با ارائه و انتشار نسخههای جدید آپدیت سعی دارند که آسیبپذیری و حفرههای امنیتی موجود در آن را برطرف کنند که این امر در نهایت به حفاظت از اطلاعات خصوصی کاربران کمک میکند.
-
۳. فعالسازی رمزگذاریهای پیشرفته
یکی دیگر از نکاتی که میتواند به کاربران کمک کند، فعالسازی رمزگذاریهای پیشرفته در گوشیهای هوشمند است که نفوذ و دسترسی هکرها و مجرمان سایبری را به اطلاعات شخصی و حریم خصوصی آنها بسیار سخت و دشوار میکند.
-
۴. نصب و استفاده از آنتی ویروس
کاربران همچنین باید توجه داشته باشند که با نصب و دریافت نرم افزارهای آنتیویروس و ضد بدافزار، امنیت گوشیهای هوشمند خود را به میزان قابل توجهی افزایش دهند.
-
۵. عدم نصب برنامههای غیر معتبر و ناشناس
کاربرانی که برنامههای نامعتبر و ناشناسی را از اینترنت نصب و دریافت میکنند، گوشیهای خود را با خطرات مختلف امنیتی مواجه میکنند که به موجب آن اطلاعاتشان به راحتی در دسترس هکرها و مجرمان سایبری قرار میگیرد.
-
۶. عدم نصب برنامه از فروشگاههای اینترنتی غیر رسمی
کارشناسان امنیت سایبری بارها به کاربران گوشیهای هوشمند توصیه کرده و هشدار دادهاند که برنامههای موردنظر خود را از طریق فروشگاههای آنلاین و اینترنتی معتبر همچون گوگل پلی استور و اپاستور اپل دریافت و نصب کنند و تا جایی که امکان دارد از نصب فروشگاههای دیگری که نامعتبر و ناشناس هستند، خودداری کنند.
-
۷. مطالعه دقیق ضوابط استفاده از اپلیکیشنهای موردنظر قبل از نصب
یکی دیگر از موارد امنیتی که کاربران گوشیهای هوشمند به نگام نصب برنامههای موردنظر خود باید دقت و توجه کنند. مطالعه دقیق ضوابط استفاده و دانلود آن است چراکه بسیاری از این نرم افزارها به هنگام نصب و دانلود، از کاربر اجازه دسترسی به موقعیت مکانی، شماره تماس مخاطبین ذخیره شده در گوشی و همچنین گالری تصاویر را میخواهد که در بسیاری از موارد، کاربران بدون هیچ توجهی آن را تأیید میکنند که ممکن است امنیت سایبری خیل عظیمی از کاربران گوشیهای هوشمند را تهدید کند.
در این گزارش قصد داریم تا برترین شرکتهای خودروسازی دنیا در سال مالی گذشته را معرفی کنیم، شرکتهای نامبرده در دو فهرست از مقام بیستم تا اول بزرگترین شرکتهای تولید خودرو و وسایل نقلیه در جهان جای گرفتند، این فهرست براساس درآمد این شرکتها از سال ۲۰۱۸ تا پایان نیمه اول سال ۲۰۱۹ تهیه شده است. برخی شرکتها توانستند روند مثبتی را حفظ کنند و علاوه بر افزایش درآمد، با رشد سوددهی سالانه مواجه شوند، از طرفی برخی برندها علیرغم افزایش درآمد در سوددهی حرفی برای گفتن نداشته و حتی متضرر بودند. در هر صورت فهرست پیش رو درک صحیح از وضعیت شرکتهای مختلف خودروسازی در جهان، به علاوه نحوه تولیدات، سرمایهگذاریها و راهبردهای کوتاه یا بلندمدت آنها خواهد داد. در گزارش قبلی به معرفی بخش اولیه فهرست شامل خودروهای رتبه بیستم تا یازدهم این جدول پرداختیم، حال به سراغ ۱۰ شرکت برتر خودروسازی در سال اخیر خواهیم رفت، با ما همراه باشید.
۱۰- شرکت دانگ فنگ موتورز
کشور: چین
درآمد: ۹۰ میلیارد دلار – ۲ درصد رشد نسبت یه سال ۲۰۱۷
سودآوری: ۱.۶ میلیارد دلار – ۱۴ درصد رشد نسبت به سال ۲۰۱۷
دانگ فنک یکی دیگر از شرکتهای دولتی چینی در صنعت خودروسازی است که یکی از بزرگترین برندهای خودرو در جهان محسوب میشود، این شرکت از سال ۲۰۱۷ توانسته رشد صعودی خوبی در سودآوری خود داشته باشد، مدیران دانگ فنگ اعلام کردهاند که نیروی عظم جدی برای افزایش صادرات و فروش در بازارهای جهانی دارند، طبق برنامههای این شرکت، تعداد فروش فعلی ۶۵ هزار دستگاه خودرو خارج از خاک چین باید به ۱۵۰ هزار دستگاه تا سال ۲۰۲۰ رشد پیدا کند.
۹- شرکت نیسان
کشور: ژاپن
درآمد: ۱۰۴ میلیارد دلار – ۳.۲ درصد افت نسبت یه سال ۲۰۱۷
سودآوری: ۲.۸۸ میلیارد دلار – ۵۷ درصد افت نسبت به سال ۲۰۱۷
آخرین آمارهای شرکت نیسان نیز از سال ۲۰۱۷ ثبت شده و حالا شاهد کاهش عظیم درآمد و سودآوری در این شرکت هستیم. نیسان تولیدات گستردهای دارد، از انواع خودروهای شهری و کوچک گرفته تا شاسیبلندهای سرسخت و مدلهای آفرود، این شرکت در سالهای اخیر هزینههای زیادی بهخصوص برای افزودن فناوریهای نوین به محصولات خود انجام داده، بخش اعظم هزینههای این شرکت مربوط به بخش خودروهای الکتریکی آن است که در حال رشد بوده و نیسان درآمدهای خود را به این بخش اختصاص داده است. فاش شدن فساد مالی مدیرعامل این شرکت، کارلوس گوسن نیز در بهوجود آمدن این وضعیت آشفته برای نیسان، بیتاثیر نبود.
۸- شرکت بیامو
کشور: آلمان
درآمد: ۱۱۵ میلیارد دلار – ۳.۴ درصد رشد
سودآوری: ۸.۴ میلیارد دلار – ۱۳ درصد افت
مقدار سودآوری بیامو در سالهای اخیر به مقداری خوب بوده که با وجود سود ۸.۴ میلیاردی این شرکت در سال گذشته، آمارها از کاهش درآمد خالص بیامو خبر میدهند. این شرکت آلمانی که مالک برندهای مینی و رولزرویس نیز است، در سال گذشته تولیدات خود را به ۱۴۲ هزار ۶۱۷ دستگاه خودرو در سال رساند که رشدی چشمگیر برای بیامو محسوب میشود، اما قوانین آلایندگی جدید موجب شده تا بسیاری از پیشرانهها و سیستمهای فنی این شرکت تغییر کنند و به همین جهت، هزینههای زیادی صرف بخش فنی بیامو شود. دلیل کاهش سودآوی این شرکت نیز همین موضوع است.
۷- شرکت سایک موتورز
کشور: چین
درآمد: ۱۳۶.۴ میلیارد دلار – ۵.۹ درصد رشد
سودآوری: ۵.۴ میلیارد دلار – ۶.۹ درصد رشد
سایک موتورز خودروهای خود را تحت برندهایی مانند MG بهفروش میرساند، این شرکت با گروه خودروسازی فولکسواگن و جنرال موتورز نیز همکاری دارد و بخشی از خودروهای این شرکتها در چین را تامین میکند. افزایش چشمگیر ۱۳۲ درصدی تولید خودرو این شرکت در سال گذشته، یکی از اصلیترین دلایل رشد سودآوری سایک موتورز محسوب میشود.
۶- شرکت هوندا
کشور: ژاپن
درآمد: ۱۴۳ میلیارد دلار – ۳.۴ درصد رشد
سودآوری: ۵.۵ میلیارد دلار – ۴۲ درصد افت
ساخت و توسعه بخش خودروهای الکتریکی در شرق آسیا موجب شده تا شرکتهای این منطقه مانند ژاپن، چین و کره جنوبی، اکثرا با کاهش سودآوری همراه شوند، هوندا نیز به همین شکل است، این شرکت علیرغم رشد ۵.۲ درصدی در بازار چین، با وجود هزینههای سنگینی که به بخش خودروهای الکتریکی خود اختصاص داد، با بیش از ۴۰ درصد کاهش سودآوری همراه شد.
۵- شرکت جنرال موتورز
کشور: آمریکا
درآمد: ۱۴۷ میلیارد دلار – ۶.۵ درصد افت
سودآوری: ۸.۱ میلیارد دلار – ۸.۳ درصد افت
جنرال موتورز آمریکا که تا چند سال پیش، به عنوان برترین شرکت خودروسازی در جهان به شمار میآمد، حال دیگر در میان سه شرکت برتر نیز جایی ندارد، دولت جدید آمریکا که جنگ تجاری بزرگی را با چین آغاز کرده، موجب شده تا جنرال موتورز برای چندمین سال پیاپی با کاهش درآمد و سودآوری همراه شود، همچنین میزان تقاضا محصولات این شرکت در آمریکا کاهش پیدا کرده و مردم این کشور دیگر مانند گذشته توانایی خرید محصولات شورولت، جیامسی، کادیلاک و بیوک را ندارند.
۴- شرکت فورد
کشور: آمریکا
درآمد: ۱۶۰ میلیارد دلار – ۲.۳ درصد رشد
سودآوری: ۳.۶ میلیارد دلار – ۵۱ درصد افت
فورد نیز تحت تاثیر جنگ تجاری آمریکا و چین قرار گرفته است، این شرکت در سال گذشته تنها یک میلیارد دلار صرف خرید فولاد و آلومینیوم از کشور چین کرد، همچنین فراخوانی خودروهای این شرکت به دلیل کیسههوای معیوب نزدیک به ۲۹۹ میلیون دلار خرج برداشت، به این ترتیب سودآوری فورد نسبت به سال گذشته تقریبا نصف شده و شرایط مطلوبی ندارد. فورد نیز مانند جنرال موتورز با کاهش تقاضا حتی برای مدلهای محبوب سری F مواجه شده است.
۳- شرکت دایملر
کشور: آلمان
درآمد: ۱۹۷ میلیارد دلار – ۶.۶ درصد رشد
سودآوری: ۸.۵ میلیارد دلار – ۲۷ درصد افت
شرایط نامساعد شرکتهای خودروسازی تنها به شرق آسیا و آمریکا محدود نمیشود، بلکه برندهای برتر اروپا نیز با کاهش سودآوری دست و پنجه نرم میکنند، دایملر مالک مرسدس و تمام برندهای زیر مجموعه آن (مانند مرسدس AMG و مرسدس مایباخ) در سال گذشته بیشترین تعداد خودرو را در تاریخ خود بهفروش رساند، اما فروش ۲.۳ میلیون خودرو نیز موجب کاهش سودآوری این شرکت نشد. البته کاهش سود این شرکت نیز به دلیل سرمایهگذاری برروی بازار خودروهای الکتریکی بوده و مانند شرکتهای آمریکایی، کاهش فروش و افزایش هزینهها، گریبانگیر برندهای اروپایی یا شرق آسیایی نبوده است.
۲- شرکت تویوتا
کشور: ژاپن
درآمد: ۲۷۲ میلیارد دلار – ۲.۸ درصد رشد
سودآوری: ۱۶ میلیارد دلار – ۲۴ درصد افت
تویوتا بیش از هر شرکت خودروساز دیگری در سال گذشته، سودآوری داشت، این برند بیشتری سهم در بازار جهانی خودروهای شهری را دارد و همچنین چندین میلیون خودرو الکتریکی تنها در اروپا به فروش رساند، اما با این وجود، سود این شرکت نسبت به سال گذشته ۲۴ درصد کاهش داشت، یکی از دلایل عمده این کاهش سود، مربوط به فراخوانی گسترده خودرو پاریوس به علت نقض فنی ایمنی بود، همچنین سرمایهگذاری تویوتا در آمریکا نیز هزینههای زیادی برای این شرکت به همراه داشت.
۱- شرکت فولکسواگن
کشور: آلمان
درآمد: ۲۷۸ میلیارد دلار – ۷ درصد رشد
سودآوری: ۱۴ میلیارد دلار – ۹ درصد رشد
برای چندمین سال متوالی، فولکسواگن به عنوان برترین شرکت خودروسازی در دنیا شناخته میشود، فولکسواگن مالک برندهای آئودی، بوگاتی، بنتلی، لامبورگینی، پورشه، اسکانیا و اشکودا است. با تولید شاسیبلندهای مقرون به صرفه مانند T-Roc و T-Cross همچنین مدل الکتریکی خودرو محبوب گلف توانست بیش از ۴۰ درصد فروش خود را افزایش دهد. رکورد فروش ۱۰ میلیون دستگاه وسیله نقلیه در سال نیز به نام فولکسواگن ثبت شده که غیر قابل شکستن به نظر میرسد. رشد فروش برندهای زیر مجموعه فولکسواگن نیز تاثیر بسزایی در رشد درآمد و سودآوری این شرکت داشت.
توماس رندالپیج با الهام از ایدههای مهندسان قرن نوزدهم، پل غلتانی طراحی کرده است که در عین فراهمکردن امکان عبورومرور افراد در دو سمت آبراه، از تردد قایقها در زیر پل نیز جلوگیری نخواهد کرد.
پل غلتان Cody Dock ایدهی خلاقانهی توماس رندالپیج(Thomas Randall-Page) معمار انگلیسی است که مسیری برای عبور افراد از گردنهی لنگرگاه Cody ایجاد خواهد کرد و درعینحال، مانع از عبورومرور قایقها در زیر پل نیز نخواهد شد. لنگرگاه Cody در شرق لندن که جزئی از میراث تاریخی بهجایمانده از دوران ملکهی ویکتوریا بهشمار میآید، مدتها است بهدلیل بیتوجهی مسئولان و ساکنان بومی، به محلی برای انباشت زباله تبدیل شده است. در سالهای اخیر، بنیاد خیریهی Gasworks Dock Partnership با همکاری نیروهای داوطلب تلاشهایی برای احیای این لنگرگاه با هدف تبدیل آن به قطب اقتصادیفرهنگی آغاز کرده است و توماس رندالپیج امیدوار است این پل غلتان فولادی به نماد جامعهی نوظهور خلاقی بدل شود که Cody Dock را متحول خواهند کرد.
این سازه متشکل از فریم مربعشکل فولادی است که با حرکت روی ریلهای موجدار نصبشده بر دیوارههای آبراه، میتواند از پل پیادهرو به طاقی برای عبور قایقها تغییرشکل دهد. بهکارگیری وزنههای تعادل در قاب فولادی این پل، ایدهای متأثر از شیوههای مرسوم مهندسی در دوران ملکهی ویکتوریا است که امکان بازگشت سازه به وضعیت قبلی را، بدون نیاز به نیروی موتور یا الکتریسیته فراهم میآورد.
رندالپیج در این باره میگوید:
این پل با گردش به موازات مسیر آبی که از روی آن عبور میکند، بیش از هرچیز وامدار پیشینیان ویکتوریایی خود است. آنها میدانستند حرکتدادن سازههای سنگین و بزرگ مستلزم وجود نوعی تعادل در سیستم است و طرح من دقیقا بر همین مبنا عمل میکند. امیدوارم این پل بهعنوان بخشی از پروژهی بلندپروازانهی احداث پیادهراه و مسیر دوچرخهسواری در امتداد رودخانه «لی» بتواند به نماد جامعهی خلاق و پویایی تبدیل شود که اینجا در حال شکلگیری است.
جمعآوری بودجه برای احداث این پل که از حدود چهار ماه پیش در وبسایت Spacehive آغاز شده است، تا اواخر اوت ادامه خواهد داشت. توماس رندالپیج جزئیات این پروژه را در ویدئویی تشریح کرده است که باهم میبینیم.
اجداد ما با انسانهای باستانی ازجمله نئاندرتالها آمیزش کردهاند؛ اما پژوهشگران ردپای DNA گونههایی را در ژنوم ما پیدا کردهاند که قبلا ناشناخته بودند.
در سال ۲۰۱۰، وقتی ژنوم نئاندرتالها اولینبار توالییابی و با ژنوم انسانهای کنونی مقایسه شد، دانشمندان متوجه شدند ژنهای انسان نئاندرتال نیز در DNA ما وجود دارند. نتیجهگیری خیلی ساده بود: اجداد ما با انسانهای دیگری که حالا منقرض شدند، آمیزش کردهاند و اکنون ژنهای این انسانها در ما باقی مانده است.
در سال ۲۰۱۲، هنگامیکه ژنوم انسان دنیسووا نیز توالییابی شد، نمونهی دیگری از آمیزش بینگونهای را آشکار کرد. اکنون میدانیم جمعیتهای کوچکی از هر سه خانوادهی انسانتبار در زمانهای مختلفی باهم آمیزش کردهاند؛ بدینترتیب، امروزه DNA ما انسانهای مدرن (هوموساپینسها) اشتراکاتی با گروههایی از انسانتبارهای باستانی دارد که روزگاری درکنار ما زندگی میکردند؛ اما نتوانستند تا امروز زنده بمانند. بااینحال، ژنهای نئاندرتالها و دنیسوواها در DNA همهی انسانها باقی نمانده است. بهعنوان مثال، آفریقاییها هیچکدام از این ژنها را ندارند؛ درحالیکه اروپاییان ژنهای نئاندرتالها را دارند. با تمام اینها، این پژواکهای ژنتیکی برای دانشمندان بهاندازهی کافی واضح نیستند.
نئاندرتالها و دنیسوواها نزدیکترین نمونه از بستگان منقرضشدهی ما انسانهای مدرن بودند که بیش از ۳۹۰ هزار سال قبل از همدیگر جدا شدند. دنیسوواها قبل از اجداد انسانهای مدرن، آفریقا را ترک کردند و در تمام سیاره پراکنده شدند و درحدود ۳۰ تا ۵۰ هزار سال قبل در آسیا زندگی میکردند. یافتههای اخیر نشان میدهد تمام جمعیتهای انسانی خارج از آفریقا ۱ تا ۲ درصد DNA نئاندرتال را دارند و DNA بومیان استرالیا و ملانزی ۵ درصد DNA دنیسوواها را دارد.
کپی از قطعه استخوان انگشت یک دنیسووا در موزهی تاریخ علوم بروکسل در بلژیک. این استخوان در سال ۲۰۰۸ در غار دنیسووا سیبری کشف شد.
حضور DNA دیگر گروههای انسانی در ما انسانهای مدرنِ کنونی چندان شگفتآور نیست؛ چراکه هوموساپینسهای امروزی حاصل میلیونها سال تکامل هستند. ما میتوانیم گونههای متعددی از انسانتبارهای باستانی را بهعنوان اجداد خود نام ببریم؛ اما مشارکت نئاندرتالها و دنیسوواها در آرایش ژنیِ ما بهتازگی اتفاق افتاده است؛ یعنی بعد از اینکه هوموساپینسها از دیگر گروههای انسانی جدا شدند.
این آمیزشها که اصطلاحا از آن بهعنوان برونآمیزشی (Introgression) نام برده میشود، گونهای انسان جدید را پدید نیاورده؛ بلکه تنها به غنیشدن برخی صفاتی منجر شده است که قبلا وجود داشتهاند. حضور برخی از صفاتی که از این طریق بهدست آوردهایم، امروزه هم در زندگی خود حس میکنیم.
آدام سایپل، زیستشناس محاسباتی از آزمایشگاه کلد اسپرینگ هاربر (CSHL) میگوید:
شواهد زیادی از آمیزش بینگونهای انسانهای باستانی با انسانهای مدرن، خصوصا انسانهای مدرن خارج از آفریقا، وجود دارد؛ ازاینرو، در این باره شبهای وجود ندارد. برخی شواهد نشان میدهد ممکن است ژنهای بیش از دو انسانتبار دیگر نیز در DNA ما وجود داشته باشد که برخی پژوهشگران گاهی اوقات از آن بهعنوان تیرههای شبح (Ghost Lineages) یاد میکنند. انسانهای مدرنی که در آفریقا زندگی میکردند، احتمالا با چندین گونهی انسان باستانی آمیزش کردهاند که ژنهای بیشتری به DNA فعلی ما افزودهاند.
پژوهشی که اخیرا دربارهی مردمان کنونی اندونزی انجام گرفت، نشان داد آنچه ما دنیسوواها مینامیم، درواقع سه گروه مجزا از انسانتبارها بودند که هرکدام میتوانستند گونهای مجزا لقب بگیرند. ناگفته نماند اجداد آسیاییها و ملانزیهای با حداقل یکی از این گروهها و احتمالا بیشتر آمیزش کردهاند.
شکار تیرهی شبح
دانشمندان با شیوههای گوناگونی تلاش میکنند گذشتهی پیچیدهی ما انسانها را آشکار کنند. چنین کاری برای گونههایی مانند نئاندرتالها و دنیسوواها سادهتر بوده که DNA آنها هنوز در فسیلها باقی مانده است. باستانشناسان پس از توالییابی ژنوم این انسانهای باستانی، ژنوم آنها را با ما انسانهای کنونی مقایسه کردند. شباهت بسیار زیاد DNA ما به برخی گونههای باستانی، اثباتی بر این است که اجداد ما با این انسانتبارها آمیزش داشتند.
باوجوداین، این ژنها میتوانند از گذشتهای دورتر نیز نشئت گرفته باشند؛ مثلا شاید از آخرین اجداد مشترکی که با نئاندرتالها و دنیسوواها داشتهایم. بااینحال، این انشعاب مدتها قبل اتفاق افتاده است؛ بهطوریکه اکثر نواحی DNA مشترک ما با دیگر گروههای انسانی، جهشهایی تجربه کرده که موجب جدایی هرچهبیشتر این صفات از همدیگر در هر گروه از انسانها شده است. بههرحال، هرکدام از این ژنها نشانگری قوی از اختلاط بیننژادی است.
براساس مدلسازیهای پژوهشگران، حدود ۲ درصد از ژنوم آفریقاییهایی که توالییابی شدند، از انسان باستانی ناشناخته یا همان «تیره شبح» نشئت گرفتند.
با تمام اینها، باید بدانیم دانشمندان برای اکثر گونههای باستانی که هماکنون میشناسیم، استخوانها یا بهتر است بگوییم فسیلهایی دراختیار دارند و کمتر پیش آمده است که بتوانند به شواهدی از DNA این انسانهای باستانی دست پیدا کنند. مسئله این است که مولکولهایی که مارپیچهای اسیدنوکلئیک را تشکیل میدهند، بهمرور زمان بهويژه در محیطهای گرم و مرطوب از بین رفتهاند؛ محیطهایی که اکثر اجداد ما در آن زندگی میکردند. بااینحال، باستانشناسان تلاش کردهاند این خلأ DNA انسانتبارهای باستانی را ازطریق مدلسازیهای آماری پر کنند. چندین پژوهش نیز نشان دادهاند این اجداد اسرارآمیز در ژنوم ما مخفی شدند؛ باوجوداین، ضریب خطا نیز در چنین مدلهای شبیهسازیشدهای زیاد است.
مدلهای ریاضیاتی بهکاررفتهی دانشمندان برای پیداکردن تیرههای شبح در اطلاعات ژنتیکی پیچیده هستند؛ اما اغلب برای جستوجوی خوشههای ژن در گروههای خاص انسانی امروزی کفایت میکنند. اخیرا گروهی از پژوهشگران چنین کاری انجام داده و مجموعهای از ۱۶۱ ژنوم از ساکنان امروزی اندونزی را بررسی کردهاند. پژوهشگران این اطلاعات ژنتیکی را با ژنوم دنیسوواها و نئاندرتالها و دیگر انسانهای امروزی مقایسه کردند.
جمجمهی نئاندرتالی که در سال ۱۹۰۸ در گورستان باستانی لاشاپیلآسینس در فرانسه کشف شد.
پژوهشگران علائمی از DNA دنیسوواها را در ساکنان اندونزی پیدا کردند که چندان جای شگفتی نبود؛ اما پژوهشگران دریافتند این انسانهای باستانی درواقع سه گروه مجزا بودند. این سه گروه اجداد مشترکی داشتند؛ اما وقتی در نواحی مختلف آسیا و اقیانوس آرام پراکنده شدند، جدایی از یکدیگر را آغاز کردند. گروهی که شواهد آن در سیبری پیدا شد، آنقدر با گروه دیگر تفاوت داشت که یک دنیسووا با نئاندرتال تفاوت دارد. به همین دلیل، حتی برخی پژوهشگران اعلام کردند میتوان این گروه را گونهای مجزا دانست؛ ولی هنوز فسیلهایی از این گروه پیدا نکردند تا این فرض را رسما اثبات کنند.
مورای کوکس، متخصص ژنتیک جمعیت از دانشگاه ماسی در نیوزیلند و نویسنده اصلی این پژوهش گفت:
درمجموع، این تیرهی جدید دنیسوواها بهاندازهای با دنیسوواهای پیداشده در غار دنیسووا تفاوت دارد که اگر قرار است به نئاندرتالها و دنیسوواها نامهای متفاوتی بدهیم، این گروه جدید نیز احتمالا احتیاج به نام جدید دارد. بنابراین، یافتههای جدید ممکن است شواهدی ملموس از این عموزادهی دنیسووا به ما بدهد؛ اما درحالحاضر، تنها سرنخ قطعه DNA است که درون ژنوم برخی از ما انسانهای مدرن کنونی باقی مانده است.
بااینحال، این دنیسوواهای شبحگونه تنها نیستند. پژوهشگران دیگری نیز مشغول بررسی DNA قبایل شکارچیگردآور آفریقایی هستند تا شواهدی از آمیزش اجداد ما با این تیرهها را در دههاهزار سال قبل پیدا کنند. شاید بزرگترین پژوهش از این دست، پژوهشهایی باشد که نتایج آن در سال ۲۰۱۱ اعلام شد و پژوهشگران در آن DNA ۶۱ آفریقایی از قبایل ماندانکا و بیاکا و سان را بررسی کردند. آنها این ژنومها را با دو مدل جمعیت انسانی مقایسه کردند که یکی از این دو مقایسه نشان داد اجداد آفریقایی با گروههای انسانی آمیزش کردهاند؛ اما مقایسه دیگر چنین چیزی را نشان نداد. این مدل که متشکل از مهاجرت ژنی (Gene Migration) انسانهای باستانی بود، نتایجی حاصل کرد که بیشتر با جمعیت واقعی ساکنان منطقه منطبق بود.
پژوهشگران اعلام کردند براساس این مدلسازی، حدود ۲ درصد از ژنوم آفریقاییهایی که توالییابی کردند، از یک انسان باستانی ناشناخته نشئت گرفتند. این دو گروه درحدود ۳۵ هزار سال قبل باهم آمیزش کردهاند. پژوهشگران در بررسی دیگری ژنی بهنام MUCL7 را ارزیابی کردند. این ژن پروتئینی در بزاق ما ترشح میکند که دهان را در زمان جویدن غذا و صحبتکردن و بلعیدن، مرطوب نگه میدارد و برخی باکتریهای مضر را از بین میبرد.
بدینترتیب، پژوهشگران توانستند شواهد بیشتری از تیرهی شبح را در آفریقا پیدا کنند. ژن MUCL7 امروزه در انسانها در چندین نوع وجود دارد و پژوهشگران میگویند میتوان آن را به یکی از اجداد باستانی ناشناخته انسان نسبت داد. همچنین، در پژوهشی که در آن ژنوم ۱۵ نفر از مردمان قبایل هادزا، ساندوی، باکا، باکولا و بیزن در آفریقا بررسی شد، شواهدی از آمیزش بینگونهای کشف شد. بااینحال، پژوهشگران نتوانستند گونهی مدنظر را شناسایی کنند.
میراث ما انسانهای مدرن
ژنهایی که بسیاری از ما از دیگر گونههای انسانی بهارث بردهایم، امروزه هم در بدن ما فعال هستند. ژنهای نئاندرتالها و دنیسوواها همین حالا هم روی عملکرد دستگاه ایمنی بدن ما تأثیر میگذارند. تصور بر این است که ژنهای نئاندرتال روی کراتین بدن که مو و ناخن ما از آن تشکیل شده و نحوهی واکنش بدن دربرابر اشعهی ماوراءبنفش تأثیر میگذارند. ما انسانهای مدرن احتمالا این ژنها را بعد از مهاجرت از آفریقا به اروپا بهدست آوردیم؛ جایی که آمیزش با عموزادههای ما، نئاندرتالها، ممکن است کمک کرده باشد بهسرعت با آبوهوای سرد سازگار شویم.
ژن منحصربهفردی از دینسووانها هم در ساکنان امروزی تبت در ارتفاعات هیمالیا وجود دارد که EPAS1 نام دارد. این ژن موجب کاهش تعداد هموگلوبین خون فرد در ارتفاعات بالا میشود. هموگلوبین پروتئینی در سلولهای قرمز خون است که اکسیژن را به بدن انتقال میدهد. اینکه ساکنان ارتفاعات تبت تعداد هموگلوبین کمتری دارند، غیرمعمول است؛ چراکه معمولا در پاسخ به کاهش فشار اکسیژن در ارتفاعات بالا هموگلوبین خون افزایش مییابد که امکان رساندن اکسیژن بیشتری را به عضلات فراهم میکند.
ورودی غار دنیسووا در کوههای آلتای روسیه. اولین بقایای دنیسوواها و استخوانهای نئاندرتالها و انسانهای مدرن نیز در این غار کشف شدند.
این موضوع حتی از این نظر تعجببرانگیزتر است که دیگر جمعیتهایی سازگارشده با زندگی در ارتفاعات، ازجمله بومیان رشتهکوههای آند در آمریکایجنوبی و ارتفاعات اتیوپی در آفریقا با افزایش هموگلوبین به سازگاری اینچنینی رسیدهاند. درحقیقت، این سازگاری در مردمان تبت بهنحو دیگری انجام شده است. بدن تبتیها بهجای افزایش تعداد هموگلوبین، سازگاریهای مختلفی دیگری بهدست آورده که اجازهی استفادهی مؤثر از اکسیژن را به آنها داده است. این سازگاری با تعداد هموگلوبین نسبتا کم در ارتفاع بالا، از بروز جنبههای منفی تعداد هموگلوبین بالا جلوگیری کرده است. غلظت بالای هموگلوبین و درنتیجه غلیظشدن خون، احتمال لختهشدن خون را افزایش میدهد که درنتیجهی آن، خطر ابتلا به بیماریهای قلبی و سکته در فرد افزایش پیدا میکند.
بااینحال، سایر عوامل ژنتیکی مشکلاتی بهوجود آوردهاند. برخی از ژنهای نئاندرتالها در بروز افسردگی و سکتهی قلبی و آلرژیها دخیل دانسته شدهاند. درحالیکه برخی ژنهای بازمانده از گونههای باستانی به دستگاه ایمنی بدن ما کمک کردند، برخی دیگر نیز ممکن است ما انسانهای مدرن را دربرابر بیماریهایی مانند لوپوس منتشر (نوعی بیماری خودایمنی) و بیماری کرون (از بیماریهای التهابی روده) و دیابت نوع دوم مستعد کرده باشند.
مانند بسیاری از میراثهای خانوادگی، درک بیشتر میراث ژنتیکی هوموساپینسها پیچیدهتر است. دانشمندان قبل از اینکه پیامدهای واقعی گذشتهی چند گونهای ما را بفهمند، باید پژوهشهای بیشتری انجام دهند. درحقیقت، حتی پیداکردن شواهدی از این تیرههای شبحگونه نیز میتواند مسئلهساز باشد.
تشخیص شبح از وهم
شواهد تیرهی شبح رفتهرفته در حال شکلگیری است؛ اما وقتی دانشمندان صرفا بر شواهد ژنتیکی تکیه کنند، واضح است نخواهند توانست وجود یک گونه را ثابت کنند. عوامل متعددی وجود دارد که میتواند آنچه از ژنهای برجایمانده از انسانهای باستانی دریافتهایم، کاملا اشتباه جلوه دهد. بهعنوان مثال، جمعیت زیر چه نوع فشار تکاملی بوده و مواردی مانند تنگناهای ژنتیکی (رویدادی که تنها کسری از جمعیت برای تولیدمثل باقی میمانند)، به شبهها دربارهی بررسیهای صرفا ژنتیکی میافزاید. بدینترتیب، آنچه گاهی اوقات شبح بهنظر میرسد، شاید چیزی بیش از تکانخوردن پرده در اثر وزش باد نباشد!
پژوهشی که بهتازگی منتشر شده، برخی از کاستیهای این روش را روشن کرده است. در این پژوهش، سه پژوهشگر از اسپانیا و استونی اعلام کردند براساس تجزیهوتحلیلهای آماری پیچیده و الگوریتمهای یادگیری ماشینی، شواهدی از تیرهی شبح را در DNA مردم آسیا و اقیانوسیه پیدا کردهاند.
این پژوهشگران ابتدا با بهرهبردن از برنامهای کامپیوتری، ژنوم مصنوعی را شبیهسازی کردند و سپس، آن را با مدلهای جمعیتی انسانهای باستانی تطبیق دادند. اسکار لائو، یکی از پژوهشگران این تیم و متخصص ژنتیک جمعیت در مرکز تنظیم ژنوم در بارسلونا میگوید، او و همکارانش این شبیهسازیها را میلیونها بار اجرا کردند. پژوهشگران سپس به تاریخ تکاملی ژنوم مصنوعی نگاه کردند تا دریابند که چه چیز در این ژنوم به شکلگیری خوشهی ژنی منجر شده است. بهطور متوسط نتایج بیش از میلیونها شبیهسازی مدلی را در اختیار دانشمندان قرار داد که خود به آن معادل «یک ژنوم واقعی» میگویند.
مردی در حال بارگیری قالبهای یخ در کامیونی در یاکوتسک، روسیه. شاید آمیزش با نئاندرتالها به ما کمک کرده باشد بهسرعت با آبوهوای سرد سازگار شویم
این اطلاعات درنهایت چند حالت متفاوت دربارهی نحوهی تعاملات بین تیرههای مختلف انسانهای باستانی را دراختیار پژوهشگران قرار داد. بهگفتهی آنها، یکی از بهترین شبیهسازیها مدلی از تیرهای پیشازاین ناشناختهی باستانی بود که با انسانهای مدرن آمیزش کرده بود. پژوهشگران گفتند این انسانها احتمالا تیرهای دورگه از نئاندرتالها و دنیسوواها بودهاند. همچنین، این مدلسازی میتوانست توضیح دهد چرا ساکنان امروزی آسیا در مقایسهبا اروپاییها، DNAهای بیشتری از نئاندرتال بهارث بردهاند. درواقع بهعقیدهی پژوهشگران، اجداد آسیاییها نهتنها با نئاندرتالها، بلکه با تیرهی دورگهی دیگری نیز آمیزش کردهاند. لائو در این باره گفت این پژوهش باردیگر به ما نشان میدهد که انسانتبارها گونهها و تیرههای گوناگونی بودند. او افزود:
یافتههای ما نشان میدهد پیچیدگی بسیاری در تنوع ژنتیکی انسانتبارهای کهن وجود دارد. نهتنها نئاندرتالها با انسانهای مدرن اولیه آمیزش کردهاند؛ بلکه سایر انسانهای باستانی نیز با انسانهای مدرن در تعامل بودهاند که هیچ شواهدی از آنها باقی نمانده است.
درحالیکه این روایت از بسیاری جهات جالب است و مشخصا از یافتههای انسان دورگهای حمایت میکند که سال گذشته در غار دنیسووا در سیبری کشف شده است؛ اما دیگر پژوهشگران چندان قانع نشدهاند. مرداد سال گذشته، پژوهشگران نتایج بررسیهای خود روی قطعه استخوانی را منتشر کردند. یافتههای آنها نشان میداد آنچه بررسی کردهاند، درواقع بقایای دختربچهی باستانی دورگهای از یک مادر نئاندرتال و پدر دنیسووا است. قبلا در سال ۲۰۱۲، باستانشناسان روسی این استخوان را کشف کرده بودند. پژوهشگران در تجزیهوتحلیلهای خود دریافتند این استخوان متعلق به دختری حدودا ۱۳ ساله است که تقریبا ۹۰ هزار سال قبل درگذشته بود. خودِ گونهی دنیسوواها هم دو سال قبل از آن در سال ۲۰۱۱ از روی DNA غیرعادی یک انسانتبار در استخوانهای کشفشده در غار دنیسووا در کوههای آلتای روسیه در سیبری کشف شده بود.
سایپل میگوید هماکنون آنقدر ناشناختههای ما دربارهی این موضوع زیاد است که نمیتوانیم بر چنین شبیهسازیهایی تکیه کنیم. سؤالی که مطرح میشود، این است که کجا باید مدلسازی انجام دهیم تا تمایزی بین وضعیتهای شبیهسازیشده و آن مدل تقریبا غیرواقعی در بسیاری جنبهها قائل شود؟
شارون براونینگ، استاد آمار زیستی در دانشگاه واشنگتن، با سایپل موافق است. او میگوید:
واقعیتِ تاریخچهی بشر بسیار پیچیده است. اگر بیشازحد سادهسازیاش کنیم و جنبههای درست اتفاق افتاده را در نظر نگیریم، در آن صورت مدلهای مختلفی خواهیم داشت که تماما نادرست خواهند بود.
براونینگ که خودش ژنتیک انسانهای باستانی را بررسی میکند، میگوید در پژوهش خود شواهد جمعیتیای را مشاهده نکرده است که لائو و همکارانش آنها را دریافتهاند. درعوض، در پژوهش اخیری که او و همکارانش انجام دادهاند، به دو گروه متمایز دنیسوواها دست پیدا کردهاند. یکی از این ژنومها با آن ژنومی که قبلا در سیبری توالییابی شده بود، بهلحاظ ژنتیکی شبیه بود؛ اما ژنوم دیگر بهنظر کاملا متفاوت بود.
مقالههای مرتبط:
این یافتههای او حداقل بهلحاظ کلی با این فرض همخوانی دارد که دنیسوواها بیش از گونه بودهاند. اگر چنین است، کوکس و براونینگ ممکن است شواهدی از همان تیرهی شبح را پیدا کرده باشند که ارتباط دوری با دنیسوواها داشته است یا شاید هرکدام گروههای مختلفی پیدا کرده و مشخصا به این واقعیت رسیده باشند که میان انسانهای باستانی تنوعی بسیار بیشتر از آنچه قبلا تصور میکردیم، وجود داشته است.
پژوهشهای آینده
درحالیکه دانشمندان ادعا میکنند شواهدی از گونههای ناشناختهای را کشف کردهاند که در گذشته با ما اشتراکاتی داشتند، منطقی است بپرسیم در آینده میتوانیم به چه تعدادی از این دست شواهد دست پیدا کنیم و تاکنون چه شواهدی از تیرههای شبح داریم که بتواند از وجود آنها حمایت کند؟ درحقیقت، ممکن است قبلا از محدوده DNAهای قابلمشاهدهی اجداد خود عبور کرده باشیم. DNA نئاندرتالها و دنیسوواها فقط کسری از ژنوم جمعیتهای مدرن کنونی را تشکیل دادهاند. براونینگ میگوید هرگونه برونآمیزش موجود میتواند بخش کوچکی از DNA ما باشد. او درادامه میافزاید بیشتر بخشهای DNA که به نظر از گونههای دیگر به ما رسیدهاند، احتمالا پیدا شدهاند؛ به همین دلیل، موضوع زیادی نمانده که بخواهیم روی آن کار کنیم.
یافتههای باستانشناسی آینده با فراهمکردن شواهد قطعی و قابلاعتنا میتوانند ما را شگفتزده کنند؛ بهویژه اینکه بتوانیم DNA بقایای کشفشده را استخراج کنیم. سایپل میگوید بهعنوان مثال، شواهدی از DNA دنیسوواها در ژنوم ما بهاحتمال زیاد ممکن است بسیار جزئیتر از آن باشند که بتوانیم DNA آنها را توالییابی کنیم.
او میگوید:
مطمئنم اگر فقط سعی کنیم وجود این گونه را با فرض وجود برونآمیزشهای جزئی در انسانهای مدرن اثبات کنیم، وارد بحث بسیار بحثبرانگیزی خواهیم شد.
یافتههای آینده ممکن است تیرههای شبح امروز را به گونههای ملموسی تبدیل کنند که زمانی انسانهایی زنده بودند و نفس میکشیدند؛ انسانهایی که سابقهی ژنتیکی خود را در ما بهیادگار گذاشتهاند. بدن آنها ممکن است از بین رفته باشد؛ اما DNA آنها زنده است.
حتما شما هم شنیدهاید که میگویند مکالمه با تلفنهمراه در حال شارژ کار خطرناکی است و شاید باعث انفجار باتری شود. از دیدگاه شما، این گفته حقیقت دارد یا شایعهای در بین عوام است؟
صحبتهای زیادی دربارهی شارژکردن تلفنهمراه وجود دارد و افراد مختلف نکات ایمنی فراوانی را متذکر میشوند که ممکن است شما را در استفاده از تلفن خود در هنگام شارژ دچار تردید کند. برای مثال، عدهای میگویند تلفنهمراه را نباید در طول شب در شارژ گذاشت یا برخی دیگر میگویند وقتی تلفنهمراه در حال شارژ است، با آن صحبت نکنید. برخی هم معتقدند همیشه باید صبر کرد تا باتری بهطور کامل خالی شود و بعد آن را شارژ کرد. اینها تنها برخی از صحبتهای بیاساس دربارهی باتری تلفنهای هوشمند هستند.
وقتی از عمر باتری تلفنهمراه صحبت میشود، قواعدی وجود دارد که پیروی از آنها میتواند عمر باتری شما را افزایش دهد و سایر، صحبتهایی بیاساسی است که یا تأثیری در این باره ندارد یا اینکه حتی اثر منفی هم میتواند روی باتری گوشی شما بگذارد. درحالیکه برخی از صحبتها براساس علم گفته میشود و حقیقت دارد، بسیاری از آنها فقط در حد شایعه است.
باتریهای موبایل نیز مانند خود گوشیها در سالهای گذشته پیشرفت زیادی کرده است و امروزه، باتریهایی بهتر و هوشمندتر از قبل داریم. بیشتر سازندگان تلفنهمراه مثل سامسونگ و اپل از باتریهای لیتیومیون استفاده میکنند. باتریهای لیتیومیونی امروزی باید بتواند بین سه تا پنج سال عمر کند. بسته به نوع نگهداری شما از باتری، این زمان میتواند بیشتر یا کمتر شود. درادامه به پنج باور دربارهی باتریهای تلفنهمراه اشاره خواهیم کرد و صحتوسقم آنها را بررسی خواهیم کرد.
۱. استفاده از شارژرهای غیراصلی میتواند باتری را از بین ببرد
حقیقت این است که اگر شارژر غیراصلی کیفیت خوبی داشته باشد، مشکلی برای باتری تلفن شما ایجاد نمیکند؛ اما باید از شارژرهای ارزانقیمت و بیکیفیت دوری کنید. برای مثال، برندهای غیراصلی مانند Belkin و KMS وجود دارد که شارژرهای باکیفیت و استانداردی تولید میکنند. البته، هیچچیز مثل شارژر اصلی گوشی نمیشود؛ ولی اگر قیمت شارژر اصلی گران باشد و نتوانید آن را بخرید، بهتر است حداقل از برندهای مشهور و باکیفیت استفاده کنید. معمولا شارژرهای ارزانقیمت به خوبی کار نمیکند.
۲. نباید تلفن خود را در هنگام شارژ استفاده کنید
این صحبت شایعهای بیش نیست و هرچه خواستید، میتوانید از تلفنهمراه خود استفاده کنید؛ البته، این موضوع تا زمانی معتبر است که از شارژر اصلی و باکیفیت هم استفاده کنید. دلیل اصلی این صحبت اخباری است که گهگاه دربارهی انفجار گوشی همراه یا برقگرفتگی کاربران شنیده میشود. باید بگوییم این اتفاق در سال ۲۰۱۳ در چین افتاده بود و یکی از خدمهی پرواز بهنام Ma Ailun هنگام کار با آیفون ۴ متصل به شارژر دچار برقگرفتگی شد.
گزارشهای بعدی نشان داد وی از شارژر درجهسه غیراصلی بهجای شارژر اصلی اپل برای شارژکردن تلفنهمراه خود استفاده میکرد. اگر از شارژر اصلی سازنده استفاده میکنید، هیچ نگرانی در این باره نداشته باشید.
۳. شارژکردن باتری در طول شب میتواند باعث خرابی باتری شود
تلفنهمراه شما هوشمندتر از خودتان است و زمانیکه تشخیص دهد باتری پر شده، بهطور خودکار فرایند شارژشدن را متوقف میکند. البته این به آن معنا نیست که هرشب تا صبح گوشی خود را در شارژر بگذارید. میزان شارژ باتری گوشیهای پیشرفته را اگر بین ۴۰ درصد تا ۸۰ درصد حفظ کنید، عمرشان طولانی خواهد بود.
۴. سعی کنید تلفنهمراه خود را خاموش نکنید
این حرف اصلا صحت ندارد. تلفنهمراه نیز نوعی ماشین است و گاهی احتیاج دارد به آن استراحت دهیم. در گوشیهای اپل، برای افزایش عمر باتری بهتر است هرازگاهی معمولا وقتی شبها میخوابید، گوشی را خاموش کنید. متخصصان اپل پیشنهاد میکنند هفتهای یکبار گوشی خود را خاموش کنید تا باتری آن عمر بیشتری کند. این کار برای گوشیهای اندرویدی نیز لازم است و خاموش و روشن کردن ساده میتواند بر عمر باتری تأثیر مثبتی بگذارد.
۵. تا وقتی باتری کاملا خالی نشده است، تلفن را خاموش نکنید
این گفته هم صحیح نیست و بهتر است تلفن خود را در طول روز و در فواصل نزدیکتر شارژ کنید تا اینکه هربار صبر کنید باتری آن به صفر درصد برسد و بعد تا ۱۰۰ درصد شارژ کنید. باتریهای لیتیومیون که در گوشیهای اپل و سامسونگ استفاده میشود، در حالت شارژشده عملکرد بهتری دارد؛ بدینترتیب، وقتی اجازه میدهید میزان شارژ این باتریها به صفر درصد برسد، آنها به حالت ناپایدار درمیآید. باتریهای گوشیها سیکل شارژ محدودی دارد و هربار که میزان شارژ به صفر درصد میرسد، یکی از این سیکلها از دست میرود.
درادامه، چند راهکار مفید به شما معرفی خواهیم کرد تا عمر باتری گوشی خود را افزایش دهید. این راهکارها را کمیسیون ایمنی محصولات آمریکا پیشنهاد کرده است.
- هیچوقت از باتریهای غیر اصلی استفاده نکنید؛
- هیچگاه به باتری اجازه ندهید بیشازحد گرم شود. گرما قاتل باتری است. اگر تلفن خیس شده باشد، آن را به شارژر متصل نکنید. این کار میتواند باعث آسیب به بردها و مدارهای تلفن شما شود و حتی ریسک انفجار نیز وجود دارد؛
- باتری آسیبدیده و خراب را فورا تعویض کنید و در تعویض باتری بادکرده تأخیر نکنید. هنگام خارجکردن باتری از داخل تلفنهمراه نیز باید دقت کنید که با اجسام تیز به باتری ضربه نزنید؛
- وقتی باتری تلفنهمراه کاملا شارژ شد، آن را از شارژر جدا کنید؛
- از قراردادن تلفن درمعرض حرارت زیاد خودداری کنید؛ مثلا بهتر است تلفن را زیر نور آفتاب یا درکنار اجاق و بخاری قرار ندهید. درجهی حرارت خیلی کم نیز ممکن است برای باتری مضر باشد و در کشورهای خیلی سرد بهتر است نگذارید تلفنتان یخ بزند.
رقابت در دنیای پردازندهها هرروز ابعاد جدیدی بهخود میگیرد. دراینمیان، منتشرشدن بنچمارکهای پردازنده ۱۸ هستهای نسل دهمی اینتل، کاربران را شگفتزده کرده است.
نسل جدید پردازندهی ۱۸ هستهای اینتل در گیکبنچ شگفتی بهپاکرده است؛ جایی که این پردازنده در آزمایش چندهستهای، پردازندهی i9-9980XE را با ۱۱ درصد بازدهی بیشتر شکست داده است. در اینجا، این سؤال مطرح میشود: آیا پردازندهی جدید اینتل میتواند رایزن 9 3950X را شکست دهد که قطعا برای رقابت ساخته شده است؟ ظاهرا پاسخ منفی است. پردازندهی رایزن هنوز به بازار عرضه نشده است؛ ولی در آزمایش چندهستهای، ۱۲ درصد و در آزمایش تکهستهای، ۹ درصد عملکرد بهتری داشته است.
قبل از اینکه وارد انبوهی از اعداد و ارقام قلمرو پردازندهها شویم، باید یادآوری کنیم بنچمارکها، تنها نشانههای محدودی از عملکرد پردازندهها هستند. بهعنوان مثال، گیکبنچ عملکرد پردازندههای رایزن برای بازی را مقداری بیشتر از عملکرد واقعی تخمین میزند؛ درحالیکه عملکرد همین پردازندهها را برای کار روی محتوای ویدئویی کمتر از میزان واقعی پیشبینی میکند. بههرحال، اگر بوست ۳.۳ گیگاهرتزی گزارششدهی گیکبنچ درست باشد و پردازندهی نهایی بتواند به سرعتهای بیشتری دست پیدا کند، نتایج بهتری حاصل خواهد شد.
مدل | هسته/ترد | سرعت پردازنده پایه/بوست | کش L3 | قیمت پیشنهادی سازنده | امتیاز چندهستهای | امتیاز تکهستهای |
---|---|---|---|---|---|---|
اینتل ۱۸ هستهای* | ۳۶/۱۸ | ۳.۲/۲.۲ | ۲۴.۷۵ | - | ۱۰۰٪ | ۱۰۰٪ |
اینتل i9-9980XE | ۳۶/۱۸ | ۴.۴/۳.۰ | ۲۴.۷۵ | ۱۷۰۰ دلار | ۹۰٪ | ۱۰۰٪ |
اینتل i9-7980XE | ۳۶/۱۸ | ۴.۲/۲.۶ | ۲۴.۷۵ | ۱۷۶۵ دلار | ۸۰٪ | ۹۹٪ |
رایزن 9 3950X* | ۳۲/۱۶ | ۴.۳/۳.۳ | ۶۴ | ۷۵۰ دلار | ۱۱۲٪ | ۱۰۹٪ |
رایزن 9 3900X | ۲۴/۱۲ | ۴.۶/۳.۸ | ۶۴ | ۵۰۰ دلار | ۸۴٪ | ۱۰۵٪ |
اکنون میدانیم این پردازنده تراشهی نسل بعدی است؛ چراکه در فهرست گیکبنچ عدد استپینگ آن برابر با هفت است؛ درحالیکه عدد استپینگ پردازندههای فعلی باید برابر با پنج باشد. همچنین، این احتمال وجود دارد که پردازندهی مذکور مدل خاصی از زنون باشد که در ورکاستیشن Precision 5820 دل آزمایش شده است؛ هرچند ازلحاظ فنی تفاوتی میان پردازندههای زئون و Core i9های مشابه وجود ندارد.
با فرض اینکه عدد ۵۴ هزار و ۵۹۷ دقیق باشد، تراشهی جدید در پردازشهای چندهستهای بیشتر از i9-9980XE/Xeon W-2195 قرار میگیرد؛ پس انتظار میرود در کارهایی نظیر رندرینگ، شبیهسازی، فشردهسازی فایلها، رمزنگاری و رمزگشایی عملکرد فوقالعادهای داشته باشد. ازنظر عملکرد، تراشهی i9-9980XE با تردریپر 2990WX (دارای ۳۲ هسته) تقریبا در یک سطح هستند؛ بنابراین، احتمالا تراشهی جدید کمی بهتر است و در صدر فهرست قرار میگیرد.
درنهایت، باید گفت قیمت این تراشه بسیار تأثیرگذار است. قیمت پیشنهادی شرکت سازنده برای تراشهی کلاس دسکتاپ ۱۸ هستهای اینتل حدود ۱,۷۰۰ دلار است که در عمل به ۲,۰۰۰ دلار خواهد رسید و همتای آن، یعنی زئون، نزدیک ۳,۰۰۰ دلار قیمت دارد. این در حالی است که رایزن 3950X فقط ۷۵۰ دلار هزینه روی دست کاربر میگذارد. بهوضوح روشن است اگر اینتل بهطور جدی در سیاستهای قیمتگذاری خود تجدیدنظر نکند، قدرت رقابت را از پردازندههای جدید خود خواهد گرفت.
شرکت سریبرِزسیستم در گردهمایی سالانهی هاتچیپس، بزرگترین چیپ پردازشی یادگیری عمیق را با ۴۰۰ هزار هسته و ۱۸ گیگابایت حافظهی داخلی و ۹ پِتابایت پهنای باند رونمایی کرد.
هرچند چیپ پردازشی یادگیری عمیق با ۴۰۰ هزار هسته و ۱۸ گیگابایت حافظهی داخلی و ۹ پِتابایت پهنای باند را داخل کامپیوتر شخصی نخواهید دید، مثالی است خیرهکننده از طرزفکر پردازندهسازان وقتی نوبت به طراحی چیپهای یادگیری عمیق برای افزایش سرعت سرورها میرسد. شاید به پردازندههایی که بهراحتی کف دستتان جا میشوند، عادت کرده باشید؛ ولی شرکت سریبرِزسیستم (Cerebras Systems) توانسته بزرگترین چیپ دنیا را به بزرگی یک کیبورد طراحی و این اَبرپردازنده را در کنفرانس سالانهی هاتچیپس (Hot Chips) دانشگاه استنفورد رونمایی کند.
درحالیکه بزرگترین پردازندهی گرافیکی ۲۱.۱ میلیارد ترانزیستور و مساحتی حدود ۸۱۵ میلیمترمربع دارد، چیپ این شرکت ۱.۲ تریلیون ترانزیستور است و ۴۶ هزار و ۲۲۵ میلیمترمربع مساحت دارد؛ چیپی مربعیشکل با ابعاد تقریبی ۲۰ در ۲۳ سانتیمتر و آنقدر بزرگ که تصاویرش را درکنار یک کیبورد به مقایسه گذاشتهاند.
این چیپ برای کامپیوتر شخصی طراحی نشده، اما آیا واقعا حقیقی است؟ سریبرِزسیستم میگوید نهتنها حقیقی است؛ بلکه هماکنون در سرور یکی از مشتریان مشغول کار است. باوجوداین، از ارائهی توضیحاتی همچون قیمت تمامشده خودداری کرده است. نکتهی جالب اینکه چیپ را با استفاده از فناوری نسبتا قدیمی ۱۶ نانومتری TSMC ساختهاند.
- سیلیکون به مساحت ۴۶ هزار و ۲۲۵ میلیمترمربع
- ۱.۲ تریلیون ترانزیستور
- ۴۰۰ هزار هستهی بهینه برای یادگیری عمیق
- ۱۸ گیگابایت حافظهی روی چیپ
- پهنای باند ۹ پتابایتبرثانیه
- پهنای باند داخلی ۱۰۰ پتابیتبرثانیه
- پردازش ۱۶ نانومتری TSMC
سریبرِزسیستم این چیپ را برای یادگیری عمیق طراحی کرده که این روزها بار پردازشی غالب مراکز داده را بهخود اختصاص داده است. آنها چیپ خود را «پیادهسازی شبکهی عصبی در مقیاس ویفری» توصیف میکنند که توانسته بهصورتی اساسی، منطق و ارتباطات و حافظه را داخل قطعهی سیلیکون واحد دستهبندی کند. ساخت چنین چیپی هزینهبر است؛ اما این شرکت معتقد است اتصالات روی چیپ در مقایسه با ساخت و اتصال مستقل هستهها، سریعتر و ارزانتر است.
هرچند اندازهی این چیپ واقعا عجیب بهنظر میرسد، توجه کنید پردازندهی ایتانیوم اینتل با کدرمز McKinely و ۲۲۱ میلیون ترانزیستور نیز در سال ۲۰۰۲ بسیار عظیم بهنظر میرسید و در مقایسهی این چیپ با ۵۶ برابر مساحت، ۵ هزار برابر ترانزیستور بیشتری دارد. حتی Power9 بعدی IBM که در همین کنفرانس معرفی شد، فقط ۸ میلیارد ترانزیستور دارد.
ساخت چیپی با این ابعاد، مشکلات بزرگی هم خواهد داشت که فرایند تولید و راهکارهای خنککاری، تنها بخشی از آنها است. علاوهبرآن، ساخت بینقص چیپ در چنین ابعادی تقریبا ناممکن است و سریبرِزسیستم نیز همچون تولیدکنندگان دیگر که تعداد مشخصی از چیپهای خراب روی ویفر را دور میاندازند، از این قاعده مستثنی نیست. به همین منظور، آنها با تخمین مقدار خرابیها، هستههای پردازشی بیشتری در طراحی هر ویفر در نظر میگیرند. البته، این شرکت از تعداد دقیقی سخن بهمیان نیاورده است؛ اما درمجموع، بیش از ۴۰۰ هزار هسته روی هر ویفر قرار دارد. شبکهی اتصالات داخلی این سیلیکون هر هسته را بهنحوی به هستههای دیگر متصل میکند که درصورت خرابی یکی از هستهها، بتوان آن را دور زد.
شان لای، طراح سابق چیپ و مدیر راهکارهای مرتبط با سرورهای مراکز داده شرکتهای SeaMicro و AMDمیگوید:
برخلاف تصور، طراحی چیپ بهصورت یک ویفر یکپارچه از هزینههای تولید میکاهد، زیرا تنها با یک چیپ سروکار دارید و با صرف هزینه و انرژی کمتر، تمامی آن را یکجا دراختیار خواهید داشت.
خنککاری چنین چیپ غولآسایی به چیزی بیش از یک هیتسینک و فن نیاز دارد. شرکت سریبرِزسیستم میگوید آنها از راهکار خنککاری اختصاصی خود شامل پلاک فلزی چسبیده به بالای سیلیکون و تعدادی لولههای عمودی آب برای خنککاری مستقیم چیپ استفاده کردهاند. ازآنجاکه این چیپ بسیار بزرگتر از آن است که بتوان داخل پیکرهبندیهای متداول جا داد، آنها دوباره از طراحی اختصاصی خودشان استفاده کردهاند که شامل ترکیبی از مدار PCB، ویفر، رابط بین آنها و پلاک خنککاری است.
تاکنون چیپهای بسیاری در گردهمایی هاتچیپس معرفی شدهاند که پسازآن، دیگر خبری از آنها شنیده نشد. سریبرِزسیستم هم احتمالا به این سرنوشت دچار خواهد شد و چنین چیزی را نه در کامپیوترهای شخصی خواهید دید و نه در بین سرورها عمر درازی خواهد داشت. بااینحال، جذابیت کنفرانس هاتچیپس در این است که دقیقا نمیدانید قرار است با چه چیزهایی مواجه شوید و این چیپ حقیقتا محصول جالبی بود.
AOC در نمایشگاه گیمزکام ۲۰۱۹، سه صفحهنمایش جدید گیمینگ سری G2 را رونمایی کرد که هر سه از نرخ تازهسازی ۱۴۴ هرتز بهرهمند است.
AOC که در بازار صفحهنمایشهای گیمینگ پیشتاز است، با مجموعهای جدید از صفحهنمایشهای گیمینگ سریG2 شامل مدلهای جدید 24G2U و 27G2U و صفحهنمایش خمیدهی CQ27G2 وارد نمایشگاه گیمزکام شده است. اندازهی مدلهای 24G2U و 27G2U و CQ27G2 بهترتیب ۲۴ و ۲۷ و ۲۷ اینچ است و صفحهنمایشهای24G2U و 27G2U از رزولوشن ۱۹۲۰ در ۱۰۸۰ و صفحهنمایش CQ27G2 از رزولوشن ۲۵۶۰ در ۱۴۴۰ پیکسلی برخوردار است.
در بین تمامی دستگاههای حرفهای و گرانقیمتی که AOC به نمایشگاه گیمزکام امسال آورده، این شرکت نمایش خود را با سه صفحهنمایش جدید گیمینگ از سری G2 آغاز کرده است. تمامی بازدیدکنندگان میتوانند این صفحهنمایشها را تماشا کنند و تجربهی کارکردن با آنها را بهدست آورند. مدلهای سری G2 از نرخ تازهسازی بیشتر از ۱۴۴ هرتزی بهره میبرد و زمان پاسخگویی آنها ۱ میلیثانیه است و از فناوری فریسینک AMD پشتیبانی میکند. AOC هنوز جزئیات مشخصات این صفحهنمایشها یا قیمت و زمان رونمایی آنها را اعلام نکرده است.
امسال AOC در غرفهی خود نشان داده است صرفنظر از بازی دلخواه شما، صفحهنمایشی مناسب برای آن در چنته دارد. بازدیدکنندگان میتوانند همهی مدلها ازجمله صفحهنمایش خمیده و پرچمدار ۲۷ اینچی AOC با نامAGON AG273QCG را امتحان کنند.
نمایشگرهایی مانند مدل ۲۷ اینچی AGON AG273QCX با نمایشگر VA و مدل ۲۷ اینچی AGON AG271QX با فناوری فریسینک یا مدل ۲۷ اینچی AGON AG272FCX6 با فناوری فریسینک ۲ داشتن حرکت بدون کندی را با تجهیز به فرکانس ۱۴۴ تا ۱۶۵ هرتزی در بازیهای اکشن یا مسابقهای یا شوتر تضمین میکند.
برای بازیهایی که بهشدت رقابتی است، صفحهنمایش فوقالعاده پرسرعت ۲۴۰ هرتزی AGON AG251FZ بهترین گزینه محسوب میشود. این صفحهنمایش با بهرهمندی از قابلیت همگامسازی تطبیقی (Adaptive-Sync) و زمان پاسخگویی ۱ میلیثانیهای میتواند هرگونه اختلالی را در روند بازی از بین ببرد و شما را از حریفان جلو بیندازد.
AOC برای طرفداران دنیای مجازی نیز گزینهی ویژهای دارد: صفحهنمایش خمیده و فوقعریض ۳۵ اینچی با برخورداری از فناوری جی-سینک و رزولوشن WQHD با کیفیت تصاویر خیرهکنندهاش کاربر را در دنیای بازی غرق میکند. طرفداران لیگهای G2 Esports نیز میتوانند صفحهنمایش مخصوص ۲۴.۵ اینچی AOC را با برند G2 Esports امتحان کنند. این صفحهنمایش که G2590PX/G2 نام دارد، از نرخ تازهسازی ۱۴۴ هرتز بهرهمند است.
آن دسته از افرادی که طرفدار کنسولها هستند، نادیده گرفته نشدهاند و صفحهنمایشهای فیلیپس، شریک AOC، با فراهمآوردن تجربهای روان برای طرفداران بازی با کنسولها و طراحی زیبا بههمراه پیشنهاد بازیهای مشهور، آمادهی نفوذ به قلب گیمرها است.
AOC و فیلیپس محصولات خود را در سالن ۱۰.۱ و غرفهی A-080 نمایشگاه گیمزکام بهنمایش درآوردهاند. در این غرفه، بخش ویژهای برای تیم G2 Esports در نظر گرفته شده است و بازدیدکنندگان میتوانند با تیمهای مشهوری همچون Lothar و Orb و Rainbow Six Siege ملاقات کنند.
پتنت جدید سامسونگ از گوشی هوشمند تاشدنی جدیدی خبر میدهد که به لولایی عریض و هوشمند مجهز است.
مدتها است اخبار مختلفی دربارهی تلاش سامسونگ برای ساخت گوشیهای هوشمند تاشدنی با نمایشگر انعطافپذیر منتشر میشود. براساس آخرین گزارش LetsGoDigital، پتنت جدید کرهایها از گوشی هوشمند تاشدنی با طراحی متفاوتی از طرحهای قبلی خبر میدهد. پتنت اخیر ۳۱ ژانویهی ۲۰۱۹ (۱۱ بهمن ۱۳۹۷) ثبت شده و ۸ اوت ۲۰۱۹ (۱۷ مرداد ۱۳۹۸) دفتر ثبت اختراعات و علامت تجاری ایالات متحده (USPTO) اطلاعات آن را منتشر کرده است.
مقالههای مرتبط:
تفاوت اصلی پتنت اخیر با سایر طرحهای گوشی تاشدنی، بهرهمندی آن از لولای عریضی است که در تصاویر منتشرشده میتوان آن را دید. درنتیجه، انتظار میرود دستگاه با استفاده از طراحی لولای جدید از نقاط مختلفی که زیرپوشش لولا قرار دارند، بتواند هم به داخل و هم به خارج تا شود. ازاینرو، نهتنها امکان تاشدن دستگاه از قسمت میانه یا ۵۰-۵۰ درصد نمایشگر وجود دارد؛ بلکه امکان تاشدن گوشی هوشمند در قسمتهای دارای لولا و با نسبت همپوشانی مختلف وجود دارد که قابلیتهای جدیدی را برای دستگاه ایجاد میکند. برای مثال، با چنین امکان تاشدنی در این گوشی هوشمند، امکان استفاده از دوربین پنل پشتی برای گرفتن عکس سلفی فراهم میشود. بهعلاوه کاربران میتوانند ازطریق اسپیکر بزرگ پشت دستگاه برای پخش موسیقی در زمان مشاهدهی ویدئو بهرهمند شوند.
همانطورکه گفته شد، گوشی تاشدنی سامسونگ میتواند هم بهسمت داخل و هم بهسمت خارج تا شود. کاربران میتوانند درصورت تمایل، دستگاه را بهسمت داخل تا کنند و بهراحتی و بدون آنکه آسیبی به نمایشگر دستگاه برسد، آن را در جیب خود قرار دهند. لولای گوشی جدید تاشدنی کرهایها هوشمند است و میتواند بهراحتی تشخیص دهد در چه جهتی و به چه اندازهای تا میشود؛ درنتیجه، رابط کاربری دستگاه با همان نسبت تنظیم میشود.
با وجود آنکه گوشیهای هوشمند تاشدنی بسیار معدودی به بازار عرضه شدهاند، LetsGoDigital معتقد است پتنتهای اخیر بهشدت در حال پیچیدهترشدن هستند و این نویدبخش توسعهی سریع فناوری گوشیها تاشدنی است؛ هرچند بیشترشان تنها در مرحلهی تحقیقات آزمایشگاهی باشند. بیشک سامسونگ تاکنون روی طرحها و نمونههای اولیهی متنوعی از گوشی هوشمند تاشدنی کار کرده است و انتظار میرود همزمان با کنگرهی جهانی موبایل ۲۰۲۰، برخی از این نمونههای اولیه به نمایش گذاشته شود.
پروژهی یوفونیا نمونهای از تلاشهای گوگل در بهکارگیری هوش مصنوعی و فناوری تشخیص گفتار برای فراهمآوردن امکان استفادهی افراد مبتلا به اختلالات گفتاری از تکنولوژیهای روز دنیا است.
گوگل که مدتی است تلاشهایش برای فراهمکردن امکان استفادهی افراد معلول از تکنولوژیهای روز دنیا را آغاز کرده، اخیرا پروژهای بهنام یوفونیا (Euphonia) را رونمایی کرده است. یوفونیا برگرفته از نام ماشین سخنگویی است که اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم، جوزف یوفونیا، مخترع آلمانی، ابداع کرد و ساخت.
درواقع، این پروژه تلاشی برای ارتقای قابلیتهای فناوری تشخیص گفتار بهمنظور فراهمآوردن امکان درک صحبتهای افراد مبتلا به مشکلات تکلم و اختلالات گفتاری است؛ چراکه سیستمهای پردازش گفتار طبیعی موجود قابلیت درک صحبتهای افراد مبتلا به بیماریهای پیشروندهای همچون ALS را ندارد. بیماری اسکلروز جانبی آمیوتروفیک (Amyotrophic Lateral Sclerosis) که استیون هاوکینگ نیز به آن مبتلا بود، نوعی بیماری نورونهای حرکتی است که موجب تخریب پیشرونده و ترمیمناپذیر دستگاه عصبی میشود. در این بیماری، دستگاه عصبی مرکزی و ماهیچهها بهویژه ماهیچههای دست، پا، ساعد، سر و گردن بهشدت صدمه میبینند و فرد مبتلا معمولا دچار ناتوانیهای حرکتی میشود و پس از سه تا پنج سال جان خود را از دست میدهد.
در ویدئو زیر، دیمیتری کانوسکی (Dimitri Kanevsky) از محققان گوگل که خود نیز مبتلا به نوعی اختلال گفتاری است، نتایج تحقیقات اخیر این شرکت را در عمل آزمایش میکند و نهایتا از محصول تولیدی در پروژهی Parrotron نتیجه مطلوب را میگیرد. محصول تولیدشده در این پروژه، گفتار افراد مبتلا به اختلالات تکلم را مستقیما و بدون تبدیل به متن، به گفتار سلیس ماشینی تبدیل میکند.
ازآنجاکه مبنای یادگیری در تکنولوژی ASR (تشخیص گفتار خودکار یا Automatic Speech Recognition)، صحبتکردن بهشیوهی معمول و متداول است، سیستمهایی که از این تکنولوژی بهره میگیرند، برای افرادی که با لهجهی خاصی صحبت میکنند یا مبتلا به اختلالات تکلم هستند، چندان کاربردی نیست و حتی دربارهی مبتلایان به اختلالات گفتاریِ نهچندان حاد، همچون ALS نیز، نرخ خطای کلمهی درخورتوجهی را شاهد هستیم. نرخ خطای کلمه (WER) معمولترین شاخص برای مقایسهی عملکرد سیستمهای ASR است و از تقسیم مجموع تعداد کلمات اشتباه تشخیص دادهشده و کلمات گفتهنشدهی اضافهشده و کلمات گفتهشدهی تشخیص دادهنشده، بر تعداد کل کلمات گفتهشده بهدست میآید.
احتمالا اینجا هم متهم ردیف اول، مجموعه دادههایی هستند که سیستم برای یادگیری دراختیار دارد. این یکی از تعصبات ضمنی رایجی است که نمونههای مشابهاش را در مدلهای دیگر هوش مصنوعی و زمانیکه نرخ خطای سیستم بیشتر از حد موردانتظار محقق است، شاهد هستیم.
شاید ناتوانی سیستمهای تشخیص چهره در شناسایی افراد رنگینپوست در مقایسه با ساخت سیستم تشخیص گفتاری که برای افراد مبتلا به اختلالات گفتاری کاربردی نیست، خطای چندان چشمگیری بهشمار نیاید؛ اما در هر دو مورد، بخشی از مشکل سیستم دراختیار نداشتن دادههای مربوط به گروههای خاصی از افراد است. این امر برای محققان گوگل بهمعنای جمعآوری ساعتها دادهی صوتی از افراد مبتلا به ALS است و ازآنجاکه نوع و میزان پیشرفت مشکلات گفتاری در این بیماران از فردی به فرد دیگر متفاوت است، طبیعی است انتظار داشته باشیم فرایند تطبیق این تکنولوژی با اثرهای ناشی از یک بیماری، کاملا از روند تطبیق آن با مثلا لهجهای غیرمعمول متفاوت باشد.
پژوهشگران پروژهی یوفونیا ضمن ارزیابیهای خود دریافتهاند وقتی این مدل نمیتواند واجِ اداشده را بهدرستی تشخیص دهد، دو نوع خطا ممکن است رخ داده باشد: ۱. سیستم واج اداشده و بهتبع آن، کلمه را بهاشتباه تشخیص داده باشد؛ ۲. سیستم توانایی تشخیص واج اداشده را نداشته و بهناچار آن را حدس زده باشد. در این صورت، نزدیکی آوایی یک یا چندین واج در یک کلمه، ممکن است به خطا در جایگزینی واجها و بهتبع آن، اشتباه در تشخیص کلمه منجر شود.
حل مشکل دوم با توجه به قابلیتهای هوش مصنوعی، چندان دشوار بهنظر نمیرسد. اگر سیستم در جملهی «من روزی یک سیب میخورم»، نتواند «س» را در کلمه «سیب» تشخیص دهد، برای مدلی که از هوش مصنوعی بهره میگیرد، احتمال آنکه گوینده جملهی «من روزی یک شیب میخورم» را بیان کرده باشد، با احتمال بیان جملهی مذکور بهصورت صحیح یکسان نیست. سیستم با بهرهگیری از هوش مصنوعی و آنچه دربارهی الگوهای کلامی زبان انسان میداند و با درنظرداشتن موضوع صحبت گوینده و زمینههای مرتبط با آن، میتواند جملهی صحیح را حدس بزند.
اطلاعات بیشتر دربارهی این پروژه که همچنان مراحل تحقیقاتی را پشتسر میگذارد، در مقالهای با عنوان Personalizing ASR for Dysarthric and Accented Speech with Limited Data دردسترس است که ماه آینده در کنفرانس Interspeech استرالیا ارائه خواهد شد.
اچپی بهتازگی نمایشگر گیمینگ Omen X را با صفحهنمایش ۲۷ اینچ و پشتیبانی از HDR معرفی کرده است که با وجود استفاده از پنل TN، رنگبندی مطلوبی ارائه میدهد.
نمایشگر HDR جدید Omen X 27 اچپی شاید اولین محصولی باشد که عملکرد پنلهای TN را بهبود بخشیده است. گیمرهایی که نمایشگر جدید اچپی را بخرند، علاوهبر نرخ تازهسازی فوقسریع ۲۴۰ هرتز و وضوح درخورتوجه 1440p، بهلطف پشتیبانی از HDR از بازتولید فوقالعاده رنگ نیز بهرهمند خواهند شد. این ویژگی گزینههای رنگی وسیعتری دراختیار نمایشگر قرار میدهد و کنتراست و روشنایی را در عناوین و رسانههای سازگار بهبود میبخشد.
گیمرها احتمالا هنگام خرید نمایشگر به فناوری پنل آن توجه نکنند؛ اما توجه به این مقوله بسیار مهم است. پنلهای TN سریع هستند؛ ولی رنگبندی مناسبی ندارند. درمقابل، پنلهای IPS سرعت کمتری دارند؛ اما غنای رنگی بیشتری ارائه میدهند. اچپی Omen X 27 با استفاده از صفحهنمایش سریع TN که بهلطف فناوری HDR از بازتولید رنگ فوقالعادهای برخوردار است، قصد پرکردن این خلأ را دارد. این نمایشگر به خوبیِ پنلهای پرچمدار IPS دارای محدودهی رنگی فراوان عمل نخواهد کرد؛ اما برای انجام بازیهای پرسرعت با وضوح دیداری بالا گزینهی مناسبی بهنظر میرسد.
مانیتور گیمینگ اچپی Omen X 27 وضوح ۲۵۶۰ در ۱۴۴۰ دارد و برای بازیهای پرسرعت از نرخ تازهسازی ۲۴۰ هرتز با زمان پاسخدهی یک میلیثانیه پشتیبانی میکند. بهلطف قابلیت Freesync 2 HDR، مشکل پارگی تصویر در نمایشگر مذکور وجود نخواهد داشت و از ۹۰ درصد فضای رنگی DCI P3 پشتیبانی میشود. بهعلاوه، با داشتن نسبت کنتراست معمولی هزار به یک و نسبت کنتراست داینامیک یکمیلیون به یک، رنگهای سیاهوسفید در نمایشگر جدید اچپی عمق زیادی به تصاویر رندرشده میبخشند. گفتنی است حداکثر روشنایی نمایشگر یادشده ۴۰۰ نیت است.
محصول جدید اچپی برای جلوگیری از خستگی چشم هنگام بازی در اواخر شب به نورپردازی محیطی مجهز است. این نور برای تطبیق با رنگ پایه و محتوای صفحهنمایش قابلتنظیم خواهد بود. بهادعای اچپی، پایهی نمایشگر بهراحتی تا ۱۳۰ میلیمتر تنظیم میشود.
نمایشگر جدید Omen درزمینهی رنگبندی عملکرد مطلوبی از خود نشان خواهد داد. اچپی با افزودن قابلیت پشتیبانی از HDR به نمایشگر جدیدش، محدودهی وسیعتر و عمیقتری از رنگ را در تمام طیف رنگی، بهویژه در رنگهای آبی و سبز ارائه میدهد. همچنین، نمایشگر Omen X 27 از قابلیت Omen Command Center اچپی برخوردار است و ویژگی مربیگری هوش مصنوعی را ارائه میدهد تا گیمر را در پیشبرد بازی League of Legends راهنمایی کند.
علاوهبراین، پورتهای متعددی ازجمله یک دیسپلیپورت و یک پورت HDMI و دو درگاه USB 3.0 نیز برای اتصال دستگاههای جانبی در نمایشگر مذکور تعبیه شده است. اچپی Omen X 27 ماه آیندهی میلادی با قیمت ۶۵۰ دلار عرضه خواهد شد.
پیشبینی ویژگیهای شخصیتی افراد همیشه موضوع جذابی بوده است. حال دانشمندان استرالیایی ادعا کردهاند با توجه به اطلاعات شتابسنج گوشی هوشمند، میتوانند ویژگیهای شخصیتی کاربران را پیشبینی کنند.
همهی ما میدانیم گوشیهای هوشمند اطلاعات زیادی از کاربران ذخیره میکنند. در این سالها، همواره از اطلاعات تماسها، پیامها، برنامههای کاربردی و اطلاعات مکان برای تکمیل پروفایل کاربران استفاده شده است. حال محققان مؤسسهی فناوری سلطنتی ملبورن (RMIT) با استفاده از حسگرهای کوچک تعبیهشده روی گوشیهای هوشمند که کاربردهایی نظیر شمارش قدم کاربران را دارد، پنج مؤلفهی اصلی شخصیتی افراد را پیشبینی کردهاند.
مقالهای که در انجمن کامپیوتر IEEE منتشر شده است، نشان میدهد محققان میتوانند با استفاده از اطلاعات گوشی هوشمند اطلاعاتی از این قبیل را استخراج کنند که کاربران با چه سرعتی و در چه مسافتی و چه بازهی زمانی پیادهروی کردهاند. همچنین، با توجه به الگوهای تعریفشده و نوع استفاده از تلفنهمراه در ساعاتی پایانی شب، میتوانند حقایق جالبی را دربارهی شخصیت کاربران بیان کنند. این گروه با مرتبطکردن فعالیت فیزیکی به ویژگیهای شخصیتی، پیشبینی میکند افراد «دوستداشتنی» الگوهای فعالیت تصادفی دارند و در آخر هفتهها و بعدازظهرها مشغلهشان بیشتر است. زنان حساس ظاهرا بهطور منظم شبها گوشی خود را بررسی میکنند؛ اما مردان حساس دقیقا برعکس این کار را انجام میدهند و تعداد زیادی از افراد مبتکر و کنجکاو در مقایسه با دیگران تماسهای تلفنی کمتری دریافت میکنند.
محققان عقیده دارند این اطلاعات میتواند در مواردی مثل پیشنهاد افراد بهتر برای دنبالکردن در شبکههای اجتماعی و سرویسهای دوستیابی آنلاین و تبلیغات هدفمند استفاده شوند. افزونبراین، آنها معتقدند این اطلاعات میتواند باعث شود افراد بهتر خودشان را بشناسند و به آنها بگوید چقدر افسرده هستند. البته، مشکلاتی در این تحقیقات وجود دارد؛ مانند این واقعیت که اطلاعات اشارهشده فقط از ۵۲ نفر جمعآوری شده و مبتنیبر نظرسنجیهایی است که دربارهی شخصیت افراد از خودشان انجام گرفته و افراد معمولا در پاسخدادن به سؤالاتی دربارهی خود مطمئن نیستند. محققان قصد دارند این مطالعات را در استرالیا تکرار کنند تا بتوانند نظریههای خود را تأیید کنند. بدون توجه به نتیجه، شما میتوانید مطمئن باشید شرکتها به هر طریقی از دادههای شتابسنج برای جمعآوری دادههای کاربران استفاده میکنند.
آئودی مدل استیشن اسپرت RS6 آوانت را با پیشرانهی ۵۹۱ اسببخاری معرفی کرد.
آئودی بالاخره به درخواستهای مکرر خریداران خود در آمریکا پاسخ داد و قرار است مدل استیشن RS6 را در بازار آمریکا عرضه کند. RS6 آوانت بهمناسبت بیستوپنجمین سال شروع تولید مدلهای RS آئودی بهعنوان نسخههای قدرتمند این شرکت وارد بازار آمریکا خواهد شد. بهگفتهی الیور هافمان، مدیر بخش خودروهای اسپرت آئودی، در ۲۵ سال تولید مدلهای RS، مدل RS6 بهعنوان یکی از شاخصترین خودروهای این سری شناخته میشود و طرفداران زیادی در سرتاسر جهان دارد. حالا RS6 محبوب اولینبار وارد بازار آمریکایشمالی نیز خواهد شد.
آئودی RS6 آوانت از زبان طراحی مدل جدید A6 استفاده میکند. در نمای جلو RS6، باید به جلوپنجرهی بزرگ با دو ورودی هوای بزرگ در اطراف اشاره کرد. طراحی این بخشهای باعث شده است RS6 ظاهری تهاجمی داشته باشد. در بخش عقب نیز، همین رویکرد دیده میشود و باید به دو خروجی اگزوز بزرگ و دیفیوزر عقب مشکی و تزیین نقرهای اشاره کرد که RS6 را کاملا از مدلهای عادی آئودی متمایز میکنند.
قدرت موردنیاز RS6 از پیشرانهی تویینتوربوشارژ هیبریدی با حجم چهار لیتر تأمین میشود. این پیشرانهی V8 میتواند ۵۹۱ اسببخار قدرت و ۸۰۰ نیوتنمتر گشتاور تولید کند. با این مشخصات، RS6 جدید قویترین مدل این خودرو تاکنون بهحساب میآید. موتور الکتریکی آئودی به جعبهدندهی هشتسرعتهی خودکار تیپترونیک مجهز است که نیرو تولیدشده را با کمک سیستم چهارچرخ محرک کواترو به چرخها ارسال میکند. آئودی RS6 آوانت برای رسیدن به سرعت ۱۰۰ کیلومتربرساعت تنها به ۳.۶ ثانیه زمان نیاز دارد و حداکثر سرعت آن روی ۲۵۰ کیلومتربرساعت محدود شده است.
البته، آئودی بستهی سفارشی داینامیک (Dynamic) را برای این خودرو عرضه میکند که حداکثر سرعت را به ۲۸۰ کیلومتربرساعت افزایش میدهد. آئودی بستهی سفارشی دیگر هم با نام داینامیک پلاس در نظر گرفته است که حداکثر سرعت را به ۳۰۵ کیلومتربرساعت میرساند. این بستههای سفارشی تنها به حداکثر سرعت خودرو مربوط نیستند؛ بلکه RS6 آوانت را به دیفرانسیل مرکزی مکانیکی هم مجهز میکنند که میتواند تا ۷۰ درصد نیروی پیشرانه را به چرخهای جلو یا ۸۵ درصد را به چرخهای عقب انتقال دهد.
مدل جدید RS6 آوانت اولینبار بهصورت استاندارد به سیستم سیستم تعلیق بادی انطباقی مجهز شده است. ارتفاع این سیستم تعلیق ۲۰ میلیمتر پایینتر از نسخههای قبلی است. با افزایش سرعت از ۱۲۰ کیلومتربرساعت بهبعد، ارتفاع خودرو بهصورت خودکار ۱۰ میلیمتر دیگر پایین میآید. ناگفته نماند امکان افزایش ارتفاع بهصورت دستی نیز در این سیستم تعلیق پیشبینی شده است که در این حالت، با فشردن یک کلید ارتفاع خودرو ۲۰ میلیمتر افزایش پیدا میکند.
خریداران RS6 آوانت میتوانند خودرو خود را با سیستم تعلیق اسپرت بهنام RS Sport Suspension Plus هم سفارش دهند. این سیستم تعلیق به سامانهی کنترل سواری داینامیک مجهز است که اختصارا DRC نامیده میشود. در این سیستم، از ترکیب فنرهای فولادی جدید با کمکفنرهای قابلتنظیم سهمرحلهای استفاده شده است که میتواند میزان حرکت بدنه را در پیچها کنترل کنند. آئودی RS6 آوانت با وجود ذات اسپرت خود، خودرویی کاربردی است. فضای صندوقعقب این خودرو ۵۶۵ لیتر است و با تاکردن صندلیهای عقب تا ۱,۶۸۰ لیتر افزایش پیدا میکند.
پساز مدتها انتظار، گوگل بالاخره اندروید استودیو ۳.۵ را با پشتیبانی از سیستمعامل کروم و بهبودهای عملکردی متعدد دردسترس عموم کاربران قرار داد.
با معرفی اندروید استودیو توسط گوگل، این محیط توسعه به اصلیترین راه برای ساخت اپلیکیشنهای اندرویدی بدل شده است؛ با این حال، اصلیترین راه لزوما بهمعنای بهترین، سریعترین یا بهینهترین راه نیست.
اگر تاکنون تجربهی کار با اندروید استودیو را داشته باشید، قطعا از مشکلات این نرمافزار آگاه هستید. عملکرد غیرپایدار و مشکلات بعضا عجیبوغریب همواره دستبهگریبان توسعهدهندگان اندرویدی بوده است. گوگل نیز با علم به این موضوع، تصمیم گرفت برای توسعهی اندروید استودیو ۳.۵، فرصت ۸ماهه به تیم سازنده بدهد تا اصلیترین و دردسرآفرینترین مشکلات این برنامه را برطرف سازند. اکنون پس از مدتها انتظار، زمان انتشار نهایی این نسخه فرا رسیده است تا توسعهدهندگان اندرویدی علاوهبر دریافت بهبودهای عملکردی فراوان، بتوانند از این پس اپلیکیشنهای خود را روی سیستمعامل کروم نیز توسعه دهند.
درحالی که نسخههای اخیر اندروید استودیو روی انتشار ویژگیها و قابلیتهای جدید تمرکز داشتند، نسخه ۳.۵ اندروید استودیو برای نخستینبار راه متفاوتی را در پیش گرفته است. طبق گفتهی گوگل در مطلب وبلاگیاش، تیم توسعهی اندروید استودیو طی ۸ماه گذشته روی پروژهی جدیدی تحتنام ماربل (Marble) کار میکرده؛ پروژهای که در آن بهجای تمرکز روی قابلیتهای جدید، روی بهبود کیفیت محصول تمرکز شده است. هرآنچه که در پروژهی ماربل تحتالشعاع قرار گرفته، همگی حاصل بازخوردها و اطلاعاتی بوده که توسعهدهندگان اندرویدی گزارششان کرده بودند. براساس گفتهی خالق دنیای اندروید، بیش از ۶۰۰ باگ، ۵۰ روزنهی حافظه و ۲۰ حالت تعلیق (هنگ) رفع شدهاند.
در لایهی ظاهری، از این پس شاهد اندروید استودیویی خواهید بود که مشکلات رایج کامپیوترتان را که موجب کاهش سرعت توسعه میشوند، گزارش میکند؛ مواردی مانند تنظیمات رم یا پیکربندی ضعیف آنتیویروس. همچنین توسعهدهندگان باید خوشحال باشند؛ زیرا تغییرات حاصل از نوشتن کدهای XML و کاتلین از این نسخه به بعد سریعتر یا بهتر است بگوییم، آنی اتفاقات میافتد. برای قسمت شبیهساز اندروید (Android Emulator) نیز از تأثیر اجرای شبیهساز روی پردازنده و حافظهی اصلی کاسته شده است. از دیگر تغییرات میتوان به زمان کمتر برای ساختهشدن بیلدهای جدید اپلیکیشنها اشاره کرد.
تیم سازندهی اندروید استودیو به روند توسعهی برنامههای اندرویدی نیز توجه کرده و قابلیت Instant Run را با Apply Changes جایگزین کرده است تا ویژگی موردبحث برای توسعهدهندگان تازهوارد خوانایی بهتری داشته باشد. با این حال، تغییرات بخش یادشده فقط به نام خلاصه نمیشود؛ بلکه از این پس بهجای تغییرات آنی روی فایل APK در زمان کدنویسی، با ابزارهای جدید رانتایم (Runtime) کلاسهای تازهساختهشده را هنگام کلیک روی گزینهی Apply Changes از نو تعریف میکند.
افزونبر موارد بالا، بهبودهای حاصلشده در زمینهی مدیریت حافظه نهتنها کاربران پلتفرمهای ویندوز، مک ولینوکس را خوشحالتر میسازد؛ بلکه باعث شده تا سیستمعامل کروم نیز به صف پلتفرمهای پشتیبانیکننده از اندروید استودیو اضافه شود. اگر رویداد Google I/O امسال را مشاهده کرده باشید، قطعا درجریان انتشار اندروید استودیو برای کروم او اس هستید؛ اما گوگل بهواسطهی پشتیبانیاز برنامههای لینوکسی توانسته بود این امکان را میسر سازد. حال بهلطف تغییرات جدید، اقدامات گوگل در این زمینه یک گام دیگر روبهجلو حرکت کرده است.
از دیگر تغییرات اندروید استودیو ۳.۵ میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- پیشنهاد خودکار تنظیمات حافظهی اصلی: اندروید استودیو اکنون قادر به تشخیص زمانهایی است که یک اپلیکیشن به مقدار بیشتری از حافظهی رم روی کامپیوترهای بالارده نیاز دارد؛ از این رو، این موضوع را ازطریق یک اعلانیه بهاطلاعتان خواهد رساند؛ همچنین شما میتوانید این تغییرات را بهصورت دستی ازطریق بخش Appearance & Behavior => Memory Settings انجام دهید.
- ثابتماندن رابط کاربری: نوشتن کدهای XML بهینهسازی شده است. بهواسطهی تغییرات انجامشده، تأخیر در اعمال تأخیرات به حداقل رسیده است.
- سرعت بیلد: پشتیبانی از بیلدهای افزایش به پردازندههای مفسر نظیر گلاید، AndroidX، Dagger، Realm و کاتلین (KAPT) اضافه شده است. بیلدهای افزایشی نقش محسوسی در افزایش سرعتِ ساخت بیلدها ایفا خواهد کرد.
- سرعت دسترسی به فایلهای ورودی/خروجی دیسک: برای کاربران ویندوزی، تنظیمات پیشفرض آنتیویروسها از پوشهی مربوطبه خروجی بیلدها صرفنظر نمیکند. اکنون اندروید استودیو این موضوع را شناسایی میکند و شما را درجهت رفع مشکل یادشده یاری میرساند.
- Apply Changes: قابلیت جدید Apply Changes بازنویسی ویژگی پیشین Instant Run در اندروید استودیو است که اکنون به توسعهدهندگان اجازه میدهد تا بهسرعت تغییرات حاصلشده از کدهای خود را بدون اجرای دوباره شبیهساز یا اپلیکیشن بهصورت آنی مشاهده کنند. برخلاف Instant Run، قابلیت Apply Changes فایل APK شما را تغییر نمیدهد؛ بدین مفهوم که قابلاطمینان است و رفتار قابلپیشبینی از خود نشان میدهد. برای پشتیبانی از این تغییرات، کلیت روند پیادهسازی از نو معماری شده تا شاهد افزایش سرعت باشیم.
میتوانید فهرست کامل تغییرات را ازطریق این لینک مشاهده کنید.
دیدگاه خود را در اینباره با ما و دیگر کاربران بهاشتراک بگذارید؛ آیا تاکنون تجربهی کار با اندروید استودیو داشتهاید؟ در طول استفاده چه کموکسریهایی بیشتر شما را آزردهخاطر میساخت؟
جهان ما یک شبیهسازی کامپیوتری است؟ این سوالی است که مدتها ذهن انسانها را بهخود مشغول کرده و در راستای پاسخ به آن آزمایشهایی طراحی شده است.
از دههی ۱۹۹۰ بدین سو، دانشمندان علوم طبیعی و علوم اجتماعی از شبیهسازیهای کامپیوتری برای پاسخ به سوالات جهان استفاده میکنند. سوالاتی مانند: دلیل شروع جنگها چیست؟ کدام سیستمهای سیاسی ثبات بیشتری دارند؟ تغییرات اقلیمی چگونه بر مهاجرت جهانی تأثیر میگذراد؟ کیفیت این شبیهسازیها متغیر است؛ چرا که توانایی کامپیوترهای مدرن در تقلید پیچیدگیهای جهان محدود است و نمیتوانند جهان را بهخوبی شبیهسازی کنند.
اما اگر کامپیوترها بهحدی پیشرفته و قدرتمند شوند که بتوانند شبیهسازیهایی بسیار واقعی و پیشرفته انجام دهند، آنوقت چه میشود؟ اگر شبیهسازیها بهحدی پیشرفته باشند که هر شخص در کد کامپیوتری به پیچیدگی من و شما باشد و به درجهای برسد که تصور کند واقعا زنده است، چه میشود؟ اگر همهی این فرضیات محقق شوند چه اتفاقی میافتد؟
در سال ۲۰۰۳، نیک باستروم فیلسوف، ادعای زیرکانهای مطرح کرد که بر مبنای آن، ممکن است ما در حال زندگی در یک شبیهسازی کامپیوتری باشیم که توسط تمدنی بسیار بیشرفتهتر طراحی شده است. او استدلال کرد که اگر روزی تمدن ما بتواند اجداد خود را بهصورت پیشرفته شبیهسازی کند، باید انتظار داشته باشیم که خودمان هم در حال حاضر در یک شبیهسازی باشیم. استدلال او به این شکل است: اگر مردم بالاخره بتوانند تکنولوژی شبیهسازی را بهحدی از پیشرفت برسانند که جهان را با همهی پیچیدگیها بدون درنظر گرفتن مدت زمان دسترسی به این تکنولوژی، شبیهسازی کنند؛ و اگر همین مردم راغب باشند که یک شبیهسازی از اجداد خودشان داشته باشند، تعداد انسانهای شبیهسازیشدهی شبیه به ما از تعداد انسانهای شبیهسازینشده بیشتر خواهد شد.
پروفسور باستروم نتیجه گرفت:
اگر بیشتر مردم شبیهسازی باشند، شانس اینکه خود ما نیز شبیهسازی باشیم، بسیار زیاد است. جهان ما میتواند تنها یکی از جهانهای شبیهسازیشده باشد. شاید جهان ما قسمتی از پروژهای باشد که برای مطالعهی تاریخ تمدنها طراحی شدهاست.
مقالههای مرتبط:
- آیا در یک شبیهسازی رایانهای زندگی میکنیم؟
- آیا جهانی که در آن زندگی میکنیم، یک دنیای شبیهسازی شده رایانهای است؟
همانطور که جورج اسموت، فیزیکدان و برندهی جایزهی نوبل توضیح داد:
اگر شما یک تاریخدان - انسانشناس باشید و بخواهید فراز و فرودهای تمدنها را مطالعه کنید، آنگاه باید شبیهسازیهایی طراحی کنید که میلیونها یا میلیاردها انسان در آن شرکت داشته باشند.
نظریهی عجیب نیک باستروم امروزه طرفداران زیادی پیدا کرده است. ایلان ماسک، کارآفرین آمریکایی میگوید:
شانس اینکه ما در یک شبیهسازی کامپیوتری نباشیم، یک در میلیارد است.
طبق تخمین پروفسور اسموت، نسبت انسانهای شبیهسازی شده به انسانهای شبیهسازی نشده، میتواند بهبزرگی ۱۲^۱۰ به ۱ باشد.
در سالهای اخیر، دانشمندان به آزمودن این نظریه علاقهمند شدهاند. در سال ۲۰۱۲، فیزیکدانهای دانشگاه واشنگتون در پی کار پروفسور باستروم یک آزمایش تجربی از این فرضیهی شبیهسازی ارائه کردند. جزئیات این آزمایش پیچیده، اما ایدهی اصلی آن ساده و از این قرار است: برخی از شبیههای کامپیوتری امروزی از جهان ما ناهنجاریهایی معین ایجاد میکنند؛ بهعنوان مثال، در رفتار پرتوهای کیهانی شبیهسازیشده، اشکالات گویا وجود دارد. فیزیکدانها با انداختن نگاهی نزدیک به پرتوهای کیهانی در جهان ما پیشنهاد دادهاند که با نگاه نزدیکتر به پرتوهای کیهانی در جهان ممکن است ناهنجاریهای مشابهی را آشکارسازی و در این صورت نشانههایی مبنی بر زندگیمان در جهانی شبیهسازیشده پیدا کنیم.
آزمایشهای مشابهی در سالهای ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ پیشنهادشدند. پروفسور اسموت از این پیشنهادها استفاده کرد و گفت:
شما در یک شبیهسازی زندگی میکنید و فیزیک میتواند آن را ثابت کند.
تاکنون، هیچ یک از این آزمایشها انجام نشدهاند و امیدوار هستیم که هیچگاه انجام نشوند. در واقع هدف از نگارش این مطلب این است که نشان داده شود انجام این آزمایشها میتوانند ایدهای بسیار فاجعهبار باشند؛ زیرا هرکدام از آنها قادر به نابودی جهان ما هستند.
برای فهم بهتر این موضوع به یک مثال توجه کنید: اگر پژوهشگران قصد داشته باشند یک دارو را مورد آزمون قرار دهند، بسیار مهم است که بیماران از اینکه واقعا دارو مصرف میکنند یا تنها یک دارونما مصرف میکنند، مطلع نباشند. اگر بیماران تلاش کنند تا متوجه شوند هرکس درحال مصرف چه دارویی است، کل آزمون بینتیجه میشود و پژوهشگران باید آن را متوقف کنند.
بههمین صورت، همانگونه که در مقالهی در دست انتشار در مجلهی Erkenntnis گفته شده است، اگر جهان ما توسط یک تمدن پیشرفتهتر برای اهداف تحقیقاتی طراحیشده باشد، منطقی است که فرض کنیم برای دانشمندان این تمدن پیشرفته مهم است که ما به شبیهسازی بودن خود پی نبریم. اگر ما برای فهم این موضوع تلاش کنیم، در این صورت این احتمال وجود دارد که سازندگان ما به برنامهی شبیهسازی خاتمه دهند و جهان را نابود کنند.
البته که ممکن است آزمایشهای پیشنهادی هیچگونه نتیجهای بههمراه نداشته باشند که نشان دهند، ما در یک شبیهسازی کامپیوتری زندگی میکنیم. که در این صورت، نتایج، هیچ چیزی نشان نمیدهند. نکتهی مقالهی در دست انتشار این است که نتایج این آزمایشها تنها زمانی جالبتوجه هستند که همزمان خطرناک نیز باشند. درحالیکه فهم شبیهسازی بودن یا نبودن جهان اهمیت بسیار دارد، میتواند به قیمت پایان جهان نیز باشد. ریسک این کار میتواند بسیار زیاد باشد.
همین فرضیهی پیشنهادی را در مورد شتابدهندهی بزرگ هادرونی (بزرگترین شتابدهندهی ذرات در جهان) درنظر بگیرید: بعید است که نتایج بسیار جالبی از این آزمایشگاه بهدست آید اما اگر هم آزمایشهای این شتابدهنده با اینگونه نتایج جالب و جذاب همراه باشد، ممکن است این آزمایشها جهان را نابود کنند. آیا انجام این آزمایش قابل توجیه است؟ البته که نه.
تا جایی که میدانیم، هیچ یک از فیزیکدانهای پیشنهاد دهندهی این آزمایشها، خطرات احتمالی آنها را درنظر نگرفتهاند. این نکته بسیار شگفتآور است چرا که حداقل خود پروفسور باستروم، خاموشکردن شبیهسازی را بهعنوان یک دلیل احتمالی برای انقراض زندگی انسانها شناخته است.
موارد ریسک و عدم قطعیت در زمینهی علمی و آکادمیک بسیار رایج است. اما در این مورد اطمینان داریم که اگر دانشمندان این آزمایشهای شبیهسازی را ادامه دهند، نتایج آنها یا بیفایده یا بسیار خطرناک خواهد بود. آیا این خطرات ارزش این ریسک را دارند؟
نتایج بنچمارک GeekBench پردازنده نسل سوم تردریپر رایزن خبر از ۳۵ درصد بهبود سطح عملکرد نسبت به پردازندههای تردریپر 2990WX میدهد.
پردازندههای سری ۳۰۰۰ رایزن AMD از معماری Zen 2 بهره میبرند و پردازندههای نسل دوم Epyc نیز اخیرا معرفی شدهاند. درنتیجه بهنظر میرسد گروه پردازندههای بعدی با چنین معماری نسل سوم پردازندههای تردریپر با نام رمز Castle Peak باشند.
هنوز اطلاعی از زمان عرضهی این پردازندههای HEDT در دسترس نیست. اما باتوجه به اینکه تردریپرهای نسل سوم در گیکبنچ رویت شدهاند، انتظار میرود بهزودی معرفی شوند. پردازندهی ۳۲ هسته و ۶۴ رشتهای با نام Sharkstooth در پایگاه دادههای گیکبنچ رویت شد که تصور میشود نام درون سازمانی نسل سوم پردازندههای تردریپر AMD باشد. نمونهی مهندسی این پردازنده از نام رمز AMD 100-000000011-11 و پیکربندی مشابه پردازندهی پرچمدار Threadripper 2990WX بهره میبرد.
مقالههای مرتبط:
این پردازنده با سرعت کلاک پایهی ۳.۶ گیگاهرتزی (بدون اشاره به سرعت کلاک بوست)، بههمراه کش ۲ مگابایت L1، کش ۱۶ مگابایت L2 و کش ۱۲۸ مگابایت L3 در گیکبنچ رویت شد. از سوی دیگر برای مقایسه، پردازندهی تردریپر 2950X دارای سرعت کلاک پایهی ۳ گیگاهرتزی و سرعت کلاک بوست ۴.۲ گیگاهرتزی و حافظهی کش ۶۴ مگابایتی است.
دو ورودی از پردازندهی Sharkstooth در بنچمارک گیکبنچ رویت شدند. یکی از ورودیها در آزمون تک هستهای امتیاز ۵۹۳۲ و در آزمون چند هستهای موفق به کسب امتیاز ۹۳/۳۴۴ شد. در حالی که دومین ورودی در تست تک هستهای موفق به کسب امتیاز ۵۶۷۷ و در آزمون چند هستهای موفق به کسب امتیاز ۹۴/۷۷۲ شده است. نتایج نشان میدهد که پردازندهی نسل سوم تردریپر رایزن، ۷ تا ۱۰ درصد سطح عملکردی بهتری نسبت به پردازندهی 2990WX در تست تک هستهای و ۳۵ درصد سطح عملکرد بهتری در تست چند هستهای نسبت به این پردازنده برای خود به ثبت رسانده است.
انتظار میرود پردازندهی تردریپر نسل سوم نیز همانند پردازندههای سری ۳۰۰۰ رایزن و پردازندههای Epyc Rome از PCIe 4.0 پشتیبانی کند. براساس آخرین گزارش منتشرشده از سوی Tom’s Hardware، انتظار میرود AMD تراشهی مادربرد جدیدی برای پشتیبانی از این رابط سختافزاری معرفی کند که احتمالا تراشهی X599 خواهد بود.
البته نمیتوان بهصورت قطعی و ۱۰۰ درصد اعلام کرد که پردازندهی مذکور، نسل سوم پردازندههای تردریپر باشد. اما شواهد و قراین حاکی از آن است که تراشهی HEDT رویت شده در این بنچمارکها، تردریپر نسل بعدی AMD خواهد بود. تاریخ معرفی پردازندهی جدید هنوز بهصورت رسمی اعلام نشده است. اما بهنظر میرسد باید منتظر رونمایی از نسل سوم تردریپر همزمان با عرضهی پردازندهی پرچمدار Ryzen 9 3950X در تاریخ ۷ سپتامبر برابر با ۱۶ شهریورماه باشیم.
لپتاپ جدید گیمینگ پاویلیون شرکت HP با پردازندهی رایزن AMD و کارت گرافیک انویدیا، شهریورماه با قیمت پایهی ۸۰۰ دلار به بازار عرضه میشود.
اچپی لپتاپهای مخصوص گیمینگ و پریمیومی تحت نام تجاری Omen به بازار عرضه کرده است. سال گذشته نیز لپتاپ گیمینگ اچپی پاویلیون اقتصادی با قیمت پایهی ۸۰۰ دلار به بازار عرضه شد.
اچپی اکنون در حال بهروزرسانی سختافزار خود با نمایشگر ۱۴۴ هرتزی و گرافیک انویدیا GeForce 1660Ti Max-Q و پردازندهی AMD 7 3750H است. این نخستین لپتاپ گیمینگ اچپی است که بهجای تراشهی اینتل از پردازندهی رایزن AMD بهره میبرد.
مقالههای مرتبط:
انتظار میرود لپتاپ جدید HP Pavilion Gaming ماه سپتامبر (شهریورماه) با شروع قیمت ۸۰۰ دلار به بازار عرضه شود. علاوه بر تغییر پردازندهی اینتل به AMD، حاشیههای اطراف نمایشگر باریکتر شده است و دستگاه از سیستم خنککننده بهره میبرد. سبکترین لپتاپ سال قبل اچپی، ۵.۲ پوند (۲.۳۵ کیلوگرم) بود، درحالی که بهنظر میرسد دستگاه جدید وزن کمتری خواهد داشت و سبکترین دستگاه این سری، ۵ پوند (۲.۲۶ کیلوگرم) خواهد بود.
ابعاد لپتاپ جدید مخصوص گیمینگ پاویلیون ۲۰۱۹ اچپی ۱۴.۲ در ۱۰.۱ در ۰.۹ اینچ بوده و دارای پورتهای USB 3.1 Gen 1 Type-A و پورت Type-C بهعلاوهی پورت USB 2.0، پورت HDMI 2.0 همچنین محفظهی کارت SD، جک Gigabit Ethernet و جک صوتی است.
دستگاه مخصوص گیمینگ اچپی از حافظهی ذخیرهسازی SSD PCIe NVMe پشتیبانی میکند. دستگاه مجهز به اسپیکرهای استریو B&O، وبکم FHD، بلوتوث 5.0 و WiFi 802.11ac است. لپتاپ جدید از باتری ۵۲.۵ واتساعتی و آداپتور ۱۳۵ واتی AC بهره میبرد.
اچپی دستگاه جدید خود را با نمایشگرهای ۶۰ هرتزی و ۱۴۴ هرتزی Full HD، همچنین پردازندههای AMD Ryzen 5 3550H و Ryzen 7 3750H بهعلاوهی پشتیبانی از ظرفیت ذخیرهسازی تا یک ترابایت به بازار عرضه خواهد کرد.
در یک بهروزرسانی شگفتانگیز، تکنیک ویرایش ژن کریسپر اکنون میتواند بهطور همزمان چندین ژن را ویرایش کند.
ما قبلا کاربردهای مختلفی را برای ویرایش ژن کریسپر (CRISPR) شاهد بودهایم؛ ولی بهتازگی پژوهشگران به پیشرفتی در این زمینه رسیدهاند که امکان ویرایش همزمان صدها ژن را فراهم میکند. بهگفتهی پژوهشگران، این موفقیت دانشمندان را قادر میسازد که در مقیاسی وسیع و به روشهای پیچیدهتری سلولها را مجددا برنامهریزی کنند؛ برای مثال در هنگام مطالعهی اختلالات ژنتیکی پیچیده یا در زمان تلاش برای جایگزین کردن سلولهای آسیب دیده با سلولهای سالم.
در اکثر موارد، تکنیکهای کریسپر در یک زمان تنها یک ژن واحد را اصلاح میکنند، اگرچه درمواردی تا ۷ ژن هم با هم ویرایش شدهاند. براساس نتایج تازهترین مطالعه، روش جدید میتواند بهطور همزمان ۲۵ ژن را مورد هدف قرار دهد. راندال پلات، دانشمند موسسهی فناوری فدرال زوریخ میگوید:
روش جدید، ما را قادر ساخت که برای نخستین بار در یک مرحله بتوانیم کل شبکهی ژنی را بهصورت سیستماتیک اصلاح کنیم. بهخاطر این ابزار جدید اکنون ما و دیگر دانشمندان میتوانیم آنچه که در گذشته آرزوی آن را داشتیم، انجام دهیم.
کلید سیستم جدید یک ساختار تثبیتشدهی RAN درون یک پلاسمید یا مولکول DNA حلقوی است. این مولکولهای RNA همانند برچسبهای آدرس برای مورد هدف قرار دادن مکانهای ژنی عمل میکنند بنابراین هرچه پلاسمید بتواند تعداد بیشتری آدرس با خود حمل کند، بخشهای بیشتری از یک سلول را میتوان مورد هدف قرار داد. پلاسمید علاوهبر مولکولهای RAN، یک آنزیم Cas نیز با خود حمل میکند که کار اتصال و برش را انجام میدهد. آنزیمی که بیشتر در روش کریسپر مورد استفاده قرار میگیرد، Cas9 است اما در اینجا دانشمندان از آنزیم Cas12a استفاده کردند؛ آنزیمی که قبلا نشان داده شده که موجب افزایش دقت ویرایش ژن میشود.
دانشمندان در آزمایشهای خود توانستند بهطور موفقیتآمیزی پلاسمید جدید را در آزمایشگاه وارد سلولهای انسانی کنند. این تغییر در روند استاندارد کریسپر میتواند به این معنا باشد که دانشمندان خواهند توانست تا ویرایش ژن گستردهتری انجام دهند. ژنها و پروتئینهای درون سلول به روشهای بسیار پیچیدهای با هم در تعامل هستند و گاهی فقط ایجاد یک برش یا تغییر در یک زمان محدودکننده است. بهعنوان مثال، تکنیک جدید میتواند این امکان را فراهم کند که با دقت بالایی در یک زمان فعالیت برخی ژنها را افزایش و فعالیت ژنهای دیگری را کاهش داد. اگرچه در اینجا هم مشکلی وجود دارد. ما دقیقا نمیدانیم که چه تغییرات دیگری در ارگانیسمی که ویرایش میشود، رخ خواهد داد. همانطور که در گذشته دیدهایم، ممکن است تغییرات ثانویهی غیرمنتظرهای پیش آید و هرچه شمار ژنهایی که ویرایش میشوند، بیشتر باشد، احتمال خطر بیشتر است. پژوهشگران در مقالهی خود توضیح میدهند:
مقالههای مرتبط:
توالیهای تکراری مستقیم و فضاهای حاوی توالیهای مکمل میتوانند ساختارهای ثانویه پیچیدهای از RNA ایجاد کنند که روی بلوغ RNAهای کریسپر در سلول تاثیر خواهد گذاشت. بنابراین، مناطق مکمل در RNA پیشکریسپر باید درنظر گرفته شود تا بلوغ RNAی کریسپر بهبود یابد. پژوهشهای آینده با غلبه بر این محدودیتها، کاربردهای مختلفی را برای مهندسی ژنوم گسترده فراهم میکند.
ما قبلا دیدهایم که کریسپر برای برش ژنهای مسئول بیماری و برای کشتن پاتوژنهای ویرانگر مورد استفاده قرار گرفته است. دانشمندان میگویند با ابزار همهکارهای که در اختیار آنها قرار گرفته است، پیشرفتهای زیادی اتفاق خواهد افتاد:
روش ما پلتفرم قدرتمندی را برای بررسی و سازماندهی برنامههای ژنتیکی پشتصحنهی رفتارهای پیچیدهی سلولی فراهم میکند.
نتایج این پژوهش در مجلهی Nature Methods منتشر شده است.
دانشمندان روسی در حال انجام آخرین آزمایشها پیش از اعزام فدور، ربات انساننمای ۱/۸ متری روسیه به مأموریت بدونسرنشین سایوز MS-14 هستند.
آژانس فضایی روسیه بهتازگی تصاویری بهتآور از ربات انساننمایی به نمایش گذاشته که بهزودی قرار است روانهیایستگاه فضایی بینالمللی شود. این ربات فدور (FEDOR) نام دارد که مخفف عبارت Final Experimental Demonstration Object Research بهمعنای «پژوهش نهایی آزمایشگاهی جسم نمایشی» است. فدور در واقع نام پلتفرم اصلی توسعهی یک سری از رباتهای ساخت روسیه بود که همزمان با رونمایی اولین نمونه از آنها، رسانهها نام فدور را برای ربات مذکور درنظر گرفتند.
ولادیمیر پوتین از این ربات با نام ربونات (بهمعنای ربات فضانورد) یاد میکند؛ رباتی که پیشبینی میشود باتوجه به دقت بالای خود در هدفگیری و عملیاتی نظیر راندن خودرو، میتواند در عملیات فضایی نیز بسیار مفید واقع شود. ربات یادشده اخیرا طی آزمایشهای تنش انجامگرفته در پایگاه فضایی بایکونور در قزاقستان دیده شده است. تصاویر تازه در حالی منتشر میشود که بنابر اعلان آژانس بینالمللی روسیه قرار است بهزودی از فدور در مأموریت بدونسرنشین سایوز MS-14 در ۲۲ اوت ۲۰۱۹ (۳۱ مرداد) استفاده شود.
فدور در حالت ایستاده حدود ۱/۸ متر طول دارد؛ در حالی که وزن آن، بستهبه تجهیزات جانبی مورد استفاده، حداقل۱۰۵ کیلوگرم خواهد بود. این ربات میتواند وزنی بهاندازهی ۲۰ کیلوگرم را با خود حمل کند. از قابلیتهای شگفتانگیز فدور، قابلیت حرکت سینهخیز، برخاستن پس از افتادن روی زمین، سوار شدن روی صندلی ماشین، استفاده از ابزار و نیز انجام عملیات معمول در فرایند ساختوساز است.
اولین تصاویر منتشرشده از این ربات انساننما، آن را در حال فعالیتهایی نظیر وزنهبرداری، رانندگی و کار با ابزارآلات برقی نشان میداد. حال دانشمندان روسی ابراز امیدواری میکنند که روزی بتوانند از فدور در عملیاتساخت پایگاه قمری روی ماه بهره ببرند. طراحان این ربات در بنیاد پروژههای تحقیقات پیشرفتهی صنایع دفاع روسیه میگویند یکی از وظایف کلیدی فدور، کمک در ساخت و بهرهبرداری از پایگاه در ماه و احتمالا سایر سیارات خواهد بود.
سرجی خورس، سرپرست پروژه و مدیر مرکز ملی توسعهی فناوری و رباتیک پایه توضیح میدهد که در خلال مأموریتهایی شامل پیادهروی فضایی و نیز روی سیارات دیگر، فضانوردان به استفاده از رباتها تکیه خواهند داشت. فدور برای اولینبار در دسامبر ۲۰۱۶ و بهعنوان بخش از برنامهی راهبردی ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه برای سلطه بر ماه رونمایی شد.
دیمیتری روگازین، مدیر سازمان فضایی فدرال و معاون سابق نخست وزیر روسیه طی سخنانی گفته بود که جنگ سوریه، اهمیت رباتها را در محیطهای سخت و خشن نشان داده است و قول داد که فدور طی پنج سال بتواند حضور خود را در فضا آغاز کند. هماکنون این مهلت زمانی پنج ساله روبهپایان است. پیش از این نیز پوتین به فرماندهان صنایع فضایی خود دستور داده بود که نهایتا طی ۱۵ سال آینده، مقدمات فرود به ماه را فراهم آورند.
گفتنی است که در پی انتشار ویدئویی مربوط به نشانهگیری و تیراندازی فدور در آوریل ۲۰۱۷، گمانهزنیها پیرامون اهداف نظامی ساخت این ربات قوت گرفت. روگازین در واکنش به این شایعات اعلام کرد که کشورش قصد ساخت یک «ترمیناتور» را ندارد و هدف از طراحی فدور، کمک به عملیات امداد و نجات بوده است. او علت گذراندن آموزشهای مربوطبه شلیک با اسلحه را تنها تقویت تواناییهای تصمیمگیری و مهارتهای موتوری ربات قلمداد کرد. با این حال، برنامهی «ارتش رباتیک» پوتین همواره یکی از بحثبرانگیزترین مباحث در میان برنامههای نظامی روسیه بوده است.
دانشمندان میگویند ایدهی ساخت رابط کاربری میان مغز انسان و ماشین ازسوی ایلان ماسک، بنیانگذار شرکت نئورالینک، میتواند بهمعنای خودکشی بشر باشد.
تقریبا یک ماه پیش بود که ایلان ماسک در یک همایش کوچک از آخرین دستاورد شرکت نوپای خود با نام نئورالینک (Neuralink) در زمینهی اتصال مغز انسان و ماشین پرده برداشت: یک «تراشهی مغزی» که روزی خواهد توانست هوش بیولوژیکی را به هوش ماشینی پیوند دهد. آنگونه که ماسک توضیح داد، این تراشه میتواند با حفر یک سوراخ دو میلیمتری درون جمجمهی انسان، روی مغز نصب شود. او گفت:
رابط کاربری این تراشه، بیسیم خواهد بود؛ بنابراین قرار نیست هیچگونه سیمی از سر به بیرون آویزان شود.
ماسک استدلال میکند که دراختیارداشتن چنین وسیلهای میتواند بشر را در مواجهه با آنچه وی «آخرالزمان هوش مصنوعی» میخواند، یاری دهد؛ سناریویی که طی آن، هوش مصنوعی بشر را پشت سر میگذارد و زمین را تحت کنترل خود درمیآورد. ماسک هشدار میدهد:
حتی در خوشبینانهترین سناریوی هوش مصنوعی نیز ما عقب خواهیم افتاد. اما با کمک یک واسط کاربری میان مغز و ماشین، ما قادر خوهیم بود همچنان در گردونهی رقابت باقی بمانیم و این اختیار را خواهیم داشت که با هوش مصنوعی ترکیب شویم؛ این بسیار اهمیت دارد.
با این حال، برخی از اعضای جامعهی علمی هشدار میدهند که این وسیله میتواند بشر را بهسمت «خودویرانگری» سوق دهد؛ آن هم حتی قبل از آنکه شاهد وقوع یک «آخرالزمان هوش مصنوعی» باشیم.
در مقالهای از فایننشنال تایمز که در روز سهشنبهی گذشته منتشر شد، سوزان اشنایدر، روانشناس علوم شناختی و فیلسوف میگوید، ترکیب مغز انسان با هوش مصنوعی میتواند بهمنزلهی یک «خودکشی برای ذهن بشر» تلقی شود. اشنایدر که ریاست کتابخانهی کنگره و مدیریت گروه هوش مصنوعی، ذهن و جامعه را در دانشگاه کانکتیکات بهعهده دارد، اینگونه مینویسد:
موانع فلسفی موجود (در این عرصه) بهاندازهی موانع تکنولوژیکی آن دشوار و پیچیدهاند.
ایلان ماسک بر این باور است که ادغام هوش مصنوعی و هوش بیولوژیکی گامی مهم در مقابله با خطر بروز آخرالزمان هوش مصنوعی است.
مقالههای مرتبط:
اشنایدر با الهام از ایدههای یک نویسندهی استرالیایی در سبکعلمیتخیلی با نام گرگ اگان، یک سناریوی فرضی را مطرح میکند: تصور کنید بهمحض متولدشدن، یک وسیلهی هوش مصنوعی به نام «جواهر» در مغز شما کاشته شود. این تجهیز بهصورت دائمی فعالیتهای مغزی شما را رصد میکند تا دریابد چگونه میتواند افکار و رفتار شما را شبیهسازی کند. زمانیکه به بلوغ میرسید، این وسیله نیز یک نسخهی کامل از مغز شما را در اختیار دارد و میتواند درست مانند شما فکر و تصمیمگیری کند. سپس شما میتوانید طی یک جراحی، مغز اصلی خود را خارج کنید و اجازه دهید «جواهر» مغز جدید شما باشد.
در چنین شرایطی، باید پرسید کدامیک از اینها خودِ واقعیِ شما خواهند بود: مغز اصلی یا آن «جواهر»؟ اشنایدر اینگونه استدلال میکند:
از آنجا که غیرممکن است که بتوانیم بگوییم در حین فرایند جداسازی مغز اصلی، آگاهی شما میتواند بهشکلی جادویی به آن تجهیز هوش مصنوعی منتقل شود، احتمالا باید گفت در لحظهی جداسازی مغزتان، شما خودتان را کشتهاید.
او ادامه میدهد:
این استدلال گویای آن است که ایدهی ارتباطدهندهی مغز با هوش مصنوعی درحقیقت به غلط درک شده است؛ دستکم در شرایطی که این ارتباط منجر به جایگزینی کامل مغز با ادوات هوش مصنوعی شود.
در تکمیل این استدلالها، باید اذعان کرد که فناوری فعلی با چشماندازی که در آن بتوان نسخهای از مغز را در یک تراشه کپیبرداری کرد، فاصلهی زیادی دارد. آنچه که ایلان ماسک فعلا در سر دارد، استفاده از این اختراع نئورالینک برای درمان بیماریها و ضایعات عصبی نظیر زوال عقل و اختلالات حرکتی است. در هر حال استفاده از چنین تجهیزی نیز منوط به کسب مجوز از سازمان غذا و دارو و سایر نهادهای نظارتی خواهد بود.
دانشمندان تصدیق میکنند که این نوع دستاوردهای حوزهی هوش مصنوعی میتواند مکملی برای فعالیتهای عصبی باشد؛ اما اگر قرار باشد کار تا آنجا پیش برود که این فناوری جایگزین بافت عصبی طبیعی شود، نهایتا ممکن است به زندگی فرد پایان دهند.
اگر زمانی فناوری بهحدی پیشرفت کند که خود بتوانیم انتخاب کنیم که تا چه اندازهای از مغز ما با هوش مصنوعی ادغام شود، باز هم شاید بهسختی بتوان مرزی میان اعتدال و زیادهروی تصور کرد. اشنایدر این پرسش تاملبرانگیز را مطرح میکند که آیا باید مثلا ۱۵ درصد را بهعنوان حد اعتدال برای چنین فرایندی قلمداد کرد یا عددی مانند ۷۵ درصد را؟ بهنظر میرسد در چنین شرایطی، انتخاب، موضوعی کاملا اختیاری خواهد بود.
سامسونگ ضمن شرکت در نمایشگاه گیمزکام ۲۰۱۹، با سه مانیتور به استقبال مخاطبان رفت. یکی از این سه مانیتور برای اولینبار رونمایی شده است.
سامسونگ سهگانه مانیتورهای گیمینگ خود را به گیمزکام ۲۰۱۹ آورده است. پیش از این با دو عضو این سری آشنایی پیدا کرده بودیم؛ مدل فوق عریض CRG9 در نمایشگاه CES سال ۲۰۱۹ معرفی شده بود و مانیتور سریع CRG5 نیز در رویداد E3 امسال رونمایی شده بود، ولی سامسونگ امروز برای اولینبار از مانیتور جدیدSpace Gaming رونمایی کرد که بهگفتهی این شرکت برای بازپسگیری فضای گیمینگ کاربران طراحی شده است.
مانیتور Space Gaming از صفحهای ۳۲ اینچی با رزولوشن 1440p و نرخ تازهسازی ۱۴۴ هرتز برخوردار است و از فناوری فریسینک AMD پشتیبانی میکند. این روزها با کاهش قیمت مانیتورهای ۱۴۴ هرتزی، چنین مشخصاتی برای مانیتورها عادی شده است، ولی مدل Space Gaming دارای قابلیتی است که آن را از رقبایش متمایز میکند و آن بهرهمندی از طراحی ویژهای است که باعث صرفهجویی در فضا میشود و امکان نصب دستگاه را روی دیوار ممکن میکند. بهلطف این طراحی، امکان جابهجایی عمودی مانیتور روی دیوار نیز در صورت لزوم وجود دارد.
یکی دیگر از ویژگیهایی که سامسونگ برای این مانیتور در نظر گرفته است، بهرهمندی آن از کابلهای Y شکل قابل مخفی سازی برق و HDMI است که مدیریت کابلها را کمی آسانتر میکند. این مانیتور از گیرهی یکپارچهای برخوردار است که امکان نصب آن روی هر میزی را با کمترین مشقتی ممکن میکند. سامسونگ حاشیههای صفحهی این مانیتور را از سه طرف به حداقل رسانده است که باعث میشود با وجود مجهز بودن Space Gamingبه صفحهنمایشی بزرگ، کمترین فضای ممکن اشغال شود.
لازم بهذکر است که این اولین مانیتور سامسونگ برای صرفهجویی در فضای اشغال شده نیست و پیشازاین از مانیتوری با قابلیت مشابه رونمایی شده بود.
بهگفتهی سامسونگ، مانیتور Space Gaming در سهماههی چهارم ۲۰۱۹ روانهی بازارهای جهانی خواهد شد؛ قیمت یا اطلاعات بیشتری از آن در دسترس نیست.
مانیتورهای CRG9 و CRG5
در ادامه مروری بر مشخصات دو مانیتور غولپیکر CRG9 و CRG5 سامسونگ خواهیم داشت که فقط چند ماه از رونمایی از آنها میگذرد. سامسونگ برای اولینبار در اسفند ماه و در رویداد CES سال ۲۰۱۹ از مانیتور CRG9 رونمایی کرد. این مانیتور دارای صفحهنمایشی ۴۹ اینچی با مقیاس ۳۲:۹ بوده و از رزولوشن QHD دوگانه یا ۵۱۲۰ در ۱۴۴۰ بههمراه نرخ تازهسازی ۱۲۰ هرتزی بهرهمند است. از آنجایی که CRG9 از فناوری فریسینک ۲ شرکت AMD پشتیبانی میکند، میتواند محتوای HDR10 را نمایش دهد. سامسونگ در آن زمان قیمت این دستگاه را اعلام نکرد، ولی اکنون میتوان آن را در بازارهای جهانی با قیمت ۱۴۰۰ دلار و تخفیف ۱۰۰ دلاری محدود خریداری کرد.
پس از CRG9، غول فناوری کرهای در خرداد ماه بهسراغ رونمایی از CRG5 در رویداد E3 سال ۲۰۱۹ رفت. CRG5 اولین مانیتور ۲۴۰ هرتزی سامسونگ است که از صفحهنمایش ۲۷ اینچی با رزولوشن 1080p و میزان انحنای1500R بهره میبرد. برخلاف سایر مانیتورهایی که سامسونگ به نمایشگاه گیمزکام آورده است، CRG5 بهجای فناوری فریسینک AMD، از جی-سینک انویدیا پشتیبانی میکند. این مانیتور با قیمت ۴۰۰ دلار در بازارهای جهانی قابل تهیه است و میتوان آن را ارزانقیمتترین مدل در میان این سهگانه مانیتور بهحساب آورد.
معمای علوم رایانه که از آن با عنوان Sensitivity Conjecture یا تخمین حساسیت یاد میشود، پس از ۳۰ سال با یک راهحل و اثبات ساده حل شد.
انتشار مقالهای طی ماه جاری که حاوی راهحل مسئلهای به قدمت ۳۰ سال در دنیای علوم رایانه بود، معمایی به قدمت سیسال را در دنیای علوم رایانه با یک راهحل ساده حل کرد. این معما مربوط به تخمینی دربارهی ساختار بلوکهای اصلی به منظور توسعهی مدارهای کامپیوتر است. «تخمین حساسیت» (Sensitivity Conjecture) تاکنون خیلی از دانشمندان سرشناس این حوزه را مقهور خود کرده است؛ اما اثبات جدیدی که بهتازگی برای آن منتشر شده است، بهقدری ساده و پیشپاافتاده است که پژوهشگری خلاصهای از آن را تنها در یک توییت برای دیگران منتشر کرد.
اسکات هارونسون از دانشگاه تگزاس با انتشار پستی در وبلاگ خود در این خصوص گفت:
تخمین حساسیت مورد نظر یکی از خستهکنندهترین و دشوارترین مسائل حلنشده در ترکیبیات و علوم نظری کامپیوتر بوده است.
او در اظهارنظر دیگری دربارهی تخمین حساسیت گفته است:
فهرست افرادی که سعی کردند آن را حل کنند ولی شکست خوردند [درست مانند] فهرست افراد سرشناس در رشتهی ریاضیات گسسته و علوم نظری کامپیوتر است.
حساسیت را یکی از آسانترین روشها برای اندازهگیری پیچیدگی میدانند
تخمین حساسیت مربوط به توابع بولی (Boolean functions) است؛ آنها قاعدههایی برای تبدیل یک رشته از بیتهای ورودی (صفر و یکها) به یک بیت خروجی واحد هستند. یکی از این قاعدهها آن است که بهدست آوردن خروجی «یک» مشروط به آن است که هر کدام از بیتهای ورودی برابر با «یک» باشند. در غیر اینصورت، خروجی صفر خواهد بود. قاعدهی دیگر آن است که اگر تعداد یکهای موجود در یک رشتهی اعداد زوج است، خروجی صفر است؛ در غیر اینصورت، خروجی برابر با یک است. روکو سرودیو (Rocco Servedio) از دانشگاه کلمبیا میگوید:
هر مدار کامپیوتری ترکیبی از توابع بولی است که درواقع همان مواد اولیهی لازم برای انجام هر کاری است که در علوم کامپیوتر انجام میشود.
طی سالها، دانشمندان علوم کامپیوتر راههای زیادی برای اندازهگیری پیچیدگی یک تابع بولی فرضی طراحی کردند. هر کدام از روشها به جنبهی متفاوتی از چگونگی تاثیرگذاری اطلاعات موجود در رشتهی ورودی بر بیتهای خروجی توجه میکند. بهعنوان مثال، «حساسیت» یک تابع بولی تقریبا این احتمال را بررسی میکند که آیا تغییر یک بیت ورودی میتواند بیت خروجی را تغییر بدهد. «پیچیدگی کوئری» نیز محاسبه میکند که برای اطمینانیافتن از خروجی موردنظر، چند بیت ورودی را باید مورد پرسوجو قرار بدهد.
مقالهی مرتبط:
هر کدام از روشهای اندازهگیری، دریچهای منحصربهفرد را بهروی ساختار توابع بولی میگشاید. بااینحال، دانشمندان اکنون دریافتهاند که تقریبا همهی آنها در یک چارچوب یکپارچه میگنجند؛ طوریکه مقدار حاصل از هر کدام را میتوان معیاری تقریبی برای سنجش نتیجهی سایرین دانست. تنها یکی از روشهای اندازهگیری پیچیدگی است که بهنظر میرسد تناسبی با دیگران ندارد: حساسیت.
سال ۱۹۹۲، نوام نیسان (Noam Nisan) از دانشگاه عبری قدس اشغالی و ماریو سزگدی (Mario Szegedy) که اکنون در دانشگاه راتجرز بهسر میبرد، تخمین زدند که حساسیت هم بهخوبی در این چارچوب جا میگیرد؛ اما هیچکس نتوانست این تخمین را ثابت کند. سرودیو میگوید:
میتوانم بگویم که این تخمین، یک سؤال بیجواب مهم در بررسی توابع بولی است.
رایان اُ دانل (Ryan O’Donnell) از دانشگاه ملون نیز دربارهی این موضوع اینگونه اظهارنظر کرده است:
افراد زیادی مقالات طولانی و پیچیدهای نوشتند و سعی کردند [این حدس را] حتی یک گام کوچک بهجلو پیش برانند.
اکنون هائو هوانگ (Hao Huang)، ریاضیدانی از دانشگاه اموری در ایالت جورجیای آمریکا، تنها در دو صفحه تخمین حساسیت را با استدلالی مبتکرانه و درعینحال، ابتدایی دربارهی ترکیبیات نقاط روی مکعبها ثابت کرده است. کلر ماتیو از مرکز ملی تحقیقات علمی فرانسه در مصاحبهای اسکایپی نظر خود را اینگونه بیان کرد:
بسیار زیبا است؛ درست مانند یک مروارید گرانبها.
آرونسون و اُ دانل، هر دو، با اشاره به جملهی معروف پال اردوش (Paul Erdős: ریاضیدان مجارستانی که تعداد مقالاتش در رشتهی ریاضیات، بیشتر از هر شخص دیگری در کل تاریخ است)، دربارهی کتاب مقدسی که خدا اثبات کامل همهی قضیهها را در آن نوشته است، مقالهی هوانگ را «کتاب» اثبات تخمین حساسیت مینامند. آرونسون میگوید:
بهسختی میتوانم تصور کنم که حتی خدا هم بداند که چطور میتوان تخمین حساسیت را با روشی مشابه این حل کرد.
موضوع حساسیت
آیا همیشه و درهرحال، نقطهی قرمزی وجود دارد که به نقاط قرمزرنگ دیگر متصل باشد؟
ماتیو برای توضیح این مسئله از یک تشبیه استفاده میکند؛ فکر کنید میخواهید از بانک وام بگیرید و مشغول پاسخگویی به یک سری سوالات بله و خیر هستید. پس از اتمام کار، کارمند بانک به پاسخهای شما امتیاز خواهد داد و خواهد گفت آیا واجد شرایط برای دریافت وام هستید یا خیر. این روند را یک تابع بولی مینامند: پاسخهای شما همان بیتهای ورودی هستند و تصمیم کارمند بانک، بیتهای خروجی فرایند.
اگر با درخواست شما مخالفت بشود، حتما با خودتان فکر میکنید که آیا میتوانستید با یکی دو دروغ در پرسشنامه نتیجه را تغییر بدهید و بهنفع خودتان رقم بزنید. مثلا شاید میتوانستید بهدروغ ادعا کنید که درآمدتان بیشتر از ۵۰ هزار دلار است. اگر این دروغ باعث برعکسشدن نتیجه میشد، درآنصورت دانشمندان علوم کامپیوتر میگویند تابع بولی نسبت به مقدار آن بیت خاص «حساس» است. شرایط دیگری را در نظر بگیرید که هفت دروغ متفاوت میتوانستید بگویید و هرکدام از آنها بهصورت جداگانه بر نتیجه تأثیر میگذارند؛ بنابراین، مقدار حساسیت تابع بولی در فرم درخواست وام شما برابر با هفت است.
حساسیت کلی تابع بولی در علوم کامپیوتر برابر است با بزرگترین مقدار حساسیت در زمان بررسی همهی درخواستهای متنوع و احتمالی وام. بهتعبیر دیگر، این معیار، تعداد سوالاتی را محاسبه میکند که از اهمیتی واقعی در موارد بینابین برخوردار هستند. منظور از موارد بینابین، همان فرمهای درخواست وامی است که اگر کمی [و فقط کمی] فرق داشتند، نتایجشان بهراحتی تغییر میکرد.
حساسیت را معمولا یکی از آسانترین معیارها برای محاسبهی پیچیدگی میدانند؛ اما این معیار فقط یک معیار آموزنده برای روشنگری نیست. بهعنوان کارمند بانک بهجای اینکه از شما بخواهد یک فرم کاغذی را پر کنید، میتواند با شما مصاحبه کند و اینکار را با یک سؤال مشخص شروع کند. سپس، براساس پاسخی که میدهید، سؤال بعدی را طرح کند. هر تعداد سوالی را که او برای رسیدن به تصمیم نهایی مطرح میکند، پیچیدگی پرسش (پرسوجو) در تابع بولی مینامند.
این روش برای اندازهگیری در موارد زیادی کاربرد دارد. بهعنوان مثال، پزشکی میخواهد با کمترین آزمایش ممکن مشکل بیمار خود را حدس بزند، یا اینکه کارشناس یادگیری ماشین میخواهد الگوریتمی بنویسد که برای دستهبندی یک شیء، تاحد ممکن کمترین تعداد از ویژگیهای آن را بررسی کند. بهگفتهی اُ دانل:
شما در خیلی از شرایط، اعم از موقعیتهای پزشکی و موقعیتهای آموزشی، از اینکه قاعدهی زیربنایی [مورداستفادهتان] پیچیدگی کمی در فرایند پرسوجو داشته باشد، واقعا خوشحال خواهید شد.
سایر روشهای اندازهگیری شامل جستوجو برای یافتن سادهترین راه برای نوشتن تابع بولی بهشکل یک عبارت ریاضی یا محاسبهی تعداد پاسخهای احتمالی که کارمند بانک باید به رئیس خود نشان بدهد تا درستی تصمیم خود مبنی بر اعطای وام را ثابت کند، است. حتی یک مدل فیزیک کوانتومی هم از پیچیدگی پرسوجو وجود دارد که در آن، کارمند بانک میتواند ترکیبی «برهمنهی» از چندین سؤال مختلف را در یک زمان مطرح کند. فهمیدن اینکه این روش اندازهگیری چهرابطهای با سایر روشهای اندازهگیری پیچیدگی دارد، به پژوهشگران کمک کرد تا به محدودیتهای الگوریتمهای کوانتومی پی ببرند.
دانشمندان رشتهی کامپیوتر ثابت کرده بودند که همهی این روشها، بهاستثنای حساسیت، رابطهای تنگاتنگ با هم دارند. رابطهی خاصی که در میان آنها وجود دارد، رابطهی چندجملهای است. بهطورمثال، نتیجهی یک روش میتواند توان دوم، توان سوم یا حتی ریشهی توان دوم نتیجهی حاصل از دیگری باشد.
این فقط حساسیت بود که با سرسختی تمام از هرگونه همراهی با این توصیف تمیز و شستهرفته سرباز میزد. بسیاری از پژوهشگران شک داشتند که حساسیت هم واقعا در این چارچوب قرار بگیرد، اما نمیتوانستند ثابت کنند که هیچ تابع بولی عجیبوغریبی وجود ندارد که حساسیت آن رابطهای نمایی (بهجای رابطهی چندجملهای) با سایر روشهای اندازهگیری داشته باشد. و این موضوع به آن معنا است که حساسیت، بسیار کوچکتر از سایرین است. بهقول آرونسون:
این سؤال مانند یک خار ۳۰ سال به چشمان دانشمندان فرو رفته بود.
و بالاخره، رسیدن به راهحل
تخمین حساسیت یکی از خستهکنندهترین و دشوارترین مسائل حلنشده در ترکیبیات و علوم کامپیوتر بوده است
اواخر سال ۲۰۱۲ بود که هوانگ با تخمین حساسیت آشنا شد. او آن دانشجوی فوقدکترا در انستیتو تحقیقات پیشرفته بود و وقت خوردن ناهار با ریاضیدانی بهنام مایکل ساکس از وجود این حدس آگاه شد. هوانگ که بلافاصله به سهولت و ظرافت حدس پی برده بود، میگوید:
از همان لحظه، فکرم بهشدت مشغول آن شد.
هوانگ، تخمین حساسیت را به فهرست محرمانهی مسائل موردعلاقهی خود افزود و هرزمانی که ابزار جدیدی در ریاضیات میآموخت، آن را روی این حدس امتحان میکرد. بهگفتهی وی:
پس از انتشار هر مقالهی جدید، همیشه بهسراغ این مسئله برمیگشتم. البته، پس از زمان معینی آن را کنار میگذاشتم و روی مسائل واقعیتری کار میکردم.
هوانگ پژوهشهای وسیعی در گذشته انجام داده بود و میدانست که تخمین حساسیت را درصورتی میتوان حل کرد که حدسی با تعریف آسانتر دربارهی مجموعه نقاط روی ابعاد مختلف مکعبها ثابت شود. برای رفتن از رشتهای شامل n صفر و یک به سمت نقطهای روی مکعبی n بعدی، یک راه طبیعی وجود دارد: فقط کافی است از n بیت بهعنوان مختصات نقطه استفاده کنید. بهعنوان مثال، چهار رشتهی دو بیتی (شامل ۰۰، ۰۱، ۱۰ و ۱۱) به چهار نقطه از یک مربع در یک پلان دو بعدی اشاره میکند: (۰،۰)، (۰،۱)، (۱،۰) و (۱،۱). بههمینترتیب، هشت رشتهی سهبیتی نیز به هشت گوشه از یک مکعب سهبعدی اشاره میکند و بههمین ترتیب، ابعاد بیشتر میشوند. یک تابع بولی را نیز بهنوبهی خود میتوان بهعنوان قاعدهای برای رنگآمیزی این گوشهها بااستفادهاز دون رنگ متفاوت درنظر گرفت (مثلا، قرمز برای صفر و آبی برای یک).
سال ۱۹۹۲، کریگ گوتسمن، که اکنون در مؤسسهی تکنولوژی نیوجرسی (New Jersey Institute of Technology) بهسرمیبرد، بههمراه ناتی لینیال از دانشگاه عبری قدس اشغالی دریافتند که اثبات تخمین حساسیت را میتوان تا حد پاسخگویی به سؤال سادهای دربارهی مکعبهایی با ابعاد مختلف تقلیل داد: هر کدام از مجموعههایی که بیشتر از نیمی از گوشههای یک مکعب را دربرمیگیرند، انتخاب کنید و آنها را رنگ قرمز بزنید، آیا همیشه و درهرحال، نقطهی قرمزی وجود دارد که به نقاط قرمزرنگ دیگر متصل باشد؟ اینجا، منظور از متصلبودن، آن است که دو نقطهی قرمز به یکی از اضلاع بیرونی مکعب دسترسی داشته باشند و این در تضاد با قرارگرفتن در یک خط مورب است.
اگر این مجموعه دقیقا شامل نیمی از گوشههای یک مکعب باشد، این احتمال وجود دارد که هیچکدام از آنها هیچ راهی برای اتصال به دیگری نداشته باشند. بهطورمثال، چهار نقطهی (۰،۰،۰)، (۱،۱،۰)، (۱،۰،۱) و (۰،۱،۱) از بین هشت نقطهی موجود در یک مکعب سهبعدی، همگی روی قطر یکدیگر قرار گرفتهاند. اما بهمحض اینکه بیش از نیمی از نقاط روی یک مکعب چندبعدی (با هر تعداد از ابعاد) به رنگ قرمز درآمد، باید چند نقطهی اتصال بین آنها نمایان بشود. حالا سؤال این است: «نحوهی توزیع این اتصالات چگونه است؟ آیا حداقل یک نقطه در بین آنها وجود دارد که به نقاط زیادی متصل باشد؟»
مقالههای مرتبط:
هوانگ سال ۲۰۱۳ بهاین فکر افتاد که بهترین راه برای درک این سؤال همان روش استاندارد برای نمایش شبکهای با ماتریسی است که نقاط متصلبههم را ردیابی میکند و سپس، مجموعهای از اعداد موسومبه مقادیر ویژهی ماتریسی را امتحان میکند. او پنج سال تمام مشغول امتحان اشکال مختلف ایدهی خود بود، اما هیچکدام از راهها به جایی نرسید. او در زیر پستی که آرونسون در وبلاگ خود گذاشته است، نوشته بود که حداقل فایدهی اینکار آن بود که شبهای زیادی به خواب سریع و بیدردسر وی کمک کرده بود.
بالاخره سال ۲۰۱۸ موقعیتی پیش آمد که هوانگ از یک قطعه ریاضی ۲۰۰ ساله بهنام قضیهی درهمبافی کوشی (Cauchy interlace theorem) استفاده كند. این قضیه، ارتباط مقادیر ویژهی ماتریس با مقادیر ویژهی یک زیرماتریس را برقرار میکند و آن را تبدیل به ابزاری عالی برای مطالعهی رابطهی بین یک مکعب و یک زیرمجموعه از گوشههای آن میکند. هوانگ تصمیم گرفت از بنیاد علوم ملی درخواست کمک مالی کند تا بتواند بیشتر این ایده را مورد واکاوی قرار بدهد.
او ماه گذشته، همچنان که در یکی از هتلهای مادرید مشغول نوشتهی درخواست کمکهزینهی خود بود، ناگهان فهمید میتواند با تغییر نشانههای برخی از اعداد موجود در ماتریس خود، این رویکرد را بهسادگی تمام و از هر جهت به ثمر بنشاند. او به این ترتیب توانست ثابت کند که در هر مجموعهای با بیشاز نیمی از نقاط در یک مکعب n بعدی، نقاطی وجود خواهند داشت که حداقل به ریشهی مربع n نقطهی دیگر متصل خواهد بود. تخمین حساسیت هم از همین نتیجه پیروی خواهد کرد.
اولینبار که ماتیو مقالهی هوانگ را در ایمیل خود مشاهده کرد از فرط تعجب صدایی از گلویش خارج شد: «اوه اوه». او انتظار داشت پس از بازکردن مقاله، هیچ چیزی از آن سر درنیاورد:
وقتی عمر مسئلهای به ۳۰ سال میرسد و همه از آن اطلاع داشته باشند، بهاحتمال زیاد اثبات آن یا باید خیلی طولانی، خستهکننده و پیچیده باشد یا خیلی عمیق و پرمعنا.
اما اثبات هوانگ بهقدری ساده بود که ماتیو و خیلی از پژوهشگران دیگر تنها در یک جلسه آن را فهمیدند. ماتیو طی یک پیام اسکایپی ابراز امیدواری کرده است که تدریس آن در دانشگاهها از پاییز همین امسال آغاز شود و بهعقیدهی وی این کار باید تحتعنوان یک موضوع درسی واحد، در گرایش ترکیبیات در سطح کارشناسی ارشد رشتهی ریاضی انجام شود.
هوانگ برای اثبات تخمین حساسیت بسیار قدرتمند عمل کرده است و همین عامل، بیشک پنجرههای جدیدی را بهسمت روشهای اندازهگیری پیچیدگی خواهد گشود. سرودیو فکر میکند حالا با استفاده از این روش میتوان سوالات دیگر مربوط به تجزیهوتحلیل توابع بولی را پاسخ داد و از همه مهمتر اینکه حاصل کار هوانگ توانسته است نگرانیهای بازدارنده دربارهی پرت و ناهمخوان بودن حساسیت نسبتبه جهان متنوع روشهای اندازهگیری پیچیدگی را برطرف کند:
فکر میکنم آن شب پساز شنیدن این خبر، خیلیها راحتتر خوابیدند.
هیدروژن در مقایسه با بنزین و گازوییل راندمان بالاتری دارد و استفاده از آن نیز نسبت به خودروهای الکتریکی فعلی سادهتر است.
حدود ۲۰ سال پیش گروه دایملر کرایسلر، تصمیم گرفت خودرویی به نام Necar را براساس مرسدس بنز A کلاس را به بازار معرفی کند. این خودرو قرار بود که اولین خودروی تولید انبوه پیل سوختی جهان باشد. اولین سری از این خودرو با نام Necar X که یک خودروی تجاری بود در سال ۲۰۰۴ وارد بازار شد. در آن زمان دایملر کرایسلر پیشبینی میکرد بیش از ۱.۱ میلیارد یورو را خرج توسعهی خودروهای پیل سوختی کند. کلاوس دیتر فوهرینگر عضو هیئت مدیره و مسئول بخش تحقیق و توسعهی دایملر کرایسلر در آن زمان اشاره کرد که خودروهای پیل سوختی بین سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۰ باید رشد چشمگیری داشته باشند تا زیر ساختهای مربوط به این خودروها پیشرفت کند. وی در این مورد درست میگفت و عدم توسعهی زیر ساختهای لازم برای خودروهای پیل سوختی باعث شد تا هنوز هم این خودروها نتوانند بهصورت گسترده وارد خیابانها شوند.
برخی از افراد خودروهای پیل سوختی را بهترین راهحل برای آینده میدانند چون از اگزوز این خودروها هیچ چیز جز بخار آب و مقداری گرما بیرون نمیآید. همچنین سوختگیری خودرویی هیدروژنی به اندازهی بنزین زدن زمان میبرد و نیازی نیست مانند خودروهای برقی چندین ساعت برای شارژ باتری صبر کرد. سلولهای سوختی در این خودروها مانند باتری عمل کرده و هر یک چند ولت برق تولید میکنند تا در نهایت نیروی مورد نیاز برای حرکت خودرو فراهم شود.
مقالههای مرتبط:
اصلیترین نوع پیل سوختی که در خودروها استفاده میشود، غشای تبادل پلیمری یا PEM نام دارد. در یک پیل سوختی از نوع PEM غشای پلیمری بین کاتد و آند پلاتینیومی قرار داده میشود و دو صفحهی جریان نیز در بین آنها قرار میگیرد.هیدروژن در ابتدا از صفحهی جریان آند رد شده و همزمان هوا نیز به سمت کاتد پمپ میشود تا اکسیژن لازم فراهم باشد. پروتونهای هیدروژن در اینجا به سمت غشا کشیده شده و با اکسیژن مخلوط میشوند و به این ترتیب آب ایجاد میشود. تولید آب در این بخش باعث باقی ماندن الکترونهای هیدروژن در پشت غشا شده و این مسئله سبب ایجاد جریان الکتریکی در مدار میگردد.
در ابتدا طرح سلولهای سوختی مشکلات فراوانی داشتند برای مثال یخ زدن آب در دمای صفر درجه و پایینتر درون سیستم میتواند باعث ایجاد مشکل شود اما فناوری امروز با وجود گران بودن خیلی پیشرفته هستند. سیستم پیل سوختی از یک تانکر هیدروژن فیبر کربنی هم استفاده میکند که میتوان هیدروژن را با فشار ۷۵۰ بار درون آن ذخیره کرد. بخش دیگر این سیستم باتری لیتیومیون است که هم محل ذخیرهی انرژی تولید شده توسط سیستم بازیابی نیروی ترمز است و هم در هنگام سرعتگیری برق اضافی مورد نیاز موتور را تأمین میکند. یکی از مزایای هیدروژن این است که در صورت بروز حادثه و آسیب دیدن مخزن، هیدروژن منفجر نمیشود بلکه تنها نشت میکند و خطر خاصی ندارد. به این ترتیب میبینید که فراوانترین عنصر کرهی زمین از نظر ایمنی نیز وضعیتی بهتر از بنزین دارد. سایر بخشهای یک خودروی پیل سوختی مانند خودروهای برقی است و یک موتور الکتریکی و ماژول کنترل قدرت، چرخها را به حرکت در میآورد.
بیست سال پیش در کالیفرنیا، تأسیسات توسعهی فناوری پیل سوختی (California Fuel Cell Partnership) تأسیس شد. هدف نهایی این است که تا سال ۲۰۳۰ یک میلیون خودروی پیل سوختی تولید شود و ۱۰۰۰ ایستگاه سوختگیری در کالیفرنیا وجود داشته باشد. فناوری پیل سوختی برای خودروهای بزرگ نیز بسیار مناسب هستند.تا امروز دو قطار هیدوژنی تولید شده و از سال ۲۰۱۸ در آلمان مشغول به کار است. آلمان ۲۷ فروند دیگر از این قطارهای هیدروژنی سفارش داده است.
در کشور آمریکا، ساخت و بهرهبرداری از مزارع انرژی بادی از خرید سوختهای فسیلی ارزانتر است.
این هفته وزارت انرژی کشور آمریکا گزارشی را منتشر کرد که با استناد به آمار و ارقام سال ۲۰۱۸ به بررسی وضعیتانرژی بادی در این کشور پرداخته است. نتایج تجزیهوتحلیل نشان میدهد که قیمت تجهیزات بادی درحال کاهش است، حتی با اینکه در طرحهای جدید توربینها، انرژی تولید شده بهوسیلهی هر توربین در حال افزایش است. درنتیجه، مزارع انرژی بادی جدید چنان ارزان شدهاند که میتوان با هزینهای کمتر از هزینه خرید سوختهای فسیلی این مزارع را راهاندازی و مورد بهرهبرداری قرار داد. البته اعتبار مالیاتی که به تولید انرژیهای تجدیدپذیر اختصاص داده میشود یکی از دلایل ارزانتر بودن انرژی بادی است و از آنجایی که این اعتبارات قرار است حذف شود، بازار انرژی در بلندمدت دچار وضعیت نامطمئنی خواهد شد چراکه تقاضا برای انرژی بهطور کلی ثابت مانده یا در حال کاهش است.
در سال ۲۰۱۸ حدود ۷/۶ گیگاوات ظرفیت جدید از نوع انرژی بادی به شبکه اضافه شد که تقرییا ۲۰ درصد از افزایش ظرفیت شبکه برق آمریکا را شامل میشود. این امر موجب شد این انرژی پس از گاز طبیعی و انرژی خورشیدی در مقام سوم قرار گیرد. اگرچه این امر با توجه به وضعیت سکون انرژیهایی مانند زغالسنگ و انرژی هستهای چندان تأثیرگذار بهنظر نمیرسد.
وزش باد در تمام مناطق آمریکا یکسان نیست و بخش عظیمی از تأسیسات بادی در بخشهایی که وضعیت وزش باد بهتری دارد مانند دشت بزرگ مستقر شدهاند. بر این اساس، ظرفیت نصبشدهی نیروگاههای آمریکا به حدود ۱۰۰ گیگاوات میرسد. از این نظر، تنها کشور چین است که پیشتر از آمریکا قرار گرفته اگرچه شکاف بین این دو کشور قابلملاحظه است و چین دارای ظرفیت نصبشدهی دوبرابر کشور آمریکا است. انرژی بادی تنها ۶/۵ درصد از کل تولید انرژی برق آمریکا در سال ۲۰۱۸ را شامل میشد و از این نظر کشورهای زیادی پیشتر از آمریکا قرار دارند. چهار مورد از این کشورها (دانمارک، آلمان، ایرلند و پرتغال) بیش از ۲۰ درصد از انرژی برق مورد نیاز خود را ازطریق باد تأمین میکنند که این مقدار در مورد کشور دانمارک بیش از ۴۰ درصد است. این رقم قابلتوجه است، زیرا اگر بیش از ۳۰ درصد از انرژی بهوسیلهی منابع متناوب تأمین شود، بسیاری از شبکههای برق دچار مشکل خواهند شد. اما شماری از ایالتهای آمریکا اکنون از آستانهی ۳۰ درصد عبور کردهاند: کانزاس، آیووا و اکلاهما و ایالتهای داکوتای شمالی و جنوبی که فاصلهی چندانی با آنها ندارند. مخزن انرژی جنوب غربی که برق دو مورد از این ایالتها و نیز تگزاس را تأمین میکند، درحال حاضر یک چهارم از برق خود را از باد میگیرد (تگزاس با ۲۵ گیگاوات ظرفیت انرژی بادی نصبشده مقام اول را در میان ایالتهای آمریکا دارد). بنابراین درحالیکه باد سهم کوچکی در کل بازار برق آمریکا دارد، بخشهایی از این کشور هستند که در ترکیب انرژی آنها باد سهم زیادی دارد و با توجه به روند نزولی قیمتها، آن بخشها احتمالا گسترش پیدا کنند.
در کشور آمریکا با اینکه تأسیسات انرژی بادی زیادی نصب شده ولی میزان استفاده از منابع دیگر انرژی بیشتر است
در آمریکا قیمت انرژی بادی تا سال ۲۰۰۹ رو به افزایش بود و قیمت برق تولیدشده از باد تا حدود ۷۰ دلار به ازای هر مگاوات ساعت رسید. از آن زمان، روند نزولی ثابتی وجود داشت و در سال ۲۰۱۹ برای نخستین بار میانگین ملی به کمتر از ۲۰ دلار برای هر مگاوات ساعت انرژی رسید. دشت بزرگ داری کمترین قیمتها بود. این کاهش قیمت موجب میشود که انرژی باد در موقعیتی رقابتی قرار گیرد. در این گزارش از برآوردی از قیمت گاز طبیعی استفاده میشود که نشاندهندهی یک افزایش تدریجی حدود ۱۰ دلار بر مگاواتساعت تا سال ۲۰۱۵ است. قیمت گاز طبیعی، بهتنهایی و بدون درنظرگرفتن هزینهی نیروگاه، هماکنون بیش از ۲۰ دلار بر مگاواتساعت است. این بدان معنا است که بادی که در مرکز کشور آمریکا نشسته است، اکنون ارزانتر از گاز طبیعی است و بادی که در دیگر مناطق آمریکا قرار دارد، از نظر قیمت تقریبا برابر با گاز طبیعی است.
میلههای سیاه قیمت گاز طبیعی، دایرههای آبی قیمت انرژی بادی و زردها قیمت انرژی خورشیدی را نشان میدهند
در این گزارش آمده است که قیمت فتوولتاییکها (یکی از سیستمهای تولید برق از انرژی خورشیدی) تقریبا به قیمت باد رسیده ولی باید توجه داشت که قیمت این نوع انرژی در سال ۲۰۰۹ حدود ۱۵۰ دلار برای هر مگاواتساعت بود. بنابراین مگر اینکه قیمت گاز طبیعی کاهش یافته و ارزانتر شود، وگرنه انرژیهای بادی و خورشیدی ارزانترین منابع برق جدید آمریکا خواهند بود. هزینهی همتراز شدهی برق که تأثیر مشوقها و یارانهها را بر قیمتهای نهایی حذف میکند، قیمت انرژی بادی را به کمتر از ۴۰ دلار به ازای هر مگاواتساعت انرژی میرساند.
مقالههای مرتبط:
ارزانترین شکل تولید گاز طبیعی حدود ۱۰ دلار در هر مگاوات ساعت انرژی است. آژانس اطلاعات انرژی آمریکا در سال ۲۰۱۵ پیشبینی کرد که هزینهی همتراز شدهی انرژی بادی در سال ۲۰۲۰ حدود ۷۴ دلار بر مگاوات ساعت انرژی خواهد بود. یکی از علتهای ارزانتر شدن انرژی بادی نسبت به پیشبینیها پیشرفت فناوری است. در سال ۲۰۰۸، هیچ توربین نصبشدهای در آمریکا وجود نداشت که قطر روتور آن بیش از ۱۰۰ متر باشد اما در سال ۲۰۱۸ تقریبا ۹۹ درصد از روتورهای توربینهای بادی دارای قطری بیش از ۱۰۰ متر بودند و اندازهی متوسط آنها ۱۱۶ متر بود. بههمین ترتیب، ژنراتور توربینها نیز رشد کرد. متوسط ظرفیت توربینهای نصبشده در سال ۲۰۱۸ برابر ۲/۴ مگاوات بود که نسبتبه سال قبل از آن ۵ درصد افزایش یافته بود.
سطحی که بهوسیلهی پرههای توربین جاروب میشود، متناسب با مربع طول پرهها افزایش پیدا میکند بنابراین حتی اگر طول پرهها و ظرفیت تولیدِ ارزیابیشده به موازات این عامل افزایش پیدا کند، ظرفیت واقعی خروجی انرژی حاصل از پرهها افزایش بسیار بیشتری خواهد داشت. این امر باعث میشود توان مخصوص توربین بادی کم شود. این نوع توربینها در مناطقی که باد قوی یا پایدار نیست، عملکرد بهتری دارند. در روزهای واقعا بادی، آنها توانایی ژنراتور را برای استخراج انرژی اشباع میکنند درحالیکه در روزهای معمولیتر وقتی که باد نامنظم یا سبکتر است، آنها بیشترین انرژی را از آن بادها میگیرند. بنابراین حتی اگر توربینهای بیشتری در مناطق عاری از بادهای قوی ساخته شوند، انرژی بیشتری بهازای هر توربین تولید خواهد شد. ضریب ظرفیت (مقدار انرژی تولیدی نسبتبه اندازهی ژنراتور) برای پروژههایی که در ۴ سال گذشته ساخته شدند، به ۴۲ درصد رسید و به این ترتیب ضریب ظرفیت را برای کل صنعت انرژی بادی آمریکا برای نخستین بار در سال گذشته به بیش از ۳۵ درصد رساند.
هر سال، ضریب ظرفیت پروژههای جدیدا نصب شده بالاتر از پروژهی سالهای گذشته است
اقتصاد این طرحهای کمباد بهحدی خوب است که در ۲۳ سایت موجود روتورهای جدید بزرگتر جایگزین تجهیزات قدیمی روی برج شدند. موضوع امیدوارکنندهای که وجود دارد این است که بهنظر میرسد میزان کاهش در ضریب ظرفیت نیروگاههای قدیمی (یک دهه یا بیشتر) طی زمان بسیار ناچیز باشد هرچند علت این امر مشخص نیست و نیاز به ردیابیهای بیشتری در آینده دارد.
مدیریت بهتر شبکه نیز به اقتصاد باد کمک کرده است. در بعضی مواقع بادهای قوی میتوانند موجب شوند که مزارع بادی مقدار انرژی بیشتری را نسبتبه تقاضا تولید کنند و بازده مزرعه کاهش پیدا میکند. این فرایند که محدود کردن خوانده میشود، ضریب کوچکی است و تنها دو درصد از تولید بالقوه به این طریق هدر میرود. بهعبارت دیگر، اگر از برق محدود شدهای استفاده میشد، ضریب ظرفیت متوسط را فقط تا حد ۰/۷ درصد افزایش میداد.
بهطور کلی بهنظر میرسد همچنان که اعتبارهای مالیاتی برای ساخت تأسیسات انرژی تجدپذیر طی چند سال آینده حذف میشود، وضعیت اقتصاد انرژی باد محکم باقی بماند. اما نبود اعتبارات موجب شده که بسیاری از توسعهدهندگان پروژههای خود را زودتر از موعد آغاز کنند. به این ترتیب در سالهای آینده ما شاهد حبابی در ایجاد این تأسیسات خواهیم بود و پس از آن افت قابلتوجهی رخ خواهد داد.
فولکس واگن بهتازگی از یک جعبهدندهی ۶ سرعتهی دستی با نام MQ281 رونمایی کرده است. چرا با وجود محبوبیت جعبهدندههای خودکار، فولکس واگن همچنان خودروهای دنده دستی را هم تولید میکند؟
جعبهدندههای خودکار و دوکلاچ مزایای فوقالعادهای دارند اما همچنان در بازار خودرو برای جعبهدندههای دستی نیز تقاضا وجود دارد. فولکس واگن بهتازگی از یک جعبهدندهی دستی با نام MQ281 رونمایی کرده است. این جعبهدندهی دستی جایگزین MQ250 خواهد شد و در برخی مدلهای نیز بهجای جعبهدندهی MQ350 روی خودروهای نصب میشود.
جعبهدندههای دستی برای تیپ پایه خودروها گزینههایی مناسب هستند چون قیمت پایینی دارند و نیروی کمی را هم از پیشرانه طلب میکنند. این جعبهدندهها به دلیل نداشتن کلاچهای هیدرولیکی و بسیاری از قطعات جعبهدندههای خودکار دارای وزن کمتری بوده و انرژی کمتری هم مصرف میکنند.
نام کامل جعبهدندهی جدید فولکس واگن MQ281-6F است. عدد ۶ در کد این جعبهدنده نشاندهندهی شش دنده بودن و حرف F نشاندهندهی محرک جلو بودن آن است. این جعبهدنده مخصوص پیشرانههای کم حجم وتوربوشارژر جدید طراحی شده است. به دلیل کاهش حجم پیشرانهها خودروسازان به سمت توربوشارژرها روی آوردهاند. اصلیترین مزیت توربوشارژر افزایش گشتاور پیشرانه در دور پایین است و این جعبهدنده نیز برای استفاده در کنار این پیشرانهها طراحی شده است.
فولکس واگن از جعبهدندهی MQ281 در خودروهای کوچک خود مانند پولو و تیگوان استفاده خواهد کرد. این جعبهدنده در برخی مدلهای آئودی، اشکودا و سئات نیز مورد استفاده قرار خواهد گرفت. این نشان میدهد که جعبهدندهی MQ281 توانایی نصب در خودروهایی با ابعاد و وزن مختلف را دارد. حداکثر گشتاور ورودی مجاز این جعبهدنده ۳۳۸ نیوتونمتر است که البته این عدد بسته به نوع پیشرانه و وزن خودرو میتواند در مدلهای مختلف تغییر کند. این جعبهدنده نسبتهای متنوعی تا ۷.۸۹ را دارد و شروع حرکت و سرعتگیری را آسانتر میکند.
طراحی جعبهدنده برای خودروهای دیفرانسیل جلو امری دشوار است چون برخلاف جعبهدندهی خودروهای محرک عقب که خطی نصب میشوند، در خودروهای دیفرانسیل جلو جعبهدنده باید درست در انتهای پیشرانه و درون محفظهی موتور بهصورت عرضی نصب شود. جعبهدندهیMQ281 دارای ابعاد کوچکی است و طراحی جمع و جوری دارد. از دیگر قابلیتهای این جعبهدندهی جدید میتوان به توانایی اتصال به موتور الکتریکی اشاره کرد که میتواند خودرو را تبدیل به یک خودروی هیبریدی کند. از نظر فنی، جعبهدندهی جدید خیلی تفاوتی با قبل ندارد. دو شفت در بالای جعبهدنده نصب شدهاند. شفت ورودی در قسمت بالا است و به پیشرانه متصل میشود و شفت خروجی نیز در قسمت پایین بوده و نیرو را به چرخها میفرستد.
برای کاهش دادن ابعاد جعبهدنده، روی شفت خروجی نیز دندههایی قرار داده شده است. به منظور درگیر شدن سادهتر دندههای یک و دو فولکس واگن از یک مکانیزم هماهنگکنندهی چند مخروطی شکل از جنس فولاد و کربناستفاده کرده ولی برای دندههای بالاتر از مکانیزم تک مخروطی استفاده شده است. سیستم روغنکاری این جعبهدنده نیز جدید است به طوری که روغن به سمت شفتها و دندهی ششم پمپ میشود. دندهی ششم در انتهای جعبهدنده قرار دارد و ممکن است در هنگام دور زدن پیچها روغن کافی به آن نرسد اما در این جعبهدنده این مشکل حل شده است.
بهگفتهی فولکس واگن جعبهدندهی MQ281 میتواند در خودروهای مختلف، آلایندگی را تا ۵ گرم CO2 در هر کیلومتر کاهش دهد. همانطور که در بالا اشاره کردیم جعبهدندهی جدید MQ281 با پیشرانههای هیبریدی نیز سازگاری دارد. موتور الکتریکی میتواند مقداری گشتاور اضافی را در اختیار راننده قرار دهد و هم در هنگام ترمزگیری نیروی ترمز را بازیابی کرده و باتری را شارژ کند.
AMD تعدادی کد وصله (Patch) برای درایورهای AMDGPU ارائه کرده است تا بدینطریق امکان پشتیبانی ازAPUهای نسل بعدی خود را فراهم کند. APUهای جدید تراشهساز آمریکایی با عنوان Renoir نامگذاری شده است.
Renoir جانشین احتمالی APUهای فعلی AMD از سری پیکاسو است. تراشههای پیکاسو برمبنای فناوری ساخت ۱۲ نانومتری GlobalFoundries و با معماری هستهی Zen + و همراهبا تراشهی مجتمع گرافیکی وگا تولید میشود.
براساس شایعات موجود، قرار است تراشههای Renoir با فناوری ساخت فشردهتر ۷ نانومتری شرکت تایوانی TSMC و بهکمک معماری پیشرفتهی Zen 2 ساخته شود. این انتظار وجود داشت که در ساخت تراشههای Renoir، از واحد مجتمع گرافیکی Navi استفاده شود؛ اما آخرین بهروزرسانیهای درایور گرافیکی منبعباز AMDGPU خط بطلانی بر این شایعه کشیده است.
در یکی از خطوط کد فوق، عبارت GFX9 دیده میشود که درحالحاضر، بهعنوان شناسهی پردازندههای گرافیکی وگا از آن یاد میشود. شایان ذکر است شناسهی پردازندههای ناوی، GFX10 است که در خطوط دیگر آن بهصراحت از تراشهی سیلیکون Vega 10 یاد شده است. باوجوداین، در پردازندهی گرافیکی Renoir تغییر کوچکی نیز دیده میشود. در ساخت این تراشهی گرافیکی از دیکودر ویدئو VCN 2.0 استفاده شده است؛ درحالیکه در تراشههای پیشین پیکاسو و Raven Ridge از دیکودر VCN 1.0 استفاده شده بود.
براساس شایعات و اطلاعات موجود، AMD قصد دارد تا سال ۲۰۲۰، APUهای جدید خود را با نام Renoir روانهی بازار سازد. اگر این موضوع درست باشد، Renoir وارد رقابت با پردازندههای ۱۰ نانومتری Ice Lake خواهد شد که در آنها، از تراشهی گرافیکی نسل ۱۱ اینتل استفاده شده است.
طبق بنچمارکهای خودِ شرکت اینتل، تراشهی چهارهستهای Ice Lake-U بهسختی میتواند APU-ی Ryzen 7 3700U از خانوادهی پیکاسو را از پیش رو بردارد. موضوع مهم این است که پردازندهی Ice Lake-U با حافظهی LPDDR4X-3733 کار میکند؛ درحالیکه در این بنچمارک، تراشهی رایزن با حافظهی DDR4-2400 همراه شده است. انتظار میرود AMD با عرضهی پردازندههای Renoir، این شکاف کوچک در سطح عملکرد را نیز از میان بردارد.
توییتر اعلام کرده است در حال طراحی الگوریتمی است که با کمک آن بتواند پیامهای حاوی محتوای توهینآمیز را فیلتر کند. پیامهایی که حاوی کلمات مشکوک هستند، به پوشهای بهنام «پیامهای اضافی» منتقل میشوند و از دید مخاطب مخفی میشوند. بدینترتیب، مخاطبان بهجای دیدن پیام با این جمله مواجه میشوند: «این پیام مخفی شده است؛ زیرا احتمالا محتوای توهینآمیز دارد». شما میتوانید انتخاب کنید آن را ببینید یا میتوانید فورا آن را حذف کنید.
این ویژگی جدید توییتر هنوز آماده شروع به کار نیست، برای همین برخی پیامهای نامناسب از این فیلتر عبور میکنند یا برخی پیامها بهاشتباه جزو پیامهای نامناسب قرار میگیرند. وقتی این الگوریتم کامل شد، قطعا همه ما سپاسگزار این ویژگی جدید خواهیم بود.
بااینحال، همچنان افراد غریبه حجم زیادی از پیامهای زننده را ازطریق پیام خصوصی، حتی برای افرادی که از دنبالکنندگان شما نیستند، با هدف سوءاستفاده ارسال میکنند. خانمها و رنگینپوستان هدف اصلی این شیوهی آزار و اذیت آنلاین هستند. اگر حساب کاربریتان را بهگونهای تنظیم کردهاید که پیامهای ارسالی از هر فردی را قبول کند، توییتر پیامهایی را در پوشهای بهنام «درخواست پیام» قرار میدهد که از سمت اشخاص غریبهای ارسال میشود که جزو دنبالکنندگان شما نیستند. این پوشه نیز فیلتر دارد و پیامهای نامناسب تشخیص دادهشده را حذف میکند. بنابراین، پیامهای مشکوک را نخواهید دید؛ مگر اینکه فیلتر کیفیت پیام را غیرفعال کنید.
.: Weblog Themes By Pichak :.