مدت کوتاهی پیش، آگاه شدیم که ریزر (Razer) پلتفرم گیمینگ خود را با دستیار صوتی آمازون، الکسا یکپارچه میکند. این همکاری میتوانست نشانهای باشد که آمازون در حال پایهریزی راهبرد خود برای نفوذ بیشتر به دنیای بازیهای رایانهای است. براساس گزارش منتشر شده توسط وبسایت The Information، این مسئله صحت دارد و غول دنیای خردهفروشی اکنون سرویس استریم بازی اختصاصی توسعه میدهد. آمازون هماکنون در حال مذاکره با ناشران بازیهای رایانهای است تا بازیهای خود را به پلتفرم اختصاصی این شرکت بیاورند. شرکت تحت مدیریت جف بزوس در نظر دارد سال آینده از این پلتفرم رونمایی کند.
آمازون هماکنون سرویس استریم رسانهای خود را در اختیار دارد که شامل ویدئو، موسیقی، ذخیرهسازی تصاویر و برخی موارد دیگر میشود. باتوجهبه این مسئله، سرویس استریم بازی آمازون میتواند مکمل سرویسهای کنونی این شرکت باشد. علاوهبراین، ورود به حوزهی استریم بازیهای رایانهای این شرکت را به رقابتی وارد میکنند که هماکنون شرکتهایی مانند سونی (با سرویس PlayStation Now)، مایکروسافت، گوگل، انویدیا و Electronic Arts در آن حضور دارند.
هماکنون نیز آمازون بهگونهای خدمات استریم بازی را در قالبی محدود ارائه میدهد. مشترکان سرویس آمازون پرایم میتوانند به سرویس Twitch Prime دسترسی داشتهباشند. این سرویس امکان استفادهی ماهانه از بازیهای مجانی را به کاربران میدهد؛ دریافت جوایز مختلف در بازیها نیز از جمله مزایای این سرویس است. البته سرویس یادشده جدا از سرویس اصلی Twitch عرضه میشود. سرویس استریم بازی Twitch بهنوعی شبکهی اجتماعی تبدیلشده که کاربران در آن بهتماشای بازی دیگران مینشینند و در رابطه با بازیها اظهارنظر میکنند.
وقتی که آمازون در سال ۲۰۱۴ مالکیت Twitch را بهدست آورد، بسیاری از خود میپرسیدند که آیا این مسئله منجر به ایجاد یک سرویس بزرگتر در زمینهی بازیهای رایانهای خواهد شد یا خیر. در سال ۲۰۱۷ نیز آمازون شرکتی بریتانیایی بهنام GameSparks را بهتصاحب درآورد. این شرکت در زمینهی خدمات بازی ابری فعالیت میکرد و تخصص آنها در انجام امور مربوطبه سرورهای گیمینگ بود.
خدمات ابری آمازون هماکنون شامل زیرمجموعههایی میشود که ناشران بازیها را هدف قرار داده است و فناوریهای GameSparks در همین قسمت مورد استفاده قرار میگیرند. سرویسهای ابری ارائهشده توسط آمازون برای ناشران بازیها شامل تحلیل اطلاعات، فناوریهای بازیسازی، ارائهی فضای سرور و دیگر خدمات سمت سرور میشود.
همین موارد نشان میدهند که جف بزوس و همکارانش بهسرعت در حال یکپارچهسازی فناوریهای جدید با زیرساختهای فعلی خود هستند. با این اوصاف، غول دنیای خردهفروشی اکنون ابزارهای لازم را در اختیار دارد و میتواند از آنها جهت ارائهی سرویس اختصاصی گیمینگ به کاربران استفاده کند. هرچند آمادهشدنِ آمازون برای ارائهی سرویس گیمینگ به کاربران زمان زیادی برده؛ اما راهبرد این شرکت در این حوزهی جدید در حال شکلگیری است.
نهتنها آمازون میخواهد وارد رقابت با پلتفرمهای مبتنی بر کنسولهای بازی شود؛ بلکه میخواهد با رقبایی که از رشد سرویسهای استریم رسانهای بهره میبرند هم به رقابت بپردازد. بهلطف ارتباط سریعتر، قابل اعتمادتر و ارزانتر با اینترنت، بسیاری از کاربران در زمینههایی همچون موسیقی، تلویزیون و...، بهجای استفاده از ابزارهای قدیمی به سراغ سرویسهای استریم رسانهای میروند.
آمازون هماکنون نیز یکی از نقشآفرینان این عرصه است و سرویس استریم موسیقی و سرویس ویدئویی خود را ارائه میکند. Fire TV هم یکی دیگر از کارتهای آمازون در این بازی بهحساب میآید؛ اما با ارائهی پلتفرم گیمینگ، مجموعهی خدمات ارائهشده توسط این شرکت منسجمتر خواهد شد. از سوی دیگر، اضافه شدن پلتفرم گیمینگ به خدمات آمازون، میتواند توجه کاربرانی که شیفتهی بازیهای رایانهای هستند را هم به سوی این شرکت جلب کند.
آنچه تاکنون به آن اشاره شد تنها برگهای برندهی آمازون نیستند. تا به امروز آمازون از فناوری هوش مصنوعی خود در زمینهی بازیهای رایانهای استفادهی چندانی نکرده است؛ اما با آمدن فرمانهای صوتی الکسا به کنسول بازی ریزر شاهد تغییر در این زمینه هستیم. فراتر از این، میتوان به ترکیب بازیها با هوشمصنوعی اندیشید؛ چنین خلاقیتی، میتواند موجب متمایز شدن آمازون از دیگر نقشآفرینان این حوزه شود.
مقالهی منتشر شده در وبسایت The Information حاوی برخی جزییات جذاب دیگر در رابطه با تلاشهای آمازون برای ارائهی سرویس استریم بازی است. برخی از این اطلاعات به چالشهای پیش روی آمازون در این حوزه اشاره میکنند.
برای مثال، در این مقاله به تلاشهای آمازون برای استخدامجیسون کیلار اشاره میشود. کیلار پیش از این یکی از مدیران Hulu بوده و پیش از فعالیت در Hulu هم سابقهی حضور در آمازون را در کارنامهی خود داشته است. غول دنیای خردهفروشی در نظر داشته تا از کیلار برای رهبری برنامههای خود در زمینهی بازیهای رایانهای استفاده کند؛ اما در این مسیر با شکست روبهرو میشود و همین مسئله میتواند یکی از دلائل بهتعویق افتادن برنامههای این شرکت در حوزهی بازیهای رایانهای باشد.
یکی دیگر از مشکلات، متقاعدسازی ناشران بازیها برای همکاری با آمازون است. بسیاری از تولیدکنندگانِ بازیها بخش اعظم درآمد خود را از فروش بازی برای کنسولها و علیالخصوص از فروش بازیهای اختصاصیِ کنسولهای مختلف بهدست میآورند؛ اما ارائهی بازیها در قالب سرویسی شبیه به نتفلیکس، که در آن کاربران صرفا هزینهی اشتراک ماهیانه پرداخت میکنند، میتواند موجب کاهش سود بازیسازان شود.
در زمینهی فیلم و موسیقی نیز اعتراضات مشابهی از سوی فعالان دنیای فیلم و موسیقی بهگوش میرسید؛ چرا که با رشد سرویسهای استریم رسانهای، فروش فیزیکی فیلم و موسیقی با افت چشمگیری روبهرو شده بود. در این حوزه، شرکتهای فعال در زمینهی موسیقی و استودیوهای فیلمسازی بهتدریج به توافقاتی با صاحبان سرویسهای استریم رسانهای دست پیدا کردند و بازار بهتدریج مسیر جدید خود را پیدا کرد؛ اما هنوز مشخص نیست که این تغییر رویه چه اثراتی بر دنیای بازیهای رایانهای خواهد داشت.
کداک (با نام کامل Eastern Kodak Company) یک شرکت آمریکایی فعال در حوزهی عکاسی است. این شرکت قدیمی پایههای خود را در سرزمین عکاسی بنا کرد و زمانی بزرگترین برند آن حوزه بود. مرکز مدیریتی کداک در راچستر نیویورک قرار دارد و مرکز اجرایی آن، در نیوجرسی واقع شده است.
کداک، امروز بیشتر با شکست در دنیای عکاسی و عقب ماندن از انقلاب دیجیتال شناخته میشود. درحالیکه شرکت آمریکایی با وجود رخدادهای پیشین، هنوز در بسیاری از حوزههای فناوری فعالیت دارد. مواردی همچون خدمات حرفهای برای کسبوکارها، انواع خدمات چاپ و ارتباطات گرافیکی، امروز توسط کداک عرضه میشوند. بخشهای اصلی کسبوکار کنونی کداک، چاپ، خدمانت Inkjet مخصوص مسبوکارها، پرینت سهبعدی و بستهبندی مایکرو، نرمافزار و راهکارهای سازمانی و بخش محصولات مصرفکنندهها و فیلم است. شاید شاخصترین محصول کنونی کداک و بخش معروف آن را بتوان فیلمهای عکاسی نامید.
لوگوی کداک تا سال ۲۰۰۶
برند قدیمی دنیای عکاسی در سالهای پایانی قرن بیستم، تلاشهای ناموفقی در پیوستن به موج دیجیتال داشت. آنها با وجود تولید انواع دوربینهای دیجیتال در آن سالها، توانایی رقابت با دیگر بازیگران صنعت را نداشتند و حتی در سال ۲۰۱۲، اعلام ورشکستگی کردند. بههرحال، تولید دوربینهای دیجیتال از برنامههای شرکت اصلی کداک خارج شد و دوربینهای آن برند امروز توسط شرکت JK Imaging تولید میشود.
دفتر مدیریت کداک در راچستر نیویورک
تاریخچهی تأسیس
داستان تولد برند کداک، به دهههای پایانی قرن بیستم و اختراعات بنیانگذار آن، جورج ایستمن باز میگردد. ایستمن یکی از اولین افرادی بود که صفحههای خشک پلاتینی را بهعنوان راهکارهایی آسان و کاربردی به صنعت عکاسی معرفی کرد. تا پیش از آن، روشهای خیس برای چاپ عکسها رونق داشتند. او پس از اختراع و معرفی این روش جدید در سال ۱۸۷۸، در سالهای بعد به بررسی راهکارهای تولید انبوه صفحات خشک پرداخت و با ساخت یک ماشین پوششدهی امولسیون، تولید انبوه اختراع خود را شروع کرد.
جورج ایستمن، بنیانگذار کداک
نخستین فعالیتهای جدی ایستمن برای تولید محصولات انقلابیاش در حیاط یک خانهی اجارهای در راچستر نیویورک انجام شد. شریک نخست او، یک دوست خانوادگی بهنام هنری استرانگ بود که در سال ۱۸۸۱، شرکت Eastman Dry Plate را با هم تأسیس کردند. ایستمن که تا پیش از آن یک کارمند بانک بود، برای تمرکز کامل روی شرکت جدید، شغلش را رها کرد.
اولین محصول ایستمن، صفحهی خشک چاپ عکس
دو سال پس از تأسیس شرکت تولید صفحات خشک عکاسی، مرکز فعالیت آن به ساختمانی چهار طبقه در راچستر و خیابان ۳۴۳ نیویورک منتقل شد که امروز مرکز عملیات بینالمللی کداک محسوب میشود. البته، ساختمان ۱۹ طبقهی کنونی در محل ساختمان قدیمی ساخته شد. کمی پس از تأسیس و جابهجایی اولیه، فروش صفحات خشک سود بالایی را برای ایستمن و شریکش بههمراه داشت که درنهایت به تأسیس شرکت بزرگتری با ۱۴ سهامدار انجامید. نوآوریهای بعدی شرکت ایستمن، کاغذ نگاتیو برای عکاسی و اختراع لولهی مخصوص نگهداری آنها بود.
فیلمهای عکاسی، محصولی بود که نام ایستمن و شرکتش را بیش از هر مورد دیگر به شهرت رساند. آنها نخستین فیلم عکاسی شفاف را بهشکلی که امروز میشناسیم، در سال ۱۸۸۵ و با نام EASTMAN American Film معرفی کردند. بهعلاوه، نخستین دفتر عمدهفروشی بینالمللی شرکت نیز در همان سال در شهر لندن تأسیس شد.
اولین دفتر شرکت کداک در نیویورک
انتخاب دانشمندان محقق، یکی از اقدامات قابلتوجه ایستمن در شرکتش بود که نام او را در این حوزه، در زمرهی اولینها قرار میداد. ایستمن محقق نخست خود را برای بررسی تجاریسازی فیلمهای انعطافپذیر شفاف استخدام کرد.
معرفی برند Kodak و نخستین دوربین عکاسی آن در سال ۱۸۸۸ انجام شد. پس از تولد برند کداک، دوربین عکاسی آنها با شعار «شما دکمه را فشار دهید، ما سایر کارها را انجام میدهیم»، به بازار عرضه شد. عکاسی فوری، به آن شکلی که امروز میشناسیم، در آن سال و با معرفی دوربین کداک، مشهور شد. یک سال بعد، نخستین نمونهی تجاری فیلمهای عکاسی که توسط ایستمن و محقق شیمی شرکتش تولید شده بود، به بازار عرضه شد. محصول شرکت کداک، این امکان را برای توماس ادیسون فراهم کرد که دوربین فیلمبرداری را در سال ۱۸۹۱ اختراع کند.
اولین آزمایشگاه شیمی شرکت
نوآوری بعدی کداک در صنعت عکاسی، معرفی دوربینهایی با قابلیت جابهجایی فیلم دوربین در نور روز بود. در همان زمان، شرکت تصمیم گرفت تا فعالیتهای تولید فیلم و کاغذ عکاسی خود را به مرکز جدید بهنام Kodak Park در راچستر منتقل کند. بهعلاوه، نخستین مرکز تولیدی خارج از آمریکا نیز در هارو انگستان تأسیس شد.
گسترش فعالیت و حوزههای جدید کاری
سالهای پایانی قرن نوزده میلادی، با نوآوریهای متعددی در حوزهی عکسبرداری و فیلمبرداری همراه بود. در سال ۱۸۹۵، دوربین مشهور کداک با نام Pocket KODAK معرفی شد که از فیلمهای رولشده استفاده میکرد و دورانی تازه در عکسبرداری بهوجود آورد. در آن زمان، کشف تصویربرداری اشعهی X، نقطهی عطف قابلتوجه دنیای تصویربرداری بود. یک سال پس از کشف بزرگ، ایستمن و شرکتش قراردادی مهم برای تأمین کاعذ و صفحههای چاپ تصویربرداری اشعهی ایکس، امضا کردند. در همان زمان، ورود به صنعت فیلمسازی نیز بهصورت جدی و با تولید فیلمهای مخصوص فیلمبرداری انجام شد.
تبلیغ دوربین جیبی کداک
علاوهبر نوآوریهای فنی، اقدامات انقلابی کداک برای تحقیق و توسعه و نوآوری در داخل شرکت نیز با قدرت انجام میشد. سیستم پیشنهاددهی کداک در سال ۱۸۹۸ راهاندازی شد که به کارمندان پیشنهاددهندهی ایدههای جدید، جوایز نقدی اهدا میکرد.
کشورهای فرانسه و کانادا، مقاصد بعدی کداک بودند که دفاتر مستقل شرکت، در آنها تأسیس شد. در همان سالها، ایستمن بهپاس قدردانی از عملکرد فوقالعادهی کارمندان، جوایز نقدی را از پسانداز و درآمد شخصی خود به آنها اهدا کرد. از آخرین نوآوریهای قرن نوزدهم کداک نیز میتوان به روش تولید فیلم عکاسی با چرخ اشاره کرد که ساخت فیلمها روی میزهای بسیار بزرگ را منسوخ کرد.
اولین آگهی تبلیغاتی Kodak
یکی از مشهورترین محصولات کداک در دنیای عکاسی، دوربینهای برند BROWNIE بودند که با قیمت یک دلار و رول فیلم ۱۵ سنتی فروخته میشدند. با معرفی دوربینهای براونی در سال ۱۹۰۰، عکاسی برای نخستینبار به هنر و فعالیتی در دسترس تمامی اقشار جامعه تبدیل شد.
تغییرات زیرساختی و مدیریتی کداک، مانند هر شرکت درحالتوسعهی دیگر در سالهای ابتدایی قرن بیستم انجام شد. شعبهی نیوجرسی در سال ۱۹۰۱ تأسیس شد و در پی آن، ایستمن بهعنوان مدیر آن شعبه و شریکش هنرس استرانگ بهعنوان مدیر واحد نیویورک مشغول بهکار شدند. شعبهی نیوجرسی بهنوعی هلدینگی برای نظارت بر شعبههای مختلف کداک بود و امروز نیز، شرکت اصلی کداک محسوب میشود.
اولین نمونهی دوربین عکاسی جعبهای
محصول بعدی که نوآوری کداک را در دنیای عکاسی اثبات کرده و فرایند را برای عکاسان آماتور آسانتر کرد، KODAK Developing Machine بود که بهنوعی امکان پردازش فیلمها بدون نیاز به اتاق تاریک را برای مردم بههمراه داشت. محصول بعدی، استانداردی شد که بهمدت ۳۰ سال در دنیای عکاسی آماتور، طرفدار داشت. KODAK Non-Curling Film نام این محصول بود و شرکت آمریکایی را بیش از پیش در ذهن علاقهمندان به عکاسی ماندگار کرد.
تولید فیلمهای ایمنتر و مقاوم دربرابر اشتعال برای عکاسی، تأسیس مرکز تولید در استرالیا و گسترش فعالیتهای تحقیق و توسعه، از اقدامات مهم کداک در دههی اول و دوم قرن بیستم بودند. بیمهی مسئولیت و حوادث کارمندان و اعطای سهم از سود به آنها، اقدامات مهم کداک در حوزهی منابع انسانی بودند که امروز به استانداردهایی در صنعت تبدیل شدهاند. در بخش تحقیق و توسعه، ایستمن با استخدام محقق بریتانیایی، دکتر سی ای کنث میس، یکی از اولین مراکز تحقیق صنعتی را در آمریکا تأسیس کرد.
فیلمهای عکاسی رنگی Kodacolor
با شروع جنگ جهانی اول، کداک نیز از فرصت ایجاد شده برای عرضهی محصولات کاربردی استفاده کرد و سود خوبی از آنها بهدست آورد. در قدم اول، دوربینهای تصویربرداری هوایی تولید شدند و مهارت استفاده از آنها تیز به نیروهای نظامی آمریکا آموزش داده شد. بهعلاوه، پوششدهی استات سلولز روی بالهای هواپیمای نیروی دریایی آمریکا و همچنین شیشههای نشکن برای ماسکهای گاز، توسط کداک عرضه شد.
حضور در صنعت فیلمسازی، با معرفی محصولات جدید و کمک به علاقهمندان آماتور آن، با جدیت در دههی دوم قرن نوزده ادامه پیدا کرد. معرفی فیلمهای ۱۶ میلیمتری باکیفیت بر پایهی استات سلولز، نخستین دوربین فیلمبرداری با نام CINE-KODAK و پروژکتور KODASCOPE، قدمهای بزرگ شرکت در آن زمان بودند. درنتیجه، با افزایش سریع محبوبیت فیلمهای ۱۶ میلیمتری، شبکهای عظیم از لابراتوارهای کداک برای پردازش فیلمها، در سرتاسر جهان تأسیس شد. در سال ۱۹۲۷، تعداد کارمندان کداک به بیش از ۲۰ هزار نفر در سرتاسر جهان رسید.
نمونهی دوربین قدیمی کداک
کداک، در جریان انقلاب فیلمهای رنگی در جهان نیز نقش قابلتوجهی داشت. فیلمهای ۱۶ میلیمتری شرکت با نام KODACOLOR در سال ۱۹۲۸، فیلمبرداری رنگی را به واقعیتی قابل اجرا برای علاقهمندان آماتور تبدیل کرد. با ورود فناوری صدا به سینما نیز، کداک از محصولی برای پیادهسازی بهتر آن پرده برداشت.
جورج ایستمن، در سال ۱۹۳۲ از دنیا رفت و محل زندگی او به دانشگاه راچستر اهدا شد. در همان سال، نخستین فیلم مخصوص فیلمبرداری آماتور ۸ میلیمتری نیز در آن سال معرفی شد. در سال ۱۹۴۹، خانهی ایستمن به موزهی بینالمللی عکاسی تبدیل شد.
تجهیزات فیلمبرداری Kodachrome
محصولات بعدی کداک در دنیای ضبط و پخش محتوای عکس و فیلم، در خلال دههی ۱۹۳۰ به بازار معرفی شدند. KODACHROME، نخستین فیلم رنگی موفق بود که با تمرکز بر بازار آماتورها معرفی شد. در ابتدا، این محصول بهصورت ۱۶ میلیمتری برای فیلمهای سینمایی، ۳۵ میلیمتری برای اسلاید و ۸ میلیمتری برای فیلمبرداری خانگی در دسترس بود. پس از معرفی فیلم مخصوص نیز، دوربین فیلمبرداری خانگی با نام CINE-KODAK از راه رسید. یک سال بعد، اولین پروژکتور کداک، با قابلیت پخش فیلم صدادار ۱۶ میلیمتری، با نام Sound KODASCOPE Special Projector در اختیار کاربران قرار گرفت.
پروژکتور نمایش اسلاید
نخستین پروژکتور اسلاید کداک، در سال ۱۹۳۷ و با نام KODASLIDE از راه رسید. نوآوری بعدی، دوربین کداک با کنترل اکسپوژر فتوالکتریک داخلی بود که بهنام Super KODAK Six-20 عرضه شد. کداک در سالهای بعد تجربههای متعددی را نیز در حوزهی نمایش انجام داد. یکی از ماندگارترین و مشهورترین محصولات در این حوزه، نمایشگرهای غولآسای Kodak Colorama بودند که نخستین نمونه از آنها در سال ۱۹۵۰ با ابعاد حدود ۵.۵ در ۱۸ متر، در Grand Central Station در نیویورک نصب شد. این صفحهنمایش بزرگ تا پایان فعالیت در سال ۱۹۸۹، در هر روز کاری میزبان ۶۵۰ هزار رهگذر و توریست بود و تا سالها، صفحهی اول روزنامهها را به خود اختصاص میداد.
صفحهنمایش غولپیکر کداک
در نیمهی دوم قرن بیستم، توسعهی محصولات براونی با قدرت بیشتر ادامه پیدا کرد. دوربین فیلمبرداری ۸ میلیمتری، پروژکتور و دوربین Turret، محصولاتی بودند که تحت برند براونی تولید شدند. یکی از موفقترین محصولات براونی در آن سالها، Starmatic بود که درنهایت در ۷ مدل عرضه شد و بیش از ۱۰ میلیون عدد از آن در ۵ سال به فروش رفت. تا سال ۱۹۵۵، تعداد کارمندان کداک در سرتاسر جهان به ۷۴ هزار نفر رسیده بود.
اولین دوربین براونی کداک
اختراع دوربین دیجیتال و ورود به حوزههای جدید
شاید باور این حقیقت که کداک، نخستین دوربین دیجیتال، یا همان قاتل برند خود را اختراع کرده باشد، کمی دشوار بهنظر برسد. شرکت آمریکایی در سال ۱۹۷۵، نمونهی آزمایشی نخست دوربین دیجیتال را با رزولوشن ۰.۰۱ مگاپیکسل معرفی کرد. دیگر اختراع بزرگ کداک در آن سالها که پیشرفت بزرگی در دنیای فناوری محسوب میشد، Kodak Ektaprint 100 بود که فناوری کپی را به سطح جدیدی رساند. بلافاصله پس از عرضه، تحسین بازار از کیفیت بالای محصول کداک و راحتی استفاده از آن، شروع شد.
اولین دوربین دیجیتال تاریخ در کنار فرزندان
کداک درکنار تولید تجهیزات عکسبرداری و فیلمبرداری، در صنایع دیگر نیز فعالیت خود را گسترش داد. یکی از زیرمجموعههای مهم که در صنایع دیگر فعال بود، زیرمجموعهی صنایع شیمیایی نام داشت. این بخش کداک، علاوهبر تولید مواد و تجهیزات اولیه برای محصولات خود شرکت، در صنایع دیگر نیز محصولاتی را عرضه میکرد. بهعنوان مثال، در سال ۱۹۷۸، پلیاستر ترموپلاستیک را برای تولید شیشههای نوشیدنی به بازار معرفی کرد.
تجهیزات پزشکی، صنعت دیگری بود که کداک از سالهای قدیم و با تولید و عرضهی محصولات اختصاصی برای تشخیص بیماریها در آن حضور داشت. پس از موفقیتهای متعدد در بحث تصویربرداری پزشکی، در جشن ۱۰۰ سالگی شرکت، ورود به بازار تشخیص بیماریهای پزشکی، با معرفی دستگاه آزمایش سرم خون به نام ECTACHEM 400، رسانهای شد.
نوآوریهای کداک در عصر دیجیتال و سالهای اوجگیری فناوریها، بهقدری زیاد و قابلتوجه بود که در نگاه کلی، نمیتوان شکست آنها در صنعت و خارج شدن از رقابت را باور کرد. در سال ۱۹۸۴، ورود جدیتر شرکت به بازار ویدئو با معرفی Kodavision Series 2000 در بخش فیلمبرداری ۸ میلیمتری و KODAK Videotape Cassetes در بخش ۸ میلیمتری، بتا و VHS انجام شد. حرکت مهمتر آن سالها، حضور جدیتر در بازار کامپیوتر بود که با عرضهی دیسکهای فلاپی برای کامپیوترهای شخصی، اجرا شد.
ایستمن در کنار توماس ادیسون
صنعت نرمافزار و خدمات مرتبط با آن هم در سالهای پایانی قرن بیستم شاهد حضور کداک بود. دو سیستم مدیریت تصویر با نامهای KODAK EKTAPRINT Electronic System یا KEEPS و KODAK Information Management System یا KIMS در سال ۱۹۸۵ معرفی شدند.
چالشهای رقابتی و شروع روند سقوط
باوجود تمام تلاشهایی که کداک برای حضوری جدی در موج دیجیتالی شدن انجام میداد، رقابت و چالشهای متعدد توسعه، این شرکت را تهدید میکرد. بسیاری از شرکتهای کوچک و بزرگ دنیای عکاسی، فیلمبرداری و حتی کامپیوتر، کداک را هدف شکایتهای متعدد ضد تراست قرار دادند. اتهام کداک در آن شکایتها، انحصاری کردن تولیدات در صنعت عکاسی بود.
اولین کارخانهی کداک
علاوهبر تهدیدهای قانونی، برخی توسعهها و ورود به حوزههای رقابتی سنگین، هزینههای فراوانی را برای برند کداک بههمراه داشت. آنها با معرفی Ektaprint 100 بهصورت جدی به رقابت با غولهای آن زمان صنعت یعنی زیراکس و IBM وارد شدند. رقابت بزرگ دیگر، با معرفی دوربین چاپ سریع دربرابر شرکت قدیمی Polaroid Corporation انجام شد که درنهایت به شکست در آن بازار انجامید.
صنعت تولید کاغذ عکاسی، تا سالها تحت سلطهی کداک بود. در دهههای پایانی قرن بیستم، شرکتهای متعدد آسیایی و آمریکایی با ورود به این بازار و عرضهی محصولات ارزانتر، تهدیدی جدی برای آنها ایجاد کردند. از رقبای جدی کداک در این صنعت میتوان به فوجی فیلم و 3M اشاره کرد. بههرحال کداک نیز تلاش کرد تا با کاهش قیمتها رقابت را به سوی خود بازگرداند که کاهش سود و علاقهمندی سهامداران را در پی داشت. در ادامه، در المیپک تابستانی ۱۹۸۴، فوجی فیلم توانست به سلطهی کداک در عرضهی فیلم رسمی مراسم پایان دهد که ضربهی بزرگی به بدنهی کداک زد.
تبلیغ دوربین تاشو کداک با قابلیت تعویض فیلم در روز
بههرحال باوجود تمام چالشها در بخش عکاسی و کاهش فروش آن خصوصا در سالهای پایانی دههی ۱۹۷۰، کداک در حوزههای دیگر همچون مواد شیمیایی، خدمات مخصوص تجاری و چاپ حرفهای عکس، درآمد مناسبی داشت و شکستهای دیگر را جبران کرد.
فرایندهای خرید و ادغام، در کداک هم مانند بسیاری از کسبوکارهای بزرگ صنعت در جریان بود. یکی از خریدهای مهم، در سال ۱۹۸۱ و با هدف ورود هرچه قویتر به صنعت الکترونیک انجام شد. شرکت Atex که در آن زمان پیشگام بازار سیستمهای الکترونیک ویرایش متن بود، در آن سال توسط کداک خریداری شد. مشکل اصلی کداک در این خرید و بسیاری موارد دیگر، سرعت پایین توسعهی محصولات و فرایندها بود که درنهایت، به شکست Atex در حوزهی مذکور انجامید.
دوربین چاپ سریع Instamatic
کداک از زمان تأسیس به شرکتی با پشتیبانی عالی از کارمندان مشهور بود. لقب آنها بهخاطر همین رفتار صحیح با کارمندان، Great Yellow Father بود. درواقع جورج ایستمن اعتقاد داشت پیشرفت و موفقیت یک شرکت لزوما به دستاوردهای فنی آن وابسته نیست، بلکه حسن نیت و وفاداری کارمندان، موجب پیروزیهای بزرگ خواهد شد. درنتیجهی همان سیاستها، سوددهی شرکت همیشه بالاتر از میانگین بود، اخلاقیات در شرکت جریان داشت و کارمندان هیچگاه نیازی به تشکیل اتحادیه یا اعتراض و انتقاد نداشتند.
در سال ۱۹۸۳، چالشها به بخش نیروی انسانی کداک نیز وارد شد. آنها مجبور شدند ۵ درصد از نیروی انسانی خود را بهمنظور کاهش هزینهها، تعدیل کنند. درواقع، فشارهای رقابتی از طرف شرکتهای ژاپنی و داخلی و همچنین چالشهای بینالمللی اقتصادی که موجب کاهش تقاضا برای محصولات میشد، همگی توجیهی بر کاهش تعداد نیروی انسانی شد.
دوربین بزرگ برند براونی
بههرحال در سالهای اوج چالش و رقابت برای کداک، مدیران در پی بهبود تنوع محصولات و ورود به بازارهای جدید نیز بودند. آنها صنعت الکترونیک و محتوای ویدئویی را اهداف اصلی خود میدانستند و درصدد تولید محصولاتی در آن حوزهها بودند. منتهی محصولات کداک در آن سالها یا کیفیت لازم را نداشتند یا با عرضهی دیرهنگام، بازار را بهنوعی به رقبا واگذار کرده بودند.
بههرحال تلاشها برای ورود به بازارهای جدید ادامه داشت و حتی کداک، واحدی اختصاصی برای بخش الکترونیک تأسیس کرد. واحد جدید متشکل از زیرمجموعهی شرکتی بهنام Spin Physics، یک آزمایشگاه تحقیقاتی حالت جامد و مرکز تولیدی برای ساخت مدارهای مجتمع بود. البته، اکثر محصولات کداک در شاخهی الکترونیک در سالهای بعد، از همکاری یا خرید شرکتهای دیگر تولید میشدند. بهعنوان مثال نخستین محصول الکترونیکی آنها که یک دوربین ویدئویی بود، با همکاری ماتسوشیتا الکترونیک، یک شرکت ژاپنی، انجام شد. چنین حرکتی، برای کداک که همیشه تمام جزییات محصولات را خودش آماده میکرد، یک عقبگرد بود.
تجهیزات حرفهای کنونی کداک در صنعت چاپ
در سالهای بعد، تغییرات ساختاری و تلاش برای حفظ موقعیت کنونی کداک، ادامه پیدا کرد. آنها که در آستانهی دههی ۱۹۹۰، چهار بخش عکاسی، اطلاعات، سلامت و شیمی داشتند، بخشهای عکاسی و اطلاعات را در مجموعهای بهنام تصویربرداری ادغام کردند. از آن زمان، مسئولیت کاهش هزینه و بهینهسازی تولید و فروش، بهصورت اختصاصی به مدیران هر زیرمجموعه، ابلاغ شد.
زیرمجموعهی تصویربرداری کداک، روی کسبوکار اصلی شرکت تمرکز داشت و بزرگترین واحد عملیاتی محسوب میشد. با افزایش رقابت در این بازار و افزایش سرعت ارائهی اختراعها و نوآوریهای متعدد در آن، کداک نیز بیشازپیش به حفظ موقعیت خود پایبند میشد. صنعت تصویربرداری و چاپ عکسها و ماشینآلات وابسته به آن همچون دستگاههای کپی، پرینترهای کامپیوتری و نرمافزار، حوزهی تمرکز زیرمجموعهی تصویربرداری بودند.
کداک برای حضور جدیتر در بازار دیجیتال، محصولات نوآورانهی متعددی را نیز به بازار عرضه کرد. یکی از این محصولات، دوربین عکاسی بود که قابلیت ذخیرهی تصاویر روی CD را داشت. چنین نوآوریهایی بههمراه محصولات دیگر، جایگاه کداک را بهعنوان پیشگام جهانی در تصویربرداری الکترونیک، حفظ کرد.
ایستگاههای چاپ سریع عکس کداک
باوجود تمام تلاشها، کداک در سالهای پایانی قرن بیستم بهنقل از یکی از کارشناسان اقتصادی آن سالها، یکی از بروکراتیکترین، کمبازدهترین، ایزولهترین، کندترین و البته دوستداشتنیترین شرکتهای آمریکا بود. بههرحال، آنها توانایی رقابت جدی با بازیگران دیگر را نداشتند و یکی از دلایل آن، ترس از ورود به دنیای دیجیتال و از دست دادن بازار فیلمهای عکاسی بود. البته، صنایع دیگر آنها نیز مانند محصولات شیمیایی و درمانی نیز با مدیریت ضعیف، تأثیر زیادی بر بازار نداشتند.
جورج فیشر، اولین مدیرعاملی بود که از بیرون از کداک، در سال ۱۹۹۳ از موتورولا به این شرکت پیوست. او پس از اصرار هیئتمدیره بر اخراج مدیرعامل پیشین، برای تغییر مسیر و بهبود فرایندها وارد کداک شد و در نخستین فرصت، تغییر تمرکز به حوزهی تصویربرداری را شروع کرد. یکی از اقدامات مهم او، فروش تعداد زیادی از زیرمجموعههای غیرتصویربرداری شرکت بود که بدهی آنها را بهمقدار قابلتوجهی کاهش داد.
مدیرعامل جدید کداک برخلاف مدیران قبلی اعتقاد داشت ورود به دنیای دیجیتال نهتنها تهدیدی برای آنها نیست، بلکه فرصتی عالی برای افزایش سلطه بر بازار خواهد بود.
اوگوی کداک از ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۶
استراتژی جدید و وضعیت کنونی برند کداک
اگرچه فیشر تصمیمی جدی برای تمرکز بر بازار دیجیتال داشت، باز هم سرعت تغییر در کداک پایین بود. درواقع مدیران هنوز تصور دنیایی بدون دوربینهای سنتی و فیلم عکاسی را نداشتند. درمقابل، مصرفکنندهها بهسرعت از محصولات رقبایی همچون سونی برای تصویربرداری دیجیتال استقبال میکردند.
بههرحال فیشر هم پس از مدتی کداک را ترک کرد و دنیل کارپ، بهعنوان مدیرعامل جدید آن استخدام شد. او سرعت ورود به دنیای دیجیتال را افزایش داد و با معرفی خانوادهی دوربینهای این صنعت با نام EasyShare، سعی در حضور جدیتر در بازار داشت. در آن زمان، مطالعات جدی روی رفتارها و نیازهای کاربران نیز انجام شد و محصولات متنوعی همچون پرینترهای عکس سریع و قابل حمل، به بازار عرضه شد. بههرحال استراتژیها تاحدودی مثبت بود.
رقابت از سوی برندهای آسیایی و محصولات ارزانقیمت آنها، هنوز هم چالشی بزرگ برای کداک بود. آنها تا سال ۲۰۰۷ به رتبهی چهارم بازار دوربینهای دیجیتال در آمریکا سقوط کردند و تنها ۹.۶ درصد از بازار را در اختیار داشتند. تا سال ۲۰۱۰، این رتبه به هفتم رسید.
یکی از آخرین تلاشهای کداک برای باقیماندن در دنیای دوربینهای دیجیتال
سقوط شدید کداک در بازار، مدیران را مجبور به جابهجاییهای مهمتر و تغییر استراتژی کرد. مدیرعامل جدید آنتونیو پرز تصمیم گرفت تا برخلاف استراتژی همیشگی کداک مبنی بر انجام تمامی فعالیتها در داخل شرکت، برخی از موارد را برونسپاری کند. او کارخانههای تولید فیلم را تعطیل کرد که در نتیجهی آن، ۲۷ هزار نفر شغل خود را از دست دادند.
مقالههای مرتبط:
بازار هدف جدیدی که پرز برای کداک ترسیم کرده بود، تمرکز زیادی بر پرینترهای دیجیتال و دستگاههای خانگی داشت. پرینترهای رنگی با فناوری Inkjet، برگ برندهی کداک در دههی ۲۰۱۰ تصور میشدند که البته، آنها هم پس از مدتی با کاهش در فروش مواجه شده و شرکت را مجبور به خروج کردند. تا سال ۲۰۱۱، نقدینگی شرکت از ۱.۶ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۱، به ۹۵۷ میلیون دلار رسیده بود و کداک، ورشکستگی را بیش از همیشه در نزدیکی خود حس میکرد.
سرانجام در ۱۹ ژانویهی سال ۲۰۱۲، برند قدیمی کداک بهصورت رسمی و طبق فصل ۱۱ کد قانون اساسی ایالات متحدهی آمریکا، اعلام ورشکستگی کرد. این اعلام، به شرکت مهلت داد تا سال ۲۰۱۳، طرحی جدید برای بازگشت به فعالیت درآمدزا آماده کند. از آن زمان تمرکز اصلی کداک بهجای عکاسی و تصویربرداری، در حوزههایی همچون خدمات چاپ سازمانی، نرمافزار، پشتیبانی فنی، تولید فیلمهای سینمایی و موارد مشابه است.
برند پیشگام دنیای عکاسی در سالهای اخیر تلاشهای زیادی داشت تا بار دیگر خود را بهعنوان نام معتبر تصویربرداری بر سر زبانها بیندازد. حتی تلاشهایی برای تولید گوشیهای هوشمند متمرکز بر عکسبرداری و تولید دوربینهای حرفهای اکشن هم انجام شد که به موفقیت آنچنانی نیانجامید.
در سال ۲۰۱۴، جف کلارک جایگزین آنتونیو پرز در پست مدیرعاملی شد و تا به امروز در این پست فعالیت میکند. تعداد کارمندان کداک در سرتاسر جهان، حدود ۵۸۰۰ نفر گزارش میشود که نسبت به دوران اوج آنها، یک سقوط واقعی است. بهعلاوه، آمارهای درآمدی، سود شرکت را در حدود ۲ میلیون دلار نشان میدهد که برای برندی با این سابقه، چیزی نزدیک به فاجعه بهحساب میآید.
پژوهشگران با فراگیر شدن فعالیت شبکههای اجتماعی تاثیر این فعالیتها را روی سلامت جسمی و روانی افراد بررسی میکنند. در مطالعهای که اخیرا منتشر شده است، این موضوع مورد بررسی قرار گرفته است که کاربرانفیسبوک اطلاعاتی را که از مقایسات اجتماعی بهدست میآورند، چگونه تفسیر میکنند و چگونه این فرایند با درک آنها از سلامت جسمی مرتبط است. نتایج نشان میدهد که استفاده از فیسبوک و انجام مقایسات اجتماعی با آگاهی بیشتر درمورد ناراحتیهای جسمی همراه است.
بریجت دیب نویسندهی مقاله میگوید:
افراد بسیاری هستند که زمان زیادی را در فیسبوک میگذارنند و برای این افراد، انجام مقایسات اجتماعی بخش اجتنابناپذیری از تجربهی بودن در این شبکهها است. این موضوع مهم است که ما درمورد چگونگی تاثیر این فعالیت روی خود آگاه شویم و بدانیم که این امر با فرض رابطهی قوی بین بهزیستی، کیفیت زندگی و سلامت جسمی، چگونه میتواند موجب تغییر احساس ما نسبتبه خودمان شود. مطالعهی ما نخستین موردی است که روی ارتباط بین تفسیر اطلاعات حاصل از مقایسات اجتماعی در رسانههای اجتماعی و درک علایم جسمی تمرکز داشته است. مهمترین یافتهی ما این بود که شرکتکنندگانی که فیسبوک را بخش مهمی از زندگی خود میپندارند، علایم بیشتری را نیز در زمینهی مقایسات اجتماعی و آگاهی از سلامت جسمی بدتر نشان میدهد. البته باید مطالعات بیشتری در این مورد انجام دهیم زیرا ما هنوز نمیدانیم که آیا مقایسات درحین استفاده از فیسبوک منجر به درک بیشتری از علایمی جسمی میشود یا اینکه افرادی که درحال تجربهی این علایم جسمی هستند، خود را بیشتر در فیسبوک مورد مقایسه قرار دهند.
مقالههای مرتبط:
مقایسهی اجتماعی فرایندی است که ما در آن بهمنظور ارزیابی خویشتن، خود را با دیگران مقایسه میکنیم. این کار چیزی است که تقریبا هر کسی وقتی احساس عدم اطمینان میکند، آن را انجام میدهد. مقایسهی رو بهبالا زمانی اتفاق میافتد که ما خودمان را با کسی مقایسه میکنیم که تصور میکنیم از ما بهتر است و مقایسهی رو به پایین زمانی اتفاق میافتد که ما خود را با کسی که فکر میکنیم از ما بدتر است، مقایسه کنیم. مقایسهی اجتماعی در رسانههای اجتماعی معمولا از نوع مقایسهی رو به بالا است، زیرا اغلب مردم عکسهای جذاب خود را در صفحات خویش قرار داده و در مورد خبرهای خوبشان مینویسند.
در حالیکه ممکن است تصور کنیم مقایسهی رو به بالا میتواند موجب تضعیف اعتماد بهنفس فرد مقایسهکننده شود و مقایسهی رو بهپایین موجب تقویت آن شود، ولی این تاثیر ساده و مستقیم نیست. پژوهشهای قبلی نشان دادهاند که تجربهی فرد بعد از انجام مقایسات اجتماعی، بیشتر از جهت مقایسات، به چگونگی تفسیر اطلاعات توسط فرد مقایسهکننده وابسته است. دکتر دیب ۱۶۵ کاربر فیسبوک را با میانگین سنی ۳۱/۴ سال مورد بررسی قرار داد. دو سوم آنها را زنان تشکیل میدادند. این افراد از قومیتهای مختلف ولی بیشتر آنها اروپایی بودند. بیش از نیمی از اعضای گروه حداقل ۴۰۰ دوست فیسبوکی داشتند. شرکتکنندگان یک پرسشنامهی الکترونیکی را برای اندازهگیری میزان استفاده از فیسبوک، مقایسات اجتماعی فیسبوک، عزت نفس، افسردگی، اضطراب، رضایت از زندگی و سلامت جسمی پر کردند.
میانگین نمرهی عزت نفس شرکتکنندگان بالاتر از حد متوسط بود. پس از انجام تصحیح برای متغیرهای جمعیتی و روانشناختی، مشخص شد که مقایسات رو به بالای مثبت ارتباط معنیداری با علایم جسمی داشتند. این بدان معناست افرادی که بعد از مقایسه با دوستان فیسبوکی که از آنها بهتر هستند، دارای احساسات مثبتی هستند، آگاهی بیشتری را از مشکلات سلامتی گزارش میکنند. دیگر مقایسات ارتباط معنیداری با علایم جسمی نداشتند. افرادی که نقش برجستهتری را برای فیسبوک در زندگی خود قائل بودند، علایم جسمی بیشتری را درک میکردند. دکتر دیب توضیح میدهد که این مطالعه پاسخ این پرسش را نمیدهد که آیا مقایسات اجتماعی موجب تشدید علایم جسمی منفی میشوند یا اینکه افرادی که دارای مشکلات جسمی بیشتری هستند، بیشتر از فیسبوک استفاده میکنند. او گفت:
ما هنوز در حال یادگیری در مورد اثرات مثبت و منفی استفاده از رسانههای اجتماعی هستیم و رابطهی علی و معلولی بین این موضوعات از زمینههای مناسب برای مطالعات آینده است.
چند روز قبل خبری منتشر شد که شرکتهای مایکروسافت و Kroger در حال توسعهی راهکار خرید هوشمندی هستند که به کاربران اجازه میدهد تا با استفاده از گوشی هوشمند خود بتوانند اقلامی که قصد خرید آن را دارند، اسکن بارکد کنند.
ظاهرا استارتاپی بهنام Caper Labs این ایده را یک گام جلوتر برده است. استارتاپ کیپر، سیستمی سختافزاری و نرمافزاری توسعه داده که وقتی کاربر اقلام مورد نیاز خود را درون سبد خرید فروشگاهی قرار میدهد، اقلام مورد نیاز در همان لحظه اسکن میشوند و بهصورت مستقیم هزینهی آنها پرداخت میشود. مهندسان کیپر با طراحی سبد خرید هوشمندی مجهز به نمایشگر لمسی کوچک موفق به طراحی این فرایند شدهاند. نمایشگر کوچک به کاربر کمک میکند بتواند اجناس حراجی یا اقلام تبلیغشده را بهراحتی پیدا کند و از آنجایی که نمایشگر نقشهی راهروهای فروشگاه را به کاربر نشان میدهد، مشتریان بهراحتی میتوانند در فروشگاه مسیریابی کنند.
مقالههای مرتبط:
هماکنون، اسکنر طراحیشده برای سبد خرید هوشمند، عملکردی مشابه بارکدخوانهای سنتی فروشگاهی دارد. البته استارتاپ Caper Labs در حال توسعهی سیستم یکپارچهای است که این فرایند خرید را بهینهسازی کند. سبد خرید هوشمند دارای حسگر وزن و سه دوربین تشخیص تصویر است که روی سبد قرار گرفتهاند. همهی اقلامی که کاربر در سبد خرید قرار میدهد، بهسرعت و بهصورت اتوماتیک اسکن میشوند و نگرانی از بابت جا ماندن یا فراموش شدن اسکن برخی اقلام وجود ندارد. هرچند براساس اعلام استارتاپ در صورت بروز هر مشکل یا نارضایتی در این موضوع، سریعا به آن رسیدگی خواهد کرد.
سبد خرید هوشمند دارای مزایای خوبی هم برای فروشندگان و هم خریداران است. با استفاده از آن، فروشگاهها نیاز به استخدام نیروی صندوقدار کمتری خواهند داشت و کاربران نیز بدون معطلی و منتظر ماندن در صف صندوق میتوانند بهراحتی در فروشگاهها خرید کنند. علاوهبر این، نمایشگر روی سبد خرید نیز به مشتریان فروشگاهها کمک میکند بتوانند اقلام حراجشده یا دارای تخفیف ویژه که فروشگاه آنها را تبلیغ میکند، بهراحتی پیدا کنند. سبد خرید Caper باتوجه به اقلامی که درونش گذاشته میشود، پیشنهادهایی را برای خرید در اختیار کاربران قرارمیدهد.تبلت داخلی که در سبد هوشمند قرار دارد، نقشهی کامل فروشگاه را در اختیار کاربر قرار میدهد.
هماکنون دو فروشگاه خردهفروشی در نیویورک از سبد خرید هوشمند Caper استفاده میکنند. استارتاپ کیپر ادعا میکند که میزان فروش این دو فروشگاه از زمانی که سبد خرید هوشمند را به سیستم فروش اضافه کردهاند، بیشتر شده است. سبد کیپر بهاندازهی فروشگاه آمازون گو (Amazon Go) پیشرفته و یکپارچه نیست؛ اما با حرکت در مسیر فناوریهای نوین، توانسته است محصولی ساده و با پیچیدگیهای کمتر توسعه دهد که نیاز به صدها دوربین و حسگر وزن ندارد و عملکرد خوبی از خود نشان میدهد.
سال ۲۰۱۹ برای یاماها معنی خاصی دارد چون بیست سال از تولید YZF-R1، پرطرفدارترین سوپربایک این شرکت میگذرد. به همین مناسبت یاماها نسخهای مخصوص بیستمین سالگرد را از YZF-R1 معرفی کرده است که علاوه بر بدنهی فیبر کربنی سایر بخشهای آن نیز ارتقاء پیدا کردهاند. این مدل مخصوص توسط اعضای تیم مسابقهای یاماها به تولید خواهد رسید و تنها ۲۰ دستگاه از آن تولید خواهد شد.
باور این مساله که ۲۰ سال از معرفی اولین نسل R1 میگذرد کمی دشوار بهنظر میرسد. در این سالها R1 تبدیل به یک نماد برای سوپربایکها شده است و حتی کسانی که خیلی اهل موتورسیکلت نیستن نیز نام این موتورسیکلت را شنیدهاند؛ از این رو یاماها تصمیم گرفته برای بزرگداشت این نام مدلی تولید محدود و ویژه را در اختیار تعداد کمی از هواداران خوش شانس خود قرار دهد.
مدل بیستمین سالگرد YZF-R1 مشخصاتی نزدیک به مدل مسابقهای یاماها دارد و و بدنهی آن شامل باک بنزین، گلگیرها و ورودیهای هوا نیز از فیبر کربن ساخته شدهاند. از دیگر مشخصات این مدل باید به درب باک بنزین بدون کلید و صندلی مشابه با مدلهای مسابقهای اشاره کرد. جالب است که مجموعهی نشان دهندههای این مدل دقیقا مشابه با مدلی هستند که یاماها در مسابقات استقامتی از آن استفاده میکند.
بخشهای دیگری نظیر رادیاتور، فرمان و پدال تعویض دنده نیز همگی مانند موتورسیکلتهای مسابقهای مخصوص پیست هستند. حتی زنجیر و چرخدندههای موتورسیکلت بیستمین سالگرد YZF-R1 نیز ویژه است و وزن کمی دارند.
در بخش سیستم تعلیق YZF-R1 از کمک فنرهای مسابقهای ساخت Ohlins، ضربهگیر فرمان TTX36 و دوشاخههای FGRT219 مسابقهای استفاده شده است. همچنین بخش «Yamaha Racing Experience» شرکت تنظیمات مخصوص مشتری را روی این موتورسیکلت پیاده میکند.
سیستم اگزوز نسخهی بیستمین سالگرد YZF-R1 ساخت شرکت صاحبنام Akrapovic و بهطور کامل از تیتانیوم ساخته شده است. برای متوقف کردن این نسخهی ویژهی R1 هم از سیستم ترمز ساخت برمبو با کالیپرهای مسابقهای GP-4-RX، لنتهای Z04، دیسکهای ترمز ۳۲۰ میلیمتری T-Drive و سیلندر ترمزهای کورسا کورتا 19RCS استفاده میشود. سیستم ترمز و کلاچ این موتورسیکلت همگی قابلیت شخصیسازی و تنظیم دارند.
تایرهای مورد استفاده در نسخهی ویژهی YZF-R1 ساخت بریجستون و از مدل بدون آج V02 هستند. در بخش فنی این موتورسیکلت متاسفانه یاماها به چیزی اشاره نکرده است؛ اما گفته شده که شمعها، واحد کنترل الکترونیکی موتور (ECU) و (CCU) و کابلهای این مدل همگی از نوع مسابقهای هستند، ضمن اینکه یاماها در صورت تمایل مشتریان این مدل، برایشان تست داینو را نیز انجام میدهد. همانطور که در ابتدا اشاره کردیم از این مدل تنها به تعداد ۲۰ دستگاه به تولید خواهد رسید و هر یک از آنها با قیمت ۴۴ هزار و ۹۰۰ دلار به فروش میرسند.
کاوشگر اسیریس رکس در تاریخ ۱۹ دسامبر (۲۸ آذر) موفق به ثبت تصویر شگفتانگیزی شد که زمین، ماه و سیارکبالقوه خطرناک بنو (Bennu) را در یک قاب نشان میدهد. فضاپیمای ناسا در زمان ثبت این تصویر نادر نزدیک به ۱۱۴ میلیون کیلومتر از زمین فاصله داشت؛ اما به سنگ فضایی بسیار نزدیکتر بود.
اعضای تیم OSIRIS-REx در توصیف تصویر نوشتند:
در تصویر، فاصلهی فضاپیما با بنو تنها ۴۳ کیلومتر است؛ بههمین جهت این سیارک در گوشهی راست بالا بهشدت پرنور بهنظر میرسد. علاوهبر این، سر صورت فلکی مار باریک را نیز در سمت راست پایین تصویر میتوان مشاهده کرد.
کاوشگر ۸۰۰ میلیون دلاری اسیریس رکس در تاریخ سوم دسامبر (۱۲ آذر) به سیارک بنو رسید و چهار هفته بعد به مدار پیرامون این سنگ فضایی ۵۰۰ متری وارد شد. هیچ کاوشگری قبلا هرگز از این فاصله موفق به چرخش در مدار جرمی به این کوچکی نشده بود. اسیریس رکس هماکنون از فاصلهی تقریبا ۱.۶ کیلومتری بر فراز سطح سنگی بنو در حال چرخش به دور آن است.
کاوشگر سیارکی ناسا برای مدتی از این جایگاه به مطالعهی بنو خواهد پرداخت و سپس با نشستن بر سطح آن در میانهی ۲۰۲۰، نمونهای از این سیارک را برداشت خواهد کرد. اگر همهچیز طبق برنامه پیش برود، این نمونهی برداشتشده از بنو در ماه سپتامبر ۲۰۲۳ درون یک کپسول به زمین بازخواهد گشت. بهگفتهی مقامات ناسا، تجزیه و تحلیل نمونهی فرستادهشده توسط اسیریس رکس، جزییات بینظیری را دربارهی نخستین روزهای منظومهی شمسی و همچنین نقش احتمالی سیارکهای غنی از کربن همچون بنو در شکلگیری حیات در زمین فاش خواهد کرد.
علاوهبر این، مأموریت اسیریس رکس کمکهای دیگری نیز انجام خواهد داد. بهگفتهی اعضای تیم، دادههای این فضاپیما به دانشمندان کمک میکند به درک بهتری از نیروهای مؤثر بر شکلگیری مسیر سیارکها دست یابند و برخورد احتمالی آنها را پیشبینی کنند. مشاهدات کاوشگر ناسا همچنین در اندازهگیری ظرفیت منابع سیارکهای مشابه بنو به دانشمندان کمک میکند.
همانطور که در ابتدا اشاره شد، بنو بهصورت بالقوه سیارک خطرناکی محسوب میشود؛ اما جای نگرانی وجود ندارد؛ زیرا دانشمندان هر سنگی را که بتواند در برخی مواقع در مدارش به فاصلهی ۰/۰۵ واحد نجومی (AU) از زمین برسد، خطرناک بهشمار میآورند. یک واحد نجومی برابر با فاصلهی زمین تا خورشید یا به عبارت دیگر ۱۵۰ میلیون کیلومتر است.
بنو عضوی ترسناک از طبقهی یادشده محسوب نمیشود. براساس برآورد دانشمندان، احتمال برخورد این سیارک با زمین بین سالهای ۲۱۷۵ و ۲۱۹۹، تنها یک در ۲۷۰۰ است.
برخی افراد سیگاری ادعا میکنند همهی روشهای ترک کردن سیگار را امتحان کردهاند؛ ولی درنهایت موفق نشدهاند این عادت مضر را کنار بگذارند.
شرکت لبنانی به نام Slighter ادعا میکند که اگر تمام روشهای مختلف ترک سیگار همچون سیگار الکترونیکی، استفاده از روشهای ترک سیگار با هیپنوتیزم یا جویدن آدامسهای ترک سیگار را امتحان کردهاید؛ ولی هنوز این روشها برایتان موفقیتآمیز نبوده است، میتوانید محصول جدید این شرکت را امتحان کنید و برای همیشه از شر سیگار کشیدن خلاص شوید.
مقالههای مرتبط:
Slighter در نمایشگاه CES 2019، ، فندک جدیدی معرفی کرده که میتواند به افراد سیگاری در ترک کردن سیگار کمک کند. فندک هوشمند Slighter به فرد سیگاری، نشان میدهد که در چه زمانها و هرچند ساعت یکبار سیگار خود را روشن میکند و برنامهی شخصیسازی شدهای در اختیار کاربر قرار میدهد. در اصل فندک هوشمند Slighter قصد دارد راهکار جدیدی برای ترک کردن سیگار در اختیار کاربران خود قرار دهد.
با گذشت زمان فندک هوشمند Slighter بهصورتی هدفمند، بهصورت هوشمند روشن نخواهد شد و بدین ترتیب به کاربر کمک میکند تا تعداد سیگارهایی را که در طی شبانهروز میکشد، یکی پس از دیگری کاهش دهد و بهتدریج به هدف خود نزدیک شود.
دادههای مربوطبه فندک هوشمند Slighter قابلیت اشتراکگذاری ازطریق اپلیکیش موبایل را دارد و کاربران این فندک میتوانند دادههای خود را با دوستان و خانوادهشان بهاشتراک بگذارند. در بخشی از اپلیکیشن همراه فندک هوشمند، هزینهی صرف شده برای خرید سیگار نیز محاسبه میشود.
سختافزار Slighter یکی از بخشهای قابلتوجه آن است؛ در طراحی فندک هوشمند از نوار فلزی، سبک و جذابی استفاده شده که زیبایی خاصی به فندک میدهد. در یک طرف اسلایتر نیز، نمایشگر کوچکی وجود دارد که تعداد دفعات استفاده از فندک برای روشن کردن سیگار را نشان میدهد. اعداد یادشده به کاربر کمک میکند تا بتواند سیگار کشیدن را ترک کند.
فندک هوشمند Slighter توسط مؤسسهی ملی سرطان فرانسه، مرکز پیشگیری از سرطان Hygée و مؤسسه سرطان لیون فرانسه نامزد استفادهی درمانگاهی شده است. البته فندک هوشمند اسلایتر نیز همانند سایر محصولات ترک سیگار، تضمینی برای ترک کردن سیگار نمیدهد. طراحی زیبا و بهرهمندی از نرمافزار و سختافزار قدرتمند قطعا به کاربران کمک میکند تا بتوانند از سیگار کشیدن خلاص شوند.
علاقهمندان میتوانند فندک هوشمند Slighter را با قیمت ۱۲۹ دلار پیش خرید کنند. انتظار میرود این محصول کاربردی در ماه ژوئیه ۲۰۱۹ به بازار عرضه شود.
زمان چندان زیادی به معرفی محصولات آتی سامسونگ نمانده و تاکنون نیز اخبار و شایعات فراوانی پیرامونگلکسی اس 10 و گوشی تاشدنی این شرکت با نام احتمالی Galaxy F یا Galaxy Fold شنیدهایم؛ اما اکنون نوبت به ظرفیت باتری محصولات یادشده رسیده است تا در شایعات و گمانهزنیها گوناگون به آنها پرداخته شود.
گزارشها نشان میدهند که سامسونگ در گوشی تاشدنی خود به یک باتری بسنده نکرده و در هر یک از دو قسمت این دستگاه، یک باتری ۳۱۰۰ میلیآمپرساعتی قرار داده است؛ در حالی که طبق اخبار پیشین، برادر کوچکتر گلکسی اس 10 که احتمالاً گلکسی اس 10 لایت یا Galaxy S10 E نام خواهد داشت تنها میزبان یکی از این باتریها خواهد بود.
از سویی دیگر، نسخهی 5G گوشی سامسونگ گلکسی اس 10 نیز از باتری ۵۰۰۰ میلیآمپرساعتی استفاده خواهد کرد که این باتری احتمالاً بهدلیل پایین نگه داشتن هزینههای ساخت برای سامسونگ، با باتری محصولات آتی گلکسی M20 و M30 یکی خواهدبود.
بدین ترتیب میتوان گفت که تا این لحظه اطلاعات تقریباً کاملی از محصولات مهم آیندهی سامسونگ منتشر شده و شایعات، حتی گوشهای از این دستگاهها را تنها نگذاشته است! نظر شما در مورد پرچمداران آتی سامسونگ چیست؟ از خانواده S سامسونگ که احتمالاً و برای اولینبار، دوربین سلفی را بهعنوان حفرهای در نمایشگر خود خواهد دید، تا گوشی تاشدنی کرهایها که مدتها است ذهن علاقهمندان را به سوی خود منعطف کرده است.
شرکت Mitte باری دیگر به نمایشگاه CES بازگشته است تا با رونمایی از محصولی کاربردی، توجهات را بهسمت خود جلب کند. دستگاه تصفیهی آب جدید این شرکت، بهشکلی جالب، نحوهی مصرف آب را در خانه دستخوش تغییر میکند و محصولی بسیار پرکاربرد بهحساب میآید. دستگاه یادشده میتواند آب شیر را در مدتزمانی کوتاه تصفیه و آن را به آبمعدنی باکیفیت تبدیل کند. فیلتر آب Mitte در ابتدا برای جذب سرمایهی مورد نظر، کار خود را بهعنوان کمپینی در کیکاستارتر شروع کرد و حال که این اتفاق افتاده، برای عرضهی عمومی آماده شده است.
آب شهری که از شیر خانه بیرون میآید حاوی ناخالصیهای زیادی است که اغلب توسط ادارهی آب و فاضلاب به آن اضافه شدهاند. این ناخالصیها شامل موادی همچون کُلُر، فلوراید، مواد ضد باکتریایی، فلزهای سنگین و صدها مورد مشابه دیگر هستند؛ این مواد گرچه مزیتهای زیادی را بههمراه میآورند، اما در هر صورت برای بدن مضراتی نیز دارند و عدهی زیادی از افراد بههمین دلیل، مصرف آبمعدنی را ترجیح میدهند.
دستگاه ارائهشده توسط Mitte میتواند اکثر ناخالصیها را از آب حذف و آنها را با مواد معدنی مفید جایگزین کند. خوشبختانه، سرعت این دستگاه در تبدیل آب شهری به آبمعدنی بسیار فراتر از انتظار است و میتواند در هر دو ساعت، یک لیتر آب شهری را به آبمعدنی باکیفیت تبدیل کند. عملکرد کلی سیستم، وابسته به یکسری کارتریج معدنی است؛ فعلا سه کارتریج برای این دستگاه تصفیهی آب در دسترس هستند که از آنها با اسامی Vitality ،Balance و Alkaline یاد میشود.
هر کدام از کارتریجها که در حدود ۴۰ دلار قیمت دارند، میتوانند ۲۵۰ لیتر (۶۶ گالن) آب شهری را به آبمعدنی تبدیل کنند. از طرفی، هر لیتر آب تصفیهشده توسط دستگاه، قیمتی در حدود ۰.۰۸ دلار خواهد داشت.
همانطور که میشد انتظار داشت، دستگاه تصفیهی آب Mitte دارای یک اپلیکیشن اختصاصی است که از طریق آن میتوان ضمن ارسال نظرات و انتقادات در مورد این دستگاه به شرکت سازنده، موارد مختلفی را همچون زمانبندی تصفیهی آب تنظیم کرد. این اپلیکیشن امکان نظارت روی حجم آب تصفیهشده را نیز فراهم میکند.
اپلیکیشن اختصاصی Mitte افزون بر موارد یادشده میتواند بهشما بهمنظور تعویض کارتریجها کمک کند. در واقع هر کدام از کارتریجها دارای یک برچسب RFID (برچسب هوشمند رادیویی) هستند؛ وقتی کارتریج به روزهای آخر عملکرد خود نزدیک شد، بهصورت خودکار از طریق اپلیکیشن، این موضوع را بهاطلاع شما میرسانند.
پیشبینی میشود که دستگاه تصفیهی آب میت بتواند بهمحبوبیت درخورتوجهی دست پیدا کند. فردی که تجربهی کار کوتاهمدت با این دستگاه را در غرفهی مخصوص Mitte در نمایشگاه CES 2019 پیدا کرده، میگوید که از نحوهی نصب سادهی این دستگاه و همچنین عملکرد سریع آن شگفتزده شده است.
دستگاه Mitte ظاهری جذاب بهرنگ سفید دارد و از ابعاد ۴۲۰ در در ۴۳۲ در ۳۱۷.۵ میلیمتر بهره میبرد. این دستگاه در ماه ژوئن ۲۰۱۹ (خرداد - تیر ۱۳۹۸) عرضه خواهد شد؛ گرچه فعلا در مورد قیمت نهایی صحبتی نشده است، اما پیشبینی میشود که در حدود ۳۸۰ دلار قیمت داشته باشد.
پژوهشگران در مطالعهی جدیدی دریافتند، خلقوخوی منفی افراد که بهصورت روزانه ثبت شده بود، با سطوح بالاتر التهاب (پاسخ طبیعی سیستم ایمنی بدن در برابر جراحت و عفونت ولی درعین حال نشانهای از بیماریهای مزمن) همراه بود. تا قبل از این، در بیشتر پژوهشها درمورد ارتباط بین عواطف منفی و نشانگرهای التهاب، روی عواطف به خاطر آورده شده تمرکز میشد که در آنها شرکتکنندگان با نگاهی به گذشته، خلقوخوی خود را طی هفته یا ماه گذشته، با استفاده از یک پرسشنامهی استاندارد گزارش میکردند.
پژوهشگران برای اینکه ببینند که آیا یک اندازهگیری منظمتر از عواطف به نام عواطف لحظهای اکولوژیکی میتواند ارزیابی دقیقتری از خلقخو مهیا کند، مطالعهای انجام دادند. جنیفر گراهام انگلند، نویسندهی مقاله میگوید:
مقالههای مرتبط:
بسیاری از ابعاد ارتباط بین عواطف و التهاب هنوز کشف نشدهاند. طبق دانش ما، کسی تاکنون اندازهی تاثیر روشهای ارزیابی یا زمانبندی را روی برآورد ارتباط بین عواطف و التهاب، مورد بررسی قرار نداده است.
بهگفتهی پژوهشگران، سنجههای بازیادآوری عواطف با گذشت زمان، نسبتبه اریب ناشی از حافظه حساس بوده و میتواند تحتتاثیر عوامل شخصیتی قرار گیرد، درحالیکه تصور میشود ارزیابیهای لحظهای در زمان واقعی، روشی بهتر برای سنجش تجارب عاطفی باشند. پژوهشگران ۲۲۰ شرکتکننده را در مطالعهی خود درنظر گرفتند و طی دو هفته، پنجبار در هر روز خلقوخوی آنها را ثبت کردند. هرکدام از شرکتکنندهها با استفاده از تلفنهای هوشمند، میزان هرکدام از احساسات مثبت (احساساتی نظیر شادی، رضایت و لذت) و منفی (نظیر اضطراب، خشم، افسردگی، ناامیدی و ناراحتی) خود را ارزیابی و ثبت میکردند. علاوه بر خودارزیابیهای روزانه، این شرکتکنندگان در پایان دوره نیز عواطف مثبت و منفی خود را بازیادآوری کردند. در طول مطالعه سطوح سیتوکینهای التهابی موجود در خون آنها نیز اندازهگیری شد.
پژوهشگران با تجزیهوتحلیل کل اطلاعات، ارتباطی بین سنجههای یادآوری یا سنجههای لحظهای عواطف مثبت و منفی و نشانگرهای التهابی پیدا نکردند، اما هنگامی که آنها فقط دادههای هفتهی آخر مطالعه را مورد تجزیهوتحلیل قرار دادند، شاهد ارتباطی در زمینهی عواطف منفی و نشانگرهای التهابی بودند.
درحالیکه تجمع عواطف لحظهای منفی هفتهی اول، هیچ ارتباطی با هیچکدام از نشانگرها نداشت، تجمع عواطف منفی در هفتهی دوم با سطوح بالاتر هفت سنجهی مرتبط با التهاب مرتبط بود. لازم به ذکر است که در این مطالعه برای عوامل تاثیرگذار دیگری نظیر سن، جنسیت، شاخص توده بدنی، تحصیلات، وضعیت سلامتی و استفاده از استاتینها تصحیح انجام شد. گراهام انگلند میگوید:
طبق دانش ما اینها نخستین نتایجی هستند که نشاندهندهی ارتباط بین عواطف منفی تجمع یافته از زندگی روزانه و سنجههای التهابی است که بعدا اندازهگیری شده است. بهنظر میرسد که حداقل ارتباطی بین خلقوخوی منفی افراد طی روز و نشانگرهای التهابی وجود دارد که میتواند شاخصی از ضعف سلامتی و بیماری باشد، اگرچه نیاز به مطالعات بیشتری است. ما امیدواریم که این پژوهش موجب تشویق پژوهشگران دیگر برای گنجاندن سنجههای آنی استرس و عواطف در پژوهشهای مرتبط با التهاب شود تا به توصیف مکانیسمهای پشتصحنهی ارتباط بین عواطف و التهاب کمک کند.
با توجه به این موضوع که عواطف قابل تغییرند، ما امیدواریم که این نتایج موجب انجام پژوهشهای بیشتری برای درک ارتباط بین عواطف و التهاب شود با این امید که بتوانند منجر به مداخلات روانشناختی جدیدی شوند که موجب ارتقای سلامتی و شکستن چرخهای شوند که میتواند منجر به التهاب مزمن، ناتوانی و بیماری شود.
.: Weblog Themes By Pichak :.