دو پرتو نور غول آسا یک میلیون سال پیش مرکز راه شیری را منفجر کرد، پرتوهایی که انرژی آنها قدرتمندتر از انرژی یک حفره سیاه بوده و توانایی بلعیدن جرمی را دارد که 10 هزار برابر خورشید ما است. | |
"منگ سو" ستاره شناس مرکز فیزیک نجومی سمیتسونیان – هاروارد پس از آن که تلسکوپ فضایی فرمی از این انفجارها را دنبال کرده، گفت: جریانهای ضعیفی که امروز مشاهده می کنیم، پس دید چیزی است که یک میلیون سال پیش وجود داشته است.
جریانهای ضعیفی که امروز مشاهده می کنیم پس دید چیزی است که یک میلیون سال پیش وجود داشته است این پرتوهای بزرگ می تواند به توضیح حبابهای اسرار آمیزی که مرکز کهکشان ما را احاطه کرده کمک کند. وی افزود: این پرتوها مسئله وجود یک هسته بسیار بزرگ فعال در کهکشان راه شیری را در گذشته تقویت می کند.دو پرتو نور یا جریان توسط تلسکوپ فضایی فرمی ناسا شناسایی شده است. این پرتوها از مرکز کهکشان تا فاصله 27 هزار سال نوری امتداد دارد. اینها نخستین جریانهای اشعه ای گاما هستند که تاکنون ایجاد شده و تنها جریانهایی که فاصله آن به حدی بوده که مورد شناسایی فرمی قرار گرفته است.
فرمی تاکنون دقیقترین نقشه های جهان را در اختیار ستاره شناس ها قرار داده است جریانهای تازه کشف شده به حبابهای اسرار آمیزی مرتبط است که در سال 2010 توسط فرمی کشف شد. این حبابها نیز از مرکز راه شیری 27 هزار سال نوری فاصله دارند. این درحالی است که حبابها در سطح کهکشانی به طور عمودی قرار گرفته اند ، اما جریانهای اشعه گاما با زاویه 15 درجه ای از آن قرار دارد. این امر نشان دهنده نوسان "قرص برافزایشی" اطراف حفره سیاه بسیار بزرگ است.قرص برافزایشی (accretion disc) یک ساختار دیسک مانند از مواد است که به شکل حلقوی به دور یک جسم خاص میچرخند. این جسم میتواند یک ستاره جوان، یک کوتوله سفید، یک ستاره نوترونی یا یک سیاهچاله باشد. این چرخش باعث گرما و تابش میشود و دامنه این تابش برای ستارگان جوان مادون قرمز و برای بازماندگان ستارهای پرتو ایکس است. |
کپسول فضایی شرکت خصوصی که مأموریت تاریخی خود را در ایستگاه بین المللی فضایی به اتمام رساند امروز پنجشنبه 31 می ( 11 خرداد ماه) به زمین باز میگردد. | |
فضاپیمای بدون سرنشین دراگون که توسط شرکت اسپیس ایکس مستقر در کالیفرنیا ساخته شده بود تا به عنوان اولین فضاپیمای خصوصی محموله مورد نیاز ایستگاه فضایی را برسانند امروز یک هفته پس از پرتاب به زمین باز می گردد.این مأموریت که نخستین مأموریت یک شرکت خصوصی در فضا بود آغازگر فصلی تازه در سفرهای فضایی است. ناسا و شرکت اسپیس ایکس قرار دادی را برای رساندن 12 محموله به ایستگاه فضایی امضا کرده اند. فضانوردها امروز در ساعت 10:10 به وقت گرینویچ با استفاده از بازوی رباتی ایستگاه فضایی دراگون را در فضا آزاد کردند تا این کپسول به زمین برسد. این فضاپیما یک دقیقه بعد راهی زمین شد.دراگون در ساعت 15:44 به وقت گرینویج در آبهای اقیانوس آرام چند صد کیلومتری ساحل جنوبی کالیفرنیا فرود می آید.پرسنل اسپیس ایکس در این منطقه در انتظار دراگون می مانند و کپسول فضایی را روی یک کشتی 56 متری سوار می کنند تا به ساحل باز گردند.با بازنشست شدن شاتلهای فضایی ناسا، سازمان فضایی آمریکا اکنون به اتکای شرکتهای خصوصی چون اسپیس ایکس محموله های ایستگاه فضایی را ارسال می کند، در حال حاضر این سازمان فضایی به همکاران خود چون روسیه، ژاپن و اروپا برای اعزام خدمه ایستگاه فضایی متکی است. |
انتشار بزرگترين پايگاه داده ژنوم سرطان انساني به دانشمندان در سرعت بخشيدن به تحقيقاتشان كمك شايان توجهي ميكند. انتشار بزرگترين پايگاه داده ژنوم كامل سرطان انساني سرعت كشفهاي تحقيقاتي را بالا ميبرد. اين پايگاه داده ژنوم كلي بيماران «بيمارستان تحقيقاتي كودكان سنت جود» از حجم تركيب ساير منابع تجاوز ميكند.به منظور سرعت بخشيدن به درمان سرطان و ساير بيماريها بيمارستان تحقيقاتي كودكان سنت جود كه «پروژه ژنوم سرطان كودكان» دانشگاه واشنگتن است، بزرگترين انتشار پايگاه داده ژنوم كامل سرطان انساني را گزارش كرد. اين امر با هدف دسترسي سريع جامعه علمي جهاني به اين دادهها صورت ميگيرد.كميت اطلاعات منتشر شده بيش از دو برابر حجم تمامي دادههاي ژنومي كه در حال حاضر از منابع تركيب شده ژنوم سرطان انساني موجود است، گزارش شده است. اين اطلاعات نه تنها براي محققان سرطان بلكه براي تمام دانشمندان مطالعهكننده تمامي بيماريها كارآمد است.حدود 520 توالي ژنوم منتشر شده مجموعه پيوندي از نمونههاي بافتهاي سرطاني و نرمال گرفته شده از 260 بيمار كودك سرطاني عنوان شدهاند.انتظار ميرود «پروژه ژنوم سرطاني كودكان» بيش از يك هزار و 200 ژنوم را تا پايان سال جاري ميلادي توالي بخشد. هر نمونه موردي در سطح كنترل كيفيت تحت عنوان پوشش برابر 30 (fold coverage) تولي داده ميشود و بيشينه دقت را تضمين ميكند.محققان سنت جود هماكنون در حال تحليل توالي ژنومي با هدف تعيين تفاوتهاي بين سلولهاي سرطاني و نرمال هر كودك است و اين امر به منظور كشف عاملهاي بيش از شش نوع مرگبارترين سرطان در كودكان صورت ميگيرد. اين تلاش تاكنون موفق به انجام كشفهاي كليدي شده كه در ژورنالهاي علمي انتشار يافتهاند.«جيمز داوينگ» دانشمند مركز سنت جود ميگويد: اين تلاش كشفهاي فراتر از تصور ما را موجب شده و در نظر داريم اين اطلاعات را در اختيار جامعه علمي گستردهاي قرار دهيم تا همگي به طور دستهجمعي گزينههاي درماني را براي اين كودكان كنكاش كنيم. ما اميدواريم با سهيم كردن اين دادهها حتي قبل از تحليل خود ما، ديگر محققان از اين منبع غني براي دستيابي به بينشهايي در خصوص بسياري از انواع ديگر بيماريها در كودكان و بزرگسالان بهره گيرند.«پروژه ژنوم سرطان كودكان» در اوايل سال 2010 تاسيس شد و تاكنون بزرگترين تلاش و سرمايهگذاري در جهان با هدف درك منشاهاي ژنتيكي سرطان كودكان بوده است. هزينه اين پروژه سه ساله 65 ميليون دلار تخمين زده شده و سنت جود 55 ميليون دلار از اين رقم را تقبل كرده كه 20 ميليون دلار آن توسط Kay Jewellers شريك بلند مدت سنت جود تامين شده است. اين نخستين پروژه خصوصي تواليكننده ژنوم انسان است كه دادههاي خود را به محض در دسترس قرار گرفتن سهيم خواهد كرد. تا به امروز اين نوع دسترسي آزاد به تلاشهايي با بودجه دولتي محدود شده بود و تلاشهاي غيردولتي اين دادهها را در انحصار خود نگه داشته بودند.دكتر «ويليام ايي ايوانز» نيز اظهار داشت: انجام اين كار سهيم كردن اطلاعاتي است كه از زمان افتتاح سنت جود در 50 سال قبل جمعآوري شده است.«پروژه ژنوم سرطاني كودكان» يك تلاش بينظير در نوع خود بوده و بنابراين اين اطلاعات داراي پتانسيل لازم براي سرعت بخشيدن به تحقيقات در خصوص بيماريهاي مختلف در سراسر جهان است.بدين وسيله محققان در سراسر جهان قادر خواهند بود به داده توالي از طريق «آرشيو فنوم-ژنوم اروپا» مبتني بر وب كه بزرگترين مجموعه داده را براي دسترسي رايگان از طريق وبسايت www.ebi.ac.uk/ega/organisations/EGAO00000000046. در اختيار قرار داده، مراجعه كنند.
حسي براي پيدا كردن مسير
براساس اولين مطالعاتي كه حدود 50 سال پيش انجام شد، حيوانات بعضي وقتها از ميدانهاي مغناطيسي براي هدايت و راهنمايي گروه در زمان مهاجرت استفاده ميكنند. درسال 1950 محققان دريافتند سينهسرخها در زمان مهاجرت، معمولا درجهت قطب جنوب زمين حركت ميكنند، حتي اگر نشانههاي بينايي و بصري خاصي هم وجود نداشته باشد. سال 1960 محققان در آزمايشي با پوششهاي الكترومغناطيسي اطراف قفس پرندگان را پوشاندند، تا به اين وسيله آنها را فريب داده و وادار كنند به مسير اشتباه بروند. آنها از اين طريق پيبردند نيروي مغناطيسي نقش موثري در جهتيابي و مسيريابي پرندگان دارد. همچنين پرندگان نه تنها به 2 قطب شمال و جنوب كه به انحرافات و تغييرات حوزه مغناطيسي زمين كه از يك قطب به قطب ديگر متفاوت است نيز حساسند. شايان ذكر است كه انحرافات و تغييرات حوزه مغناطيسي زمين تنها شامل انحراف بين دو قطب نيست، بلكه مواد مغناطيسي موجود در پوسته زمين نيز به نوعي سبب تغيير و اختلال در مسير اصلي و مستقيم درميدان مغناطيسي زمين ميشود. به نظر ميرسد برخي حيوانات مانند لاكپشتهاي دريايي، از يك نقشه ذهني برخوردارند كه به آنها كمك ميكند مسير حركت خود را بدرستي به سمت شمال مغناطيس زمين بيايند و به مقصد نهايي خود برسند. در يك طرح آزمايشي عدهاي از محققان با ايجاد حوزههاي مغناطيسي مصنوعي و ساختگي تلاش كردند تا لاكپشتها را به مسيرهاي ديگري غير از مسير اصلي خود منحرف كنند، اما مشخص شد آنها در چنين مواقعي سعي ميكنند بهطور پايدار در مسيري مستقيم و در جهت شمال به سوي مقصد صحيح خود حركت كنند. ميتوان گفت اين جانداران از يك نقشه ذهني توانمند دروني برخوردارند و در شرايط مختلف براساس آن مسير حركت و مقصد خود را شناسايي ميكنند. دانشمندان معتقدند احتمالا برخي از جانداران ديگر نيز از اين نقشه ذهني بهرهمندند. آنها ميگويند احتمالا پرندگان نيز از يك نقشه ذهني براي جهتيابي در شرايط وجود تغييرات ميدان مغناطيسي استفاده ميكنند. اما در اين ميان دانشمندي به نام Anna Gagliard برخلاف ديگر دانشمندان، معتقد است نقشههاي ذهني در پرندگان ضعيف است و آنها براي مسيريابي خود از حسهايي ديگر بهره ميبرند. او طي آزمايشي كه روي كبوترها انجام داد، دريافت اين پرندگان با دستكاري حس بويايي خود از يافتن مسير عاجز مانده و گم ميشوند. محققان ميگويند احتمالا پرندگان از حسي به نام magnetometer برخوردارند كه به آنها در جهتيابي كمك ميكند. از طرفي اعتقاد برآن است كه پرندگان از نشانهاي طبيعي ديگري چون خورشيد و ماه و ستارگان نيز استفاده ميكنند. آنها قادرند براساس امواج دريا، نور ماه و ستارگان به مسير درست خود هدايت شوند. حتي اين جانداران قادرند از حس بويايي نيز براي جهتيابي درست كمك بگيرند. گروهي از دانشمندان دريافتند قطبنماي طبيعي و دروني جانوران معمولا هنگام شب از كار ميافتد، آنها معتقدند اين حس دروني در حيوانات وابسته به نور است. آنها مشاهده كردند درشرايط آزمايشگاه پرندگان براي رسيدن به مقصد مورد نظر نياز به نورآبي با طول موج كوتاه دارند. درواقع احتمالا حيوانات حس مغناطيسي خود را هنگام روز با نورخورشيد مورد سنجش قرار ميدهند و مسير را هنگام روز ارزيابي كرده و به خاطر ميسپارند و در زمان شب و تاريكي براساس آن مسيراصلي را يافته و دنبال ميكنند. براين اساس محققان در آزمايشي 18 پرنده را در قفسي گذاشتند و با پوشاندن قفس آنها را در معرض ميدان مغناطيسي مصنوعي قرار دادند و جهت غرب را به جاي جهت شمال به آنها القا كردند. سپس در قفس را باز كرده و پرندگان را دنبال كردند. آنها دريافتند اين پرندگان به جاي جهت شمال زمين به سمت غرب در حركتند. اما نكته جالب آن بود كه با روشن شدن هوا آنها مسير حركت خود را اصلاح كرده و به سمت شمال و مسير اصلي خود بازگشتند. دانشمندان تصور ميكنند احتمالا نورخورشيد نقش مهمي برحس قطب نماي دروني و جهتيابي آنها دارد.
جستجو براي يافتن مكانيسمي خاص
محققان درصدد برآمدند بهدنبال ارگاني خاص بگردند كه نقش اساسي در بروز حس نيروي مغناطيسي درحيوانات دارد. آنها براساس شواهد موجود دريافتند اين ارگان يا مكانيسم خاص ميتواند يك سلول منفرد و خاص باشد كه ممكن است درهرجايي از بدن موجود زنده وجود داشته باشد. آنها تصور ميكردند اين ارگان ريز ميكروسكوپي به نوعي نقش اساسي برحس جهتيابي دروني حيوانات دارد. اين سلولها احتمالا به ضعيفترين نيروي مغناطيسي حساس است. آنها بالاخره براساس شواهد موفق شدند اين مكانيسم و اين سلول را در نوعي باكتري شناسايي كنند. اين باكتريها قادر بودند از مكانيسم خاصي استفاده كرده و مسير و جهت حركت خود را درميان گل و لاي كف دريا بيابند. سال 1970 محققان دريافته بودند اين باكتريها، داراي اجزاي ريز مغناطيسي حاوي اكسيد آهن هستند كه به ميدان مغناطيسي زمين حساس بوده و باكتري به كمك آن قادر به جهتيابي صحيح است. در ادامه محققان بابررسي آناتومي كبوترها دريافتند در اين پرندگان، ساختارهاي بسيار ريز در حد نانومتر در بالاي منقارشان وجود دارد كه با حساسيت به ميدان مغناطيسي زمين به آنها در جهتيابي كمك ميكند. اين ساختارهاي بسيار ريز به نوعي با سيستم عصبي پرنده در ارتباط است و هرگونه تغيير محيطي را به مغز مخابره ميكند و دستورات لازم براي جهتيابي درست را دريافت ميكند. در ادامه محققان دريافتند مشابه چنين ساختارهايي در ديگر جانداران نيز وجود دارد كه ميتواند كوچكترين تغيير و انحراف مغناطيسي را درميدان مغناطيسي زمين شناسايي كرده و با تقويت آن به مغز جاندار مخابرهاش كند. دانشمندان معتقدند حس مغناطيسي دراغلب جانداران شبيه به ماهي رنگينكماني است. در اين ماهي اجزاي ريز حاوي اكسيد آهن كه به نيروي مغناطيسي زمين حساس است، در سلولهاي گيرندهاي درقسمت سر ماهي قرار دارند كه به جاذبه و تغييرات ميدان مغناطيسي زمين حساس است. بهطوري كه با اندك تغييرات امواج و ميدان مغناطيسي زمين در اطراف ماهي در اين سلولها كانالهاي خاصي باز ميشود كه يونهاي مربوط از اين كانالها عبور كرده و اطلاعات تغييرات محيط را به سيستم عصبي جاندار منتقل كرده و دستورات لازم را براي جهتيابي درست به ماهي ميرساند.
دربدنبرخي از حيوانات بيش از يك نوع ارگان يا عضو مغناطيسي وجود دارد كه به صورت حسگرهاي مغناطيسي بيولوژيكي يا به عبارتي به شكل قطبنماي مغناطيسي معمولي عمل ميكند
محققان براين باورند كه ساختارهاي درك نيروي مغناطيسي در حيوانات بايد با نورونهاي خاصي در مغز مرتبط باشد. چرا كه آنها مشاهده كردند با تغيير و انحراف در ميدان مغناطيسي زمين، اين اجزا و ساختارهاي خاص، يونهايي را آزاد كرده كه اين يونها با نورونهاي خاص عصبي در ارتباطند و پيامهاي لازم را به مغز مخابره ميكنند و حيوان را در جهتيابي و مسيريابي صحيح هدايت ميكنند. درسال 1970 دانشمندان دريافتند هنگام تغيير ميدان مغناطيسي يا تغيير جهت، واكنشهاي شيميايي خاصي در بدن جانداران رخ ميدهد. در ادامه تحقيقات مشخص شد اين واكنشها در رنگدانههاي موجود در چشم رخ ميدهد. در آن زمان هنوز چگونگي اين واكنشها مشخص نشده بود. سال 1990 بيوشيميستها دريافتند پروتئيني به نام cryptochrome در رنگدانههاي شبكيه چشم پستانداران وجود دارد كه به نوعي با حس جهتيابي و تغييرات مغناطيسي در ارتباط است. در ادامه مطالعات بعد از سالها آنها دريافتند اين پروتئين در سلولهاي خاصي در شبكيه چشم وجود دارد و قادر است با ايجاد يكسري واكنشهاي شيميايي خاص، تغييرات محيطي و اطلاعات لازم را دريافت كند. آنها مشاهده كردند همراه با تغييرات ميدان مغناطيسي يك پرتو يا يك فوتون نوري به اين سلولها برخورد كرده و با برخورد با الكترونهاي موجود در اين پروتئين، اين الكترونها را به چرخش وا ميدارد و جهت چرخش اين الكترونها به نوعي برجهتيابي جانور موثر است. در واقع با تغيير ميدان مغناطيسي و ايجاد واكنشهاي شيميايي خاص، اطلاعات لازم در مورد تغييرات ايجاد شده در محيط به جاندار اعلام ميشود. در واقع تا زماني كه الكترونها به صورت غيرموازي چرخش كنند، واكنش شيميايي رخ نخواهد داد اما زماني كه با ورود فوتونهاي نوري و برخورد آن با پروتئين و الكترونها، جهت چرخش الكترونها تغيير كند و وقتي هردو در جهت موازي گردش كنند، واكنش شيميايي مورد نظر رخ خواهد داد و چرخش الكترونها هرچه در حالت موازي باقي بماند، واكنشها شدت و سرعت ميگيرد. در نهايت وقوع اين واكنشها بستگي به گردش الكترونها دارد و گردش الكترونها نيز دراثر تغييرات ميدان مغناطيسي و ورود فوتونها اتفاق ميافتد. اين مكانيسم پيچيده درواقع به جهتيابي و مسيريابي جانوران كمك بزرگي ميكند.همچنين دانشمندان دريافتند امواج راديويي نيز ميتواند برسيستم حس مغناطيسي جانوران بخصوص پرندگان اثر بگذارد. بهطوري كه اين امواج برگردش الكترونهاي موجود در پروتئين cryptochrome اختلال ايجاد كرده و بابروز اختلال در اين مكانيسم، جهتيابي و مسيريابي پرندگان دچار مشكل ميشود. در ادامه محققان با مطالعه روي مگسهاي ميوه دريافتند اين مگسها به كمك اين پروتئين و اين مكانيسم، قادرند مسير حركت خود را تعيين كنند. مشاهده شد زماني كه اين مگسها ژن مربوط به اين پروتئين را از دست ميدهند، توانايي خود را در جهتيابي از دست خواهند داد. در جديدترين مطالعات انجاميافته سال 2011 محققان با شناسايي ژن مرتبط با پروتئين cryptochrome موفق به شناسايي ژني مشابه با اين پروتئين در انسانها شدند و معتقدند انسانها نيز به نوعي داراي حس دروني مغناطيسي و جهتيابي هستند. هرچند هنوز چگونگي سازوكار اين حس در آدمي شناسايي نشده است. البته درمطالعه جديد ديگري محققان موفق به شناسايي حس الكترومغناطيسي در برخي ماهيها و كوسهها شدند. آنها دريافتند اين جانوران با داشتن مكانيسمي خاص قادرند ضعيفترين ميدان الكتريكي حدود يكبيليونيوم ولتاژ را درمحيط اطراف درك و احساس كند. محققان اميدوارند با درك دقيق مكانيسمهاي مرتبط با ميدانهاي مغناطيسي و الكتريكي بتوانند در آينده ريزترين، قويترين و حساسترين آنتنها و رديابها را طراحي كرده و بسازند و به اين ترتيب بتوانند گامي بزرگ در ساخت وسايل الكترونيكي هوشمند آينده بردارند.
مسيريابي در پرندگان
انسان داراي حس بويايي، شنوايي، بينايي، چشايي و لامسه است اما جالب اينكه بسياري از حيوانات علاوه بر اين حواس، حسهاي ديگري دارند كه ما انسانها از آنها بيبهرهايم. يكي از اين حسها، حس مغناطيسي است. پرندگان، موريانهها، مگسها و مارماهيها از جمله جانوراني هستند كه قادر به درك نيروي مغناطيسي زمين و استفاده از آن هستند. مثلا كبوتر نامهبر قادر است با درك نيروي مغناطيسي زمين، مسير خودش را پيدا كند و پيامها را به دست صاحبانشان برساند. اينكه جانوران به طور غريزي چگونه از اين نيرو استفاده ميكنند، سالها مورد تحقيق و بررسي دانشمندان بوده است. روي منقار بعضي از پرندگان گيرندههايي وجود دارد كه حاوي سلولهاي عصبي پيچيده و مادههاي معدني مثل اكسيدآهن است. در واقع ساختار اين سلولها به گونهاي است كه به پرنده اجازه ميدهد مانند يك قطبنما، جهتيابي كرده و راه بازگشت به خانه را پيدا كند.
دانشمندان حدس ميزنند وجود مولكول ويژهاي در شبكيه چشم اين پرندگان، قدرت تشخيص نيروي مغناطيسي را به آنها ميدهد. اين مولكول از يك نوع پروتئين حساس به نور تشكيل شده كه در بعضي از حيوانات وجود دارد. به گفته پژوهشگران، دسترسي به اين پروتئين يا ساخت آن در آزمايشگاه كار راحتي نيست، ولي آنها توانستهاند با بررسي يك پروتئين مشابه به نام سي.پي.اف (CPF) كه مدلي از پروتئين اصلي است، اطلاعات زيادي به دست بياورند. در جواب به اين پرسش كه پرندگان در تاريكي شب چگونه راه خود را پيدا ميكنند، بايد گفت نور آبي كه هنگام غروب و تاريكشدن هوا وجود دارد، باعث تحريك سي.پي.اف شده و 2 الكترون آزاد را در پروتئين به وجود ميآورد كه در تعيين جهتهاي مغناطيسي نقش اساسي دارند.
بسياري از حيوانات مانند انسان از حواس بينايي، شنوايي، بويايي، چشايي و لامسه برخوردارند، اما چون محيط و شيوه زندگيشان با انسان فرق دارد، بعضي از آنها براي درك اطرافشان در برخي حواس قويترند و بسياري از آنها حواس ديگري نيز دارند كه انسان از آنها محروم است.
نوعي پروانه، ميدان مغناطيسي را درك ميكند.
بويايي سگسانان 1000 تا 000/000/10 مرتبه (بسته به نژاد سگ) از انسان بيشتر است.
بسياري از ماهيها، امواج الكتريكي ساطعشده از آبزيان را حس ميكنند و همه آنها ارتعاشات داخل آب را با قسمتي از سطح خارجي بدنشان تشخيص ميدهند.
نوعي افعي، پرتوهاي فروسرخ يا همان گرماي ساطعشده از بدن شكار را حس ميكند.
كوسه بوي خون را از چندصدمتري تشخيص ميدهد.
نوعي روباه صحرايي، صداي حركت سوسكها روي شن را از چند متري تشخيص ميدهد. |
تالاسمي نوعي بيماري ژنتيك است كه از ابتدا تا انتهاي عمر با فرد است و تغذيه اثر بسياري بر اين بيماري دارد. برخي از مواد غذايي ممكن است عوارض خطرناكي براي بيمار مبتلا به تالاسمي
بهوجود آورد
در بدن يك سري مراكز خون سازي وجود دارند كه در دورههاي مختلف زندگي از جنيني تا تولد و كمي بعد از آن با هم فرق ميكنند. يعني بتدريج اين مراكز خونسازي محدودتر ميشوند. وقتي بدن در يك استرس كم خوني يا كمبود اكسيژن قرار ميگيرد، اين مراكز فعال باقي ميمانند يا فعال ميشوند. در تالاسمي ماژور نيز بدن با كمبود اكسيژن روبهروست، بنابراين استخوانهاي صورت نيز فعال شده و بر اثر فعاليت بيش از حد براي توليد سلولهاي خوني، تغيير شكل ميدهند.بيماران مبتلا به تالاسمي با مشكلات زيادي روبهرو هستند و افرادي كه به اين بيماري مبتلا هستند، بايد بسيار به حفظ سلامت ديگر قسمتهاي بدن خود اهميت بدهند و يكي از مهمترين شيوهها در اين جهت، رعايت رژيم غذايي مناسب است.
تغذيه درماني در تالاسمي
تالاسمي مينور نوعي بيماري ژنتيك است كه ميتواند مشكلات طولاني مدتي براي بيمار مبتلا ايجاد كند. يك بيمار تالاسمي بايد رژيم غذايي خاصي داشته باشد و اطلاعات تغذيهاي خود را بالا ببرد زيرا برخي از مواد غذايي كه براي افراد معمولي مفيد هستند، ممكن است عوارض خطرناكي براي يك بيمار مبتلا به تالاسمي به وجود آورد. بعلاوه تالاسمي نوعي بيماري ژنتيك است كه از ابتدا تا انتهاي عمر با فرد است و تغذيه، اثر بسياري بر اين بيماري دارد.اين بيماران برخلاف تصور عموم نه تنها دچار كمبود آهن نيستند، بلكه مستعد ابتلا به مسموميت با آهن نيز هستند. از اين رو به اين بيماران توصيه ميشود از غذاهايي كه حاوي آهن زيادي هستند، پرهيز كنند. از جمله گوشت يا جگر حيوانات بخصوص گاو و گوسفند و فرآوردههاي آنها نظير همبرگر، سوسيس و كالباس. لوبيا، حبوبات، سويا، كره و خود بادامزميني، گندم، كلم بروكلي و ديگر سبزيجات برگ سبز، هندوانه، كشمش، نخودفرنگي، آب آلو، آلو، خرما، انگور، باقلا، غلات غني شده با آهن و نخود، آهن زيادي دارند و بهتر است اين بيماران در حد اعتدال از آنها استفاده كنند.البته بايد توجه داشت مصرف روزانه ميوه و سبزيجات به ميزان كافي در تمام افراد بخصوص بيماران مبتلا به تالاسمي توصيه ميشود زيرا اين مواد، خطر بروز گرفتگي عروق را در بيماران تالاسمي كاهش ميدهد.اين بيماران بايد به مصرف مواد معدني ديگر توجه خاصي داشته باشند و تا جايي كه ميتوانند بدن خود را سالم نگه دارند. يكي از اين مواد مغذي، كلسيم است. كلسيم به تقويت و حفظ سلامت استخوانها كمك شاياني ميكند. بعلاوه بيماران مبتلا به تالاسمي استخوانهاي سستي داشته و در معرض مشكلات استخواني بسياري قرار دارند. بنابراين كلسيم بايد به مقدار كافي و بيشتر از يك فرد معمولي در رژيم غذايي اين افراد وجود داشته باشد. كلسيم در اين بيماران يك فايده ديگر نيز دارد و آن كاهش جذب آهن است.مواد غذايي غني از ويتامين D نيز به اين گروه از افراد توصيه ميشود. حضور ويتامين D براي جذب كلسيم در بدن ضروري است. بنابراين افراد مبتلا به تالاسمي بايد مواد سرشار از ويتامين D را فراموش نكنند. زرده تخممرغ، لبنيات و ماهي از اين گروه هستند.در افراد مبتلا به تالاسمي كمبود اسيدفوليك به طور شايع ديده ميشود، از اين رو به همه افراد مبتلا مصرف مواد سرشار از اسيد فوليك و مكمل اسيدفوليك توصيه ميشود.بدن اين بيماران به علت جذب آهن بالا، با مخاطرات ناشي از اكسيده شدن (بيماريهاي قلبي و سرطان) مواجه است؛ بنابراين بايد مصرف آنتياكسيدانهاي مهم از جمله ويتامين E، كاروتنوئيدها و فلاووئيدها در اين افراد مورد تاكيد قرار گيرد.هر چند مصرف مواد حاوي ويتامين C در اين بيماران باعث افزايش جذب آهن ميشود ولي براي دفع آهن توسط دسفرامين، برخي مصرف اندك ويتامين C را همراه با اين دارو توصيه ميكنند. بعلاوه ويتامين C نوعي آنتياكسيدان نيز است كه به اين بيماران كمك زيادي ميكند. ميوه و سبزيجات سرشار از ويتامين C ميتوانند از رسوب آهن در خون و گرفتگي عروق بيماران تالاسمي پيشگيري كنند.
بيماران تالاسمي مراقب باشند
بيماران مبتلا به تالاسمي ماژور به علت دريافت خونهاي مكرر در معرض مسموميت با آهن هستند. هرچند بيماران مبتلا به تالاسمي مينور بندرت نيازمند تزريق خون ميشوند، ولي اين گروه نيز به دلايل زيادي در معرض مسموميت با آهن قرار دارند. يكي از اين دلايل، كمخوني آنهاست. بدن اين افراد به علت كمبود هموگلوبين، با درجاتي از هيپوكسي (كمبود اكسيژن) روبهروست و براي توليد سلولهاي خوني بيشتر آهن بيشتري از مواد غذايي جذب ميكند. بنابراين بيماران تالاسمي بايد دريافت آهن خود را كاهش دهند. براي مثال از ظروف آهني جهت پختن غذا استفاده نكنند، چرا كه در حين طبخ و حرارت ديدن مقداري از آهن اين ظروف ميتواند وارد غذا شود. بعلاوه نبايد مواد غذايي را مستقيما در ظروف آهني نگهداري كنند.بهتر است از موادي كه جذب آهن را افزايش ميدهد، كمتر استفاده شود. مصرف چاي و قهوه، البته در حد تعادل در اين گروه ميتواند جذب آهن را كاهش دهد. اصولا روي برچسب مواد غذايي كه خريداري ميكنيد، مقدار مواد مغذي آن نوشته شده است. همواره بايد به اين برچسبها توجه داشت و ميزان آهن و ديگر مواد مغذي داخل آن را مد نظر قرار داد. مصرف برخي مواد از جمله غلات، لبنيات، چاي و قهوه همراه با وعدههاي غذايي به منظور تنظيم آهن خون به بيماران مبتلا به تالاسمي توصيه ميشود. اين گروه نبايد از مواد غذايي غني شده با آهن مثل بعضي بيسكويت ها، ماكارونيها و حتي برخي شكلاتها استفاده كنند.بيماران تالاسمي مثل افراد معمولي بايد از مصرف تمام مواد مضر كه روي بدن اثر سوء دارند، اجتناب كنند. از آنجا كه برخي از مواد غذايي حاوي چربي زيادي هستند، همواره به بيماران تالاسمي توصيه ميشود تا جايي كه امكان دارد از اين مواد استفاده نكنند يا به مقدار بسيار كم آنها را مصرف كنند. افزايش چربي خون در اين بيماران، بيش از پيش استعداد ابتلا به بيماريهاي قلبي و عروقي را افزايش ميدهد.بعلاوه اين افراد بايد از مصرف نمك زياد اجتناب كنند تا دچار افزايش فشارخون و بيماريهاي كليوي متعاقب آن نشوند.بايد توجه داشت بدون در نظر گرفتن افراد مبتلا به بيماريهاي خاص، شيوع كمبود آهن در جامعه ما بسيار زياد است و توصيههاي غذايي گفته شده فقط براي افراد مبتلا به بيماري تالاسمي است و افراد ديگر بايد سعي كنند همچنان مواد غذايي غني از آهن مصرف كنند و جذب آهن را نيز در بدن خود افزايش دهند تا با عوارض كمبود آهن مواجه نشوند.
- مصرف كافي در صورت عدم دسترسي به اطلاعات علمي كافي براي اعلام ميزان مجاز توصيهشده مورد استفاده قرار ميگيرد.
- حداكثر ميزان مصرف قابل تحمل، بيشترين ميزان مصرف در هر روز كه باعث آسيب به سلامت نشود را بيان ميكند.
عوارض باليني كمبود منيزيم
مصرف منيزيم به ميزان آن در رژيم غذايي بستگي دارد. در كشورهاي صنعتي در دهههاي اخير، كاهش قابل توجهي در مصرف منيزيم ديده ميشود. به اين ترتيب، ميزان جذب منيزيم از طريق غذا ممكن است به اندازهاي نباشد كه جلوي بروز اختلالات ناشي از كمبود منيزيم را بگيرد. براي مثال، 2 مطالعه پيمايشي در فرانسه نشان داد كه72 درصد از مردان 92-15 سال و 83 درصد از زنان 90-10 سال مصرف منيزيمي كمتر از ميزان توصيه شده دارند. به جز رژيم غذايي، علتهاي ديگري نيز براي كمبود منيزيم وجود دارد. از جمله اينكه سلامت روده و كليهها ميتواند بشدت بر ميزان منيزيم اثر بگذارد.
افراد مستعد ابتلا به بیماریهای قلبی، فشار خون، دیابت و پوکیاستخوان بايد منابع غذایی كه حاوي منيزيم كافي هست را در رژیمغذایی روزانهشان بگنجانند
منيزيم از رودهها و البته نزديك به 50 درصد منيزيم خوراكي جذب ميشود. اختلالات گوارشي مانند اسهال ميتواند توانايي بدن براي جذب منيزيم را كاهش دهد. كليهها نيز مقدار زيادي از منيزيم ترشح شده را بازجذب ميكنند. كليههاي سالم ميتوانند دفع ادراري منيزيم را كاهش دهند تا كمبود خوراكي آن را جبران كنند. با اين حال، برخي داروها مانند مدرها و آنتيبيوتيكها و تركيبهاي شيميايي، ابتلا به بيماريهايي نظير ديابت ميتواند باعث افزايش دفع منيزيم از ادرار شود.علائم زودرس كمبود منيزيم شامل مواردي همچون كاهش اشتها، تهوع و استفراغ و خستگي و ضعف ميشود. البته با تشديد كمبود منيزيم كرختي، گزگز، افزايش انقباض و گرفتگي عضلاني، تغييرات رواني مانند اضطراب و تحريكپذيري، بينظمي در ضربان قلب و... هم در فرد ايجاد ميشود.كمبود شديد منيزيم ميتواند به كمبود كلسيم و پتاسيم در خون منجر شود كه موجب ايجاد اختلال در آهنگ ضربان قلب ميشود.
چه كساني به مكمل منيزيم نياز دارند؟
استفاده از مكمل منيزيم هنگامي ضروري است كه بنا بر شواهد باليني يا ابتلا به برخي بيماريها، اختلالات ناشي از كمبود منيزيم در حال وقوع يا محتمل باشد: در مواردي مثل كاهش مصرف منيزيم، سوءجذب به دليل اختلالات گوارشي يا دفع بيش از اندازه به دليل مصرف داروهاي مدر و برخي آنتيبيوتيكها يا داروهاي ضدسرطان يا ابتلا به بيماريهايي همچون ديابت كنترل نشده (به علت افزايش دفع ادراري منيزيم) و استرس (به علت افزايش ترشح هورمون استرس، آدرنالين، كه دفع ادراري منيزيم را افزايش ميدهد). اعتياد به الكل به علل گوناگون، از جمله سوءتغذيه و افزايش ادرار، كمبود كلسيم يا پتاسيم كه اغلب با كمبود منيزيم همراه است، افزايش تحريكپذيري و گرفتگي عضلات، افزايش سن به علت كاهش مصرف غذا، كاهش جذب رودهاي و افزايش دفع، اختلالات قاعدگي و سندروم پيشقاعدگي براي تنظيم ناپايداري عاطفي، تكانههاي عصبي و انقباضات دردناك عضلاني، اختلالات رفتاري در كودكان بويژه اختلال كاهش توجه يا بيشفعالي براي كنترل رفتارهاي بيشفعالي.
نقش مكمل منيزيم در بهبود عملكرد بدن
مكمل خوراكي منيزيم ميتواند علائم مربوط به طيفي از بيماريها را كه احتمالا ناشي از كمبود منيزيم هستند، بخوبي بهبود بخشد، از جمله:
سندروم پيشقاعدگي (PMS): اصطلاح سندروم پيش قاعدگي (PMS) به مجموعه علائم خلقي، جسمي و شناختي اطلاق ميشود كه در فاز دوم چرخه قاعدگي (تا 2 هفته پيش از شروع خونروش) رخ ميدهد و پس از آغاز خونروش فروكش ميكند. علائم پيش قاعدگي 20 درصد از زنان در سن باروري را آزار ميدهد.معيارهاي تشخيصي سندروم پيش قاعدگي از سوي كالج متخصصان زنان و زايمان آمريكا تعيين شده است.افزايش استروژن در گردش ميتواند علت كاهش در ميزان منيزيم پلاسما باشد، زيرا اين هورمون جذب و مصرف منيزيم توسط بافت نرم و استخوان را افزايش ميدهد. چند مطالعه نشانگر سطوح پايين منيزيم در بافت زنان دچار سندروم پيش قاعدگي و نيز اثربخشي درمان با منيزيم خوراكي (400 ـ 200 ميلي گرم در روز) به تنهايي يا در تركيب با ويتامين B6 است. پس از 2 دوره درمان، منيزيم باعث بهبود معناداري در احتباس مايع، خلق منفي و تحريكپذيري بيماران شد.مطالعات اخير همچنين شواهدي مبني بر سودبخشي ويتامين B6 در كاهش علائم روحي يا جسمي سندروم پيش قاعدگي به دست ميدهند. مشخص شده است كه منيزيم و ويتامين B6 در بهبود علائم اضطرابي سندروم پيش قاعدگي اثر هم افزايي دارند.
يائسگي: پوكي استخوان و شكستگيهاي ناشي از آن نگراني مهمي براي بهداشت عمومي، بويژه با توجه به افزايش سن جوامع است. تخمين زده ميشود خطر تمام عمر شكستگي براي زنان يائسه نزديك به 40درصد است. در افراد سالمند، شكستگي لگن با حدود 20 درصد مرگ و مير همراه است و افرادي كه زنده ميمانند نيز در معرض هزينههاي سنگين مراقبتهاي پرستاري هستند. يكي از فاكتورهاي خطر براي پوكي استخوان در زنان يائسه نبود استروژن است.استروژن به عنوان آنتاگونيست هورمون پاراتيروئيد (PTH) عمل ميكند. اين هورمون باعث افزايش از دست رفتن كلسيم از استخوانها و افزايش جذب كلسيم از روده، از طريق تحريك فعاليت ويتامين D ميشود. به اين ترتيب، استروژن با مهار اثر هورمون پاراتيروييد باعث حفظ استخوانها ميشود. در زنان يائسه، كاهش استروژن سبب تسريع در از دست رفتن كلسيم وابسته به سن، به دليل افزايش اثر PTH از يك سو و كاهش اثر ويتامين D براي جذب كلسيم از روده از سوي ديگر ميشود.علاوه بر اين، كمبود منيزيم در زنان يائسه دچار پوكي استخوان شايع است.بنابراين، هم يائسگي و هم كمبود منيزيم هر دو بر استخوان تاثير منفي دارند.
استرس: واژه استرس هر روز بيشتر از گذشته در معناهاي گوناگون به كار گرفته ميشود. برخي دانشمندان آن را بيماري شهرنشيني مينامند. استرس پاسخ آماده باش بدن به محركهاي جسمي، رواني، اجتماعي يا عاطفي است كه تحريكپذيري، فعاليت آدرنرژيك و ترشح هورموني (كورتيكوستروئيد) را در بر ميگيرد. استرس يك تجربه شخصي است. بيشتر استرسي كه ما تجربه ميكنيم به درك ما از وضعيتمان بستگي دارد. بنابراين، منابع استرس در افراد گوناگون تفاوتهاي چشمگيري دارد. استرس ميتواند حاد (گذرا، در نتيجه شرايط خاص) يا مزمن (طولاني، به علت يك وضعيت پايدار يا ويژگيهاي فردي) باشد. استرس ميتواند مثبت (سازگاري با شرايط تازه، افزايش عملكرد) يا منفي (موجب اضطراب و احتمالا احساس درماندگي و افسردگي و...) (پاسخ جنگ يا گريز) باشد. استرس منفي، يا به اصطلاح نگراني، ميتواند مشكلات متعددي به همراه آورد. اگر استرس مدت طولاني برجا بماند يا مرتب تكرار شود، ميتواند دفاع ايمونولوژيك را تضعيف كند، خطر بيماري قلبي را افزايش دهد و باعث پيري زودرس شود.بر اساس دادههاي آژانس اروپايي ايمني و تندرستي، بيش از 30 درصد كارگران اروپايي از استرس ناشي از كار رنج ميبرند. مشخص شده است بيش از 22 درصد بيماريهاي قلبي مردان وزنان را ميتوان به استرس كاري نسبت داد. (بتازگي يك مطالعه مبتني بر جمعيت در شمال ايتاليا نشان داد 59 درصد از شركتكنندگان دچار اختلالات روانتني (شامل خلق تحريك پذير، اضطراب، علائم كاركردي جسمي، اخلاقزدايي، فوبيا و..) مرتبط با استرس و نگراني بودند.استرس يك پاسخ آماده باش است كه آزادسازي كاته كول آمينها (مانند آدرنالين) و كورتيكوستروئيدها را افزايش ميدهد. فشار خون، ضربان قلب و گلوكز خون را بالا ميبرد. اثرات آدرنرژيك استرس رواني باعث شيفت منيزيم از فضاي درون سلولي به بيرون سلول ميشود كه خود منجر به افزايش دفع ادراري منيزيم و در نهايت كاهش ذخايز منيزيم بدن ميشود. بنابراين استرس، چهفيزيكي (فعاليت، گرما، سرما، ضربه و...) و چه عاطفي (درد، اضطراب، هيجان يا افسردگي) نياز به منيزيم را افزايش ميدهد. كمبود منيزيم در سلولهاي عصبي ممكن است سبب افزايش تحريك پذيري عصبي-عضلاني (سندروم كزاز)، اضطراب، بيخوابي و سرانجام افسردگي ماژور شود.
اضطراب، بيخوابي: اختلالات اضطرابي شايعترين اختلالات در روانپزشكي هستند. نزديك به 8 درصد بيماراني كه به پزشك مراجعه ميكنند اختلال اضطرابي فراگير دارند. مطالعات نشان ميدهد فراواني تمام عمر آن 6-5 درصد است. اختلال اضطرابي فراگير در زنان 2 برابر مردان گزارش ميشود و بيشتر در ميانسالي مشاهده ميشود، به گونهاي كه ميزان فراواني آن در زنان بعد از 35 سالگي و در مردان بعد از 45سالگي افزايش مييابد. تخمين زده ميشود بروز آن در افراد مسن بيشتر است و به 3/7 درصد ميرسد.اضطراب نيز با افزايش آزادسازي كاتهكولآمين همراه است كه همگام با كورتيكوستروئيدها، مسوول افزايش دفع ادراري منيزيم است. به علاوه، افزايش سفتي عضلاني ناشي از اضطراب ميتواند به ازدسترفتن منيزيم كمك كند. نخوابيدن طولانيمدت كه اغلب از اضطراب ناشي ميشود، باعث افزايش فعاليت دستگاه عصبي سمپاتيك و به دنبال آن كاهش منيزيم سرم ميشود. به علاوه، مشاهده شده است كه مكمل خوراكي منيزيم تغييرات نوارمغز هنگام خواب و تغييرات شبانه هورمونها را كه در پيري عادي (افراد 60-80 ساله) ديده ميشود، معكوس ميكند. تغييرات اعمال شده از سوي منيزيم مشابه اثرات ليتيوم، پركاربردترين تثبيت كننده خلق بوده است.
اختلالات رفتاري كودكان: اختلال كاهش توجه / بيشفعالي (ADHD) اختلال رفتاري شايعي در كودكان است كه ميتواند تكامل عاطفي و اجتماعي آنان را تحت تاثير قرار دهد. تخمين زده ميشود 3 درصد كودكان معيارهاي ADHD را برآورده ميكنند. اين بهآن معناست كه در كلاسي با 25-30 دانشآموز، دستكم يك نفر احتمالا به ADHD مبتلاست.علائم اين اختلال شامل اشكال در تمركز و توجه، اشكال در كنترل رفتار و بيشفعالي است. برخلاف انتظار، داروهاي محرك اغلب براي كاهش علائم اين اختلال موثر هستند اگرچه احتمال سوءمصرف و عوارض جانبي آنها وجود دارد.اين در حالي است كه مطالعات، اثربخشي درمان با منيزيم و ويتامين B6 در كودكان دچار اختلالات عصبي ـ رفتاري را تاييد ميكند.
گرفتگي عضلات پا در بارداري: كاهش منيزيم اغلب با كاهش پتاسيم و كلسيم نيز همراه است. افزايش تحريكپذيري عصبي ـ عضلاني نشانه شايعي از تخليه ذخاير منيزيم بدن است. بيماران ممكن است بهرغم نرمال بودن غلظت كلسيم يونيزه، نشانه تروسو (اسپاسم كف دست يا پا به دنبال فشار دادن اندام در سطح عروق يا اعصاب اصلي تنه) يا نشانه شووستك (انقباض عضلات لب و صورت به دنبال ضربه ملايم روي عصب تمپوروفاسيال) داشته باشند. تخليه شديدتر ذخاير ميتواند منجر به نيستاگموس افقي (حركات آونگي غيرارادي، سريع و ريز چشم)، كزاز (انقباض غيرارادي عضلات) و تشنج شود.گرفتگي پا امري شايع در بارداري است: تا 30 درصد زنان باردار ممكن است دچار گرفتگي عضلات پا شوند. منشا اين وضعيت بخوبي شناخته نشده است، اما ممكن است كاهش منيزيم در ايجاد آن نقش داشته باشد زيرا نياز بدن به منيزيم در بارداري افزايش مييابد. چند روش درماني پيشنهاد شده است، از جمله نمكهاي كلسيم، سديم و منيزيم، مكملهاي مولتي ويتامين و مواد معدني، داروهاي ضد صرع، كينين به تنهايي يا همراه با تئوفيلين، ورزشهاي كششي و...
فعاليت فيزيكي، اسپاسم كلي: فعاليت فيزيكي شديد ميتواند باعث كاهش منيزيم قابل توجه و طولاني مدت شود. از دست رفتن منيزيم به دنبال ورزش از 3 مكانيسم منشا ميگيرد: افزايش دفع منيزيم به علت افزايش ترشح هورمونها، استرس و افزايش تعريق. به علاوه، از آنجا كه منيزيم نقش اساسي در تامين و مصرف انرژي دارد، ورزش باعث افزايش نياز و مصرف منيزيم ميشود. منيزيم ميتواند با اثر بر دستگاههاي عصبي و عضلاني بر انتقال تكانههاي عصبي و انقباض عضلاني اثرگذار باشد. بنابراين، كمبود منيزيم باعث افزايش رفلكسها
ميشود.
حفظ تندرستي در سايه منيزيم
MAGNE-B6 فرآوردهاي دارويي حاوي منيزيم و ويتامين B6 است كه نخستين بار سال 1970 در فرانسه وارد بازار شد. در حال حاضر اين فرآورده در بيش از 40 كشور دنيا مجوز ورود به بازار را دارد. ماده موثر ®MAGNE-B6 نمك منيزيم با فراهم آوري زيستي است.ماده معدني منيزيم به فراواني در بدن يافت ميشود و در شمار بسياري از فرآيندهاي فيزيولوژيك نقش دارد، بنابراين براي حفظ تندرستي ضروري است. در حالت عادي منيزيم از راه غذا وارد بدن ميشود، اما ميزان منيزيم موجود در اغلب غذاها كافي نيست.در اين ميان® MAGNE-B6 براي درمان يا پيشگيري از علائم ناشي از كمبود منيزيم، چه به دليل جذب ناكافي و چه به دليل دفع بيش از معمول، به كار ميرود. بنابراين در حالي كه كمبود منيزيم ميتواند به طيف گستردهاي از اختلالات دستگاههاي عصبي و عصبي ـ عضلاني (گوارشي، قلبي و...) منجر شود، مكملهاي منيزيم ميتوانند اين علائم را بهبود ببخشند.®MAGNE-B6 منيزيم را به شكل محلول تامين ميكند تا جذب (فراهم آوري زيستي) بهتري در رودهها داشته باشد (در حالي كه نمكهاي غير محلول منيزيم مانند اكسيد منيزيم يا كربنات منيزيم اين ويژگي را ندارند). به اين ترتيب، ذخاير منيزيم بدن زودتر تامين ميشود. تركيب منيزيم با ويتامين B6 باعث افزايش فراهمآوري زيستي و جذب بافتي آن ميشود و از آنجا كه كمبود همزمان منيزيم و ويتامين B6 به فراواني ديده ميشود، اين دو تركيب اغلب با هم تجويز ميشوند.
منیزیم، چهارمین مادهمعدنی ضروری است که هرکس باید با داشتن رژیمغذایی متنوع، متعادل و متناسب، آن را تامین کند. برای آنکه اهمیت منیزیم برایتان روشن شود، بهتر است بدانید50درصد از این مادهمغذی در استخوانها، يك درصدش در خون و بقيه در بافتها وجود دارد. این مادهمعدنی در بیش از 300 فعالیت بیوشیمیایی بدن شرکت و در عملکرد مناسب عضلات و سلولهای عصبی دخالت دارد. نياز بدن در دوران نوجوانی (خانمها در دوران بارداری و شیردهی) به این مادهمعدنی بيشتر است و در صورت دریافتنكردن آن، علائمي كه نشاندهنده کمبودش است، بروز خواهد کرد.
این مادهمغذی در متابولیسم انرژی و سوختوساز گلوکز، چربیها و پروتئینها، انقباض عضلات در سلولهای ماهیچهای و قلب، گشادشدن شریانهای قلبی، انتقال عصبی و ساختمان استخوانها و دندانها نقش دارد. بنابراین با تامین نشدن نیاز روزانه به این مادهمعدنی، میتوان انتظار داشت عملكرد هر یک از اين ارگانها دچار اختلال شود، مثل گرفتگی عضلات، بینظمی در ضربان قلب و افزایش سطح کلسترولخون. بررسیها نشان دادهاند با دریافت روزانه منیزیم كافي، خطر بروز بیماریهای قلبی، فشار خون، دیابت و البته پوکیاستخوان كاهش مييابد، بنابراین به کسانی که مستعد ابتلا به اين بیماریها هستند، توصیه میشود منابع غذایی این مادهمعدنی را در رژیمغذایی روزانهشان بگنجانند. نتايج آخرین بررسیها، نشان داده مقدار موردنیاز هر گروه سنی به اين مادهمعدني به اين ترتیب است:
کودکان يك تا 3 ساله، 80 میلیگرم
4 تا 8 ساله، 130 میلیگرم
9 تا 13 ساله، 240 میلیگرم
14 تا 18 ساله، 410 میلیگرم
19 تا 30 ساله، 310 تا 410 میلیگرم
30 سال به بالا، 320 تا 420 میلیگرم
توجه داشته باشید در بزرگسالان، مقدار کمتر ذكرشده نياز خانمها و مقدار بیشتر نیاز آقایان را به منيزيم نشان میدهد. البته در دوران بارداری این نیاز در خانمها به 360 میلیگرم و در دوران شیردهی به 320 میلیگرم ميرسد.
بهترین موادغذایی که سرشار از منیزیم هستند، عبارتند از: سبزیهايي با برگسبز مانند اسفناج که در هر لیوان از آن 163 میلیگرم منیزیم وجود دارد. گوجهفرنگی نيز منیزیم فراوانی دارد. در میان مغزها، بادام، فندق و تخمه کدو حلوایی نزدیک به 156 میلیگرم منيزيم دارد. انواع لوبیاها هم از منابع منیزیم است بخصوص لوبیای چشم بلبلی و سفید. در گروه میوهها، موز و انجیر خشک، منیزیم بيشتري دارد و در گوشتها ماهی تن مملو از منیزیم است. غلات سبوسدار نیز از منابع عالی این مادهمعدنی محسوب ميشود و بايد برای تامین منیزیم روزانه از این گروه غذایی استفاده شود.
به نظر می رسد که پس از عرضه موبایل ۴۱ مگاپیکسلی نوکیا با تکنولوژی PureView، رقابت برای افزایش کیفیت دوربین تلفن همراه سرعت بیشتری پیدا کرده است. این هفته OmniVision از جدیدترین سنسور دوربین خود پرده برداری کرده و آن را مهمترین تغییر اسمارت فون ها در سال آینده دانسته است. این سنسور 12.7 مگاپیکسلی می تواند با حداکثر رزولوشن و سرعت ۲۴ فریم در ثانیه به عکاسی متوالی یا Burst بپردازد، چیزی که حتی در دوربین های ببین و بگیر کامپکت هم کمتر دیده شده و معمول این عدد در آنها بین ۸ تا ۱۲ عکس در ثانیه است. علاوه بر این شما می توانید با سرعت ۶۰ فریم بر ثانیه به فیلمبرداری با کیفیت 1080p بپردازید. در واقع رزولوشن عکس هایی که با سرعت ۲۴ فریم در ثانیه ضبط می شوند 4224 در 3000 پیکسل (۱۲ مگاپیکسل) است و در صورتی که بخواهید با سرعت ۳۰ فریم در ثانیه عکس برداری کنید، این مقدار برابر با 4224 در 2376 پیکسل (۱۰ مگاپیکسل با نسبت تصویر 16:9) خواهد بود. تولید این محصل قرار است از پاییز امسال شروع شده و تا سال ۲۰۱۳ به زیر پوست اسمارت فون ها و تبلت ها رخنه کند.
.: Weblog Themes By Pichak :.