پس از حادثه‌‌ی سال ۱۹۳۷ هیندنبورگ، کشتی‌های هوایی تقریبا منسوخ شدند و عرصه‌‌ی رقابت را به هواپیماها واگذار کردند؛ اما اکنون گویا فرصتی تازه برای پرواز این غول‌‌های دوست‌‌داشتنی فراهم شده است.

 

اگر تاکنون هرکدام از رمان‌‌های سه‌‌گانه‌‌ی فیلیپ پولمن با نام نیروی اهریمنی‌‌اش را خوانده باشید، در جای‌‌جای این آثار علمی‌‌تخیلی، به‌وضوح ردپاهایی از زپلین (Zeppelin) را خواهید یافت. زپلین‌‌ها کشتی‌‌های هوایی غول‌‌پیکری هستند که در دنیای موهومی پولمن از پس هرگونه خدمات حمل‌‌ونقلی از نامه‌‌رسانی و تحویل بار گرفته تا جابه‌جایی سربازان و سفرهای اکتشافی به قطب برمی‌‌آیند. گویی منظره‌‌ی آسمان دنیای شگفت‌انگیز پولمن سراسر آکنده از این غول‌‌های شناور و دوست‌‌داشتنی است.

از فضای این کتاب که بیرون می‌آییم، دنیای واقعی برایمان بسیار متفاوت و البته ناامیدکننده به‌‌نظر می‌‌رسد. امروزه به‌‌ندرت می‌‌توان سازه‌‌های شناوری در آسمان دید که مشغول رفت‌‌وآمد باشند. اگر هم چندتایی باشند، محدود به همان بالن‌‌های تبلیغاتی و گردشگری هستند که بدنه‌‌ی آن‌‌ها مزین به‌نام برخی از برندهای تجاری نظیر Goodyear و Carnival Cruise Line شده‌‌اند. چند نمونه‌ی دیگر هم به‌‌صورت اجاره‌‌ای برای سفرهای تفریحی گردشگران ثروتمند در گوشه‌‌وکنار آلمان یا برفراز جنگل‌‌های آمازون به‌‌کار گرفته شده‌‌اند. این تقریبا تمام آن چیزی است که این روزها از صنعت بزرگ کشتی‌های هوایی به‌چشم می‌خورد.

بااین‌همه، خبر خوشحال‌کننده این است که شاید به‌‌زودی دنیای ما نیز شباهت‌‌های بیشتری با رؤیای فانتزی پولمن پیدا کند. اگر همه‌‌چیز طبق برنامه پیش برود، چهارپنج سال دیگر یکی از اولین مدل‌‌های کشتی‌‌های هوایی غول‌‌پیکر ایرلندر (Airlander) با نام مستعار «ولگرد پرنده» قرار است برای اولین‌بار از سال ۱۹۲۸، عازم سفری هوایی به‌‌سوی قطب شمال شود. با‌این‌حال، مسافران این کشتی عظیم نه پژوهشگران و کاشفان، بلکه گردشگرانی خواهند بود که قرار است تجربه‌‌ی سفر لوکس ۸۰ هزار دلاری را داشته باشند. بلیت‌‌های این سفر هیجان‌‌انگیز همین حالا نیز برای فروش دردسترس قرار گرفته‌‌اند.

البته کشتی هوایی ایرلندر، تنها پرنده‌‌ی عظیم‌‌الجثه‌‌ی آسمان‌‌ها نخواهد بود و تا آن زمان، کشتی هوایی عظیم دیگری با شکل‌‌وشمایل نهنگ آبی قرار است از زمین برخیزد؛ سازه‌‌ای با طول ۱۵۰ متر معادل با ابعاد هواپیمای ایرباس A380 و ارتفاعی بیش از ساختمانی ۱۲ طبقه که در آسمان شهر جینگمن چین به‌‌پرواز درخواهد آمد و مأموریتش حمل بارهای سنگین در یکی از مناطق صعب‌‌العبور جهان خواهد بود. سازندگان این تجهیزات از همین حالا رؤیای ساخت سازه‌‌هایی بزرگ‌تر از محصولات بوئینگ را در سر می‌‌پرورانند. آن‌‌ها پیش‌‌بینی می‌‌کنند در ۱۰ سال آینده، شمار این نوع کشتی‌‌های هوایی جدید به بیش از ۱۵۰ فروند برسد.

حادثه‌ی تلخ هیندنبورگ در سال ۱۹۳۷ نقطه‌ی پایانی برای دوران کوتاه شکوفایی صنعت کشتی‌های هوایی بود

اگر تاریخچه‌‌ی کشتی‌‌های هوایی را خوانده باشید، قطعا حادثه‌‌ی سال ۱۹۳۷ هیندنبورگ را به‌‌عنوان تاریک‌‌ترین برهه در عصر باشکوه کشتی‌‌های هوایی به‌‌خاطر خواهید آورد. این حادثه قطعا نقطه‌‌ی پایانی برای دوران کوتاه ظهور صنعتی عظیم بود. در این سانحه، کشتی هوایی مسافربری ال‌‌زد ۱۲۹ ساخت زپلین که از فرانکفورت آلمان عازم فرودگاه جی‌‌بی‌‌ام‌‌دی‌‌ال لیک‌‌هرست در آمریکا بود، دراثر برخورد با دکل زمینی، دچار آتش‌‌سوزی شد و سقوط کرد و به مرگ ۱۳ مسافر و ۲۲ خدمه‌‌ی کشتی و یک کارگر روی زمین منجر شد. این سانحه بازنگری در قوانین حمل‌‌ونقل هوایی و منسوخ‌‌شدن استفاده از کشتی‌‌های هوایی را در پی داشت.

با‌‌این‌حال، پس از این اتفاق نیز نیروی دریایی ایالات متحده‌ی آمریکا در جنگ جهانی دوم به استفاده از این فناوری در عملیات ضدزیردریایی خود ادامه داد. همچنین، شرکت American Blimp به تولید کشتی‌‌های هوایی تبلیغاتی ادامه داد و زپلین آلمان نیز کشتی‌‌های بزرگ‌‌تر و پیشرفته‌‌تری ساخت. این‌‌ها همه بدان معنا بود که مهندسان و خلبانان زمان بسیاری صرف صنعتی کرده‌‌اند که عملا دیگر قرار نبود وجود داشته باشد.

کشتی هوایی / Airship

طراحی جدید HAV برخلاف طراحی‌های پیشین کشتی‌های هوایی، به استفاده از دکل‌های بارانداز و کارکنان زمینی فراوان نیازی نخواهد داشت.

بسیاری از پروژه‌‌های ساخت سازه‌‌های سبک‌‌تر از هوا به‌‌دلیل اغراق‌‌آمیز‌بودن و نبود سرمایه‌‌گذاری عملا نیمه‌‌کاره رها شدند و در متن داستان‌‌های تخیلی باقی ماندند. واقعیت این بود که فناوری کشتی‌‌های هوایی فقط در مراحل نخستین ظهور خود به‌‌سر می‌‌برد و همین باعث شد بسیاری از مزایای آن از انظار پنهان بماند؛ درنتیجه، چالش ساخت کشتی‌‌های هوایی غول‌‌پیکر کم‌کم به‌‌دست فراموشی سپرده می‌‌شد. حتی شرکت‌‌هایی که هنوز تولید چنین سازه‌‌هایی را ادامه می‌‌دادند، ناچار بودند محصولات خود را به‌‌صورت دستی بسازند.

با اینکه تقاضا برای ساخت کشتی‌‌های هوایی عظیم‌‌تر هنوز وجود داشت، سازندگان با مشکل هزینه‌‌های تولید دست‌‌وپنجه نرم می‌‌کردند. بااین‌حال، امروزه سازندگان این تجهیزات عزم خود را جزم کرده‌‌اند که اوضاع را تغییر دهند. ایرلندر یکی از شرکت‌‌های فعال در این عرصه است که در سال ۲۰۰۷ به‌‌دست روگر مانک، از پیش‌گامان صنعت ساخت کشتی‌‌های هوایی، تأسیس شد. این شرکت که در حومه‌‌ی بدفورد در شمال لندن واقع شده است، برای اولین‌‌بار طرح ساخت وسایل نقلیه‌‌ی هوایی هیبریدی (HAV) را ارائه کرد.

اگر این روزها نگاهی به سالن طراحی و مونتاژ این شرکت بیندازید، ماژول آسیب‌‌دیده‌‌ی حمل بار کشتی به‌چشم می‌‌خورد که درون آن مملو از ادوات الکترونیکی استفاده‌شده در آخرین پرواز ایرلندر است. درکنار این ماژول، ماکتی از کابین حمل مسافر در ابعاد واقعی قرار گرفته که برای پرواز آینده‌‌ی کشتی به‌‌مقصد قطب شمال طراحی شده است. تمامی دیواره‌‌ها حتی کابین خلبانان پوشیده از پنجره‌‌های تمام‌‌قد است. حتی کف‌‌پوش شیشه‌‌ای نیز تعبیه شده است که روی آن مبل راحتی چرمی به‌‌سبک فیلم‌‌های جیمز باند دیده می‌‌شود. این بخش برای مسافران ثروتمندی طراحی شده است که قصد دارند از امکانات درجه‌‌‌یک سفری خاطره‌‌انگیز با کشتی هوایی لذت ببرند.

کشتی هوایی / Airship

اولین‌بار ارتش ایالات متحده ایرلندر هیبریدی را طراحی کرد.

نسل جدید کشتی‌های هوایی ایرلندر با برخورداری از طراحی هیبریدی می‌توانند بارهای سنگین‌تر را با سرعت بیشتری حمل کنند

باوجوداین، کشتی هوایی ایرلندر با آنچه در کتاب‌‌های پولمن تصویر شده، تفاوت‌‌های آشکاری دارد. این پرنده‌‌ی عظیم‌‌الجثه با برخورداری از طراحی هیبردی می‌تواند بارهای سنگین‌‌تر را حمل کند و با سرعت بسیار بیشتری درمقایسه‌با رقیبان پیشین خود پرواز کند. همچنین، به کارکنان زیادی در ایستگاه زمینی و لنگرها و آشیانه‌‌های اختصاصی نیازی نخواهند داشت. اولین‌‌بار ارتش ایالات متحده‌‌ی آمریکا ایرلندر را طراحی کرد. پس از کنار گذاشته‌‌شدن این پروژه در سال ۲۰۱۳، طراحی کشتی هوایی باردیگر در بریتانیا از سر گرفته شد و درنهایت، با نام ایرلندر ۱۰ برای کاربری‌‌های غیرنظامی بازطراحی و ساخته شد تا اینکه بالاخره پس از هفت پرواز موفق، در ژانویه‌ی ۲۰۱۹ عملا بازنشسته شد.

مشکل پیش روی سرمایه‌‌گذاران و مشتریان بالقوه‌‌ی این فناوری، همچنان ریسک زیاد پروژه و طراحی پرهزینه‌‌ی آن است. وقتی نوبت به مقایسه‌‌ی ایرلندر با دیگر کشتی‌‌های هوایی جهان می‌‌رسد، می‌‌بینیم ایرلندر، تنها کشتی هوایی هیبریدی بزرگ‌‌مقیاسی بوده که تاکنون توانسته پرواز کند. نیک آلمن، مسئول ارشد عملیاتی HAV می‌‌گوید:

پروازهای ما به جهان نشان داد ایرلندر کاملا واقعی است. تا آن زمان، مردم با نگاه‌‌کردن به [این پرنده] گمان می‌‌کردند تنها با اسلاید پاورپوینت طرف هستند.

او می‌‌افزاید به‌‌کارگیری هلیوم درکنار سایر فناوری‌‌ها توانسته است مزایای مهمی در پی داشته باشد. یکی از این مزایا پایداری است. هم‌‌اکنون می‌‌توان بار بسیار سنگینی را برای مدت طولانی (حدود پنج روز) در آسمان معلق نگاه داشت. در‌مقایسه‌با روش‌‌هایی مانند استفاده از پهپادهای کوچک و هزینه‌‌های سرسام‌آور آن‌‌ها، کشتی‌‌های هوایی از مزیت رقابتی خوبی برخوردار خواهند بود. آلمن معتقد است این صرفه‌‌جویی در هزینه برای برخی از مشتریانشان نظیر ارتش بسیار اهمیت خواهد داشت.

کشتی هوایی / Airship

لاکهید مارتین، غول صنعت هوافضای ایالات متحده، نیز طرح اختصاصی خود را برای کشتی‌‌های هوایی دارد.

ربکا زیتلین، مدیر ارتباطات و رسانه‌‌ی HAV نیز می‌‌گوید:

مشتریان دیگر نیز به تجربه‌‌های برندی برای حمل‌‌ونقل مردم تمایل نشان می‌‌دهند. حال این تجربه ممکن است در قالب رنج‌‌روور یا بالگرد یا هواپیما باشد؛ اما هیچ‌‌یک از این‌‌ها نمی‌‌تواند در چهارچوب زیست‌‌محیطی مدنظر این برندها جای گیرند.

زیتلین می‌‌افزاید هنوز نمی‌‌توان حمل‌‌ونقل مسافران تجاری را بازاری ازدست‌‌رفته برای کشتی‌‌های هوایی به‌‌شمار آورد. او از جریان‌‌های فکری تازه‌‌ای سخن می‌‌گوید که با وجود صرف هزینه و زمان بیشتر برای سفر با کشتی‌‌های هوایی، به‌‌دلیل انتشار میزان کربن کمتر استفاده از این نوع ادوات را همچنان ترجیح می‌‌دهند.

کشتی‌‌های هوایی هیبریدی، تنها کسر کوچکی از آلودگی‌‌های ناشی از سیستم هواپیمایی را دربر خواهند داشت. دولت بریتانیا مبلغ یک‌میلیون یورو روی HAV سرمایه‌‌گذاری کرده تا با ابداع پیشرانه‌‌ی الکتریکی، میزان انتشار کربن ناشی از این هوانوردها را به صفر برساند.

علی‌‌رغم ابعاد ظاهری بزرگ ایرلندر ۱۰، باید گفت این هوانورد درمقایسه‌با طراحی نسل‌‌های بعدی خود، تجهیز نسبتا کوچکی به‌‌شمار می‌‌آید. مشتریانی که قصد دارند بارهای سنگین‌‌تری را جابه‌جا کنند، باید تا زمان عرضه‌‌ی ایرلندر ۵۰ صبر کنند. کارشناسان می‌‌گویند بازار حمل‌‌ونقل سنگین احتمالا بهترین فرصت رقابتی برای کشتی‌‌های هوایی خواهد بود.

بازار حمل‌‌ونقل سنگین احتمالا بهترین فرصت رقابتی برای کشتی‌‌های هوایی خواهد بود

برنامه‌‌های توسعه‌‌ای لاکهید مارتین با نام Skunk Works در پام‌‌دیل کالیفرنیا که پیش‌‌تر به ساخت هواپیماهای شناسایی سری U-2 و SR-71 منجر شده بود، حال ممکن است برای ساخت محصولی نظیر کشتی‌‌ هوایی دوباره بر سر زبان‌‌ها بیفتد. جالب اینکه برنامه‌‌ی تازه‌‌ی این غول صنعت هوافضای ایالات متحده برای ساخت کشتی هوایی هیبریدی بازهم قرار است در پشت همان حصارهای امنیتی این منطقه آغاز شود.

کشتی هوایی / Airship

طراحی‌‌های مدرن کشتی‌‌های هوایی بسیار ایمن‌‌تر از نمونه‌‌های متعلق به دهه‌‌ی ۱۹۳۰ میلادی هستند؛ نمونه‌‌های اولیه‌‌ای‌‌ که تراژدی‌‌های ناگواری نظیر حادثه‌‌ی هیندنبرگ را در پی داشتند.

LMH-1 نام نمونه‌‌ای از کشتی‌‌های هوایی ساخت این شرکت است که با ابعاد و ظاهری مشابه با ایرلندر در نمایشگاه هواپیمایی پاریس در سال ۲۰۱۵ رونمایی شد. لاکهید نیز مانند رقیب بریتانیایی خود ابتدا نمونه‌‌ای فنی به‌‌عنوان گواهی اثبات تولید کرد؛ ولی این شرکت برخلاف HAV، تنها در مراحل اولیه‌‌ی ساخت نمونه‌‌های خود است. وقتی تعداد سفارش‌‌های مشتریان برای تولید این محصول به بیش از ۱۰ برسد، آن‌‌ها خط مونتاژ محصول خود را در کارخانه‌‌ی لاکهید مارتین واقع در پام‌‌دیل راه‌‌اندازی خواهند کرد. رابرت بوید، مدیر برنامه‌‌ی لاکهید می‌‌گوید:

تقاضا زمانی ایجاد می‌‌شود که مشتریان نیازهایی برآورده‌نشده داشته باشند. ما متوجه نیازی برای ارائه‌ی راهکاری ایمن و پایدار در صنعت تحویل محموله‌‌های سنگین و کارکنان به جوامع دورافتاده‌‌ای شده‌‌ایم که از زیرساخت‌‌های اندکی برخوردار هستند یا اصلا هیچ‌‌ زیرساختی ندارند. کشتی‌‌های هوایی می‌‌توانند در مأموریت‌‌های متعددی از فعالیت‌‌های بشردوستانه گرفته تا استخراج منابع طبیعی به‌‌کار گرفته شوند. همچنین امکان دارد که وقتی کشتی‌‌های هوایی به بازار معرفی شدند، کاربری‌‌های دیگری برای آن کشف شود. در چنین شرایطی، آسمان، تنها محدودیت پیش‌‌ رو نخواهد بود.

در‌این‌میان، کشتی هوایی دیگری با نام LCA60T نیز معرفی شده است که شکل‌‌وشمایلی شبیه به نهنگ آبی دارد. برخلاف طراحی نامتعارف آن، این کشتی هوایی با هدف کاهش ریسک و هزینه و افزایش احتمال عملیاتی‌شدن پروژه طراحی شده است. در زیر لوای ظاهر پیشرفته، پیشرانه‌‌های الکتریکی و ابرخازن‌‌های پیشرفته‌‌ای این محصول، انبوهی از آزمون و خطاهای کشتی‌‌های هوایی زپلین نهفته است؛ یعنی همان غول‌‌های پرنده‌‌ای که به‌‌وفور در داستان‌‌های پولمن به‌‌چشم می‌‌خورند. LCA60T محصولی از شرکت نوپا و ثروتمند Flying Whales است. سباستین بوگن این شرکت را بنیان‌‌گذاری کرده و از سهام‌‌داران مهمی نظیر دولت فرانسه و چین و کبک کانادا برخوردار است. ۲۵ درصد از سهام این کسب‌‌وکار دراختیار شرکت چینی Caiga است که سابقه‌‌ی درخشانی در پیشبرد فناوری‌‌های جدید دارد.

شرکت Flying Whales قصد دارد رویه‌‌ی متفاوتی در پیاده‌‌سازی سیاست‌‌های خود به‌‌کار گیرد. این استارتاپ توانسته ۲۵۰ میلیون یورو سرمایه را برای ساخت کشتی هوایی در بوردو فرانسه و مونترال کانادا و ژینگ‌‌من چین جذب کند. این شرکت با هدف توسعه‌‌ی روش‌‌های تولید انبوه کشتی‌‌های هوایی با شرکت دیگری نیز مشارکت کرده است. آن‌‌ها توانسته‌‌اند بارانداز هوایی خودکاری در ارتفاع ۳۰ متری سطح زمین پیاده‌‌سازی کنند تا از هزینه‌‌های احداث زیرساخت‌‌های زمینی موردنیاز این تجهیزات بکاهند. این شرکت تفاهم‌‌نامه‌‌ی همکاری با یکی از اپراتورهای پیش رو فرودگاه‌‌های بین‌‌المللی منعقد کرده تا بتواند ۱۵۰ پایگاه برای کشتی‌‌های هوایی را در سرتاسر جهان احداث کند. اپراتور یادشده با خرید سهام شرکت این همکاری را میسر کرده است. مایکل ریناد، مدیر عملیاتی شرکت Flying Whales، در‌این‌‌باره می‌‌گوید:

تعداد زیادی از پروژه‌‌های سابق کشتی‌‌های هوایی را تجزیه‌و‌تحلیل کردیم و نکات زیادی از آن‌‌ها فراگرفتیم. سپس، بر آن شدیم تا محموله‌‌ای با وزن ۶۰ تن را جابه‌جا کنیم و سیستم پیشرانه‌‌ی پرقدرتی به‌کار گیریم که برای رسیدن به این هدف نیاز به تجهیزی قدرتمند احساس می‌شد. همچنین، مسائل ایمنی مطرح است؛ چراکه این سازه صلب است و شکل کشتی هوایی در چهارچوب سازه‌ی آن تعریف خواهد شد و اگر در یکی از سلول‌‌ها پارگی ایجاد شود، افت چندانی در خاصیت شناوری کشتی ایجاد نخواهد شد.

کشتی هوایی / Airship

Flying Whales در حال طراحی کشتی هوایی جدیدی برای شرکت نفتی توتال فرانسه است.

ریناد می‌‌افزاید:

ما شرکت عملیاتی مختص به خود را خواهیم داشت؛ چراکه موارد زیادی پیش می‌‌آید که برخی به کشتی هوایی ویژه مثلا برای کمک‌‌های بشردوستانه نیاز دارند و در‌عین‌حال، خواهان پشتیبانی فنی کسانی هستند که طرزکار با این تجهیزات را می‌‌دانند.

بلندپروازی‌‌های شرکت Flying Whales به همین‌‌جا ختم نمی‌‌شود. در پایان سال جاری، این شرکت قصد دارد پروژه‌‌ی دوساله‌‌ی ساخت کشتی هوایی هیبریدی اختصاصی خود را برای شرکت نفتی توتال فرانسه آغاز کند. کشتی یادشده که مانتا (Manta) نام دارد، بسیار کوچک‌تر از طراحی‌های مربوط به HAV و لاکهید خواهد بود. ناوگانی ۵۰ فروندی از این کشتی‌‌ها قرار است بخشی از منابع و تجهیزات تحقیقاتی را حمل کنند که عملا نمی‌توان با پهپاد آن‌‌ها را جابه‌جا کرد. در‌حال‌حاضر، برنامه‌‌ای برای ساخت انواع بزرگ‌‌تری از این کشتی‌‌های هوایی وجود ندارد.

شرکت HAV چند قرارداد سفارش کشتی‌‌های هوایی از مشتریان دیگرش دراختیار دارد که با آغاز فرایند تولید، امیدوار است بتواند با همکاری یکی از شرکت‌های آمریکایی دیگر، یک فروند ایرلندر نظامی را نیز برای پنتاگون تولید کند. آلمن می‌‌گوید:

دیگر نمی‌‌خواهیم فقط گروهی از افراد باشیم که برای مدت‌‌های مدید درگیر کشتی‌‌های هوایی بوده‌‌اند. البته باید این دانش را حفظ کرد؛ ولی نیاز است اقدامی فراتر از این را انجام داد. از‌این‌‌رو، افرادی را به‌‌کار گماشته‌‌ایم که سابقه‌‌ی چشمگیری در صنعت هوافضا داشته‌‌اند.

همواره به‌‌نظر می‌‌رسید شهرهای خیالی دنیای پولمن رگه‌‌هایی از واقعیت را در خود پنهان داشته‌‌اند. حال گویی رؤیای او واقعا دارد رنگ واقعیت به‌خود می‌‌گیرد. تصویری خاطره‌‌انگیز از کشتی هوایی در سال ۱۹۱۳ ثبت شده است که این سازه‌‌ی عظیم را در محوطه‌‌ی دانشگاه پارکس آکسفورد و در میان تعدادی از بازدیدکنندگان کنجکاو نشان می‌‌دهد. در سال ۱۹۳۰، بالاخره کشتی هوایی عظیم‌‌الجثه‌‌ی British R100 در مرکز شهر آکسفورد به‌‌پرواز درآمد و تمامی ساکنان شهر را در بهت و حیرت فروبرد. حدود یک قرن بعد، در سال ۲۰۰۷ کارآفرینی بومی پیشنهاد را‌‌ه‌‌اندازی سرویس کشتی‌‌های هوایی تجاری را مطرح کرد که به‌‌کمک آن بتوان مسیر میان آکسفورد و کمبریج را در یک ساعت طی کرد.

شاید در آن زمان، جهان ما آمادگی چندانی برای پذیرش دیدگاه‌‌های حمل‌‌ونقل عاری از کربن را نداشت؛ ولی حالا اوضاع به‌‌وضوح تغییر کرده است. شاید اکنون همان زمانی باشد که باید منتظر جولان نسل جدید کشتی‌‌های هوایی برفراز آسمان‌‌ شهرهای غبارآلود جهان باشیم.



تاريخ : پنج شنبه 7 آذر 1398برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

سرفیس پرو ۷ با وجود تکرار طراحی، تغییرات سخت‌افزاری چشم‌گیری را تجربه می‌کند و اکنون پورت چندمنظوره‌ی USB-C را نیز دراختیار کاربران قرار می‌دهد.

مایکروسافت دوم اکتبر امسال، روزی به‌یادماندنی را برای علاقه‌مندان خود در سراسر دنیا رقم زد. ردموندی‌ها حدود دو ماه پیش با برگزاری رویدادی در نیویورک، چندین عضو جدید را به خانواده‌ی سرفیس اضافه کردند. نمایشگر دوگانه‌ی سرفیس نئو و سرفیس دوئو درکنار بهره‌گیری آن‌ها از سیستم‌های عامل ویندوز ۱۰ ایکس و اندروید، باعث شگفتی همگان شد؛ اما بی‌شک بین تمام محصولات معرفی‌شده، سرفیس پرو ۷ تنها دستگاهی بود که به‌هیچ‌عنوان در شعار تبلیغاتی «Anything but Ordinary» مایکروسافت نمی‌گنجید؛ تبلتی که پس از چندین سال تکرار طراحی، دیگر هیاهوی سابق را به‌دنبال ندارد.

سرفیس پرو 7 / Surface Pro 7

پیش‌‌بینی می‌شد ۲۰۱۹، سال بازنگری مایکروسافت در طراحی سرفیس پرو باشد؛ دستگاهی که محبوب‌ترین عضو خانواده‌ی سرفیس نیز به‌حساب می‌آید؛ اما این اتفاق نیفتاد و درعوض تیم طراحی تحت مدیریت پانوس پانای، برای قراردادن پروژه‌ی «ویندوز مبتنی‌بر آرم» در کانون توجهات، سرفیس پرو ایکس را به طرحی نو مزین کرد. بدین‌ترتیب، تنها تغییرات سرفیس پرو ۷ درمقایسه‌با مدل چهار سال پیش، به‌اضافه‌شدن پورت USB Type-C و ارتقای قطعات داخلی آن بازمی‌گردد. آیا به‌روزرسانی مشخصات فنی به‌تنهایی می‌تواند خرید سرفیس پرو ۷ را توجیه کند؟ برای یافتن پاسخی به این پرسش، درادامه با بررسی سرفیس پرو ۷ همراه زومیت باشید.

مشخصات / تبلتسرفیس پرو ۷سرفیس پرو ۶سرفیس پرو ۲۰۱۷
نمایشگر نمایشگر ۱۲/۳ اینچ پیکسل سنس، قابلیت دریافت ۱۰ لمس به‌صورت هم‌زمان
۲۷۳۶×۱۸۲۴ پیکسل، تراکم ۲۶۷ پیکسل‌براینچ و نسبت تصویر ۳:۲
سیستم‌عامل ویندوز ۱۰ هوم ویندوز ۱۰ هوم ویندوز ۱۰ هوم (Core m3)
ویندوز ۱۰ پرو (Core i5/i7)
پردازنده Intel Core i3-1005G1
Intel Core i5-1035G4
Intel Core i7-1065G7
Intel Core i5-8250U
Intel Core i7-8650U
 Intel Core m3-7Y30
Intel Core i5-7300U
Intel Core i7-7660U
فضای ذخیره‌سازی ۱۲۸ یا ۲۵۶ یا ۵۱۲ گیگابایت یا یک ترابایت SSD    
حافظه‌ی رم ۴ یا ۸ یا ۱۶ گیگابایت LPDDR4 ۸ یا ۱۶ گیگابایت LPDDR3 ۴ یا ۸ یا ۱۶ گیگابایت رم LPDDR3-1866
گرافیک Core i3: Intel UHD Graphics
Core i5 and Core i7: Intel Iris Plus Graphics
Intel UHD Graphics 620 Core m3 and Core i5: Intel HD graphics 620
Core i7: Intel Iris Plus Graphics 640
دوربین پشت ۸ مگاپیکسل و فوکوس خودکار و فیلم‌برداری Full HD
دوربین جلو ۵ مگاپیکسل و ضبط ویدئو فول ‌‌HD و تشخیص چهره به‌وسیله‌ی Windows Hello
اسپیکر اسپیکرهای استریو به‌همراه Dolby Audio Premium
پورت‌ها یک پورت USB 3.0، مینی‌دیسپلی‌‌پورت
جک ۳/۵ میلی‌متری هدفون، Surface Connect و درگاه کارت microSDXC
یک پورت USB 3.0، مینی‌دیسپلی‌‌پورت
جک ۳/۵ میلی‌متری هدفون، Surface Connect و درگاه کارت microSDXC
حسگرها حسگر نور محیط و شتاب‌سنج و ژیروسکوپ
شبکه

Wi-Fi 6: 802.11ax
Bluetooth Wireless 5.0

Wi-Fi: IEEE 802.11 a/b/g/n/ac compatible
Bluetooth Wireless 4.1
Wi-Fi: IEEE 802.11 a/b/g/n/ac compatible
LTE
Bluetooth Wireless 4.1
امنیت چیپ TPM برای مصارف سازمانی
قلم Surface Pen
وزن ۷۷۵ تا ۷۹۰ گرم ۷۷۰ تا ۷۸۴ گرم ۷۶۸ تا ۷۸۴ گرم
ابعاد (میلی‌متر) ۸.۵ × ۲۰۱ × ۲۹۲

سرفیس پرو ۷ را شرکت امتداد پارسه برای بررسی دراختیار زومیت قرار داده است.

طراحی

اگر پس از رونمایی سرفیس پرو ۴ در ۶ اکتبر ۲۰۱۵ (۱۴ مهر ۱۳۹۴)، به خوابی عمیق فرو رفته و اکنون بیدار شده باشید، احتمالا یکی از معدود مواردی که شگفته‌زده‌تان نخواهد کرد، آخرین نسل سرفیس پرو خواهد بود؛ چراکه مایکروسافت پس از گذشت چهار سال، هنوزهم کوچک‌ترین تغییری در زبان طراحی این محصول ایجاد نکرده است. پیش‌تر گفته می‌شد در سال ۲۰۱۹، نسخه‌ی بازطراحی‌شده‌ی سرفیس پرو از راه خواهد رسید؛ اما برخلاف تمام گمانه‌زنی‌ها، مایکروسافت تصمیم گرفت برای قراردادن پروژه‌ی Windows on ARM در کانون توجهات، سرفیس پرو ایکس را به‌عنوان تبلتی جدید از خانواده‌ی سرفیس پرو با پردازنده‌ی آرم و طراحی مدرن‌تر روانه‌ی بازار کند و با معرفی سرفیس پرو ۷ در همان کالبد قدیمی، امیدهایمان را به یأسی عمیق تبدیل کند.

 

سرفیس پرو 7 / Surface Pro 7

سال گذشته مایکروسافت برای متمایزساختن سرفیس پرو ۶ با نسل‌های پیشین، امکان سفارش این دستگاه در رنگ جذاب مشکی مات را نیز مهیا کرد؛ اما امسال از رنگ جدید دیگری خبری نیست و نمای ظاهری سرفیس پرو ۷ از هر حیث با مدل ۲۰۱۸ یکسان است. درحقیقت، بدنه‌ی سه نسل اخیر از تبلت هیبریدی مایکروسافت کوچک‌ترین تفاوتی با یکدیگر ندارند. با نگاهی منصفانه سرفیس پرو هنوزهم از بسیاری جنبه‌ها، دستگاهی مدرن به‌حساب می‌آید و طراحی منحصربه‌فرد آن را در کمتر محصولی می‌توان یافت؛ اما در دوره‌ای که نمایشگرها حاشیه‌ی اطراف خود را کنار می‌زنند و شرکت‌هایی همچون اپل، با ترفند‌های مختلف ابعاد محصولاتشان را می‌کاهند، سرفیس پرو دیگر مانند روزهای نخست، تبلتی شگفت‌انگیز با قابلیت بسیار زیاد نیست و به‌اصطلاح Wow Factor ندارد.

سرفیس پرو 7 / Surface Pro 7

از بدنه‌‌ای خوش‌ساخت از جنس آلیاژ منیزیم و ترکیب سطح تخت و مورب لبه‌ها با انحنای ناچیز کناره‌ها گرفته تا شیار ایجادشده دورتادور لبه‌های دستگاه برای خنک‌سازی و پایه‌ی مستحکم کیک‌استند که تا ۱۶۵ درجه بازمی‌شود و استفاده از تبلت را در شرایط و اشکال مختلف ممکن می‌کند، همگی ازجمله‌ی ویژگی‌های اصلی سرفیس پرو از گذشته تاکنون هستند که در نسل هفتم نیز تکرار شده‌اند. ردموندی‌ها ادعا می‌کنند به‌لطف فُرم‌فکتور خاص سرفیس پرو، از این دستگاه می‌توان به‌عنوان تبلت و لپ‌تاپ یا ابزاری برای خلق اثر با قلم (Studio Mode) استفاده کرد؛ اما واقعیت آن است که ابعاد ۲۹۲ در ۲۰۱ در ۸/۵ میلی‌متری، وزن حدودی ۷۸۰ گرمی و صدالبته نسبت تصویر ۳:۲ نمایشگر، استفاده از سرفیس پرو به‌عنوان تبلت را به تجربه‌ای ناآشنا و غیرطبیعی و اندکی آزاردهنده تبدیل می‌کند. معتقدیم سرفیس پرو در حالت دسکتاپ، بیش از هر زمان دیگری کارایی دارد و از این حیث، آیپد پرو با نسبت تصویر ۴:۳ را «تبلت‌تر» می‌دانیم!

سرفیس پرو 7 / Surface Pro 7

قدمت طراحی سرفیس پرو ۷ از نمای مقابل بیش‌از‌پیش نمایان می‌شود. نمایشگر ۱۲/۳ اینچی دستگاه‌ حاشیه‌های قطوری را دورتادور خود می‌بیند. فراموش نکنیم تیم طراحی مایکروسافت در دل بدنه‌ی کوچک‌ترِ سرفیس پرو ایکس، نمایشگری ۱۳ اینچی جای داده‌اند. به‌نظر می‌رسد مایکروسافت عامدانه و با هدف جلب توجهات به‌سمت سرفیس پرو ایکس، بازطراحی تبلت محبوبش را به زمانی دیگر موکول کرده است. ردموندی‌ها می‌توانند در سرفیس پروی بعدی با کاهش ضخامت‌ حاشیه‌ها، ضمن بزرگ‌ترکردن نمایشگر، از ابعاد فیزیکی دستگاه بکاهند و بدین‌ترتیب، ارگونومی آن را برای ارائه‌ی تجربه‌ای بهتر ارتقا دهند. بدین‌ترتیب، راهکاری نداریم جز اینکه امیدوار باشیم تا سال‌ آینده، تیم پانوس پانای، حاشیه‌های قطور و نه‌چندان جذاب سرفیس پرو ۷ را با طراحی کم‌حاشیه و مدرنی در سرفیس پرو ۸ جایگزین کند.

سرفیس پرو 7 / Surface Pro 7

سال پیش در بررسی سرفیس پرو ۶ از محدودیت‌های تعداد مسیرهای PCIe در پردازنده‌های کیبی‌لیک و پافشاری مایکروسافت برای استفاده از پورت Mini DisplayPort به‌عنوان دلایل اصلی خلأ پورت تاندربولت ۳ در این تبلت یاد کردیم. با وجود آنکه پردازنده‌های نسل دهمی آیس‌لیک به‌کاررفته در سرفیس پرو ۷ با ۱۶ مسیر PCIe، محدودیت گذشته‌ را مرتفع ساخته‌اند، بازهم ردموندی‌ها درباره‌ی پذیرش استاندارد تاندربولت ۳ متقاعد نشده‌اند. تصور می‌کنیم مایکروسافت تجهیز خانواده‌ی سرفیس به تاندربولت ۳ را به زمان از راه‌رسیدن USB 4 در اواخر سال ۲۰۲۰ یا اوایل سال ۲۰۲۱ موکول کرده است؛ چراکه اینتل با USB 4 استاندارد تاندربولت را دردسترس همگان قرار خواهد داد. درگاه تاندربولت ۳ به‌لطف پهنای باند ۴۰ گیگابیت‌برثانیه‌ای خود، قابلیت‌های متعددی از کارت‌های گرافیک اکسترنال گرفته تا حافظه‌های پرسرعت و اتصال چند نمایشگر اکسترنال را دراختیار کاربر قرار می‌دهد؛ قابلیت‌هایی که برای دستگاهی در فُرم‌فکتور سرفیس پرو ضروری به‌نظر می‌رسند.

سرفیس پرو 7 / Surface Pro 7
سرفیس پرو 7 / Surface Pro 7
سرفیس پرو 7 / Surface Pro 7
سرفیس پرو 7 / Surface Pro 7

مایکروسافت امسال با حذف درگاه نه‌چندان محبوب Mini DisplayPort، آن را با درگاه USB 3.1 Type C جایگزین کرده است. همان‌طورکه اشاره شد، USB-C در سرفیس پرو ۷ از استاندارد تاندربولت ۳ پشتیبانی نمی‌کند؛ اما به‌لطف سازگاری با استانداردهای DisplayPort و Power Delivery، می‌توان از آن برای اتصال مانیتور 4K و شارژ دستگاه استفاده کرد. درکنار پورت USB-C، سرفیس پرو ۷ از یک پورت USB 3.0 Type-A درکنار درگاه اختصاصی سرفیس کانکت مایکروسافت، درگاه کارت حافظه‌ی MicroSDXC، درگاه تایپ‌کاور و جک هدفون بهره می‌برد. همانند قبل، جک هدفون در قسمت بالایی لبه‌ی سمت چپ سرفیس پرو قرار دارد و اتصال هدفون به آن باعث آویزان‌ماندن سیم هدفون از لبه‌ی دستگاه می‌شود.

نمایشگر و اسپیکر

اگر سرفیس پرو ۶ را تجربه کرده‌ باشید، با اولین نگاه به نمایشگر سرفیس پرو ۷ تشابه آن‌ها را حس خواهید کرد. پنل ۱۲/۳ اینچی سرفیس پرو ۷ همانند سرفیس پرو ۶ بررسی‌شده‌ی ما ساخت ال‌جی فیلیپس است. نمایشگر پیکسل‌سنس سرفیس پرو ۷ با رزولوشن ۲۷۳۶ در ۱۸۲۴ پیکسل و تراکم ۲۶۷ پیکسل در اینچ تصاویر شارپی ارائه می‌دهد. کارکردن با نمایشگرهای محصولات خانواده‌ی سرفیس همیشه لذت‌بخش بوده؛ اما در روزگاری که پشتیبانی از فضای رنگی گسترده و استفاده از پنل‌های OLED رایج شده است، ردموندی‌ها برای بهترین‌شدن چاره‌ای جز تغییری بنیادی در بخش نمایشگر نخواهند داشت. پنل ۸ بیتی و IPS LCD سرفیس پرو ۷ هنوزهم از استانداردهای HDR پشتیبانی نمی‌کند و فضای رنگی کاری آن sRGB است. 

سرفیس پرو 7 / Surface Pro 7

در آزمون روشنایی ما، سرفیس پرو ۷ با ثبت روشنایی میانگین (برگرفته از چهار ناحیه‌ی نمایشگر) ۳۹۴ نیت عملکرد خوبی داشت. ناگفته نماند سرفیس پرو ۶ نیز در آزمون‌های ما به روشنایی ۴۴۰ نیتی رسیده بود که این اختلاف اندک‌تر از آن است که تفاوتی بین آن‌ها قائل شویم. ناحیه‌ی پایینی نمایشگر با بخش بالایی آن نزدیک به ۵۰ نیت تفاوت روشنایی دارد که امیدوار بودیم باردیگر شاهد آن نباشیم. خوشبختانه روشنایی رنگ مشکی در این نمایشگر تقریبا ۰/۶ نیت است که به‌معنی کنتراست Native عالی ۶۲۵ است. روشنایی دستگاه برای استفاده در فضاهای بازهم رضایت‌بخش است؛ ولی استفاده از نمایشگر با پوشش براق و بازتاب نور از تبدیل سرفیس پرو ۷ به دستگاهی ایدئال برای محیط‌های خارجی مانع شده است.

روشنایی حداقل نیز به‌عنوان معیاری برای استفاده‌ی راحت‌تر در محیط‌های تاریک، تنها ۰/۸ نیت است که رقمی عالی محسوب می‌شود. این رقم در سرفیس پرو ۶ درحدود ۴/۳ نیت بود؛ بنابراین، به‌نظر می‌رسد ردموندی‌ها این مشکل را در نسل جدید حل کرده‌اند. با‌توجه‌به لولای نمایشگر و سناریوهای استفاده‌ی متفاوت از دستگاه، زاویه‌ی دید اهمیت بیشتری پیدا می‌کند که خوشبختانه سرفیس پرو ۷ در آن رضایت‌بخش عمل می‌کند.

 

سرفیس پرو 7 / Surface Pro 7

بحث رنگ‌ها را عموما به دو دسته‌ی پوشش رنگی و دقت رنگ تقسیم می‌کنند. سرفیس‌ها در بخش دوم همواره حرف‌های زیادی برای گفتن داشته‌اند؛ اما در بخش نخست، نقدهایی به عملکرد مایکروسافت وارد است. در سال ۲۰۱۹، تعداد رایانه‌های همراهی که به نمایشگرهای OLED و نمایشگرهایی با پشتیبانی فضای گسترده‌ی رنگی بیشتر شده است؛ از‌این‌رو، انتظار می‌رود شرکت‌های پیشرویی همچون مایکروسافت در استفاده از آن‌ها پیش‌قدم باشند. نمایشگر سرفیس پرو ۷ تقریبا ۹۸ درصد فضای رنگی sRGB را پوشش می‌دهد؛ ولی این رقم برای فضای گسترده‌تری مثل Adobe RGB تقریبا ۷۲/۵ درصد است. حالت Enhanced تأثیر چندانی بر پوشش رنگی نمی‌گذارد و فعال‌کردن آن ماهیت رنگ‌ها را تغییر نمی‌دهد.

نمایشگر سرفیس پرو ۷ تعادل مناسبی بین آبی و قرمز و سبز برقرار کرده است و دمای رنگ سفید نسبتا مناسب ۶،۸۷۹ نشان‌دهنده‌ی توجه مایکروسافت به بحث کالیبراسیون است. رسیدن به دقت رنگ میانگین ۱/۶ و خطای حداکثری ۳/۴ ستودنی است؛ اما همچنان در همان بازه‌ی محصول سال گذشته قرار می‌‌گیرد. 

مطابق انتظار، سرفیس پرو ۷ در بخش اسپیکر نیز تفاوتی با سرفیس پرو ۶ و سرفیس پرو ۲۰۱۷ ندارد. این تبلت از اسپیکرهای استریویی بهره می‌برد که در طرفین نمایشگر جاسازی شده‌اند. اسپیکرهای ۱/۶ واتی سرفیس پرو ۷ برای پردازش صدا از Dolby Audio Premium بهره می‌برند و بلندی صدای آن‌ها برای اتاقی کوچک کافی به‌نظر می‌رسد. ما در زومیت، از شفافیت صدای سرفیس پرو ۷ نیز راضی بودیم؛ به‌طوری‌که در بیشترین حجم نیز به‌ندرت اعوجاج صدا به‌گوش می‌رسید. خروجی صدای سرفیس پرو ۷ رضایت‌بخش بود؛ اما به‌‌هیچ‌وجه نمی‌توان آن را با تجربه‌ی شنیداری کم‌نظیر اسپیکرهای چهارگانه‌ی آیپد پرو ۲۰۱۸ مقایسه کرد. انتظار داریم ردموندی‌ها در نسخه‌ی آتی سرفیس پرو، تجربه‌ی صوتی را ارتقا دهند.

دوربین

ردموندی‌ها در دوربین پشتی و سلفی سرفیس پرو جدید نیز تغییری به‌وجود نیاورده‌اند. در نمای پشتی سرفیس پرو ۷، حسگر ۸ مگاپیکسلی نقش دوربین اصلی را برعهده دارد و در نمای جلو نیز ماژول ۵ مگاپیکسلی به‌عنوان دوربین سلفی عمل می‌کند. هر دو دوربین سرفیس پرو ۷ قابلیت فیلم‌برداری Full HD را نیز دراختیار کاربر قرار می‌دهند و عملکرد کلی آن‌ها پذیرفتنی است؛ اما دوربین‌های به‌کاررفته در آیپد پرو را ترجیح می‌دهیم.

سرفیس پرو 7 / Surface Pro 7

سرفیس پرو ۷ همانند نسل‌های پیش از خود، از قابلیت امنیتی Windows Hello برای احراز هویت بایومتریک پشتیبانی و با سرعت زیادی چهره‌ی کاربر را شناسایی می‌کند. Instant On نام قابلیت دیگر سرفیس پرو ۷ به‌لطف پردازنده‌های نسل دهمی اینتل است که رفتاری مشابه آیپد و گوشی‌های هوشمند را به تبلت ویندوزی مایکروسافت می‌بخشد؛ به‌گونه‌ای که حتی اگر دستگاه تا ۷۲ ساعت نیز در حالت Sleep باشد، با فشردن کلید پاور یا کنارزدن کاور، در کمتر از سه‌چهار ثانیه، کاربر را به دسکتاپ هدایت خواهد کرد.

نکته‌ی مهم درباره‌ی قابلیت Instant On، تأثیر اندک آن بر میزان مصرف باتری است. به‌صورت تقریبی در حالت Sleep، از شب‌هنگام تا طلوع آفتاب حدود سه‌چهار درصد از شارژ باتری سرفیس کم می‌شود، درعوض، کاربران سرفیس پرو دیگر با هربار کنار‌زدن تایپ‌کاور، چندین ۱۰ ثانیه در انتظار آماده‌ به‌ کار شدن دستگاهشان نخواهند بود. توجه کنید Instant On تنظیمات خاصی ندارد و سرفیس پرو همواره از آن بهره می‌برد. به‌اعتقاد نگارنده، Instant On یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های سرفیس پرو ۷ به‌حساب می‌آید و می‌تواند نوع نگاه افراد به این تبلت ویندوزی را دگرگون سازد.

صفحه‌کلید و ترک‌پد

برای دستگاهی که شرکت سازنده آن را لپ‌تاپ می‌‌‌داند، وجود صفحه‌کلید و ترک‌پد حیاتی است؛ اما مایکروسافت صفحه‌کلید سرفیس پرو موسوم به Type Cover را به‌صورت جداگانه با برچسب قیمتی ۱۲۹/۹۹ و ۱۵۹/۹۹ دلار (نسخه‌ی Signature با پوشش آلکانترا) می‌فروشد. فروش جداگانه‌ی کیبورد با هدف ارزان‌ نگه‌داشتن قیمت پایه‌ی خود سرفیس پرو بوده است و جنبه‌ای روانی دارد؛ در‌حالی‌که باتوجه‌به ماهیت ویندوز ۱۰ و تجربه‌ی نه‌چندان خوشایندی که در حالت لمسی ارائه می‌دهد، کاربران سرفیس پرو بی‌شک باید همراه‌با دستگاه خود تایپ‌کاور را نیز بخرند. تایپ‌کاور سرفیس پرو ۷ تفاوتی با نسل‌های گذشته ندارد و صرفا اکنون در رنگ قرمز نیز به‌فروش می‌رسد.

سرفیس پرو 7 / Surface Pro 7

 تایپ‌کاور به‌صورت مغناطیسی و ازطریق درگاهی اختصاصی به سرفیس پرو متصل می‌شود. این صفحه‌کلید نواری مغناطیسی نیز در بخش بالایی‌اش دارد تا کاربر به‌دلخواه خود از Type Cover‌ در حالت کاملا مسطح یا با اندکی زاویه‌ درمقایسه‌با سطح افقی (ازطریق اتصال نوار یادشده به حاشیه‌ی پایین نمایشگر) استفاده کند. عمق کلیدها و بازخورد آن‌ها بسیار عالی به‌نظر می‌رسد و تجربه‌ی تایپ با آن‌ها حس بسیار خوشایندی به‌‌همراه دارد. اتصال مغناطیسی قدرتمند تایپ‌کاور درکنار استحکام کیک‌استند و آزادی حرکت ۱۷۵ درجه‌ای‌اش باعث می‌شود در هر فُرمی، از پشت‌میز‌نشستن گرفته تا تکیه‌‌‌دادن و دراز‌کشیدن، با کیبورد تایپ کرد؛ البته بدیهی است تجربه‌‌ی تایپ در سطح لپ‌تاپ‌های عادی نخواهد بود.

سرفیس پرو 7 / Surface Pro 7

اندکی پایین‌تر از کلیدها، ترک‌پد تایپ‌کاور مشاهده می‌شود. این ترک‌پد عریض درمقایسه‌با ترک‌پد وسیع مک‌بوک پرو ارتفاع کمتری دارد. پوشش شیشه‌ای ترک‌پد تایپ‌کاور تجربه‌ی رضایت‌بخشی برای کاربر به‌ارمغان می‌آورد و به‌لطف درایور پرسیژن مایکروسافت، بازخورد و دقت آن کم‌نظیر است. اگرچه ترک‌پد محصولات سرفیس جزو بهترین‌های دنیای ویندوز به‌شمار می‌آید، ترک‌پد فورس‌تاچ مک‌بوک پرو همچنان مقام نخست را در بین تمام لپ‌تاپ‌ها دراختیار دارد.

سیستم‌عامل

ردموندی‌ها چندین سال است که در تکاپو برای بدل‌ساختن ویندوز به پلتفرمی ایده‌آل در عصر Post PC هستند. از عرضه‌ی دستگاه‌هایی موسوم به Tablet PC با سیستم‌عامل بهینه‌شده‌ی XP در سال ۲۰۰۲ تا تمرکز بر تجربه‌ی لمسی با سیستم‌عامل ناموفق ویندوز ۸ در سال ۲۰۱۳ و تسخیر مجدد قلب کاربران قدیمی در سال ۲۰۱۵ با ویندوز ۱۰، ازجمله‌ تلاش‌های مایکروسافت به‌حساب می‌آید؛ اما هنوزهم در سال ۲۰۱۹، می‌توان دوگانگی و تناقض را در جای‌جای سیستم‌عامل ویندوز ۱۰ حس کرد.

سرفیس پرو 7 / Surface Pro 7

مایکروسافت تمامی نسخه‌های سرفیس پرو را با سیستم‌عامل ویندوز ۱۰ هوم دراختیار کاربران عادی قرار می‌دهد و اکنون می‌توان نسخه‌ی ۱۹۰۹ ویندوز ۱۰ موسوم به به‌روزرسانی نوامبر را روی آن نصب کرد. این به‌روزرسانی تغییراتی بسیار جزئی را دربردارد و بیشتر با هدف بهبود عملکرد کلی سیستم‌عامل و رفع باگ‌ها منتشر شده است. ازجمله‌ ویژگی‌های مهم‌ به‌روزرسانی نوامبر می‌توان به امکان جست‌وجوی آنلاین در فایل اکسپلورر و ایجاد رویداد تقویم به‌صورت مستقیم از تسک‌بار اشاره کرد.

پس از گذشت چهار سال از زمان انتشار نخستین نسخه‌ی ویندوز ۱۰، هنوزهم این سیستم‌عامل گزینه‌ای ایده‌آل برای استفاده در حالت تبلت (Tablet mode) نیست. بسیاری از محیط‌های سیستم‌عامل، مانند فایل اکسپلورر، برای کاربری لمسی بهینه نشده‌اند و هنوزهم حین کار با بخش تنظیمات، گاهی اوقات به محیط کلاسیک کنترل‌پنل منتقل می‌شوید و استفاده از نرم‌افزارهای دسکتاپ درکنار اپلیکیشن‌های مدرن نیز تجربه‌ای نه‌چندان خوشایند به‌ارمغان می‌آورد. درکنار آنچه گفته شد، ناپیوستگی بین انیمیشن‌های مختلف در حالت تبلت و تجربه‌ی ناخوشایند نرم‌افزارهای قدیمی دسکتاپ در حالت لمسی، باگ‌های متعدد صفحه‌کلید مجازی ویندوز و افت فریم حین اجرای انیمیشن‌های رابط کاربری از دیگر اشکالات این سیستم‌عامل است. 

رابط کاربری ویندوز ۱۰ در سرفیس پرو ۷
رابط کاربری ویندوز ۱۰ در سرفیس پرو ۷
رابط کاربری ویندوز ۱۰ در سرفیس پرو ۷
رابط کاربری ویندوز ۱۰ در سرفیس پرو ۷

مایکروسافت امسال درکنار چندین محصول سخت‌افزاری، ویندوز ۱۰ ایکس را رونمایی کرد؛ نسخه‌ای از ویندوز ۱۰ که برای دستگاه‌هایی با نمایشگر دوگانه بهینه‌سازی شده و طبیعتا با دستورهای لمسی بیشتر سازگار است. مایکروسافت ویندوز ۱۰ ایکس را با دستگاه موردانتظار سرفیس نئو به‌نمایش گذاشت و اعلام کرد این نسخه به‌صورت به‌روزرسانی دردسترس کاربران نسخه‌ی عادی ویندوز ۱۰ قرار نخواهد گرفت؛ بلکه دستگاه‌های مبتنی‌بر نسخه‌ی جدید ویندوز در سال ۲۰۲۰ از راه خواهند رسید. مدتی پیش براساس اسناد داخلی فاش‌شده، پی بردیم مایکروسافت ویندوز ۱۰ ایکس برای لپ‌تاپ‌ها و تبلت‌های آینده نیز در نظر دارد، حال باید دید چه سرنوشتی درانتظار سرفیس پرو ۸ خواهد بود.

بازده و عملکرد

اصلی‌ترین وجه تمایز بین سرفیس پرو ۶ و ۷ به قلب تپنده‌ی آن‌ها بازمی‌گردد. مایکروسافت سال گذشته از رقبای خود عقب ماند و به‌جای به‌کارگیری پردازنده‌های سری ویسکی‌لیک یا کافی‌لیک، سرفیس پرو ۶ را با خانواده‌ی قدیمی‌ترِ کیبی‌لیک ریفرش معرفی کرد؛ اما امسال سران ردموند پابه‌پای شرکای تجاری‌شان گام برداشته و حتی از اپل نیز پیشی گرفته‌اند. سرفیس پرو ۷ از نخستین پردازنده‌های ۱۰ نانومتری اینتل موسوم به آیس‌لیک با واحد پردازش گرافیکی قدرتمند Iris Plus و وای‌فای ۶ و معماری جدید CPU قدرت می‌گیرد.

سرفیس پرو 7 / Surface Pro 7

اینتل با آیس‌لیک نخستین‌بار در مدتی طولانی، به‌صورت هم‌زمان فرایند تولید و ریزمعماری پردازنده‌های خود را در مقیاسی وسیع ارتقا داد. این شرکت مهم‌ترین ویژگی‌های خانواده‌ی موبایل آیس‌لیک را یادگیری الگوی استفاده‌ی کاربر از کامپیوتر به‌لطف مجموعه‌ی دستورالعمل‌های داخلی هوش مصنوعی، سازگاری با استاندارد وای‌فای ۶، یکپارچگی با تاندربولت ۳، گرافیک توانمند با پشتیبانی از 4K HDR و CPU و GPU با معماری جدید می‌داند.

پارامترها / مدل‌هاسرفیس پرو ۷سرفیس پرو ۶سرفیس پرو ۲۰۱۷ (نسل پنجم)
نام پردازنده Intel Core i3-1005G1 Intel Core i5-1035G4 Intel Core i7-1065G7 Intel Core i5-8250U Intel Core i7-8650U Intel Core m3-7Y30 Intel Core i5-7300U Intel Core i7-7660U
معماری نسل دهم، آیس‌لیک نسل دهم، آیس‌لیک نسل دهم، آیس‌لیک نسل هشتم، کیبی‌لیک ریفرش نسل‌ هشتم، کیبی‌لیک ریفرش نسل هفتم، کیبی‌لیک نسل هفتم، کیبی‌لیک نسل هفتم، کیبی‌لیک
لیتوگرافی ۱۰ نانومتر ۱۴ نانومتر پلاس
تعداد هسته ۲ هسته، ۴ ترد ۴ هسته، ۸ ترد ۴ هسته، ۸ ترد ۲ هسته، ۴ ترد
فرکانس ۱/۲۰ گیگاهرتز پایه
۳/۴۰ گیگاهرتز بیشینه
۱/۱۰ گیگاهرتز پایه
۳/۷۰ گیگاهرتز بیشینه
۱/۳۰ گیگاهرتز پایه
۳/۹۰ گیگاهرتز بیشینه
۱/۶۰ گیگاهرتز پایه
۳/۴۰ گیگاهرتز بیشینه
۱/۹۰ گیگاهرتز پایه
۴/۲۰ گیگاهرتز بیشینه
۱/۰۰ گیگاهرتز پایه
۲/۶۰ گیگاهرتز بیشینه
۲/۶۰ گیگاهرتز پایه
۳/۵۰ گیگاهرتز بیشینه
۲/۵۰ گیگاهرتز پایه
۴/۰۰ گیگاهرتز بیشینه
حافظه‌ی کش ۴ مگابایت ۶ مگابایت ۸ مگابایت ۶ مگابایت ۸ مگابایت ۶ مگابایت ۳ مگابایت ۴ مگابایت
سرعت باس ۴ گیگاترنسفر بر ثانیه
گرافیک یکپارچه Intel UHD Graphics
۳۰۰ مگاهرتز پایه، ۹۰۰ مگاهرتز بیشینه
Intel Iris Plus Graphics
۳۰۰ مگاهرتز پایه، ۱/۰۵ گیگاهرتز بیشینه
Intel Iris Plus Graphics
۳۰۰ مگاهرتز پایه، ۱/۱۰ گیگاهرتز بیشینه
Intel UHD Graphics 620
۳۰۰ مگاهرتز پایه، ۱/۱۰ گیگاهرتز بیشینه
Intel UHD Graphics 620
۳۰۰ مگاهرتز پایه، ۱/۱۵ گیگاهرتز بیشینه
Intel HD Graphics 615
۳۰۰ مگاهرتز پایه، ۹۰۰ مگاهرتز بیشینه

Intel HD Graphics 620
۳۰۰ مگاهرتز پایه، ۱/۱۰ مگاهرتز بیشینه

Intel Iris Plus Grphics 640
۳۰۰ مگاهرتز پایه، ۱/۱۰ گیگاهرتز بیشینه
eDRAM -- -- -- -- -- -- -- ۶۴ مگابایت
توان طراحی گرمایی ۱۵ وات، قابل کاهش به ۱۳ وات ۱۵ وات، قابل افزایش یا کاهش به ۲۵ یا ۱۲ وات ۱۵ وات، قابل افزایش یا کاهش به ۲۵ یا ۱۰ وات ۷ وات، قابل کاهش به ۳.۷۵ وات ۱۵ وات، قابل افزایش یا کاهش به ۲۳ یا ۷.۵ وات ۱۵ وات، قابل کاهش به ۹.۵ وات
پشتیبانی از حافظه ۶۴ گیگابایت
DDR4-3200, LPDDR4-3733
۳۲ گیگابایت
DDR4-2400, LPDDR3-2133
۱۶ گیگابایت
LPDDR3-1866, DDR3L-1600
۳۲ گیگابایت
DDR4-2133, LPDDR3-1866, DDR3L-1600

ردموندی‌ها به‌موجب جایگزینی ویندوز ۱۰ پرو با نسخه‌ی هوم، نسخه‌ی پایه‌ی سرفیس پرو ۶ را با رم ۸ گیگابایتی و پردازنده‌ی Core i5 روانه‌ی بازار کردند؛ اما امسال در کمال تعجب، ضمن استفاده از سیستم‌عامل ویندوز ۱۰ هوم، ضعیف‌ترین نسخه‌ی سرفیس پرو ۷ را با رم چهارگیگابایتی و پردازنده‌ی Core i3 می‌فروشند. نسخه‌های دیگر سرفیس پرو ۷ از پردازنده‌های Core i5 و Core i7‌ بهره می‌برند و مایکروسافت توان طراحی ۱۵ واتی را برای تمامی نسخه‌ها برگزیده است؛ درحالی‌که مدل‌های i5 و i7 از توان طراحی ۲۵ واتی نیز پشتیبانی می‌کنند.

براساس اطلاعات موجود در جدول بالا، پردازنده‌های آیس‌لیک درمقایسه‌با خانواده‌ی کیبی‌لیک ریفرش فرکانس پایه و بیشینه‌ی کمتری دارند؛ اما معماری بهبودیافته و فرایند تولید ۱۰ نانومتری آن‌ها می‌تواند درنهایت به بهبود عملکرد منجر شود. بی‌شک مهم‌ترین تغییر پردازنده‌های خانواده‌ی آیس‌لیک به بهره‌گیری آن‌ها از واحد پردازش گرافیکی Gen 11 بازمی‌گردد. در نسل دهم از حافظه‌ی eDRAM برای GPU خبری نیست؛ اما درعوض، معماری عریض‌‌تر و سه مگابایت کش L3 اختصاصی در مجاورت GPU‌ تدارک دیده شده است.

سرفیس پرو 7 / Surface Pro 7

اینتل در نام‌گذاری نسل دهم حرف U و Y را کنار گذاشته است و درعوض، از ترکیب اعداد و حرف G‌ برای نمایش قدرت GPU و توان طراحی گرمایی استفاده می‌کند. بدین‌ترتیب در خانواده‌ی آیس‌لیک سری U، پردازنده‌ی Core i7-1068G7 از قدرتمندترین گرافیک (G7) و بیشترین توان طراحی گرمایی (عدد 8) و پردازنده‌ی Core i3-1005G1 از ضعیف‌ترین گرافیک (G1) و کمترین توان طراحی گرمایی (عدد 5) قدرت می‌گیرد. گرافیک‌های G1 و G4 و G7‌ به‌ترتیب از ۳۲ و ۴۸ و ۶۴ واحد محاسباتی (EU) بهره می‌برند.

اینتل سه نوع پردازنده‌ی Core i5 را از خانواده‌ی آیس‌لیک سری U با هر سه گرافیک یادشده عرضه می‌کند؛ اما ردموندی‌ها نسخه‌ی میانی با گرافیک G4 و ۴۸ واحد محاسباتی را برای سرفیس پرو ۷ انتخاب کرده‌اند. درکنار پردازنده‌های یادشده، تبلت جدید مایکروسافت با رم‌های سریع و کم‌مصرف ۴ یا ۸ یا ۱۶ گیگابایتی LPDDR4X و حافظه‌های ذخیره‌سازی ۱۲۸، ۲۵۶، ۵۱۲ گیگابایتی و یک ترابایتی SSD با رابط PCIe NVMe فروخته می‌شود.

ما نسخه‌ی Core i5 سرفیس پرو ۷ با ۸ گیگابایت رم و حافظه‌ی ذخیره‌سازی ۲۵۶ گیگابایتی را برای بررسی دراختیار داشتیم. بررسی‌های ما نشان می‌دهد اکنون نرخ خواندن ترتیبی در حافظه‌ی ذخیره‌سازی سرفیس پرو حدود ۳۰ بهبود یافته؛ اما نرخ نوشتن ترتیبی در آن بدون تغییر مانده است. حافظه‌ی ذخیره‌سازی سرفیس پرو ۷ بهترین عملکرد بازار را ندارد؛ اما می‌توان آن را برای عموم کاربران کافی دانست.

عملکرد حافظه‌ی ذخیره‌سازی لپ‌تاپ‌ها
مدل‌ها / عملکرد نرخ خواندن ترتیبی
(مگابایت‌برثانیه)
نرخ نوشتن ترتیبی
(مگابایت‌برثانیه)
Surface Pro 7 ۲۰۱۸.۳۵ ۸۱۲.۴۶
Surface Laptop 2 ۱۵۳۸.۲ ۸۱۴.۹
Surface Pro 6 ۱۴۸۰.۱ ۲۳۵.۹
MacBook Pro 13 2018 ۳۰۱۰ ۱۲۸۵
Huawei MateBook X Pro ۳۰۰۶.۴ ۲۰۰۴.۸
LG Gram 15 2017 ۵۵۵.۸ ۲۶۵
Razer Blade Stealth ۳۱۰۱ ۱۵۹۳
MacBook Pro 13 (2017) ۲۹۹۶ ۷۱۸.۹
Surface Laptop (128GB) ۴۲۵.۶ ۱۲۸.۲
Surface Pro 2017 ۱۷۱۱ ۹۷۷.۲
*تمامی بنچمارک‌های ذکرشده در این جدول را زومیت اجرا کرده است.

برای ارزیابی عملکرد و بازدهی سرفیس پرو ۷، ابتدا بنچمارک‌های نرم‌افزاری را روی آن اجرا می‌کنیم تا دیدی ابتدایی از قدرت خام این دستگاه داشته باشیم. نرم‌افزارهای GFXBench و 3DMark توان پردازش گرافیکی و نرم‌افزارهای GeekBench و CineBench قدرت CPU را می‌سنجند و درنهایت، نرم‌افزار‌های PCMark 8 و PCMark 10 کاربری‌های روزمره مانند وب‌گردی و ویرایش اسناد را شبیه‌سازی می‌کنند.

جدول بنچمارک‌های لپ‌تاپ
لپ‌تاپ / بنچمارکGFXBench3DMarkBasic
 GeekBench 4GeekBench OpenCLPCMark8PCMark 10CineBench
Aztec Ruins
High Tier - Offscreen
Sky Diver Fire Strike Cloud Gate Multi Single dGPU GPU Creative Work Home CPU OpenGL
Surface Pro 7 ۹۱۶.۹۲ فریم
DirectX 12
۶۲۱۵ ۱۹۰۴ ۱۰۸۳۷ ۱۷۴۹۷ ۵۲۶۰ -- ۳۰۲۰۴ ۳۵۳۳ ۴۳۴۵ ۳۰۳۹ ۳۶۸۸ ۷۲۲ ۵۹.۲۴
Surface Laptop 2 ۷۲۰.۶۹ فریم
DirectX 12
۴۳۰۱ ۱۰۳۴ ۸۳۰۹ ۱۲۷۸۴ ۴۲۱۰ -- ۳۵۱۶۱ ۳۲۹۱ ۴۲۰۴ ۳۱۵۳ ۳۲۶۶ ۵۳۶ ۴۷.۴۵
Surface Laptop -- ۳۶۴۶ ۷۳۶ ۵۷۳۳ ۷۴۳۴ ۳۷۶۰ -- ۱۸۰۰۴ ۴۲۴۶ ۴۱۱۷۴ ۳۳۳۸ -- ۳۲۶ ۳۹.۸۱
Surface Pro 6 ۷۲۱.۶۸ فریم
DirectX 12
۴۴۶۲ ۱۱۲۰ ۸۴۸۶ ۱۳۷۲۵ ۴۲۰۱ -- ۳۶۰۸۴ ۳۲۶۹ ۴۰۹۶ ۳۰۶۸ ۳۴۹۵ ۶۰۳ ۵۲.۰۱
Surface Pro 2017 -- -- ۷۷۹ ۳۶۴۸ ۹۳۱۵ ۴۵۷۴ -- ۲۹۵۲۷ -- -- -- -- -- --
MacBook Pro 13 (2018) Windows 10 ۱۳۹۷.۶۱ فریم
DirectX 12
۷۲۷۸ ۱۹۳۴ ۱۱۹۹۸ ۱۶۵۵۳ ۴۶۳۶ -- ۵۵۸۹۳ ۵۲۳۹ ۴۴۲۰ ۳۷۶۲ ۳۳۷۱ ۶۹۲ ۷۸.۹۷
MacBook Pro 13 (2018) macOS ۱۴۱۶.۹۳ فریم
Metal
-- -- -- ۱۷۳۸۰ ۴۷۱۹ -- ۵۲۷۲۹ -- -- -- -- ۷۰۱ ۳۵.۸۵
Huawei MateBook X Pro ۱۴۶۹.۳۷ فریم
DirectX 12
۷۱۸۵ ۲۳۲۱ ۹۲۲۵ ۱۳۹۶۰ ۴۸۴۶ ۴۱۰۲۹ ۲۳۰۰۶ ۴۷۱۵ ۴۲۴۶ ۳۳۷۲ ۳۴۸۸ ۵۳۴ ۹۱.۸۷
LG Gram 15 2017 -- ۳۴۲۱ ۷۳۹ ۵۶۴۲ ۵۷۳۶ ۳۲۷۰ -- ۱۵۹۱۳ ۴۳۳۱ -- ۵۱۹۶ -- ۲۷۳ ۲۳.۶۲
IdeaPad 320 -- ۹۳۶۴ ۳۰۰۶ ۹۵۴۳ ۱۳۹۷۵ ۴۲۵۰ ۴۶۰۶۶ ۲۰۰۵۷ ۳۸۳۲ -- ۴۹۳۸ -- ۴۸۱ ۸۳.۵۴
Razer Blade 2017 -- ۲۳۸۱۹ ۹۲۵۰ ۲۵۱۱۳ ۱۴۸۲۱ ۴۴۳۳ ۱۴۸۲۱ ۴۴۳۳ ۵۱۹۶ ۵۱۵۶ ۴۰۱۸ -- ۷۴۱ ۹۲.۳۳
Razer Blade Stealth -- ۴۲۱۸ ۹۸۶ ۶۹۱۷ ۸۵۷۴ ۴۳۰۱ -- ۱۹۶۹۷ ۴۷۶۰ ۴۵۵۵ ۳۶۷۱ -- ۳۶۳ ۴۶.۸۸
MacBook Pro 13 2017 -- ۳۵۹۱ ۱۱۵۲ ۷۳۶۳ ۹۴۷۸ ۴۴۷۹ -- ۲۹۶۸۸ ۵۴۰۹ ۴۵۶۰ ۴۰۱۷ -- ۳۷۶ ۳۶.۵۳
* تمامی بنچمارک‌های ذکرشده در این جدول را زومیت اجرا کرده است.

اگر نتیجه‌ی عجیب GeekBench OpenCL‌ را کنار بگذاریم، تقریبا در تمامی آزمون‌های نرم‌افزاری پردازنده‌ی نسل دهمی سرفیس پرو ۷ با اختلافی چشمگیر آن را از نسل گذشته پیش می‌اندازد. با‌توجه‌به جدول بالا، سرفیس پرو ۷ با وجود کاهش ۵۰۰ مگاهرتزی فرکانس پایه‌ی پردازنده درمقایسه‌با نسل قبل، به‌ترتیب افزایش حدود ۲۵ و ۲۷ درصد در آزمون‌های تک و چندهسته‌ای گیک‌بنچ تجربه می‌کند. آزمون‌های PCMark 8 و PCMark 10 نیز نشان می‌دهند سرفیس پرو ۷ در کاربری‌های روزمره نیز، عملکرد بهتری درمقایسه‌با سرفیس پرو ۶ به‌نمایش می‌گذارد.

در آزمون‌های گرافیکی 3DMark با محوریت DirectX 11 و آزمون GFXBench‌ مبتنی‌بر DirectX 12، سرفیس پرو ۷ حداقل ۲۷ درصد بهبود درمقایسه‌با سرفیس پرو ۶ با پردازنده‌ی نسل هشتمی Core i5 تجربه می‌کند و در آزمون OpenGL در بنچمارک CineBench، شاهد بهبودی ۱۴ درصدی هستیم. طبیعتا نمی‌توان از دستگاهی با مشخصات فنی سرفیس پرو ۷ انتظار اجرای بازی داشت. درضمن، خلأ درگاه تاندربولت ۳ نیز امکان استفاده از کارت‌های گرافیک اکسترنال را ازبین می‌برد. 

آزمایش استرس پردازنده‌ی لپ‌تاپ با بنچمارک CineBench
مدلپردازندهتک هستهچند هستهچند هسته (میانگین ۲۰ بار اجرا)
Surface Pro 7 Core i5 - 1035G4 ۱۶۲ ۷۲۲ ۴۴۱.۱
Surface Laptop 2 Core i5 - 8250U ۱۳۷ ۵۳۶ ۴۶۱.۲
Surface Pro 6 Core i5 - 8250U ۱۴۵ ۶۰۳ ۵۰۹.۳
MacBook Pro 13 2018 macOS Core i5 - 8259U ۱۵۶ ۷۰۱ ۶۸۱
MacBook Pro 13 2018 Windows Core i5 - 8259U ۱۵۵ ۶۹۲ ۶۶۶
MateBook X Pro Core i7 - 8550U -- ۵۳۴ ۴۸۹

مایکروسافت همانند گذشته، در نسل هفتم سرفیس پرو نیز نسخه‌ی Core i5 را بدون سیستم خنک‌کننده‌ی اکتیو عرضه می‌کند. بدین‌ترتیب، درون این نسخه از فن خنک‌کننده خبری نیست؛ بنابراین، پایش عملکرد تبلت جدید ردموندی‌ها زیربار پردازشی مداوم و افزایش دمای دستگاه جالب خواهد بود. زومیت در آزمایش استرس لپ‌تاپ‌ها و دستگاهی هیبریدی با سیستم‌عامل دسکتاپ، برای شبیه‌سازی چنین وضعیتی بنچمارک CineBench را ۲۰ بار به‌صورت مداوم اجرا می‌کند.

آزمون استرس سرفیس پرو ۷

فرکانس کاری پردازنده‌ی سرفیس پرو ۷ در آزمون ۲۰ مرحله‌ای ما تقریبا همواره ۴۰۰ مگاهرتز بیشتر از فرکانس ۱/۱۰ گیگاهرتزی پایه‌ی Core i5-1035G4 باقی می‌ماند؛ اما با هدف حفظ دمای پردازنده درحدود ۶۵ درجه‌ی سلسیوس، به‌جز چند ثانیه‌ی ابتدایی، توان پردازنده همواره در همسایگی ۱۵ وات و مقادیر کمتر نوسان دارد. مهندسان ردموندی برای معقول نگه‌داشتن دما، عملکرد را محدود کرده‌اند. این موضوع را از میانگین امتیازات سرفیس پرو ۷ در آزمون CineBench نیز می‌توان دید. تبلت جدید مایکروسافت در آزمون استرس زومیت، به‌صورت میانگین حدود ۱۳ درصد بدتر از نسل گذشته عمل می‌کند.

باتری

از دستگاهی مانند سرفیس پرو که ترکیبی از تجربه‌ی تبلت و لپ‌تاپ را دراختیار کاربر می‌گذارد، انتظار داریم بهترین‌های هر دو فُرم‌فکتور را به‌چالش بکشد و یکی از مهم‌ترین شاخصه‌های مهم برای نیل به چنین هدفی، شارژدهی مناسب باتری است. مهندسان مایکروسافت امسال در کمال تعجب، از باتری کوچک‌تری با ظرفیت ۴۳/۲ وات‌ساعت (دربرابر ۴۵ وات‌ساعت سرفیس پرو ۶) در دل سرفیس پرو ۷ استفاده کرده‌اند. حال باید دید آیا لیتوگرافی ۱۰ نانومتری پردازنده به مصرف بهینه‌ی باتری منجر خواهد شد یا خیر.

سرفیس پرو 7 / Surface Pro 7

 براساس ادعای مایکروسافت، سرفیس پرو ۷ می‌تواند تا ۱۰/۵ ساعت استفاده‌ی عادی کاربر را همراهی کند. برای بررسی ادعای ردموندی‌ها و ارزیابی عملکرد باتری دستگاه، آزمون‌های متداول زومیت را روی آن اجرا می‌کنیم. در گام نخست، با قطع صدا و اتصالات بی‌سیم درکنار تنظیم روشنایی نمایشگر روی ۲۰۰ نیت و حالت مصرف انرژی روی Power mode یا Better Battery، ویدئویی با وضوح HD را به‌صورت مداوم روی سرفیس پرو ۷ پخش کردیم. در این حالت، سرفیس پرو ۷ به‌مدت ۱۰ ساعت دوام آورد که با نسل گذشته تفاوت اندکی دارد.

لپ‌تاپ / تستنمایشگرباتری ویدئوBattery
Eater
GFXBench Manhattan 3.1
ابعاد و رزولوشنوات‌ساعتساعتدقیقهطول‌عمر باتری
(دقیقه)
عملکرد در طولانی‌مدت
(فریم)
Surface Pro 7 ۱۲.۳ اینچ
۱۸۲۴ × ۲۷۳۶ پیکسل
۴۳.۲ ۱۰:۰۰ ۱۸۵ ۱۲۳.۷۹ ۱۴۱۱.۳۲
Surface Laptop 2 ۱۳.۵ اینچ
۱۵۰۴ × ۲۲۵۶ پیکسل
۴۵.۲  ۹:۳۷ ۱۴۸ ۱۵۵.۴۷۷ ۱۰۴۳.۹۱
Surface Pro 6 ۱۲.۳ اینچ
۱۸۲۴ × ۲۷۳۶ پیکسل
۴۵ ۱۰:۲۰ ۱۳۹ ۱۲۵.۴۳ ۹۴۹.۷۱
MacBook Pro 13 2018 Windows 10 ۱۳.۳ اینچ
۱۶۰۰ × ۲۵۶۰ پیکسل
۵۸.۰ ۱۲:۳۰ ۸۷ ۶۹.۶۷ ۲۱۷۱.۵۳
MacBook Pro 13 2018 macOS ۱۳.۳ اینچ
۱۶۰۰ × ۲۵۶۰ پیکسل
۵۸.۰ ۱۱:۰۷ -- ۷۶.۲۲ ۱۲۳۳.۱۶
Huawei MateBook X Pro ۱۳.۹ اینچ
۲۰۰۰ × ۳۰۰۰ پیکسل
۵۷.۴ ۱۴:۱۷ ۱۷۷ ۱۵۰.۹۷ ۱۵۵۸.۷۷
LG Gram 15 2017 ۱۵.۶ اینچ
۱۰۸۰ × ۱۹۲۰ پیکسل
۶۰ ۱۰:۰۰ ۲۴۱ -- --
Razer Blade Stealth 2017 ۱۲.۵ اینچ
۱۴۴۰ × ۲۵۶۰ پیکسل
۵۳.۶ ۶:۴۰ ۱۱۵ -- --
Razer Blade 2017 ۱۴ اینچ
۱۰۸۰ × ۱۹۲۰ پیکسل
۷۰ ۶:۲۴ ۵۹ -- --
MacBook Pro 13 2017
macOS
۱۳.۳ اینچ
۱۶۰۰ × ۲۵۶۰ پیکسل
۵۴.۵ ۱۱:۰۶ -- -- --
MacBook Pro 13 2017
Windows
۱۳.۳ اینچ
۱۶۰۰ × ۲۵۶۰ پیکسل
۵۴.۵ ۱۰:۲۴ ۱۵۰ -- --
Surface Laptop ۱۳.۵ اینچ
۱۵۰۴ × ۲۲۵۶ پیکسل
۴۵.۲ ۱۲:۳۰ ۱۷۶ -- --
Surface Pro 2017 ۱۲.۳ اینچ
۱۸۲۴ × ۲۷۳۶ پیکسل
۴۵ ۱۰:۰۰ ۲۶۵ -- --
* تمامی بنچمارک‌های ذکرشده در این جدول را زومیت اجرا کرده است.

در گام بعدی، نوبت به نرم‌افزار Battery Eater می‌رسد که با زیرفشار قراردادن هم‌زمان CPU و GPU باتری را محک بزند. در این آزمون با تکرار وضعیت آزمون قبلی، تبلت هیبریدی جدید مایکروسافت ۱۸۵ دقیقه شارژدهی داشت که حدود ۳۳ درصد بهبود را درمقایسه‌با سرفیس پرو ۶ نشان می‌دهد؛ بهبودی که احتمالا به‌لطف لیتوگرافی ۱۰ نانومتری پردازنده به‌دست آمده است. درنهایت، برای ارزیابی شارژدهی در پردازش‌های گرافیکی سنگین، آزمون باتری ۳۰ مرحله‌‌ای Manhattan 3.1 را درحالی اجرا کردیم که روشنایی نمایشگر روی ۲۰۰ نیت تنظیم شده بود و اسلایدر مدیریت انرژی ویندوز روی حالت Better Performance قرار داشت.

Surface Pro 7 GFXBench Battery

سرفیس پرو ۷ با حداقل ۱۴۱۱/۳۲ فریم پردازش‌شده، ۴۸ درصد بهتر از سرفیس پرو ۶ عمل می‌کند؛ اما با ثبت عمر باتری ۱۲۳/۷۹ دقیقه‌ای، عملکردی هم‌سطح با گذشته دارد. در حالت کلی، نسل هفتم سرفیس پرو حین بررسی زومیت و درحالی‌که اسلایدر مصرف انرژی و روشنایی دستگاه به‌ترتیب روی Power mode و ۷۰ درصد تنظیم شده بود، در استفاده‌هایی مانند وب‌گردی، تماشای ویدئو، ویرایش اسناد و استریم موسیقی (با هدفون)، تا هشت ساعت شارژدهی داشت که معادل یک روز کاری است.

پشتیبانی از شارژ سریع از طریق درگاه اختصاصی و البته قدیمی سرفیس کانکت، یکی دیگر از ویژگی‌های مهم سرفیس پرو ۷ به‌حساب می‌آید. تبلت جدید مایکروسافت ظرف یک ساعت معادل ۸۰ درصد شارژ می‌شود و برای شارژ کامل به حدود یک ساعت و ۴۰ دقیقه زمان نیاز دارد. امکان شارژ سرفیس پرو ۷ از طریق پورت USB Type-C نیز وجود دارد.

جمع‌بندی

زمانی سرفیس پرو نوآوری و توان مهندسی مایکروسافت را به رقبا دیکته می‌کرد؛ اما در عصری که شرکت‌ها با در‌پیش‌گرفتن راهکارهای گوناگون به‌دنبال باریک‌تر و سبک‌تر و  کم‌حاشیه‌تر کردن محصولات خود هستند، سرفیس پرو در بهترین حالت، صرفا محصولی خوش‌ساخت است. ردموندی‌ها برای قرارگرفتن در فهرست خرید کاربران، باید در زبان طراحی سرفیس پرو بازنگری کنند. با گذر از کهنگی زبان طراحی به سخت‌افزار سرفیس پرو ۷ می‌رسیم؛ جایی‌که تبلت هیبریدی مایکروسافت بیشترین تغییرات را به‌خود می‌بیند. بهره‌گیری نسل هفتم سرفیس پرو از پردازنده‌های ۱۰ نانومتری اینتل، پشتیبانی از وای‌فای ۶ و البته بهره‌گیری آن از USB-C را به فال نیک می‌گیریم؛ هرچند همچنان باید به انتظار اضافه‌شدن تاندربولت ۳ به خانواده‌ی سرفیس باشیم.

سرفیس پرو 7 / Surface Pro 7

با تمام نقد‌هایی که به طراحی سرفیس پرو داریم، این دستگاه هنوزهم بهترین تبلت ویندوزی هیبریدی بازار به‌شمار می‌آید. ساختار مستحکم کیک‌استند با لولای ۱۷۵ درجه‌ای درکنار تجربه‌ی بسیار رضایت‌بخشی که تایپ کاور به‌ارمغان می‌آورد، سرفیس پرو را به محصولی منحصربه‌فرد تبدیل می‌کند. نگارنده تصور می‌کند مشکل اصلی سرفیس پرو، نه نقص‌های سخت‌افزاری و ظاهری، بلکه ناکارآمدی سیستم‌عامل در فضای لمسی است. سرفیس پرو ۷ لازمه‌های تبدیل به تبلتی کارآمد را دارد؛ اما به‌موجب محدودیت‌های ویندوز، تنها در حالت دسکتاپ و با اتصال تایپ‌کاور بهترین کارایی را به‌نمایش می‌گذارد. حال باید دید سال آینده، بلندپروازی‌های مایکروسافت با سیستم‌عامل جدید ویندوز ۱۰ ایکس برای کاربری‌های لمسی به چه نتیجه‌ای می‌انجامد. 

شما کاربران عزیز می‌توانید برای خرید سرفیس پرو ۷ به وب‌سایت شرکت امتداد پارسه مراجعه کنید.

 

نکات مثبت

  • عملکرد سریع و پایدار با وجود سیستم‌ خنک‌کننده‌ی فاقد فن
  • قابلیت Instant On برای آغازبه‌کار سریع
  • تجربه‌ی تایپ دلچسب تایپ‌کاور
  • پورت USB-C

نکات منفی

  • زبان طراحی قدیمی و حاشیه‌های قطور نمایشگر
  • خلأ پورت بسیار کارآمد تاندربولت ۳
  • فروش جداگانه‌ی کیبورد با وجود نیاز مبرم به آن


تاريخ : پنج شنبه 7 آذر 1398برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

شیائومی می ربیت واچ ۲ اس، ساعت هوشمند ویژه‌ی کودکان را رونمایی کرد. این گجت ۲۸ دلار قیمت دارد. 

 

همان‌طورکه انتظار می‌رفت، ۱۴ آبان‌، می واچ، نخستین ساعت هوشمند شیائومی با سیستم‌عامل Wear OS و پوسته‌ی MIUI معرفی شد. براساس آخرین اخبار، چینی‌ها ساعت هوشمند دیگری ویژه‌ی کودکان را رونمایی کرد که می ربیت واچ ۲ اس ( Mi Rabbit Children’s Watch 2S) نام دارد. 

همان‌طورکه از نام این ساعت هوشمند مشخص است، گجت پوشیدنی جدید برای استفاده‌ی کودکان طراحی شده و تمام مشخصات آن مشابه می واچ شیائومی است و از بدنه‌ی پلاستیکی بهره می‌برد و تنها ۴۴ گرم وزن دارد.

 می ربیت واچ ۲ اس

می ربیت واچ ۲ اس از نمایشگر با رزولوشن ۱/۳ اینچی با وضوح ۲۴۰ در ۲۴۰ پیکسل بهره می‌برد. می ربیت ۲ اس به‌جای نمایشگر AMOLED از پنل IPS و استاندارد IPX8 برخوردار است که آن را در‌برابر نفوذ آب ایمن می‌کند. این ساعت هوشمند ویژه‌ی کودکان به اسلات سیم‌کارت نانو برای اتصال به شبکه‌ی سلولی و GPS مجهز است و درکنار بهره‌مندی از اسپیکر، قابلیت اتصال به وای‌فای را دارد. باتری این ساعت هوشمند ۶۰۰ میلی‌آمپر‌ساعتی است که می‌تواند هفت روز شارژ موردنیاز دستگاه را تأمین کند. 

می ربیت واچ ۲ اس با قیمت ۲۸ دلار در بازار چین عرضه و فروخته می‌شود. ناگفته نماند هنوز درباره‌ی عرضه‌ی ساعت هوشمند در بازارهای بین‌المللی صحبتی نشده است.



تاريخ : پنج شنبه 7 آذر 1398برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

ماشین‌ها تقریبا هیچ‌چیزی نمی‌فهمند و طنز نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ اما یادگیری ماشین شاید بتواند ما را در تغییر این وضعیت یاری دهد.

 

بسیاری از ظرافت‌های نوشتار، ازجمله طنز، در اینترنت از بین می‌رود؛ به‌همین‌دلیل، مطالب طنز مانند مطالب اندی بورویتز در مجله‌ی نیویورکر باید برچسب «طنز» بخورند تا مطمئن شوند طنزبودن آن را درک خواهیم کرد. در سال‌های اخیر، دانشمندان نگران این موضوع شده‌اند که چه چیزی در نوشتار به‌درستی درک نمی‌شود که طنز به‌جای حقیقت و اطلاعات نادرست به‌جای طنز سوءبرداشت می‌شود؟ از‌این‌رو، تلاشی جهانی برای توسعه‌ی نوعی از فناوری یادگیری ماشین شکل گرفت که بتواند طنز را از دروغ‌های ظریف تمییز دهد.

درحقیقت، ماشین چیز زیادی درک نمی‌کند و به‌طور قطع طنز نیز جزو استثناءها نیست؛ اما همین ماشین‌ها ممکن است بتوانند جنبه‌های متمایز نوشتار طنز را اندازه‌گیری و به شناسایی اخبار دروغین در اینترنت کمک کنند.

اخیرا محققان استارتاپ AdVerifai و دانشگاه جورج واشنگتن آمریکا و بخش کلاد Amazon AWS مقاله‌ای در کنفرانس روش‌های تجربی در پردازش زبان طبیعی سال ۲۰۱۹ هنگ‌کنگ ارائه کرده‌اند. این مقاله که شناسایی تفاوت‌های ظریف میان اخبار جعلی و طنز: استفاده از سرنخ‌های معنایی و زبانی نام دارد، براساس سال‌ها مدل‌سازی از تفاوت‌های میان اخبار جعلی و گمراه‌کننده و مقاله‌های خبری غیردقیق از یک سو و طنز از سوی دیگر حاصل شده‌ است. مقاله‌ی مذکور در کارگاه سانسور و اطلاعات اشتباه و تبلیغات سیاسی ارائه شد.

ai

طبق نظر نویسنده‌ی ارشد این مقاله، آر. لوی از AdVerifai، نگرانی اساسی این است که تفاوت قائل‌شدن میان طنز و اخبار جعلی در عمل می‌تواند بسیار سخت باشد. این یعنی طنز قانونی ممکن است با اطلاعات گمراه‌کننده اشتباه گرفته شود؛ زیرا این نوع اطلاعات از فرمی شبیه به طنز برای پوشش خود استفاده می‌کنند. ایده‌ی کلی این تحقیق آن است که با وجود طنزبودن یک نوشته، رگه‌هایی از منطق و دانش در آن دیده شده و جامعه نیاز دارد به نوشتار طنز با دیدی دقیق‌تر و ماشینی‌تر بنگرد.

تمامی تلاش‌های پیشین برای تمایز میان طنز و اخبار ساختگی، از روش‌های ساده‌ی یادگیری ماشین بهره برده‌اند که با استفاده از مجموعه‌ای از کلمات، جنبه‌ی بسیار ساده‌ای از نوشتار را بررسی می‌کنند. برای مثال، در مطالعه‌ای که محققان دانشگاه انتاریو غربی در سال ۲۰۱۶ انجام دادند، سعی شد سیستم خودکار تشخیص طنز ایجاد شود. در این روش، به ویژگی‌های خاصی توجه می‌شد. برای نمونه، آیا در جمله‌ی نهایی مقاله ارجاعی به اشخاص و اماکن وجود دارد و درصورت وجود، آيا با سایر ارجاعات مقاله‌ مغایرت دارد یا خیر. ایده‌ی استفاده از این روش آن است که ارجاعات ناگهانی و دور از انتظار می‌تواند نشانه‌ی ابزورد و سرنخی از طنز باشد. به زبان ساده، این روش گشتن میان تعارض‌ها و براساس تئوری‌های کارشناسان زبان‌شناسی، درباره‌ی چگونگی خلق طنز است.

در روش‌های پیشین تشخیص طنز، از ارجاعات ناگهانی و دور از انتظار استفاده می‌شد که می‌تواند سرنخی از طنز باشد

در روشی که لوی و همکارانش در پیش گرفته‌اند، یادگیری ماشین اندکی پیش‌تر رفته و از ابزار بسیار محبوب پردازش زبان طبیعی BERT گوگل استفاده شده‌ است. این ابزار شبکه‌ی یادگیری عمیقی است که در آزمایش‌های متعدد درک زبان در سال‌های اخیر دستاوردهای درخورتوجهی داشته‌ است.

این محققان نسخه‌ای از قبل تمرین‌داده‌شده از BERT را با ستونی از مقالات منتشرشده طنز و جعلی بهبود بخشیده‌اند. این دیتاست سال گذشته در دانشگاه مریلند ساخته شد و مشتمل بر ۲۸۳ مقاله‌ی خبری جعلی و ۲۰۳ مقاله‌ی طنز درباره‌ی سیاست ایالات متحده در بازه زمانی ژانویه ۲۰۱۶ تا اکتبر ۲۰۱۷ است. تمامی این مقاله‌ها را انسان‌ها به‌عنوان طنز یا جعلی دسته‌بندی کردند. 

AI Battle

لوی و همکارانش دریافتند BERT در تشخیص طنز یا جعلی‌بودن مقالات عملکرد بسیار خوبی دارد و در آزمایش‌ها نیز از روش مرسوم پیشین کارایی بسیار بیشتری دارد؛ بااین‌حال، چگونگی این امر هنوز جای سؤال است. درست است BERT بهترین نتایج را می‌دهد؛ اما این نتایج به‌راحتی درک‌پذیر نیست. طبق فرضیات، نوعی از تشخیص الگوی معنایی در BERT جریان دارد؛ ولی همچنان با قاطعیت نمی‌توان آن را شرح داد.

استفاده از BERT بهترین نتایج را در بردارد؛ اما شفافیت ندارد و اتفاقات پس‌زمینه آن چندان درک‌پذیر نیست

برای حل این مشکل، محققان تحلیل‌های دیگری را نیز اجرا کردند. در این تحلیل‌ها از دو نوع نوشتار استفاده شد که یک دهه پیش دنیل مک‌نامارای، روان‌شناس دانشگاه ممفیس، خلق کرده‌ است. این ابزار که Coh-Metrix نام دارد، برای سنجش سختی متنی برای انسان کاربرد دارد و درک انسان از متن را مشخص می‌کند. این ابزار مبتنی‌بر نتایج مطالعات حوزه‌ی زبان‌شناسی محاسباتی است.

ابزار Coh-Metrix به لوی و همکارانش امکان می‌دهد دفعات تکرار متن خاص را بشمارند. برای مثال در متون طنز، استفاده از ضمیر اول شخص مفرد عنصری بسیار رایج است. درمقابل، اخبار جعلی معمولا از زبان سوم شخص و به‌طور مجهول نقل می‌شوند. لوی و همکارانش از تکنیکی به‌نام principle component analysis بهره برده تا این تکرارها را شناسایی کند و طنز را از اخبار جعلی تشخیص دهد. این روش از BERT دقتی کمتر، اما شفافیتی بیشتر دارد. دقیق و توضیح‌پذیر بودن این روش مانند اکثر روش‌های یادگیری ماشین‌ امروزی است. لوی و همکارانش برای ادامه‌ی تحقیقاتشان با دیتاستی بسیار بزرگ‌تر از مقالات جعلی و طنز برنامه دارند.

تمام این تلاش‌ها به چه معنا است؟ این فناوری می‌تواند به بسیاری از مؤسسه‌ها و شرکت‌ها مانند فیسبوک برای تشخیص اخبار طنز و جعلی از یکدیگر کمک کند. محققان می‌گویند تلاش آن‌ها با هدف مبارزه با اخبار دروغین و حراست از آزادی بیان است. کمترین دستاورد این محققان آن است که روش آن‌ها درمقایسه‌با روش‌های سابق کارایی و دقت بیشتری دارد. درپایان، برای شفاف‌سازی باید بگوییم ماشین‌ها هیچ‌گاه طنز را به‌گونه‌ای که ما درک می‌کنیم، درک نخواهند کرد؛ اما می‌توانیم امیدوار باشیم در آینده‌ای نه‌چندان دور، از آن‌ها در شناسایی این متون بهره خواهیم جست.

دیدگاه شما درباره‌ی این موضوع چیست؟ آیا خواهیم توانست طنز را به‌طور کامل برای ماشین‌ها تعریف کنیم؟ ماشین‌ها در درک طنز و زبان طبیعی انسان تا چه حدی پیشرفت خواهند کرد؟



تاريخ : پنج شنبه 7 آذر 1398برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

دام‌داران روسیه قصد دارند با بهره‌گیری از هدست‌های واقعیت مجازی و شبیه‌سازی محیطی آرام و دوست‌داشتنی برای گاوها، میزان شیر تولیدی آن‌ها را افزایش دهند.

 

واقعیت مجازی در چند سال گذشته، به‌ویژه از زمانی‌که هدست‌های واقعیت مجازی با کاربرد‌های تجاری روانه‌ی بازار شدند، به صنعتی رو‌به‌رشد تبدیل شده است. توسعه‌ی روزافزون این صنعت فقط به حوزه‌ی بازی محدود نیست و کاربردهای فراوانی در سایر زمینه‌ها مانند پزشکی و فروش املاک و حتی دام‌داری و کشاورزی پیدا کرده است. برخی از این کاربردها مانند تجربه‌ی اخیر دام‌داران روس در مسکو، ممکن است کمی عجیب به‌نظر برسند و نمونه‌ی مشابه آن را ندیده باشیم.

در آزمایشی که هنوزهم در حال انجام است، دام‌داران روسیه تلاش می‌کنند با پوشاندن هدست‌های واقعیت مجازی اصلاح‌شده روی سر گاوها، وضعیت احساسی آن‌ها را بهبود بخشند. این دام‌داران با همکاری دام‌پزشکان و گروهی از توسعه‌دهندگان واقعیت مجازی، حضور لذت‌بخش در محیط مزرعه‌ی تابستانی را ازطریق هدست‌های واقعیت مجازی، برای گاوها شبیه‌سازی کرده‌اند.

VR HEADSET FOR COWS

نتایج این آزمایش بسیار امید‌بخش است؛ چراکه به بهبود رفتار گاوها منجر شده است و کارشناسان دریافته‌اند این روش موجب کاهش اضطراب آن‌ها می‌شود. در گام بعدی، دام‌داران حاضر در این آزمایش امیدوار هستند استفاده از هدست‌های واقعیت مجازی و به‌دنبال آن بهبود وضعیت احساسی گاو‌ها، به تولید شیر بیشتر منجر شود. البته زمان شروع این مرحله از آزمایش هنوز مشخص نشده است.

از دیدگاه اخلاقی، جوانب و حواشی این تجربه‌ی علمی، قطعا در آینده محل بحث و مناقشه فراوان خواهد بود. به‌هرحال، مجریان این آزمایش انجام آن را گامی رو‌به‌جلو در بهبود بهداشت عاطفی حیوانات دام‌داری‌های صنعتی می‌دانند. این حیوانات در سراسر جهان به‌دلیل وابستگی شدید صنعت تولید شیر و گوشت، متأسفانه اغلب اوقات در شرایط مناسبی به‌سر نمی‌برند.

VR HEADSET FOR COWS

شما در‌این‌باره چه فکر می‌کنید؟ 



تاريخ : پنج شنبه 7 آذر 1398برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

فولکس‌پاد نام موتورسیکلتی جدید است که شباهت زیادی به فولکس‌واگن بیتل دارد. 

 

خلاقیت حد‌و‌مرزی ندارد؛ به‌ویژه اگر بنا باشد موتورسیکلتی سفارشی ساخته شود. نتیجه‌ی کار سوا از اینکه می‌تواند بسیار زیبا یا حتی بد باشد؛ اما خلاقیت سازنده را به‌خوبی نشان خواهد داد. برنت واکر، یکی از افرادی است که این موتورسیکلت‌های کوچک موجود در تصاویر زیر را ساخته که هم ظاهری جالب دارند و هم طراحی‌شان کمی عجیب است. 

نام این این موتورسیکلت‌های کوچک فولکس‌پاد (Volkspod) است و همان‌طور‌که می‌بینید، در ساخت آن‌ها از قطعات فولکس‌واگن بیتل، به‌ویژه گِل‌گیرهای جلو آن استفاده شده است. سازنده‌ی فولکس‌پاد پیشرانه‌ی کوچک ۷۹ سی‌سی فولکس‌واگن را نیز روی شاسی لوله‌ای سوار کرده است. بدنه‌ی فولکس‌پاد از گِل‌گیرهای نسل اول بیتل ساخته و شاسی هم درنهایت روی رینگ‌های ۱۳ اینچی سوار شده است که لاستیک‌های نسبتا بزرگی روی آن‌ها قرار دارد.

volkspod volkswagen beetle minibike

قدرت پیشرانه‌ی فولکس‌پاد ۶/۵ اسب‌بخار است. برای چراغ‌های عقب و جلو روی بدنه سوار شود،‌ بدنه‌ی موتورسیکلت مقداری تغییر یافته و درنهایت نیز، در دو رنگ کلاسیک سبز و آبی تولید شده است. واکر سپس فرمان و میله‌ی آن روی بدنه اضافه و جاپایی‌های بزرگی هم برای قراردادن پا تعبیه کرده است. فولکس‌پاد هیچ دنده‌ای ندارد؛ ولی سیستم ترمز آن روی چرخ عقب نصب شده است. نیروی موتور نیز با زنجیر به چرخ‌های عقب منتقل می‌شود. 

volkspod volkswagen beetle minibike

واکر ساخت این موتورسیکلت‌های کوچک (مینی‌بایک) را از سال‌ پیش شروع کرد. ابتدا مدل سبزرنگ و سپس مدل آبی‌رنگ تولید شدند. موتورسیکلت‌های فولکس‌پاد در شبکه‌های اجتماعی توجه زیادی را به خود جلب کرده‌اند. 

volkspod volkswagen beetle minibike

 



تاريخ : پنج شنبه 7 آذر 1398برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

استارتاپ Relay دستگاهی با قیمت مقرون‌به‌صرفه عرضه کرده است که تماس والدین با فرزندان را بدون نیاز به گوشی هوشمند ممکن می‌کند.

 

حدود یک ماه پیش، استارتاپ رِیلی (Relay) وب‌سایت خود را رونمایی کرد که در آن، تصاویری از کودکان خوشحال با اظهارنظرهایی از والدین آن‌ها درباره‌ی دستگاه جدید شرکت دیده می‌شد. والدین با دستگاهی ۵۰ دلاری با قابلیت تماس صوتی، می‌توانند با کودکان خود صحبت کنند و از مکان آن‌ها نیز مطلع شوند. درواقع رِیلی ادعا می‌کند با دستگاه جدید، دیگر به خرید گوشی‌ هوشمند برای کودکان نیازی نیست و نگرانی والدین تاحدودی کاهش می‌یابد.

رِیلی فعالیت و مأموریت کسب‌وکار خود را مبتنی‌بر ارتبا‌ط‌های خانوادگی شروع کرد. پس از مدتی، کسب‌وکارهای متعدد در حوزه‌های هتل‌داری و تفریح و سرگرمی و موارد مشابه، به ظرفیت‌های دستگاه ارزان‌قیمت این شرکت پی بردند. آن‌ها این ایده را داشتند که از رِیلی به‌جای دستگاه‌های بی‌سیم واکی‌تاکی گران‌قیمت و سنگین استفاده کنند. تعدادی از همین کسب‌وکارها سفارش‌ خرید را برای استارتاپ مذکور ارسال کردند. کریس چوانگ، مدیرعامل و هم‌بنیان‌گذار رِیلی، می‌گوید تعداد سفارش‌ها بیش از انتظار آن‌ها بود و ایده‌ی جدیدی برای توسعه‌ی کسب‌وکار خلق کرد.

درخواست‌های خرید بی‌شمار کسب‌وکارها، رِیلی را مجاب کرد تا نسخه‌ای تجاری از دستگاه خود طراحی و تولید کند. آن‌ها نمونه‌های جدید را با طراحی حرفه‌ای‌تر و رنگ‌های سیاه و سفید تولید کردند که برای شرکت‌های دارای کارمندان زیاد و محیط کار غیردفتری، مفید محسوب می‌شد. طراحی ساده‌ی رِیلی که با یک دکمه امکان صحبت‌کردن را به کاربر می‌دهد، روشی سریع برای برقراری ارتباط بین کارمندان و کارگران است. به‌علاوه، می‌توان از آن به‌عنوان ابزار ارسال پیام‌های اورژانسی هم استفاده کرد که با سرعت سریع ارسال پیام را ممکن می‌کند.

رِیلی درکنار دستگاه خود، وب‌اپلیکیشن هم ارائه می‌کند. مدیران با استفاده از محیط اپلیکیشن در لپ‌تاپ می‌توانند با کارمندان خود ارتباط برقرار کنند. امروز رِیلی با عرضه‌ی دستگاه خود برای کسب‌وکارها، بازار هدف بزرگ‌تری را نشانه گرفته است. آن‌ها اکنون به والدین نگران محدود نیستند و حتی شاید سهمی از بازار سه‌میلیارد‌دلاری واکی‌تاکی را تصاحب کنند.

عملکرد ضد گوشی هوشمند

استارتاپ رِیلی شعبه‌ای از شرکت ریپابلیک وایرلس (Replublic Wireless) است که به‌عنوان اپراتور وایرلس، خدمات و بسته‌های اسپرینت و T-Mobile را در بسته‌های متفاوت می‌فروشد. ریپابلیک وایرلس فعالیت خود را از سال ۲۰۱۱ شروع و بسته‌های جدیدی همچون پیامک و تماس نامحدود را با استفاده از شبکه‌ی وای‌فای ارائه کرد که سبک جدیدی از خدمات به مشتریان محسوب می‌شد. درواقع در بسته‌های مذکور، شبکه‌ی سلولی به‌عنوان آخرین گزینه برای کاربر عمل می‌کرد. به‌هرحال، بسته‌های پیامک و تماس نامحدود از آن زمان به استانداردی در میان اپراتورها تبدیل شدند.

استارتاپ ریلی / Relay

چوانگ می‌گوید تخصص تیمش در حوزه‌های وای‌فای و شبکه‌ی سلولی به تولد استارتاپ رِیلی انجامید. کارمندان دارای فرزند ریپابلیک برای تماس با کودکان خود به روشی نیاز داشتند و البته به تهیه‌ی گوشی هوشمند برای آن‌ها نیز علاقه‌مند نبودند. او درباره‌ی ایده‌ی اولیه و هدف‌گیری بازار می‌گوید:

همیشه بخش‌های متعدد بازار را در نظر گرفته‌ایم. کودکان و سالمندان و کسب‌‌وکارها بخشی از اهداف ما را پوشش می‌دادند. ابتدا تصمیم گرفتیم کار خود را با کودکان شروع کنیم؛ چون در خانه‌های خودمان نیز مشکلات مشابهی تجربه کرده بودیم.

ظاهر بیرونی دستگاه رِیلی شباهتی به گوشی هوشمند ندارد؛ اما ساختار درونی آن، تفاوت چندانی با گوشی هوشمند ندارد. تراشه‌ی رادیویی 4G LTE، قابلیت اتصال به وای‌فای، GPS برای مکان‌یابی، تراشه‌ی کوالکام، باتری با شارژدهی دوروزه و درگاه هدفون، رِیلی را بیش از هر دستگاهی به گوشی هوشمند شبیه می‌کند. تفاوت اصلی آن‌ها جایگزین‌شدن نمایشگر لمسی با دکمه‌ی بزرگ تماس است. کاربران با فشاردادن و نگه‌داشتن دکمه‌ی مذکور، با دوستان و همکاران و فرزندان خود که به رِیلی مجهز هستند، ازطریق اتصال مبتنی‌بر وای‌فای یا شبکه‌ی سلولی صحبت می‌کنند.

ساختار داخلی رِیلی بسیاری از قابلیت‌های گوشی هوشمند را دارد

والدین برای صحبت با کودکان خود ازطریق رِیلی دو امکان دارند. آن‌ها می‌توانند از دستگاه رِیلی خود یا اپلیکیشن موبایل رِیلی استفاده کنند. اپلیکیشن موبایلی امکان ردگیری موقعیت کودکان را نیز به والدین می‌دهد. همان‌طورکه می‌بینید، ایده‌ی اصلی رِیلی ارائه‌ی امکانات گوشی هوشمند بدون ایجاد اعتیاد جدید به نمایشگر در کودکان بوده است.

چوانگ می‌گوید رِیلی اکنون ده‌هاهزار مشتری برای نسخه‌ی خانوادگی دارد. همچنین، ظاهرا همان مشخصاتی که رِیلی را برای استفاده‌ی کودکان مناسب کرد (دوام و سادگی و قیمت ارزان) موجب جذب کسب‌وکارها نیز شد. البته گوشی‌های هوشمند نیز اپلیکیشن‌های متعدد شبیه به واکی‌تاکی دارند؛ اما رابط تعاملی لمسی استفاده از آن‌ها را محدود می‌کند. درواقع، کارمندان و کارگران برای بهره‌مندی از اپلیکیشن‌ها باید تا حدودی تمرکز خود را از مسئولیت جاری کاهش دهند. به‌علاوه، گوشی‌های هوشمند حواس‌پرتی‌های دیگر همچون شبکه‌های اجتماعی و اپلیکیشن‌های پیام‌رسان دارند که برای محیط کار مضر محسوب می‌شوند.

استارتاپ ریلی / Relay

 

مشکلات متعدد استفاده از گوشی‌های هوشمند و رابط کاربری لمسی در محیط کار، به‌ویژه وظایف نیازمند فعالیت‌های بدنی متعدد، باعث شده است بی‌سیم‌های واکی‌تاکی هنوز در دوران گوشی‌های هوشمند به حیات خود ادامه دهند. البته آن دستگاه‌ها نیز مشکلات مخصوص به خود را دارند. اکثر بی‌سیم‌ها بزرگ و سنگین هستند و حمل‌ونقل آن‌‌ها برای کارگران آسان نیست. قیمت گران بی‌سیم‌ها نیز به‌عنوان مشکل بزرگ دیگر آن‌ها مطرح می‌شود. بازه‌ی قیمتی دستگاه‌های واکی‌تاکی در نمونه‌های باکیفیت، از چند صد دلار تا بیش از هزار دلار را برای هر دستگاه پوشش می‌دهد. به‌علاوه می‌گوید دستگاه‌های واکی‌تاکی از دهه‌ها پیش، هیچ پیشرفت چشمگیری تجربه نکرده‌اند.

رِیلی با وزن نزدیک به ۷۰ گرم و ابعادی بسیار کوچک‌تر از واکی‌تاکی، جایگزین مناسبی برای تماس‌های محل کار محسوب می‌شود. اتصال رِیلی به لباس و بدن نیز بسیار آسان است و حمل آن را برای افراد در موقعیت‌های گوناگون ممکن می‌کند. به‌علاوه، قیمت ۵۰ دلاری رِیلی حتی اگر با هزینه‌های تمدید بسته‌ی تماس جمع شود، صرفه‌ی اقتصادی بسیار بیشتری درمقایسه‌با دستگاه‌های بی‌سیم به‌همراه دارد. چوانگ درباره‌ی قیمت رقابتی دستگاهش می‌گوید:

برچسب قیمی رِیلی به مدیران امکان می‌دهد تعداد بیشتری از نیروی کار خود را تجهیز کنند. چشم‌انداز ما ارتباط همه‌ی کارگران است تا محدودیت کنونی واکی‌تاکی‌ها از بین برود.

مشتریان تجاری رِیلی

یکی از اولین مشتریان تجاری رِیلی شرکت Dalaware North بود که سال گذشته، نسخه‌های مصرف‌کننده‌ی دستگاه را در سیستم‌ خود آزمایش کرد. اندرو واردن، مدیرکل یکی از زیرمجموعه‌های عملیاتی شرکت، می‌گوید مسئول IT برای جایگزینی بی‌سیم‌های موجود رِیلی را پیشنهاد داد. او می‌گوید قیمت ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ دلاری واکی‌تاکی جایگزینی نمونه‌های جدید را دشوار و هزینه‌بر می‌کرد که برای شرکت مقرون‌‌به‌صرفه نبود. گزینه‌ی گوشی‌های هوشمند با اپلیکیشن‌های شبیه بی‌سیم نیز پیچیدگی و قیمت بیش‌از‌حد داشت.

استارتاپ ریلی / Relay

 

شرکت Dalaware North ابتدا چند نمونه‌ی آزمایشی از رِیلی را سفارش داد. در مرحله‌ی بعدی و با موفقیت نمونه‌های اولیه، ۴۰ عدد دستگاه رِیلی سفارش داده شد که امروز در دست مدیران متعدد این شرکت در زیرمجموعه‌های گوناگون استفاده می‌شود. واردن می‌گوید درحال‌حاضر تعداد دستگاه‌های رِیلی در شرکت آن‌ها بیشتر از بی‌سیم‌های واکی‌تاکی است. او رِیلی را ابزاری مناسب و کاربردی برای ارتباط و صرفه‌جویی در هزینه‌ها می‌داند.

دیوید پالومبو، مدیرکل هتل ماریوت سیتی‌سنتر، داستانی مشابه با واردن دارد. او نیز ابتدا به‌دنبال جایگزینی برای واکی‌تاکی‌ها در سیستم ارتباطی هتل بود و ازطریق یکی از دوستانش با رِیلی آشنا شد. هتل دیوید اکنون از دستگاه‌های رِیلی در بخش‌های گوناگون امنیت، نظافت، مهندسی، دفتر و بسیاری از بخش‌های دیگر بهره می‌برد. به‌علاوه دیوید تصمیم گرفته است از دستگاه‌ها در رستوران و آشپزخانه هم استفاده کند. او هزینه‌ی ارزان و انعطاف‌پذیری بیشتر درمقایسه‌با بی‌سیم‌های سنتی را از دلایل خرید رِیلی بیان می‌کند.

پالومبو درادامه‌ی مصاحبه می‌گوید رِیلی قابلیت‌های جدیدی طبق نیازهای آن‌ها به دستگاه‌هایش افزوده است. به‌عنوان مثال، اکنون دستگاه می‌تواند پیامی اورژانسی به تمامی کانال‌های رِیلی در هتل ارسال کند و پس از مدت مشخصی، دستگاه‌ها به حالت خصوصی و ارتباط دوطرفه‌ی قبل بازمی‌گردند. رِیلی نیازهای پالومبو و تیمش را با سرعت و دقت زیاد در دستگاه‌ها پیاده‌سازی کرد که همین رویکرد، موجب افزایش تمایل او به استفاده‌ی بیشتر از دستگاه‌ها شد.

قیمت ارزان رِیلی آن را به گزینه‌ای مناسب برای کسب‌وکارها تبدیل می‌کند

یکی از مشکلات احتمالی پیش روی رِیلی، شبکه‌های نه‌چندان مناسب مخابراتی و وای‌فای در برخی مناطق است. به‌عنوان مثال، افرادی که در مکان‌های شلوغ همچون ورزشگاه‌ها از رِیلی استفاده می‌کنند، شاید برخی اوقات نتوانند از شبکه‌ی ارتباطی استفاده کنند و به‌همین‌دلیل، هنوز استفاده از بی‌سیم واکی‌تاکی، به‌ویژه در مکان‌های شلوغ، گزینه‌ی اول کسب‌وکارها محسوب می‌شود. واردن همین مسئله را به‌عنوان نگرانی خود مطرح می‌کند و می‌گوید:

در موقعیت‌هایی شلوغی همچون ورزشگاه‌ها که ۳۰ تا ۴۵ هزار نفر در آن حضور دارند، در استفاده از واکی‌تاکی مشکلی نداریم. البته چنین مشکلی تاکنون با رِیلی هم مشاهده نشده است؛ اما نمی‌توان با اطمینان درباره‌ی آینده‌ی آن نظر داد. وقتی از راهکاری مبتنی‌بر وای‌فای یا شبکه‌ی سلولی استفاده می‌کنید، همیشه چنین نگرانی و سؤالی وجود خواهد داشت.

آینده‌ی صنعت بی‌سیم

بی‌سیم‌ها و واکی‌تاکی‌ها از سال‌ها پیش به‌عنوان ابزارهای ارتباطی شناخته می‌شوند. کسب‌وکار کنونی این دستگاه‌ها وضعیت و رشد مناسبی دارد و البته برای ساختارشکنی و ایده‌های جدید هم آماده خواهد بود. تحلیل‌های شرکت Maia Research ادعا می‌کند بازار بی‌سیم در سه سال گذشته، هر سال ۸ درصد رشد کرده است. به‌علاوه، این شرکت پیش‌بینی می‌کند رشد مذکور حداقل تا سال ۲۰۲۴ ادامه داشته باشد و حجم بازار را به ۴/۸ میلیارد دلار برساند. درنهایت، واکی‌تاکی با عمری بیش از ۷۵ سال، هنوز با سرعت مناسبی به رشد خود ادامه می‌دهد.

استارتاپ ریلی / Relay

کریس چوانگ می‌گوید شرکت‌های بزرگ عرضه‌کننده‌ی دستگاه‌های بی‌سیم تخصص لازم را در سخت‌افزارهای شبیه به گوشی هوشمند هم دارند. به‌عنوان مثال، می‌توان به موتورولا اشاره کرد که اکنون حدود ۵۰ درصد از بازار بی‌سیم را نیز دراختیار دارد. از دیدگاه او، فروش دستگاه‌های واکی‌تاکی با قیمت‌های چندصددلاری و حاشیه‌ی سود حدود ۴۰ درصدی، بازگشت سرمایه‌ی بیشتری برای تولیدکنندگان دارد؛ درنتیجه، آن‌ها نمی‌خواهند کسب‌وکار پرسود خود را با دستگاهی جایگزین کنند که قیمتی حدود یک‌دهم دستگاه‌های کنونی‌شان دارد. او درادامه به برخی از مدل‌های بی‌سیم موتورولا اشاره می‌کند که قابلیت استفاده از شبکه‌ی سلولی را هم فراهم می‌کنند؛ اما فقط در خانواده‌های گران‌قیمت محصولات دیده می‌شوند تا سوددهی دستگاه‌ها را افزایش دهند. چوانگ اعتقاد دارد دستگاه‌هایی همچون رِیلی با ساختارشکنی در قیمت بازار، تهدیدی برای درآمد شرکت‌های بزرگ محسوب می‌شوند.

رِیلی می‌تواند کاربران جدید بسیاری را به استفاده از قابلیت شبیه به واکی‌تاکی تشویق کند

رِیلی با وجود مزیت‌های بسیار، برای موفقیت نهایی الزاما به شکست‌دادن کسب‌وکار واکی‌تاکی نیازی ندارد. درواقع، ارزان‌تر و سبک‌تر بودن آن مزیتی کافی به‌نظر می‌رسد تا افرادی را جذب کند که قبلا از واکی‌تاکی استفاده نمی‌کردند. به‌عنوان مثال، مدارس می‌توانند با تجهز معلمان به رِیلی، ابزاری برای ارتباط‌های اورژانسی فراهم کنند. موقعیت‌های اورژانسی دیگر نیز از گزینه‌های مناسب کاربرد رِیلی هستند؛ به‌ویژه در هتل‌ها و برای کارگران بخش نظافت مفید به‌نظر می‌رسند.

چوانگ به موقعیت‌های اورژانی متعدد که قابلیت بهره‌وری از ظرفیت‌های رِیلی را دارند، اشاره می‌کند و می‌گوید:

نمی‌خواهم به‌عنوان کسب‌وکاری عمل کنم که از موقعیت‌های اورژانسی و نگران‌کننده بهره‌برداری و کسب درآمد می‌کند؛ اما امیدوارم بتوانیم به حل این مشکلات کمک کنیم.

مدیرعامل رِیلی درادامه‌ی چشم‌انداز خود حتی موقعیت‌هایی را برای استفاده از دستگاهش در مسیر ایجاد اتوماسیون می‌بیند؛ اتوماسیونی که به کارگران فیزیکی کمک خواهد کرد. به‌عنوان مثال، با اضافه‌کردن قابلیت تشخیص صدا و دستورهای صوتی، کارگران بخش فروش خرده‌فروشی می‌توانند سفارش تأمین کالا را به انبار ارسال کنند. از قابلیت‌های دیگر می‌توان به توانایی مدیران در زمان‌بندی پیام‌ها برای کارگران اشاره کرد. چوانگ به‌نوعی رِیلی را ابزاری شبیه به اسلک برای کارگران فیزیکی می‌داند. در تعریفی مشابه، پلتفرم آن‌ها نیز مزیت‌های خود را زمانی افزایش می‌دهد که کسب‌وکارهای بیشتری از دستگاه استفاده کنند.



تاريخ : پنج شنبه 7 آذر 1398برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

بدافزار جدیدی به‌نام Dexphot با کاربرد معدن‌کاوی رمزارز کشف شده که به‌گفته‌ی مایکروسافت،‌ تاکنون بیش از ۸۰ هزار کامپیوتر را آلوده کرده است.

 

محققان امنیتی مایکروسافت جزئیات عملکردی بدافزار جدیدی به‌نام Dexphot را منتشر کردند. این بدافزار از اکتبر ۲۰۱۸ فعالیت خود را شروع و تعداد زیاد کامپیوترهای مجهز به ویندوز را آلوده کرده است. بدافزار Dexphot از منابع پردازشی کامپیوتر قربانی برای معدن‌کاوی رمزارز استفاده می‌کند. اوج فعالیت Dexphot در ژوئن سال جاری بود که آمار کامپیوترهای آلوده به آن، به ۸۰ هزار سیستم رسید. از آن زمان تعداد حمله‌ها وارد روند کاهشی شد. مایکروسافت می‌گوید پیاده‌سازی رویکردهای امنیتی برای تشخیص بهتر و جلوگیری از حمله‌ها، در کاهش آن‌ها مؤثر بوده‌اند.

بدافزاری با نژاد پیچیده و اهداف ساده

هدف نهایی Dexphot، یعنی معدن‌کاوی رمزارز با سوءاستفاده از منابع پردازشی قربانی، ساده به‌نظر می‌رسد. تکنیک‌های استفاده‌شده‌ی در این بدافزار، به‌‌دلیل پیچیدگی فراوان توجه زیادی را به‌خود جلب کرد. مایکروسافت در خبر خود به پیچیدگی ذاتی بدافزار مذکور اشاره کرد. هیزل کیم، تحلیلگر بدافزار گروه Microsoft Denender ATP Research، با اشاره به هدف ساده‌ی Dexphot برای معدن‌کافی رمزارز و نه دزدیدن داده، درباره‌ی آن می‌گوید:

Dexphot از آن دسته حمله‌هایی نیست که توجه رسانه‌های عمومی را به‌خود جلب کند. این بدافزار یکی از کمپین‌های بی‌شماری محسوب می‌شود که همیشه فعال هستند. هدف او در گروه‌های مجرمان سایبری مرسوم و متداول محسوب می‌شود: نصب معدن‌کاو سکه که منابع پردازشی را می‌دزدد و برای مجرمان درآمدزایی می‌کند. بدافزار Dexphot با وجود هدف ساده، پیچیدگی و تکامل بسیاری دارد که فراتر از تهدیدهای روزمره‌ی اینترنتی است. گذر از محدودیت‌ها و حفاظ‌های امنیتی متعدد و توانایی فعالیت بدون شناسایی در ابزارهای امنیت سایبری آن را به پدیده‌ای پیچیده تبدیل می‌کند.

کیم درادامه‌ی گزارش مفصل خود درباره‌ی Dexphot، به‌ روش‌های حرفه‌ای آن در دورزدن محدودیت‌های امنیتی اشاره می‌کند. روش‌هایی همچون اجرا بدون نیاز فایل،‌ تکنیک‌های چندشکلی و مکانیزمی هوشمند و پایدار که دربرابر بارگذاری مجدد سیستم هم مقاوم باشد، از خصوصیت‌های پیچیده‌ی Dexphot هستند.

بدافزار Dexphot

فرایند آلوده‌سازی

مایکروسافت می‌گوید محققان امنیتی از اصطلاح Second stage payload برای تعریف Dexphot استفاده می‌کنند. چنین اصطلاحی برای بدافزارهایی به‌کار می‌رود که روی سیستم‌های آلوده به بدافزارهای دیگر نصب و اجرا می‌شوند. بدافزار مذکور روی سیستم‌هایی نصب می‌شد که قبلا به بدافزار ICLoader آلوده شده بودند. بدافزار ICLoader عموما به‌صورت افزونه‌ای درکنار بسته‌های نرم‌افزاری به سیستم قربانی تزریق و روی آن نصب می‌شود. احتمال نصب بدافزار مذکور زمانی افزایش می‌یابد که کاربر از سرویس‌های کرک‌شده و از منابع نامعتبر برای دریافت نرم‌افزار استفاده کند.

برخی از مجرمان توسعه‌دهنده‌ی بدافزار پس از نصب ICLoader، از آن برای دانلود و اجرای نصب‌کننده‌ی Dexphot استفاده می‌کنند. مایکروسافت می‌گوید نصب‌کننده‌ی Dexphot، تنها بخشی است که روی دیسک حافظه‌ی سیستم قربانی نوشته و آن هم پس از مدت کوتاهی پاک می‌شود. تمامی بخش‌های دیگر Dexphot از روشی به‌نام «اجرای بدون فایل» (fileless execution) استفاده می‌کنند و تنها در مموری سیستم اجرا می‌شوند. چنین رویکردی باعث می‌شود راهکارهای کلاسیک آنتی‌ویروس‌ها، یعنی بررسی سیگنجر فایل‌ها در حافظه‌ی دائمی، توانایی شناسایی Dexphot را نداشته باشند.

Dexphot کمترین ردپا را در حافظه‌ی دائمی سیستم قربانی برجا می‌گذارد

Dexphot علاوه‌بر روش اجرایی بدون نیاز به فایل، از روشی به‌نام living off the land یا LOLbins نیز استفاده می‌کند. در روش مذکور، از فرایندهای صحیح و معتبر ویندوز برای اجرای کدهای مخبر استفاده می‌شود. درواقع بدافزار، با استفاده از روش مذکور، به فرایندها و اجراکننده‌های اختصاصی نیازی ندارد و از منابع ویندوز بهره می‌برد.

مایکروسافت می‌گوید Dexphot معمولا از فرایندهای msiexec.exe ،‌unzip.exe ،‌rundll32.exe ،‌schtasks.exe و powershell.exe سوءاستفاده می‌کند. همه‌ی فرایندهای مذکور اپلیکیشن‌های معتبری هستند که در سیستم‌های ویندوزی از ابتدا نصب شده‌اند. Dexphot با استفاده از فرایندهای مذکور برای اجرای کد مخرب، از دیگر اپلیکیشن‌های محلی تمایزناپذیر می‌شود که از فرایندها بهره می‌برند.

مجرمان توسعه‌دهنده‌ی Dexphot در پیچیده‌سازی بدافزار خود بازهم فراتر رفته‌اند. در سال‌های اخیر، آنتی‌ویروس‌ها از سیستم‌های مبتنی‌بر خدمات ابری استفاده می‌کنند تا الگوی اجراهای بدون نیاز به فایل و LOLbins را ذخیره و بررسی کنند؛ درنتیجه، بدافزار پیچیده‌ی جدید از روش دیگری به‌نام polymorphism هم بهره می‌برد. این تکنیک در بدافزارها به‌معنای تغییر متناوب ساختار آن‌ها است. مایکروسافت می‌گوید توسعه‌دهندگان Dexphot هر ۲۰ تا ۳۰ دقیقه نام فایل‌ها و آدرس‌های وب فعالیت‌های مخرب خود را تغییر می‌دهند. به‌محض اینکه آنتی‌ویروس بتواند الگوی آلوده‌سازی را در زنجیره‌ی Dexphot کشف کند، الگو تغییر می‌کند؛ درنتیجه، گروه مجرمان پشت صحنه‌ی Dexphot همیشه یک قدم جلوتر از محافظان امنیتی هستند.

بدافزار Dexphot

مکانیزم‌های ماندگاری چندلایه

هیج بدافزاری تا ابد ناشناس نمی‌ماند. مجرمان سایبری توسعه‌دهنده‌ی Dexphot برای این موقعیت نیز راهکاری در نظر گرفته‌اند. مایکروسافت می‌گوید بدافزار مذکور با مکانیزم پایداری پیچیده‌ای عمل می‌کند و سیستم‌های قربانی که تمامی انواع Dexphot را شناسایی و پاک نکنند، مجددا آلوده می‌شوند.

Dexphot در ابتدا از روشی به‌نام خالی‌کردن فرایندها استفاده کرد. دو فرایند مجاز ویندوزی به‌ نام‌های svchost.exe و nslookup.exe را بدافزار اجرا و محتوای آن‌ها را خالی می‌کند. سپس، کدهای مخرب ازطریق فرایندهای مجاز اجرا شدند. فرایندهای مذکور که با ظاهر مجاز به‌عنوان زیرمجموعه‌هایی از Dexphot فعالیت می‌کنند، به‌نوعی نگهبان اجرای صحیح همه‌ی بخش‌های دیگر بدافزار هستند. در زمان متوقف‌شدن هریک از بخش‌ها نیز، همین دو فرایند باردیگر آن‌ها را نصب می‌کنند. ازآنجاکه دو فرایند به‌عنوان نگهبان عمل می‌کنند، درصورت متوقف‌شدن یکی از آن‌ها، دیگری به‌عنوان پشتیبان وارد عمل می‌شود و مجددا فرایند را اجرا می‌کند.

توسعه‌دهندگان بدافزار Dexphot علاوه‌بر رویکرد گفته‌شده، تعدادی وظایف زمان‌بندی‌شده نیز در برنامه‌ی خود لحاظ کرده بودند تا سازوکار اجرا بدون نیاز به فایل، پس از هربار بارگذاری مجدد یا در هر ۹۰ تا ۱۱۰ دقیقه، باردیگر اجرا شود. ازآنجاکه دوره‌ی زمانی منظمی برای اجرای وظایف در نظر گرفته شده بود، مجرمان توسعه‌دهنده توانایی ارائه‌ی به‌روزرسانی برای Dexphot را هم در سیستم‌های آلوده داشتند.

Bitcoin Mining

تغییر دائمی نام و ساختار Dexphot، شناسایی آن را برای آنتی‌ویروس‌ها بسیار دشوار می‌کند

مایکروسافت در گزارش خود می‌گوید هربار که یکی از وظایف زمان‌بندی‌شده اجرا می‌شد، فایلی را از سرور مجرمان سایبری دانلود می‌کرد که شامل دستور‌العمل‌های به‌روز از سمت توسعه‌دهندگان بود. با چنین رویکردی، در تمامی میزبانان قربانی Dexphot روند جدیدی برای آلوده‌سازی اجرا می‌شد؛ درنتیجه، درصورت پیاده‌سازی هرگونه راهکار امنیتی از طرف آنتی‌ویروس‌ها، مجددا دستورالعملی برای دورزدن آن‌ها تزریق می‌شد. راهکار چندشکلی برای وظایف هم اجرا شد و با هربار تزریق، نام وظایف نیز تغییر می‌کرد. روش ساده‌ی اخیر، از هرگونه راهکار امنیتی رد می‌شد که وظایف را براساس نامشان فیلتر می‌کرد.

همان‌طورکه گروه تحقیقاتی مایکروسافت گفته بود، روش‌های پیاده‌سازی بدافزار واقعا پیچیده و حرفه‌ای بودند. در نگاه اولیه به پیچیدگی روش‌های اجرا، شاید تصور شود گروه‌های حرفه‌ای هکری در ابعاد بزرگ و حتی گروه‌هایی با پشتیبانی برخی دولت‌ها، توسعه‌ی Dexphot را برعهده داشته باشند. به‌هرحال، روش‌های پیچیده‌ی دورزدن حفاظ‌های امنیتی در سال‌های گذشته بین گروه‌های هکری هم رواج پیدا کرده‌اند. درنهایت، شاید همین توسعه باعث شود حتی در بدافزاری با هدف کوچک معدن‌کاوی مانند Dexphot، از روش‌های دورزدن حرفه‌ای استفاده شود. از نمونه‌های دیگر می‌توان به تروجان دزدی اطلاعات مانند Astroth و بدافزار سوءاستفاده‌ی کلیکی Noderosk اشاره کرد.

همان‌طورکه توضیح دادیم، Dexphot روی سیستم‌هایی اجرا می‌شود که به بدافزار دیگری آلوده هستند. بدافزار اول نیز عموما ازطریق دانلود نرم‌افزارهای کرک‌شده به سیستم قربانی منتقل می‌شود. بااین‌همه، رویکردهای امنیتی اولیه برای هر کاربر ویندوزی حیاتی به‌نظر می‌رسند که از آلودگی به بدافزارهای مخرب این‌چنینی تا حد زیادی جلوگیری می‌کنند.



تاريخ : پنج شنبه 7 آذر 1398برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

 

پادکست Reasonably Sound به‌صورت انحصاری روی صوت و شنوایی متمرکز است و اسرار علمی و فنی مفاهیم آن را در قالب اپیزودهای یک‌ساعته شرح می‌دهد.

 

پادکست Reasonably Sound برای علاقه‌مندان به علوم اصوات و شنوایی انسان، جذابیت‌های زیادی دارد. تاکنون ۴۵ اپیزود از این پادکست منتشر شده است و یکی از جذاب‌ترین آن‌ها، Whisper Quaiet نام دارد. نویسنده‌ی مقاله‌ی منبع تجربه‌اش از گوش‌دادن به اپیزود مذکور را با عبارت ASMR بیان می‌کند که با اصطلاح واکنش ارادی اوج‌گیری حسی شناخته می‌شود. در تعریف ساده، این حالت را می‌توان شبیه به مورمورشدن بدن دراثر شنیدن نجوا شرح داد.

نویسنده درباره‌ی تجربه‌ی شنیدن اپیزودی از پادکست Reasonably Sound می‌گوید:

انگار یک نفر سرم را باز و با کنکاش در مغزم، قطعه‌ای مخفی را پیدا کرده بود؛ قطعه‌ای که با وجود نادیده گرفته‌شدن کاربردی بود.

سازنده‌ی پادکست Reasonably Sound، مایک رونتا، با مهارت بسیار قطعات صوتی را درکنارهم ترکیب می‌کند. او در یکی از اپیزودها از صدای باب راس مشهور هم بهره می‌برد تا تجربه‌ی شنوایی کاربر را جذاب‌تر کند.

Reasonably Sound پادکستی است که به صدا و حوزه‌های تاریخی و فرهنگی اصوات خاص و تجربه‌های صوتی اشاره می‌کند. رونتا در اپیزودی درباره‌ی ASMR،‌ نه‌تنها مفهوم مذکور را به‌صورت ابتدایی شرح می‌دهد؛ بلکه تولد و توسعه‌ی فرهنگ آن را در شبکه‌های اجتماعی همچون یوتیوب بررسی می‌کند. شروع فرهنگ مذکور را می‌توان در کمپینی تبلیغاتی از AT&T در دهه‌ی ۱۹۷۰ پیدا کرد که تماس‌های از راه دور را ابزاری برای صمیمیت احساسی بیان می‌کرد. درادامه‌ی اپیزود، به انواع اصطلاحات و تجربه‌های ای‌اس‌ام‌آر اشاره می‌شود.

هر اپیزود از پادکست Reasonably Sound با رویکردی مشابه شروع می‌شود. رونتا ابتدا مفهوم صوتی را شرح می‌دهد و سپس جنبه‌های فرهنگی آن را بررسی می‌کند. به‌عنوان مثال، در اپیزودی به‌نام White Noise ابتدا توضیحی برای این اصطلاح ارائه و سپس، تفاوت‌های فرهنگی میان موسیقی و نویز شرح داده می‌شود. اپیزودی دیگر به‌نام Whistle Blows به صدای سوت‌های مخصوص جذب سگ‌ها اختصاص دارد که در انتخابات سال ۲۰۱۶ آمریکا نیز نقشی فرهنگی داشتند.

یکی از اپیزودهای مهم Reasonably Sound، مفهومی برخلاف ای‌اس‌ام‌آر را شرح می‌دهد که به‌نام صدابیزاری شناخته می‌شود. افراد مبتلا به صدابیزاری با شنیدن صداهایی همچون جویدن یا پاره‌شدن کاغذ یا موارد مشابه، حس تنفر و عصبانیت شدید پیدا می‌کنند. رونتا در اپیزود مذکور به تجربه‌های شخصی‌اش درباره‌ی صدابیزاری نیز می‌پردازد. صدابیزاری افراد مبتلا را عموما در فضاهای دوستانه و خانوادگی زیرفشار قرار می‌دهد. صحبت با افراد مبتلا به صدابیزاری (Misophonia) نشان می‌دهد بسیاری از صداهای عادی ایجادشده‌ی دوستان و خانواده، آن‌ها را عصبی می‌کند.

podcast

ایده‌ای منطقی درباره‌ی صوت

پادکست Reasonably Sound از دل پروژه‌ی قبلی رونتا به‌نام Idea Channel زاده شد که به‌صورت برنامه‌ای ویدئویی با همکاری PBS تولید می‌شد. برنامه‌ی مذکور از سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۷ پخش می‌شد و موضوعات فرهنگ عامه را به‌صورت تقریبا عمیق بررسی می‌کرد. ایده‌ی اصلی برنامه‌ی ویدئویی مذکور به‌مرور به‌سمت مفاهیم شنیداری و اصوات رفت. حوزه‌ی تمرکز پروژه نیز گسترده‌تر شد. به‌هرحال، رونتا در سال ۲۰۱۴ به پیشنهاد یکی از دوستان، پادکست اختصاصی را برای ایده‌ی صوتی خود شروع کرد.

صوت‌ها و جنبه‌ها و تأثیرهای فرهنگی و علمی بی‌شمار دارند

رونتا در میانه‌ی دهه‌ی ۲۰۱۰ و با افزایش درگیری‌های شغلی، پادکست Resonably Sound را به‌عنوان پروژه‌ای جانبی انجام می‌داد. او فقط به‌خاطر علاقه‌ی شخصی و آرامش ذهنی روی پروژه کار می‌کرد. به‌مرور روند رونتا به‌سمت ایده‌ و هدف اصلی پادکست پیش رفت که کشف روش‌های کمترشناخته‌شده‌ای که صدا ازطریق آن شکل می‌گیرد و روی تجربه‌های انسانی تأثیر می‌گذارد. مفاهیم متعددی از طراحی صوت در سینما تا حوزه‌های فرهنگی تأثیر صداهایی همچون تشویق یا هوکردن و بی‌صدا‌بودن خودروهای الکتریکی بر امنیت عمومی، در قسمت‌های ابتدایی پادکست بررسی شدند.

با پیش‌رفتن پروژه‌ی Resonably Sound، درگیری‌های شخصی رونتا هم بیشتر می‌شد و امکان انتشار منظم اپیزودها وجود نداشت. به‌هرحال، هر قسمت با دقت بسیار و تحقیقات متعدد منتشر شد تا با وجود نامنظم‌بودن دوره‌های انتشار، حداقل اطلاعات کامل و جذابی دراختیار مخاطب قرار بگیرد. او پیشنهاد می‌کند مخاطبان اپیزودها را به‌ترتیب از آخرین به اولین گوش دهند. از اپیزودهای جذاب آخر می‌توان به قسمتی درباره‌ی صدای دستیارهای صوتی اشاره کرد که دلیل انتخاب صداهای کنونی آن‌ها را شرح می‌دهد.

دنیای پادکست‌ها روز‌به‌روز گسترده‌تر می‌شود و زندگی ماشینی کنونی کاربران بیشتری را به شنیدن برنامه‌های رادیویی منتخب تشویق می‌کند. در میان انبوه برنامه‌ها و موضوع‌هایی که در برنامه‌های صوتی شنیده می‌شوند، اشتراک در پادکستی که به‌صورت اختصاصی به مفهوم صدا می‌‌پردازد، خالی از لطف نیست.



تاريخ : پنج شنبه 7 آذر 1398برچسب:, | | نویسنده : مقدم |

پس از آنکه وزیر کشور از جلسه‌ی شورای امنیت خبر داد، حال به‌نظر می‌رسد اینترنت موبایل در حال اتصال است.

 

عبدالرضا رحمانی فضلی شب گذشته با حضور در برنامه‌ی از نگاه یک شبکه‌ی اول سیما و همچنین پس از جلسه‌ی هئیت دولت اعلام کرد که جلسه‌ی شورای امنیت عصر امروز برگزار شده و در خصوص اتصال اینترنت موبایل تصمیم‌گیری می‌کند. حال از دقایقی پیش ارتباط برخی از کاربران موبایل به شبکه‌ی جهانی اینترنت وصل شده است. براساس گزارش کاربران و بررسی‌های زومیت، ارتباط شماری از کاربران ایرانسل در شهر تهران وصل شده است. انتظار می‌رود در ساعت‌های آینده رفته رفته کاربران سایر اپراتور‌ها در شهر‌های مختلف برقرار شود. 

براساس گزارش‌های منتشر شده در رسانه‌های مختلف، اینترنت اپراتور‌های موبایل در تهران و ۸ استان دیگر در حال برقراری است. هنوز جزئیات بیشتری درخصوص زمان برقراری اینترنت موبایل در سایر استان‌ها منتشر نشده است. 

بررسی نمودارهای نت‌بلاکس نیز نشان از این دارد که پس از انتشار خبر اتصال مجدد شبکه‌ی موبایل، تغییراتی در نمودارهای نت‌بلاکس ایجاد شده است. 

به‌روزرسانی: ایرانسل با ایجاد صفحه‌ای، وضعیت اتصال استان‌های مختلف به اینترنت همراه را به‌تفکیک تاریخ مشخص کرده است.

تاریخاستان
۶ آذر
• مرکزی
• قم
• قزوین
• کهگیلویه و بویر احمد
• آذربایجان شرقی
• هرمزگان
• بوشهر
• تهران (بجز شهرستانهای غرب استان)
۵ آذر • خراسان شمالی
۳ آذر
• خراسان جنوبی
• گلستان
• سمنان
• یزد
• چهارمحال و بختیاری
• همدان
• اردبیل
• زنجان
• ایلام

آیا اینترنت موبایل شما متصل شده است؟ در صورت برقراری لطفا شهر محل سکونت و همچنین اپراتور خود را اعلام کنید؟



تاريخ : پنج شنبه 7 آذر 1398برچسب:, | | نویسنده : مقدم |
صفحه قبل 1 ... 12 13 14 15 16 ... 3356 صفحه بعد