نوع ديگري از اضطراب

 

عنوان: Resident Evil6 

پلتفرم: PS3، PC، Xbox360

ناشر: Capcom

سازنده: Capcom

سبك: اكشن

امتياز: 7.0

اگر سس‌خور حرفه‌اي باشيد، حتما برايتان پيش آمده كه در يك فست‌فود، از گارسن تقاضا كنيد قوطي سس را در اختيارتان بگذارد تا هر قدر دوست داريد از آن استفاده كنيد. به نظرتان اگر دفعه بعد فروشنده علاقه شما به سس را در نظر بگيرد و ساندويچ شما را از سس لبريز كند؛ چه عكس‌العملي نشان مي‌دهيد؟ اوج هنر در استفاده از تدبير (Quick-Time Event)QTE را در قسمت چهارم از سري بازي‌هاي Resident Evil تجربه كرديم.استاد ميكامي با هنرمندي تمام، طوري اين لحظه‌ها را در بازي گنجانده بود كه بازيكن جرات نمي‌كرد حتي در طول ميان‌پرده‌ها هم دسته را به زمين بگذارد. در عين حال اين كار طوري به انجام رسيده بود كه به اصل گيم‌پلي هيچ لطمه‌اي نخورد و نتيجه نهايي يك تجربه فراموش نشدني بود.RE5 با تمام جذابيت و كنترلي دقيق، باز هم نتوانست موفقيت نسخه قبل را (حداقل نزد منتقدان و هواداران قديمي) تكرار كند. سراسر بازي پر است از QTEهاي عذاب‌آوري كه به شكلي شديدا ابتدايي ساخته و پرداخته شده است. صحنه‌هاي گيم‌پلي اسكريپت شده هم به اين عذاب مي‌افزايد كه در ادامه به آنها خواهيم پرداخت.داستان اين بخش از بازي، از چهار قسمت مجزا تشكيل شده است. قهرمان يكي از داستان‌ها لئون‌اس. كندي دوست‌داشتني است كه هلنا هارپر، از ماموران امنيتي او را همراهي مي‌كند. اين خط داستاني، بيشترين وفاداري را به سري RE دارد.تيراندازي هنگام راه رفتن، پناه گرفتن پشت موانع و يك سري المان ديگر اين خط را كاملا از ريشه‌هاي خود دور مي‌كند؛ اما مواردي مانند فضاهاي كم‌نور و دشمناني مانند سگ‌هاي زامبي خاطرات خوبي را براي هواداران اين سري زنده مي‌كند. خط داستاني كريس همراه يكي از اعضاي BSAA كه پيرس‌نيونز نام دارد، حالتي اكشن‌تر به خود گرفته و بيش از خط داستاني لئون از درگيري انباشته شده است. جيك‌ميولر، پسر آلبرت وسكر هم با شري بركينز، فرزند همكار سابق آلبرت، متحد مي‌شود تا در داستاني پر از فرار و سكانس‌هاي طولاني و كمترين گيم‌پلي نسبت به دو داستان ديگر، از چنگال مرگ فرار كنند.پس از اتمام اين سه داستان، پخش چهارم باز مي‌شود كه بازيكن را در هيبت اِيدا ونگ قرار داده و پرده از رازهاي پاسخ داده نشده دو داستان قبلي برمي‌دارد. اين قسمت از داستان بيشترين گرايش را به سمت حل معما دارد و مي‌تواند ذره‌اي براي بازيكنان قديمي لذت‌بخش واقع شود.كليت داستان به زيبايي چيده شده است و داستان‌ها بخوبي با هم تداخل پيدا مي‌كند. هرچند، اين‌كه بازيكن مجبور است برخي صحنه‌ها را به اقتضاي چندبخشي بودن داستان دوباره تجربه كند، توي ذوق مي‌زند. ميان‌پرده‌هاي داستاني به زيبايي كار شده است.صحنه‌هايي كه كنترل را از دست بازيكن مي‌گيرد يا نحوه راه‌رفتن و حركت او را محدود مي‌كند، مانند نشستن بر صندلي پر از سوزن، بر اعصاب بازيكن فشار مي‌آورد. دوربين هم كمكي به اين مشكل نكرده و با حركت‌هاي نابجا و غيرمنطقي، كنترل و عكس‌العمل درست بازيكن را محدود مي‌كند. اين بازي هم مانند نسخه قبلي خود بويي از Survival يا ابقا ندارد و همه چيز به يك اكشن هاليوودي تبديل شده است.حملات دشمن شديدا سلامت شما را كم مي‌كند و پيدا كردن و تركيب گياهان دارويي براي ساخت كپسول (در حالي كه بازي متوقف نشده و دشمنان باز هم حمله مي‌كنند) واقعا مسخره و نابجاست. در قسمت صداگذاري، بازي خوش مي‌درخشد. هم افكت‌هاي صوتي (با همان زيبايي كه در دو نسخه قبل ديديم) و هم موسيقي بازي جذابيت خاصي دارد. گويندگان هم با دل و جان كار كرده و شاهد يكي از بهترين آثار گويندگي در يك سال اخير هستيم. در اين قسمت شاهد خلق دشمنان تازه‌اي هستيم كه ظاهرا منطقي‌تر از نسخه قبلي كار شده‌اند و بايد براي خلق اين نيروهاي منزجركننده تازه و هم براي دوري از خلاقيت بي‌حد و مرز قسمت قبلي، به سازندگان تبريك گفت.گيم‌پلي بازي نياز به بحث چنداني ندارد. تقريبا همه چيز همان فرمول دو قسمت قبل را رو مي‌كند. دوربين شديدا به كاراكتر نزديك است و مي‌توانيد از روي شانه چپ يا راست هدفگيري كنيد، هرچند در اين قسمت شاهد بدترين نوع كنترل در سه قسمت اخير هستيم. هدفگير تحت تاثير لگد سلاح از نقطه تمركز منحرف مي‌شود و بيشتر يك عنصر عذاب است تا هيجان. مواد منفجره و اسپري به دكمه‌هاي جهتي بالا و پايين اختصاص پيدا كرده و دكمه‌هاي چپ و راست براي انتخاب سلاح استفاده مي‌شود. صحنه‌هاي تك و توك خودروسواري در بازي گنجانده شده است كه به واسطه كيفيت پايين، بيشتر از ايجاد تنوع، ايجاد حقارت مي‌كند! در اين قسمت مي‌توانيد در حين راه رفتن هم شليك كنيد. حتي مي‌توانيد غلت خورده و به چهار جهت اصلي جاخالي بدهيد، سپس از روي زمين دشمن را هدف بگيريد. البته اين قابليت در فضاهاي بسته يك جور خودكشي به حساب مي‌آيد و اصلا با سيستم اصلي بازي كه بيشتر در فضاهاي جمع و جور مي‌گذرد، جور درنمي‌آيد.به اين مساله، اضافه كنيد كه برخلاف نسخه‌هاي قبلي، بسياري از صحنه‌ها قابل جستجوي واقعي نيستند و برخي اتاق‌ها هم صوري و فقط طبق فريضه به روي بازيكن باز هستند. اگر بازي را دو نفره تجربه مي‌كنيد كه خوش به حالتان، در غير اين صورت، هوش مصنوعي اين قسمت خيلي بهتر از قسمت قبلي كار شده و مي‌توانيد روي كمك همراه خود حساب كنيد. مد مزدوران هم در اين قسمت حضوري مجدد يافته است تا علاقه‌مندان زامبي‌كشي بتوانند قابليت‌هاي خود را محك بزنند. در نهايت توصيه مي‌كنيم بازي را به عنوان يك نسخه جانبي با خط داستاني مشابه RE و با شركت كاراكترهاي آن خريداري كنيد و از آن لذت ببريد. در غير اين صورت با ديدن بلايي كه سازندگان كپكام بر سر يكي از عناوين تعيين‌كننده اين صنعت آورده‌اند، خون خونتان را خواهد خورد!





تاريخ : سه شنبه 16 آبان 1391برچسب:, | | نویسنده : مقدم |