نیروی دریایی در تمام دنیا به عنوان بازوی محوری هر کشور برای حفظ منافع در آبهای سرزمینی و فرا سرزمینی محسوب میشود و از این رو همواره نیرویی تجهیزات محور است که به سلاحهای بهروز نیاز دارد.
نیروی دریایی راهبردی ارتش جمهوری اسلامی ایران یکی از حساسترین نیروهای مسلح کشور است. این نیرو در زمان آغاز جنگ تحمیلی و تنها پس از گذشت ۶۷ روز پس از شروع جنگ، سه عملیات بزرگ دریایی انجام داد و توانست نیروی دریایی عراق را منهدم و دو سکوی نفتی البکر و الامیه را نابود کند. عملیات مروارید که در ۷ آذر سال ۵۹ صورت گرفت نقطه عطفی در تاریخ عملیاتهای دریایی بود که این نیرو تنها با در اختیار داشتن ۱۲ فروند از موشکهای هارپون توانست کمر نیروی دریای عراق را با انهدام پنج فروند ناوشکن و یک فروند هواپیمای میگ ۲۳به طور کامل بشکند.
در سالهای اخیر، نیروی دریایی ماموریتهای بسیار مهمی را علاوه بر آبهای دریایی کشورمان در آبهای آزاد و بین المللی به انجام رسانیده که یکی از این ماموریتها مبارزه با دزدان دریایی در آبهای بین المللی است. وظیفه حفاظت از آبهای بین المللی به ناوگروه ۴۴ نیروی دریایی واگذار شده که این ناوگروه متشکل از ناوشکن الوند و ناو پشتیبانی رزمی بوشهر بوده که از اواسط مهرماه ۹۵ به منظور برقراری امنیت خطوط مواصلاتی و به اهتزاز درآمدن پرچم کشورمان ماموریت خود را در آبهای آزاد و بین المللی آغاز کرد.
نیروی دریایی ارتش برای تحقق این ماموریتها و تامین امنیت خلیج فارس و تنگه هرمز نیاز به تجهیزات و تسلیحات بومی دارد که در هنگام نیاز به صورت خودکفا و بومی از آنها استفاده کند.
به همین دلیل باشگاه خبرنگاران جوان قصد دارد طی مجموعه گزارشهایی، دستاوردهای بومی ایران در عرصه دریا را بررسی و معرفی کند.
در قسمت اول این مجموعه گزارشها ناوشکن جماران، دومین گزارش ناوشکن دماوند، سومین گزارش به ناوشکن سهند، چهارمین گزارش زیردریایی فاتح، پنجمین گزارش زیردریایی غدیر، ششمین گزارش اژدر حوت، هفتمین گزارش اژدر والفجر و در هشتیمن گزارش هواناو تندر را تحلیل کردیم و در نهمین قسمت هواناو یونس را مورد بررسی قرار دادیم.
هواناو یونس اولین تجربه ایران در ساخت هاورکرافت
جمهوری اسلامی ایران از موقعیت بسیار ویژهای در منطقه غرب آسیا برخوردار است، چرا که در شمال و جنوب، سواحل فراوانی را دارد و از طریق دریایی جنوبی خود به آبراههای بینالمللی متصل و دارای سواحل طولانی است و به همین خاطر نیاز دارد تا تجهیزات مناسب این موضوع را بسازد، از این رو بود که هواناوها در ایران متولد شدند که یک نمونه آن هواناو یونس است.
هواناوها شناورهایی دوزیست هستند که برای حرکت بر روی لایهای از هوا معلق بوده و میتوانند بر سطوح مختلف مانند خشکی، دریا، باتلاق، مرداب و برف حرکت کنند و در فعالیتهایی چون انواع عملیاتها، گشتزنیها، نجات، مسافربری و لجستیک مورد استفاده قرار گیرند، هواناوها قادر هستند در محلهایی که خیلی از شناورهای دریایی توان حضور ندارند به راحتی از آب وارد خشکی شده یا از خشکی بر روی دریا و مرداب رفته و به انجام ماموریت بپردازند.
این ویژگی مهم باعث شد تا جوانان انقلابی در دوران دفاع مقدس اولین هواناو ایرانی را بسازند؛ در آن دوران احساس نیاز شدید رزمندگان اسلام برای عبور از موانع طبیعی و باتلاقها و نیزارهای جنوب کشور، اولین اندیشه طراحی و ساخت هواناو در رده متوسط توسط متخصصان داخلی صنعت نظامی را شکل داد.
با این رویکرد نخستین هواناو ایران به صورت آزمایشی در دوران دفاع مقدس ساخته و آزمایشهای میدانی آن در دریاچه مهارلو انجام گرفت که نتایج امیدوارکنندهای در پی داشت و بدین ترتیب نخستین هواناو ایران در پژوهشکده اثرسطحی فارس طراحی و با نام یونس ۱۰ به بهرهبرداری رسید.
بیشتر بخوانید: هواناو بومی تندر؛ شکارچی چند منظوره ایران/ کابوس دشمن با ورود تندر به واقعیت تبدیل شد
پس از یونس ۱۰ جوانان با همت و پشتکار، یونس ۲۱ با قابلیت حمل حدود ۲۰ نفر را به سرانجام رساندند و در ادامه فکر ساخت نمونههای کوچکتر که دارای سرعت و کارایی بسیار مطلوبتری بودند، مطرح شد که منجر به تولید یونس ۱ شد که میتوانست با سرعت بالای خود ۲ نفر را حمل کند اما این پایان راه نبود؛ در ادامه این راه یونس ۲ با ظرفیت حمل چهار نفر و یونس ۶ با ظرفیت شش نفر ساخته شد.
اما به جرات میتوان گفت که اوج طراحی در این خانواده ساخت هواناو یونس ۲۲ با قابلیت حمل هجده نفر بود که به سفارش نیروی دریایی سپاه پاسدارن طراحی شد، نکته مهم در ساخت یونس ۲۲ این است که کل سامانهها و زیرسامانههای آن در کشور توسط متخصصین داخلی پژوهشکده هوا و دریای شیراز ساخته شده است.
چالاکی و مقرون به صرفه بودن، ویژگی هواناو یونس
تمامی قسمتها هواناو یونس از کوچکترین قسمت تا تمهیدات افزایش سرعت و افزایش میزان باربری بومی بوده و همین موضوع باعث شده تا در عین پیشرفتگی، کمترین هزینه برای تولید این هواناو صرف شود که نوعی کمک به اقتصاد کشور است، چرا که نمونههای مشابه این شناور در خارج ایران با صرف هزینههای گزافی ساخته میشوند، به طور مثال انگلستان در حال حاضر یک شناور کار کرده با همین ویژگیها و تناژ را به قیمت دویست و پنجاه هزار پوند میفروشد در حالی که یونس ایرانی با نصف این بها ساخته میشود.
هواناو یونس برای حرکت از موتور دیزلی خاصی به نام دوتیس هوا خنک بهره میبرد که این موضوع باعث شده تا هزینه کمتری برای تامین سوخت این شناور صرف شود، در حالی که برای سایر هواناوها از موتور GP۴ استفاده میشود که هزینه سنگینی برای نگهداری ایجاد میکند.
از طرف دیگر در ساخت یونس از ماده کامپوزیت استفاده شده که ماندگاری، طول عمر و استحکام این شناور را افزایش داده و در کنار این موضوع، باعث شده تا یونس ایرانی وزن خیلی کمی داشته و بسیار سبک باشد و در انجام ماموریتها با سرعت بالایی عمل کند، گواه این موضوع نقش بیبدیل این شناور در عملیات شکست حصر آبادان بود، نکته جالب این است که متخصصان ایرانی از مادهای در ساخت هواناو ایرانی استفاده کردهاند که در ساخت بالگرد و هواپیما استفاده میشود.
ایران با دارا بودن موقعیت استراتژیک و تملک بر بیشترین تعداد جزایر در محدوده آبی منطقه جنوب نه فقط در دوران دفاع مقدس بلکه در این دوران هم به شناروهایی مانند هواناوها نیاز ویژه دارد، چرا که علاوه بر تخلیه نیروها، جمهوری اسلامی میتواند این شناروهای پرسرعت را به موشکهای کروز سطح به سطح، مسلح کرده و علیه دشمنان استفاده کند؛ موضوعی که در چند سال اخیر به نتیجه رسید.
دستیابی به فناوری تولید چنین شناوری آن هم با امکانات پیشرفته که در لبه تکنولوژی جهان قرار دارد گامی موثر در جهت راهبردیتر شدن نیروی دریایی به شمار میرود و موجب تقویت بنیه دفاعی کشور جهت حفظ حریم مرزهای آبی میهن اسلامی میشود.
پیکسل ۴ نخستین گوشی هوشمند گوگل است که در پنل پشتیاش از دو دوربین استفاده میکند و از این حیث پیشرفت درخورتوجهی درمقایسهبا نسلهای قبل بهخود دیده است. این گوشی از دو دوربین با لنزهای عریض و تلهفوتو استفاده میکند که دراینبین، ممکن است نبود حسگر فوقعریض حس شود. افزونبراین، دوربین سلفی پیکسل ۴ شباهتهایی با دوربین سلفی پیکسل ۳ دارد.
دوربین اصلی پرچمدار جدید گوگل از حسگر ۱۲/۲ مگاپیکسلی با اندازهی 1/2.55 اینچ و ۱/۴ میکرومتر پیکسل، فاصلهی کانونی ۲۷ میلیمتری، لنزی با دیافراگم f/1.7 و لرزشگیر تصویر اپتیکال برخوردار است. دوربین دوم نیز به لنز تلهفوتو با فاصلهی کانونی ۵۰ میلیمتر و حسگر ۱۶ مگاپیکسلی با اندازهی 1/3.6 اینچ مجهز شده است. دوربین مذکور حدودا ۲ برابر بزرگنمایی اپتیکال را ارائه میدهد.
مقالههای مرتبط:
پرچمدار جدید گوگل میتواند ویدئوهای 4K را با نرخ ۳۰ فریمبرثانیه ضبط کند. البته نبود امکان فیلمبرداری 4K@60fps یکی از مواردی است که انتقادات کاربران را بهدنبال داشته است؛ بااینحال گوگل میگوید اکثر مردم به ضبط ویدئو در وضوح 1080p تمایل بیشتری نشان میدهند؛ ازاینرو، تصمیم گرفته است بهجای آوردن امکان ضبط ویدئو 4K با نرخ ۶۰ فریمبرثانیه به پیکسل ۴، روی بهبود فیلمبرداری در حالت 1080p متمرکز شود.
DxOMark در بررسی دوربین گوشیها، تنظیمات را روی حالت پیشفرض قرار میدهد و فیلمبرداری دوربین پیکسل ۴ بهطور پیشفرض روی 1080p تنظیم شده است. گوشی جدید گوگل همچون نسل پیشین از قابلیت جالبی بهره میبرد که با اتکا به آن میتواند هنگام ضبط ویدئوهای 1080p بهصورت خودکار نرخ فریم را از ۳۰ به ۶۰ فریمبرثانیه و برعکس، تغییر دهد. درضمن، سیستم لرزشگیر ویژهای که مبتنیبر حسگر ژیروسکوپ است، به ضبط ویدئوها بهشکلی روانتر کمک میکند.
بهبودهای سختافزاری فقط یک جنبه از تغییرات دوربین پیکسل ۴ درمقایسهبا نسل قبل هستند و گوگل بهبودهای مهمی نیز در نرمافزار دوربین گوشی جدیدش اعمال کرده است. اینبار پیکسل ۴ به قابلیتهای جدیدی نظیر عکاسی نجومی مجهز شده است تا لذت عکاسی با این گوشی دوچندان شوند. افزونبراین، پردازشهای پیچیدهی نرمافزاری و بهرهگیری از تکنیکهای عکاسی محاسباتی همواره به گوشیهای خانوادهی پیکسل کمک کردهاند تا امتیازات چشمگیری در رتبهبندی DxOMark کسب کنند. پیکسل ۴ درکنار داشتن این پردازشهای پیچیده، به دو دوربین مجهز شده است تا کیفیت نهایی تصاویری که ثبت میکند، بیشازپیش افزایش دهد.
مشخصات کلیدی دوربین پیکسل ۴ گوگل |
---|
دوربین دوگانه |
دوربین اصلی: حسگر ۱۲/۲ مگاپیکسلی 1/2.55 اینچ با فاصلهی کانونی ۲۷ میلیمتر و دیافراگم f/1.7، مجهز به سیستم لرزشگیر تصویر اپتیکال (OIS) |
دوربین دوم (تلهفوتو): حسگر ۱۶ مگاپیکسلی 1/3.6 اینچ با فاصلهی کانونی ۵۰ میلیمتر و دیافراگم f/2.4، مجهز به سیستم لرزشگیر تصویر اپتیکال (OIS) |
مجهز به سیستم فوکوس خودکار تشخیص فاز (PDAF) |
فلاش LED دوگانه |
امکان ضبط ویدئو 4K با نرخ ۳۰ فریمبرثانیه (تنظیمات دوربین بهصورت پیشفرض روی 1080p قرار گرفته است) |
جابهجایی خودکار نرخ فریم در بین 30fps و 60fps در حالت فیلمبرداری 1080p |
DxOMark بهدنبال بررسی عمیق و دقیق دوربین پیکسل ۴، امتیاز کلی ۱۱۲ را به آن داد. همانطورکه درابتدا انتظارش را داشتیم، پیکسل ۴ گوگل حداقل روی کاغذ پیشرفت درخورتوجهی درزمینهی دوربین درمقایسهبا مدل پیشین بهخود دیده است. درواقع بررسیهای DxOMark نشان میدهد پیکسل ۴ درمقایسهبا پیکسل ۳، تجربهی همهجانبهتری از عکاسی و فیلمبرداری ارائه میدهد؛ ازاینرو، گوشی مهمی بهشمار میآید. این ادعاها در حالی مطرح میشوند که پیکسل ۴ به لنز فوقعریض نیز مجهز نشده است.
گوشی جدید گوگل در بخش عکاسی موفق شده است امتیاز ۱۱۷ را کسب کند. این امتیاز پیکسل ۴ را بهصورت مشترک با گلکسی نوت ۱۰ پلاس 5G سامسونگ در ردهی دوم برترین گوشیهای هوشمند بازار درزمینهی عکاسی قرار میدهد. امتیاز ۱۱۷ در حالی برای پیکسل ۴ بهدست آمده است که این گوشی درمقایسهبا نوت ۱۰ پلاس 5G دوربینهای کمتری در پنل پشتی دارد.
مورد مهمی که DxOMark به آن اشاره کرده، این است که نوت ۱۰ پلاس 5G توانسته هنگام فعالبودن همهی لنزهایش (بهویژه فوقعریض) امتیاز ۱۲۶ را درزمینهی عکاسی ثبت کند؛ ازاینرو، گوشی مذکور دراینزمینه عملکرد بهتری از پیکسل ۴ دارد. این بخش از رتبهبندی DxOMark یکی از مواردی است که باعث سردرگمی بسیاری از کاربران شده است.
DxOMark در بررسی خود بارها به پیشرفت دوربین پیکسل ۴ درمقایسهبا پیکسل ۳ و پیکسل 3a اشاره کرده است. با همهی اینها، موبایل جدید گوگل در رتبهبندی این مؤسسه فاصلهی نسبتا زیادی با هواوی میت ۳۰ پرو دارد. DxOMark دراینباره میگوید:
پیکسل ۴ با کسب امتیاز کلی ۱۱۲ از DxOMark، ازلحاظ دوربین بهراحتی در بین ۱۰ گوشی برتر بازار جای میگیرد. همچنین، با کسب امتیاز ۱۱۷ در بخش عکاسی از اجسام ساکن، پیشرفت درخورتوجهی درمقایسهبا مدل پیشین بهخود دیده است و بهبود کیفیت تصویر در بسیاری از بخشها، ازجمله بخش بزرگنمایی دیده میشود.
پیکسل ۴ درزمینهی فیلمبرداری نیز در بین برترینها جای میگیرد. این گوشی با کسب امتیاز ۱۰۱ در بخش فیلمبرداری بهصورت مشترک با گلکسی نوت ۱۰ پلاس 5G سامسونگ در ردهی نخست جدول DxOMark جای گرفته است. تمامی دستگاههای جدیدی که در ردهی نخست جدول جای گرفته بودند، بهصورت پیشفرض ویدئوهای 4K را ضبط میکردند. این یعنی پیکسل ۴ نخستین گوشی هوشمندی است که با تنظیمات پیشفرض 1080p توانسته است در ردهی نخست رتبهبندی DxOMark ازلحاظ فیلمبرداری جای بگیرد.
DxO درادامهی بررسیاش تأکید کرده است بهبودهای درخورتوجهی در تصاویر بزرگنماییشده با پیکسل ۴ دیده میشوند. درضمن، بهبودهای مختلف اعمالشده در بخشهای دیگر دوربین دستبهدست هم دادهاند تا پیکسل ۴ بتواند امتیاز نهایی بسیار درخشانی درزمینهی عکاسی کسب کند. با نگاهی به جزئيات امتیاز پیکسل ۴ میتوانید نبود امتیاز بخش دوربین فوقعریض را بهخوبی حس کنید. تاکنون مشخص نیست نبود دوربین فوقعریض چقدر روی امتیاز نهایی پیکسل ۴ اثرگذار بوده است.
قوتهای اصلی دوربین پیکسل ۴ از نگاه DxO شامل مواردی مثل اکسپوژر دقیق در محیطهای دارای نور زیاد، توانایی ثبت تصاویر بسیار پرجزئيات در محیطهای داخلی، دقت زیاد در نمایش رنگها، تعادل سفیدی دقیق، بزرگنمایی عالی، رندر عالی پوست و اکسپوژر مناسب هنگام ثبت تصاویر در شب هستند.
برخلاف آنچه انتظارش را داشتیم، پیکسل ۴ درزمینهی فیلمبرداری امتیاز چشمگیری از DxOMark کسب کرده است تا در بین برترین گوشیهای بازار قرار گیرد. کسب امتیاز ۱۰۱ باعث شده است پیکسل ۴ یکی از نخستین دستگاههایی باشد که با تنظیمات پیشفرض 1080p در بین برترینهای DxOMark جای میگیرد. درضمن همانطورکه این مؤسسه اعلام کرد، پرچمدار جدید گوگل نخستین گوشی دنیا است که با فیلمبرداری 1080p به رتبهی نخست جدول راه پیدا میکند.
با درنظرگرفتن پشتیبانینکردن دوربین پیکسل ۴ از فیلمبرداری 4K با نرخ ۶۰ فریمبرثانیه، کسب این امتیاز برایمان تعجببرانگیز است و همزمان ادعاهای روز گذشتهی گوگل را درزمینهی اعمال بهبود در فیلمبرداری 1080p تأیید میکند. از مدتها پیش شایعاتی دربارهی بهبودهای دوربین پیکسل ۴ درزمینهی فیلمبرداری شنیده بودیم؛ اما انتظار چنین بهبودی را نداشتیم.
آیفون ۱۱ پرو مکس اپل یکی دیگر از گوشیهای پرچمداری است که DxOMark آن را بررسی میکند. شدیدا منتظر دیدن عملکرد دوربین پرچمدار جدید اپل هستیم تا ببینیم درمقایسهبا محصولاتی نظیر پیکسل ۴ چه حرفهایی برای گفتن دارد؛ بهویژه بدیندلیل که طبق ادعای اهالی کوپرتینو، گوشی آیفون ۱۱ پرو مکس به دوربین پیشرفتهای با فناوری جدید «سِمَنتیک رندرینگ» مجهز شده است.
دیدگاه شما کاربران زومیت دربارهی کیفیت دوربین پرچمدار جدید گوگل چیست؟
قیمت بهروز و مشخصات فنی و هر اطلاعات موردنیاز دیگر برای خرید ارزان و آگاهانهی گوشی هوشمند را در بخش محصولات زومیت بیابید. در این بخش، علاوهبر مشخصات فنی دقیق و پاسخ به پرسشهای شما، امکان مقایسهی دو یا چند محصول درکنار گالری تصاویر رسمی محصولات دردسترس خواهد بود. همچنین، میتوانید برای اطلاع از آخرین قیمت گوشی سامسونگ، شیائومی، هواوی و آیفونهای اپل از همین بخش استفاده کنید.
ظاهرا کوپرتینونشینها قصد دارند سال آینده محصولات جدیدی مبتنیبر واقعیت افزوده به بازار عرضه کنند. انتظار میرود سال ۲۰۲۰ گوشی آیفون با حسگرهای سهبعدی و نخستین عینک واقعیت افزودهی اپل به بازار عرضه شود. براساس آخرین گزارش بلومبرگ، احتمالا کوپرتینونشینها سال ۲۰۲۰ نخستین هدست واقعیت افزوده با نمایشگر هولوگرافیک در لنز خود را به بازار معرفی خواهند کرد. البته هنوز اطلاعات چندانی از فرمفکتور و سایر مشخصات این هدست بهاشتراک گذاشته نشده است.
مقالههای مرتبط:
مینگچی کو، تحلیلگر معروف اپل، پیشتر گفته بود اپل قصد دارد اواسط سال ۲۰۲۰، هدست واقعیت افزودهی جدیدی با همکاری شرکت ثالث به بازار عرضه کند. پیشبینی میشود سال ۲۰۲۰ برای گوشیهای هوشمند آیفون، سال مهم و سرنوشتسازی باشد؛ چراکه احتمالا گوشیهای آیفون با طراحی ظاهری متفاوت و دستگاههایی با پشتیبانی از شبکهی اینترنت نسل پنجم و مجهز به حسگرهای جدید سهبعدی زمان پرواز (TOF) در پنل پشتی برای استفاده در اپلیکیشنهای واقعیت افزوده رونمایی خواهند شد. همچنین، پیشبینی میشود آیفونهای جدید اپل با نمایشگر OLED در اندازههای جدید ۵/۴ و ۶/۱ و ۶/۷ اینچی به بازار عرضه شوند.
با اینکه تاکنون اخبار و شایعههای مختلفی دربارهی عینکهای واقعیت افزودهی اپل منتشر شده است، هنوز وضعیت پروژهی مربوط به این محصول کوپرتینونشینها در هالهای از ابهام قرار دارد. ناگفته نماند کدهای مربوط به عینک واقعیت افزودهی اپل در نسخهی جدید سیستمعامل iOS 13 مشاهده شده است؛ چراکه اواسط شهریور گفته شد کدهای iOS 13 به آزمایش هدست واقعیت افزوده اپل اشاره میکند. بااینحال، هنوز اطلاعات زیادی از مشخصات سختافزاری عینک واقعیت افزودهی اپل در دست نیست.
بلومبرگ معتقد است هدست جدید میتواند متنها، ایمیل، نقشهها و بازیها را برای کاربر نمایش دهد. تاکنون اخبار مختلفی دربارهی تاریخ معرفی و عرضهی این هدست مطرح شده است؛ ولی هنوز بهصورت رسمی اپل این اخبار را تأیید نکرده است. این در حالی است که اواسط اسفند سال گذشته، گفته شد هدست واقعیت افزوده اپل سال ۲۰۲۰ عرضه میشود.
اواخر اسفند بلومبرگ گزارش دیگری منتشر و در آن ادعا کرد اپلواچ تا سال ۲۰۲۰ به ردیاب خواب مجهز میشود. همچنین، در گزارش دیگری گفته بود پردازندهی ARM برای رایانههای مک سال ۲۰۲۱ و پردازندهی اپل کار سال ۲۰۲۳ معرفی میشود. اگر این خبر صحت داشته باشد، تراشههای ARM به اپل کمک میکند بتواند طول عمر باتری رایانههای مک را بهصورت چشمگیری افزایش دهد و کنترلی بیشتر بر عملکرد دستگاه داشته باشد.
در چند سال گذشته، شاهد موفقیتهای روزافزون اپل در حوزهی تراشههای گوشیهای هوشمند آیفون و آیپد بودهایم. علاوهبراینکه کوپرتینونشینها در حال توسعهی تراشههای ARM برای رایانههای مک هستند، توسعهی تراشههای مودم داخلی 5G را نیز مدنظر قرار دادهاند. پیشبینی میشود مودم اپل تا سال ۲۰۲۰ معرفی شود و آیفونهای ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱ از تراشههای مودم 5G کوالکام بهره ببرند.
جنرالموتورز حدود یک دهه پیش برند هامر را کاملا تعطیل کرد؛ اما اینطور بهنظر میرسد که دوباره احتمال بازگشت این برند محبوب وجود دارد. بااینحال، برخی منابع اخیرا به رویترز گزارش دادهاند جنرالموتورز احتمالا برند هامر را بهعنوان برند الکتریکی شاسیبلند و پیکاپ دوباره احیا کند. در این گزارش، گفته شده است مدلهای جدید هامر در دیترویت ساخته و فروش این مدلها از سال ۲۰۲۱ آغاز خواهد شد و جنرالموتورز روی این پروژه سرمایهگذاری سهمیلیارد دلار خواهد کرد.
هنوز اطلاعات کمی از نسل جدید خودروهای هامر وجود دارد؛ اما گفته شده است این خودروها همگی محصولاتی لوکس خواهند بود. بهگزارش رویترز، تولید این خودروها بخشی از برنامهی جنرالموتورز برای تولید پیکاپها و شاسیبلندهای الکتریکی محسوب میشود که نام این برنامه را BT1 گذاشته است. در برنامهی جنرالموتورز، بهطور خاص روی هامر تمرکز نشده است؛ بلکه این شرکت قصد دارد تا سال ۲۰۲۳، کراساور الکتریکی کادیلاک و پیکاپ الکتریکی جیامسی را نیز به بازار عرضه کند.
مقالههای مرتبط:
باوجوداین، اولین پیکاپ الکتریکی جنرالموتورز در سال ۲۰۲۱ وارد بازار خواهد شد و بهگفتهی برخی منابع، نام هامر برای آن در نظر گرفته شده است. این تصمیم هنوز نهایی نشده است؛ بههمیندلیل، این پیکاپ الکتریکی هنوز Project O نامیده میشود. پس از به بازارآمدن این پیکاپ، در سال ۲۰۲۲ نسخهی اسپرت و قدرتمندتر آن نیز معرفی خواهد شد. هنوز هیچ اطلاعاتی از مشخصات فنی این مدل وجود ندارد؛ ولی احتمالا تواناییهای آفرود بهتری خواهد داشت و میتواند با فورد F-150 رپتور رقابت کند. یک سال پسازآن، یعنی در سال ۲۰۲۳، نیز اولین کراساور الکتریکی طبق برنامه به بازار خواهد آمد.
خودروهای الکتریکی پروژهی BT1 روی پلتفرم اسکیتبردی ساخته خواهند شد و تحلیلگران تخمین میزنند پیکاپ الکتریکی جنرالموتورز قیمتی درحدود ۹۰ هزار دلار یا کمی بیشتر داشته باشد. قیمت گران این پیکاپ یکی از دلایلی است که احتمال بازگشت نام هامر را افزایش میدهد؛ چون نام هامر در بازار خودرو هنوز بهعنوان تولیدکنندهی محصولات گرانقیمت شناخته میشود. هامر بهعنوان برندی لوکس میتواند موقعیتی بهتر از کادیلاک داشته باشد؛ کادیلاکی که با کاهش فروش مواجه شده و در سال ۲۰۱۳، تولید مدل اسکالید EXT را متوقف کرده است.
آزمایشگاه فوجیتسو در حال توسعهی فناوری تشخیص چهره مبتنیبر هوش مصنوعی است که میتواند حالتهای مختلف احساسی کاربر اعم از عصبانیت و سردرگمی و ناراحتی را بهخوبی از روی چهره تشخیص دهد. فناوری تشخیص چهره بهسرعت در حال رشد و توسعه است و آزمایشگاه فوجیتسو نیز دراینزمینه تحقیقات گستردهای انجام داده و اکنون ادعا میکند ابزار جدید مبتنیبر هوش مصنوعیاش میتواند از روی چهرهی فرد، حالتهای مختلف احساسی وی را شناسایی و ردیابی کند. پیشتر نیز گفته شده بود گجت پوشیدنی آمازون احساسات کاربر را از روی صدا تشخیص میدهد.
مقالههای مرتبط:
درحالحاضر، شرکتهایی همچون مایکروسافت از ابزارهای مختلف مبتنیبر فناوری تشخیص چهره برای شناسایی حالتهای احساسی کاربران استفاده میکنند. البته تاکنون موفق شدهاند تنها هشت حالت احساسی ازجمله عصبانیت، حالت تحقیرشدن، ترس، انزجار، خوشبختی، غم، تعجب و حالت بیطرفی را تشخیص دهند.
ابزار جدید با استفاده از واحدهای مختلف عملکردی (Action Unit) یا AUs میتواند احساسات را شناسایی کند. هریک از حرکات خاص عضلات صورت، نشاندهندهی احساسات خاصی هستند. بهعنوان مثال، وقتی گونهها بهسمت بالا و لبها کشیده و باز باشد، ابزار جدید مبتنیبر هوش مصنوعی تشخیص میدهد کاربر خوشحال است. سخنگوی فوجیتسو در گفتوگویی مطبوعاتی اعلام کرد:
یکی از مسائلی که عموما در شناسایی احساسات ازطریق سیستمهای تشخیص چهره وجود دارد، آن است که اغلب این سیستمها نیازمند مرکز دادهی عظیمی از AUهای مختلف هستند؛ درنتیجه، حجم زیادی از اطلاعات باید به سیستم آموزش داده شود. همچنین، با توجه به اینکه تصاویر کافی دراینزمینه موجود نیست، معمولا چنین سیستمهایی دقیق نیستند.
با توجه به اینکه دادههای زیادی برای آموزش سیستم مبتنیبر هوش مصنوعی نیاز است تا بتواند احساسات را تشخیص دهد، فناوریهای کنونی تلاش میکنند با دادههای موجود، احساسات کاربر را تشخیص دهند. گاهی اوقات کاربر در وضعیت واقعی مثلا جلو دوربین نشسته و به دوربین نگاه میکند تا احساساتش را سیستم شناسایی کند که چنین وضعیتی واقعی بهحساب نمیآید.
تاکنون مقالههای پژوهشی و تحقیقاتی مختلفی بهرشتهی تحریر درآمده که نشان میدهد فناوریهای فعلی بهکاررفته برای تشخیص احساسات مطمئن نیستند؛ اما فوجیتسو ادعا میکند راهکاری برای حل این مسئله پیدا کرده است. فوجیتسو بهجای ایجاد تصاویر بیشتر برای آموزش سیستم مبتنیبر هوش مصنوعی، تلاش میکند روی ابزاری برای استخراج دادههای بیشتر از تصاویر متمرکز شود و آن را «فرایند عادیسازی» نامگذاری کرده است.
در این فرایند، تصویر گرفتهشده از زاویهای خاص از زوایای مختلف به تصاویری تبدیل میشود که شبیه به همان تصویر گرفته شده است. پس از بزرگنمایی یا حتی کوچککردن تصویر و چرخش آن، سیستم مبتنیبر هوش مصنوعی میتواند ازطریق این تصاویر حالتهای احساسی کاربر را با دقت بیشتری شناسایی کند. سخنگوی فوجیتسو در ادامهی صحبتهای خود اضافه کرد:
با ابزار جدید میتوانیم با استفاده از مجموعه دادههای محدود، حالات احساسی کاربر را بهصورت دقیقتری تشخیص دهیم. همچنین، با استفاده از AUهای بیشتر میتوانیم احساسات پیچیدهی کاربر را با دقت بیشتری تشخیص دهیم و سیستم میتواند حالتهای احساسی کاربر را دقیق تجزیهوتحلیل کند.
فوجیتسو ادعا میکند سیستم جدید مبتنیبر هوش مصنوعیاش با دقت ۸۱ درصدی میتواند حالتهای احساسی را شناسایی کند و تشخیص دهد. طبق تحقیقات، میزان دقت فناوری تشخیص حالتهای احساسی کاربران در مایکروسافت ۶۰ درصد است. بهعلاوه همانطورکه گفته شد، در سیستم مایکروسافت تمامی حالتهای احساسی شناسایی نمیشوند و تنها هشت حالت اصلی در نظر گرفته میشوند.
فوجیتسو ادعا میکند فناوریهای جدید اینچنینی میتواند کاربردهای متنوعی داشته و برای ساخت رباتهایی با قابلیت تشخیص رفتار و حالتهای احساسی بسیار سودمند باشند. یکی دیگر از کاربردهای فناوری جدید میتواند برای تشخیص وضعیت و حالات روحی و روانی رانندگان جادهای در نظر گرفته شود که بیشک به ارتقای امنیت جادهها و کاهش تصادفات جادهای منجر خواهد شد.
باوجوداین، سؤال مهم این است: چنین ابزارهایی میتوانند عملکردی دقیقتر دراختیار کاربران قرار دهند؟ نباید فراموش کنیم برخی متخصصان حوزهی روانشناسی بر این باورند که چنین ابزارهایی نمیتوانند حالتهای احساسی کاربران را بهخوبی شناسایی کنند و تشخیص دهند که همین مسئله یکی از مشکلات چنین ابزارهایی محسوب میشود.
افزونبراین، باید در نظر داشته باشیم احساسات انسان هرلحظه ممکن است تغییر کند؛ مثلا افراد بسیاری را دیدهایم که در اوج عصبانیت یکدفعه میخندند و رفتارهای ضدونقیض از خود نشان میدهند که ممکن است بر دقت سیستمهای تشخیص احساسات از روی چهره تأثیرگذار باشد.
یکی از مفیدترین ویژگیهای امنیتی جدیدی که در چند سال گذشته به سیستمعامل iOS افزوده شد، قابلیت Security Code AutoFill بوده است. این ویژگی به iOS 12 اضافه شده است و پیامهای متنی تأیید اعتبار که شامل کد امنیتی است، از بانکها و وبسایتها و موارد دیگر دریافت میکند و درنهایت، بهطور خودکار آن را در کادر مدنظر تکمیل خواهد کرد.
این هفته، یکی از مهندسان نرمافزاری اپل در توییتر نحوهی توسعهی این قابلیت را تشریح کرده است. ریکی ماندلو توضیح میدهد ایدهی امنیتی Code AutoFill در حالی بهوجود آمد که مهندسان نرمافزار مشغول کار روی پروژهی بزرگتری بودند؛ اما این پروژه بهپایان نرسید و تمرکزها از این پروژه برداشته شد.
ریکی ماندلو اشاره کرد:
ایدهی Security Code AutoFill از گروه کوچکی از مهندسان نرمافزاری بیرون آمده که روی ایدهای بلندپروازانه کار میکردیم. درواقع، نتیجهی این پروژه چیزی نبود که در ابتدا برنامهریزی کرده بودیم؛ بلکه ایدهی فرعی کوچکی هنگام طراحی پروژهای بسیار متفاوت بوده است. ما روی این پروژهی بزرگ هفتهها کار کردیم و جدول کشیدیم و طرحهای مختلف را امتحان کردیم؛ اما درنهایت پروژهی اصلی اجرا نشد و آن را متوقف کردیم. پس از این ماجرا، تمرکز خود را تغییر دادیم و خوشحالم روی موضوع دیگری متمرکز شدیم. درنهایت، سالها بعد به این تیم و این پروژه افتخار میکنم. این تیم قابلیت امنیتی بینظیری را با ترکیب چندین تخصص بهارمغان آورد؛ درحالیکه به توسعهدهندگان و برنامهنویسان برنامهها و وبسایتها نیازی نداشته است. این قابلیت هنوزهم برایم الهامبخش است.
ماندلو تأکید میکند آنچه این ویژگی را بسیار جذاب کرده، آن است که قابلیت امنیتی تکمیل خودکار کد بدون نیاز بهکمک توسعهدهندگان انجام میشود و در حفظ حریم خصوصی کاربران بهترین عملکرد را داشته است. برخی از مردم معقدند اندروید این قابلیت را زودتر از iOS ارائه کرده است؛ ولی ماندلو در جواب به این دسته از افراد میگوید:
نه، از یک سو، ClipBoard با تکمیل خودکار برابر نیست و از سوی دیگر، جزئیات و حریم خصوصی است که اهمیت دارند.
تغییرات زمین با شدتی فراتر از حد تصور ما آغاز شده است و هرروز با اخبار آتشسوزیهای بیشتری در جنگلها مواجه میشویم. یخسارها سریعتر از گذشته ذوب میشوند و نشانههای فرهنگ زندگی پیشین ما در حال ناپدیدشدن هستند. شاید برخی از این تغییرات ناگزیر بودند؛ ولی حالا بهلطف فعالیتهای مداخلهجویانهی در طبیعت و موج تازهی تغییرات اقلیمی، روند تحولات سرعت بیشتری بهخود گرفته است. همین موضوع خود اسباب نگرانی برخی دانشمندان شده است؛ چراکه هرچه سرعت تغییرات زمین بیشتروبیشتر میشود، مجال کمتری برای فراگرفتن تاریخ این زمین و کشف اسرار آن برایمان باقی خواهد ماند.
بهتازگی دو پژوهشگر روشی تازه برای ثبت تاریخچهای از وضعیت فعلی سیارهمان پیشنهاد کردهاند و آن «استفاده از لیزر برای تهیهی نقشهی سهبعدی باکیفیت از تمام جهان» است. این مأموریت اکنون بخشی از پروژهی غیرانتفاعی جدیدی بهنام The Earth Archive است که بهرهبری کریس فیشر، باستانشناس و استیو لیز، جغرافیدان دانشگاه ایالتی کلورادو، در حال اجرا است. فیشر در کنفرانس تِد در اوایل سال جاری گفت:
تغییرات اقلیمی اکنون نابودی میراث فرهنگی و زیستمحیطی چنددهسالهی ما را نشانه گرفته است. چگونه میتوانیم همهچیز را پیش از آنکه بسیار دیر شود، ثبت و ضبط کنیم؟
پاسخ فیشر به این پرسش فناوری تشخیص و ثبت نوری یا بهاختصار لایدار (LIDAR) است. لایدار تکنیک اسکن از راه دور است که در آن با کمک هواپیما، شبکهای از پرتوهای لیزری به منطقهای از زمین تابانده میشود. ازطریق این بمباران لیزری، پژوهشگران نقشههایی سهبعدی و باکیفیت از آن منطقه بهدست میآورند و درادامه، میتوانند بهصورت دیجیتالی بخشی از جزئیات پنهانشده در نزدیک سطح زمین را اصلاح کنند.
در سال ۲۰۱۸، باستانشناسان با بمباران لیزری بخشی از جنگلهای گواتمالا توانستند شمایلی کلی از کلانشهری باستانی را کشف کنند. حال پژوهشگران مؤسسهی غیرانتفاعی The Earth Archive قصد دارند از همین تکنیک برای نقشهبرداری از سطح کل خشکیهای زمین بهره ببرند.
در سالهای گذشته، این تکنیک رواج بسیاری در مطالعات باستانشناسی یافته است؛ بهگونهای که به پژوهشگران کمک کرده است با کمک آن، شهرهای گمشده در دل جنگلهای انبوه آفریقا و آمریکایجنوبی، جادههای مدفون در یونان باستان و نیز شهرهای کشفنشده در کلمبیا را آشکار کنند. در سال ۲۰۰۷، فیشر یکی از پژوهشگرانی بود که توانست با کمک فناوری لایدار، نشانههایی از کلانشهر گمشده در جنگلهای هندوراس را کشف کند. بهگفتهی فیشر، این اسکنها توانسته در ۱۰ دقیقه، جزئیاتی برای پژوهشگران آشکار کند که انجام آن در عملیات زمینی، بیش از ۱۰ سال زمان میبرد.
این تجربه پژوهشگران را متقاعد کرد که امروزه بیش از هر زمان دیگری به اسکن مکانهای آسیبپذیر زمین پیش از نابودی آنها نیاز داریم. پروژهی The Earth Archive قرار است روی اسکن تمامی نواحی زمینی سیاره تمرکز کند؛ مناطقی که مساحتی حدود ۲۹ درصد کل سیاره را تشکیل میدهند. در ابتدا، کار از مناطق آسیبپذیر نظیر جنگلهای آمازون و نواحی ساحلی و درمعرض خطر پیش روی دریاها آغاز میشود. فیشر پیشبینی میکند پروژهی یادشده چندین دهه طول بکشد؛ اما نتیجهی نهایی آن، یعنی «عکس فوری از زمین»، هدیهای گرانبها برای نسلهای آینده خواهد بود.
مقالههای مرتبط:
البته انجام چنین پروژهای به سرمایهگذاری هنگفتی نیاز خواهد داشت. فیشر در مصاحبه با گاردین میگوید تنها اسکن بخش اعظم آمازون در سه سال آینده حدود ۱۰ میلیون سرمایه میطلبد. همین هزینهی زیاد موجب شده است برخی پژوهشگران در توجیهپذیری اقتصادی چنین پروژهای با شک و تردیدهایی مواجه شوند. مت دیزنی، استاد بخش جغرافیای دانشگاه کالج لندن، به گاردین میگوید انجام چنین پروژهای میتواند منابع مالی دردسترس برای پروژههای مفید دیگر را با محدودیت مواجه کند. او اضافه میکند حتی درصورت تخصیص مناسب بودجه، هنوز وجود ممنوعیت پروازهای تحقیقاتی برفراز برخی مناطق میتواند اجرای پروژه را با مشکلات جدی مواجه کند. دیزنی با اشاره به کارنامهی ضعیف زیستمحیطی جیر بولسونارو، رئیسجمهور تندرو بزریل میافزاید:
چه کسی به آنها اجازهی پرواز برفراز برزیل را خواهد داد؟ دولت برزیل چنین مجوزی را صادر نخواهد کرد.
گروه دفاعی خبرگزاری تسنیم ــ انتقال سریع و مطمئن سربازان در محیط نبرد، نیاز مهمی بود که به خلق نفربرهای زرهی منجر شد. این وسائل نقلیه با برخورداری از پوششهای مقاوم نسبت به گلولههای مختلف و ترکشهای ناشی از انفجار و در برخی نمونهها با برخورداری از سلاحهای سبک و نیمهسنگین سربازان را به مناطق جلویی لبه نبرد منتقل میکنند و کنار خودروهای محافظتشده و اِمرَپها ــ که در گزارش پیشین، به معرفی آنها پرداختیم ــ مهمترین تجهیزات زمینی برای انتقال نیروها و حفاظت از جان آنها در میدان خطر محسوب میشوند.
بیشتر بخوانید:
بیشتر بخوانید
در بخش دوم این گزارش، به معرفی نفربرهای زرهی چرخدار و شنیدار موجود در نیروهای مسلح خواهیم پرداخت که در سال های اخیر با اتکا به تجربه گرانبهای 8 سال نبرد تمامعیار با رژیم بعث، سالها مبارزه با گروهکهای جداییطلب مسلح و نیز دستاوردهای مهم علمی و فنی سالهای پس از جنگ، در داخل تولید شدهاند.
* هویزه
این خودروی زرهی که در مهر 1391 رونمایی شد با وزن کم، نگهداری ساده، امکان نصب سلاح و تجهیزات مختلف، قابلیت بهکارگیری سریع و آسان، سرعت مناسب، استتار مؤثر و اختفای آسان، امکان انجام عملیات در شب، امکان حملونقل آسان، امکان حمل هوایی توسط هواپیما و بالگرد، قابلیت بهرهبرداری در مأموریتهای مختلف نیروهای مسلح را دارد.
امکان استفاده خودروی «هویزه» در پاسگاههای مرزی جهت مقابله با اشرار و مبارزه با قاچاق مواد مخدر و دیگر عملیات نظامی و انتظامی وجود دارد. این خودروی زرهی فوقسبک در امور غیرنظامی همچون بهکارگیری در حوادث پیشبینینشده نیز کاربرد دارد.
نفربر سبک و کوچک هویزه
نفربر شنیدار زرهی هویزه با توجه به محیطهای صحرایی، وسیله مناسبی جهت انتقال سریع نفرات به نقاط نزدیک دشمن است که با ابعاد کوچک و چابکی و توان مانور بالای خود پشتیبانی مناسبی از واحدهای عملکننده فراهم میکند. این نفربر قابلیت تجهیز به تیربارهای سبک و نیمهسنگین را دارد.
احتمالاً این نفربر کوچک قابلیت حمل چهار سرنشین بهعلاوه راننده را دارا بوده و برای هر یک از سرنشینان نیز یک پریسکوپ برای ایجاد امکان دید به بیرون تعبیه شده است.
محل خروج نفرات از انتهای نفربر است ضمن اینکه دریچههایی نیز روی سقف و روزنههایی برای تیراندازی در طرفین آن مشاهده میشود.
همچنین بهنظر میرسد موتور این خودروی زرهی در جلو و سمت راست آن مستقر شده باشد، علاوه بر آن، دریچهای نیز بالای سر راننده قرار داده شده که ممکن است برای ورود و خروج عادی وی یا برای شرایط اضطراری باشد.
* طلائیه
نفربر زرهی و چرخدار «طلائیه» از یک تیربار 14.5میلیمتری مستقر در برجک متحرک استفاده کرده و قابلیت حمل دستکم 8 سرباز را دارد. انواع سامانههای مخابراتی بومی در آن بهکار گرفته شده تا این خودروی چابک برای ایفای صحیح نقش خود، ارتباط دائمی و امنی با واحد فرماندهی داشته باشد.
این خودرو با وجود برخورداری از زره قوی، سرعت بالاتری نسبت به بسیاری از نفربرهای دیگر دارد. سامانه تعلیق مستقل برای هر چرخ در نظر گرفته شده و به همین دلیل از قابلیت تحرک مناسبی در زمینهای ناهموار برخوردار است.
نفربر چرخدار طلائیه
پنجرهها و منافذ کوچک برای استفاده توسط سربازان جهت مشاهده و شلیک به اطراف تعبیه شده و با توجه به محل ورود و خروج نفرات از پشت آن حفاظت مناسبی برای سربازان بهوجود میآید. موتور این نفربر جلوی آن نصب شده است که فضای بازتری را برای سربازان و تجهیزات محمول بهوجود میآورد.
محل استقرار راننده در سمت چپ و جلوترین بخش خودرو است که با استفاده از یک شیشه بزرگ دید مستقیم وسیعی برای او ایجاد شده و یک دریچه نیز بالای محل استقرار راننده قرار دارد که برای خروج اضطراری او مفید خواهد بود. کنار راننده و پشت او تجهیزات ارتباطی و ناوبری نصب شده است و ممکن است این ادوات و سلاح هر یک توسط نفر جداگانهای کاربری شود.
نفربر طلائیه
این خودروی زرهی نیز دارای قابلیت تحرک برای هر 4 چرخ یا اصطلاحاً 4*4 بوده و وزن آن در حدود 8 تا 10 تن قابل تخمین است.
تیربار نصبشده در نفربر طلائیه در یک برجک محافظتشده با قابلیت چرخش کامل در صفحه افقی مستقر شده و ممکن است در نمونه فعلی یا نسلهای بعدی بهصورت کنترل از راه دور عمل کند.
در نمونه جدیدتر این نفربر ــ که در اختیار واحدهای مرزبانی نیروی انتظامی مشاهده شده ــ پنجرههای جانبی حذف و بهجای آن 3 پریسکوپ در هر سمت برای ایجاد دید رو به بیرون برای سرنشینان قرار داده شده است. دریچههای آتش نیز برای افراد در طرفین حفظ شده است، بهعلاوه از یک صفحه مقاوم فلزی برای ایجاد پوشش کنار چرخها استفاده شده، حداقل یک دوربین دید جلو نیز در این نمونه مشاهده میشود.
نمونه جدید نفربر طلائیه
* نفربر چرخدار رخش
نفربر زرهی چرخدار «رخش» یکی از قدیمیترین تولیدات صنایع دفاعی کشور است که دستکم دو نسل از آن مشاهده شده است.
از مشخصههای مهم این خودروی 4*4، سرعت بالا در جاده و تحرک عالی در خارج جاده بوده و ظرفیت آن، 10 نفر شامل 2 خدمه و 8 سرباز است. یک قبضه تیربار 12.7میلیمتری روی برجک ــ دارای زره برای محافظت از نفر شلیککننده ــ بهروی آن مستقر شده است و میتوان سلاحهای دیگری نیز روی این نفربر زرهی بهکار گرفت، از جمله برخی نمونههای رخش به یک توپ 23میلیمتری دولوله که 850 کیلوگرم جرم دارد روی سقف خود مجهز شدهاند.
نفرات درون خودرو میتوانند از 10 روزنه تعبیهشده محیط اطراف را زیر نظر داشته باشند و در صورت نیاز به بیرون شلیک کنند. سوار و پیاده شدن در این نفربر نیز از طریق یک درب در عقب و دو درب در طرفین آن با سرعت بالایی انجام میشود. همچنین این خودرو نسبت به محیطهای شیمیایی، میکروبی و هستهای مقاومسازی شده و سامانه تهویه هوا نیز در آن وجود دارد.
این خودرو به لایهای از پوشش سرامیک ــ کامپوزیت مجهز است که آن را در برابر گلولههای 12.7 تا 14.5 میلیمتری کاملاً مقاوم میکند، همچنین مولد دود خودروی رخش نیز برای مخفی کردن آن در میدان رزم مورد استفاده قرار میگیرد.
نمونه دیگری از رخش نیز با نوارهای فلزی نصبشده با زاویه اریب روی بدنه مشاهده شده است. روی این نمونه پنجرههای کوچک سرنشینان، حذف شده و بهجای آن 6 پریسکوپ روی سقف خودرو قرار داده شده ضمن اینکه تعداد دریچههای آتش به 6 عدد کاهش یافته است.
نمونه مجهز به نوارهای فلزی خودروی زرهی رخش
این خودروی زرهی در حالت رزمی 7500 کیلوگرم جرم داشته و بیشترین جرم طراحی آن نیز 9000 کیلوگرم است. طول، عرض و ارتفاع (تا سقف بدنه) این خودرو بهترتیب حدود 6.06، 2.4 و 2.43 متر است. موتور دیزلی 4سیلندر آن با بیشترین توان 155 اسببخار، رسیدن به سرعت 100 کیلومتر بر ساعت روی جاده را برای آن مقدور نموده است.
* کیا
نفربر زرهی چرخدار «کیا» برای اولین بار در نمایشگاه تجهیزات پلیس در مهر 1398 معرفی شد. شباهتهایی بین این نفربر و نفربر چرخدار رخش قابل تشخیص است هرچند که بهطور کلی نفربر کیا حدود 10 درصد کشیدهتر، کمی کوتاهتر و با عرض تقریباً مشابه رخش است. این نفربر قابلیت حمل 6 سرنشین بهعلاوه راننده و فرمانده را دارد.
بیشترین سرعت آن در جاده برابر 90 کیلومتر بر ساعت بوده، توانایی شیب روی طولی آن در زمین سخت، 60 درصد و شیب روی عرضی آن 30 درصد، قابلیت عبور از موانعی با ارتفاع تا 35 سانتیمتر و شعاع عملیاتی 400 کیلومتر را دارد.
این نفربر 10.1تنی با بهرهگیری از یک موتور ششسیلندر با توان 240 اسببخار، به نسبت توان به وزن 23.8 رسیده است که بسیار بالاتر از نفربر چرخدار رخش است.
نفربر زرهی کیا (سمت راست) و نفربر شنیدار رخش (سمت چپ)
نفربر کیا با طول 6.5، ارتفاع 2.5 و عرض 2.53 متر امکان تجهیز به یک سکوی دودرجه آزادی کنترل از راه دور برای بهکارگیری تیربار 12.7میلیمتری را دارد. این سامانه دارای دوربین دید در روز و شب بوده و قابلیت مانیتورینگ از داخل خودرو را دارد، بهعلاوه 7 دریچه تیراندازی و 7 پریسکوپ برای سرنشینان نیز تعبیه شده است.
این نفربر نیز قابلیت تجهیز به تایرهای پنچررو، سامانههای گرمایش درجا و سرمایش را داشته و از سامانههای تأمینکننده دید پیرامونی برای راننده و فرمانده نیز بهرهمند است. سطح حفاظت بالستیکی این خودرو، مقاومت در برابر گلولههای ضدزره 7.62میلیمتری عنوان شده است.
* نفربر شنیدار رخش
یکی دیگر از دستاوردهای بهنمایش گذاشتهشده از محصولات سازمان صنایع دفاع در نمایشگاه تجهیزات پلیس، یک نفربر شنیدار با نام «رخش» بود. این نفربر در کلاس وزنی 11 تن دارای قابلیت حمل 6 سرنشین بهعلاوه فرمانده و راننده را دارد.
بیشینه سرعت 60 کیلومتر بر ساعت، شیب روی طولی 60 درصد و عرضی 30 درصد، قابلیت عبور از موانعی با ارتفاع 35 سانتیمتر، شعاع عملیاتی 450 کیلومتر و نسبت توان به وزن 21.8 با بهرهگیری از موتور 240 اسببخار، از دیگر ویژگیهای آن است. طول نفربر رخش شنیدار 4.95، عرض آن 2.28 و ارتفاع آن 2.11 متر است.
نفربر شنیدار رخش
این نفربر از تیربار 12.7میلیمتری مستقر روی سکوی کنترل از راه دور بهعنوان سلاح اصلی استفاده کرده و 6 دریچه نیز در اطراف آن برای تیراندازی توسط سرنشینان در نظر گرفته شده است. سطح حفاظت بالستیکی این نفربر بهطور دقیق اعلام نشده اما قاعدتاً در برابر گلولههای 7.62میلیمتری هستهفولادی باید مقاومت داشته باشد.
امکان تجهیز به پریسکوپهای روزانه و شبانه، دوربین دید به عقب و جلو و سامانههای گرمایش و سرمایش نیز برای این نفربر پیشبینی شده است. این نفربر نیز برای کمک به نواحی مرزی که در معرض حملات تروریستی قرار دارند و برای انتقال ایمن سربازان در رده عملیاتی نیروی انتظامی در نواحی کویری و بیابانی بسیار مناسب است، بهعلاوه با توجه به امکان بهرهبرداری از سامانه سلاح کنترل از راه دور مجهز به دوربین و نمایشگرهای بزرگ در داخل خودرو، امکان تیراندازی سریع و مؤثر در شرایط قرارگرفتن زیر دید و تیر دشمن برای آن فراهم است. ارتفاع کم این نفربر نیز سبب میشود تا امکان اختفاء آن در عوارض طبیعی بهتر باشد.
* براق
نفربر زرهی «براق» یک خودروی شنیدار و دوزیست بوده که حفاظت زرهی مناسب، تحرک بالا و توانایی عبور از موانع و مسیرهای ناهموار با سرعت بالا و امکان اجرای مانورهای سنگین حرکتی از مشخصات کیفی آن است.
ضخامت زره آن در نواحی مختلف از 5 تا 19 میلیمتر بوده و کفشکهای لاستیکی موجود در شنی آن کشش مناسبی را ایجاد میکنند. نفربر براق به سامانههای ارتباطی و ناوبری با برد دستکم 40 کیلومتر مجهز است. این خودرو 10 نفر سرباز بهعلاوه راننده و تیرانداز حمل میکند.
نفربر زرهی براق
موتور دیزل 330 اسببخاری و 8سیلندر این نفربر 13تنی که با هوا خنک شده و به توربوشارژر مجهز است با توجه به نسبت رانش به وزن 25.4 آن را به سرعت 65.5 کیلومتر بر ساعت میرساند. بیشترین برد این خودرو روی زمین 625 کیلومتر است.
نمونه خمپارهانداز نفربر براق
براق میتواند از موانعی تا ارتفاع 0.7 متر و از شیب 30 درجه و شیب جانبی 25 درجه عبور کند. سلاح اصلی این نفربر یک قبضه تیربار 12.7میلیمتری با نواخت تیر آن 600 گلوله بر دقیقه است. برجک این نفربر ضمن برخورداری از حفاظت زرهی توانایی چرخش کامل در صفحه افقی و تا 78 درجه در صفحه عمودی را دارد. این نفربر به سامانه تولیدکننده دود غلیظ برای پنهان شدن در میدان نبرد مجهز است.
انواع نفربر زرهی براق؛ یک: گونه فرماندهی، دو: گونه حمل مهمات، سه: آمبولانس، چهار: پشتیبانی
نفربر زرهی براق دارای چندین گونه مختلف است که برخی از آنها شامل گونه مجهز به توپ 30میلیمتری، گونه پشتیبانی قابل تجهیز با توپ 23میلیمتری ضدهوایی یا یک برجک تیربار نیمهسنگین یا موشک ضدزره و همچنین گونههای فرماندهی، حامل خمپارهانداز 120میلیمتری، آمبولانس و حامل مهمات است.
انواع نفربرهای زرهی ساخت ایران در ردههای وزنی و مأموریتی مختلف که توانایی ترکیب شدن با انواع سلاحهای نیمهسنگین مانند تیربار، نارنجکانداز و همچنین موشکهای ضدزره را دارند علاوه بر تأمین نیازهای داخلی، امکان صادرات به کشورهای مختلف را نیز دارند همانطور که در دهههای گذشته نیز برخی از محصولات زرهپوش ساخت ایران صادرات موفقی را تجربه کرده بود.
تلاش هرچه بیشتر برای بهبود طراحیها، افزایش کیفیت ساخت، در نظر گرفتن نظرات کاربران و اصلاح جزئیات این خودروها و البته امکان استفاده حداکثری از فناوریهای پیشرفته الکترونیکی در این خودروها از راهکارهای آمادهسازی هرچه بیشتر این محصولات برای نمایش بهترین کارایی ممکن برای کاربردهای مدنظر است.
نشریه کرهای ET News گزارش داده است که سامسونگ بهدنبال یک برنامه بزرگ در راستای تولید گوشیهای تاشدنی برای سال آینده است. بنابر گزارشها، این شرکت ۱۰ برابر افزایش تولید را برنامهریزی کرده است و این سؤال برای تحلیلگران ایجاد شده که آیا این میزان محصول به فروش خواهد رسید یا خیر.
طبق آخرین گزارشها از فروش این سری محصولات سامسونگ، ظاهرا شرکت کرهای موفق به فروش ۵۰۰ هزار گوشی گلکسی فولد شده است و سال آینده قصد دارد تولید خود را به ۵ تا ۶ میلیون برساند. از سوی دیگر سامسونگ بهدنبال راهی برای افزایش تولید و فروش بیشتر است. در نتیجه این شرکت برای دستیابی به اهداف جدید در زمینهی تولیدات باید دارایی خود را در تأسیساتش در ویتنام سرمایهگذاری کند.
محققان بازار پیشبینی کردهاند که بیشتر گوشیهای تاشدنی که سال آینده به فروش خواهند رسید، متعلق به سامسونگ خواهند بود. با این حال، DSCC تخمین میزند که تقاضا برای خرید این گوشیها نهایتا بین ۴ تا ۵ میلیون وجود دارد، در حالی که IHS Markit بدبینتر است و این تعداد را سه میلیون گوشی تخمین زده است. بنابراین، حتی اگر گوشیهای تاشدنی سامسونگ بر بازار مسلط شوند، باز هم احتمالش کم خواهد بود که شرکت کرهای به اهداف فروش خود برسد. شاید همین نگرشهای منفی از سوی تحلیلگران باعث شده که سامسونگ برنامه فروش اولیه خود یعنی فروش ۱۰ میلیون دستگاه را به ۵ تا ۶ میلیون دستگاه کاهش دهد و به رقمی معقولتر برساند.
از سوی دیگر، زمزمههایی به گوشی میرسد مبنی بر اینکه سامسونگ در حال کار روی مدل یا مدلهایی جدید از گوشیهای تاشدنی است. احتمالا یکی از این محصولات، مدل تاشدنی عمودی بوده و مدل دیگر نیز مدلی با قابلیت تا شدن به سمت بیرون خواهد بود. قیمتگذاری این محصولات نیز از ۱۵۰۰ دلار تا ۱۹۸۰ دلار در نظر گرفته شده است. قرار بود تا در سه ماههی اول سال ۲۰۲۰، محصولات تاشدنی جدید سامسونگ وارد بازار شوند، اما احتمال تأخیر در عرضهی آنها وجود خواهد داشت.
تاکنون تصور رایج این بود که طوفانها و زلزلهها دو مفهوم کاملا متمایز هستند؛ اما بهتازگی مشخص شده است که این دو پدیدهی هولناک طبیعی گاهی با یکدیگر ارتباطی مخرب و ویرانگر برقرار میکنند و بدتر اینکه، بروز یکی از آنها میتواند باعث تشدید دیگری شود. البته ما سالهاست که با لرزش خفیف ناشی از طوفانها در حسگر دستگاههای لرزهنگار و نیز امواج میکرولرزهای ناشی از برخورد موجها به ساحل دریاها آشنایی داریم؛ ولی دانشمندان از پدیدهای بهکلی متفاوت سخن میگویند.
در مطالعهای تازه، دانشمندان متوجه پدیدهای شدهاند که بهزعم آنها، یک پدیدهی ژئوفیزیکی کاملا جدید و ناشناخته است؛ یک مفهوم ترکیبی که در آن، طوفانهای سهمگینی نظیر گردبادها میتوانند زمینلرزههایی دامنهدار ایجاد کنند که گاه ساعتها و بلکه روزها ادامه مییابد. ونیوان فن، کارشناس ژئوفیزیک دانشگاه ایالتی فلوریدا توضیح میدهد:
ما آنها را «طوفانلرزه» (stormquakes) مینامیم؛ در خلال یک فصل طوفانخیز، گردبادها یا طوفانهای شدید مقادیر زیادی انرژی را در قالب امواج قدرتمند به اقیانوسها منتقل میکنند. این موجها در برخورد با زمین سخت، یک منبع فعالیت قدرتمند لرزهای ایجاد میکنند.
از دیدگاه لرزهشناسان، چنین توجیهی منطقی بهنظر میرسد؛ اما نکتهی عجیب در این میان آن است که هیچکس تاکنون متوجه چنین ارتباطی نشده بود. وقتی فن و همکارانش مشغول بررسی دادههای لرزهای و اقیانوسشناسی جمعآوریشده در خلال سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۹ بودند، دریافتند که در این مدت، بیش از ۱۴۰۰۰ مورد طوفانلرزه در سواحل دریاهای آمریکا، کانادا و خلیج مکزیک رخ داده است. بررسیهای بیشتر تیم پژوهشی، بروز این پدیده را در غرب اروپا و غرب استرالیا نیز تأیید کرد؛ این در حالی بود که در آنجا هم مانند آمریکا کسی متوجه این پدیدهی عجیب نشده بود.
دانشمندان در این پژوهش روی سیگنالهای مبهم لرزهای ایجادشده در اثر کنش میان اقیانوس و زمین تمرکز کرده بودند؛ یعنی همان سیگنالهایی که پیشتر بهعنوان اختلالهای محیطی شناخته میشدند و بررسی منبع این سیگنالها درنهایت، آنها را متوجه پدیدهی طوفانلرزه کرد. پژوهشگران در مقالهی خود اشاره کردهاند که در فرهنگ واژگان تخصصی لرزهشناسی، این امواج اختلالی «معمولا غیرمرتبط» قلمداد میشوند. فن در مصاحبه با نشنال جئوگرافیک اینگونه میگوید که آنها حتی نمیدانستهاند که باید کجا و بهدنبال چه چیزی بگردند.
زمانیکه گروه تلاش داشت امواج زمینلرزهای فرکانس پایین را روی صفر تنظیم کند، متوجه اولین نشانهها از ارتباطی معنادار میان این نویزها و بروز امواج اقیانوسی بلندمدت ناشی از طوفانهای سهمگین شدند؛ امواجی که در بستر کمعمق دریا و در برخورد با لبهی صفحات قارهای قابل آشکارسازی بودند.
البته نباید طوفانلرزهها را با میکرولرزههای دائمی ناشی از برخورد باد و امواج بر بستر دریاها اشتباه گرفت. طوفانلرزهها برخلاف میکرولرزهها پدیدهای مکانمحور بوده و از امواجی منحصر به نقاطی مشخص روی میدهند؛ در حالی که میکرولرزهها مجموعهای از امواج غیرپیوسته هستند که حاصل برخورد ذرات شن با بستر دریا و هزاران هزار موج کوچکی است که در جهات مختلف منتشر میشوند. نویسندگان مقاله میگویند، اگر شرایط مهیا باشد، میتوان انتظار داشت طوفانلرزهها در ادامهی طوفانها رخ دهند؛ آنها تأکید دارند که زلزلههای ناشی از این پدیده کاملا وابسته به موقعیت فضازمانی منابع لرزهای بوده و قدرت آنها میتواند بهبزرگی ۳/۵ ریشتر (یا بیشتر) باشد.
یکی از نتایج این اظهارات نویسندگان آن است که طوفانلرزهها را نباید برای بیشتر افراد ساکن خشکی تهدید جدی تلقی کرد؛ چرا که علیرغم سادگی نسبی سازوکار این پدیده، بخش لرزهای یک طوفانلرزه هرگز نمیتواند چندان قدرتمند باشد (هرچند که میتواند برای مدت طولانیتری نسبتبه زلزلههای عادی تداوم یابد) و علاوه بر آن، مرکز این لرزهها در دل اقیانوس واقع است و این موضوع نیز از قدرت تخریبی آنها میکاهد. فن در مصاحبهی دیگری با خبرگزاری آسوشیتد اکسپرس میگوید: «این پدیده [طوفانلرزه] احتمالا آخرین چیزی است که باید نگران آن باشید.»
اما باید توجه داشت که خطرناکنبودن طوفانلرزهها بهمعنای کماهمیتبودن آنها نیست. پژوهشگران میگویند، آشنایی ما با این پدیده میتواند منابع دادهای تازهای را برای بررسی ساختار زمینشناسی در نقاط ساحلی در اختیارمان بگذارد. تیم پژوهشی در مقالهی خود آوردهاند:
در اختیار داشتن یک کاتالوگ باکیفیت از طوفانلرزهها میتواند راه را بهسوی تجسم بخشهای داخلی زمین در خلال بروز طوفانلرزهها در لبههای کنشپذیر صفحات هموار کند.
وندی بوهون، از ژئولوژیستهای لرزهای مؤسسهی تحقیقاتی لرزهشناسی واشنگتن که در این پژوهش دخالت نداشته است، میگوید که چنینی مطالعهای میتواند به ما ایدهای درمورد اتفاقات درحال وقوع در بستر دریا بدهد؛ اطلاعاتی نظیر سرعت امواج، نحوهی تغییر در امواج و زمان پایان یک موج. او میگوید:
ما میتوانیم از لرزهنگارها بسیار بیشتر از یک ابزار برای شناخت زمینلرزهها بهره بگیریم. ژئوفیزیک علمی غیرمستقیم و خلاقانه است. بسیاری از چیزهایی که ما بهدنبال آن هستیم، بهطور مستقیم قابلرصد نیستند، پس ما باید به روشی دیگر آنها را رصد کنیم.
گفتنی است، لرزهنگارها حتی میتوانند برای مطالعهی پدیدههای جوی نیز بهکار گرفته شوند. پیش از آنکه یک طوفان به زمین برسد، یک انحراف کوچک در لرزهنگارها ثبت میشود. بهعقیدهی بوهون، طوفانلرزهها نیز میتوانند ابزار جدیدی در خدمت علم ژئوفیزیک باشند. او در خاتمه میافزاید:
این مقاله در حکم بنیان اطلاعات تازهای درمورد نحوهی کارکرد جهان است. دانشمندان ذاتا افراد خلاقی هستند. کسی چه میداند دانشمندان خلاق جوان با این اطلاعات چه میتوانند بکنند.
شرکت الجی کِم (LG Chem) یکی از پیشگامان تولید باتری برای خودروهای برقی است. این شرکت کرهای که مقر آن در شهر سئول قرار دارد، پیشبینی میکند تا سال ۲۰۲۴ فروش خودروهای برقی بیش از ۵ برابر فروش آنها در سال ۲۰۱۸ خواهد شد و این خودروها ۱۵ درصد از بازار جهانی را در اختیار خواهند گرفت.
LG Chem که در بین مشتریان آن نامهایی همچون فولکس واگن و جنرال موتورز دیده میشود، در مورد قیمت باتری خودروهای برقی نیز پیشبینی کرده که در آینده شاهد کاهش قیمت باتریها خواهیم بود. براساس گفتهی این شرکت باتری بخش مهمی از قیمت خودروهای الکتریکی را تشکیل میدهد و معمولا یک سوم قیمت یک خودروی برقی مربوط به باتری آن است. براساس پیشبینی LG Chem قیمت باتری در سال ۲۰۱۵ به ازای هر کیلووات ساعت، ۲۰۰ دلار بود ولی این هزینه تا سال ۲۰۲۵ به ۱۰۰ دلار به ازای هر کیلووات ساعت خواهد رسید.
مدیرعامل LG Chem عنوان کرد که سختگیرانهتر شدن قوانین در اروپا و چین مخصوصا از سال آینده و از سوی دیگر، توسعهی سیستم خودران سبب گسترش هرچه بیشتر خودروهای برقی خواهد شد. او همچنین پیش پیشبینی کرد که خودروهای برقی بیش از قبل در دسترس عموم قرار خواهند گرفت و مدلهای ارزانقیمت نیز به بازار معرفی خواهند شد و این مسئله با حمایت دولتمردان به افزایش سهم خودروهای برقی در بازار کمک خواهد کرد. پیشبینی شده است که فروش خودروهای تمام برقی و پلاگین هیبریدی از ۲/۴ میلیون دستگاه در سال گذشته به ۱۳/۲ میلیون دستگاه در سال ۲۰۲۴ افزایش خواهد یافت که چنین رقمی ۱۵ درصد از فروش خودرو را به خود اختصاص میدهد.
در سال جاری میلادی، شرکت خصوصی اسپیسل و سازمان فضایی هند، هردو هنگامی که در تلاش برای فرود آوردن فضاپیماهایشان روی سطح ماه بودند، با فرجام غمانگیزی مواجه شدند. با وجود جهشهای حیرتانگیزی که در دهههای اخیر در حوزهی رایانش، هوش مصنوعی و دیگر فناوریها انجام شده است، بهنظر میرسد که اکنون فرود روی ماه باید آسانتر شده باشد؛ اما ناکامیهای اخیر نشان میدهد که ما با فرود مطمئن و بیدردسر روی سطح تنها قمر زمین همچنان راه درازی در پیش داریم.
۵۰ سال پس از ارسال نخستین انسان به سطح ماه، این سؤال مطرح میشود که چرا نشاندن آرام یک فضاپیما روی نزدیکترین همسایهی کیهانی زمین، کماکان امر دشواری برای سازمانهای فضایی و شرکتهای خصوصی فضایی است. برای بررسی پاسخ این سؤال با زومیت همراه باشید.
چرا فرود قمری با ۱۵ دقیقه هراسناک همراه است
با وجود پیچیدگیهای هر نوع مأموریت فضایی، ارسال یک جسم از زمین به مدار پیرامون ماه امروزه امر آسانی است. کریستفر رایلی، کارگردان فیلم مستند در سایهی ماه محصول سال ۲۰۰۷ و نویسندهی کتاب آنجا که روزی ایستاده بودیم (۲۰۱۹) که مضمون هر دو اثر دربارهی تاریخچهی مأموریت آپولو ۱۱ است، در گفتوگو با خبرگزاری دیجیتال ترندز، دلایل دشواری فرود روی ماه را شرح داده است. بهگفتهی او: «امروزه مسیرهای بین زمین و ماه بهخوبی شناختهشده هستند و پیشبینی آنها و پرواز درونشان به آسانی انجام میشود.»
پرتاب مأموریت چاندریان ۲
با این حال چالش واقعی، خارج کردن فضاپیما از مدار و فرود آوردن آن روی سطح ماه است؛ زیرا در ارتباطات بین زمین و ماه تأخیر وجود دارد و افراد حاضر در اتاق کنترل که روی زمین حضور دارند، نمیتوانند بهمنظور فرود ایمن فضاپیما روی ماه آن را بهطور دستی کنترل کنند. درنتیجه، فضاپیما باید بهطور خودکار فرود آید و برای این کار، موتورهای نزولش را روشن میکند تا سرعتش از هزاران کیلومتر بر ساعت به تقریبا یک متر برثانیه کاهش یابد و بتواند فرودی ایمن را روی سطح ماه انجام دهد.
به همین دلیل، مدیر سازمان پژوهشهای فضایی هند (ISRO) که ماه گذشته در تلاش برای فرود سطحنشین ویکرام بود، نزول نهایی فضاپیما را با عنوان «۱۵ دقیقهی هراسناک» توصیف کرد؛ زیرا به محض آنکه فضاپیما وارد مرحلهی فرود شود، کنترل وضعیت آن از دست اعضای کنترل مأموریت خارج میشود. آنها صرفا میتوانند فرود فضاپیما را تماشا کنند و امیدوار باشند که همهچیز طبق برنامه پیش برود و صدها فرمان بهدرستی اجرا شود و سامانههای خودکار فرود، فضاپیما را بهآرامی به سطح ماه نزدیک کنند.
ناشناخته بزرگ: سطح محل فرود
یکی از بزرگترین چالشها در مرحلهی نزول نهایی، شناسایی نوع سطح محل فرود است. با وجود دراختیارداشتن ابزارهایی نظیر مدارگرد شناسایی ماه (LRO) که میتواند نماهایی شگفتانگیز را از سطح ماه شکار کند، همچنان بهسختی میتوان دریافت که فضاپیما هنگام فرود روی ماه با چه نوع سطحی مواجه خواهد شد.
چپ: محل سقوط برشیت. راست: نسبت تصاویر قبل و بعد، وقوع تغییرات جزئی در روشنایی سطح را برجسته میکند.
لئونارد دیوید، نویسندهی کتاب تب ماه: مسابقهی فضایی جدید (۲۰۱۹) و گزارشگر فضایی کهنهکار میگوید:
مدارگرد شناسایی ماه دارایی بسیار باارزشی است که در طول سالها واقعا عملکرد بسیار خوبی از خود نشان داده است؛ اما هنگامی که به ارتفاع چند متری از سطح ماه میرسید، عوارضی پدیدار میشوند که بررسی آنها حتی با دوربین بسیار قدرتمند LRO نیز امکانپذیر نیست.
رایلی میگوید، حتی امروزه با وجود دادههای تصویری موجود، «برخی محلهای فرود همچنان دارای بقایایی ناشناخته هستند.» او خاطرنشان میکند که مأموریت آپولو ۱۱ دربردارندهی مزیتی بود که سطحنشینهای غیرنشیندار امروزی فاقد آن هستند و آن وجود چشمان نظارهگر فضانوردی است که میتواند سطح محل فرود فضاپیما را از نزدیک مشاهده کند. همانطور که احتمالا میدانید، در مأموریتی که به فرود نخستین انسان روی سطح ماه منجر شد، رایانهی سطحنشین ایگل در حال هدایت فضاپیما به محلی مملو از تختهسنگ بود؛ اما آرمسترانگ برای اجتناب از برخورد با سطح سنگی ماه، خود کنترل فضاپیما را در دست گرفت و آن را در محلی صاف فرود آورد.
سطح ناهموار محل فرود، مشکلات متعددی را در مأموریتهای پیشین قمری نظیر آپولو ۱۵ به وجود آورده بود. در این مأموریت به فضانوردان گفته شده بود که به محض تماس فضاپیما با سطح ماه، باید موتورها را خاموش کنند تا از مکیده شدن گرد و خاک به داخل و خطر انفجار برگشتی ممانعت شود. اما فضاپیمای آپولو ۱۵ درون یک دهانه فرود آمد و به همین علت یکی از پایههای آن زودتر از بقیه با سطح تماس پیدا کرد. هنگامی که خدمه موتورها را خاموش کردند، فضاپیمای در حال حرکت با سرعت ۲/۱ متر بر ثانیه با فرودی سخت مواجه شد. سطحنشین در زاویهای کج فرود آمد و هرچند درنهایت بهطور ایمن مستقر شد، نزدیک بود واژگون شود و فاجعهای مرگبار را رقم بزند.
مقالههای مرتبط:
- نیمقرن پس از آپولو 11؛ جهش بزرگ بشر چگونه رقم خورد؟
- توفانهای گردوغباری؛ کابوس مأموریتهای فضایی سفر به ماه
فرود دشوار آپولو ۱۵ عامل پیچیدهی دیگری را در فرودهای قمری مطرح کرد: گرد و خاک ماه. قمر زمین پوشیده از گرد و خاک ریزی است که بهواسطهی هر نوع حرکت به درون هوا پرتاب میشوند و به هر چیز که با آن تماس پیدا کنند، میچسبند. وقتی فضاپیما به سطح ماه نزدیک شود، ستونهای عظیمی از گرد و خاک به پا میشود که میدان دید را محدود میکند و ابزارهای الکترونیکی و دیگر سامانههای فضاپیما را در معرض خطر قرار میدهد. ما هنوز برای مواجهه با مشکل گرد و خاک، راهکاری دراختیار نداریم.
دستاوردی که پیشتر بهدست آمده است
دلیل دیگری که باعث میشود فرود روی ماه همچنان با چالش مواجه باشد، این است که جلب حمایت و پشتیبانی عموم از پروژههای قمری دشوار بهنظر میرسد. دیوید با اشاره به نیل آرمسترانگ و باز آلدرین، دو فضانوردی که طی مأموریت آپولو ۱۱ روی ماه قدم زدند، میگوید: «ما خودمان را متقاعد کردهایم که نیل و باز را [به سطح ماه] فرستادهایم؛ درنتیجه هنگامی که بحث مأموریتهای قمری پیش میآید، مردم ممکن است بگویند ما قبلا آنجا بودهایم و به این موفقیت دست یافتهایم.»
اما در واقعیت شناخت ما از ماه بهخصوص در رابطه با مأموریتهای بلندمدت همچنان بسیار اندک است. اکنون با وجود فاصلهی ۵۰ ساله بین مأموریتهای آپولو و پروژهی پیشروی آرتمیس ناسا، دانش بهدستآمده با بازنشستگی مهندسان و مختصصان از دست رفته است. دیوید میگوید:
ما باید تواناییمان در سفر به اعماق فضا را بازیابی کنیم. ما از زمان آپولو ۱۷ و از سال ۱۹۷۲ تاکنون از مدار نزدیک زمین فراتر نرفتهایم. ناسا اکنون همان سازمانی نیست که انسان را روی ماه قرار میداد و نسل کاملا جدیدی از گردانندگان مأموریت وجود دارد.
اهمیت افزونگی
پروژهی اسپیسل بهعنوان نخستین فضاپیمای خصوصی واردشده به مدار پیرامون ماه از اهمیت درخورتوجهی برخوردار بود؛ اما ناکامی آن در فرود آرام روی سطح ماه، موجب شد تا دستاورد نشستن بر سطح قمری همچنان در انحصار دولتها باقی بماند. با این حال، میتوان انتظار داشت که شرکتهای خصوصی بیشتر نظیر بلو ارجین جف بزوس که درحال توسعهی سطحنشین قمری اختصاصی خود است، در آینده ماه را هدف قرار دهند. حتی فضاپیمای غولپیکر استارشیپ اسپیسایکس که با هدف نهایی ارسال مأموریت انسانی به مریخ درحال ساخت است، بهگفتهی ایلان ماسک میتواند روی ماه نیز فرود بیاید.
بهگفتهی دیوید، مشارکت شرکتهای خصوصی در انجام فرودهای قمری حاوی مزایایی نظیر افزایش نوآوری است. با این حال، شرکتها تحت فشار برای صرفهجویی در مصرف پول هستند و این میتواند به فقدان افزونگی و سامانههای پشتیبانی منجر شود که وجود آنها در صورت بروز خطا و عملکردهای ناصحیح ضروری است. سطحنشینهای قمری بهطور معمول دربردارندهی دو یا حتی سه لایه سامانهی پشتیبان هستند. دیوید نگران است که شرکتهای خصوصی بهمنظور کاهش هزینهها و صرفهجویی در مخارج به حذف این افزونگیها ترغیب شوند.
کپسول مسافربری کرو دراگون اسپیسایکس
دیوید با اشاره به حادثهی انفجار فضاپیمای اسپیسایکس در ماه آوریل که هیچ سرنشینی نداشت، میگوید: «ما شاهد بودیم که کپسول مسافربری دراگون ایلان ماسک بر اثر شکست آزمایش روی جایگاه دچار آتشسوزی شد. این سانحه به نوعی زنگ خطری در این باره بود که چگونه عملکرد فضاپیماها میتواند دور از انتظار باشد.» دیوید حادثهی کرو دراگون را با فاجعهی آپولو ۱ مقایسه کرد که طی آن، جان سه فضانورد ناسا در جریان آزمایش پرتاب فضاپیما در سال ۱۹۶۷ گرفته شد.
معضل دیگر در رابطه با فقدان سامانههای افزونگی، نبود اطلاعات مورد نیاز هنگام بروز خطا است. در مورد اقدام به فرودهای اخیر، بهنظر میآید که سقوط اسپیسل دراثر خطای انسانی اتفاق افتاد؛ اما مشخص نیست که چه عاملی موجب ناکامی چاندریان ۲ در فرود آرام شد و احتمال دارد که بدون وجود سامانههای لازم برای ضبط و ارسال اطلاعات در سطحنشین، هرگز بهعلت اصلی ناکامی این مأموریت پی نبریم. بدون دادههای مورد نیاز، جلوگیری از بروز مجدد مشکلات در آینده بسیار دشوارتر میشود.
آینده فرودهای قمری
در حال حاضر، پروژههای بسیاری با هدف آسانسازی فرودهای آتی روی ماه در دست انجام است. درنهایت، ما برای اقامت بلندمدت روی ماه باید بتوانیم زیرساختهای لازم را در آنجا ایجاد کنیم.
طرح مفهومی از فناوری Moonrise روی ماه. در سمت چپ ماژول قمری آلینا قرار دارد و در سمت راست، ماهنورد مجهز به فناوری مونرایز به کمک لیزر خاک ماه را ذوب میکند
اگر ما بتوانیم اقامت طولانیمدت روی ماه را امکانپذیر کنیم یا حتی پایگاهی دائمی را در آنجا بسازیم، فرود آوردن فضاپیما روی سطح قمری بسیار آسانتر خواهد شد. با ساخت جایگاههای فرود میتوان سطحی مسطح، ایمن و عاری از بقایای ناشناخته را برای فرود سطحنشینها ایجاد کرد. بهعنوان مثال، پژوهشگران هماکنون در مرکز فضایی کندی ناسا پژوهشی را انجام میدهند تا امکانپذیری استفاده از ریزموجها را برای ذوب خاک ماه (رگولیت) و تبدیل آن به پی سخت بررسی کنند تا بتوان از آن بهعنوان جایگاه فرود و پرتاب استفاده کرد. سازمان فضایی اروپا نیز چگونگی بهکارگیری چاپ سهبعدی را برای ایجاد جایگاههای فرود و همچنین دیگر زیرساختها روی ماه بررسی میکند.
دیگر ایدهها شامل استفاده از سامانههای سنجش از دور لیدار است که به سامانهی رادار شباهت دارد؛ اما درعوض بهجای امواج رادیویی از لیزر برای فرود فضاپیما استفاده میکند. فناوری لیدار قرائتهای دقیقتر را ارائه میدهد و از شبکهای از ماهوارههای جیپیاس استفاده میکند تا به هدایت فضاپیما حین فرود کمک کند.
مشکل حمایت عمومی
به همان اندازه که فناوری اهمیت دارد، وجود علاقه و حمایت عمومی برای موفقیت برنامهی فرود قمری نیز ضرورت دارد. رایلی میگوید: «آپولو منابع عظیمی دراختیار داشت که شاید امروزه تنها با برنامهی فضایی چین قابل مقایسه باشد. به یاد بیاورید که آپولو بهترین رایانههای قابل تصور یعنی مغز انسان را حمل میکرد.» لازم به اشاره نیست که عنصر شانس نیز در هر فرودی دخیل است.
مایک پنس، معاون رئیسجمهور آمریکا درحال سخنرانی در مراسم ۵۰امین سالگرد مأموریت آپولو ۱۱
درنهایت این سؤال مطرح است که چه نوع شکستی برای مردم قابل قبول است. دیوید میگوید:
تصور میکنم ما باید دربارهی این حقیقت جدی باشیم که احتمالا افرادی را از دست خواهیم داد. این احتمال بهطور جدی وجود دارد که سطحنشین قمری سرنشیندار سقوط کند و فضانوردان داخلش را به کشتن دهد. مردم آمریکا با وجود شکستها و بدبیاریهای برنامهی آپولو به پشتیبانی از ناسا ادامه دادند؛ اما در آن زمان فشار بسیار زیادی برای رقابت با اتحاد جماهیر شوروی وجود داشت. بدون وجود فضای دوقطبی جنگ سرد و مسابقهی فضایی، آیا مردم با درمیان بودن جان انسانها، باز هم از مأموریتها حمایت خواهند کرد؟
اثر منفی نور آبی که از نمایشگر گوشی موبایل، لپتاپ یا دیگر نمایشگرهای دیجیتال ساطع میشود، تاکنون به دفعات توسط محققان ثابت شده است. نور آبی که بهعنوان رنگ محبوب دنیای فناوری هم شناخته میشود، تولید ملانتونین را در بدن متوقف میکند. تأثیر افزایش زمان بیداری و تخریب چرخهی خواب هم از آثار نور آبی محسوب میشود. نورآبی علاوه بر فشار زیاد بر چشمان، خطر چاقی و سرطانهای متعدد را در هم در انسان افزایش میدهد. نگرانی پیرامون همین مسائل، منجر به افزایش فروش هینکهای فیلتر نور آبی در سالهای اخیر شده است؛ هرچند کاربردی بودن آن عینکها هم هنوز در هالهای از ابهام قرار دارد.
مقالههای مرتبط:
ژورنال Scientific Reports تحقیقی را منتشر کرد که در آن اثرات نور آبی را چندین برابر عنوان میکند. تحقیق مذکور ادعا میکند که نور آبی نمایشگرها بهمرور ما را نابینا میکند. محققان شیمی اپتیکی دانشگاه تولدو، برای نگارش مقالهی خود آزمایشهای متعدد تصویربرداری و زیرساخت سلولی انجام دادند. آنها نتیجه گرفتند که نور آبی، بسیاری از مولکولهای حیاتی چشم را سمی میکند. همین مولکولهای سمی، سلولهای دریافتکنندهی نور را بهمرور در شبکیهی چشمان از بین میبرند و بدن نیز آنها را بازسازی نمیکند.
در تعریف سادهی تحقیق اخیر میتوان ادعا کرد که کشتهشدن سلولهای شبکیه، در صورت قرارگرفتن زیاد در معرض نور آبی، بهمرور همهی کاربران نمایشگرهای دیجیتال را نابینا میکند. مرگ مولکولی، یکی از بیماریهای غیرقابل درمان محسوب میشود که در دههی ۵۰ و ۶۰ عمر انسان، بهعنوان دلیل اصلی کاهش بینایی عمل میکند. همین رخداد، بهعنوان یکی از بزرگترین دلایل نابینایی در سطح جهان هم شناخته میشود. سالانه بیش از دو میلیون مرگ مولکولی جدید متأثر از افزایش سن، تنها در ایالات متحده گزارش میشود.
تیم تحقیقاتی، در جزئیات بیشتر گزارش خود نوشتند که نور آبی باعث میشود تا مولکولهای شبکیه، مولکولهای شیمیایی سمی تولید کنند. مولکولهای سمی جدید، تأثیر مخرب غیرقابل جبرانی روی سلولهای دریافتکنندهی نور خواهند داشت. یکی از محققان در تعریفی ساده میگوید: «سلولهای دریافتکنندهی نور هیچگاه بازتولید نمیشوند. وقتی این سلولها بمیرند، دیگر سلول جدیدی جایگزین آنها نمیشود.»
دکتر آجیت کاروناراثن، استاد زیستشیمی دانشگاه UT دربارهی یافتهی جدید میگوید:
ما بهصورت مداوم درمعرض تابش نور آبی هستیم و قرنیه و عدسی چشم توانایی مسدودسازی یا بازتاب آن را ندارند. هیچ اتفاق خاصی با دریافت نورهای قرمز و زرد و سبز نمیافتد، اما در اثر دریافت نور آبی، محیطی سمی در شبکیه ایجاد میشود. چنین محیط سیمی توانایی کشتن هر سلولی را دارد.
کاروناراثن امیدوار است که تحقیقات جدید، راه را برای تولید راهکارهای پیشگیرانه مانند قطرههای چشمی هموار کند. بههرحال او فعلا راهکارهای همیشگی همچون استفاده از فیلترهای نور آبی یا کاهش دریافت نور در بعدازظهرها را پیشنهاد میدهد.
یافتههای جدید، کاملا متناقض با گزارشی هستند که سال گذشته، آکادمی چشمپزشکی آمریکا منتشر کرد. آن محققان ادعا کردند که نور آبی ساطعشده از نمایشگرهای دیجیتال، تأثیری بر چشم ندارد و آن را تخریب نمیکند. بههرحال هنوز انواع تحقیقها و مقالهها برای بررسی عمیقتر نور آبی بر چشمان ادامه دارد. امبر کیس، استاد دانشگاه هاروارد در مرکز اینترنت و جامعهی برکن کلین، در مقالهای گفته بود که صنعت فناوری با استفاده از سطوح با پوشش قرمز و نارنجی، مزیتهای زیادی را دریافت خواهد کرد. پوشش مذکور از سالها پیش در صنایع نظامی استفاده میشود.
محققان متعدد همچون امبر کیس اعتقاد دارند طراحان، مهندسان و شرکتهای متعدد دنیای فناوری در حل چالش نور آبی، وظیفهای مشترک و مهم دارند. آنها باید با هدف بهبود سلامت جامعه، روند جدیدی را در طراحی محصولات بهکار بگیرند تا شاید کمی از اثرات مخرب نمایشگرها کاسته شود.
فروش یونیکس تجاری دچار رکود شده است اما پشت این رکود دراماتیک چه عامل یا عواملی نقش دارند. آیا لینوکس با تبدیل شدن به جایگزینی پایدار، جد بزرگ خود را نابود کرده است؟
آغاز یونیکس
اولین نسخهی یونیکس درست ۵۰ سال قبل در سال ۱۹۶۹ در آزمایشگاه بل (Bell Labs) شرکت توسعه و پژوهش تحت مالکیت AT&T منتشر شد. در آن زمان طریقهی نوشتهشدن یونیکس بهصورت Unics بود که مخفف UNIplexed Information and Computing Service است. البته دقیقا مشخص نیست چه زمانی cs به x تبدیل شد.
یونیکس روی یک کامپیوتر DEC PDP/7 به زبان اسمبلی DEC نوشته شد. در آن زمان، آزمایشگاه بل به حروفچینی درخواستهای پتنت نیاز داشت. تیم توسعهی یونیکس هم از این فرصت برای دسترسی به کامپیوتر قدرتمندتر و جدیدتر DEC PDP/11/20 استفاده کرد و بهسرعت به توسعهی یک برنامهی حروفچینی برای ثبت درخواستهای پتنت پرداخت. پس از این پروژه یونیکس به رشد خود در آزمایشگاه بل ادامه داد.
در سال ۱۹۷۳ نسخهی ۴ یونیکس به زبان C بازنویسی و منتشر شد. در مقدمهی دستورالعمل این سیستمعامل آمده است:
تعداد نصبهای UNIX امروزه به بالای ۲۰ رسیده است و انتظار میرود به بیش از این تعداد هم برسد.
- کی تامسون و دی ام ریچی، دستورالعمل برنامهنویسی یونیکس، نوامبر ۱۹۷۳
کن تامسون و دنیس ریچی دو معمار اصلی یونیکس در سال ۱۹۷۳ طی کنفرانسی مقالهی خود دربارهی این سیستمعامل را ارائه دادند و بلافاصله پس از آن درخواست کپی از یونیکس بالا رفت.
براساس توافق بین AT&T و دولت ایالاتمتحده در سال ۱۹۵۶، AT&T باید از هرگونه کسبوکاری غیر از «ارائهی خدمات رایج ارتباطی» بیرون میماند. از طرفی آنها میتوانستند لایسنس محصولات آزمایشگاه بل را بگیرند؛ اما نمیتوانستند بهطور کامل به تولید آنها بپردازند. بنابراین سیستمعامل یونیکس بهصورت یک منبع کد همراهبا لایسنس و هزینههای حملونقل، بستهبندی و حق امتیاز معقول توزیع شد.
مقالههای مرتبط:
از آنجا که AT&T نمیتوانست با یونیکس بهعنوان محصول رفتار کند، این سیستمعامل از بازاریابی محروم شد و بدون هیچگونه پشتیبانی و رفع باگ منتشر شد. بااینحال یونیکس بهسرعت در دانشگاهها، برنامههای نظامی و در نهایت دنیای تجاری رواج پیدا کرد.
از آنجا که یونیکس به زبان برنامهنویسی C نوشته شده بود، انتقال آن (پورت شدن) به معماریهای کامپیوتری جدید کار نسبتا سادهای بود و خیلی زود روی انواع سختافزار اجرا شد. به این ترتیب یونیکس تمام محدودیتهای محصولات DEC را شکست و امروزه در همهجا قابل اجرا است.
ظهور یونیکس تجاری
شرکت AT&T در سال ۱۹۸۲ بهدنبال توافقی دیگر کنترل آزمایشگاه بل را رها کرد و بل به چند شرکت منطقهای کوچکتر تجزیه شد. به این ترتیب AT&T از محدودیتهای قبلی خلاص و موفق به تولید رسمی یونیکس شد. در سال ۱۹۸۳ نرخ لایسنس بالا رفت و پشتیبانی و نگهداری از یونیکس امکانپذیر شد.
ریچارد استالمن در مسیر تجاریسازی یونیکس، پروژهی گنو (GNU) را آغاز کرد؛ هدف این پروژه نوشتن نسخهای از یونیکس بود که کاملا مستقل از منبع کدAT&T باشد. به این ترتیب ۳۶ سال پیش پروژهی گنو متولد شد.
البته افرادی که تحت لایسنس نرمافزاری قبلی از منبع کد یونیکس استفاده میکردند، میتوانستند به استفاده از همان نسخه ادامه دهند؛ به دستکاری، توسعه یا بهروزرسانی یونیکس بپردازند یا در نبود پشتیبانی AT&T از انجمنهای کاربری یونیکس کمک بگیرند. IBM، HP، Sun، Silicon Graphics و بسیاری از تأمینکنندههای سختافزاری نسخهی منحصربهفرد خود از یونیکس یا سیستمعاملی شبه یونیکس داشتند.
یونیکس رفتهرفته در بازارهایی مثل بانکداری و بهداشت و درمان به سیستمعامل مرجع تبدیل شد. همچنین در رایانههای مرکزی و کامپیوترهای کوچک واحدهای هوافضایی، خودرو، کشتیسازی و دانشگاههای سراسر جهان به کاربرد وسیعی رسید. نصب یونیکس زمانی شدت گرفت که نسخههای کامپیوتر شخصی آن وارد بازار شدند که اوج آن با عرضهی پردازندهی Intel 80386 در سال ۱۹۸۵ همراه بود. یونیکس امروزه هم روی کامپیوترهای بزرگ، مینیکامپیوترها و کامپیوترهای شخصی در دسترس است.
جنگهای یونیکس
اواخر دههی ۸۰ و اوایل دههی ۹۰ میلادی، رقابت بر سر تسلط و استانداردسازی یونیکس بین رقبا بالا گرفت. هدف ذینفعان این بود که نسخهی خود را بهعنوان نسخهی استاندارد طلایی ارائه کنند. در نهایت استانداردهایی را برای حل مشکلات سازگاری معرفی کردند.
در نهایت کشمکشها منجر به انتشار استاندارد Single UNIX Specification (که شامل استاندارد POSIX هم است) شد. یونیکس با حروف بزرگ (UNIX) امروزه نشان تجاری Open Group است و به سیستم سازگار با استاندارد Single UNIX Specification اشاره دارد. بنابراین UNIX نشان تجاری و unix به خانوادهی سیستمهای عامل اشاره دارد که برخی از آنها میتوانند خود را UNIX بنامند.
نکات یادشده، خلاصهای فشرده از دورانی بسیار گیجکننده برای کاربران یونیکس بودند. مسلما وقتی مصرفکنندگان نسبت به خرید کالایی گیج میشوند، دست نگه میدارند و منتظر توسعهدهندگان میمانند. به همین دلیل فروش یونیکس در آن زمان به طرز چشمگیری کاهش یافت و این خسارتی بود که خود یونیکس به یونیکس تجاری وارد کرد؛ اما خسارت کشندهای نبود.
لینوکس، تولدت مبارک
ماه اوت تولد ۲۸ سالگی لینوکس بود. لینوس تروالدز، دانشجوی فنلاندی علوم کامپیوتر در سال ۱۹۹۱ اعلام کرد که بهعنوان سرگرمی در حال کار روی کرنل یک سیستمعامل است. هدف او از این کار، یادگیری معماری 386 CPU بود. بسیاری از اجزای سیستمعامل شبه یونیکس پروژهی گنو نوشته شده بودند اما کرنل آن GNU Hurd هنوز آماده نبود. به این ترتیب لینوس توروالدز با ساخت کرنل لینوکس این شکاف را پر کرد.
در نهایت ترکیب کرنل لینوکس بهعلاوهی ابزار و امکانات سیستمعامل گنو، منجر به تولید سیستمعاملی مشابه یونیکس شد. وسواسیها این سیستم را گنو/لینوکس نامیدند اما نام متداول آن لینوکس است. از سال ۱۹۹۱ سازگاری، فراگیری و ثبات لینوکس افزایش یافت. حالا لینوکس را میتوان در مصارف و محصولات متعددی مشاهده کرد.
قدیمیترین توزیع لینوکس که هنوز هم نگهداری میشود، Slackware است که در سال ۱۹۹۳ منتشر شد. این نسخه براساس توزیع قدیمیتری به نام Softlanding Linux System است که سال قبل از آن منتشر شده بود. Slackware در میان تعداد زیاد توزیعهای لینوکس، بیشترین شباهت را به یونیکس دارد. جای امیدواری است که این نسخه هنوز به لطف انجمن و ناظران سختکوش به حیات خود ادامه میدهد.
Slackware linux ، زنده و سالم در سال ۲۰۱۹
صعود لینوکس
جذابیت لینوکس بهعنوان سیستمعاملی رایگان و شبه یونیکس و دسترسی به منبع کد، پیغام جذابی را بهدنبال داشت. لینوکس اکنون همهجا هست.
- لینوکس در وب: به گزارش W3Techs لینوکس روی ۷۰ درصد از ۱۰ میلیون دامنهی برتر الکسا به کار رفته است.
- پابلیک کلود: در Amazon EC2، لینوکس ۹۲ درصد از سرورها با بیش از ۳۵۰ هزار اینستنس (نمونه) مستقل را تشکیل میدهد.
- روی سریعترین کامپیوترهای جهان اجرا میشود: ۵۰۰ ابرکامپیوتر سریع موجود در جهان همه از لینوکس استفاده میکنند.
- در هوافضا کاربرد دارد: کامپیوترهای پرواز موشک فالکن ۹ از لینوکس استفاده میکنند.
- در جیب شما هست: در قلب اندروید گوگل، کرنل لینوکس قرار دارد. بیش از ۲/۵ میلیارد دستگاه اندروید فعال در جهان وجود دارد که کروم بوک و دستگاههای دیگر را هم در برمیگیرد (از طرفی کد موجود در قلب iOS اپل، نوعی کد یونیکس است که در دانشگاه برکلی کالیفرنیا توسعه داده شده و با نام BSD یا توزیع نرمافزاری برکلی منتشر شده است. بنابراین صرفنظر از اینکه اولویت شما برای تلفن همراه چه باشد، هر نوع سیستمعاملی به عناصر سیستمهای عامل شبه یونیکس وابسته است).
- خانهی هوشمند: اغلب لامپهای قابل تنظیم، نقاط دسترسی (اکسس پوینت) بیسیم و روترها روی لینوکسِ توکار (امبدد) اجرا میشوند.
- کاربرد در ارتباطات راه دور: روی میز خود تلفن VOIP دارید؟ این دستگاه هم از لینوکس استفاده میکند.
- داخل کامپیوتر است: حتی اگر دسکتاپ لینوکسی اجرا نمیکنید، مایکروسافت در نسخهی ۲.۰ از Windows Subsystem for Linux ویندوز ۱۰ از کرنل لینوکس استفاده کرده است.
- داخل وسایل نقلیه است: تسلا (و دیگر تولیدکنندگان خودروی خودران) از لینوکس در وسایل نقلیهی خود استفاده میکنند.
بهغیر از کامپیوترهای شخصی دسکتاپ، لینوکس تقریبا همه جا غالب است. حتی مایکروسافت هم با Windows Subsysterm for Linux وارد دنیای لینوکس شده است. اما هدف این بحث یونیکس و لینوکس است، نه لینوکس و ویندوز. بهطور کلی میتوان گفت، در گذشته یونیکس همهجا حاکم بوده و امروز لینوکس جای آن را گرفته است. حتی لینوکس به جاهایی مثل تلویزیونهای هوشمند راه پیدا کرد که یونیکس هرگز نتوانست راه پیدا کند؛ لینوکس همهجا هست.
IBM بهعنوان یکی از آخرین پایگاههای یونیکس تجاری به توسعهی سیستمعامل شبهیونیکس AIX پرداخته است. این شرکت حتی برای تصاحب لینوکس ۳۴ میلیارد دلار هزینه کرد: ۳۴ میلیارد دلار برای لینوکس تجاری و رقیب نزدیکی برای سیستمعامل این شرکت. حتی جالبتر از آن، سریعترین ابرکامپیوتر جهان نوعی سیستم IBM است که سیستمعامل Red Hat Enterprise را اجرا میکند نه AIX.
لینوکس بهتر از یونیکس است؟
لینوکس تقریبا شبیه یونیکس یا همان یونیکس است؛ اما با مزایایی مثل اجرا روی هر دستگاهی از ابرکامپیوترها گرفته تا رزبری پایها همراه است. همچنین میتوان به منبع کد و شبکهای از کاربران و نگهدارندگان آن بهصورت رایگان دسترسی پیدا کرد.
شرکتهای ردهت، کنونیکال و اوراکل پشتیبانی تجاری از لینوکس را برعهده دارند. به همین دلیل لینوکس موفق شد جای یونیکس را در بسیاری از کسبوکارها بگیرد؛ زیرا بسیاری از شرکتها به کلمهی «رایگان» اعتمادی ندارند. آنها نسبت به خرید پشتیبانی خوشبینتر هستند. صعود لینوکس بر پایهی لینوکس رایگان پایهگذاری نشده است. به این ترتیب لینوکس تجاری، یونیکس تجاری را شکست داد.
آیا لینوکس موفقتر از یونیکس است؟ در درجهی اول باید موفقیت را تعریف کرد. اگر کاربرد گسترده و متنوعتر نسبت به هر سیستمعامل دیگری معیار موفقیت باشد، بله لینوکس موفقتر است. اگر هم معیار مقایسه، بیشترین تعداد دستگاههای اجراکننده باشد، باز هم پاسخ مثبت است.
اما سؤالی وجود دارد که هنوز پاسخی به آن داده نشده است: آیا فروش Red Hat به ازای ۳۴ میلیارد دلار، بیشتر از پول کل لایسنسهای تجاری یونیکس از سوی شرکتهای Sun، HP، Silickon Graphics در دوران اوج یونیکس تجاری بود؟ بهنظر میرسد لینوکس تنها با درنظر گرفتن همین یک معامله، از لحاظ تجاری نیز بهتر از یونیکس عمل کرده باشد.
آیا لینوکس قاتل یونیکس است؟
پاسخ به این سؤال مثبت است. بله، لینوکس، یونیکس را کشت و به عبارت دقیقتر لینوکس مانع از ادامهی مسیر یونیکس شد و سپس پا در کفش آن کرد. یونیکس هنوز هم در دسترس است و روی سیستمهای دارای مأموریت حیاتی که عملکرد پایدار و دقیق دارند، اجرا میشود. این روند تا ادامهی پشتیبانی از برنامهها، سیستمهای عامل یا پلتفرمهای سختافزاری ادامه پیدا میکند؛ البته بعید است که استفاده از یونیکس تجاری به همین ترتیب ادامه پیدا کند. امروزه بهقدری انواع مختلف لینوکس در دسترس هستند که انتخاب یونیکس را بسیار دشوار میسازند.
هاوارد رابرت هیوز جونیور (Huward Robert Hughes Jr)، تاجر سرشناس آمریکایی بود که در صنایع متعدد فعالیت میکرد. او بهعنوان خلبان تعدادی از رکوردهای اولیهی صنعت هوانوردی هم شناخته میشود. بهعلاوه سینما هم از علاقهمندیهای هیوز بود و فیلمهای متعددی را در هالیوود تولید کرد. هاوارد مانند بسیاری از افراد ثروتمند دیگر، بخش مهمی از ثروت خود را به فعالیتهای خیریه اختصاص میداد.
مقالههای مرتبط:
زندگی هاوارد هیوز، فراز و نشیبهای متعددی داشت. او ابتدا بهعنوان تهیهکنندهی فیلمهای سینمایی به شهرت رسید. سپس بهعنوان فردی تأثیرگذار در صنعت هوانوردی شناخته شد و همچنین بهعنوان خلبان، رکوردهای متعددی را در سطح جهانی به خود اختصاص داد. رفتارهای غیرعادی هاوارد در سالهای بعد و سبک زندگی انزواگونه، او را در مرکز اخبار و شایعهها قرار میداد. تاجر بزرگ آمریکایی از بیماری اختلال وسواس فکری یا OCD هم رنج میبرد و همچنین بهخاطر یک سقوط خطرناک با هواپیما، وضعیت سلامت مناسبی نداشت.
هاوارد هیوز در دوران زندگی خود بهنوعی ثروتمندترین فرد آمریکا محسوب میشد. او دستاوردهای بزرگی در طول زندگی داشت. هیوز سریعترین هواپیمای جهان را ساخته بود و یکی از نیروهای محرکهی اصلی در ساخت بزرگترین هواپیما بود. با وجود همهی موفقیتها، او در زندانی از ترسهای شخصی محبوس بود. درنهایت رفتارهای عجیب هیوز باعث شدند تا او با وجود تمام موفقیتها و دستاوردها، از قهرمان، به فردی گوشهنشین تبدیل شود. بهعلاوه هجمههای رسانهای در سالهای پایانی بهحدی روی او افزایش یافت که بسیاری، دستاوردها و خدماتش را از یاد بردند.
امضای هاوارد هیوز
تولد و تحصیل
زندگینامهی هاوارد هیوز بهنوعی تداخل حقیقت با تخیل و شایعه است. حتی تاریخ دقیق تولد او هم مشخص نیست و منابع گوناگون، تاریخهای متعددی را بیان میکنند. اسناد رسمی، تاریخ دقیق تولد هاوارد را ۲۴ دسامبر ۱۹۰۵ در هیوستون تگزاس اعلام میکنند. برخی منابع اعتقاد دارند تاریخ و مکان دقیق تولد، دو ماه قبل و در شهر نفتی هامبل بوده است. شایعهها و دروغهای متعدد در زندگی هاوارد، از همین تاریخ تولد شروع میشوند.
پدر هیوز، خاوارد روبارد هیوز سنیور نام داشت. او ابتدا فردی فقیر بود که دوران مشقتباری را در قرن ۱۹ میگذراند. در سال ۱۸۹۹، روبارد (مشهور به Bo) از محل سکونتش، جوپلین مهاجرت کرد تا شانس خود را در صنعت نفت امتحان کند. او درنهایت به صنعت اکتشاف وارد شد و کسبوکارش را در تگزاس و بهنام Texas Oil Fuel Company تأسیس کرد. شرکت او بعدها به Texaco تغییر نام داد که ثروتی عظیم را برای خودش و هاوارد جونیور بههمراه داشت.
مادر هاوارد جونیو، آلین گانو نام داشت. برخی منابع تاریخی ادعا میکنند که او وسواسهای فکری همچون ترس از حیوانات کوچک و فوبیای حشرات داشت. ترکیب این رفتارها با وسواس شدید روی پاکیزگی، بعدها روی تنها پسرش، هاوارد جونیور هم تأثیر گذاشت.
وقتی هاوارد جونیور در سال ۱۹۰۵ به دنیا آمد، پدرش هنوز کسبوکار نفت را دنبال میکرد. او چالشهای متعددی را در این صنعت میدید که بیشتر از همه، ضعف دستگاههای استخراج و متههای حفاری بهعنوان مانع پیشرفت شناخته میشدند. هاوارد سنیور تصمیم گرفت تا متهای بهینه برای استخراج از زمینهای مستحکم طراحی کند و در سال ۱۹۰۸، متهای با ۱۶۸ لبهی برنده طراحی شد. هاوارد سنیور موفق به طراحی ابزاری شده بود که بعدها بهنام Hughes Tool Bit شناخته شد و ثروت میلیوندلاری را برایش بههمراه داشت.
نشانههای ضعف شنوایی از چهار سالگی در هاوارد دیده شد. او به ناشنوایی جزئی مبتلا بود که بخشی از میراث خانواده محسوب میشد. هاوارد در سالهای بعد از این ضعف، ضربههای زیادی خورد و حتی بهخاطر آن در جوانی به فردی منزوی تبدیل شد. بههرحال او در هشت سالگی وارد مدرسهی ابتدایی خصوصی شد. هیوز در مدرسه استعداد خاصی از خود نشان نمیداد و معلمها از عملکرد و ارتباطات اجتماعیاش راضی نبودند.
هیوز با وجود ضعف شنوایی، ارتباط اجتماعی ضعیف و نمرههای پایین در دروس مدرسه، استعداد بالایی در نوآوری و اختراع داشت. او در ۱۱ سالگی یک فرستندهی رادیویی اختراع کرد. یک سال بعد، تصویر هاوارد هیوز در کنار اولین دوچرخهی موتوری هیوستون در روزنامهای محلی چاپ شد. او توانسته بود با ترکیب قطعات موتور بخار، یک دوچرخه را موتوردار کند.
هیوز سنیور، برای بهبود ارتباطات اجتماعی پسرش، او را به اردوی تابستانی جنگلی فرستاد. هاوارد جونیور برخلاف انتظارها بسیار زود با اردوی جنگلی ارتباط برقرار کرد و مفاهیم زندگی سخت را آموخت. او فرصتی برای خروج از چارچوب محافظ مادرش پیدا کرده بود و بهخوبی از آن بهره برد.
خانهی پدری هیوز
علاقهمندی هاوارد به هوانوردی، در نوجوانی آشکار شد . او در ۱۴ سالگی در یک مسابقهی قایقرانی شرکت کرد. پدرش به او قول داده بود که در صورت پیروزی در مسابقه، به هر درخواستی که او داشته باشد، عمل میکند. هاوارد پس از پیروزی تنها پنج دلار پول نقد از پدرش گرفت تا در یک پرواز تفریحی با هواپیمای Curtis Flying Board شرکت کند. هاوارد سنیور هم با پسرش همراه شد و از همان پرواز، اولین نشانههای عشق به هوانوردی در ذهن هیوز شکل گرفت.
ورود موفق به صنعت سینما
هیوز در ۱۶ سالگی مادر و در ۱۸ سالگی پدرش را از دست داد. او وارث ثروت هنگفتی شد که پدرش با شرکت Hughes Tool Company بر جای گذاشت. هاوارد از دانشگاه انصراف داد تا مدیریت کسبوکار خانوادگی را به دست بگیرد، اما بسیار زود متوجه استعداد ناکافیاش در صنعت نفت شد. او بهسرعت حسابداری مستقل بهنام نوا دیتریش را استخدام کرد تا مدیریت کارهای مالی را به او بسپارد.
اولین تجربههای پرواز
ثروت فراوان هاوارد سنیور، سرمایهی لازم را برای دنبال کردن ایدهها و علایق شخصی در اختیار هاوارد گذاشت. علایق او هیچ ارتباطی به صنعت نفت نداشتند و بیشتر پیرامون ساختن هواپیما و فیلمسازی در هالیوود شکل میگرفتند. از علایق دیگر هاوارد میتوان به ورزش گلف اشاره کرد.
آشنایی هاوارد با مهارت خلبانی، در جریان یکی از بازیهای گلف او شکل گرفت. هاوارد مشغول بازی در باشگاه بورلی هیلز بود که یک هواپیمای دوباله، با حرکتی نمایشی از بالای سر او عبور کرد. هیوز با تلاش زیاد خلبان را شناسایی و با حقوق صد دلار در روز، او را بهعنوان استاد خصوصی خلبانی استخدام کرد. خلبان مذکور، پیشنهاد را پذیرفت و هیوز دو سال بعد گواهینامهی خلبانی خود را دریافت کرد.
هاوارد با وجود رفتارهای انزوایی و خجالت همیشگی، علاقهی زیادی به هالیوود و زرقوبرقهای آن پیدا کرد. او در قدم اول با کارگردان بااستعداد آن سالهای هالیوود، لویس مایلاستون قراردادی سه ساله امضا کرد که به تولید فیلم موفق Two Arabian Knights انجامید. موفقیت آن فیلم و دریافت یک جایزهی اسکار در سال ۱۹۲۷ باعث شد تا هاوارد، شجاعت لازم را برای گسترش فعالیتهایش در هالیوود پیدا کند. او تصمیم گرفت تا علاقهمندیهایش یعنی هوانوردی و فیلمسازی را با هم ترکیب کند.
پیدا کردن کارگردانی با علاقهمندیهای مشترک، مشکل اول و اصلی هاوارد هیوز در ساختن فیلمی با تمرکز بر هوانوردی بود. درنتیجه او تصمیم گرفت تا تمامی فرایندها از فیلمنامهنویسی تا تهیهکنندگی و کارگردانی را خودش انجام دهد. اولین فیلم هواپیمایی تاریخ، نتیجهی بلندپروازیهای میلیاردر آمریکایی بود که بهنام Hell's Angels اکران شد. هاوارد با جدیت تمام، پروژهی ساخت فیلم را شروع کرد و حاضر بود تا تمام سرمایه و زمانش را برای آن هزینه کند.
همانطور که گفته شد، هاوارد از اختلال وسواس فکری رنج میبرد. او در جریان فیلمبرداری (که یک اسکادران کامل هوایی را در اختیار گرفته بود) بارها صحنههای ضبطشده را تکرار میکرد تا حتی شکل و شمایل ابرها هم در هر صحنه، مناسب و مورد پسندش باشد. اسکادران هاوارد در اولین فیلمش، از نیروی هوایی برخی از کشورها بزرگتر بود. او در جریان فیلم، چند بار هم به پرواز با هواپیماها پرداخت و اولین سانحهی هواییاش را هم در همان پروژه تجربه کرد. سانحهای که البته جراحت جسمی زیادی بههمراه نداشت.
وسواس هاوارد در جریان پروژهی فیلم، زمانبندی تولید را از کنترل خارج کرده بود. ساخت فیلم فرشتههای جهنمی بیش از زمان استاندارد وقت گرفته بود و در همان حین، نوآوری جدیدی به هالیوود اضافه شد: سینمای مصوت. هیوز با وجود تمامی نصیحتهایی که از اطرافیان و کارشناسان دریافت میکرد، تصمیم گرفت تا صحنههای دیالوگی فیلمش را بازنویسی و بازسازی کند تا آن را از دستهی فیلمهای صامت خارج کرده باشد. همین روند، تعویض برخی بازیگران فیلم را هم بههمراه داشت. یکی از آنها در جریان فیلمبرداری مجدد از دنیا رفت و دیگری بهخاطر لهجهی غلیظش جایگزین شد.
اولین فیلم سینمایی هاوارد هیوز، موفقیت قابلتوجهی را در باکس آفیس برای او به ارمغان آورد. هزینهی تولید فیلم، چهار میلیون دلار بود و فروش آن، به هشت میلیون دلار رسید. فیلم بعدی، Scarface نام داشت که بهخاطر علاقهی شدید مردم به زندگی گنگسترها ساخته شد. این اثر، زندگی آلکاپون را به تصویر میکشید و هیوز خشونت زیادی را در آن لحاظ کرده بود. کمیتهی سانسور هالیوود در ابتدا بخشهای زیادی از فیلم را حذف کرد، اما با شکایت رسمی فیلمساز، آنها مجبور به عقبنشینی شدند. درنهایت، صورتزخمی با همان طراحی و داستان مورد نظر هاوارد ساخته و پخش شد. او پس از اکران فیلم دوم، کمی از هالیوود فاصله گرفت تا به عشق دیگرش، هوانوردی بپردازد.
هوانوردی و رکوردهای خلبانی
هاوارد هیوز در سال ۱۹۳۴ در یک مسابقهی هوانوردی شرکت کرد و در آن پیروز شد. همین موفقیت، بهانهی لازم را برای افزایش فعالیت در حوزهی هوانوردی در اختیار او گذاشت. هیوز شرکت هواپیماییاش را بهنام Hughes Aircraft Company تأسیس کرد. اولین پروژهی شرکت او، طراحی و تولید سریعترین هواپیمای جهان بود. نتیجهی پروژهی اول بهنام H1 تولید شد و هاوارد توانست رکورد سرعت هوایی جهان را با آن بشکند. او در ۱۸ ژانویهی سال ۱۹۳۵ با هواپیمای H1 به سرعت ۵۶۶ کیلومتر بر ساعت رسید.
رکورد بعدی که هاوارد در نظر داشت، سریعترین پرواز به دور دنیا بود. او در سال ۱۹۳۸ تصمیم گرفت تا این رکورد را بشکند و از یک هواپیمای بهینهسازیشدهی Lockheed 14 استفاده کرد. پرواز هاوارد از نیویورک آغاز شد و اولین مقصد، با پروازی به طول حدود ۱۶ ساعت، پاریس بود. مسکو و سیبری بهعنوان مقاصد بعدی انتخاب شدند. درنهایت پس از گذشت سه روز و ۱۹ ساعت و ۱۴ دقیقه، هواپیمای هیوز در نیویورک به زمین نشست و رکورد دیگری توسط او شکسته شد.
رکوردشکنی پرواز به دور دنیا، شهرت هاوراد هیوز را بیشازپیش افزایش داد. او که فردی خجالتی و منزوی بود، بهخاطر همین شهرت مجبور به شرکت در مراسمهای گوناگون شد که در شهرهای نیویورک، شیکاگو، واشنگتن و هیوستون برگزار شدند.
تصویر هیوز روی جلد مجلهی تایم
دولت آمریکا در سالهای ابتدایی جنگ جهانی دوم تقاضایی را به شرکت هوانوردی اول هاوارد یعنی هواپیمایی هیوز ارسال کرد. آنها نیازمند تأمین قطعات هواپیما و کمی تجهیزات نظامی بودند تا در جبهههای نبرد جنگ اروپا به کار بگیرند. دو سال بعد، آمریکا بهصورت رسمی و کامل وارد جنگ جهانی شده بود. ارتش این کشور، به هاوارد سفارش ساخت هواپیمایی غولپیکر داد؛ هواپیمایی که بهعنوان کشتی پرنده عمل کرده و بهنوعی تهدید زیردریاییهای قوی آلمانی برای کشتیهای حملونقل را خنثی کند.
در سالهای جنگ جهانی دوم، آمریکا از کشتیهای جنگی برای جابهجایی نیرو و تجهیزات نظامی استفاده میکرد. کشتیها در برابر زیردریاییهای حرفهای آلمان آسیبپذیر بودند؛ درنتیجه ارتش تصمیم گرفت تا هواپیمای غولپیکر نظامی بسازد. هواپیمایی که در قرارداد با هیوز و هنری کیزر ساخته میشد، HK-1 Hercules نام گرفت و از همان ابتدا، بحث و جدلهای زیادی در محافل سیاسی و نظامی داشت.
بسیاری از نیروهای نظامی، مخالف پروژهی هرکولس بودند. آنها اعتقاد داشتند هزینهی سرسامآور برای تولید چنین هواپیمایی، سرمایهی جنگی را از پروژههای با اولویت بالاتر دور میکند. بههرحال هیوز با استفاده از ارتباطهایی که در واشنگتن داشت، پروژهها را ادامه داد. هنری کیزر بهخاطر چالشهای پیشآمده از پروژه جدا شد، اما هیوز آن را بهنام H4-Hercules باجدیت پیگیری کرد. بههرحال تولید هرکولس تا پس از جنگ جهانی دوم پایان نیافت.
هواپیمای هرکولس
هرکولس در زمان خود بزرگترین کشتی پرندهی جهان بود؛ رکورد دیگری که هیوز برای بهدست آوردن آن سالها تلاش کرد. هواپیمای غولپیکر او از چوب ساخته شده بود و فاصلهی نوک بالهای آن به ۹۴ متر میرسید. شایان ذکر است پروژهی مذکور، درگیریهای سیاسی متعددی را بههمراه داشت و حتی جلسهی استماع کنگره هم برای توضیح سرمایهگذاری عظیم آن انجام شد. درنهایت با هزینهای ۲۲ میلیون دلاری، یک فروند از هواپیمای مذکور ساخته شد، اما هیوز در جلسههای استماع موفق بود و حتی تمرکز جلسهها را علیه نمایندهی معترض یعنی اون بروستر معطوف کرد. هرکولس با وجود تمام داستانها و درگیریها، تنها یک بار در تاریخ دوم نوامبر ۱۹۴۷ پرواز کرد و خود هاوارد، خلبان آن بود. این هواپیما امروز در موزهی هوانوردی و فضای اورگرین نگهداری میشود.
شرکت هواپیمایی هیوز، یکی از موفقیتهای اصلی هاوارد در صنعت هوانوردی بود. شرکت تحت مدیریت او در جریان جنگ جهانی دوم و پس از آن بهعنوان یکی از بزرگترین پیمانکارهای نظامی آمریکا شناخته میشد. زیرمجموعهی تولید هلیکوپتر این شرکت، در سال ۱۹۴۷ و با خرید طراحی یک هلیکوپتر از شرکت Kellet شروع به کار کرد. هواپیمایی هیوز در سالهای فعالیت، وظیفهی تولید محصولات متعددی را در حوزهی فناوری نظامی و هوایی بر عهده داشت. از میان آنها میتوان به انواع وسایل نقلیهی هوایی، هواپیماهای نظامی، سیستمهای راداری، سیستمهای الکترواپتیکی، اولین لیزر کاربردی جهان، سیستمهای کامپیوتری هواپیما، سیستمهای موشکی، موتورهای سوخت یونی، ماهوارههای تجاری و بسیاری سیستمهای الکترونیکی دیگر اشاره کرد.
لوگوی شرکت هوانوردی هیوز
در سال ۱۹۴۸، زیرمجموعهی استراتژیک جدیدی تحت عنوان گروه هوافضای هیوز، به شرکت هواپیمایی هیوز اضافه شد. از گروههای دیگر میتوان به بخشهای تخصصی فضا و ارتباطات و سیستمهای فضایی اشاره کرد که در سال ۱۹۴۸ از شرکت جدا شدند. این بخشهای درنهایت در سال ۱۹۶۱ شرکت Hughes Space and Company را شکل دادند. سرنوشت شرکت هواپیمایی هیوز در سالهای بعد به فروش به شرکتهای بزرگتر همچون جنرال موتورز و بوئینگ گره خورد.
پروژههای ناموفق و سوانح هوایی مرگبار
یکی از هواپیماهای جنگندهی هواپیمایی هیوز، D-2 نام داشت که با طراحی بمبافکنی با پنج سرنشین، در سال ۱۹۳۹ به دستور کار تولید وارد شد. قرار بود برای هواپیمای مذکور از موتورهای Wright R-2160 Tornado استفاده شود که طرح نهایی، هواپیمایی با دو سرنشین و مجهز به موتورهای Pratt & Whitney R-2800 شد. اولین پرواز هواپیمای D-2 در ژوئن سال ۱۹۴۳ انجام شد. سرهنک الیوت روزولت، پسر رئیسجمهور وقت آمریکا دوستی نزدیکی با هیوز داشت و با سفارش او، ۱۰۰ هواپیمای شناسایی با الهام از مدل D-2 سفارش داده شد که بهنام F-11 شناخته میشد.
فرایند طراحی و توسعهی هواپیمای شناسایی هیوز با چالش مواجه شد. او هزینهی طراحی را از دولت دریافت کرده بود، اما یک سانحهی طبیعی، نمونهی اولیهی F-11 را از بین برد. طراحی نسخهی شناسایی D-2 متوقف شد، اما همان طراحی برای محصولی بحثبرانگیز در شرکت هیوز کاربرد پیدا کرد. XF-11 نام هواپیمای جدید نظامی هیوز بود که بهعنوان یک هواپیمای جاسوسی با دو سرنشین طراحی میشد. موتورهای Pratt & Whitney R-4360-31 برای محصول جدید هیوز انتخاب شدند. هواپیمایی هیوز درنهایت تنها توانست دو نمونهی اولیه از XF-11 تولید کند.
یکی از مرگبارترین سوانح هوایی هیوز، با هواپیمای XF-11 رخ داد. هاوارد در هفتم ژوئیه ۱۹۴۶ اولین پرواز آزمایشی را با این هواپیما در نزدیکی منطقهی هوایی شرکتش در کالور سیتی کالیفرنیا انجام داد. نشت روغن در یکی از موتورها، باعث بههمخوردن تعادل و سقوط سریع XF-11 شد. هاوارد تلاش کرد تا هواپیما را در زمین گلف باشگاه لسآنجلس فرود بیاورد، اما چند ثانیه قبل از رسیدن به مقصد در محلهی برولی هیلز سقوط کرد.
هواپیمای XF-11
هواپیمای دچار سانحهی هیوز پس از تخریب سه خانه، ثابت و سپس دچار حریق و انفجار شد. هاوارد خودش را از کابین خلبان خارج کرد، اما جراحتهای متعددی متحمل شد. شکستگی استخوان ترقوه، شکستگی دنده، ازبینرفتن شُش چپ، جابهجایی قلب به سمت راست سینه و سوختگیهای متعدد درجه سه، جراحتهایی بودند که در جریان پرواز آزمایشی به هاوارد هیوز وارد شدند.
از هواپیماهای مهم دیگر هیوز میتوان به Sikorsky S-43 اشاره کرد که بهعنوان یک هواپیمای دوکاره، با قابلیت فرود روی آب طراحی شد. هاوارد برای آزمایش پرواز با هرکولس از سیکورسکی استفاده میکرد و کل فصل بهار سال ۱۹۴۳ را در لاسوگاس به آزمایش دستاورد جدید مشغول بود. در یکی از پروازهای آزمایشی، کنترل هواپیما از دست هاوارد خارج شد و سقوط کرد. در جریان آن سقوط، دو نفر جان باختند و خلبان نیز جراحتهای شدیدی را متحمل شد. هاوارد ۱۰۰ هزار دلار به غواصها پرداخت کرد تا سیکورسکی را از آب بیرون بکشند و ۵۰۰ هزار دلار دیگر نیز برای بازسازی آن هزینه شد. درنهایت سیکورسکی به انبار هیوستون رفت و سالها در آنجا خاک خورد.
نمونهی بازسازیشده از هواپیمای سیکورسکی
خطوط هوایی
ورود جدی و حرفهای هاوارد به صنعت هوانوردی تجاری در سال ۱۹۴۰ رخ داد. او سهام کنترلی شرکت Trans World Airlines را خریداری کرد و در سال ۱۹۴۴ بهصورت کامل شرکت را تصاحب کرد. هیوز هیچگاه مقامی رسمی در این شرکت نداشت، اما انتخاب هیئتمدیره را بهصورت مستقیم انجام میداد که مشاور همیشگیاش، نوا دیتریش هم عضو آنها بود. شرکت ابزارسازی هیوز، ۶ هواپیمای اول بوئینگ Stratoliner را خریداری کرد. یک عدد از آنها بهصورت اختصاصی در اختیار هیوز بود و پنج عدد دیگر به خطوط هواپیمایی TWA اضافه شدند.
منابع تاریخی ادعا میکنند که هیوز یکی از نیروهای محرکه در توسعهی هواپیمای لاکهید کونستلیشن بود. او هواپیمای مذکور را در سال ۱۹۳۹ و با هدف جایگزینی هواپیماهای بوئینگ در TWA سفارش داد. هاوارد شخصا هزینهی خرید ۴۰ هواپیمای کونستلیشن را برای TWA تأمین کرد که با رقم ۱۸ میلیون دلار، بزرگترین خرید هوایی تاریخ تا آن زمان محسوب میشد. هواپیمای مذکور، از برترین نمونههای تجاری در دهههای ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ بود که امکان پروازهای بدون توقف بین قارهای را به هواپیمایی TWA میداد. هیوز در میانهی جنگ جهانی دوم تلاش کرد تا به کمک ارتباطهای سیاسی خود، امتیاز پرواز به اروپا را برای TWA دریافت کرده و شرکتش را به تنها خطوط هوایی با خدمات داخلی و خارجی در آمریکا تبدیل کند.
هواپیمای لاکهید کونستلیشن در خطوط هوایی TWA
سفارش هواپیمای بوئینگ ۷۰۷ برای هواپیمایی TWA، اولین چالشهای جدی را برای هیوز در جریان مدیریت خطوط هوایی بههمراه داشت. او برخلاف دیگر رقبا، هواپیماهای زیادی را از بوئینگ خریداری نکرد و تصمیم داشت تا هواپیمای جت اختصاصیاش را در شرکت خودش ساخته و به TWA بدهد. بههرحال فرایندهای تولید بهخوبی پیش نرفت و هزینههای زیادی هم در این مسیر انجام شد. همین چالشها، دلایلی را برای جدایی مشاور مالی دیرینهی هیوز، نوا دیتریش، از او ایجاد کرد. نواو سرانجام در سال ۱۹۵۶ استعفا داد و هیوز با چالشهای متعددی مالی روبهرو شد.
هاوارد هیوز در سال ۱۹۶۰ از مدیریت TWA کنار گذاشته شد، اما هنوز ۷۸ درصد از سهام آن را در اختیار داشت. TWA در سال ۱۹۷۱ از شرکت ابزارسازی هیوز بهجرم اقدامهای انحصارگرایانه شکایت کرد. درگیریهای حقوقی متعددی پس از این اتفاق پیش آمدند که البته هیچکدام به ضرر هیوز نشد. او درنهایت در سال ۱۹۶۶ مجبور به فروش سهامش در TWA شد که سرمایهای نزدیک به ۵۴۰ میلیون دار برایش بههمراه داشت.
از خطوط هوایی دیگر که توسط هیوز خریداری شدند، میتوان به Northeast Airlines در سال ۱۹۶۲ اشاره کرد. این خط هوایی، اعتبار بالایی در پرواز از شهرهای شمال شرقی به میامی داشت که سوددهی بالایی را برای هیوز فراهم میکرد. بههرحال موانع قانونی، انحصار پروازهای آن منطقه را از دست خطوط هوایی خارج کرد و هیوز هم سهم خود را در سال ۱۹۶۴ به فروش رساند. Northeast Airlines سرانجام در سال ۱۹۷۲ با Delta Air Lines ادغام شد.
هاوارد هیوز در سال ۱۹۷۰ خطوط هوایی Air West را در سان فرانسیسکو خریداری کرد و نام آن را به Hughes Airwest تغییر داد. خطوط هوایی مذکور در سال ۱۹۶۸ و با ادغام چند خط فعال در غرب آمریکا تأسیس شده بود. در این خطوط تنها از هواپیماهای جت سخت بوئینگ و داگلاس و مکدانل داگلاس استفاده و پروازهای آنها به مکزیک و غرب کانادا هم انجام میشد. در سال ۱۹۸۰ پروازهایی به مقصد شرق آمریکا هم به سرویسها افزوده شدند و شهرهایی همچون هیوستون و میلواکی، میزبان Airwest بودند. خطوط هوایی مذکور در سال ۱۹۸۰ با Republic Airlines ادغام شده و درنهایت همگی به Delta Airlines پیوستند.
هیوز در جلسهی استماع کنگره
زندگی شخصی و مرگ
میلیاردر آمریکایی در تمام طول عمر خود علاقهی شدید به علم و فناوری را اثبات کرده بود. او در سال ۱۹۵۳ مؤسسهای بهنام مؤسسهی پزشکی هاوارد هیوز در میامی فلوریدا تأسیس کرد که هدف اصلی آن، تحقیقات پزشکی بود. هیوز در ۱۹ سالگی اولین وصیتنامهی خود را نوشته و در آن به اهدای بخشی از ثروت برای تأسیس مؤسسهی پزشکی بهنام خودش اشاره کرده بود. مؤسسهی پزشکی مذکور بعدا سهام شرکت هواپیمایی هیوز را هم دریافت و با فروش آن در سال ۱۹۸۵ به جنرال موتورز، سرمایهی عظیمی جذب کرد.
هیوز در دوران زندگی خود تجربههای عشقی متعددی داشت. همین رویکردها باعث شد تا همسرش، الا، در سال ۱۹۲۹ درخواست طلاق کند. هاوارد در ارتباط با افراد مشهور و بازیگران متعدد، تجربههای گوناگونی از ارتباطهای نامشروع را در پرونده داشت و بهنوعی هیچگاه به ثبات مورد نظر خود در زندگی نرسید. او هم مانند بسیاری از ثروتمندان دیگر به خرید قایقهای شخصی تمایل نشان میداد و در سال ۱۹۳۳ یک فروند از آنها را بدون مشاهده و آزمایش از نزدیک خریداری کرد.
همانطور که در ابتدای مقاله گفته شد، هیوز رفتارهای غیرعادی داشت و از اختلال وسواس فکری رنج میبرد. او صبحانه و شام خود را با وسواس شدید انتخاب میکرد و به گواه همکار همیشگیاش، نوا، همیشه استیکی نیمپز با سالاد و تعداد مشخصی نخودفرنگی کوچک میخورد. میلیاردر پر سروصدای آمریکایی، فوبیای میکروب داشت و همچنین رفتارهایی افراطی در رازداری و دوری از جامعه از خود نشان میداد.
بسیاری از افراد همکار هیوز از وسواس شدید او رنج میبردند. خصوصا کارگردانان سینما، پرداختن شدید به جزئیات را مانع اصلی پیشبرد پروژهها عنوان میکردند که در بسیاری موارد منجر به بازسازی صحنهها میشد. از رفتارهای بسیار عجیب هیوز میتوان به زندگی چهار ماهه در یک استودیوی فیلم در سال ۱۹۵۸ اشاره کرد. او در این مدت اصلا از استودیوی تاریک خارج نشد و تنها به تماشای فیلم مشغول بود. هیوز از پشت درهای بسته دستوراتش را به دستیارها اعلام میکرد و در آن زمان، غذای ثابتی هم داشت. زندگی چهار ماهه در استودیو، وضعیت سلامت هیوز را بغرنجتر کرد؛ چون شرایط بهداشتی او هم در آن زمان مناسب نبود. هیوز در جریان زندگی در استودیو، به بیماری آلودینیا مبتلا شد و پس از آن زمان هم هنوز از پیامدهای بیماری رنج میبرد.
وضعیت نابسامان هیوز در مقایسه با سالهای جوانی
سالهای پایانی زندگی هاوارد هیوز، با تجربههای خوبی همراه نبود. او بهنوعی از جامعه دور شد و حتی بسیاری تصور میکردند که مرده است. بیماریهای روحی و فشارهای فیزیکی بر اثر سوانح هوایی متعدد، روزبهروز شرایط او را دشوارتر میکردند. هیوز درنهایت به کدئین معتاد شد و حتی آن را در دوزهای بالا تزریق میکرد.
هاوارد هیوز، ۱۰ سال پایانی عمر خود را در هتلهای متعدد در شهرهای گوناگون آمریکا زندگی کرد. او همیشه دستیارهای شخصیاش را بههمراه داشت و از بورلی هیلز تا بوستون و لاسوگاس، در هتلها و اتاقهای گرانقیمت ساکن میشد. همین اقامتها، منجر به خرید و تصاحب کسبوکارهای متعدد در لاس وگاس شد و تأثیر هاوارد را بر سیاستمدارهای منطقه افزایش داد.
منابع خبری، تاریخ مرگ هاوارد هیوز را پنجم آوریل سال ۱۹۷۶ در پروازی از مکزیک به مقصد هیوستون بیان میکنند. شکل ظاهری و وضعیت جسمی او در زمان مرگ بهقدری با وضعیت عادیاش تفاوت پیدا کرده بود که FBI برای شناسایی جسد، از اثر انگشت استفاده کرد. بررسی اولیهی پزشکی، نارسایی کلیه را بهعنوان دلیل مرگ بیان کرد. جسد او در گورستان گلنوود در کنار والدینش دفن شد.
آرامگاه خانوادگی هیوز
هاوراد هیوز در وصیتنامهی خود بخش عمدهای از ثروت و داراییاش را به مؤسسههای خیریه بخشید. ۱/۵۶ میلیارد دلار از داراییهای او به مؤسسههای غیرانتفاعی واریز شد که مؤسسهی پزشکی هاوارد هیوز، ۶۲۵ میلیون دلار از آن را دریافت کرد.
هاوارد هیوز در طول عمر و سالهای پس از آن افتخارهایی را هم کسب کرد. جایزهی هوانوردی Harmon Trophy در سالهای ۱۹۳۶ و ۱۹۳۸، جایزهی هوانوردی Collier Trophy در سال ۱۹۳۸ و مدال طلای کنگرهی آمریکا در سال ۱۹۳۹، از اولین افتخارهای او بودند. هاوارد هیوز در سال ۱۹۷۳ وارد تالار افتخارهای هوانوردی ملی آمریکا شده و در سال ۱۹۸۷ نیز بهعنوان عضوی از تالار افتخار بینالمللی هوافضا انتخاب شد. از آخرین افتخارهایی که بهنام هاوارد هیوز ثبت شد، میتوان به عضویت در تالار افتخار ورزشهای موتور آمریکا در سال ۲۰۱۸ اشاره کرد. فیلمهای سینمایی و شخصیتهای متعدد تخیلی از روی شخصیت هاوارد هیوز طراحی شدند. از مهمترین آثار هنری براساس زندگی میلیاردر آمریکایی میتوان به فیلم «هوانورد» اثر مارتین اسکورسیزی اشاره کرد که لئوناردو دیکاپریو در آن نقش هاوارد هیوز را بازی کرده است.
با توجه به صحبتهای ایلان ماسک دربارهی وانت پیکاپ برقی تسلا، نیاز به تحلیل این اطلاعات احساس میشود. ایلان ماسک وانت تسلا را بیشباهت به تصاویری که تاکنون در اینترنت دیدهایم، نوعی نفربر زرهپوش متعلق به آینده تعریف میکند. ماسک در این زمینه میگوید:
سایبرتراک (Cybertruck) اصلا شبیه تصاویری که طی این مدت در اینترنت منتشر شده، نیست. پیکاپ تسلا بیشتر ظاهری شبیه نفربر زرهپوشی از آينده دارد.
در ادامهی مطلب، نگاهی به پنج نفربر زرهپوش از پرفروشترین مدلهای دنیا خواهیم داشت که ممکن است الگوی وانت تسلا باشند.
AMV
پاتریا AMV طی همکاری با نیروی دفاعی فنلاند ساخته و در سال ۲۰۰۱ از آن رونمایی شد. هماکنون نسخهی جدیدی از این نفربر زرهپوش عرضه شده است، اما نسخهی اولیهی AMV هنوز هم محبوبیت زیادی دارد. مدل اخیر در کشورهایی مانند کرواسی، لهستان و اسلوونی مورد استفاده قرار میگیرد.
باکسر
باکسر (Boxer) یکی از جدیدترین نفربرهای زرهپوش دنیا به شمار میرود؛ مدلی که توسط آلمان و هلند ساخته شده است. نکتهی جالب اینکه باکسر در حقیقت خودروی نظامی ماژولار با کاربردهای مختلف است که میتوان ماژولهای مختلف را روی آن سوار کرد. از نفربر باکسر میتوان بهعنوان حامل پیادهنظام، آمبولانس و حامل لوازم و سلاح بهره گرفت. آيا حالت چندکاربری همان چیزی است که تسلا قصد دارد از آن استفاده کند؟
پیرانا V
نفربر زرهی پیرانا (Piranha) نمای جلوی متفاوتی با بقیه دارد، اما هنوز هم شبیه سایر مدلهای موجود در این فهرست است. پیرانا V در سال ۲۰۱۰ رونمایی شد و از این مدل در موناکو و کشورهایی مانند دانمارک، رومانی و اسپانیا استفاده میشود.
ترکس
در مدل ترکس (Terrex) هم باز شاهد نمای جلویی تقریباً صاف هستیم. به نظر میآید این سبک ظاهری در خودروهای زرهی نظامی و نفربر جا افتاده است. نفربر ترکس متعلق به سنگاپور است و یکی از پیشرفتهترین نفربرهای زرهپوش دنیا به شمار میرود. ترکس از سال ۲۰۰۶ به نیروهای نظامی سنگاپور پیوست و از آن میتوان در خشکی و آب استفاده کرد.
پاتریا AMX XP
مقالههای مرتبط:
همانطور که متوجه شدید، تمام این خودروهای نظامی جدید نمای صاف و عجیبی در بخش جلو دارند که آنها را شبیه پیکاپ تسلا کرده است. پاتریا AMV XP در حقیقت نسخهی جدیدتر، پیشرفتهتر و بهروزرسانیشده از نفربر پاتریا AMV به شمار میرود که هماکنون لقب یکی از بهترین نفربرهای زرهی دنیا را به خود اختصاص داده است. عبارت XP در نام این خودروی نظامی بهمعنای فضای بار بیشتر و ایمنی و عملکرد بهتر است. گفته میشود که مدل پاتریا AMV XP در سال ۲۰۱۳ رونمایی شد و به سرعت مورد توجه اسلواکی قرار گرفت. ۸۱ دستگاه از پاتریا AMV تا سال ۲۰۲۴ به این کشور ارسال خواهد شد.
وینسنت پانگ، قائم مقام ارشد و رئیس هیات مدیرهی هواوی اعلام کرد، این شرکت در حال مذاکره با چند شرکت مخابراتی آمریکایی برای اعطای مجوز گسترش شبکهی 5G است. او اعلام کرد، تعدادی از شرکتهای آمریکایی برای عقد قراردادهای درازمدت یا خرید یکباره ابراز علاقه کردهاند. پانگ نام این شرکتها را اعلام نکرد. او دراینباره به خبرگزاری رویترز گفت:
در حال حاضر مشغول مذاکره با چند شرکت هستیم اما برای نهاییکردن هر نوع توافقی، راه بسیار طولانی در پیش خواهیم داشت. تعدادی از این شرکتها ابراز علاقه کردهاند.
پانگ اعلام کرد، این مذاکرات اخیرا آغاز شده و هنوز وارد مرحلهی صبحت دربارهی جزئیات احتمالی نشده است.
دولت آمریکا به دلیل آنچه احتمال جاسوسی شرکتهای چینی از مشتریان آمریکایی اعلام کرده، کارزاری برای منع خرید تجهیزات 5G هواوی بهراه انداخته است. هواوی بارها این ادعای دولت آمریکا را رد کرده است.
در حال حاضر هیچ شرکت آمریکایی سرویس 5G ارائه نمیدهد و سرویسهای ارائهشده توسط شرکتهای اروپایی اریکسون و نوکیا نسبت به سرویسهای ارائهشده توسط هواوی بسیار گرانقیمت هستند.
شرکت هواوی بهعنوان بزرگترین تولیدکنندهی سختافزارهای مخابراتی، در ماه مه در فهرست سیاه مراودات تجاری وزارت خزانهداری آمریکا قرار گرفت. آمریکا این شرکت و چند شرکت دیگر چینی را به دلیل آنچه جلوگیری از بهخطرافتادن امنیتملی خود اعلام کرد، مجبور کرده برای خرید قطعات ساخت آمریکا آمریکایی، مجوزهای بهخصوصی دریافت کنند.
واشنگتن همچنین هواوی را متهم به پولشویی، دور زدن تحریمها علیه ایران و سرقت اطلاعات تجاری متهم کرده اما طرف چینی این ادعاها را رد کرده است.
مقالههای مرتبط:
باتوجه به قوانینی که ابتدای ماه جاری میلادی توسط وزارت بازرگانی آمریکا تصویب شد، انتظار میرود هواوی بهزودی از زنجیرهی تأمین تجهیزات مخابراتی آمریکا خارج شود.
رن ژنگفی، مدیرعامل هواوی، ماه گذشتهی میلادی در مصاحبه با نیویورک تایمز و اکونومیست دربارهی ایدههایش برای حضور در بازار آمریکا صحبت کرده بود اما تا امروز مشخص نبود که آیا شرکتهای آمریکایی هم تمایلی به مراوده با این شرکت دارند یا خیر.
ماه گذشته یکی از مقامات وزارت خارجهی آمریکا دربارهی این موضوع به رویترز گفت:
اینکه شرکتهای آمریکایی تجهیزات چینی را با خود به خاک آمریکا بیاورند، اما سختافزار و نرمافزار آن را خودشان تأمین کنند، چندان منطقی به نظر نمیرسد. ممکن است حفرههای امنیتی در یک نرمافزار وجود داشته باشد که طرف چینی الزامی برای اعلام آنها نداشته باشد و این حفرهها در زمانهای مشخصی فعال شوند.
وینسنت پانگ اعلام کرده، نمیتواند دربارهی آینده مذاکرات دو طرفه پیشبینی داشته باشد. او به شرکتهای فناوری هشدار داده، هزینههای تحقیق و توسعهی شبکهی 5G پس از خرید یکبارهی فناوری از هواوی، بسیار گران تمام خواهد شد.
هواوی از سال ۲۰۰۹ تا امروز، میلیاردها دلار برای گسترش فناوری 5G هزینه کرده است.
پس از معرفی گوشی گوگل پیکسل ۴، مشخص شد که این سری محصولات برخلاف نسخههای قبلی از قابلیت پشتیبانگیری رایگان تصاویر با کیفیت اصلی روی گوگل فوتوز برخوردار نیستند. چند روز بعد وضع برای کاربران پیکسل بدتر شد؛ یکی از کاربران ردیت توضیح داد که گوشیهای آیفون به دلیل استفاده از فرمت HEIC، میتوانند بهصورت نامحدود تصاویر خود را با کیفیت اصلی روی گوگل فوتوز آپلود کنند. سایت AndroidPolice این مسئله را از گوگل جویا شد و گوگل درجواب تائید کرد که چنین امکانی وجود دارد؛ اما فقط یک «باگ» است که برطرف خواهد شد.
کاربر سایت ردیت توضیح میدهد که در حال حاضر گوشیهای اپل آیفون تصاویر را با فرمت فشردهشده و کارآمد HEIC که نسبت به فرمت فشردهشدهی JPEG گوگل کوچکتر هستند، ذخیره میکنند. این تصاویر وقتی روی گوگل فوتوز آپلود میشوند، دیگر نیازی به فشردهسازی از کیفیت اصلی به کیفیت JPEG ندارند؛ زیرا عملا کوچکتر از حالت دوم هستند.
راههای زیادی برای اثبات ادعاهای اخیر بهکار گرفته شده ولی هنوز مشخص نیست که کدام فایلهای رسانهای در گوگل فوتوز بهطور نامحدود ذخیره میشوند و کدامیک از چنین قابلیتی برخورددار نیستند.
اندرویدپلیس صحت این ادعا را از گوگل جویا شده و گوگل در پاسخ تائید کرده است، تصاویری که با فرمت HIEC/HEIF گرفتهشدهاند، فشرده نشده و میتوانند بهراحتی روی گوگل فوتوز آپلود شوند. سخنگوی گوگل به این سایت گفت:
ما از این اشکال آگاه هستیم و برای رفع آن تلاش میکنیم.
بااینحال، هنوز بعضی سؤالات بیجواب ماندهاند. آیا گوگل حتی باوجود اینکه تصاویر با فرمت HEIC کوچک بوده و حجم زیادی را اشغال نمیکنند، اقدام به دریافت هزینه برای نگهداری این نوع فایلها خواهد کرد؟ آیا گوگل به اجبار این تصاویر را دوباره به فرمت فشردهشدهی JPEG تبدیل خواهد کرد یا آنها را با همان فرمت HEIC فشرده میکند؟ در آخر، آیا حل این مشکل فقط تصاویر گرفتهشده توسط گوشیهای آیفون را شامل میشود یا روی تمام تصاویر با فرمت HEIC اعمال خواهد شد؟ (گوشیهای سامسونگ ذخیرهی تصاویر با این فرمت را پشتیبانی میکند؛ اما به نظر نمیرسد که کاربران این دستگاهها بهصورت گسترده از آن استفاده کنند.) هنوز مشخص نیست که گوگل چه تصمیمی اتخاذ خواهد کرد و باید منتظر اقدام گوگل ماند.
یوبیکو (Yubico)، شرکت سازندهی کلیدهای سختافزاری، نرمافزاری را منتشر کرده است که به کاربران امکان ورود به ویندوز با استفاده از کلید سختافزاری USB میدهد؛ روشی که ایمنی به مراتب بیشتری از گذرواژه یا پسورد در اختیار کاربران قرار میدهد. شرکت سوئدی یوبیکو اعلام کرد که این ویژگی که طی ۶ ماه گذشته تحت آزمایش گسترده قرار گرفته است، به کاربران امکان میدهد که با متصلکردن یک کلید USB به رایانهی شخصی خود، لایه دوم تأیید اعتبار را به حسابهای ویندوز اضافه کنند.
مقالههای مرتبط:
برای استفاده از یوبیکی «YubiKey»، گوگل تایتان «Google Titan» و سایر کلیدهای امنیتی سختافزاری برای ورود به سیستم، باید قطعهی سختافزاری کوچکی را به یک درگاه USB متصل کنید که با عامل تأیید هویت دیگری مانند رمز عبور، اثر انگشت، تشخیص چهره یا پین کد همراه است. برخی از کلیدهای امنیتی سختافزاری نیز تأیید هویت بیسیم را از طریق NFC یا اتصالات بلوتوث ارائه میدهند.
مایکروسافت از ماهها قبل پشتیبانی کلیدهای امنیتی سختافزاری را برای اوتلوک، اسکایپ، ایکسباکس لایو، آفیس و سایر خدمات آنلاین ارائه داده است، اما در گذشته امکان استفاده از یوبی کی فقط برای کاربران لینوکس و مک در دسترس بود و کاربران ویندوز امکان استفاده از این سختافزار را نداشتند. این خبر چند روز پس معرفی نسخهی USB-C کلید امنیتی تایتان گوگل اعلام شد که با اندروید، macOS، کرومOS و ویندوز سازگار است. این اقدام گامی بزرگ به سوی آینده است که در آن دیگر لازم نیست رمز عبور بهخاطر داشته باشیم.
باتوجهبه استفادهی اکثر کاربران از رمزهای عبور تکراری و نقصهای امنیتی فراوان، هکرها به بسیاری از گذرواژهها دسترسی دارند. استفاده از کلیدهای امنیتی سختافزاری یکی از راههای جلوگیری از هک شدن رمز عبور و افزایش امنیت کامپیوتر است. استفاده از کلید امنیتی در ویندوز، نیاز به استفاده از رمزهای عبور را بهطور کامل برطرف نمیکند. کاربر باید ابتدا رمز ورود خود را وارد و سپس از یوبی کی برای تکمیل ورود استفاده کند. به این ترتیب، با بهدستآوردن رمز عبور دسترسی مهاجمان به سیستم کاربر امکانپذیر نیست.
محافظت از لپتاپ و گوشی موبایل از دیگر ویژگیهای ارائهشده توسط این کلید است. این ویژگی برای کسانی که مسافرت میکنند و احتمال بیشتری دارند که لپتاپ را در تاکسی رها کنند یا در فرودگاه و مکانهای دیگر مورد سرقت قرار بگیرد، از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ هرچند با توجه به حملههای اینترنتی، محافظت از حسابهای کاربری آنلاین برای عموم کاربران اهمیت بیشتری دارد.
مایکروسافت بهتازگی درجریان رویدادی اختصاصی از جدیدترین محصولات خانوادهی سرفیس رونمایی کرد. هفتهی گذشته کوپرتینوییها چند فیلم تبلیغاتی جدید از محصولات تازه معرفیشده، از جمله تبلت سرفیس پرو ایکس را منتشر کردند. این ویدئوها را میتوانید در زیر مشاهده کنید. همهی این فیلمها مزیتهای سرفیسهای مایکروسافت را برجسته کرده و قابلیتهای اصلی دستگاه را بهرخ میکشند.
( آنچه در ادامه میخوانید، توصیف مایکروسافت از دستگاههای سرفیس جدید است.)
مقالههای مرتبط:
سرفیس لپتاپ ۳
- طراحی زیبا و ظریف؛ نازک و سبک؛ وزن آن از ۱/۳ کیلوگرم آغاز میشود؛ حمل سرفیس لپتاپ ۳ آسان خواهد بود.
- از میان ترکیبات میتوانید چند رنگ انتخاب کنید: ماسهسنگی جدید، مشکی مات پلاس، آبی کبالت و پلاتینیوم.
- سرعت و کاراییِ بهبودیافته برای انجام هر آنچه میخواهید؛ با جدیدترین پردازندهها؛ سرفیس لپتاپ ۳ دو برابر سریعتر از سرفیس لپتاپ ۲ است.
- دارای راههای بیشتری برای اتصال؛ با درگاههای USB-C و USB-A برای متصلشدن به نمایشگرها؛ داک و...؛ لوازم شارژ.
- دارای توان باتری در تمام روز؛ با حداکثر ۱۱/۵ ساعت عمر باتری؛ بهعلاوهی زمان استندبای، وقتی از آن استفاده نمیکنید. باقابلیت شارژ سریع از صفر تا ۸۰ درصد در زمان تقریبی یک ساعت.
مقالههای مرتبط:
سرفیس پرو ایکس
- مشکلی در نبود وایفای نیست؛ علاوه بر وایفای، هر مدل با اتصال LTE Advanced Pro عرضه خواهد شد.
- ایدهآل برای زندگیِ در حرکت شما؛ صیقلی و باریک؛ با رنگ مشکی مات. سرفیس پرو ایکس فقط ۷/۳ میلیمتر عرض دارد و وزن آن از ۸۰۰ گرم آغاز میشود.
- با صفحهنمایش ۱۳ اینچی بیشتر ببینید و بیشتر کار کنید. با صفحهنمایش تقریبا بدون حاشیهی پیکسلسنس لمسی و نسبت تصویر ۳ به ۲ که امضای سرفیس است، میتوانید بیشترین فضای کاری را داشته باشید.
- قدرتگرفته از کوالکام؛ پردازندهی جدید مایکروسافت SQ1، عملکرد چندگانهی لپتاپ، عمر باتری طولانی و اتصال سریع LTE و وایفای را برای شما به ارمغان میآورد.
- طراحی فوق باریک و تطبیقپذیر. سرفیس پرو ایکس با تبدیلشدن از لپتاپی فوق نازک به تبلتی قدرتمند و سپس تبدیل به استودیویی قابلحمل، با شما سازگار خواهد شد.
مقالههای مرتبط:
سرفیس پرو ۷
- نسلی جدید، بهترین لپتاپ در کلاس خود با قابلیت استفاده بهصورت لپتاپ و استودیو؛ بنابراین میتوانید تایپ کنید، لمس کنید، ترسیم کنید، بنویسید، کار کنید و طبیعیتر بازی کنید.
- قدرتمندتر و سریعتر از سرفیس پرو ۶؛ با پردازندهی اینتل در سطح لپتاپ و گرافیکی پیشرفته.
- با راههای پیشرفتهای برای اتصال، با دو درگاه USB-C و USB-A برای اتصال به نمایشگرها، داک و همچنین لوازم شارژ.
- طراحی فوقالعادهای که وزن آن را حس نخواهید کرد؛ سرفیس پرو ۷ فوقالعاده باریک و سبک است و وزن آن ۸۰۰ گرم شروع میشود.
- دوام باتری طولانی تا ۱۰/۵ ساعت؛ بهعلاوهی امکان شارژ سریع از صفر تا تقریبا ۸۰ درصد در حدود یک ساعت.
-
بعد از فاش شدن مشخصات منتسب به پردازندهی نسل دهمی Core i3 اینتل، ساعاتی پیش شاهد افشای جزئیات مربوط به مدل قدرتمندتر پردازندههای نسل دهمی این شرکت یعنی Core i5 بودیم.
براساس جدیدترین شایعهها، اینتل قصد دارد پشتیبانی از مالتی تردینگ را به پردازندهی Core i5 نسل دهمی سری کامت لیک (Comet Lake) بیاورد. مدارک مربوط به پشتیبانی Core i5 نسل دهم از مالتی تردینگ از سوی دیتابیس Sisoftware فاش شدهاند. در همین دیتابیس شاهد فاش شدن مشخصات فنی منتسب به پردازندهی موردبحث نیز بودیم.
گرچه از پردازندهی جدید اینتل بهطور مستقیم با نام Core i5 یاد نشده است، اما در فهرست فاش شده از طریق دیتابیس Sisoftware شاهد پردازندهای با ۶ هستهی پردازشی و ۱۲ ترد هستیم. این حقیقت را نباید فراموش کرد که اینتل پردازندههای متعددی را با ۶ هسته روانهی بازار کرده است که از میان آنها میتوانیم به Core i7-8700K و Core i7-8086K اشاره کنیم. افزون بر این موارد، اینتل مدتی پیش پردازندههای نسل دهمی مخصوص نوتبوکها را با ۶ هسته و ۱۲ ترد معرفی کرده بود که این پردازندهها نیز عضو خانوادهی کامت لیک هستند.
تفاوت مهم بین پردازندهی جدید اینتل با موارد یادشده در بخش نهایی پاراگراف بالا، این است که پردازندهی موردبحث مخصوص رایانههای دسکتاپ بوده و روی پلتفرم ECS H470-SF110 موردآزمایش قرار گرفته است. خاطرنشان میکنیم که تراشهی موردبحث از ۶ هستهی پردازشی در کنار ۱۲ ترد بهره میگیرد.
در حال حاضر تنها به فرکانس پردازشی پایهی این تراشه اشاره شده است (۲/۰ گیگاهرتز) که نشان میدهد احتمالا تراشهی جدید Core i5 در سری ES جای میگیرد؛ تراشههای ES آن دسته از تراشههای اینتل هستند که هنوز به مراحل پایانی تولید نرسیدهاند و بهنوعی نسخهی آزمایشی محسوب میشوند.
افزون بر موارد یادشده، ظاهرا پردازندهی نسل دهمی Core i5 اینتل قرار است به ۳ مگابایت کش سطح دوم (L2 Cache) و ۱۲ مگابایت کش سطح سوم (L3 Cache) مجهز شود.
پیشتر شایعات مختلفی را شنیده بودیم که براساس آنها اینتل قصد دارد در تمامی مدلهای پردازندههای نسل دهمیاش از مالتی تردینگ استفاده کند؛ جزئیات فاششدهی منتسب به پردازندهی نسل دهمی Core i5 باری دیگر مهر تأییدی بر این شایعات میزنند. با این حساب پردازندههای سری Core i3 جدید اینتل از ۴ هستهی پردازشی در کنار ۸ ترد بهره خواهند گرفت، مدلهای Core i5 به ۶ هستهی پردازشی و ۱۲ ترد مجهز خواهند شد، پردازندههای Core i7 نسل دهمی از ۸ هستهی پردازشی و ۱۶ ترد بهرهمند خواهند بود و نهایتا پردازندههای نسل دهمی Core i9 از ۱۰ هستهی پردازشی و ۲۰ ترد استفاده خواهند کرد.
موارد یادشده در بالا، بهطور خلاصه به این معنی هستند: پردازندهی نسل دهمی Core i3 اینتل قرار است جایگزین پرچمدار نسل هفتمی دسکتاپ شود؛ پردازندهی نسل دهمی Core i5 جایگزین پردازندهی پرچمدار نسل هشتمی خواهد شد؛ پردازندهی نسل دهمی Core i7 جایگزین پرچمدار پردازندههای نسل نهمی یعنی Core i9 خواهد شد تا نهایتا پردازندهی نسل دهمی Core i9 بهعنوان قدرتمندترین پردازندهی سری Core ساختهشده توسط اینتل شناخته شود و جدیدترین پرچمدار این شرکت لقب گیرد.
با نگاهی کلی به مشخصات پردازندههای نسل دهم به این نتیجه میرسیم که این خانواده از پردازندههای مرکزی، خانوادهای بسیار قدرتمند بهشمار میآید. این موضوع بهخصوص هنگام مشاهدهی سرعت کلاک پردازندهها که بهلطف لیتوگرافی ۱۴ نانومتر+++ بهدست آمدهاند، خودش را نشان میدهد. افزون بر این موارد، پردازندههای جدید اینتل همچنان از لحاظ IPC (دستورالعمل در سیکل) اندکی بهتر از پردازندههای سری رایزن AMD هستند.
طبق عقیدهی برخی کارشناسان، در حالت کلی پشتیبانی پردازندهی نسل دهمی Core i3 از مالتی تردینگ اتفاقی مثبت و خوب بهشمار میآید، اما در هر صورت نباید فراموش کنید که بیشتر درآمد اینتل همواره از فروش پردازندههای سری Core i5 و Core i7 بهدست آمده است. با درنظرگرفتن معرفی و عرضهی پردازندههای خانوادهی رایزن ۳۰۰۰ شرکت AMD و همچنین برخی مشکلات اینتل در زمینهی تأمین قطعات پردازندههای جدیدش، احتمالا موضوع یادشده درمورد درآمد اینتل از پردازندههای Core i5 و Core i7 دیگر ادامهدار نخواهد بود.
براساس ادعای کارشناسان، پردازندههای مرکزی رایزن ۶ و رایزن ۷ نسل سوم AMD توانستهاند بهطور کامل از لحاظ عملکرد، پردازندههای همردهی اینتل را پشت سر بگذارند. بااینحال اگر اینتل قیمت مناسبی را برای پردازندههای جدیدش تعیین کند، تراشههای Core i5 و Core i7 پتانسیل این را دارند که باری دیگر به محصولی محبوب در بین کاربران تبدیل شوند.
با فرض اینکه اینتل بخواهد سیاستهای قیمتگذاری همیشگیاش را در پردازندههای جدید اعمال کند، میتوانیم حدسهایی را در این زمینه مطرح کنیم. بر همین اساس پیشبینی میکنیم اینتل بخواهد پردازندهی نسل دهمی Core i9 خودش را که از ۱۰ هسته و ۲۰ ترد بهره میگیرد، با قیمتی در حدود ۵۰۰ دلار روانهی بازار کند. اینتل مدتی پیش قیمت نهایی پردازندهی HEDT (پرچمدار سطحبالای دسکتاپ) جدید خود یعنی Core i9-10900X را ۵۹۰ دلار اعلام کرد؛ این پردازنده نیز برای پردازش وظایف مختلفی که به آن محول میشود از ۱۰ هستهی پردازشی در کنار ۲۰ ترد استفاده میکند.
پردازندهی Core i9-10900X اینتل دارای حداکثر ۴/۷ گیگاهرتز فرکانس پردازشی بوست است و از ۱۳/۷۵ مگابایت کش سطح سوم بهره میگیرد؛ افزون بر موارد یادشده، تراشهی موردبحث دارای توان طرای حرارتی (TDP) معادل ۱۲۵ وات است.
اینتل قیمت بهنسبت بالایی را برای پرچمدار پیشین HEDT خودش که از ۸ هسته بهره میگرفت تعیین کرد. این پردازنده که از آن با نام Core i7-7820X یاد میشود، ۶۰۰ دلار قیمت داشت و مدل معمولی آن با قیمت ۴۸۰ دلار عرضه شده بود. با درنظرگرفتن همین موضوع میتوانیم انتظار داشته باشیم که اینتل بخواهد پردازندهی ردهبالای جدیدش را با قیمتی رقابتی عرضه کند تا این محصولات بتوانند عملکرد خوبی در بازار در برابر AMD Ryzen 9 3900X از خود نشان دهند. در این بین حتی پردازندهی Core i9-9900X که در دستهی پردازندههای HEDT نیز جای میگیرد قیمت بسیار بالایی دارد (۹۰۰ دلار).
مشخصات فنی مربوط به پردازندههای نسل دهمی خانوادهی کامت لیک اینتل اخیرا توسط برخی منابع فاش شدهاند که تمامی آنها را میتوانید در جدول زیر مشاهده کنید. مشخصات یادشده در جدول زیر همگی براساس شایعات ذکر شدهاند و رسمی نیستند:
مشخصات فنی غیررسمی منتسب به پردازندههای نسل دهمی خانوادهی کامت لیک اینتل | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
نام پردازندهی مرکزی (CPU) | لیتوگرافی | تعداد هسته / تعداد ترد | فرکانس پردازشی پایه | فرکانس پردازشی بوست (تک هستهای) | واحد پردازش گرافیکی | میزان حافظهی کش | توان طراحی حرارتی (TDP) | قیمت عرضه به بازار |
Intel Core i9-10900KF | ۱۴ نانومتر+++ | ۱۰ / ۲۰ | ۳/۴ گیگاهرتز | ۵/۲ گیگاهرتز | نامشخص | ۲۰ مگابایت | ۱۰۵ وات | ۴۹۹ دلار آمریکا |
Intel Core i9-10900F | ۱۴ نانومتر+++ | ۱۰ / ۲۰ | ۳/۲ گیگاهرتز | ۵/۱ گیگاهرتز | نامشخص | ۲۰ مگابایت | ۹۵ وات | ۴۹۹ دلار آمریکا |
Intel Core i9-10800F | ۱۴ نانومتر+++ | ۱۰ / ۲۰ | ۲/۷ گیگاهرتز | ۵/۰ گیگاهرتز | نامشخص | ۲۰ مگابایت | ۶۵ وات | ۴۰۹ دلار آمریکا |
Intel Core i7-10700K | ۱۴ نانومتر+++ | ۸ / ۱۶ | ۳/۶ گیگاهرتز | ۵/۱ گیگاهرتز | UHD 730 | ۱۶ مگابایت | ۹۵ وات | ۳۳۹ دلار آمریکا |
Intel Core i7-10700 | ۱۴ نانومتر+++ | ۸ / ۱۶ | ۳/۱ گیگاهرتز | ۴/۹ گیگاهرتز | UHD 730 | ۱۶ مگابایت | ۶۵ وات | ۲۹۹ دلار آمریکا |
Intel Core i5-10600K | ۱۴ نانومتر+++ | ۶ / ۱۲ | ۳/۷ گیگاهرتز | ۴/۹ گیگاهرتز | UHD 730 | ۱۲ مگابایت | ۹۵ وات | ۲۶۹ دلار آمریکا |
Intel Core i5-10600 | ۱۴ نانومتر+++ | ۶ / ۱۲ | ۳/۲ گیگاهرتز | ۴/۸ گیگاهرتز | UHD 730 | ۱۲ مگابایت | ۶۵ وات | ۲۲۹ دلار آمریکا |
Intel Core i5-10500 | ۱۴ نانومتر+++ | ۶ / ۱۲ | ۳/۱ گیگاهرتز | ۴/۶ گیگاهرتز | UHD 730 | ۱۲ مگابایت | ۶۵ وات | ۱۹۹ دلار آمریکا |
Intel Core i5-10400 | ۱۴ نانومتر+++ | ۶ / ۱۲ | ۳/۰ گیگاهرتز | ۴/۴ گیگاهرتز | UHD 730 | ۱۲ مگابایت | ۶۵ وات | ۱۷۹ دلار آمریکا |
Intel Core i3-10350K | ۱۴ نانومتر+++ | ۴ / ۸ | ۴/۱ گیگاهرتز | ۴/۸ گیگاهرتز | UHD 730 | ۹ مگابایت | ۹۱ وات | ۱۷۹ دلار آمریکا |
Intel Core i3-10320 | ۱۴ نانومتر+++ | ۴ / ۸ | ۴/۰ گیگاهرتز | ۴/۷ گیگاهرتز | UHD 730 | ۹ مگابایت | ۹۱ وات | ۱۵۹ دلار آمریکا |
Intel Core i3-10300 | ۱۴ نانومتر+++ | ۴ / ۸ | ۳/۸ گیگاهرتز | ۴/۵ گیگاهرتز | UHD 730 | ۹ مگابایت | ۶۲ وات | ۱۴۹ دلار آمریکا |
Intel Core i3-10100 | ۱۴ نانومتر+++ | ۴ / ۸ | ۳/۷ گیگاهرتز | ۴/۴ گیگاهرتز | UHD 730 | ۷ مگابایت | ۶۲ وات | ۱۲۹ دلار آمریکا |
شما کاربران زومیت چه دیدگاهی در این زمینه دارید؟
گروه نرمافزاری SAP خبر از عقد قرارداد با مایکروسافت در حوزهی خدمات ابری داد. آنها در همکاری با غول نرمافزاری جهان تلاش میکنند تا در دورهای سهساله، خدمات ابری خود را به مشتریان تجاری بهبود ببخشند. هدف نهایی، کمک به مشتریان در جابهجایی فرایندهای کسبوکار به فضای ابری است.
مقالههای مرتبط:
همکاری مایکروسافت و SAP بهنام Embrace در منابع خبری ذکر شد. راهکار جدید به مشتریان امکان میدهد تا عملیات میزبانی شده در سرورهای از راه دور را مدیریت کنند. سرورهای مذکور توسط دیتابیسهای پرچمدار SAP بهنام S/4HAN مدیریت میشوند. مدیرعامل جدید SAP، جنیفر مورگان در بیانیهای همراهبا گزارش مالی فصل سوم شرکت، خبر همکاری با ردموندیها را رسانهای کرد و به خبرنگاران گفت:
ما خدمات پلتفرم ابری SAP را در مجموعهای گردآوردی کردیم تا به مشتریان در توسعه، همگامسازی و هماهنگی سیستمهای SAP، کمک کنیم.
مورگان در ادامهی صحبتهای خود گفت که محصول جدید از طریق کانالهای توزیع مایکروسافت به فروش خواهد رفت. SAP کمی پیش از همکاری با مایکروسافت، تغییر مدیریتی مهمی را تجربه کرده بود. بیل مکدرموت که سالها بهعنوان مدیرعامل این شرکت فعالیت میکرد، کمی پیش جای خود را به مورگان داد تا اولین مدیرعامل زن در شاخص بازار سهام بلوچیپ دکس مشغول به کار شود. او بههمراه کریستین کلین، مدیرعامل مشترک SAP است.
همکاری SAP با مایکروسافت، آمار قرارداد خدمات ابری آنها را در سهماههی سوم، دوبرابر کرد. مشتریان SAP، همیشه از دشواری جابهجایی از مدل کاری این شرکت (سرویسهای On-Premise) به سرویسهای میزبانیشده از راه دور، شکایت داشتند. بههمین دلیل آنها تصمیم گرفتند تا با همکاری یکی از پیشگامان خدمات ابری در جهان، این نوع از خدمات را با بازدهی بیشتر به مشتریان ارائه کنند.
SAP در حال حاضر همکاری نزدیکی در حوزههای متعدد با مایکروسافت دارد. خصوصا زیرمجموعهی آژور، بهعنوان یکی از مقاصد ارتباط و همکاری دو شرکت شناخته میشود. البته آنها با گوگل و شرکت خدمات ابری آمازون AWS هم در حوزههای ابری همکاری میکنند.
تغییر تمرکز و اهمیت SAP از خدمات ابری تحت برند خودش، بهعنوان یکی از فاکتورهای مهن در پیشرفتهای مالی این شرکت محسوب میشود. حاشیهی سود آنها در فصل سوم سال جاری، با افزایش ۵/۴ درصدی به ۶۹ درصد رسید. شایان ذکر است آنها برای سال ۲۰۲۳، حاشیهی سود ۷۵ درصدی را پیشبینی کردهاند.
آمار SAP برای فصل سوم سال جاری میلادی، افزایش درآمد ۱۰ درصدی را نشان میدهد. بهعلاوه سود عملیاتی آنها رشد ۱۵ درصدی را در دورهی مذکور تجربه کرده است. با اصلاحات نهایی و محاسبهی هزینههای جزئی، سود عملیاتی، رشد ۱/۷ درصدی را نشان میدهد. علاوه بر گزارش مالی، پیشبینیهای SAP برای ادامهی سال و تا سال ۲۰۲۳ هم منتشر شد. آنها پیشبینیهای گذشته را تکرار کردند. گزارش نهایی در رویدادی در ۱۲ نوامبر به سرمایهگذاران اعلام میشود که در نیویورک برگزار خواهد شد.
تویوتا برای سال ۲۰۲۰ تغییراتی را روی مدل بازار ژاپن کراساور کوچک C-HR اعمال کرده که به نسخههای اروپایی و امریکایی این خودرو شباهت دارد. خودروسازان معمولا برای نسخههایی که در بازار داخلی کشور خودشان عرضه میکنند تیپهای متفاوتی را در نظر میگیرند که در بیشتر اوقات در سایر بازارها نمیتوان آنها را خریداری کرد. یکی از همین موارد، تویوتا C-HR GR Sport بود که توسط واحد خودروهای اسپرت تویوتا طراحی شده و در بازار ژاپن عرضه خواهد شد. این مدل در مقایسه با نسخهی استاندارد C-HR دارای تغییراتی ظاهری و سیستم تعلیق ارتقا یافته است که آن را تبدیل به خودرویی با لذت رانندگی بالاتر در مقایسه با نسخهی عادی C-HR میکند.
در بخش ظاهری تویوتا C-HR GR Sport باید به سپر جلوی جدید، جلو پنجرهی جدید، مه شکنهای بزرگ، گارد زیر سپر، نوشتهی GR Sport روی جلو پنجره، گلگیرهای جلوی جدید، در صندوق عقب جدید و رینگهای ۱۹ اینچی دو رنگ اشاره کرد که روی آنها لاستیکهای 225/45 R19 نصب شدهاند. مشتریان میتوانند تویوتا C-HR GR Sport را در ۱۱ رنگ برای بدنه سفارش دهند که شامل ۵ رنگ در نسخههای دو رنگ با سقف مشکی نیز میشوند.
درون کابین تویوتا C-HR GR Sport نیز تغییراتی مانند غربیلک فرمان کوچک و اسپرت، روکش چرمی و دوخت نقرهای روی غربیلک فرمان، صندلیهای اسپرت با لوگوی GR و دوخت نقرهای رنگ، پدالهای آلومینیومی و تریم داخلی نقرهای تیره اشاره کرد.
در کنار این موارد ظاهری، تویوتا C-HR GR Sport در زیر بدنهی خود شاهد نصب قطعهی تقویت کنندهی شاسی است که مقاومت شاسی را افزایش میدهد. واحد خودروهای اسپرت تویوتا نیز تغییراتی را در سیستم تعلیق این مدل از C-HR اجرا کرده که شامل کمک فنرهای جدید، فنرهای اسپرت و میل موجگیرهای جدیدی هستند و توانایی خودرو در پیچها را افزایش دادهاند.
تویوتا C-HR در مدل مخصوص بازار ژاپن تغییراتی مشابه با نسخههای اروپایی و آمریکایی را در بخش فنی نیز تجربه میکند. این مدل بهصورت استاندارد به جعبهدندهی دستی ۶ سرعتهی جدیدی با نام iMT مجهز شده است. این جعبهدندهی هوشمند به یک پیشرانهی ۱.۲ لیتری توربو ۴ سیلندر هماهنگ شده است که نیرو را به چرخهای جلو انتقال میدهد. تویوتا C-HR مدل ۲۰۲۰ همچنین به سیستم اطلاعات و سرگرمی جدید مجهز شده که اندروید اتو و اپل کارپلی را نیز پشتیبانی میکند.
مقالههای مرتبط:
تویوتا C-HR مدل ۲۰۲۰ از ماه اکتبر با قیمت پایهی ۲ میلیون و ۳۶۷ هزار ین معادل ۲۱ هزار و ۷۹۰ دلار در تیپ پایهی ST وارد بازار ژاپن خواهد شد. مدل پایه از پیشرانهی ۱.۲ لیتری توربو و جعبهدندهی دستی استفاده میکند. ارزانترین مدل GR Sport تویوتا C-HR نیز بر پایهی تیپ ST عرضه خواهد شد و ۲ میلیون و ۷۳۲ هزار ین یا ۲۵ هزار و ۱۵۰ دلار قیمت دارد. در کنار نسخهی ۱.۲ لیتری توربو امکان سفارش C-HR با پیشرانهی هیبریدی ۱.۸ لیتری با کد THS II و به همراه سیستم چهار چرخ محرک و جعبهدندهی Super CVT-i وجود دارد.
بسیاری از انسانهای امروزی DNA انسانتبارهای منقرضشدهای مانند نئاندرتالها را بهارث بردهاند؛ اما اکنون مشخص شده است این میراث ژنی قدمتی بیش از تصورات پیشین دارد. تجزیهوتحلیلهای ژنتیکی از DNA انسانهای امروزی در یک دههی گذشته حاکی از آن بوده است که انسانها به دفعات زیادی با انسانتباران دیگر ازجمله نئاندرتالها آمیزش کردهاند؛ درنتیجه، DNA این انسانتبارهای منقرضشده را میتوان در بسیاری از مردمان امروزی یافت.
نئاندرتالها و دنیسوواها حدود ۳۵ تا ۴۰ هزار سال قبل منقرص شدند؛ اما اکنون تمامی انسانهای زندهی خارج از آفریقا، درصدی از DNA نئاندرتال و بسیاری از مردم آسیا، بهويژه جنوبشرق آسیا، DNA دنیسوواها را بهارث بردهاند. بخشی از این DNA ممکن است برای انسانهای مدرن مزایایی نیز داشته باشد. بااینحال، پژوهشگران در بررسی اخیر قطعات کوچکی از DNA باستانی را تجزیهوتحلیل کردند و پاسخی برای این پرسش نداشتند.
بهگفتهی اِوان آیکلر، متخصص ژنتیک از دانشگاه واشنگتن در سیاتل، در بررسیهای پیشین بیشتر پژوهشگران تمرکز خود را روی تغییرات تکنوکلئوتیدی گذاشته بودند. حال، آیکلر و همکارانش یک قدم جلوتر رفته و در پژوهش خود چگونگی حذف و تکثیر توالی ژنی را بررسی کردهاند.
این تغییرات ژنتیکی بزرگتر ازنظر زیستشناختی تأثیرات مهمی بر انسان میگذارد. پژوهشگران در بررسی خود به حضور طولانیمدت DNA نئاندرتال و دنیسووا در مردم ملانزی پی بردند. آنچه پژوهشگران یافتند، دو قطعهی بزرگ از DNA در مردمان ملانزی بود. یکی از قطعات DNA روی کروموزوم ۱۶ قرار داشت که از انسان دنیسووا نشئت میگرفت و تکثیرپذیر بود. قطعهی دیگر روی کروموزوم ۸ قرار داشت و از نئاندرتالها بهارث رسیده بود و قابلیت حذف و تکثیر را داشت. ازآنجاکه قابلیت تکثیر درصورت سودمندی به ژن اصلی اجازهی تکثیر را میدهد، اهمیت فراوانی برای انسان دارد و ممکن است موجب مزایای تکاملی متعددی در مردمان ملانزی شده باشد.
مقالههای مرتبط:
پژوهشگران در مقالهی خود اشاره کردهاند هر دو قطعهی DNA نشانههایی از انتخاب طبیعی را در خود دارند که بهنظر میرسد از مزایایی برخوردار بودند؛ بههمیندلیل نیز، قرنها در مردمان ملانزی باقی ماندهاند. بااینحال، مشخص نیست چرا بومیان ملانزی از هر جمعیت انسانی دیگری DNAهای باستانی بیشتری دارند. شاید دلیل آن تماس بیشتر اجداد ملانزیهای کنونی با انسانتبارهای منقرض شده باشد.
درواقع، اجداد بومیان کنونی ملانزی عمدتا در ۵۰ هزار سال تاریخ خود جمعیتی منزوی بوده و فقط از حدود سههزار قبل با جمعیتهای غیربومی آمیزش کردهاند. باوجوداین، یافتههای اخیر نشان میدهد DNAهای باستانی حاصل از این دو انسانتبار منقرضشده بین ۴۰ تا ۱۲۰ هزار سال قبل وارد جمعیت ملانزیها شده است.
آیکلر میگوید این ژنهای باستانی به موفقیت انسانهای امروزی خارج از آفریقا کمک شایانی کردند. نئاندرتالها و دنیسوواها قبل از اینکه انسانهای مدرن از آفریقا مهاجرت کنند، صدهاهزار سال در اروپا و آسیا زندگی کرده بودند؛ بههمیندلیل، سازگاریهای تکاملی لازم برای شرایط آبوهوایی و غذاها و بیمارهای مختلف را بهدست آورده بودند. ازاینرو، آیکلر این ژنهای مفید را «نوعی آزمایش برای پیشمادهی انسانهای مدرن» میداند.
بااینهمه، مشخص نیست این میراث ژنی چه مزایایی برای مردمان ملانزی داشته است. آیکلر میگوید:
فکر میکنم بزرگترین مسئلهی پیش روی ما، اثبات عملکرد این ژنها باشد. بررسی این امر نیز بهدلیل اینکه این ژنها فقط در انسان یافت میشود و نمیتوان از آزمایش روی نمونههای حیوانی استفاده کرد، دشواریهای خاص خود را دارد.
پیکسل ۴ و پیکسل ۴ ایکس ال جدیدترین گوشیهای هوشمند اهالی مانتین ویو هستند که چند روز پیش معرفی شدند. پیکسل ۴ در مقایسه با پیکسل ۳ تفاوتهای درخورتوجهی بهخود دیده است؛ اما یکی از مهمترین تغییرات نسل جدید گوشیهای گوگل، بهرهمندی آنها از فناوری تشخیص چهره بهجای حسگر اثرانگشت است.
گوگل هنگام معرفی پیکسل ۴ اعلام کرد حسگرهای ویژهای در حاشیهی بالای نمایشگر جای داده است که امکان فعالشدن فناوری اختصاصی تشخیص چهره را فراهم میکنند. طبق ادعای گوگل، فناوری تشخیص چهرهی پیکسل ۴ سریعترین فناوری تشخیص چهره در بین گوشیهای هوشمند بهشمار میآید. گوگل همچنین از سیستم تشخیص چهرهی گوشی جدیدش بهعنوان سیستمی «امن» یاد کرده است؛ اما ظاهرا نمیتوانیم چندان روی امنیت زیاد آن حساب بازکنیم؛ زیرا طبق ادعای برخی رسانهها، حتی اگر چشمان کاربر بسته باشد، امکان بازکردن قفل گوشی پیکسل ۴ ازطریق سیستم تشخیص چهره وجود دارد.
مقالههای مرتبط:
در پی اعتراضها به این موضوع، گوگل ساعاتی پیش اطلاعیهای دراختیار رسانهی ورج قرار داد و اعلام کرد بهروزرسانی نرمافزاری ویژهای برای رفع مشکل یادشده منتشر خواهد کرد. بااینحال، زمان انتشار این بهروزرسانی احتمالا باب میل بسیاری از کاربران نخواهد بود. گوگل دراینزمینه میگوید:
مشغول کار روی قابلیتی هستیم که کاربر بهلطف آن میتواند قفل گوشی را فقط زمانی بازکند که چشمانش بسته نباشد. این قابلیت ماههای آینده در قالب بهروزرسانی نرمافزاری دردسترس قرار خواهد گرفت.
قابلیت تشخیص چهرهی پیکسل ۴ گوگل شباهت بسیار زیادی به سیستم تشخیص چهرهی آیفونهای نسل جدید اپل دارد. در این سیستم تشخیص چهره، از پروژکتورهای خاصی استفاده میشود که نور مادونقرمز را بهسمت چهرهی کاربر ساطع میکنند. درضمن، در این سیستم از دوربین هم بهره گرفته میشود تا نهایتا نقشهی سهبعدی دقیقی از چهرهی کاربر ثبت شود. این موضوع باعث میشود سیستم تشخیص چهرهی گوشیهای پیکسل و آیفون، امنتر و دقیقتر از سیستمهای تشخیص چهرهی معمولی باشند. درواقع، سیستم تشخیص چهرهی آیفون ازطریق عکس یا ویدئو در صفحهای تخت، گول نمیخورد.
فناوری تشخیص چهرهی اپل که از آن با نام فیسآیدی یاد میشود، برای عملکرد دقیق به این نیاز دارد که کاربر بهطور مستقیم به گوشی نگاه کند؛ وگرنه امکان بازکردن قفل گوشی از این طریق وجود نخواهد داشت. البته کاربران میتوانند درصورت تمایل، این قابلیت را غیرفعال کنند.
گوگل در اظهارات پیشینش گفته بود:
درحالحاضر، نمیتوانیم دقیق دربارهی قابلیتهای جدید سیستم تشخیص چهرهی پیکسل ۴ در آینده یا حتی زمان انتشار این قابلیتها سخن بهمیان آوریم؛ اما همچون بسیاری از محصولاتمان، سیستم تشخیص چهرهی پیکسل ۴ نیز بهگونهای طراحی شده است تا بهمرور زمان ازطریق بهروزرسانیهای نرمافزاری بهبود پیدا کند.
ظاهرا سرانجام به زمان اعمال نخستین بهبودها در سیستم تشخیص چهرهی پیکسل ۴ نزدیک میشویم. در چند وقت اخیر، افشای گزارشهای مختلفی دربارهی قابلیت جدید سیستم تشخیص چهرهی پیکسل ۴ را شاهد بودهایم. در این گزارشها گفته شده بود قرار است به تنظیمات سیستم تشخیص چهره، گزینهای با عنوان Require eyes to be open (نیاز به بازبودن چشمها) اضافه شود. بااینحال، گزینهی مذکور فعلا در تنظیمات سیستم تشخیص چهرهی پیکسل ۴ دیده نمیشود. شایان ذکر ایت این گزینه حتی در گوشیهایی که گوگل با خود به مراسم معرفی آورده بود، وجود نداشت.
گوگل در اطلاعیهی جدید تأکید کرده است سیستم تشخیص چهرهی گوشیهای جدیدش حتی با وجود بستهبودن چشم کاربر هم کار میکند؛ اما این سیستم هنوزهم بسیار ایمن است. اهالی مانتینویو گفتهاند:
سیستم تشخیص چهرهی پیکسل ۴ بهعنوان سیستم احراز هویت بیومتریک، به استانداردهای امنیتی لازم مجهز شده است و میتوان از آن برای پرداخت مبالغ و احراز هویت در اپلیکیشنهای مختلف نظیر اپلیکیشنهای بانکی استفاده کرد. گفتنی است امکان دورزدن این سیستم تشخیص چهره ازطریق چیزهایی نظیر ماسک وجود ندارد.
پیکسل ۴ بهلطف بهرهمندی از حسگرهایی خاص، میتواند تشخیص دهد کاربر در حال تماشای آن است یا خیر. این گوشی از برخی ژستهای حرکتی خاص پشتیبانی میکند که ازطریق قابلیتی بهنام موشنسنس به گوشی آمدهاند که خود این قابلیت نیز مبتنیبر فناوری رادار است. موشنسنس پیکسل ۴ بهطورکلی به سه طریق با کاربر تعامل برقرار میکند که یکی از آنها Screen Attention نام دارد. درواقع، این گوشی بهلطف پشتیبانی از این قابلیت تا وقتی در حال نگاهکردن به گوشی باشید، نمایشگرش را خاموش نمیکند. حال تنها کاری که گوگل باید انجام دهد، این است که ازطریق حسگرهای بالایی نمایشگر سیستم تشخیص چهره را نیز به چنین قابلیتی مجهز کند.
این نخستینباری نیست که سیستم تشخیص چهرهی جدید گوگل خبرساز میشود. پیش از معرفی رسمی گوشیهای پیکسل ۴، گوگل مجبور شد اعتراف کند افرادی که این شرکت برای جمعآوری دادههای مختلف بهمنظور بهبود سیستم تشخیص چهره استخدام کرده است، از چهرهی افراد بیخانمان استفاده کردهاند. در آن زمان، گوگل اعلام کرده بود افراد خاصی به نمایندگی از این شرکت در شهرهای مختلف ایالات متحدهی آمریکا حضور دارند و از مردم میخواهند در ازای دریافت ۵ دلار، دادههای چهرهشان را دراختیار گوگل قرار دهند تا این شرکت ازطریق دادههای مذکور، سیستم تشخیص چهرهاش را بهبود بخشد.
بااینحال، همانطورکه گفتیم، ظاهرا افراد استخدامشدهی گوگل بدون پرداخت پول به افراد بیخانمان از اطلاعات چهرهی آنها استفاده کردهاند. این افراد ظاهرا حتی از دادههای صورت دانشجوبان برخی از دانشگاهها نیز استفاده کردهاند، بدون اینکه خود این دانشجویان خبر داشته باشند. بهدنبال انتشار این اخبار، گوگل سریعا بهمنظور بررسی بیشتر پروژهی جمعآوری دادههای صورت مردم را بهحالت تعلیق درآورد.
گوگل درادامهی اطلاعیهاش گفته است:
آن دسته از کاربران پیکسل ۴ که نگران هستند فردی گوشی آنها را بردارد و بدون اینکه خودشان حواسشان باشد، قفل آن را هنگام بستهبودن چشمشان بازکند، میتوانند قابلیت امنیتی خاصی را فعال کنند. با فعالسازی این قابلیت، اگر یک بار تلاش ناموفق ثبت شود، در دفعات بعد برای بازشدن قفل گوشی باید کاربر بهصورت دستی پین یا الگو یا رمزعبور را وارد کند.
از این قابلیت امنیتی با نام Lockdown یاد میشود که اگر دکمهی پاور را بهمدت طولانی فشار دهید و نگه دارید، روی صفحه ظاهر خواهد شد.
دیدگاه شما کاربران زومیت دربارهی مشکل امنیتی سیستم تشخیص چهرهی گوشیهای سری پیکسل ۴ گوگل چیست؟
قیمت بهروز و مشخصات فنی و هر اطلاعات موردنیاز دیگر برای خرید ارزان و آگاهانهی گوشی هوشمند را در بخش محصولات زومیت بیابید. در این بخش، علاوهبر مشخصات فنی دقیق و پاسخ به پرسشها شما، امکان مقایسهی دو یا چند محصول درکنار گالری تصاویر رسمی محصولات دردسترس خواهد بود. همچنین، میتوانید برای اطلاع از آخرین قیمت گوشی سامسونگ، شیائومی، هواوی و آیفونهای اپل از همین بخش استفاده کنید.
خرداد امسال، هواوی گوشیهای نوا ۵ و نوا ۵ پرو و نوا ۵ آی را رونمایی کرد. براساس آخرین اخبار، این غول فناوری چینی گوشینوا ۵ زد، جدیدترین دستگاه این سری را معرفی و راهی بازار چین کرده است. ظاهرا نوا ۵ زد با مشخصاتی مشابه نوا ۵ آی پرو، ولی با حافظههای داخلی متفاوت و قیمت ارزانتری به بازار عرضه شده است. گوشی هوشمند جدید هواوی به تراشهی کرین ۸۱۰ و ۶ گیگابایت حافظهی رم مجهز است.
مقالههای مرتبط:
ظرفیت حافظهی داخلی نوا ۵ زد نیز احتمالا ۶۴ گیگابایتی یا ۱۲۸ گیگابایتی خواهد بود. البته فقط نسخهی ۶۴ گیگابایتی کاملا جدید است و سایر مشخصات این گوشی هوشمند اعم از نمایشگر و باتری و دوربین در مقایسه با دستگاه قبلی بدون تغییر باقی مانده است. نوا ۵ زد هواوی از نمایشگر ۶/۲۶ اینچی LCD بههمراه روزنهی روی نمایشگر برای دوربین سلفی ۳۲ مگاپیکسلی بهره میبرد.
پنل پشتی دستگاه نیز به دوربین چهارگانه شامل دوربین اصلی ۴۸ مگاپیکسلی، دوربین ثانویهی ۸ مگاپیکسلی عریض و حسگر تشخیص عمق ۲ مگاپیکسلی و دوربین ۲ مگاپیکسلی ماکرو مجهز است. ناگفته نماند ظرفیت باتری این دستگاه چهارهزار میلیآمپرساعتی با فناوری شارژ ۲۰ واتی است.
نوا ۵ زد با رابط کاربری EMUI 9.1، اندروید ۹ پای، دوربین مبتنیبر هوش مصنوعی و GPU Turbo برای علاقهمندان به بازی و در رنگهای مشکی و سرخ (Aurora) و سبز (Emerald Green) قیمت پایهی ۲۵۵ دلار (۲۲۵ یورو) در بازار چین دردسترس کاربران قرار دارد.
پیشتر شایعه شده بود نوا ۵ آی پرو همانند هووی میت ۳۰ لایت در بازارهای جهانی عرضه میشود؛ اما درحالحاضر، این دو گوشی هوشمند فقط در بازار چین عرضه شدهاند.
بیژن عباسیآرند، مدیرعامل ایرانسل، در جریان رویداد این اپراتور بهمناسبت ورود به چهاردمین سال فعالیت خود، اطلاعاتی دربارهی وضعیت پشتیبانی ایرانسل از کاربران ارائه کرد. براساس اطلاعات ارائهشده، ایرانسل بیش از ۵۳۳ کارشناس تماموقت را بهصورت ۲۴ ساعته در طول هفت روز هفته برای پاسخگویی به مشترکانی اختصاص داده است که با مشکل روبهرو شدهاند. این تعداد کارشناس وظیفهی پاسخگویی به مشترکان تهرانی و شهرستانی را برعهده دارند. همچنین، عباسیآرند به وجود سیستم پاسخگویی VIP نیز اشاره کرد که مختص کاربران سازمانی و شرکتها است.
مدیرعامل ایرانسل با اشاره به اضافهشدن چت آنلاین بهعنوان پلتفرم پشتیبانی از سال ۲۰۱۷، از رشد فاحش استفاده از این سیستم سخن گفت. براساس گفتههای عباسیآرند، میزان استفاده از چتآنلاین در یک سال از ۶ به ۴۰ درصد رسیده است.
بهطور حتم، اپلیکیشن «ایرانسل من» را باید جزو اصلیترین بازوهای پشتیبانی ایرانسل بدانیم. براساس آمار مدیرعامل ایرانسل، این اپلیکیشن بیش از ۲۷ میلیون بار دانلود و نصب شده است؛ ازاینرو، به جمع پنج اپلیکیشن محبوب کافهبازار راه یافته است.
ایرانسل در جریان رویدادی که بهمنظور گرامیداشت ورود به چهاردهمین سال فعالیتش در حال برگزاری است، آمار و اطلاعات بیشتری دربارهی همکاری با گروه اسنپ ارائه داد. همانطورکه میدانید، ایرانسل نزدیک به سه سال پیش در گروه مادر اسنپ سرمایهگذاری کرد. حال این اپراتور اطلاعات بسیاری دربارهی جنبههای مختلف فعالیت اسنپ ارائه کرد. این اطلاعات شامل سرویسهای مختلف اسنپ نظیر اسنپفود، اسنپباکس، اسنپمارکت، اسنپکیو، اسنپروم، اسنپتریپ و سرویس تاکسی اینترنتی اسنپ میشود.
طبق اطلاعات ارائهشده در قالب تصویری که درادامه مشاهده میکنید، اسنپ روزانه پذیرای بیش از دومیلیون درخواست سفر در سراسر کشور است که بیش از ۶۰۰ هزار رانندهی فعال آنها را انجام میدهند. همچنین، باید به بیش از ۹۰ هزار سفارش روزانهی غذا اشاره کرد که ازطریق همکاری اسنپفود با ۱۳ هزار رستوران در سراسر کشور تأمین میشود. اسنپباکس نیز بهعنوان یکی از پرکاربردترین سرویسهای این گروه، روزانه پذیرای بیش از ۸۵ هزار درخواست است.
ایرانسل همچنین آماری از سرویس مالی آپ نیز ارائه کرد. بنابر اطلاعات ایرانسل، اپلیکیشن پرداخت آنلاین آپ بیش از ۴۰ میلیون بار دانلود شده و این سرویس روزانه پذیرای بیش از سهمیلیون تراکنش است.
اگر کسی سرمایهی زیادی داشته باشد، یکی از بهترین راههای صرفکردن آن خرید گجتهای گرانقیمت مخصوص جیمز باند است. اخیرا نیز جذابترین گجت جیمز باند، یعنی خودرو استون مارتین DBS سوپرلجرای، به بازار عرضه شده است. دنیل کریگ، بازیگر نقش جیمز باند، استون مارتین DBS سوپرلجرا را طراحی کرده است. البته این ادعای خودِ استون مارتین است و مشخص نیست کریگ بهعنوان بازیگر چقدر در طراحی این خودرو دخالت داشته است.
شایان ذکر است فقط هفت دستگاه از این خودرو خاص تولید و با قیمت ۷۰۰ هزار و ۷ دلار به بازار عرضه خواهد شد. این هفت دستگاه خودرو همگی به رنگ آبی هستند و خریداران علاوهبر خودرو، ساعت گرانقیمت و کمنظیر Omega Seamaster Diver 300m را نیز هدیه خواهند گرفت. از دیگر هدایایی که مالکان خودروی جیمز باند دریافت خواهند کرد باید به دستگاه فروش نوشیدنی Moet & Chandon به قیمت ۳۵ هزار دلار، کیسه بکس Versace با ارزش ۱۵۵۰ دلار و جعبهسیگار Bey Berk به قیمت ۱۶۵ دلار اشاره کرد.
استون مارتین در بخش فنی DBS سوپرلجرا از پیشرانهای ۵/۲ لیتری V12 تویینتوربو استفاده کرده است که میتواند ۷۱۵ اسببخار قدرت و ۹۰۰ نیوتنمتر گشتاور تولید کند. گرچه این خودرو مانند خودرو فیلمهای جیمز باند به کلید پرتابکردن سرنشین از خودرو مجهز نیست، درعوض میتواند در ۳/۴ ثانیه از حالت سکون به سرعت ۱۰۰ کیلومتربرساعت برسد و حداکثر سرعتش نیز ۳۳۵ کیلومتربرساعت است.
ساعت امگا که به مالک این خودرو هدیه داده میشود، کیفی با نقشونگاری ویژه دارد و در بستهی آن، یک قطعه بلیت مراسم اکران اولیهی جدیدترین فیلم جیمز باند (No Time to Die) نیز قرار دارد. بهگفتهی نیومن مارکوس، ۱۲ درصد (حداقل ۳۳۰ هزار دلار) از سود حاصل از فروش این خودروها به سازمان The Opportunity Network اهدا خواهد شد.
المپوس افزونبر معرفی و عرضهی دوربین جدید E-M5 Mark III به بازار، بهتازگی دوربینی دیگر با نام PEN E-PL10 را معرفی کرده است. PEN E-PL10 دوربین میکرو چهارسوم جدید المپوس بهشمار میآید و قرار است در بازارهای ژاپن و چین بهدست مصرفکنندگان برسد. گرچه E-M5 Mark III هنگام معرفی تمام توجهات را بهخود جلب کرد، درهرصورت PEN E-PL10 نیز دوربین خاصی بهشمار میآید و ویژگیهای جالب مختص به خودش را دارد.
دوربینهای خانوادهی PEN E-PL المپوس چند سالی است در بین بلاگرهای حوزهی مُد، غذا، سبک زندگی و سفر محبوبیت زیادی پیدا کردهاند؛ زیرا ابعادشان جمعوجور و حملشان راحت است و درزمینهی ثبت تصاویر و ضبط ویدئوهای باکیفیت بسیار قدرتمند هستند.
Olympus PEN E-PL10 ازلحاظ ظاهر بخشهای جلویی و پشتی بهحدی به دوربین PEN E-PL9 شباهت دارد که نمیتوان بهسادگی این دو دوربین را از یکدیگر تشخیص داد. دوربین جدید E-PL10 همچون نسل پیشین از نمایشگر لمسی سه اینچ ۱،۰۴۰ هزار نقطهای بهره میببرد. این نمایشگر در دوربین PEN E-PL9 بهسمت بالا میچرخید؛ اما در دوربین جدید PEN E-PL10 بهسمت پایین میچرخد تا از این طریق ضبط ویدئو و ثبت تصاویر سلفی راحتتر باشد.
دوربین جدید المپوس ازلحاظ مشخصات سختافزاری نیز تفاوتهای چندانی با مدل پیشین خود ندارد و شباهتهای زیادی بین این دو دیده میشود. طبق ادعای وبسایت DPReview، المپوس PEN E-PL10 از همان حسگر ۱۶/۱ مگاپیکسلی Live MOS و پردازندهی تصویر TruePic VIII نسل قبل استفاده میکند. افزونبراین، دوربین جدید المپوس از لرزشگیر تصویر سهمحوره با گواهی CIPA برخوردار است. طبق استاندارد CIPA، این سیستم لرزشگیر میتواند تا ۳/۵ استاپ از لرزشهای واردشده به دوربین بکاهد.
ناگفته نماند دوربین جدید المپوس از فناوری فوکوس خودکار با توانایی تشخیص کنتراست (CDAF) پشتیبانی میکند و همچون دوربین PEN E-PL9، نرخ عکاسی پیاپی (Burst) معادل ۸/۶ فریمبرثانیه دارد و میتواند ویدئوهای 4K را با نرخ ۳۰ فریمبرثانیه ضبط کند.
المپوس در دوربین جدید، تنظیماتی تازه بهنام Fine Tune اضافه کرده است تا از این طریق میزان اثرهای جلوههای مربوط به فیلتر Art را روی تصاویر تنظیم کند. بهعقیدهی برخی کارشناسان، درواقع تفاوت اصلی بین PEN E-PL10 و PEN E-PL9 به همین قابلیت Fine Tune مربوط میشود. جلوههای فیلتر Art که شباهت زیادی به فیلترهای اینستاگرام دارند، در دوربین پیشین نیز وجود داشتند و بهطور کلی یکی از محبوبترین قابلیتهای دوربینهای المپوس بهشمار میآیند. بااینحال، ازآنجاکه امکان تنظیم آنها بهصورت دستی وجود نداشت، همواره کاربران از المپوس گلایه میکردند. ظاهرا این شرکت در دوربین جدیدش به انتقادها گوش فراداده است.
قابلیت Fine Tune یکی از قابلیتهای جالب و مهم دوربین PEN E-PL10 بهشمار میآید؛ اما نکتهی ناامیدکننده این است که کاربران همچنان باید با همان ۱۶ فیلتر پیشین دستوپنجه نرم کنند و فیلتر جدیدی اضافه نشده است. بااینهمه، دوربین جدید PEN E-PL10 همچنان محصولی بهشمار میآید که استفاده از آن کار راحتی است تا عکاسان غیرحرفهای نیز بتوانند از آن بهره ببرند و تصاویر جذابی ثبت کنند. یکی از حالتهای جالب دوربین، حالت Advanced Photo است که بهصورت خودکار برخی از گزینههای پیچیدهی دوربین نظیر اکسپوژر چندگانه و Live Composite را تنظیم میکند تا هرکسی بتواند عکاسی کند.
دوربین PEN E-PL10 المپوس درزمینهی اتصالات از تنوع درگاه مناسبی بهرهمند است. این محصول یک درگاه میکرو USB و یک درگاه میکرو HDMI دارد و از وایفای 802.11 b/g/n و بلوتوث نسخهی ۴ پشتیبانی میکند تا از این طریق بتواند با اپلیکیشن Olympus Image Share همگامسازی شود.
المپوس قصد دارد رویکردش برای عرضهی PEN E-PL9 را دربارهی دوربین جدید نیز تکرار کند. برایناساس، فقط بدنهی دوربین PEN E-PL10 را درکنار چند کیت جداگانه عرضه میکند. کیت اول شامل لنز ۴۲-۱۴ میلیمتری M.Zuiko Digital ED F3.5-5.6 EZ است و در کیت دوم درکنار لنز یادشده، لنز M.Zuiko 40-150mm F4-5.6 R را نیز شاهد هستیم. دوربین جدید المپوس قرار است در رنگهای مشکی و قهوهای و سفید روانهی بازار شود. این یعنی از عرضهی PEN E-PL10 در مدلی با ترکیب کلاسیک مشکی و نقرهای خبری نخواهد بود.
فعلا اطلاعات دقیقی از قیمت عرضهی این محصول به بازار نمیدانیم. طبق اعلام رسمی، المپوس PEN E-PL10 در نوامبر ۲۰۱۹ (آبان و آذر ۱۳۹۸) در کشورهای ژاپن و چین عرضه خواهد شد. المپوس گفته است فروش PEN E-PL9 درکنار دوربین جدید ادامه پیدا خواهد کرد.
دیدگاه شما کاربران زومیت دربارهی دوربین جدید المپوس چیست؟
قیمت بهروز و مشخصات فنی و هر اطلاعات موردنیاز دیگر برای خرید ارزان و آگاهانهی انواع دوربین عکاسی را در بخش محصولات زومیت بیابید. در این بخش، علاوهبر مشخصات فنی دقیق دوربینهای کانن، نیکون، پاناسونیک، سونی و دیگر برندها، امکان مقایسهی دو یا چند محصول درکنار گالری تصاویر رسمی محصولات دردسترس خواهد بود.
ظاهرا صفحهکلید GBoard بهزودی جملات ناتمام کاربران را کامل خواهد کرد؛ بنابراین، با جملات پیشفرضی روبهرو خواهیم بود که این صفحهکلید پیشنهاد میکند و درنهایت، مناسبترین جملات دراختیار کاربران قرار خواهد گرفت و از آن استفاده خواهند کرد. همچنین، این قابلیت در مواردی با پیشنهادهای خود، از نوشتن پیامهای توهینآمیز جلوگیری و پیشنهادهای بهتری ارائه خواهد کرد.
مقالههای مرتبط:
کاربران میتوانند در مواقعی که به ارسال پیام طولانی نیاز و درعینحال عجله دارند، از این قابلیت هوشمند استفاده کنند. درحالحاضر، این ویژگی در جیمیل وجود دارد که امکان پاسخدهی سریع به پیامها و انتخاب کلمات بهتر را به کاربران میدهد؛ درنتیجه، کاربران دیگر برای انتخاب کلمات سردرگم نیستند و بهترین دایرهی واژگان دراختیارشان است. با کمک این قابلیت هوشمند GBoard بهبود متنها و نوشتهها را شاهد خواهیم بود.
نیروی دریایی در تمام دنیا به عنوان بازوی محوری هر کشور برای حفظ منافع در آبهای سرزمینی و فرا سرزمینی محسوب میشود و از این رو همواره نیرویی تجهیزات محور است که به سلاحهای بهروز نیاز دارد.
نیروی دریایی راهبردی ارتش جمهوری اسلامی ایران یکی از حساسترین نیروهای مسلح کشور است. این نیرو در زمان آغاز جنگ تحمیلی و تنها پس از گذشت ۶۷ روز پس از شروع جنگ، سه عملیات بزرگ دریایی انجام داد و توانست نیروی دریایی عراق را منهدم و دو سکوی نفتی البکر و الامیه را نابود کند. عملیات مروارید که در ۷ آذر سال ۵۹ صورت گرفت نقطه عطفی در تاریخ عملیاتهای دریایی بود که این نیرو تنها با در اختیار داشتن ۱۲ فروند از موشکهای هارپون توانست کمر نیروی دریای عراق را با انهدام پنج فروند ناوشکن و یک فروند هواپیمای میگ ۲۳به طور کامل بشکند.
در سالهای اخیر، نیروی دریایی ماموریتهای بسیار مهمی را علاوه بر آبهای دریایی کشورمان در آبهای آزاد و بین المللی به انجام رسانیده که یکی از این ماموریتها مبارزه با دزدان دریایی در آبهای بین المللی است. وظیفه حفاظت از آبهای بین المللی به ناوگروه ۴۴ نیروی دریایی واگذار شده که این ناوگروه متشکل از ناوشکن الوند و ناو پشتیبانی رزمی بوشهر بوده که از اواسط مهرماه ۹۵ به منظور برقراری امنیت خطوط مواصلاتی و به اهتزاز درآمدن پرچم کشورمان ماموریت خود را در آبهای آزاد و بین المللی آغاز کرد.
نیروی دریایی ارتش برای تحقق این ماموریتها و تامین امنیت خلیج فارس و تنگه هرمز نیاز به تجهیزات و تسلیحات بومی دارد که در هنگام نیاز به صورت خودکفا و بومی از آنها استفاده کند.
به همین دلیل باشگاه خبرنگاران جوان قصد دارد طی مجموعه گزارشهایی، دستاوردهای بومی ایران در عرصه دریا را بررسی و معرفی کند.
در قسمت اول این مجموعه گزارشها ناوشکن جماران، در دومین گزارش ناوشکن دماوند، سومین گزارش به ناوشکن سهند، در چهارمین گزارش زیردریایی فاتح، پنجمین گزارش زیردریایی غدیر، ششمین گزارش اژدر حوت و هفتمین گزارش اژدر والفجر بررسی شد و در این گزارش هواناو تندر را تحلیل خواهیم کرد.
هواناو تندر آماده عملیاتهای آبی – خاکی
در یک عملیات نظامی، مهمترین بخش پیاده نظامی است، چرا که با وجود پیشرفتهای فراوان و امکان حمله به یک منطقه از راه دور، در آخر این نیروهای پیاده هستند که باید محل مورد نظر را تصرف کنند، حال تصور کنید لازم باشد تا نیروهای پیاده در تعداد بالا از طریق دریا جابهجا شوند؛ اینجا است که اهمیت هاورکرافتها یا همان هواناوها مطرح میشود.
هواناوها قادر هستند نیروهای پیاده را در تعداد بالا جابهجا کرده و حتی به خاطر ویژگی انجام عملیات آبی - خاکی در بخشی از خاک دشمن نفوذ و اقدام به تخلیه نیروها کنند؛ اهمیت این موضوع باعث شد تا مانند سایر کشورهای پیشرفته حوزه نظامی جوانان جمهوری اسلامی ایران هم دست به کار شوند و هواناو تندر ایرانی را طراحی و بسازند.
تندر ایرانی با وزن حدود ۱۱ تن، طول نزدیک به ۱۷ متر، عرض تقریبی ۸ متر و ارتفاع بیش از ۶ متر قادر است با سرعتی بیش از ۹۰ کیلومتر بر ساعت پیش برود و بردی در حدود ۲۷۰ کیلومتر دارد؛ این هواناو بومی میتواند حدود ۶۰ تفنگدار دریایی را با خود حمل و در ساحل پیاده کند.
نباید فراموش کرد که مأموریت اصلی یک هواناو حملونقل واحدهای تفنگدار دریایی در جریان یک تهاجم آبی- خاکی است چرا که سرعت بسیار بیشتری نسبت به کشتیها دارند و میتوانند به راحتی روی ساحل ماموریت خود را ادامه دهند، اما در این میان یک نکته را باید دید که آن هم پشتیبانی هواناو از نیروهای پیاده است، نیروها پس از پیاده شدن از وسیله تا موضعگیری درست توان مقابله آنچنانی با تهدیدات ندارند، از این رو با نصب راکتاندازها هواناوها میتوانند آتشپشتیبانی لازم را اجاد کنند که این مهم در تندر ایرانی دیده شده است.
اختفاء، شلیک کروز و پرواز پهپاد توسط تندر
تندر علاوه بر توان شلیک راکتهای ساخت داخل از قابلیت شناسایی بالایی هم برخودار است، چرا که به همت جوانان انقلابی وزارت دفاع این هواناو قادر است عنوان پهپاد را از روی خود به پرواز درآورد و وارد فرآیند شناسایی تا تهاجمی شود، جمهوری اسلامی ایران در حال حاضر از نظر پهپادی واحدهای بسیار گوناگونی در زمینه شناسایی، جنگال و رزمی در اختیار دارد که اضافه شدن این پرندهها به واحدهای شناور مثل هواناوها توان بسیار خوبی را در اختیار نیروهای عملکننده قرار میدهد.
تصور اینکه هواناوهای ایرانی به پهپادهایی با قابلیت انجام عملیاتهایی، چون جنگال و حمل مواد منفجره یا موشک برای ضربه زدن به دشمن مجهز شدهاند؛ این وسیله را به یک شناور مدرن و مجهز برای دفاع از مرزهای ایران و پاسخ دادن به حماقت دشمنان مبدل میسازد.
از طرف دیگر تندر به موشک کروز مسلح شده که این موضوع هواناو ایرانی را به سلاحی مرگبار تبدیل میکند، این موشک به نوعی یکی از بهترین سلاحهای مقابله با دشمن در نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران به حساب میآید؛ نکته جالب این است که میتوان موشک را با رادار موجی میلیمتری که بر بالای هواناو نصب شده هدایت کرد که از این رو برد آن هم افزایش خواهد یافت؛ البته همه خوب میدانند که موشکهای کروز پس از شلیک برای هدایت از فناوری هدایت مادون قرمز و تلویزیونی استفاده میکند، اما ترکیب دقت و سرعت بالای این موشک با سرعت و قابلیت جابهجایی هواناو پس از شلیک کابوسی بزرگ را برای هر دشمن ایجاده کرده است.
یکی دیگر از ویژگیهای هواناو ایرانی تندر توان استتار بالا است، هواناوها برای انجام ماموریت در ساحل و خشکی ساخته شدهاند و اگر نگاهی به خطوط سواحلی ایران بیندازیم متوجه وجود مکانهای بسیار زیاد میشویم که به تندر امکان اختفاء را میدهد تا یک پلتفورم مناسب برای انجام عملیاتهای غافلگیرانه بر علیه شناورهای متخاصم باشد؛ در حقیقت تندر قادر است از هر نقطهای برای چند لحظه کوتاه خارج شده و اقدام به شلیک انواع تسلیحات خود، چون موشک کروز کند؛ به همین خاطر هواناو بومی ایران وسیله بسیار مناسب برای انجام تاکتیکهای نبرد نامتقارن است.
سردار احمد وحیدی وزیر اسبق دفاع در مورد هواناو تندر گفته بود که این هواناو با مجهز شدن به انواع سامانهها و تجهیزات پیشرفته قادر است هر نوع ماموریتی را انجام دهد که به خوبی از پس آن برآمد، اما این نکته را نباید فراموش کرد که دانش ساخت چنین سلاحی بسیار بالا و در اختیار چند کشور است، حال که در اختیار ما نیز هست میتوان فراتر از این عرصه پا نهاد و به فکر تولید تجهیزات به مراتب پیشرفته باشیم.
از دیدگاه بسیاری از کاربران، ساعت هوشمند فسیل Gen 5 یکی از بهترین ساعتهای هوشمند مبتنیبر سیستمعامل Wear OS است. ظاهرا با دریافت آخرین بهروزرسانی وضعیت از این هم بهتر شده و ساعت هوشمند مذکور با سیستمعامل iOS بهتر از قبل کار میکند.
کاربران این گجت پوشیدنی میتوانند با دریافت آخرین بهروزرسانی، تماسهای تلفنی گوشی آیفون را روی آن دریافت کنند. ساعتهای هوشمند مبتنیبر سیستمعامل Wear OS قابلیت اتصال به گوشیهای هوشمند آیفون را دارند؛ اما از تمامی ویژگیهای اپلواچ برای اتصال به گوشی هوشمند آیفون برخوردار نیستند.
مقالههای مرتبط:
اکثر ساعتهای هوشمند فقط به کاربر اطلاعرسانی میکنند که شخصی با وی تماس گرفته است و حتی با وجود اسپیکر، امکان دریافت تماس روی ساعت هوشمند برای کاربران وجود ندارد. برخی از کاربران فسیل Gen 5 در Reddit اعلام کردهاند با بهروزرسانی جدید، هنگام اتصال به گوشیهای هوشمند اندرویدی نیز تماسها بهبود یافته است.
ساعت هوشمند ۲۹۵ دلاری فسیل Gen 5 با بدنهی استیل ضدزنگ، نمایشگر OLED، پردازندهی اسنپدراگون Wear 3100، یک گیگابایت حافظهی رم و جدیدترین نسخهی سیستمعامل Wear OS مرداد امسال معرفی و به بازار عرضه شد.
آیا زهره در گذشته سیارهای پوشیده از آب بوده است؟ براساس پژوهشی جدید این فرضیه حقیقت ندارد و بدینترتیب، احتمال وجود حیات در زهرهی میلیونها سال پیش کاهش مییابد. امروزه، آبوهوای زهره فاصلهی زیادی با شرایط ایدهآل دارد. جوّ این سیاره با ابرهای زیادی پوشیده شده و سطح آن جهنمی است؛ زیرا بهدلیل اثر گریز گلخانهای دمای سطح این سیاره به دمای ذوب ۳۷۰ درجهی سانتیگراد هم میرسد.
بهاعتقاد گروهی از دانشمندان، در اوایل شکلگیری منظومهی شمسی، زهره از پیشنیازهای حیات برخوردار بو تقریبا هماندازه و همجرم زمین بوده و حتی تکتونیک صفحهای دارد. شدت نور خورشید در گذشته کمتر بوده است؛ بنابراین، زهره با وجود فاصلهی نزدیک به خورشید در محدودهی سکونتپذیر قرار داشته؛ بهطوریکه امکان جاریشدن آب مایع روی سطح آن وجود داشته است.
دانشمندان به این فرضیه معتقدند سکونتپذیری زهره با افزایش شدت پرتوهای خورشیدی و تبخیر اقیانوسهای آن از بین رفته و بخار آب گازی گلخانهای مانع از فرار گرمای سیاره شده است. بدینترتیب، چرخهی افزایش دما در جوّ خیس زهره آغاز شده و تبخیر بیشتر اقیانوسها و افزایش بخار آب دما را بیشازپیش افزایش داده است.
در سپتامبر، گروهی از پژوهشگران مؤسسهی مطالعات فضایی گدارد ناسا، شبیهسازیهای بیشماری از سناریوهای متعدد را منتشر کردند که امکان جاریشدن آب مایع روی سطح زهره در میلیونها سال پیش و پیش از وقوع اثر گریز گلخانهای فراهم میکند. باوجوداین، براساس بررسیهای جدید، از همان ابتدا هم اقیانوس مایعی روی سطح زهره وجود نداشته است. با اینکه پژوهشهای گذشته براساس ویژگیهای شیمیایی جوّ و مناطق مرتفع زهره به محیط مرطوب و گرم آن اشاره کردهاند، پژوهشهای جدید نشان میدهند نقاط مرتفع براثر مواد مذاب شکل گرفتهاند نه آب.
مقالههای مرتبط:
با توجه به این یافته میتوان به ترکیب کوههای زهره پی برد. در گذشته، دانشمندان تصور میکردند کوهستانهای زهره درست مانند قارههای زمین از سنگهای گرانیتی تشکیل شدهاند. گرانیت برای شکلگیری به مقدار زیادی آب نیاز دارد؛ اما براساس دادههای مأموریت ماژلان از فلات Ovda Regio، کوهها و نقاط مرتفع زهره از بازالت تشکیل شدهاند. ماژلان بین سالهای ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۴ زهره را بررسی کرد. آلن تریمان، یکی از دانشمندان انجمن پژوهش فضایی دانشگاهها و مؤسسهی سیارهای و قمری میگوید:
اطلاعات کمی از سطح زهره داریم. اگر کوههای Ovda Regio مانند اکثر نقاط زهره از بازالت تشکیل شده باشند، احتمالا بهصورت فشرده و با نیروهای داخلی به ارتفاع فعلی رسیدهاند. این فرایند مشابه شکلگیری بعضی کوهستانهای زمین براثر حرکت تکتونیکهای صفحهای است.
گروه امنیتی دفاعی خبرگزاری تسنیم ــ حفاظت از جان نیروهای عملکننده در هر نیروی نظامی یکی از اصول اولیه و بسیار مهم محسوب میشود که تا کنون برای تحقق هرچه بهتر آن کارهای زیادی صورت گرفته است که از تجهیزات انفرادی نظیر کلاه، جلیقه ضدگلوله و... تا خودروهای حملکننده نیروها را شامل میشود.
در این زمینه میتوان خودروها را به دو حوزه اصلی نفربرهای زرهی و خودروهای مقاوم در برابر مین یا کمین (که اصطلاحاً به آنها اِمرَپ گفته میشود) دستهبندی کرد.
بخش اول از گزارش دوگانه تسنیم با عنوان «زرهپوشهای ایران» ــ که آن را در ادامه خواهید خواند ــ به معرفی خودروهای محافظتشده و امرپهای موجود در نیروهای مسلح کشورمان پرداخته و در بخش دوم این گزارش نیز ــ که متعاقباً منتشر خواهد شد ــ نفربرهای زرهی ایران را بررسی خواهیم کرد.
همانطور که گفته شد، امرپها خودروهای زرهپوششدهای هستند که از جان نفرات در برابر خطراتی نظیر مینها و بمبهای کنارجادهای و یا کمینهای غافلگیر کننده دشمن محافظت میکنند.
حفاظت این خودروها از سطوح مختلفی از مقاومت در برابر گلولههای سلاحهای تهاجمی و تیربار گرفته تا بمبهای کنارجادهای و مین را شامل شده و این سطح از حفاظت، متفاوت از میزان لازم برای یک تانک است که انتظار میرود در برابر گلولههای ضدزره و موشکها مقاومت داشته باشند.
برای مثال، آمریکاییها پس از اشغال عراق در سال 2003، با مقاومت شدید گروههای مردمی این کشور مواجه شدند که یکی از نتایج آن، حملات متعدد به خودروهای نظامیان آمریکایی در جادهها بهروشهای مختلف از جمله بمبهای کنارجادهای بود. این امر سبب بروز نیاز فوری به افزایش حفاظت زرهی خودروهای حامل نظامیان شد؛ نیازی که بهطور مشابه در افغانستان نیز گریبانگیر اشغالگران شده بود.
در کشور خودمان نیز به واسطه وجود تهدید گروهکهای تروریستی در مرزها که توسط دشمنان به خوبی تجهیز می شوند، نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در مرزها در معرض آسیب قرار داشته و این امر سبب شد که نیاز به ایجاد رده های مختلف حفاظت برای خودروها در ایران نیز احساس شود.
برای برطرف کرد این نیاز مهم تاکنون کارهای مختلفی صورت گرفته و برخی از نمونهها نیز به مرحله ساخت و حتی رونمایی رسیده و در برخی موارد تصاویری از خط تولید از برخی محصولات نیز منتشر شده است.
فارغ از اینکه اکنون در نیروهای مسلح (برای مثال در مرزبانی) چه میزان از این خودروها بکارگیری شده و در حالت عملیاتی هستند، به بررسی خودروهای ضدکمین (امرپ) ایرانی خواهیم پرداخت.
بیشتر بخوانید"
بیشتر بخوانید
* یوز
خودروی محاظت شده یوز برای استفاده در رده های مرزی مرزبانی نیروی انتظامی تجهیز شده و در برابر گلولههایی در حد سلاح ژ3 که کالیبر 7.62 و هسته سربی دارد مقاوم سازی شده است. طراحی بدنه آن به صورت کپسول بوده و با حداقل خطوط جوش ساخته شده است.
شیشه های بکار رفته در خودروی یوز دارای حداقل 4 لایه پلی کربنات است که مانع پخش شدن و پرش شیشه و اصابت تیر و ترکش به نفرات میشود. روی سقف خودرو یک برجک دارای زره و پنجره های شیشه ای با قابلیت چرخش و امکان نصب انواع تیربارهای سبک و کنترل از راه دور تعبیه شده است.
تعداد سرنشینان این خودرو، 7 نفر بعلاوه راننده است.
خودروی یوز
خودروی یوز امکاناتی نظیر گیرنده موقعیت یابی جهانی، دوربین دید به جلو و عقب، دوربین های دید در شب را نیز می تواند بنا به درخواست و سفارش مورد بهره برداری قرار دهد. وزن خالی آن 2700 کیلوگرم بوده و امکان حمل 1000 کیلوگرم بار را دارد.
موتور این خودرو 4200 سی سی است و توان 129 اسب بخار را در دور موتور 3800 دور بر دقیقه در اختیار قرار می دهد. دو باک بنزین 90 لیتری نیز برای خودروی یوز که به بیشترین سرعت 105 کیلومتر بر ساعت می رسد در نظر گرفته شده است.
طول، عرض و ارتفاع این خودرو به ترتیب 5.35، 2.03 و 2.11 متر بوده و امکان جابجایی آن با هواپیمای سی-130 وجود دارد. سامانه تعلیق عقب این خودرو تقویت شده و امکان استفاده از لاستیک های ضد پنچری را دارد.
* کاراکال
در نمایشگاه تجهیزات پلیسی (ایپاس) سال 98 اطلاعاتی از یک خودروی مقاوم در برابر گلوله جدید به نام «کاراکال» منتشر شد. این خودرو در کلاس وزنی 5 تن و حمل 6 سرنشین در دو ردیف 3 نفری ساخته شده است.
کاراکال خودرویی با طول، عرض و ارتفاع به ترتیب 5.7، 2.3 و 2.4 متر بوده و قابلیت نصب یک برجک به ارتفاع 30 سانتیمتر را نیز دارد. یک موتور 140 اسب بخار چهار سیلندر که با آب خنک می شود، قوای محرکه آن را تأمین کرده و نسبت توان به وزن 28 را برای آن فراهم می کند.
بیشترین سرعت این خودرو 100 کیلومتر بر ساعت بوده و شیب روی طولی 60 درصد و عرضی 30 درصد و عبور از موانعی تا ارتفاع 43 سانتیمتر از دیگر مشخصات حرکتی آن است. این خودرو با یکبار سوختگیری امکان طی مسافت 500 کیلومتر را دارد.
کاراکال
روی برجک این خودرو انواع سلاح های سبک و نیمه سنگین مانند تیربار 12.7 میلیمتری قابل نصب بوده و 5 دریچه برای تیراندازی سرنشینان از داخل خودرو تعبیه شده است. سطح حفاظت بالستیکی بدنه این خودرو نیز مقاومت در برابر گلوله های کالیبر 7.62 میلیمتری هسته سربی از فاصله 10 متری است.
امکان به کارگیری تایرهای پنچررو و انواع سامانه های سرمایش و گرمایش متناسب با این خودرو به درخواست سفارش دهنده وجود دارد. همچنین دوربین دید پیرامونی برای راننده و فرمانده در این خودرو در نظر گرفته شده است.
* روئینتن
خودروی «روئینتن» که در 11 مهر 1398 معرفی شده است، جدیدترین دستاورد در زمینه خودروهای محافظت شده است که نمونه اولیه این خودرو توسط جهاد خودکفایی نیروی زمینی ارتش توسعه یافته است.
در روئینتن از زره کامپوزیتی پیشرفته استفاده شده که ضمن ایجاد حفاظت، از وزن کمتری نیز برخوردار است. سطح حفاظت این خودرو، مقاومت در برابر گلوله های 12.7 میلیمتری هسته فولادی عنوان شده است.
در این خودرو مساحت پنجره ها تا حد امکان کم در نظر گرفته شده است تا ضعف نسبی شیشه های تهیه یا ساخته شده برای آن نسبت به زره کاموزیتی بدنه کمترین تأثیر منفی را در حفاظت کلی خودرو داشته باشد.
درب های آن خلاف جهت هم باز می شوند تا نفرات پس از پیاده شدن از دو سمت عقب و جلو آسیب پذیری کمتری داشته و از درب ها به عنوان سپر استفاده کنند.
روئینتن
یک دریچه نسبتاً بزرگ نیز روی سقف خودرو تعبیه شده که به نفرات امکان دسترسی به جایگاه سلاح نصب شده روی سقف را می دهد.
در نمونه رونمایی شده یک تیربار کالیبر 12.7 میلیمتری به عنوان سلاح روی سقف نصب شده بود. البته حفاظت نفر کاربر سلاح روی سقف از تمام جهات کامل نیست و فقط از سمت عقب محافظت می شود.
ممکن است در نمونه های تولیدی اقدام به نصب برجک حفاظت شده برای کاربر سلاح روی سقف شود یا اینکه به طور کلی از سکوی دو درجه آزادی کنترل از راه دور برای به کارگیری سلاح روی سقف استفاده شود.
خودروی روئینتن نزاجا دارای فضایی برای حمل بار در پشت کابین بوده و دو تایر ذخیره نیز در همین فضا برای آن در نظر گرفته شده است. حفاظت بخش موتور خودرو نیز مانند بدنه بوده و از این حیث خطر از کار انداختن خودرو تنها با شلیک به موتور آن که در برخی خودروها حفاظت شده دیده می شود در روئینتن وجود ندارد.
نمایی از داخل خودروی روئینتن
احتمالاً در نمونههای تولید انبوه روئینتن، شاهد افزوده شدن برخی جزئیات و تجهیزات از جمله دوربین های دید به جلو و عقب و چراغ های LED برای تأمین روشنایی محیط اطراف خودرو خواهیم بود.
* طوفان
خودروی مقاوم در برابر مین و کمین یا به اصطلاح امرپ «طوفان»، اولین محصول منطبق با استانداردهای این رده حفاظتی ساخت داخل بوده است. نمونه های اولیه آن در نمایشگاه تجهیزات پلیس (ایپاس) در سال های گذشته مشاهده شده بود. خط تولید این خودرو با تحویل 5 دستگاه از آن در سال 1397 افتتاح شد. این خودرو برای تحویل به واحدهای مرزی نیروی انتظامی و سپاه در نظر گرفته شده است.
اتاق و کف این خودرو تا سطح دوم استاندارد حفاظتی Stanag 4569 مقاوم شده که به معنای مقاومت در برابر گلوله های کالیبر 7.62 میلیمتری هسته فولادی بوده و سطح حفاظت آن در برابر انفجار، مقاومت در مقابل 6 کیلوگرم TNT اعلام شده است. شکل کف این خودرو به شکل V در نظر گرفته شده تا بیشتری انحراف را در موج انفجار ایجاد کند.
طوفان
خودروی 14000 کیلوگرمی طوفان دارای ابعاد طول، عرض و ارتفاع تا سقف به ترتیب 7، 2.47 و 3.01 متر است. این خودرو ظرفیت حمل یک راننده، فرمانده و 8 سرنشین دیگر را تا شعاع 1100 کیلومتر دارد. درب مستقل برای راننده و نفر کناری بوده و درب سایر سرنشینان در عقب خودرو تعبیه شده است.
بیشترین سرعت آن در جاده 100 کیلومتر بر ساعت بوده، گیربکس دستی و 9 سرعته داشته و امکان عبور از موانعی تا ارتفاع نیم متر و کانال آب تا عمق 1.5 متر را دارد. طوفان امکان شیب روی طولی 60 درصد و عرضی 30 درصد را دارد که قابلیت حرکتی مناسبی محسوب می شود. موتور دیزلی 8 سیلندر آن که با آب خنک می شود توان 260 اسب بخار را برای این خودروی دو دیفرانسیل و چهار چرخ متحرک ایجاد می کند.
تایرهای خودروی ضد مین و ضد کمین طوفان، قابلیت حرکت در حالت پنچری را تا شعاع 50 کیلومتر داشته ضمن اینکه این خودرو به سامانه کنترل مرکزی باد تایرها نیز مجهز شده است. 8 دریچه برای شلیک از داخل توسط نفرات پیش بینی شده و یک برجک متحرک با ارتفاع 44 سانتیمتر نیز روی سقف خودرو تعبیه شده که می تواند تیربار کالیبر 14.5 میلیمتر را نیز مورد استفاده قرار دهد.
نمایی از داخل امرپ طوفان
برای ایجاد امنیت بیشتر در شرایط ضعف دید، برای هر یک از دو سمت جلو و عقب این خودرو یک دوربین در نظر گرفته شده و برای آسایش بیشتر سرنشینان در شرایط مختلف، سامانه های تهویه مطبوع و سرمایش و گرمایش در نظر گرفته شده است. همچنین در طوفان از صندلی های مقاوم به ضربه و شوک ناشی از انفجار استفاده شده است.
* رعد
در 22 مرداد 1398 علاوه بر تحویل تعداد بالایی از نسل دوم خودروی راهکنشی ارس، از نسل جدید خودروهای ضد مین و ضد کمین ساخت داخل با نام «رعد» نیز رونمایی شد. طراحی و ساخت خودرو تاکتیکی ضدمین و ضد کمین رعد براساس نیازمندی نیروهای مسلح برای دستیابی به محصولی با قابلیت سرعت بالاتر، حرکت در شیبهای طولی و عرضی تند و عبور از موانع سخت انجام شده است.
رعد خودرویی 6 چرخ متحرک یا به اصطلاح 6*6 بوده و به منظور انجام مأموریتهای امنیتی و حفاظ ایمنی سرنشینان خودرو در مقابل مین و تلههای انفجاری و بمبهای کنار جاده ای، متناسب با اقلیم و آب و هوای کشور و بر اساس بدنه نفربر به صورت یکپارچه و کف V شکل طراحی شده است و فاقد شاسی میباشد.
این خودرو در برابر نفوذ گلولههای هسته فولادی، ترکش و انفجار مین ضد تانک در زیر خودرو بسیار مقاوم است. خودرو رعد در تراز خودروهای ضد مین و کمین با سطح استانداردهای حفاظتی بالا علاوه بر حفاظت از سرنشینان نفربر، تمامی قطعات و مجموعههای اصلی نفربر به غیر از سیستم تعلیق در برابر برخورد گلوله، ترکش و انفجار محافظت شده است.
خودروی ضدمین و ضدکمین رعد
خودروی رعد نیز دارای یک برجک روی سقف با قابلیت به کار گیری انواع سلاح های نیمه سنگین شامل سکوهای کنترل از راه دور تیربار 12.7 میلیمتری را دارد. 6 دریچه نیز برای تیراندازی سرنشینان به بیرون تعبیه شده و سامانه تهویه به کار رفته در این خودرو سبب می شود تا کمترین دود ناشی از سلاح در کابین باقی بماند. همچنین از دوربین رو به جلو نصب شده روی سقف برای افزایش دید سرنشینان در شرایط مختلف بهره گیری شده است.
از تصاویر منتشر شده به نظر می رسد که درب عقب خودروی محافظت شده رعد، بر خلاف طوفان که به صورت لولایی به سمت چپ باز می شود، به سمت پائین باز شده و یک سطح شیبدار را تشکیل می دهد تا ورود و خروج نفرات به سهولت و با سرعت بیشتری انجام شود.
نمایی از داخل امرپ رعد
در هر چهار سمت روی سقف خودروی رعد نیز چراغ های LED نصب شده تا نفرات دید خوبی نسبت به محیط اطراف خودرو تا فاصله چندین متری داشته باشند.
خودرو زرهی ضد مین و ضدکمین رعد خودرویی مناسب نبردهای نامتقارن، داخل شهری و پاسگاهای مرزی و مناطق عملیاتی است. این خودرو قادر است امنیت فرماندهان، شخصیتها و نفرات در عبور از مناطق مشکوک به تلههای انفجاری و بمبهای کنار جادهای را تأمین کند.
خودرو پیشرفته زرهی ضد مین و ضدکمین رعد نمونه روزآمد سازی شده و پیشرفتهتر نسل قبلی طوفان است. سیستم موتور، انتقال قدرت، وزن عملیاتی، شعاع عملیاتی، سرعت، قابلیت حمل سلاح، ظرفیت حمل نفرات و بار، سیستم حفاظت در مقابل انفجار و سطح حفاظت بالستیک بدنه در خودروی رعد به شکل کاملاً چشمگیری به روزتر و قویتر شده است.
آنچه در بالا خواندید، مرورکوتاهی بود بر خودروهای محافظت شده و امرپهای موجود در نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران که برخی از آنها حتی تولید انبوه نیز شده اند. امیدواریم با بکارگیری این خودروها در سطح گسترده در نیروهای مختف -بخصوص در مرزبانی- آمار بسیاری از حوادث و خطراتی که جان نیروهای عمل کننده را تهدید می کند، به صفر نزدیک شود.
حتما بسیاری از شما میدانید که تجمع چربی در رگها احتمال ابتلا به بیماریهای قلبی را افزایش میدهد؛ اما حالا دانشمندان شواهد اولیهای را مبنی بر بروز مشکلات ریوی در اثر تجمع چربیها کشف کردهاند که ممکن است با بیماری آسم در ارتباط باشد. در حال حاضر هم میدانیم که افراد چاق بیشتر در معرض خطر ابتلا به بیماری آسم قرار دارند؛ اما تاکنون بر این باور بودیم که احتمالا فشار زیادی که بر ریهی افراد چاق وارد میشود یا وجود التهابها در بدن این افراد سبب افزایش احتمال بروز آسم در افراد چاق است. حالا با شواهد بهدست آمده میتوان گفت رسوبات چربی هم میتوانند در بروز این بیماری نقش بازی کنند.
دانشمندان با استفاده از اطلاعات بهدستآمده از یک مطالعهی پیشین، بافت ریوی ۵۲ نفر را که فوت شده بودند، مورد بررسی قرار دادند. از میان این افراد، ۱۵ نفر دارای هیچگونه سابقهای از بیماری آسم نبودند، ۲۱ نفر مبتلا به آسم بودند اما این بیماری عامل مرگشان نبوده و ۱۶ نفر دیگر هم در اثر آسم جانشان را از دست داده بودند.
دانشمندان توانستند به کمک رنگها، بخشهای مختلفی از مجاری تنفسی را از یکدیگر متمایز ساخته و سپس به بررسی حدود ۱۴۰۰ نمونه بپردازند.
نتیجهی بهدستآمده از این مطالعه حیرتانگیز بود؛ تجمع و رسوب چربی در دیوارهی مجاری تنفسی به چشم میخورد. علاوهبر این، میزان بافت چربی با شاخص توده بدنی (BMI) فرد ارتباط دارد یا بهعبارتی وزن بیشتر بهمعنای تجمع چربی بیشتر است.
پیتر نوبل، فیزیولوژیست از دانشگاه استرالیا غربی میگوید:
ما متوجه شدیم که چربی اضافی در بدن میتواند در دیوارهی مجاری تنفسی انباشته شده و فضا را اشغال کند که این امر سبب افزایش التهابات در ریه میشود.
ما بر این باوریم که انباشت چربی در دیوارهی مجاری تنفسی سبب ضخیمشدن این بافتها شده و باعث کاهش جریان هوا و تبادل آن میشود که این پدیده، دستکم تا حدودی قادر به توضیح چگونگی ابتلا به آسم است.
این اولین باری است که رسوبات چربیها در ریه شناسایی میشوند؛ البته تجمع چربی در قلب و سایر اندامهای اطراف آن نظیر کبد پیش از این هم کشف شده بود.
بنابراین، کشف این پدیده عامل دیگری را در بروز آسم مطرح میکند که با نظریهی قبلی که مبنی بر ارتباط آسم و چاقی است، همخوانی دارد. بهنظر میرسد که چربی قادر است ساختار مجاری تنفسی را دستخوش تغییراتی کند و التهاب را در این بافتها افزایش دهد که همین امر با بروز آسم در ارتباط است.
هنوز سازوکاری که سبب انباشت چربی در ریهها میشود، بهعنوان یک راز باقی است. شاید تحقیقات بعدی این راز را برملا کنند. همچنین باید گفت، بهتر است تعداد افراد مورد آزمایش هم در تحقیقات بعدی افزایش یابند؛ در تحقیق مورد بحث تعداد این افراد ۵۲ نفر بود.
سؤال دیگری که مطرح میشود، این است که آیا با کاهش وزن میتوان از اثرات ناشی از انباشت چربی جلوگیری بهعمل آورد؟ چراکه میتوان بهکمک ورزش یا رژیم غذایی سالم و درکل با کاهش وزن، میزان چربی را در ریهها کاهش داد.
موضوع مهمی که از اینگونه تحقیقات میتوان استنباط کرد، این است که ما به درک بیشتر و عمیقتری از اثرات چاقی و اضافه وزن نیاز داریم تا بتوانیم با آن مبارزه کنیم و جالب است بدانید، تخمین زده شده که ۱۸ درصد از مردان و ۲۱ درصد از زنان در سراسر دنیا تا سال ۲۰۲۵ به فهرست افراد چاق میپیوندند. بنابراین، باید هرچه سریعتر در راه کشف اثرات چاقی و روشهای مبارزه با آن گام برداریم.
یکی از مطالعات پیشین، چاقی را با بیماریهای واگیر مقایسه کرده و گفته که ممکن است اطرافیان افراد چاق رفتارهای ناسالمی را در رابطه با رژیم غذایی از آنان بیاموزند و به چاقی دچار شوند.
مورد دیگری که در تحقیق مورد بحث به آن تأکید فراوانی شده، داشتن و حفظ وزن متناسب است؛ چراکه در این تحقیق مشخص میشود، چاقی و اضافهوزن تا چه حد میتواند عملکرد بدن را مختل کند و هرچه دانش ما در این زمینه بیشتر میشود، توانایی برای مبارزه با آن هم بیشتر میشود.
تیری تروسترز، رئیس انجمن تنفسی اروپا است؛ وی که در این تحقیق شرکت نکرده بود، گفت:
این کشفی مهم در حوزهی ارتباط چاقی و بیماریهای تنفسی است؛ زیرا نشان میدهد که چاقی چقدر میتواند اوضاع سلامتی مبتلایان به آسم را به مخاطره بیاندازد و علایم ناشی از این بیماری را وخیمتر کند. این تحقیق فراتر از معاینات بالینی رفته و دیدگاه ما را از این موضوع که افراد چاق فقط هنگام ورزش و تحرک بدنی فشار بیشتری به ریههایشان وارد میشود، تغییر داده و نشان داده است که در اثر چاقی، عملا تغییراتی در ساختار بافت مجاری تنفسی صورت میگیرد.
تحقیق مذکور در مجلهی دستگاه تنفسی اروپا منتشر شده است.
جگوار لندرور در حال توسعهی صفحهنمایش سهبعدی هدآپ (head-up) جدیدی است که به نظر میرسد هم از نظر ایمنی و هم برای سرگرمی سرنشینان مفید باشد. طی یک سرمایهگذاری مشترک با مرکز پیشرفته فوتونیک و الکترونیک (CAPE) در دانشگاه کمبریج، این فناوری در درجهی اول بهدنبال بهبود زمان واکنش راننده با ایجاد هشدارهای واقعیت افزوده است.
مهندسان جگوار لندرور ادعا میكنند كه استفاده از نمایشگر سهبعدی به منظور بهبود زمان واكنش از طریق اجازه دادن به راننده برای واكنش طبیعیتر در برابر خطرات و رخدادهای فوری مؤثر است. از این فناوری میتوان برای هشدار دادن به رانندگان دربارهی خروج از مسیر حرکت و خطرات پیشرو و همچنین نمایش جهتهای ناوبری ماهوارهای و بهبود دید در شرایط چالشبرانگیز استفاده کرد.
فناوری ردیابی سر و چشم اطمینان میدهد که کاربران میتوانند جلوههای سهبعدی را بدون استفاده از عینک مشاهده کنند؛ با این حال، هماکنون مشخص نیست که آیا رانندگان و مسافرانی که به دلیل مشکلات مربوط به چشم نمیتوانند جلوههای سهبعدی را در فیلمها مشاهده کنند، قادر خواهند بود از این فناوری استفاده کنند یا خیر.
مقالههای مرتبط:
گذشته از بحث ایمنی، مسئولان جگوار لندرور ادعا میکنند، این نمایشگرها میتوانند سرگرمی کاملاً منحصربهفرد و شخصی را برای مسافران در آیندهای کاملاً خودران ارائه دهند. فیلمها، جزئیات سفر و نشانههای محلی همه از جمله امکانات احتمالی برای این فناوری هستند.
والرین میجرینگ، پژوهشگر جگوار لندرور در این زمینه میگوید:
فناوری HUD سهبعدی نهتنها تجربهای بسیار غنیتر فراهم میکند، بلکه بخشی از برنامه «مقصد صفر» ما را تشکیل میدهد. علاوه بر آن به ما كمک میكند تا به سمت آیندهای ایمنتر، شهودیتر و هوشمندتر حرکت كنیم.
مقصد صفر (Destination Zero) مفهومی است که جگوار لندرور از آن بهعنوان نقشه راه خود یاد میکند و در حقیقت چشماندازی از آیندهای ایمنتر، سالمتر و سازگار با محیط زیست است؛ مفهومی که در آن، فناوری HUD سهبعدی جای خود را محفوظ نگه میدارد.
مفهوم دیگری که در این نقشه راه جای میگیرد، ایدهی «کابین هوشمند» جگوار لندرور است؛ کابین هوشمند با امید ایجاد فضای شخصیسازیشده در داخل خودرو برای رانندگان و مسافران با قابلیتهای ایمنی، سرگرمی و راحتی پیشرفته انجام وظیفه میکند. هنوز هیچ جزئیاتی دربارهی زمان تبدیل این طرح مفهومی به مرحلهی عملیاتی و استفاده از این فناوری در مدلهای تولیدی وجود ندارد.
آیا ما در جهان تنها هستیم؟ پاسخ، بستگی به این دارد که آیا حیات هوشمند نتیجهای محتمل از انتخاب طبیعی یا اتفاقی غیرمحتمل است. طبق تعریف، رویدادهای ممکن بهطور مکرر اتفاق میافتند و رویدادهای غیرمحتمل بهندرت یا فقط یک بار رخ میدهند. تاریخ تکامل ما نشان میدهد که بسیاری از سازشپذیریهای کلیدی (نه فقط هوش بلکه پیدایش حیوانات پیچیده، سلولهای پیچیده، فتوسنتز و خود حیات) رویدادهایی منحصربهفرد و بنابراین بسیار بعید بودهاند. از این رو، تکامل ما ممکن است مانند برندهشدن در بختآزمایی باشد که احتمال آن بسیار کم است.
جهان بهطور حیرتآوری وسیع است. کهکشان راه شیری بیش از ۱۰۰ میلیارد ستاره دارد و بیش از یک تریلیون کهکشان در جهانِ قابلمشاهده وجود دارند و این بخش بسیار کوچکی از جهانی است که ما میتوانیم آن را ببینیم. حتی اگر جهانهای قابلسکونت کمیاب باشند، تعداد بسیار زیادی سیاره وجود دارد و این امر نشان میدهد که شاید خارج از زمین نیز حیاتی وجود داشته باشد. پس بقیه کجا هستند؟ این همان پارادوکس فرمی است.
جهان بزرگ و قدیمی است و زمان و فضای کافی برای تکامل هوشمندی در آن وجود داشته است؛ ولی هیچ مدرکی دراینباره در دست نیست. آیا بعید است که هوش بهسادگی تکامل پیدا کند؟ متاسفانه ما نمیتوانیم برای یافتن پاسخ این سؤال حیات فرازمینی را مورد مطالعه قرار دهیم. در راستای یافتن پاسخی برای این سؤال، فقط میتوانیم تاریخچهی ۴/۵ میلیارد سالهی زمین را بررسی کنیم و ببنیم که آیا تکامل روی زمین تکرار شده است یا نه. تکامل گاهی تکرار میشود، گونههای مختلف بهطور مستقل طی فرایند تکامل نتایج مشابهی به دست میآورند. پس اگر تکامل بهطور مکرر خود را تکرار میکند، تکامل ما نیز ممکن است قابل تکرار باشد و حتی این تکرار اجتنابناپذیر باشد.
گرگ تاسمانی
نمونههای برجستهای از تکامل همگرا وجود دارد. یک گرگ تاسمانی کیسهدار منقرضشده در استرالیا دارای یک کیسهی کانگورومانند بود و با اینکه از تبار پستانداران دیگری تکامل یافته بود، ظاهری چون گرگ داشت. همچنین موش کور کیسهدار، مورچهخوار کیسهدار و سنجابهای کیسهدار پرنده وجود دارند. شگفتآور آنکه تنوعزایی در گونههای پستانداران پس از انقراض دایناسورها در قارهی استرالیا به موازات تنوعزایی در دیگر قارهها حرکت کرده است. دیگر مثالهای قابلتوجه از این نوع همگراییها شامل دلفینها و ایکتیوسورهای منقرضشده است که برای شناورماندن روی آب بهشکل مشابهی تکامل پیدا کردهاند و پرندگان، خفاشها و پتروسورها که بهطور مستقل ولی همگرا در جهت پرواز کردن تکامل پیدا کردند.
چشم ماهی مرکب
این همگرایی بهصورت انفرادی در اندامها نیز دیده میشود. چشم نهتنها در مهرهداران بلکه در بندپایان، هشتپایان، کرمها و عروس دریایی تکامل پیدا کرده است. مهرهداران، بندپایان، هشتپایان و کرمها بهطور مستقل از هم دارای آرواره شدهاند. پاها نیز بهطور همگرا در بندپایان، هشتپایان و چهار نوع از ماهیها (چهاراندامان، وزغماهی، چهارگوشماهی و ماهی گلخورک) تکامل پیدا کرده است. مسئله این جا است که تمام این همگراییها درون یک تبار یعنی هوپسزیان (پرسلولیهای راستین یا یومتازوآ) رخ داده است. هوپسزیان حیوانات پیچیدهی دارای تقارن، دهان، روده، عضله و سیستم عصبی هستند.
هوپسزیان مختلف برای مشکلات مشابه خود راهحلهای مشابهی توسعه دادند اما طرح پیچیدهی بدن آنها که تمام این تغییرات را امکانپذیر کرده، منحصربهفرد بوده است. حیوانات پیچیده تنها یک بار در تاریخ زمین تکامل پیدا کردهاند و این امر نشان میدهد که آنها نیز رویدادهای بعیدی هستند.
در کمال شگفتی، بسیاری از رویدادهای مهم در تاریخ تکامل ما منحصربهفرد و احتمالا بعید هستند. یکی از اینها اسکلت استخوانی مهرهداران است که به حیوانات بزرگ اجازه داد که بتوانند روی خشکی حرکت کنند. سلولهای پیچیدهی یوکاریوتی که تمام جانوران و گیاهان از آن ساخته شدهاند و دارای هسته و میتوکندری هستند، تنها یک بار تکامل یافتهاند. جنس نیز فقط یک بار تکامل پیدا کرده است. فتوسنتز که موجب افزایش انرژی در دسترس برای زندگی میشود و اکسیژن نیز تولید میکند، رویدادی منحصربهفرد است. بههمین ترتیب، سطح هوش بشر نیز فقط یک بار اتفاق افتاده است. گرگها و موشهای کور کیسهدار وجود دارند ولی انسانهای کیسهداری وجود ندارند.
اسکلت مهرهداران منحصربهفرد است
تکامل در برخی جاها تکرار میشود و در برخی جاها نیز تکرار نمیشود. اگر ما فقط بهدنبال همگرایی بگردیم، سوگیری تأییدی پیش میآید. در این وضعیت، بهنظر میرسد که همگرایی یک قاعده باشد و تکامل ما نیز محتمل بهنظر میرسد. اما وقتی شما بهدنبال عدم همگرایی نیز بگردید، این وضعیت را در هرجایی میبینید و بهنظر میرسد که سازگاریهای پیچیده و مهم تکرارپذیری کمتری دارند. علاوهبراین، این رویدادها به یکدیگر وابسته بودهاند. انسانها نمیتوانستند تا زمانیکه ماهیها طی تکامل استخوانهایی بهدست آورند که به آنها اجازه دهد روی زمین بخزند، تکامل پیدا کنند. استخوانها نیز نمیتوانستند تکامل پیدا کنند، مگر اینکه ابتدا جانوران پیچیده به وجود میآمدند. حیوانات پیچیده به سلولهای پیچیده و سلولهای پیچیده به اکسیژنی که بهوسیلهی فتوسنتز تولید میشد، نیاز داشتند. هیچکدام از این رویدادها بدون تکامل حیات که خود رویدادی بسیار منحصربهفرد در میان رویدادهای منحصربهفرد دیگر است، اتفاق نمیافتاد.
مقالههای مرتبط:
تمام موجودات زنده یک جد مشترک دارند، تا آنجا که ما میتوانیم بگوییم، حیات تنها یک بار رخ داده است. درکنار اینها، همهی این رویدادها طی مدتزمان بسیار طولانی رخ داده است. فتوسنتز ۱/۵ میلیارد سال پس از تشکیل زمین تکامل یافته، سلولهای پیچیده ۲/۷ میلیارد سال، جانوران پیچیده ۴ میلیارد سال و هوش انسان ۴/۵ میلیارد سال پس از تشکیل زمین تکامل یافته است. این موضوع که این نوآوریها بسیار سودمند بوده ولی ایجاد آنها به چنین زمان طولانی نیاز داشته است، نشان میدهد که آنها بسیار غیرمحتمل هستند.
مجموعهای از رویدادهای بعید
این نوآوریهای بیتکرار شاید زنجیرهای از تنگناهای تکاملی را ایجاد کرده باشند. اگر چنین باشد، تکامل ما مانند برندهشدن در یک قرعهکشی نبوده بلکه مانند برندهشدن در قرعهکشی دوباره و دوباره و دوباره است. شاید در دنیاهای دیگر، تکامل فرصت این را پیدا نکرده باشد که تا قبل از غروب خورشید آنها هوش را به آنها هدیه کند.
تصور کنید که هوش بستگی به زنجیرهای از هفت نوآوری غیرمحتمل داشته باشد: منشا حیات، فتوسنتز، سلولهای پیچیده، جنس، حیوانات پیچیده، اسکلت و خود هوش که احتمال تکامل یافتن هر کدام ده درصد باشد. بر این اساس، احتمال تکامل یافتن هوش یک در ده میلیون خواهد بود.
فتوسنتز یکی از سازش پذیریهای بیتکرار روی زمین است
اما احتمال وقوع سازگاریهای پیچیده از این هم کمتر است. فتوسنتز نیاز به ایجاد مجموعهای از سازگاریها در پروتئینها، رنگدانهها و غشاها دارد. جانوران هوپسزی به چندین نوآوری آناتومیکی (اعصاب، عضلات، دهان و غیره) نیاز داشتهاند. بنابراین شاید هرکدام از این هفت نوآوری کلیدی فقط در یک درصد از موارد رخ دهد. در این صورت، احتمال تکامل هوش در جهان تنها یک در ۱۰۰ تریلیون جهان قابل سکونت است. اگر دنیاهای قابل سکونت نادر باشند، پس شاید ما تنها حیات هوشمندانه در این کهکشان یا شاید هم در کل جهان قابل مشاهده باشیم.
بههرحال، ما انسانها تکامل پیدا کردهایم. این یعنی تکامل حیات هوشمند حداقل یک بار اتفاق افتاده است. اگر شانس بهوجود آمدن موجودی هوشمند درجریان تکامل «یک در ۱۰۰ تریلیون» باشد، احتمال اینکه ما دقیقا روی سیارهای باشیم که این اتفاق روی آن افتاده، چقدر است؟ شاید عجیب بهنظر برسد، ولی شانس بودن روی چنین سیارهی نامحتملی، ۱۰۰ درصد است؛ چراکه اگر چنین نبود، شما اکنون درحال خواندن این متن نبودید. نوشتن این مقاله روی سیارهای که فتوسنتز، سلولهای پیچیده و حیوانات روی آن تکامل پیدا نکرده بودند، غیرممکن بود. این همان «اصل انساننگر» است. براساس این نظریه، مشاهداتی که از هستی انجام میشود، باید با حیاتِ خودآگاه و هوشمندی که این مشاهدات را انجام میدهد، سازگار باشد. به بیان دیگر، بنا به این اصل، «تاریخچهی زمین به حیات هوشمند اجازهی تکامل داده است؛ اگر چنین نبود، ما الان به چنین چیزی نمیاندیشیدیم.»
بهنظر میرسد که هوشمندی به زنجیرهای از اتفاقات نامحتمل وابسته باشد؛ اما باتوجه به تعداد بسیار زیاد سیارات، درست مانند قضیهی میمون نامتناهی، درنهایت این اتفاق خواهد افتاد و ما انسانها شاهدی بر وقوع این اتفاق نامحتمل هستیم. براساس قضیهی میمون نامتناهی، اگر میمونی بهصورت تصادفی کلیدهای دستگاه تایپی را بفشارد و این کار را بینهایت ادامه دهد، بالاخره آثار شکسپیر یا شاهنامهی فردوسی را خواهد نوشت. البته شانس وقوع چنین اتفاقی بهقدری پایین است که اگر بهاندازهی تمام جهان قابل رویت میمون داشته باشیم و به این میمونها فرصتی بهاندازهی صدها هزار برابر عمر جهان بدهیم، احتمال نوشتن هملت همچنان بسیار کم است؛ اما ماهیت «بینهایت» بهگونهای است که همین میمونها اگر زمان کافی داشته باشند، تمامی آثار مکتوب بشر را دوباره (یا حتی چندباره) خلق خواهند کرد.
«شما و تیمی از باستانشناسها در گورستانی از زامبیها گرفتار شدهاید.» موقعیتی رقتانگیز. این سناریوی بازی Entombed یکی از بازیهای Atari 2600 است. گوردخمهها مکانهای خشنی هستند؛ یک هزارتوی دوبعدی و نزولی که بازیکنان برای فرار از زامبیها در آن حرکت میکنند. اما این بازی به کابوس باستانشناسان دیجیتالی تبدیل شده است.
Entombed که در سال ۱۹۸۲ منتشر شد، بازی چندان پرفروشی نبود و امروزه هم به دست فراموشی سپرده شده است؛ اما بهتازگی دانشمندان کامپیوتر و باستانشناسی دیجیتالی تصمیم به تفکیک کد بازی و بررسی ساختار آن گرفتهاند.
بهگفتهی جان آیکوک از دانشگاه کالگاری آلبرتای کانادا، Entombed همیشه جذاب و اسرارآمیز بوده؛ اما از آنجا که در گذشته به شهرت بالایی نرسیده، سوژهی تحلیل و بررسی عمیق هم قرار نگرفته است. به همین دلیل، آیکوک و همکار او، تارا کوپلستون در دانشگاه یولک بریتانیا Enombed را به ۵۰۰ بازی دیگر کنسول Atari 2600 ترجیح دادند و آن را به سوژهی پژوهش خود تبدیل کردند.
کوپلستون و آیکوک از باستانشناسان بازیهای ویدیویی هستند که به بررسی بخشهای فراموششدهی نرمافزاری و تفکیک آنها میپردازند؛ از میان این بخشها به سرنخهایی دربارهی اولین روزهای بازی ویدیویی میرسند. پردهبرداری از راز این بازیها میتواند به برنامهنویسهای امروزی کمک کند.
بسیاری از بازیهای ویدئویی امروزه به کالای مجموعهدارها تبدیل شدهاند و در ازای صدها و حتی هزاران دلار میتوان به آنها دسترسی پیدا کرد
آیکوک و کوپلستون هم مانند کاوشگرهای شجاع گوردخمهها بهدنبال آثار باستانی در Entombed بودند. نتایج آنها فراتر از انتظار بود: آنها موفق به یافتن یک بیت کد اسرارآمیز شدند که قادر به توصیف آن نبودند. به نظر میرسد منطق پشت این بیت برای همیشه گم شده است.
به سمت هزارتوها
بازی به سبک هزارتو در اواخر دههی ۱۹۷۰ و اوایل دههی ۱۹۸۰ رواج پیدا کرد اما هر برنامهنویس روش خود را برای ساخت هزارتو داشت. در عصر آتاری ساخت بازی نیاز به مهارت بالایی داشت زیرا سیستمهای کامپیوتری که قادر به اجرای چنین بازیهایی بودند، محدودیت بالایی داشتند.
مقالههای مرتبط:
اگرچه هزارتوهای دوبعدی و مانعدار بازی entombed در مقایسه با استانداردهای کنونی گرافیک کامپیوتری ساده بهنظر میرسند؛ اما در سال ۱۹۸۲ به دلیل حافظهی محدود کارتریجهای بازی، امکان طراحی یک مجموعه هزارتو، ذخیرهسازی آنها در بازی و سپس نمایش آنها روی صفحهی نمایش وجود نداشت. در بسیاری از بازیها، هزارتوها بهصورت «رویهای» ساخته میشدند یا به بیان دیگر، خود بازی آنها را بهصورت تصادفی میساخت؛ بنابراین بازیکنها هرگز یک هزارتو را دو بار طی نمیکردند.
اما چگونه میتوان برنامهای کامپیوتری برای جلوگیری از تولید بیرویهی هزارتو یا به بیان دیگر پلانی نفوذناپذیر ساخت؟ آیکوک به دشواری مسئله کاملا آگاه بود و تصور میکرد در اعماق Entombed به فرآیندهای هوشمندانهای رسیده است. او میگوید:
الگوریتم هزارتوی این بازی درست مانند یک لانهی خرگوش بود. هرچقدر بیشتر به آن نفوذ میکردم، به نظر میرسید نکتهی منحصربهفردی در مورد این بازی وجود دارد.
آیکوک متوجه شد، هزارتو براساس یک توالی ترتیبی ایجاد شده است. بازی با ترسیم هر مربع جدید هزارتو تصمیم میگیرد دیوار یا فضایی برای حرکت کاراکترهای بازی بسازد؛ بنابراین هر مربع باید مقدار «wall» (دیوار) یا «no wall» (فاقد دیوار) یا به عبارت دیگر بیتهای ۰ یا ۱ را بگیرد. الگوریتم بازی با تحلیل یکی از بخشهای هزارتو بهصورت خودکار تصمیمگیری میکند. این الگوریتم از یک کاشی پنج مربعی استفاده میکند که مشابه آجرهای بازی تتریس است. این کاشی ماهیت مربع بعدی در هر سطر را مشخص میکند.
اما بخش جذاب ماجرا چگونگی این فرایند است. منطق اصلی تعیینکنندهی مربع بعدی در جدول مقادیر احتمالی نوشتهشده در کد بازی قفل شده است. جدول براساس مقدار کاشی پنجمربعی به بازی میگوید، هر کدام از مقادیر wall، no wall یا تصادفی یکی از این دو را انتخاب کند.
ریشههای گمشده
شاید روش ساخت جدول به نظر ساده برسد اما در واقعیت کسی تاکنون موفق به محاسبهی آن نشده است. آیکوک و کوپلستون تلاش کردند جدول را مهندسی معکوس کنند. آنها برای پی بردن به نوع طراحی جدولها بهدنبال الگوهایی در مقادیر رفتند اما هیچ نکتهی سودمندی پیدا نکردند؛ بنابراین میتوان پیچیدگی بالای این طراحی را نشانهای برای نبوغ برنامهنویسهای آن دوران دانست. با هر بار اجرای بازی یک هزارتو استخراج میشود. صرفنظر از اینکه مقادیر جدول تصادفی یا اندکی متفاوت باشند، ممکن است ترسیم هزارتو با شکست روبهرو شود. به همین دلیل توصیف ساختار الگوریتم به نظر پیچیده میرسد.
هزارتوها در اولین بازیهای کامپیوتری رایج بودند، اما برنامهنویسها ترجیح میدادند بهجای ذخیرهسازی آنها داخل بازی به تولید تصادفی آنها بپردازند
بهگفتهی کوپلستون، این بازی تنها یک نمونه از مسائل پیچیده در باستانشناسی بازیهای ویدئویی است. او میافزاید:
این جدول کاملا غیرعادی است. براساس یک فرضیه، وقتی چیزی را پیدا میکنیم، تازه میتوانیم به ماهیت آن پی ببریم؛ اما اغلب اوقات هیچ ایدهای از اتفاقات نداریم.
برای آیکوک راز حلنشدهی جدول به تأخیر افتاده است. او میگوید: «بهعنوان یک دانشمند معتقدم روشهایی منطقی برای درک این مسئله وجود دارد و همهچیز آنطور که به نظر میرسد، نیست.» هر دو دانشمند حدس میزنند برنامهنویس الگوریتم هزارتو باید مقادیر جدول را آنقدر تغییر داده باشد که به نتیجهی دلخواه برسد اما باز هم نمیتوان منطق این کدها را توضیح داد.
آیکوک و کوپلستون در طول پژوهش خود توانستند با اسیو سیدلی، یکی از افراد درگیر در تولید بازی Entombed مصاحبه کنند. سیدلی به یاد میآورد که جدول در آن زمان برایش گیجکننده بوده و قادر به حل آن نبوده است. او مدعی است، برنامهنویس جدول هنگام نوشتن آن هشیار نبوده: «او به من گفت، این ایده وقتی به ذهنش رسید که تحت تأثیر الکل بود و هشیاری نداشته است.» آیکوک برای تماس با برنامهنویس تلاش کرد اما پاسخی دریافت نکرد. شاید هرگز نتوان به منطق این الگوریتم پی برد و منطق این بازی آتاری برای همیشه بهصورت یک راز باقی بماند.
حفاری دیجیتالی
آندرو رینهارد از دانشگاه یورک در مورد باستانشناسی بازیهای ویدیویی مقاله نوشته است. به اعتقاد او پروژهی آیکوک و کوپلستون روی Entombed نشاندهندهی الماسها و گنجینههای زیادی هستند که در اعماق بازیها و بهطور کلی نرمافزارهای قدیمی در انتظار کشف شدن هستند. رینهارد میافزاید: «من احساس میکنم آنچه در Entombed رخ داده، اتفاق نادری است که تاکنون موفق به کشف آن نشده بودیم.»
جذابیت بازیهای چند دهه پیش برای باستانشناسان امروزی به نظر عجیب میرسد. آنها میخواهند با حفاری بازیهای گذشته به گنجینههای مدفون در اعماق آنها برسند. به عقیدهی رینهارد، بازیهای ویدیویی به یکی از بخشهای عمدهی تجاری و مهم از فرهنگ جامعه تبدیل شدهاند. بازیها بخشی از تاریخچهی انسان را شکل میدهند.
باستانشناسان دیجیتالی با بررسی بازیهای قدیمی میتوانند به سرنخهایی دربارهی تکامل برنامهنویسی برسند، به عملکرد فناوریهای قدیمی پی ببرند و دیدگاههایی دربارهی فرهنگ روبه نابودی قرن بیستم به دست بیاورد. برنامهنویس دیگری به نام الکسی پپرز از شرکت Improbable کانادا، بازیهای قدیمی را به چشم آثار باستانی میبیند.
Atari در سال ۱۹۸۳ صدها هزار کارتریج بازی را در نزدیکی آلاموگوردو در نیومکزیکو دفن کرد؛ ۳۰ سال بعد کارتریجها استخراج شدند
پپرز معتقد است، برخی از برنامهنویسان اوایل دههی ۱۹۸۰ ممکن است کد خود را برای اجرای Entombed دستکاری کرده باشند؛ این کار نوعی آزمون و خطا بوده که در برنامهنویسی کنونی هم رایج است. پی بردن به روشهای برنامهنویسی در اولین بازیها و غلبه بر محدودیتهای دستگاههای آن زمان تنها جذابیت آکادمیک ندارد.؛بلکه از نتایج این پژوهشها میتوان در پروژههای کنونی هم استفاده کرد. برای مثال برنامهنویسی بازیها و تجربیات واقعیت مجازی را در نظر بگیرید؛ شاید از نظر بصری تفاوتهای زیادی با بازیهای دوبعدی آتاری داشته باشد، اما مسئله و تقاضایی که از برنامهنویس میشود یکسان است. پپرز میگوید:
از نظر تکنیکی محدودیت بالایی وجود دارد، زیرا بازی VR با نرخ فریم بسیار بالایی اجرا میشود و از نظر حرکت و عملکرد بازیکن با محدودیت روبهرو هستید.
برنامهنویسهای قرن بیستویک با بررسی ترفندها و راهحلهای عصر پیش از خود و کنار زدن محدودیتهای فناوری میتوانند به یافتههای سودمندی برسند. آیکوک معتقد است، حل الگوریتم هزارتوی بازی Entombed یک نمونهی خوب از خلاقیت در برنامهنویسی بازی محسوب میشود. او میافزاید: «از دیدگاه مدرن روش حل این مسئله در زمان و فضایی محدود، مطالعهی موردی جالبی است.»
گنجینهی مدفون
باستانشناسهای دیجیتال تنها به بررسی کدها نمیپردازند. آتاری در سال ۱۹۸۳ تقریبا ۷۰۰ هزار کارتریج بازیهای ویدیویی را در زبالهدان آلاموگوردوی نیومکزیکو دفن کرد. این کار رویدادی تاریخی در تاریخچهی بازیهای ویدیویی است و به سوژهی حدس و گمان بسیاری از افراد تبدیل شده است.
بازیهایی که این سازمان برای دفن انتخاب کرده بود، محبوبیت زیادی نداشتند و فروش آنها غیرممکن بود. برای مثال ET یا فرازمینی بهعنوان بدترین بازی ویدیویی تاریخ شناخته میشود. بیش از سه دهه کارتریجها زیر زمین دفن بودند؛ اما در سال ۲۰۱۴ آندرو رینهارد و همکاران او به حفاری این منطقه پرداختند. رینهارد موفق به استخراج ۱۳۰۰ کارتریج شد. صدها بازی ویدیویی ET هم با رقم ۱۰۸ هزار دلار در Ebay به فروش رفتند.
از کد سیستمهای دارای توان رایانشی محدود میتوان برای کمک به ساخت بازیهای امروزی و سیستمهای واقعیت مجازی استفاده کرد
در ابتدا به نظر میرسید هیچکدام از بازیها قابل اجرا نیستند، اما یک گیمر با خرید یک کپی از بازی Asteroids و پاکسازی و اتصال مجدد برخی وسایل الکترونیکی، موفق به اجرای مجدد آن شد. شاید اگر کارتریجها چند دهه دیگر در گورستان نیومکزیکو میماندند، بهطور کامل از کار میافتادند و اجرای آنها غیرممکن بود؛ اما چالش اصلی باستانشناسهای دیجیتالی زمان است.
باستانشناسی بازیهای ویدیویی تقریبا کاری فوری است زیرا شکل فیزیکی بازیها مرتب در حال تغییر است؛ بنابراین منطق و مهارت برنامهنویسی چنین بازیهایی خیلی زود از بین خواهد رفت. به همین دلیل است که هدف پروژههای آرشیوسازی کامپیوتری، ذخیرهسازی دیجیتالی بازیهای قدیمی و تلاش برای حفظ طولانیمدت آنها است.
اما محافظت از بازیهای ویدیویی تنها قدم اول است. جدول هزارتوی اسرارآمیز در Entombed نشان میدهد، حتی با وجود سوابق خوب، درک کامل یک بازی چالش دیگری است که شاید دستیابی به آن هرگز ممکن نباشد. به عبارتی Entombed میتواند نوعی بنبست باشد؛ همانطور که دستورالعمل بازی هشدار میدهد: «قبل از دانستن هرچیزی، دفن خواهید شد.»
اپل همیشه در طراحی، بازاریابی و ارائهی محصولات و سرویسهای خود رویکردی خاص و منحصربهفرد داشته است. رقبا در بسیاری از موارد از همین رویکردهای حرفهای ضربه میخورند و حتی تلاشهایی برای کپیبرداری از کوپرتینوییها داشتهاند. بههرحال انواع کسبوکارها و متخصصان میتوانند با دقت به ریزهکاریهای اپل در مراسم ارائه و رونمایی، راهکارهایی برای ارائهی بهینه در رویدادهای خود کشف کنند. در ادامهی این مطلب زومیت، به برخی رازهای اپل در مراسم رونمایی میپردازیم که برای هر فعال دنیای کسبوکار، مفید خواهد بود.
کنترل رویداد را به دست بگیرید
شما تنها ۹۰ ثانیه زمان دارید تا توجه مخاطب را به خود جلب کنید. ارائهی خود را به دفعات تمرین کنید و تمرکزی جدی روی ۹۰ ثانیهی اول داشته باشید. در همان ابتدا از افراد همکار و کسانی که در برگزاری رویداد کمک کردند، تشکر کنید. رویکرد صادقانه و معتبر و خاص خود را حفظ کنید. مردم همیشه به صداقت احترام میگذارند و در همان ابتدا به شما جذب خواهند شد. درواقع امروز، صداقت و اعتبار به هنری در میان کسبوکارها تبدیل شده است.
مقالههای مرتبط:
وقت (دیگران) را تلف نکنید
قطعا تاکنون با فایلهای ارائهی متعددی روبهرو شدهاید که اطلاعات زیادی در خود جای دادهاند؛ اسلایدهایی مملو از فهرستهای طولانی که قطعا به برخی از آنها هیچ اهمیتی نمیدهید. اپل هیچگاه چنین رویکردی ندارد.
تقریبا در تمامی رویدادها و ارائههای اپل، برای انتقال پیام از یک عدد با فونت بزرگ و یک توضیح با فونت کوچک استفاده میشود. تأثیر آن اسلاید، با استفاده از عکسی هنرمندانه با کیفیت بالا، افزایش مییابد. در ادامه تنها فهرستهای کوتاهی میبینیم که اطلاعات کلی را در سادگی تمام منتقل میکنند. ارائهی کوتاه و ساده، رمز این قسمت از رویداد اپل است. نکتهی مهم دیگر اینکه میتوان با استفاده از ویدئو، جذابیت اسلاید را چند برابر کرد.
وقت دیگران را (بهخاطر دلیلی خاص) تلف کنید
فیل شیلر، مدیر بازاریابی اپل در رویداد اخیر رونمایی از آیفون 11، یک اسلاید شلوغ با اطلاعات زیاد را به نمایش گذاشت، اما هیچ خبر خاصی از تراشهی جدید U1 اپل در آن نبود. تراشهای که شرکت هنوز توضیح زیادی دربارهی آن منتشر نکرده است.
نتیجهی رویکرد بالا چه بود؟ اپل اطلاعات کلی را در اسلایدی در مقابل چشمان کاربران مخفی کرد؛ درنتیجه حدس و گمانهای متعددی در میان عموم شکل گرفت. درنهایت کوپرتینوییها اخبار را پیرامون قابلیتی به جریان انداختند که هیچ اطلاعات دقیقی از آن منتشر نکردند.
اقدام شیلر یکی از بهترین رویکردها برای ایجاد جرقهی حدس و گمان پیرامون محصولات محسوب میشود. بهعلاوه با استفاده از این تکنیک میتوان مواردی را مخفی کرد که تمایل به معرفی دارید، اما توضیح زیادی پیرامون آنها نخواهید داد. موضوع مورد نظر را در اسلایدی شلوغ قرار دهید و روی موضوع دیگری متمرکز شوید. پیش از آن که توجه حضّار بهصورت کامل به موضوع مورد نظر جلب شود، به اسلاید بعدی بروید.
به مخاطبان اهمیت دهید
رویدادهای ارائه، مانند خود محصولات هستند؛ نمیتوان آنها را در لحظهی آخر آماده یا طراحی کرد. البته برخی افراد همین رویکرد را در پیش میگیرند، اما قطعا موفق نخواهند بود. درنتیجه تمام تلاش خود را برای انتقال بهینهی نکتهها در رویداد ارائه داشته باشید.
تمرکز روی طراحی و اختصاص زمان مناسب برای بهینهسازی ارائه، تغییری اساسی در هر کسبوکار ایجاد میکند و رویدادها نیز از این قائده مستثنی نیستند. از خود بپرسید که ارائهی مذکور چرا برای حضّار اهمیت دارد؟ چگونه میتوانید نکات مورد نظر را بهتر منتقل کنید؟
تونی فادل، معاون ارشد سابق اپل در بخش آیپاد، یک بار از قول استیو جابز گفته بود: «اگر به اسلاید ارائه نیاز دارید، یعنی نمیدانید که دربارهی چه چیزی تصمیم به صحبت دارید. افرادی که از موضوع و هدف مورد نظر خود اطلاع دارند، از پاورپوینت استفاده نمیکنند.» بههرحال نکتهی استیو جابز، مهم به نظر میرسد، اما نمیتوان تمام آن را به کار گرفت یا آن را کاملا صحیح دانست.
داستان بگویید
سعی کنید تا روایتی برای ارائهی خود داشته باشید. چرا داستان شما اهمیت دارد؟ حوزهی اهمیت و تمرکز آن در زمینهی مورد بحث چیست؟ آیا نکتهی شما بزرگتر یا کوچکتر از تجربههای روزمره و نکات کنونی حضّار است؟
ایدهی اصلی در این بخش، ایجاد جریان در بین اسلایدها است. بهعلاوه هر اسلاید باید اطلاعات کافی را در اختیار افراد بگذارد تا با استفاده دادههای دریافتشده و ترکیب آنها با ساختارهای ذهنی کنونی خود، مفهومی کامل را شکل دهند. اپل این رویکرد را به دفعات انجام میدهد.
استیو جابز، یکی از بهترین مثالهای داستانگویی محسوب میشود. او مکبوک ایر را با روایتی جذاب، نازکتر از همهی کامپیوترهای موجود در بازار معرفی کرد. سپس، تصویری از مک در پوششی از پاکت مانیلا نمایش داده شد که نکتهی نهایی را در ذهن مخاطبان حک کرد. همان تصویر ساده، باعث فروختهشدن تعداد بسیار زیادی مک شد.
رویکرد بالا در رویدادهای دیگر هم انجام شد و موفقیت بالایی برای اپل و جابز بههمراه داشت. او تصویری از iBook را با اتصال قوی و دائم به اینترنت نمایش داد که منجر به انقلاب وایفای در کافیشاپهای متعدد سرتاسر جهان شد؛ اتصال بیسیم که اپل به بهترین نحو برای دستگاههای خود تبلیغ کرد و بهنوعی پیشگام حرکت به سمت اینترنت بیسیم بود. درنهایت این رویکرد به فروش دستگاههای مک بیشتر هم انجامید.
دیدنی باشید
اطلاعات و نکتههای ارائه را یادداشت کنید. سپس بهدنبال هر المانی بروید که نکتهها را بهصورت تصویری نشان دهد. بهصورت ایدهآل میتوان از یک عکس برای نشان دادن ایدهی کلی و یک جمله یا عبارت برای شرح آن استفاده کرد. عکس اولیه، ایده را ذهن مخاطب حک کرده و جملهی تکمیلی، زمینهسازی و توضیح آن را کامل میکند.
رویداد را کوتاه کنید
نکتهی آخر نیاز به توضیح زیادی ندارد. همه از اهمیت کوتاه و مفید بودن ارائهها اطلاع دارند. وقتی نکات را در زمانی خلاصهتر و با توضیح کامل به مخاطب تزریق کنید، یعنی به زمان او اهمیت دادهاید. رویکرد مذکور، علاقهی مخاطبان را به رویدادهای آتی افزایش میدهد.
نکات بالا بخشهایی کلی از رویدادهای اپل بودند. قطعا نمیتوان هیچ رویکردی را از هیچ شرکتی، بینقص و عالی دانست. کپیبرداری کامل از رویکرد شرکتهای دیگر هم هیچگاه توصیه نمیشود و فعالان دنیای کسبوکار، باید ایدههای بهینه برای رویدادهای خود به نسبت مخاطبان و صنعت محل فعالیت، بهینهسازی کنند.
.: Weblog Themes By Pichak :.